پويا سرايي
غايت موسيقي شرق، بديهه سرايي است. بديهه سرايي يعني زايش در لحظه. نوازنده شرقي، نغمات و الحان كهن ديار خود را، سالها در سينه مي پروراند و پس از مدتها ممارست و رياضت عاشق وار، جانمايه و جوهره آن را متجلي مي سازد، درست به مانندآن كه صدفي عاشقانه مرواريد بپروراند.
«سه نوازي» اثري است از حميد متبسم، حسين بهروزي نيا و پژمان حدادي از «گروه دستان». حميد متبسم را همه به عنوان يك نوازنده برجسته و يك نواساز نوآور و خلاق مي شناسيم. آثار قبلي او از قبيل: «بوي نوروز»، «بامداد » ، «سفر به ديگر سو» و ... همه و همه آثاري در خور توجه و بياني امروزي و مدرن از موسيقي ايراني بوده است. قابليتهاي ممتاز او در نوازندگي تار و سه تار نيز بر اهل فن پوشيده نيست. (نمونه آن بسياري از آثار گروه عارف- به سرپرستي پرويز مشكاتيان- كه مزين به تكنوازيهاي ارزنده متبسم است.) عود قدرتمند، تكنيكي و در عين حال سرشار از احساس بهروزي نيا و تمبك پرشور و پخته حدادي نيز معرف حضور همه اهل فن هست. همدلي همگون اين هم آوايان را، بارها ديده و شنيده ايم.
حال اما اين ياران قديمي، در «سه نوازي» با هم جمع آمده اند. سه نوازي بر بداهه نوازي مبتني است. (به استثناي چند قطعه از پيش ساخته شده) شروع اين اثر، قطعه «هفت ضربي» از حميد متبسم است. سونوريته بسيار پخته عود، سه تار و تمبك، تنظيم زيباي سازها (به خصوص ملودي تمبك) و سؤال و جوابهاي زيباي عود و سه تار از محسنات اين قطعه است. نكته بديعي كه در ساخت اين قطعه به چشم مي خورد، مد گردي هاي بديع و بي سابقه و در عين حال كاملاً حساب شده است. براي مثال مي دانيم مقام همايون (يا اصفهان) از تغيير مقام ماهور (يا راست پنجگاه) به وسيله گوشه راك [البته راك و گوشه هاي بعدي آن در توالي گوشه هاي رديف] حاصل مي شود و شاهد همايون حاصله از اين تغيير، درجه چهارم زير شاهد ماهور است. (به فرض اگر ماهور مورد نظر (دو) باشد، همايون سل حادث مي شود). اما در اين قسمت از سه نوازي، آهنگساز در كمال استادي و به گونه اي كاملاً خوشايند، ماهور را به همايون غيرمنتظره اي، تغيير مي دهد.
|
|
يعني درجه چهارم ماهور را نيم پرده آكنده مي كند و بلافاصله اشاره اي به درجه سوم (كه از بكار به كرن تغيير يافته است) دارد و به اين ترتيب فضاي همايون جديدي تثبيت مي شود. البته همايوني كه شاهد آن درجه دوم ماهور است و نه چهارم زير شاهد! ارزش ديگر اين بدعت، اين است كه چنين اقدامي، كاملاً منطبق با اهداف پيدايش سيستم دستگاهي موسيقي ايران است. بر اهل فن پوشيده نيست كه سيستم دستگاهي در اواخر دوره صفويه به قصد استفاده بهتر و كاربردي تر از مقام هاي ايراني ايجاد شد. به اين شكل كه تا قبل از آن، نظام تك مقامي رايج بود و در آن عصر (صفويه) موسيقيدانان ايراني براي ايجاد خلاقيت و تنوع بيشتر به موسيقي شان، تصميم بر آن گرفتند تا مقام هاي اجرايي شان را به وسيله فضاهاي مشخص تغيير دهنده (كه همان گوشه هاي مدال رديف نام دارند)- با يك منطق چرخر اي- به هم متصل و وابسته كنند و به اصطلاح يك دستگاه يا مجموعه را به وجود بياورند (منظور از منطق چرخر اي، شروع نوازندگي و يا خوانندگي از يك مقام مشخص (معمولاً درآمد) و بعداز تغيير فراوان مقام، بازگشت دوباره به همان مقام اول است- در واقع همين مؤلفه يعني منطق چرخر اي و مقام گردي هاي رنگارنگ آن باعث اطلاق واژه دستگاه (يا همان مجموعه) به نظام موسيقي ايران شده است. در ضمن وجود همين منطقه دوره اي موسيقي دستگاهي ما را از موسيقي مقامي عرب و ترك جدا مي سازد). بنابه توضيحات فوق، مشخص است كه سيستم دستگاهي، هدفي جز رنگارنگ كردن و متنوع ساختن موسيقي مقامي قديم، نداشته است.
|
|
پس چه نيكو كه جانمايه اين آرمان را درك نموده و خود را محصور قالبهاي عمدتاً تغييرناپذير پيشنهادي رديف [براي رنگ آميزي و تنوع بيشتر]، ننماييم. (منظور از واژه پيشنهادي در جمله فوق اين است كه به نظر نگارنده، براي مثال تغيير مايه از ماهور به همايون به وسيله گوشه راك (و يا هر گوشه شناخته شده براي اين هدف در رديف سازي) صرفاً يك پيشنهاد و يك الگو است. اين تغيير مايه، مي تواند از هر درجه و به شكلهاي گوناگوني- همان طور كه در سه نوازي ديده مي شود- صورت پذيرد!)
«هفت ضربي» پس از گردشي در شوشتري و همايون دوباره به ماهور رجعت مي كند. در دو مورد (هم در ماهور و هم در قسمت همايون) استفاده از تم هاي محلي به خوبي صورت گرفته است.
بخش بعد از «هفت ضربي» بداهه نوازي عود و سه تار است. نخستين قسمت تكنوازي، اجراي بربت است. (البته با زيرصداي سه تار و يا بعضاً سؤال و جواب به سه تار). تكنيك منحصر به فرد و سونوريته قوي نوازنده بربت در اين قسمت به خوبي احساس مي شود... پس از اين قسمت ، اجراي گوشه خسرواني توسط سه تار است. مي دانيم خسرواني از دسته گوشه هايي است با الگوي ملوديك خاص و به الطبع دامنه انعطاف نسبتاً كم. (برخي از كارشناسان گوشه هاي رديف را به سه قسمت: ۱- گوشه هاي مدال، ۲- گوشه هاي ريتميك- متريك و ۳- گوشه هايي با الگوهاي ملوديك خاص، تقسيم مي كنند)... طبيعتاً بداهه نوازي در اين سري گوشه هاي خاص (منظور نوع سوم تقسيم بندي فوق- مثل خسرواني) خطيرتر و ارزنده تر تلقي مي گردد و متبسم در اين بخش، از عهده پردازش آن خوب برآمده است. بخش پاياني قسمت اول نوار، بداهه نوازي گوشه نيريز و تثبيت و آماده سازي فضاي افشاري است.
آغاز سمت دوم نوار، سؤال و جواب آوازي بربت و سه تار در افشاري است. قطعه بعدي «شيرازي» نام دارد. تصنيفي قديمي كه در اين قسمت شكل جديدي از آن- به وسيله گروه- ارائه شده است.
|
|
(اين قطعه به شكل ساده تر- در كتاب دوم تار و سه تار هنرستان- به كوشش روح الله خالقي- وجود دارد) قسمت بعدي، «شوريده» است از ساخته هاي حميد متبسم. قطعه اي با جملات و تقسيم بسيار زيبا به وزن هشت- شانزدهم. جملات آوازي تكنيكي و برخاسته از درك عميق اجراكنندگان از رديف موسيقي ايراني در اواسط قطعه- توسط عود و سه تار- نواخته شده است. نقش پدالي و تكنوازي سازها، مداماً در طول قطعه، در حال تغيير است. حتي در قسمتي، سازهاي ملوديك (سه تار و عود) پايه مي زنند و تمبك، تكنوازي قدرتمندي را ارائه مي دهد. (اينجاست كه آرزو مي كنيم اي كاش حسين تهراني و يا ديگر ضرب گيرهاي قديم، حيات داشتند و مي ديدند تمبك، درست، همانند ديگر سازهاي ملوديك، قابليت اجرايي دارد و نوازندگاني هستند كه تمبك را با تمام مؤلفه هاي بياني يك ساز كامل، اجرا مي كنند و نه به عنوان يك مترونوم ساده!)... بلافاصله پس از پايان شوريده، سه تار به ماهور و سپس به همايون مدگردي مي كند. تغيير مايه اي بسيار موجز و بديع. پس از تغيير مايه به همايون، بربت بختياري مي زند... در همين حين سه تار با اندكي تأخير نسبت به عود، ملودي متفاوتي اجرا مي كند... كه در نتيجه موسيقي چند صدايي و درعين حال كاملاً ايراني به گوش مي رسد.
«آفتاب نيمه شب» آخرين قطعه سه نوازي است؛ اثري از حسين بهروزي نيا. ريتم بسيار پر افت و خيز و پرتلاطم، تنظيم منحصربه فرد و تحسين برانگيز براي تمبك و هارموني مطلقاً ايراني بربت و سه تار از جمله عواملي هستند كه با توجه به آن، مي توان اين قطعه را ارزشمند و خلاقانه ارزيابي نمود.... در پايان قطعه، تغيير مايه از همايون به ماهور صورت مي پذيرد. اين تغيير مقام درست به اندازه «آفتاب در نيمه شب» جالب و بديع است. (بعيد نيست انتخاب عنوان اين قطعه به دليل همين وجه تسميه بوده باشد!)... در اين فرود زيبا، ماهور درست به مانند اشعه درخشان آفتاب كه تاريكي شب را مي درد، جانشين همايون مي شود...
شك نيست كه «سه نوازي» اثري ممتاز و طراز اول در زمينه موسيقي دستگاهي ايران، قلمداد مي شود. برداشت عميق و مدرن از ريتمهاي ايراني، رپرتوار ملودي ايراني (رديف) و توجه كامل به شاخصه هاي موسيقي شرقي و از جمله بداهه نوازي و خلق در لحظه كه مهمترين عنصر موسيقي مشرق زمين است).... همه و همه عواملي است در تأييد ارزنده و ممتاز بودن اين اثر. در اين اثر به خوبي نشان داده شد كه موسيقي سنتي ما، هنوز پتانسيل خلاقيت و زايش نو برپايه سنت را دارد. به «سه نوازان» دست مريزاد مي گوييم.