|
|
|
|
|
|
|
رئاليسم شهري
زندگي تازه براي شهرنشين امروزي
|
|
با آغاز قرن بيست و يكم و وقوع حوادث تاريخي، شهرسازي نوين وارد مرحله تازه اي از تكامل خود شد. گذر به مدرنيسم پيشرفته و كهنه شدن الگوهاي شهرنشيني، منجر به بروز ديدگاهي تازه و انزواطلب در زندگي شهري معاصر شد. «ريچارد كارسون» مهندس معمار و شهرساز آمريكايي اين دوران تازه را دوران رئاليسم شهري مي نامد. كارسون در مقاله اي تحليلي به بررسي دلايل بروز و ظهور اين نگره جديد در شهرسازي نوين مي پردازد. خلاصه اي از اين مقاله مفصل را در زير مي خوانيد:
درابتداي هزاره دوم ميلادي تغييراتي اساسي در وضعيت جهان به وجود آمد كه موجب بروز حقيقتي تلخ و غيرقابل انكار در هنر معماري و شهرسازي شد. اين حقيقت كه من آن را رئاليسم شهري مي خوانم، تمامي اصول بنيادين و ثابت معماري پيش از خود را به زير سوال برد. شهرسازي نوين هويتي معقول، عادي و كاربردي يافته است. فرهنگ وبستر(Webster) از واژه رئاليسم (واقع گرايي) به عنوان سبك و مكتبي در هنر و ادبيات ياد مي كند كه به واقعيت امور نظر دارد نه روياهاي ساخته دست بشر. رئاليسم نقطه مقابل رمانتيسيزم و ايده آل خواهي آن است. رئاليسم شهري شامل موارد ذيل مي شود:
-افزايش امنيت شخصي؛
-گسترش فضاي خصوصي زندگي؛
-دادن حق انتخاب بيشتر به انسان؛
-كاربردي ساختن همه فضاها و امكانات زندگي؛
-محصور كردن ارتباطات و كاهش تراكم جمعيت در سطح؛
اين عوامل به معناي بالا بردن كيفيت زندگي دلخواه انسان است. اين تغيير مسير شهرسازي نوين از انبوه سازي به سوي خصوصي سازي در ارتباط مستقيم با وقايع تاريخي شكل مي گيرد؛ اما همچنان روي حفاظت تاكيد فراوان دارد. احساس يك شهرنشين دوران جديد با احساس شهرنشين نسل قبل، تفاوت هاي اساسي يافته است. به اين دليل كه شهرسازي در هزاره جديد بر عهده معماران گذاشته شده نه نقشه كش ها. طراحي هاي جديد، الگوي ارگانيك اسكان بشر را تغيير داده و از حالت فشرده سابق در آورده است. شهرسازي جديد همچنين گسترش روحيه زندگي آمريكايي در جهان را مانع شده است. جامعه جهاني در دهه اخير پس از وقايع تاريخي چون فروپاشي بلوك شرق، كمونيسم و همين طور فاجعه 11 سپتامبر، وارد مرحله اي تازه و ديدگاهي نو شد. پيش از اين در اروپا و پس از جنگ جهاني دوم تغييراتي در الگوي شهرنشيني رخ داده بود. معماري تجريدي آن دوران را در آثار معماراني چون «اندرو ويث» و«نورمن راك ول» به خوبي مي توان ديد. اين جنبش مدرنيست «لوكوربوزيه» بود كه آسمانخراش سازي و برج نشيني را به فرهنگ غالب معماري جهان تا پايان قرن بيستم بدل كرد.انسان در جامعه بايد بتواند سالم بماند. پس معماري و قالب هاي سكونتي را مطابق با امنيت لازم براي حفظ سلامت خود وفق داد و عصر رئاليسم شهري را در پايان دوران مدرنيسم بنيان گذارد و الگوهاي سكونتي انسان معاصر را شكل جديدي بخشيد. البته محدوده هاي شهري همچنان باقي خواهند ماند چرا كه بهترين راه بهره مند شدن از امكانات رفاهي و خدمات، سكونت در نزديكي اين مراكز خدماتي است. اما خصوصي شدن فضاهاي زندگي و امن تر شدن آن فضاها در اولويت قرار گرفت.
