سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۴۱
هشدار به شهروندان
000802.jpg
پليس از شهروندان خواسته است كه در صورت مشاهده افراد مشكوك كه به در منازل آنها تحت عناوين مختلف مي روند و تقاضاي كمك نقدي يا جنسي مي كنند، مراتب را فورا به پليس 110 اعلام كنند.
يكي از شيوه هاي مورد استفاده كلاهبرداران، سوء استفاده از حس ترحم و عواطف انسان  دوستانه مردم است.
اين اطلاعيه يادآور شده كه مدتي پيش، عده اي شياد با مراجعه به در منازل تعدادي از همشهريان، با بيان اين خبر كذب كه »رفتگر محله تصادف كرده و نياز به كمك هاي مردمي دارد» مقادير قابل توجهي وجه نقد اهالي را جمع آوري و متواري شده  اند.

»اكستاسي» و سكته قلبي
000794.jpg
به خدا قسم مصرف قرص هاي روانگردان هزار و يك عاقبت بد دارد.
همين چند روز پيش تحقيقات جديد نشان داد كه داروي نشاط آور »اكستاسي» يا »ام.دي.ام.اي» خطر بروز حمله قلبي را افزايش مي دهد.
حتي اين امكان وجود دارد كه تاييد »اكستاسي» روي عروق خوني، مانند تاثير داروهاي قدر كوكائين و آمفتامين باشد.
اين هم قابل توجه آنهايي كه دوست دارند پرواز كنند. فعلاً پرواز در انحصار هواپيماهاست واستفاده ا زشيوه هاي ديگر ممنوع!

سكته، لهجه را عوض كرد
000790.jpg
اين هم از آن اتفاق هاست كه باور كردنش خيلي سخت است. لهجه يك زن آمريكايي پس از سكته مغزي تغيير كرد و انگليسي شد.
اين زن 61 ساله آمريكايي در طول زندگي خود حتي يكبار هم به انگليس سفرنكرده، ولي هم اكنون با لهجه اي مخلوط از لهجه ساكنان شهر لندن و لهجه ساكنان »وست كانتري» در انگلستان صحبت مي كند.
به گفته پزشكان، اين زن كه »تيفاتي رابرتز»نام دارد به وضعيتي موسوم به »سندروم لهجه خارجي» مبتلا شده است. اين وضعيت بسيار نادر، در هنگام آسيب ديدن بخشي از مغز انسان در اثر سكته يا ضربه خوردن به سر انسان، رخ مي دهد و تاكنون موارد بسيار اندكي از آن گزارش شده است.

مديرمسئول محترم روزنامه همشهري
با سلا م 
در تاريخ شنبه اول آذرماه 1382 در شماره 3232 صفحه 23 روزنامه همشهري تحت عنوان »به هر دكتري اعتماد نكنيد» گزارشي را چاپ نموده ايد كه سراپا نادرست و خيال پردازانه بوده است.به عنوان يك پزشك از ديدن چنين داستان پردازي غيرعلمي در روزنامه همشهري بسيار نگران هستم زيرا روزنامه ها بايد از چاپ داستان هايي كه مي توانند در نهايت موجب بي اعتماد شدن مردم به پزشكان بشود خودداري كنند. اعتماد بيمار به پزشك پايه اساسي درمان و به دست آوردن تندرستي بيماران مي باشد.
اگر گزارش خبري درست چاپ شده بود، چنين نامه اي را نمي نوشتم. در آغاز گزارش نوشته ايد مسوولان بخوانند. پرسش من آن است كه اگر گزارشي به روزنامه برسد كه مردي باردار شده است يا بانويي دچار سرطان پروستات شده شما بايد آن را چاپ بفرماييد؟
به عنوان يك پزشك متخصص بيماري هاي داخلي و كليه به آگاهي شما مي رسانم كه پيش فرض شما تحت تيتر »دياليز و جراحي» نادرست مي باشد. نه براي درمان با همودياليز و نه براي پيوند كليه،، برداشتن كليه ضرورتي ندارد ولي در هر دو مورد ممكن است به ندرت ناچار به انجام اين عمل شوند. بر اساس تحقيقات به عمل آمده از طرف انجمن علمي نفرولوژي ايران در شش ماه گذشته در هيچ يك ازبيمارستان هاي شهر تهران عمل برداشتن دو كليه در مورد هيچ بيماري و به ويژه آقاي محمدحسين دانشيان انجام نگرفته است. هم اكنون هر دو كليه آقاي محمدحسين دانشيان در سر جاي خود در داخل بدن خود ايشان قرار دارند و عمل جراحي انجام شده در مورد ايشان گذاردن كاتاتر (لوله مخصوص) جهت انجام دياليز صفاقي نگهدارنده(CAPD) بوده است. در آخر ستون اول گزارش نوشته ايد »چند روز بعد از عمل گفتند بايد بروم بيمارستان امام خميني(ره) براي آنژيوگرافي...» بايد به آگاهي شما برسانم كه اگر كليه هاي فردي از بدن او خارج گردد نيازي به انجام آنژيوگرافي نمي باشد و بي شك پزشك درمان كننده اگر مي دانست كه بيمار كليه ندارد او را براي آنژيوگرافي نمي فرستاد.
همين نكته نشان دهنده اين است كه تمام گزارش، نشدني و غيرعلمي و نادرست مي باشد. خوش بينانه ترين نتيجه گيري از اين گزارش آن است كه بيمار در اثر بالا بودن سموم ناشي از، ازكارافتادگي كليه ها دچار توهم و اختلال شعور شده و اين اوهام را بازگو نموده است.
اصل آن است كه در چنين مواردي روزنامه پيش ازچاپ به بررسي علمي داستان بپردازد و چنانچه درست نيز باشد، ابتدا بايد بيمار به مراجع قانوني شكايت نمايد تا پس از بررسي روشن شود كه آيا در چنين داستاني كسي گناهي مرتكب شده و اتهامي به پزشكي وارد مي باشد؟ و در صورت اتهام آيا نامبرده گناهكار است؟ تا در آن صورت حكم شود كه به هر دكتري اعتماد نكنند. از اين رو بر اساس قانون مطبوعات مي خواهم كه در روزنامه همشهري و در همان صفحه تحت عنوان »چو به گشتي، طبيب از خود نيازار» اين توضيحات درج شود.جا دارد كه به آگاهي برسانم آقاي محمدحسين دانشيان به گفته خودشان در هنگام مراجعه به بيمارستان فشار خونشان بالا بوده. »فشارم كمي بالا رفته، حدود 18 براي همين آمدم...» نخست آنكه فشار خون 18 را نمي گويند كمي بالا، اگر هم بيماري آن را كم بداند روزنامه همشهري بايد با يك پرسش ساده درمي يافت كه اين ميزان افزايش فشار خون خطرناك مي باشد. ديگر آنكه فردي كه دچار ازدياد فشار خون باشد كليه اش براي عمل پيوند مناسب نبوده و مورد استفاده قرار نمي گيرد و وارد نمودن اين اتهام به جامعه پزشكي عملي است غيراخلاقي و در نهايت به زيان بيماران. و تنها موجب اضطراب، دلهره و نگراني بيماران شده و سر در گمي آنان را بيشتر مي كند.
دكتر بهروز برومند
رئيس انجمن علمي نفرولوژي ايران 
امروز مورخ 1/9/82 مطالبي تحت عنوان »به هر دكتري اعتماد نكنيد» در صفحه 23 خواندم، موضوع بسيار وحشتناك، تاسف برانگيز و باورنكردني بود. وحشتناك از اين جهت كه يك پزشك با چه »وجدان كاري» كليه بيمار را بدون رضايت او از بدنش خارج نموده و تاسف برانگيز ، بدين خاطر كه هيچ نظارتي در امر پزشكي وجود ندارد و باورنكردني از اين نقطه نظر كه مسوولان كشورمان ادعا مي كنند، سازمان نظام پزشكي بر عمل پزشكان نظارت دارد.
خوشبختانه اين بيمار، همان گونه كه از چهره اش تشخيص داده و شرح  حال كسب و كارش را پيگيري كرده ام، توانايي طرح شكايت در سيستم قضايي و محاكمه پزشك متخلف را دارد و به ايشان و بستگانشان توصيه موكد مي شود تا دم مرگ دنبال پرونده پزشك باشد تا با اين گونه سماجت ها و پيگيري ها، توجه مسوولان و پزشكان فارغ التحصيل متوجه حساسيت كار و تكنيك و علم پزشكي و قسم نامه »بقراط» باشند و در اين دنياي وانفسا حيثيت و اعتبار پزشكي را به خاطر چند ميليون تومان پول، زير پا قرار ندهند.
اما، در مورد بيماران كليوي و قلبي... كه با التماس و درخواست و توصيه افراد آشنا و فاميل، در نهايت فقر و بدبختي وارد بيمارستان مي شوند و باعث و باني و بضاعت پرداخت عمل جراحي و پزشكي ندارند چه پاسخي داريد؟
منظورم آن است كه افراد بي بضاعت، بيسواد، بي خانمان ومقروض اگر دچار چنين حادثه اي، شبيه آن بيمار »بابلسري» شوند و فشار خونشان به 18 يا 25 برسد و كليه آنان به طور اشتباه و عمد از بدنشان خارج گردد چيست؟ بديهي است دستگاه هاي قضايي كشورمان تا زماني كه طرح شكايت و پيگيري مستمر و ابطال »تمبر» و »كارمزد» حقوقي و كارشناسي نباشد، موضوع بايگاني و فراموش مي شود، مسوولان كشورمان چه پاسخي براي اين مساله دارند؟ راقم اين سطور پيشنهاد مي دهد از طرف كانون وكلاي دادگستري، تعدادي از حقوقدانان خبره ، دلسوز و انسان دوست براي پيگيري شكايات بيماران و ساير دردمندان داوطلب شوند.
در اصل 34 قانون اساسي آمده است كه »دادخواهي حق» عموم مردم است و هر كس مي تواند به منظور دادخواهي به دادگاه هاي صالح رجوع نمايد. همه افراد ملت حق دارند اين گونه دادگاه ها را در اختيار داشته باشند و هيچ كس را نمي توان از دادگاهي كه به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع كرد.» اصل مساله در اين است، در اين شرايط حساس كه در كشورمان هزاران پرونده به انبوه پرونده هاي راكد انباشته و تلنبار مي شود و براي پيگيري نياز به قبول انواع و اقسام هزينه وكيل، تمبر و لايحه و اتلاف وقت دارد، تشكيل پرونده عليه پزشكان يا پيشه وران و شهروندان متخلف براي همه اقشار جامعه غني و فقير مقرون به صرفه است يا خير؟ از اين نكته غاقل نشويم كه عدم پيگيري تخلفات باعث جري شدن متخلف و به خطر افتادن »امنيت» و توسعه كشور خواهد شد. پس همه بايد يكصدا بگوييم: ترحم بر پلنگ تيز دندان. ستمكاري بود بر گوسفندان (اميد است خوانندگان عزيز، از كاربرد كلمات »حيواني» چون »پلنگ» و »گوسفندان» خرده نگيرند، زيرا در ادبيات كهن فارسي، نويسندگان براي فرار از تنبيه و مجازات پادشاهان و حاكمان، مجبور بودند به جاي »انسان» نام »حيوان» را بياورند و در گلستان سعدي و كليله و دمنه نمونه هاي فراوان داريم.)
آري در قانون جمهوري اسلامي ايران، اصل 156 بند 2 و 3 و 4 ناظر بر اجراي سيستم هاي نظارتي و پيگيري حقوق شهروندان است. ولي هيچ گونه راه حل مناسبي براي پيگيري شكايات براي آن دسته از افرادي كه از »سواد»، »دانش حقوقي»، »تمكن مالي» و »وكيل» برخوردار نباشند، پيش بيني نشده است و شايد ترويج فساد ، اختلاس ، كلاهبرداري و تجاوز به مال و ناموس مردم به خاطر اين باشد كه مردم رنج كشيده ايران آن قدر مشكل اقتصادي و فشار اجتماعي دارند كه به راحتي از »حق» خود مي گذرند و اين گذشت به نفع »خلافكاران» و به زيان شهروندان و در نهايت به آشوب، اغتشاش، ناامني و بي اعتمادي به مسوولان ، سيستم قضايي و اجرايي كشور منتهي خواهد شد.
فيضعلي مداح، مدرس دانشگاه 

آيا مي توان به هر دكتر اعتماد كرد؟
بازتاب يك گزارش 
000792.jpg
مريض تخت شماره 4
از روزي كه گزارش مربوط به »محمدحسين دانشيان» تحت عنوان »مريض تخت شماره 4» به چاپ رسيد تلفن هاي مختلف و متفاوتي به ما شد و نامه هاي جورواجوري از نظرات شما به دست ما رسيد كه ما را بيش از هر چيز خوشحال كرد و نگران! خوشحال از اينكه توانسته ايم در ميان شما جايي باز كنيم و نگران از اينكه آيا مي توانيم اين آغاز را به سرانجام برسانيم؟!
محمدحسين دانشيان 
در اين ميان اما تلفني شد از سوي دكتر ... كه خودش را دكتر اين مريض (محمدحسين دانشيان) معرفي كرد و بعد از كلي فحاشي و هتاكي در نهايت قرار بر اين شد كه ما مصاحبه اي با ايشان داشته باشيم و در همين صفحه با همين تيتر به چاپ برسانيم. ضمن اينكه ايشان حق شكايت از ما را براي خود محفوظ دانستند و مدعي شدند كه شما نام مرا عمداً در عكس به چاپ رسانده ايد.
ارعاب و تهديد
درحالي كه غير از خود ايشان و همكارانش هيچ كس نتوانست نام ايشان را تشخيص دهد. ضمن آنكه در هيچ كجاي متن نه نام ايشان را به چاپ رسانديم نه نامي از بيمارستان! جالب تر آنكه در گفت وگويي كه بيشتر به فحاشي و ارعاب و تهديد از سوي اين پزشك و همكاران محترم آنها با خبرنگار و عكاس ما صورت گرفت، هيچ پاسخ منطقي يافت نشد جز فحش و تهديد.
خيل نامه ها و تلفن ها ادامه داشت و دارد. خيلي از خوانندگان از ما بابت چاپ اين گزارش تقدير كردند و خيلي ها موارد مشابهي را گفتند و از ما خواستند درباره آنها بنويسيم و خيلي ها هم ما را مورد تفقد كلامي مثل حرف هاي ركيك و زننده قرار دادند.

با اين حال در اين ميان دو نامه به دستمان رسيد كه خواندن آنها خالي از لطف نيست. فقط از آقاي دكتر »بهروز برومند» رئيس انجمن علمي نفرولوژي ايران چند سوال داريم كه خوشحال مي شويم ايشان جواب آنها را هم براي ما بفرستند.
۱ -جناب دكتر ما را متهم كرده ايد به اينكه داستان هاي خيال پردازانه به چاپ رسانده ايم. احتمالاً شما گزارش مربوط به آقاي دانشيان را با دقت خوانده ايد. كجاي گزارش چاپ شده، ما حرف هاي اين بيمار را تاييد يا تكذيب كرده ايم؟
۲ -اگر نه امروز صبح، بلكه اگر هر روز صبح مردي با روزنامه ما تماس بگيرد و بگويد كه باردار شده است، ما هر روز صبح خيلي فوري يك خبرنگار مي فرستيم و از او مي خواهيم كه صحت و سقم خبر را جويا شود. آيا شما خبر مردي را كه چندي قبل در چين باردار شده بود نشنيده ايد؟ آيا اگر شما دبير سرويس يك روزنامه باشيد و چنين خبري را به شما بگويند، بي خيال از كنار آن مي گذريد؟
۳ -نوشته ايد: »بيمار در اثر بالابودن سموم ناشي از كارافتادگي كليه ها دچار توهم و اختلال شعور شده و اين اوهام را بازگو نموده است.» از شما كه فردي تحصيلكرده و پزشك هستيد مي پرسم شما از كجا اينقدر مطمئن هستيد كه اين طور بي مهابا به اين بيمار اتهام مي زنيد و او را فردي بي شعور معرفي مي كنيد؟ آيا شما او را از نزديك ديده ايد؟ آيا اصلاً از اصل اين ماجرا مطلع هستيد؟ نكند خداي ناكرده شما هم تحت تاثير احساسات صنفي و كاري خود ندانسته كسي را بي آبرو بكنيد؟ ضمن اينكه بهتر بود به جاي جمله »سموم ناشي از، ازكارافتادگي» جمله »سمومي كه منجر به ازكارافتادگي» را انتخاب مي فرموديد چرا كه جمله شما علمي تر و صحيح تر به نظر خواهد آمد.
۴ -در ادامه نامه نوشته ايد: »ابتدا بايد بيمار به مراجع قانوني شكايت نمايد» از كجا اين قدر مطمئن هستيد كه آقاي دانشيان چنين كاري نكرده است؟
۵ -نوشته ايد: »اين اتهام به جامعه پزشكي، عملي است غيراخلاقي و در نهايت به زيان بيماران» ماهم با شما هم عقيده ايم و در دو گزارشي كه در اين مورد به چاپ رسانده ايم، تلاشمان بر اين بوده كه اين اتهام را از دامان پزشكي ايران پاك كنيم. اما از شما مي پرسيم آيا واقعاً جامعه پزشكي ايران جامعه اي بي عيب و نقص است؟ شايد ذكر يك مثال درمورد دبيرسرويس مان خالي از لطف نباشد. فكر كنيد عيد نوروز است و تعطيلات و فرزند 7 ماهه شما دچار تب مي شود و شما او را نزد پزشكي مي بريد او مدعي مي شود كه فرزند شما گوشش چرك كرده و شما با خوراندن داروهايي كه او تجويز كرده است، متوجه مي شويد كه تمام پوست فرزندتان تاول زده و او را نزد پزشك ديگري مي بريد. او مي گويد كه چنين چيزي اصلا صحت ندارد و فرزند شما اصلا چيزيش نيست! آيا جامعه پزشكي ما از اين گونه موارد را كم تجربه كرده است؟ ما هم مثل شما دلمان مي خواهد كه حق با پزشكان و جامعه پزشكي باشد اما آيا اگر چنين بود، باز هم شما مي توانيد مدعي شويد كه »بايد به هر دكتري اعتماد كرد؟»
۶ -فرموده  ايد اين ماجرا اساسا دروغ است و خيالپردازي، در اين رابطه از شما چند سوال ديگر مي پرسم كه مطمئنا شما پاسخ آن را خواهيد داد.
الف- چرا بيمارستان مذكور كه مثل شما مدعي است آقاي دانشيان دروغ گفته است، نامبرده را 63روز بستري كرده است؟
ب- چرا عليرغم بدهي يك و نيم ميليون توماني اين شخص به بيمارستان، نامبرده را به زور مامور از بيمارستان ترخيص كرده اند؟ شما كدام بيمارستان را سراغ داريد كه مريض را با داشتن بيش از يك و نيم ميليون تومان بدهي ترخيص كند؟
ج- اگر ادعاهاي آقاي دانشيان دروغ است و ايشان كليه هايش از كار افتاده بوده چرا مورد توجه و محبت ويژه پزشكان و پرستاران اين بيمارستان قرار داشته؟ تا جايي كه پرستاري مدعي است به خاطر او مبلغ 200 هزار تومان وام گرفته است و نزديك به 170هزار تومان پول موبايل از بابت اين مريض بدهكار شده است؟
د- چرا پزشكان محترم اين بيمارستان حاضر نيستند كه مثل اين مريض عكسشان در روزنامه به چاپ برسد؟
ه - چرا حرف هاي پزشكان محترم اين بيمار به كلي ضد و نقيض يكديگر است؟
و - چرا عليرغم اصرار خبرنگاران ما پزشكان اين مريض حاضر به ارائه آدرس و مشخصات اين بيمار نيستند؟
به هر حال ما طبق قانون مطبوعات مي توانيم نامه شما را به چاپ نرسانيم. چرا كه در اين گزارش و ماجرا، نه حرفي از شما زده شده و نه مطلبي درباره شما نوشته شده است. ضمن آنكه در هيچ كجاي اين دو گزارش ما نه عليه و نه له كسي مطلبي نوشته ايم. اما براي اثبات بي طرفي خود، نامه شما را عينا به چاپ مي رسانيم و يكي از نامه هاي رسيده را هم كنار آن مي گذاريم و مثل شما تلاش مي كنيم تا اين اتهام را از جامعه پزشكي دور كنيم و اين جامعه را از آن مبرا.

يك خواننده وچند عكس
000798.jpg

يكي از خوانندگان خوش قلم ما كه از سر اتفاق شاهد يك تصادف دردناك بوده است، عكس هاي آن را براي ما فرستاده است. شما هم مي توانيد در صورت اطلا ع از چنين مواردي از طريق ايميل صفحه حوادث با ما مكاتبه كنيد.
با سرعت 70 كيلومتر به سمت شمال بزرگراه مدرس در خط وسط در حركت بودم كه ناگهان پژو۴۰۵ مشكي رنگ اسپرتي، با حدود 140 كيلومتر بر ساعت از سمت راست و چند صدم ثانيه بعد پرايدي با سرعت مشابه از سمت چپ سبقت گرفتند و پس از مانورهاي مختلف بين اتومبيل ها كمتر از يك كيلومتر بالاتر، پرايد پس از برخورد با گارد سمت راست بزرگراه، موتورسيكلت 125 را كه به آرامي در خط آرام در حركت بود با سه سرنشين بدون امكانات ايمني از قبيل كلاه موتورسواري با استاندارد و پوتين و دستكش و كاپيشن چرمي مخصوص موتورسواري داراي ضربه گير به زير برده و سرنشينان آن را بطور باورنكردني پشت گارد ريل هاي بزرگراه انداخت و موتورسيكلت را حدود 12 متر زير خود كشاند و پژو نيز به راحتي فرار نمود.راكبين موتورسيكلت هر سه مجروح شدند كه راننده نيز در كما بود و پس از 35 دقيقه و ترافيك بسيار سنگين مسوولان مربوطه حضور پيدا كردند.
متاسفانه اين چنين حوادثي به طور عادي درآمده است و باوجودي كه مردم و مسوولان اظهارنظرهاي زيادي در اين رابطه مي كنند ليكن هيچ گونه نتيجه گيري و عمل مهمي صورت نمي گيرد.
متاسفانه باوجودي كه در شهر تهران وسايل نقليه كوچك ازجمله رولراسكيت و دوچرخه و موتورسيكلت و خصوصا اسكوتر نيز براي كاهش آلودگي و ترافيك و آرامش عمومي مفيد مي باشند ليكن هيچ گونه توجه جدي و دقيقي در اين رابطه صورت نمي گيرد.
000800.jpg
000796.jpg

چند پيشنهاد:
- ايجاد يك بسيج عمومي از سوي مسوولان بدون هرگونه خودنمايي و منم منم 
- ايجاد انجمن و باشگاه هاي تخصصي دوچرخه، موتورسيكلت و اتومبيلراني 
- داشتن برنامه هاي مختلف ورزشي اتومبيلراني و موتورسواري براي علاقمندان 
- اجازه ورود كلاه و لباس هاي موتورسواري با استاندارد معتبر بدون گمركي و عوارض 
- ايجاد كلاس هاي آموزش موتورسواري با استفاده از قهرمانان اين رشته 
- جريمه هاي سنگين و تصاعدي براي متخلفين 
- استفاده از دوربين هاي سازمان ترافيك و دوربين هاي تخصصي ديگر براي پيدانمودن متخلفين 
- شماره گذاري اختصاصي به نام رانندگان نه وسيله نقليه و عدم خريد و فروش خودرو به صورت وكالتنامه اي 
- درجه بندي رانندگان موتورسيكلت ازنظر قدرت مهارت و اجازه ورود كامل ترها با ايمني كامل در بزرگراه ها و اتوبان ها
- اجراي دقيق قانون توسط ماموران راهنمايي و رانندگي و حمايت مادي و معنوي از آنان به منظور عدم خلاف.
- حركت اتومبيل ها در بين دو خط به منظور حركت صحيح تر موتورسواران در بين اتومبيل ها

خانه ام فروشي نيست
سعي كنيد آپارتماني كه بيشتر واحدهايش دست يك خانواده است، خريداري نكنيد. چون امكان دارد گرفتار زورگويي هاي آنها شويد.
»اكبر.ك» در آپارتماني زندگي مي كند كه بيشتر واحدها دست »اميرمسعود.م» و فاميل هايش است.اكبر به اين علت كه اميرمسعود قصد دارد به زور آپارتمانش را بخرد، از او شكايت كرده و مي گويد كه نمي خواهد آپارتمانش را بفروشد. اما »اميرمسعود.م» چند كارگر به عنوان »بازسازي آپارتمان» آورده است كه گاهي با زور وارد واحد وي مي شوند و آسايش او و خانواده اش را سلب مي كنند.
با شكايت اكبر، بازپرس پرونده تحقيق خود را در اين رابطه آغاز كرد.

جعل چك هاي بانكي
مردي كه با جعل چك هاي بانكي توانسته بود مبلغ زيادي از مردم كلاهبرداري كند،توسط ماموران نيروي انتظامي رباط كريم دستگير شد.
فعاليت هاي اين جوان كه »فرهاد - پ» نام دارد زماني فاش شد كه ماموران شواهدي مبني بر جعل تعدادي چك بانكي در رباط كريم به دست آوردند. آنها پس از پي بردن به اين موضوع با انجام تحقيقات تخصصي و بررسي هاي ويژه توانستند سرنخ هايي در اين رابطه  جمع آوري كنند و دريابند اين چك ها توسط يك مغازه دار جعل مي شود. ماموران بعد از شناسايي متهم اين پرونده، براي چند روزي وي را به طور نامحسوس زيرنظر گرفتند و متوجه شدند او رفتارهاي مشكوكي دارد. به اين ترتيب در يك عمليات ضربتي به مغازه متهم رفتند و وي را دستگير كردند و توانستند در بازرسي از وسايل او 14فقره چك جعلي كشف كنند. از سويي »فرهاد» پس از دستگيري براي بازجويي به اداره آگاهي منتقل شد و با پذيرفتن اتهام هاي خود گفت: من به خاطر تبحر خاصي كه در كار جعل داشتم تصميم گرفتم وارد اين كار شوم. تا به حال نيز پول زيادي به دست آورده ام. پس از اعترافات اين جاعل، پرونده   وي براي رسيدگي در اختيار مراجع قضايي قرار گرفت.

حوادث
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
در شهر
درمانگاه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |