يكشنبه ۹ آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۳۹- Nov. 30, 2003
هشتادو دومين سالگرد شهادت ميرزاكوچك خان، درگفت وگو با پروفسورشاپوررواساني
مسافر بيابان عشق
زير ذره بين
اساس نهضت جنگل بر ايرانيت و اسلاميت بر مبناي عدالتخواهي استواربود. ميرزا كوچك و يارانش در تمام مكاتبات، سخنراني ها و اقدامات سياسي خود هميشه خواستار آزادي و استقلال ايران بوده اند. نسبت تجزيه طلب بودن، نسبتي است كه مخالفان و يا كساني كه اطلاعي از نهضت جنگل ندارند، عنوان مي كنند.
اميد نيايش
001676.jpg

پس از مرگ جسد بدون سركوچك خان در گيلوان به خاك سپرده شد. سرش نيزدر گورستان حسن آباد تهران در نقطه نامعلومي دفن شد كه بعدا از طرف ياران جنگل، محل دفن شناخته شد. چند سال پس از اين واقعه كه گورستان حسن آباد شبانه زير و رو مي شد تا تاسيسات آتش نشاني را در آنجا بنياد كنند، سر كوچك خان به وسيله آزاديخواهان ربوده شد و به شهر رشت انتقال يافت و پس از شناسايي توسط همرزمانش در مرقد سليمان داراب به امانت سپرده شد. به سال ۱۳۲۱ جسد كوچك خان بنابه وصيتي كه كرده بود، پس از تحصيل فتوا از مجتهدان زمان از گيلوان به رشت انتقال يافت و به پيوست سر، زير تپه اي در سليمان داراب رشت به خاك سپرده شد و پس از بيست و يك سال سر شوريده و تن رنجورديگر بار به هم رسيدند.
اينك در آستانه هشتاد و دومين سالگرد شهادت مبارز راه آزادي، ميرزا كوچك خان جنگلي هستيم. مرور خاطرات و وقايع نهضت جنگل كه نه تنها در ايران كه در شرق نظرها را به خود جلب كرد و بارقه اميد را در دلها روشن ساخت در سطور و صفحاتي محدود ميسر نخواهد بود.
اما گشودن اين دفتر فراخ و تورق خاطراتي بعضا ناگفته از آن، بهانه اي است تا ديگر بار يادي  شود از نهضت پرافتخار جنگل و رهبر شهيدش ميرزا كوچك خان جنگلي كه با زمزمه: «هلاك ما به بيابان عشق خواهد بود كجاست يار كه با ما سر سفر دارد» گويي همواره سرنوشت محتومش را آگاهانه بر دوش مي كشيد.
به مناسبت فرارسيدن سالگرد ميرزاكوچك خان، گفت وگويي با دكتر شاپور رواساني انجام شده است كه در پي مي آوريم:
پروفسور شاپور رواساني در شهر رشت متولد شد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش گذراند و سپس از دانشسراي عالي و دانشكده علوم دانشگاه تهران در رشته علوم طبيعي با درجه ليسانس فارغ التحصيل شد. به دليل شركت در مبارزات عليه رژيم پهلوي، مجبور به ترك وطن شد و در سال ۱۳۴۱ به آلمان غربي رفت. از دانشگاه هانوور آلمان در رشته علوم سياسي دكترا گرفت .از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۷۸ با سمت استاد كرسي اقتصاد اجتماعي كشورهاي در حالت توسعه، در دانشگاه الدنبورگ آلمان تدريس و تحقيق كرد و اينك چند سالي است كه براي اقامت دايم به ايران بازگشته است. رواساني، مديرعامل و رئيس هيات مديره بنياد پژوهشي - فرهنگي ميرزاكوچك خان جنگلي است.
برخي از كتاب هاي او كه در ايران چاپ شده اند، عبارتند از: دولت و حكومت در ايران در دوره تسلط استعمار سرمايه داري، جهان سوم چگونه غارت مي شود، نهضت ميرزا كوچك خان جنگلي، نظريه دو دنيا، جامعه بزرگ شرق، زمينه هاي اجتماعي هويت ملي، زمينه هاي اجتماعي نهضت جنگل و نادرستي فرضيه هاي نژادي آريا، سامي و ترك.
