۱۰ پيشنهاد به امريكا-بخش دوم
آمريكا و همسايگان عراق
بخش نخست سخنراني غسان سلامه درباره آثار و عواقب اشغال عراق و توصيه هايي به رهبران واشنگتن براي خروج از وضع كنوني، روز شنبه در همين صفحه چاپ شد. بخش دوم كه ادامه توصيه ها و بررسي نگاه آمريكا به همسايگان عراق و انتظارات اين كشورهاست، به شرح زير ارائه مي شود.
|
|
نظر ما اين نيست كه به دوران پيش از برمر در عراق بازگرديم. بلكه بياييد به عراقي ها آنچه را كه به افغان ها در بن داديد بدهيد. يك دولت منتخب موقت كه بر اساس يك قرارداد و توافق با آمريكا، سازمان ملل و ديگران كار كند و كشور را گام به گام به سوي تشكيل نهادهاي دمكراتيك، پايدار و باثبات هدايت كند. اگرچه ناظران صحنه افغانستان از نبود عزم كافي در كابل براي توسعه پايگاه سياسي دولت و گسترش آن بر سراسر كشور گلايه دارند و خواستار برگزاري يك كنفرانس بن دوم شده اند، اما الگوي مورد قبول تر براي شروع (در عراق) يا فرمول ماه مه گذشته يعني دولت با حضور تبعيدي هاي عراقي است و يا حكومت مستقيم كنوني آمريكا.
۴-ساختار كنوني مبتني بر اشغال را ترك كنيد و به سرعت به سوي تشكيل يك نيروي چندمليتي تحت فرمان سازمان ملل گام برداريد. اين نيرو در ابتدا مي تواند تحت فرماندهي آمريكا باشد، حتي فرانسه هم با چنين كاري مخالف نيست. كشورهاي مختلف حتي آنها كه مخالف جنگ بودند نيروهايي را براي پاسداري از صلح به استان هاي مختلف عراق مي فرستند البته تحت اداره شوراي امنيت، يك اقدام هماهنگ براي واگذاري گام به گام امنيت به عراقي ها بر اساس يك جدول زماني روشن ممكن خواهد بود.
۵-روند سياسي را گام به گام و به آرامي طي كنيد . نبايد عجله بي جا به خرج داد تا اين روند زنده بماند. مجمع ها و سمينارها را چند برابر كنيد تا مردم نظرات و پيشنهادهايشان را ارائه كنند. به بخش ها و طبقات مختلف مردم توجه كنيد، از جمله آنها كه احساس مي كنند كنار گذاشته شده اند. چنين برداشتي ايجاد نكنيد كه محتوا يا چارچوب روند تدوين قانون اساسي را تحميل مي كنيد. ديگر نبايد عراقي ها را ناآگاه و غافل از معني دمكراسي فرض كرد. آنها مي دانند دمكراسي چيست،اما نسبت به ظرفيت پياده شدن آن ترديد دارند. شايد هم حق داشته باشند. تدوين قانون اساسي را شروع كنيد تا ببينيد موضع گيري ها چگونه است و اختلافات تا چه حد زياد مي شود. به برگزاري انتخابات فكر كنيد تا ببينيد تا چه حد با هرج و مرج و حتي تحريم انتخاباتي روبرو مي شويد. نيروي لازم براي به هم زدن همه پرسي يا انتخابات لازم نيست چندان عظيم باشد. انگيزه ضدآمريكايي در عراق اگر براي پيروزي در يك جنگ چريكي كافي نباشد،براي اخلال در استقرار و بازسازي نهادها كافي است. بازسازي نهادها بايد شفاف باشد و به خود عراقي ها سپرده شود و ضرباهنگ آرام خود را طي كند.
۶-تئوري توطئه كه خاورميانه اي ها به آن علاقه مند هستند، مي گويد وزير سابق دفاع (عراق) كه به شيوه اي متفاوت دستگير شد،قرار است به عنوان مرد اول قدرت بعد از برمر در عراق آماده شود.
حرف از توطئه،بخشي از فرهنگ محلي است. اما يك عراق باثبات نمي تواند سالها و قرن ها منتظر بماند تا وقتي ارتش جديد عراق كارآمد شود. بايد همه آنها كه به ارتش و پليس پيوسته اند جذب شوند (نه آنها كه در نيروي ويژه رژيم گذشته يا در گروه هاي سرويس مخفي بوده اند).همه آنها كه زير ۳۳ سال سن دارند و در سركوب قيام سال ۱۹۹۱ عليه صدام نقش نداشته اند. اكثر آنها در جنگ شركت نداشته اند و طبق قانون در ۱۲ سال گذشته نه به آنها سلاح داده شده و نه هيچ نقش مهمي. در نيروگيري هاي جديد بايد به تعادل قومي در اين نهادها توجه كرد.
بايد(با كمك پرونده هاي موجود) ميان جنايتكاران جنگي رده بالا (تصميم گيرندگان) و پايين (اجراكنندگان) از يك سو و متخصصاني كه با انگيزه هاي فرصت طلبانه يا ايده آليستي وارد اين فعاليت ها شده اند از سوي ديگر تفاوتي روشن قائل شد. گروه اول را بايد محاكمه كرد و گروه دوم را دوباره به كار گرفت.
۷- صندوق توسعه عراق و هيأت نظارت بين المللي كه بر اساس قطعنامه ۱۴۸۳ شوراي امنيت ايجاد شده را فراموش كنيد. وزارت دارايي عراق و يا بانك مركزي كه هر دو مورد حمايت بانك جهاني و صندوق بين المللي پول باشند مي توانند اين كار را بكنند. در همين حال بايد روند خصوصي سازي را كند كرد: عراق صدام نه از نظر سياسي آلمان هيتلري بوده و از نظر اقتصادي آلمان هانوفري. ضرورت فوري فعلاً خصوصي سازي صنايع تخريب شده يا كم امكانات نيست، بلكه حكومت حقيقتي قانون است تا باندبازي هاي رژيم صدام جاي خود را به نوع جديد از همان شيوه هاي قديمي ندهد. اگرچه بسياري از جمله برخي در كنگره آمريكا و يا در رسانه ها ترديد دارند كه الگوي آمريكا براي ايجاد يك بازار آزاد رقابتي در حقيقت همان الگويي است كه اكنون در شركت هاي عراقي اجرا مي شود.
۸- يك صندوق چندميليارد دلاري براي جنوب تأسيس كنيد تا اين حقيقت كه مناطق جنوب بغداد و رژيم گذشته مجازات مي شدند و موردي بي مهري قرار داشتند جبران شود.
اين صندوق بايد نهادي عراقي باشد كه مورد حمايت سازمان ملل و يونيسف قرار داشته باشد. اين كار پاسخي به خواسته شيعيان در سراسر كشور براي زندگي بهتر است.
۹- پيامي روشن براي عراقي ها ارسال كنيد با اين مضمون كه جامعه بين المللي حداقل در موضعگيري و نگرش خود وحدت دارد. از پايان جنگ سرد هيچ موضوعي به اندازه عراق، جامعه جهاني را دچار تفرقه نكرده است. عراقي ها از اين حقيقت آگاهند و اين موضوع به نگراني آنها مي افزايد.
آمريكا و متحدانش از اهداف خود در عراق بكاهند و به حكومت مستقيم خود پايان دهند، كشورهاي مخالف جنگ هم بايد به آن به عنوان يك كار انجام شده نگاه كنند و اكنون به بازسازي يك عراق متحد، آرام و موفق كمك كنند.
نه ائتلاف و نه منتقدان آن از ديدن يك عراق دچار آشوب و تروريسم زده خشنود نخواهند بود.
۱۰- هرگز فراموش نكنيد كه عراق جزيره نيست، پس همسايگان عراق را به مشاركت بطلبيد. اگر كسي بخواهد درباره وضعيت كنوني عراق ساده نمايي كند، مي گويد كه آمريكا وارد شده و سازمان ملل خارج ماجراست و منطقه از تحولات عقب است. آمريكا براي اداره عراق به تنهايي، طي شش ماه آينده استراتژي روشني داشته است. كاري كرده اند كه كشورهاي منطقه منفعل باقي بمانند و از سازمان ملل دعوت شده كه نقشي مشروعيت بخش و كاملا فرمايشي در بازسازي عراق داشته باشد. آمريكا به تنهايي مشغول تبديل كردن عراق به الگويي براي دمكراسي و پايگاه استراتژيك خود خواهد شد. آمريكا اكنون مشغول و گرفتار پاسخ دادن به پرسش هايي درباره بار مالي عراق و شيوه هزينه كردن پول ها در اين كشور هستند.
نبايد اهميت اين واقعه را ناديده گرفت. سازمان ملل چنين نكرد. يكي از ابعاد مهم ماموريت سازمان ملل در عراق برقراري گفتگو با شش كشور همسايه آن و همچنين اتحاديه عرب بود. پيام روشن بود: سازمان ملل درك مي كند كه همسايگان عراق ملاحظات و نگراني هاي مشروعي در تحولات اين كشور دارند، نگراني هايي كه بايد به درستي مورد توجه قرار گيرد و همزمان از اين كشورها دعوت شود كه حداكثر تلاش خود را در كمك به ثبات بخشيدن به اين كشور به كار گيرند.
بايد به گلايه هاي آنها گوش داد و اين كشورها را به ايجاد انگيزه در ثبات بخشيدن به عراق تشويق كنيم و اين در چارچوب روابط چندقومي آنها با بسياري از قبايل، اقوام و احزاب دو عراق ممكن مي شود.
اين شيوه برخورد همراه با گشاده رويي با كشورهاي منطقه در بهترين حالت انحراف از ماموريت اصلي ودر بدترين حالت توجه غيرضروري به مشاركت بالقوه همسايگان عراق تلقي مي شد. آمريكا عراق را اساسا جزيره اي مي پنداشت كه مي توان آن را مستقلا دوباره شكل داد و وقتي ديگران مخالفت مي كردند به دليل مداخله غيرقابل قبول تهديد به مجازات مي شدند.
اگرچه آمريكا در اين ميان هدفي داشت اما اين تصور كه بازدارندگي صرف مي تواند براي حل اين مشكل و مشكلات ديگر كافي باشد، تصور خامي بود.
|