در شهرسازي نوين وسايل حمل و نقل عمومي مثل اتوبوس برقي به عنوان راهكاري براي كاهش آلودگي فضاي زندگي بشري و رعايت استانداردهاي زيست محيطي مورد توجه بيشتري قرار خواهد گرفت همچنين بازگشت به محصور سازي محيط زندگي و كاستن از روابط شهروندي، زندگي انساني را به سوي حياط پشتي هاي آسوده راحت و دور از دسترس اغيار مي برد. انسان بيشتر از فضاها و مكان هاي عمومي به فضاهاي اختصاصي نياز دارد و اين امر باعث تجديدنظر در الگوي تراكم جمعيتي مي شود. ديگر عاشقان نيويورك هم امروزه علاقه اي به زندگي در منطقه جنوب منهتن ندارند. حتي از طريق مراجع رسمي هم ساختمان سازي خصوصي تشويق مي شود. حومه نشيني در دوران نوين ارجعيت و اهميت بيشتري نسبت به سكونت در هسته مركزي شهر مي يابد و ساختمان هاي چهار تا شش طبقه جاي مجتمع هاي عظيم مسكوني را مي گيرند. چرا كه شهروندان دوران معاصر نياز به آرامش رواني دارند كه اين امر در فضاهاي متراكم شهري مقدور نيست. تروريسم نيز در چنين فضاهايي آسيب كمتري به مردم عادي وارد خواهد ساخت. آسمان خراش ها ديگر جاي چندان امني براي زندگي نيستند وآن امنيت كافي را به ساكنين خود نمي دهند. شهرسازي به لحاظ تاريخي و تكنولوژيك در انتهاي دوران تكامل خود قرار گرفته و در عصر اطلاعات و رسانه هاي الكترونيك چون اينترنت و موبايل به تسهيل اين تمركز زدايي كمك فراوان كرده اند. شهرسازي واقع گرا به كنار آمدن با واقعيت و تطبيق با شرايط ياري فراوان مي رساند. حداكثر يك نسل بعد تمامي كاستي هاي اين ديدگاه جديد در معماري هم از بين مي رود و همه چيز عادي خواهد شد. پس از گذر يك نسل خدايان زيبايي شناسي شروع به ديكته كردن جوهره جديد شهرهاي ما خواهند كرد. روانشناسي زندگي در شهرهاي بزرگ و كاركردهاي شهر دستخوش تغييرات اساسي خواهد شد و روحيه حسابگر انساني تمامي امكانات را براي خود محفوظ مي دارد.
|
|
|
سوال مي كنيد: خانه شما چه جوري باشد؟
پاسخ: «يك خانه سبز»
|
|
در حالي كه قرن 21 به سوي افق هاي نامعلومي به پيش مي رود، سوال هاي گوناگوني در رابطه با نقش بين انسان و طبيعت به ذهن آدمي خطور مي كند. در زمينه معماري جالب ترين و مهم ترين سوالات حول مساله خانه و چگونگي ساخت آن، ساكن شدن در آن و مرتب كردن آن مطرح مي شود.
بعضي از تمايلات به معماري سبز ناشي از فاكتورهاي اقتصادي مانند بالا رفتن قيمت چوب و تنزل كيفيت چوب ها در اثر نبود مديريت صحيح جنگل ها مي باشند. در نتيجه اكنون مواد جايگزيني مانند الوارهاي صنعتي كه از تراشه ها و ورق هاي چوبي به هم پيوسته ساخته مي شوند، در ساخت و ساز بسيار معمول شده اند. اين مواد ثابت كرده اند كه محكم تر، صاف تر، استوارتر و معمولا سبك تر از جايگزين هاي چوبي ديگر هستند. علاوه بر بسياري از صاحبان خانه و سازندگان كه پي به امتيازات خانه سبز برده اند، بعضي از جوامع و شهرها نيز شروع به تعيين مصالح سبز و ويژگي هاي آنها براي استفاده در پروژه هاي آينده كرده اند.
معماراني چون آندره دواني و اليزابت پلاتر - زايبرك بر روي ايجاد جوامعي كه بر اساس شهرهاي قديمي و اصول همسايگي شكل گرفته اند كار مي كنند. در كنار اين ديدگاه، بعضي از متخصصان احساس مي كنند كه خيابان هاي روستايي بيشتري ظاهر خواهد شد جايي كه «پدر و مادر» مي توانند پشت پيشخوان بايستند و نيازهاي جامعه را برآورده كنند، با وجود اينكه فروشگاه هاي زنجيره اي بزرگ به كار خود ادامه مي دهند، اين وضعيت روستاوار به ساكنين اجازه مي دهد تا به زندگي و كار ادامه دهند و بدون استفاده از پياده روي هاي طولاني به خريد بپردازند. در نتيجه استفاده از ماشين كاهش خواهد يافت و پاركينگ ها برچيده خواهند شد و به پارك هاي كوچك، ميدان هاي عمومي و استراحتگاه هاي خياباني حياتي دوباره خواهند بخشيد.
در خانه نيز، انعطاف پذيري، توليد و اقتصاد تبديل به اساسي ترين شروط تكنولوژي خانه سازي در قرن 21 خواهند شد. خانه ها كوچكتر خواهند شد و با پلان موثري كه بر اساس طرحي انعطاف پذير شكل گرفته، اين اجازه را خواهيم داشت تا از يك فضاي خاص استفاده هاي مختلفي نماييم. اين فضاهاي انعطاف پذير قابليت انطباق با نيازهاي خانواده را همراه با گسترش آن دارند. گرايش هاي جديد در زمينه تكنيك هاي خانه سازي جايگزين، امكان استفاده از امتيازات انرژي هاي جايگزين پذيري چون انرژي خورشيدي، بادي و نيروهاي هيدروالكتريكي را مي دهند. خانه ها طوري طراحي مي شوند تا ميزبان دفاتر كار خانگي باشند؛ جايي كه كامپيوترهاي دستي و اينترنت تبديل به اجزايي واجب مي شوند نه فقط تازه و نوظهور. با پيشرفت سيستم هاي حرارتي و برودتي و ابزارهاي كاهش مصرف انرژي، كاهش ميزان مصرف انرژي تا دو سوم حاضر امكان پذير خواهد شد. نماهاي داخلي نيز به طور معمول ادامه خواهد يافت، البته همراه با تاكيد فراوان بر مواد طبيعي كه از منابع نامحدود كه قابل جايگزين و دردسترس هستند تهيه مي شوند. مواد جديد از تركيب هاي پيشرفته اي تهيه مي شوند كه داراي دوام و بقاي زيادي هستند. مواد بازيافت شده نيز در كنار مواد تركيبي به صورت تركيبات گوناگون استفاده مي شوند.
در آشپزخانه نيز، امنيت، راحتي و انعطاف پذيري بسيار مهم خواهد بود. اسباب و لوازم نيز بيشتر باعث صرفه جويي انرژي خواهند شد. همچنين آنها بيشتر قابليت كنترل به وسيله صدا را خواهند داشت و قابل تنظيم براي سايزهاي مختلف خواهند بود. اين وسايل همچنين سهل الاستفاده تر، كم صداتر و سريع تر خواهند بود. فضاهاي عملكردي خصوصي تر خواهند شد. همراه با فضاهاي جداگانه اي براي قهوه صبح، فضايي براي غذاخوري كودكان و آشپزخانه اصلي قفسه ها نيزيكنواخت خواهند شد، حتي قابليت تنظيم داخلي براي تناسب با كاركردهاي مختلف را خواهند داشت. در تلاش براي ساده سازي كارها در آشپزخانه، رايانه ها دستورات را دريافت خواهند كرد و با موسيقي و تلويزيون سرگرم خواهند كرد و پيام ها و حساب هاي شخصي را مديريت خواهند كرد. خانه هاي سبز در قرن بيست و يكم از ايده هايي مانند ايده هاي بالا بسيار استفاده خواهند كرد، ولي در هر حال اين طرح ها هنوز در مرحله ايده هستند و با به واقعيت پيوستن فاصله دارند. اميد است تا در كشور خودمان نيز با انديشيدن به اين موضوعات مهم و برنامه ريزي هاي درست و ايجاد زيرساخت هاي مناسب زمينه را براي پيوستن مان به اين موج جهاني كه براي سبز نمودن محيط زندگي مان و بازگشت به دامن طبيعت به راه افتاده، ايجاد كنيم.
گرايش هاي جديد در زمينه تكنيك هاي خانه سازي جايگزين، امكان استفاده از امتيازات انرژي هاي جايگزين پذيري چون انرژي خورشيدي، بادي و نيروهاي هيدروالكتريكي را مي دهند. خانه ها طوري طراحي مي شوند تا ميزبان دفاتر كار خانگي باشند. جايي كه كامپيوترهاي دستي و اينترنت تبديل به اجزايي واجب مي شوند نه تازه و نوظهور
|
|
|
باغ فردوس
در سال هاي اخير چندين سازمان با ساخت و سازهاي بي رويه خود هويت فرهنگي عرصه ساختمان باغ فردوس را خدشه دار كرده اند.
مدير كل ميراث فرهنگي استان تهران گفت: با پيگيري مقامات ميراث فرهنگي در ماه هاي گذشته ساخت فيلمخانه ملي به دليل مغايرت احداث بناي فيلمخانه با ضوابط ميراث فرهنگي و احتمال مخدوش شدن هويت بافت تاريخي اين منطقه هم اكنون با سازمان نوسازي مدارس شهر تهران و نوسازي ساختمان دبيرستان جلال آل احمد مواجه هستيم كه شكايت به حوزه يك بازپرس دادگاه ويژه رسيدگي به جرايم كاركنان دولت ارائه شده كه اميدواريم به زودي متوقف شود.
|
|
|
كمك كنيد!! اصفهان...
يكي دو ماه است كه شهرداري اصفهان نگراني خود را نسبت به بافت تاريخي اصفهان بيشتر نشان مي دهد. شايد اگر اين نگراني پا به مرحله عمل جدي نگذارد، بافت هاي تاريخي اصفهان كه به بيش از 1300 هكتار مي رسد، تخريب و نابود خواهد شد.
ساخت و سازهاي جديد و تخريب جدي بافت هاي تاريخي مثل مسجدجامع، جي، جلفا و برج سازي در اطراف زاينده رود به دلايلي ازجمله فرسودگي اين بافت ها و نبود امكانات لازم براي زندگي كه از جانب خود مردم صورت مي گيرد، اين شهر تاريخي نه تنها ايران بلكه جهان را به صورت يك ابرشهر بي هويت بدل خواهد كرد.
بايد اميدوار باشيم اقدامات لازم براي جلوگيري از اين روند هرچه زودتر توسط نهادهاي مربوط انجام شود.
|
|
|
تاسيس پژوهشكده معماري گلي در يزد
يزد بزرگترين سمبل معماري خشتي در جهان است. با اينكه تاكنون سعي زيادي براي احياي اين هنر شده و طرح هاي پژوهشي فراواني صورت گرفته ولي اين طرح ها سازمان دهي نشده اند.
محمدرضا نقصان محمدي رئيس دانشگاه هنر و معماري يزد گفت: «طرح تاسيس پژوهشكده معماري گلي را به وزارت علوم ارايه كرديم. هدف اين پژوهشكده احيا و مرمت بناهاي خشتي از جمله قلعه تاريخي خرانق است.
اين قلعه كه در بطن كوير و به سبك معماري سلجوقيان ساخته شده منظره اي فوق العاده شامل معماري چند طبقه خشتي است كه لزوم در حفظ آن براي معماري سنتي و نيز حتي احياي آن در معماري مدرن فوق العاده احساس مي شود.
|
|
|
معماري ايراني - اسلامي در برنامه چهارم توسعه
طرح هايي پيشنهادي براي برنامه چهارم ارائه شده كه شايد پس از تصويب آن، شاهد يك معماري سنتي چه در بيرون و چه در داخل ساختمان هاي بخصوص فرهنگي باشيم.
تلفيق مناسب كاربري تجهيزات و فناوري نوين كه به طور طبيعي در برخي موارد نظام و نحوه ساخت فضاهاي فرهنگي را تحت تاثير قرار مي دهد با معماري اصيل ايراني از زمينه هايي است كه نبايد فراموش شود.
بخش خصوصي مي تواند در اين زمينه بسيار مثمرثمر واقع شود زيرا بخش دولتي به تنهايي امكان پاسخگويي به اين نيازها را ندارد.
|
|
|