* جناب آقاي رواساني، براي ما از بنياد بگوييد.
بنياد پژوهشي - فرهنگي ميرزاكوچك جنگلي در تاريخ ۱۶ دي ماه ۸۰ به ثبت رسيده است و فعاليت فرهنگي خود را از همان سال در زمينه پژوهش در تاريخ ايران و گيلان، تحقيق در مورد نهضت جنگل، گردآوري اسناد و مدارك نهضت، تلاش براي ايجاد مركز اسناد و موزه جنگل و راهنمايي پژوهندگان و محققان درباره نهضت جنگل و برگزاري جلسات سخنراني، سمينار و انتشار كتب و مقالات درباره نهضت آغاز كرده است.
* گويا فعاليت هايي داشته ايد براي بازسازي خانه ميرزا كوچك خان جنگلي؟
بعد از تشكيل بنياد، براي احياي سوابق نهضت كوشش كرديم خانه زنده ياد ميرزا كوچك خان را در محل استادسراي رشت براي محل بنياد خريداري كنيم، اما منابع مالي كافي در دسترس نداشتيم. به ما اطلاع رسيد كه يك برج ساز تهراني خانه ميرزا را خريده و به قصد ساخت و ساز آن را به طور عمده تخريب كرده است. با دخالت شبانه شهردار وقت، جلوي ادامه تخريب گرفته شد. ما به شوراي شهر پيشنهاد كرديم كه اين خانه در اختيار بنياد قرار گيرد و بنياد آن را حداكثر در مدت دو سال به صورت اول بازسازي نمايد. پس از مراجعات متعدد، سرانجام شوراي شهر رشت اين مخروبه را طبق قراردادي كه با بنياد با شهرداري رشت منعقد نمود، به بنياد واگذار كرد.
* براي جلوگيري از تخريب خانه، قاعدتا بايد مسئولين ميراث فرهنگي اقداماتي انجام مي دادند. آيا تلاش هايي صورت گرفت؟
تا زماني كه بنياد تشكيل نشده بود به دنبال ايجاد مركزيتي در رشت و در خانه ميرزا كوچك جنگلي نبود، متاسفانه نه سازمان  هاي فرهنگي و نه قاطبه روشنفكران گيلاني، توجهي به اين خانه نداشتند و اين خانه سالها به فراموشي سپرده شده بود. مسئله خانه ميرزا مي توان گفت كه از سال ۸۱ مطرح شده است.
001636.jpg

* براي تامين هزينه هاي بازسازي چه منابعي را در نظر گرفته ايد؟
بنابه تخمين مهندسان مخارج بازسازي نزديك به ۸۰ ميليون تومان است. براي تامين اين هزينه بنياد اطلاعيه اي تهيه كرده و در آن به همه مردم ايران مراجعه مي كند. بازسازي،  نزديك به چند هفته است كه آغاز شده و تقاضاي ما از همه كساني كه به تاريخ ايران علاقه مندند، اين است كه در ارسال كمك هاي خود دريغ نكنند. ما اميدواريم در كاري كه در پيش گرفته ايم، تنها نمانيم.
*بازسازي اين خانه چه اهميتي دارد؟
علت اصلي تلاش براي بازسازي خانه ميرزا كوچك جنگلي، كوشش در احياي هويتي است كه متاسفانه در سالهاي اخير به خصوص در ميان جوانان دچار بحران شده است.
با تجديد خاطره ميرزاكوچك خان جنگلي مي خواهيم كه احساس تعلق و به دنبال آن تعهد نسل جوان در جامعه ما تقويت شود. نهضت جنگل يكي از فصول پرافتخار تاريخ ايران است. ميرزا كوچك جنگلي در راه آزادي و استقلال ايران شهيد شد. او حتي حاضر نشد پيشنهاد انگليسي ها را براي سلطنت بپذيرد.
* در آستانه ۱۱ آذر سالگرد شهادت كوچك خان هستيم و مناسب خواهد بود اگر برخي وقايع نهضت جنگل را نيز مرور كنيم. چنين به نظر مي آيد كه حركت جنگل ادامه منطقي نهضت مشروطه باشد.
آنچه درنهضت مشروطه ايران رخ داد، تغييرات سياسي و فرهنگي بود و نظام اقتصادي جامعه با كمي اصلاحات، به مسير خود در بستري كه بر اثر كشانده شدن ايران به بازارهاي جهاني كالا و سرمايه داري به وجود آمده بود، ادامه داد. به اين سبب و چنان كه وقايع نشان داد، نهضت مشروطه به هدف هاي سياسي و فرهنگي خود در باب آزادي و استقلال و حقوق بشر نرسيد و محرومان ايران از فقر و ستم هاي سياسي آزاد نشدند.
جامعه ايراني با وجود تغييرات عمده در نظام سياسي و رهبري دولت و جامعه، همچنان تحت سلطه طبقه وابسته به استعمار، كه اين بار با وابستگان اصلاح طلبان سازشكار و صاحبان سرمايه هاي تجاري ائتلاف كرده بود، باقي ماند.
علت و يا علل شكست نهضت مشروطه را مي توان با توجه به تركيب اجتماعي اين نهضت دريافت در اين شكست و انحراف در زمينه اقتصادي و فتح موقت و متزلزل در زمينه سياسي، جامعه گيلاني نيز سهيم و شريك بود.
در نهضت مشروطه گيلان، كه در آن كميته سري ستار در رشت و در انزلي، انجمن هاي عدالت، اخوت و برق نقش رهبري داشتند، علاوه بر مجاهدان و روشنفكران گيلاني، تعدادي از انقلابيون قفقازي و گرجي نيز حضور داشتند.
شايع است كه استالين - كه يك گرجي بود - نيز يك بار به رشت آمده و پس از توقف كوتاه به قفقاز بازگشته بود. كميته برق انزلي از مرامنامه سوسياليست هاي انقلابي و كميته ستار در آغاز كار از مرام نامه سوسيال دموكرات ها پيروي مي كرد. وجود اين كميته ها موجب نشر افكار نو در جامعه، طبقات و اصولا بافت اجتماعي و چگونگي مبارزات سياسي شد.
ميرزا در سخنان خود مي گفت كه ما ۱۴ سال است كه مبارزه مي كنيم و انقلاب مشروطه را پيشينه نهضت جنگل مي دانست. جالب است بدانيد كه ميرزا حتي به ياري ستارخان كه در تبريز با قواي استبداد سلطنتي مبارزه مي كرد، شتافت، اما به دليل بيماري به ناچار از نيمه راه به تهران بازگشت.
* در برخي منابع از برقراري جمهوري سوسياليستي شوروي گيلان صحبت به ميان مي آمد. از جمله در فرهنگ معين مي بينيم كه برقراري اين جمهوري را از اقدامات ميرزاكوچك خان به شمار مي آورد. اين مسئله را تا چه حد صحيح مي دانيد؟
اساس نهضت جنگل بر ايرانيت و اسلاميت بر مبناي عدالتخواهي استواربود. ميرزا كوچك و يارانش در تمام مكاتبات، سخنراني ها و اقدامات سياسي خود هميشه خواستار آزادي و استقلال ايران بوده اند. نسبت تجزيه طلب بودن، نسبتي است كه مخالفان و يا كساني كه اطلاعي از نهضت جنگل ندارند، عنوان مي كنند. ميرزا در پي تشكيل يك دولت مردمي در ايران بود و مي خواست كه نمايندگان ملت ايران، نوع حكومت را تعيين كنند.
* همزمان با نهضت جنگل، در سرزمين آذربايجان نيز شيخ محمد خياباني و حزب دموكرات وي فعال بودند. ارتباط اين دو جنبش آزادي خواه چگونه بود؟
متاسفانه برقراري يك رابطه سازماني با نهضت خياباني مقدور نشد.
* از جمله نكات مبهم در قيام جنگل ارتباط آن با جمعيت اتحاد اسلام است. اساسا اين رابطه چگونه بوده است و به طور مشخص تر بفرماييد كه حركت جنگل از افكار پان اسلاميستي عثماني تا چه حد متاثر بود. چون ما علائق برخي شخصيت هاي اتحاد و ترقي عثماني به ويژه انور پاشا را نسبت به ميرزا مي دانيم. گويا حتي انور پاشا شمشيري نيز براي ميرزا فرستاده بود.
با مطالعه روزنامه جنگل مشخص مي گردد كه نهضت جنگل از آنجا كه ملت ايران، ملتي مسلمان است پايبندي خود را نسبت به اسلام هميشه مورد تاييد قرار مي داد. براي نهضت جنگل استقلال ايران، در مرحله مقدم بر هر نظر ديگري قرار داشت. نهضت جنگل را نمي توان به هيچ وجه در رابطه سازماني با آنچه كه در عثماني تحت عنوان اتحاد اسلام تبليغ مي شد، قرار داد.
* ولي عضويت ميرزاكوچك خان در هيات اتحاد اسلام در منابع تاريخي ثبت شده است؟
ميرزا در طي اقامت در تهران به عضويت جمعيت اتحاد اسلام درآمد. در رشت نيز هيات اتحاد اسلام تشكيل شد كه مدتي نيز نقش مهمي در رهبري نهضت جنگل داشت. اما وقايع نشان داد كه ديدگاه اسلامي ميرزا براساس عدالتخواهي، رفع مظالم طبقاتي، نفي اشرافيت و استثمار بود.
هيات اتحاد اسلام در گيلان و به طور كلي نهضت جنگل پيرو سياست هاي خاص دولت عثماني نبود و اسلامي بودن نهضت جنگل را از ايراني بودن رهبران و ياران اين نهضت نمي توان جدا كرد.
* گويا آلماني ها هم نظر مساعدي نسبت به نهضت داشتند و جنگلي ها را حمايت مي كردند؟
001634.jpg

شركت چند افسر آلماني در نيروهاي نظامي نهضت جنگل كه در استخدام نهضت بودند را نمي توان به عنوان حمايت دولت آلمان از اين نهضت عرضه نمود.
همچنانكه شركت كوتاه مدت چند افسر عثماني هم دليلي بر حمايت دولت عثماني از نهضت جنگل نيست.
بايد توجه نمود كه در دوره دوم نهضت جنگل تنها افسران ايراني در سازمان نهضت حضور داشتند.
* شايد بتوان اين روابط را اين گونه تفسير كرد كه ميرزا به دنبال اتحاد استراتژيك با قواي متحدين بر ضد نيروهاي انگليس و روسيه بود؟
چنين اتحادي هيچ گاه مطرح نبود. نهضت جنگل نهضت كوچكي بود و خواستار از ميان رفتن نفوذ روسيه تزاري و انگلستان در ايران و استقرار دولتي مردمي بود. در دوره دوم انقلاب گيلان نيز، ميرزا با تكيه بر ايرانيت و اسلاميت، حاضر نبود نظريات دولت شوروي و حزب كمونيست ايران را بپذيرد و به همين سبب هم ارتش سرخ مستقر در گيلان، كودتايي عليه ميرزا ترتيب دادند كه موجب عقب نشيني او به جنگل ها شد. دولت شوروي و دولت انگلستان و حكومت مركزي ايران براي از ميان برداشتن نهضت جنگل و ميرزاكوچك خان كه تا آخرين لحظه حاضر به هيچگونه سازشي نبود، با هم همكاري كردند.
*وقتي مسئله ارتباط نيروهاي كمونيستي و نهضت جنگل مطرح مي شود، فورا موضوع مرگ مشكوك حيدر عمواوغلي به ذهن متبادر مي شود. شايعه نقش داشتن ميرزا در قتل حيدرخان را تا چه حد معتبر مي دانيد؟
افسانه و دروغي كه از طرف مقامات شوروي سابق و حزب توده تبليغ مي شد، اين است كه كشته شدن حيدرخان را به ميرزا نسبت مي دهند. با توجه به اين كه در زمان كشته شدن حيدرخان، ميرزا خود تحت تعقيب قشون دولت مركزي در كوهستان ها و جنگل ها در حال جنگ و گريز بود، و با توجه به فاصله مكاني، و شواهد و دلايل ديگري كه وجود دارند، چنين اتهامي هيچگاه نمي تواند صحيح باشد و به علل سياسي به ميرزا وارد شده است.
اولين كسي كه در اين مورد قصيده اي سرود ابوالقاسم لاهوتي بود و اين قصيده مبناي تمام گزارش ها و اخباري است كه بعدا در مورد دخالت ميرزا در كشته شدن حيدرخان انتشار يافت.
مطالعه قصيده نشان مي دهد كه شاعر در عالم خيال، براي خود صحنه هايي را مجسم نموده و اسباب تاسف است كه عده زيادي در ايران به جاي بررسي علمي و تاريخي، افسانه اين شاعر را حقيقت تلقي كرده اند.
* به آخرين برگ از دفتر حيات ميرزا مي رسيم. گويي اين تشتت آرا و تناقض منابع حتي بر وقايع آخرين روزهاي زندگي و مرگ ميرزا نيز سايه افكنده است. ادعا مي شود كه ميرزا در كوهستان از سرما يخ زده و مرده است و جلادان  آن هنگام كه وي را يافته اند جز جسمي بي روح نبوده است. مرگي كه كسي به خونخواهي اش برنمي خيزد!
بنا به اظهار نظر شاهدان محلي وقتي جسم يخ زده ميرزا از طرف اهالي ده به مسجد محل منتقل شد، اهالي محل كوشش كردند با گرم كردن بدن ميرزا از مرگ او جلوگيري كنند و باز شاهدان محلي تصديق مي كنند كه ميرزا شروع به پلك زدن كرده بود و دستش تكان مي خورد، يعني زنده بود. وقتي هم كه فرستادگان ملاكين بزرگ محلي، سر ميرزا را بريدند، به مقدار زيادي خون جاري شد. در تبليغات دولتي اما، همواره بر روي اين نكته تاكيد مي شد كه ميرزا در كوهستان يخ زده است.
سر ميرزا را خالوقربان از همسنگران پيشين ميرزا، به تهران آورد و زير پاي رضا شاه انداخت.
* به فعاليت هاي بنياد باز گرديم و به اين مسئله كه در آستانه سالگرد شهادت ميرزاكوچك خان قرار داريم. آيا بنياد برنامه هاي خاصي را به اين مناسبت خواهد داشت؟
بنياد كوشش مي كند كه همه اين خاطرات را زنده كند تا لااقل از اين زنده ياد پس از شهادت مظلومانه اش مردم ايران قدرداني كنند و به همين دليل است كه بنياد مي كوشد خانه ميرزا را بازسازي كند تا در خانه اي كه صاحبش نيست لااقل چراغش روشن باشد.
ما از همه وطن پرستان و آزاديخواهان انتظار داريم در بازسازي خانه ميرزا كه يك مسئله اخلاقي، تاريخي و مردمي است با همه امكانات خود شركت كنند. زيرا ميرزا و خاطره اش به همه مردم ايران تعلق دارد. از سازمان هاي علمي هم مي خواهيم با تشكيل سمينارها و كنفرانس ها در مورد نهضت جنگل به روشن شدن تمام وقايع نهضت و پيشبرد آگاهي نسل جوان كمك كنند.
در همين رابطه به دانشگاه گيلان پيشنهاد شده است كه بخش تحقيقاتي و آموزش در ارتباط با نهضت جنگل پايه ريزي كنند و مسئولان اين دانشگاه نيز نظر مساعد خود را اعلام كرده اند.
امسال به مناسبت هشتاد و دومين سالگرد شهادت ميرزا، از طرف بنياد نشستي در محل خانه ميرزا در رشت برگزار خواهد شد.
* استقبال مردم و مسئولان محلي از بازسازي چگونه است؟
از استقبال مردم خوشحال و راضي هستيم و استقبال مسئولين به تدريج در حال توسعه يافتن است. از همكاري مسئولين محترم ميراث فرهنگي رشت راضي هستيم. همچنين شوراي فعلي شهر رشت وعده كمك و حمايت مالي و فني داده و با نظر مثبت به همكاري با بنياد توجه دارد.
اما ميزان كمك مالي و فني در جريان عمل، در هفته  هاي آينده مشخص خواهد شد.
* از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد، متشكريم.
من هم از شما متشكرم. پيام بنياد به همه آزاديخواهان ايراني اين است: اين شما و اين خاطره ميرزا. كوشش كنيم با بزرگداشت ياد ميرزا، براي نسل جوان، الگويي شايسته معرفي نماييم.

نگاه امروز
نام كوچكش تاريخ را وسعت داد
م . شادخواست
نهضت جنگل، از معدود نهضت هايي است كه تمام اقشار جامعه گيلان در آن مشاركت داشتند. اين نهضت بر زندگي اجتماعي، تفكر، انديشه و ادبيات مردمان آن ديار تأثيرات مادي و معنوي عميقي برجاي گذاشت. با وجود اين، ميرزاكوچك خان جنگلي - پيشواي نهضت جنگل - را نبايد تنها متعلق به گيلان دانست، زيرا او از انقلابيون، روحانيون، روشنفكران و آزاديخواهاني بود كه به استقلال ايران مي انديشيد و درپي كسب منفعت شخصي نبود ، و هنگامي كه انگليسي ها به وي پيشنهاد سلطنت دادند، آن را نپذيرفت.
نهضت جنگل، علاوه بر بازتاب سياسي و اجتماعي آن، در زمينه فرهنگي نيز بسيار فعال و راهگشا بود. به عنوان نمونه، به پيشنهاد و تشويق ميرزا كوچك خان در مناطق تحت نفوذ جنگلي ها، مدارس متعددي براي باسواد كردن روستايي زادگان تأسيس شده بود. همچنين كوچك خان براي روستايي زادگاني كه از مناطق دور جهت تحصيل مي آمدند، مدارس شبانه روزي را توصيه مي كرد. در مرامنامه نهضت جنگل ماده ۱۶ آمده است: «تعليمات ابتدايي براي كليه اطفال مجاني و اجباري است». و در ماده ۱۷ نيز تصريح شده است: «تحصيلات متوسطه و عاليه براي اطفالي كه استعداد داشته باشند، مجاني و حتمي است».
از ديگر فعاليت هاي فرهنگي نهضت جنگل تأسيس «روزنامه جنگل» بود. روزنامه جنگل نه تنها ارگان اين نهضت به حساب مي آمد، بلكه مروج و مبلغ هنر و ادبيات گيلان و نيز كشور بود. اشعار روزنامه جنگل، مضامين سياسي و اجتماعي داشت و استقلال طلبي، نوآوري، نوانديشي، آزاديخواهي و مبارزه با استعمار (بخصوص استعمارگران انگليسي) را تبليغ مي كرد. هرچند كه در آن زمان، شكست نهضت جنگل و سركوب طرفداران و شهادت پيشواي آن، درخت سترگ ادبيات جنگل را در كوير سرزمين مظلوم و استبداد ديده خشكاند، اما پس از انقلاب اسلامي، شعر جنگل نه تنها در شعر شاعران گيلان، بلكه در شعر شاعران ساير استانها نيز دوباره جوانه زد و رنگ و بويي ديگر به ادبيات متعهد بخشيد.
اكنون هشتاد و دو سال از شهادت سردار جنگل مي گذرد و منصفانه نيست كه زيبايي جنگل هاي گيلان را تنها به سرسبزي و خوش آب  و هوايي آن نسبت دهيم. جنگل هاي گيلان زيباست، زيرا روح سبز آن، عاشقانه ترين ترانه ها را تقديم خاك كرد؛ ترانه هايي كه سرشارند از عطر خاطره، خاطراتي از شقايق و باران، و گلوله و ياران... و سالهاست جنگل بر خود مي بالد، چرا كه ميرزا عطوفت را رهن زيبايي كرد و نام «كوچكش»، تاريخ را وسعت داد. و هنوز پس از گذشت هشتاد و دو سال، كوچه هاي رشت، رفتنش را نور مي پاشند، زيرا به ياد مي آورند آن لحظه را كه درختان برايش دست تكان مي دادند و او حتي نتوانست برايشان سر تكان دهد!

نگاه
پارلمان اروپا براي حمله به برج بابل آماده مي شود
در حالي كه حدود يك ماه به آغاز سال ميلادي جديد و گسترش اتحاديه اروپا باقي مانده است، كارشناسان در مورد دورنماي هراس انگيز  ترجمه۲۰ زبان اعضاي پارلمان اروپا صحبت مي كنند كه آن را به برج بابل جديد بدل مي كند. نتيجه وجود اين تعداد زبان، ايجاد حدود۳۲۰ تركيب ممكن از آنهاست.
در چارچوب اين اتحاديه از سال آينده نمايندگان انتخابي اروپا از فنلاند گرفته تا مالت به وضع قوانيني خواهند پرداخت كه بر زندگي حدود ۴۵۰ ميليون نفر از شهروندان اين قاره تأثير خواهد گذاشت. پاتريك تويدل مسئول سازمان دهي بخش ترجمه شفاهي از بعد از گسترش اين اتحاديه از سال آينده گفت: «هيچ سازمان بين المللي نيست كه حتي روياي فعاليت به اين شكل را ببيند.»
در نتيجه افزايش اعضاي اتحاديه اروپا، تعداد زبانهاي مورد استفاده تقريباً  دو برابر خواهد شد و اين امر مستلزم تجديدنظر اساسي در بخش ترجمه شفاهي آن است. با فرض اين كه تمام ۱۰ كشور پذيرفته شده كه اكثراً از اروپاي شرقي هستند، دعوت پيوستن به ۱۵ عضو فعلي را بپذيرند، هر كدام زبان خود را وارد سازوكار پارلمان خواهد كرد. تنها استثناء جزيره تقسيم شده قبرس است كه تا زمان اتحاد دو نيمه يوناني و ترك زبان آن فقط از زبان يوناني استفاده خواهد كرد كه از قبل از زبانهاي رسمي اتحاديه بوده است.
حتي جزيره مالت در درياي مديترانه و مستعمره سابق انگليس كه ۴۰۰ هزار نفر از ساكنان آن انگليسي را به رواني صحبت مي كنند، با ورود خود به اتحاديه به زبان آن حالت رسمي خواهد داد. روماني و بلغارستان اميدوارند در سال ۲۰۰۷ به اتحاديه اروپا بپيوندند.
علت مقاومت پارلمان اروپا در برابر پذيرش مسيري مانند سازمان ملل و انتخاب چند زبان كاري اين اصل است كه هر كس، نه فقط افراد تحصيلكرده يا مستعد از نظر زبان، حق دارد در اين مجلس بنشيند. تويدل گفت: «تنها شرط لازم براي حضور در پارلمان اروپا انتخاب شدن است. پارلمان همواره آخرين سنگر گاه اين گونه رفتار چندزباني بوده است.»
چنين رفتاري در سالهاي دهه۱۹۵۰ كه اتحاديه اروپا تازه شكل گرفته بود، نسبتاً  ساده بود. نياكان اتحاديه اروپا يعني جامعه زغال سنگ و فولاد و جامعه اقتصادي اروپا فقط شش عضو و چهار زبان داشتند كه بيش از ۱۲ حالت تركيب زباني از  آن در نمي آيد. نخستين گسترش جامعه اقتصادي اروپا با سه كشور سبب شد تا زبانهاي دانماركي و انگليسي وارد آن شود. ايرلند كه همراه با انگليس و دانمارك بود، انگليسي را به عنوان زبان كاري پذيرفت. ايرلندي مانند زبان لوكزامبورگي زبان رسمي قوانين مكتوب اتحاديه اروپا شد، اما در پارلمان تكلم نمي شود.
از زمان آخرين افزايش تعداد اعضاي اتحاديه اروپا در سال ۱۹۹۵، اين اتحاديه داراي ۱۱ زبان كاري بوده است. در هر روز كاري، پارلمان اروپا به حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ مترجم شفاهي نياز دارد كه براساس مقررات بايد بتوانند دست كم از سه زبان خارجي به زبان مادري خود ترجمه كنند.
در سال ۱۹۹۵ يافتن مترجمان فنلاندي و سوئدي دشوار شد، چرا كه به دلايل سياسي پارلمان اجازه نداشت پيش از برگزاري همه پرسي پيوستن به اتحاديه، كارمند مسلط بر زبان آن كشور را استخدام كند. اين امر سبب شد تا فقط دو ماه براي استخدام مترجم واجد شرايط فرصت باشد.
اما كاربرد لهجه اي از فنلاند باعث شد تا چگونگي كار اداره ترجمه پارلمان اروپا تغيير كند. اين لهجه غيرهند و اروپايي به مجاري و استونيايي مربوط است، اما هيچ رابطه اي با زبانهاي موجود اتحاديه اروپا ندارد. در نتيجه اين تغيير بود كه كاركنان مسلط بر اين زبان ناچار شدند علاوه بر ترجمه به آن، از آن نيز ترجمه كنند. تويدل معتقد است از سال آينده اين روش بايد بيشتر شود، در چارچوب سيستم جديد كاري، هم از اين روش و هم استفاده از يك زبان ارتباطي مانند انگليسي، فرانسوي يا آلماني در ترجمه دو زبان ديگر است.
اين امر همين الان در برخي موقعيتها كاربرد دارد، اما در مورد تمام زبانهاي جديد كه به شبكه فعلي مترجمان متصل خواهد شد، اعمال مي شود.
برخي از آن بيم دارند كه گسترش اين دو روش باعث شود تا حجم بيشتري از گفته هاي سخنران حين ترجمه از بين برود. پارلمان اروپا طي هفت سال گذشته آماده افزايش تعداد اعضاي آن در سال آينده شده است. مسئولان پارلمان با همكاري دانشگاههاي اروپاي شرقي سعي در افزايش آموزش زبان كرده اند. تويدل گفت: «فقط ظرف همين چند سال گذشته بوده است كه استونيايي، لتونيايي و ليتوانيايي در روابط بين الملل جايگاه رسمي پيدا كرده اند. تا پيش از آن روس اين كار را براي كشورهاي مربوطه انجام مي داد. يافتن مترجمان داراي مهارتهاي زباني مناسب آسان نبوده است. با اين حال، در سال ۲۰۰۴ لتونيايي و مالتي حق دارند كه از حقوق يكساني مانند آلماني، فرانسوي يا انگليسي برخوردار شوند. ما به افرادي نيازمنديم كه تحصيلكرده دانشگاه هستند و از دانش عمومي خوب و بالاترين معيارهاي زباني برخوردارند. چنين شخصي مي تواند هر جا مشغول به كار شود.»
پارلمان اروپا قصد دارد پس از انتخابات خرداد ماه، از ماه تير آماده برگزاري جلسات كامل شود. اين كار مستلزم ساخت دهها باجه مترجم جديد و سيم كشي شبكه جديد است. اين شبكه به شنوندگان و مترجمان اجازه مي دهد به زبانهاي مختلف گوش دهند. اين شبكه آزمايش شده و كارايي آن به اثبات رسيده است. در آبان ماه پارسال، پارلمان اروپا جلسه خوشامدگويي براي ۱۸۷ ناظري تشكيل داد كه در واقع تا پيش از ورود كشورهاي نامزد و انتخابات خرداد ماه، نقش نمايندگان سايه را براي كشورهاي خود ايفا مي كنند. در طي اين نشست ۳۲ زبان از جمله بلغاري، رومانيايي و تركي به كار گرفته شد.

فرهنگ
ادبيات
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |