سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۴۱
نابرده رنج <بيست ميليون> ميسر مي شود
تب فسادآميز توتو در شمال 
000786.jpg
شرط بندي در شمال ايران داستان جالبي دارد .
در شهرهاي كوچك برنده شدن كار دشواري نيست
حدود 8 سال پيش در شهرهاي شرقي گيلان برگه هاي ناشناخته اي بين اهالي اين شهرها دست به دست مي شد. اين برگه ها ظاهر عجيبي داشتند، متعلق به هيچ سازمان و نهاد رسمي نبودند، اما سازماندهي مربوط به پخش و سپس جمع آوري آنها نشان مي داد طراحان اين »بازي» كه بعدها تبديل به يك پديده اجتماعي در تمام گيلان شد، از هماهنگي لازم برخوردار هستند.

برگه ها بلافاصله اسمي پيدا كرد. »توتو» واژه اي كوتاه، موزون و بر گرفته از بازي تقريبا مشابه ايتاليايي، دهان به دهان چرخيد. ظرف مدت كوتاهي، توتو امپراتوري خود را وسعت بخشيد. پير و جوان، كاسب و كارمند، تحصيلكرده و بيسواد »بخت» خود را مي آزمودند و در روياي برنده شدن جايزه ايX ميليوني انتظار روز موعود را مي كشيدند: روزي كه برگه ها رو مي آمد، نتايج بررسي مي شد و برنده معلوم. برنده خوشبختي كه با سرمايه اي هزار توماني صاحب ثروت بادآورده 15 تا 20 ميليون توماني مي شد، از اين پس كالايي براي تبليغ بود. سايرين او را مثال مي آوردند و حريص تر برگه ها را مي خريدند.وسوسه »گنج بي رنج» هنوز از بين نرفته است. بعد از سپري شدن 8 سال، امپراتوري توتو هنوز به حكومت خود ادامه مي دهد. طراحان توتو با شيوه هاي گوناگون هنوز برگه هاي ساده ولي دل فريب خود را پخش مي كنند و عامه، روي خوش نشان مي دهند. اما توتو چيست؟
يك 
گيلان مثل ساير استان هاي كشور و شايد حتي در برخي موارد بيشتر از ساير استان ها، علاقه منداني پروپاقرص براي تعقيب مسائل و حوادث مربوط به فوتبال دارد. دلخوشي اكثر مردمان اين استان اتفاقاتي است كه هر هفته در داخل مستطيل سبز رخ مي دهد و آن وقت است كه آنها بعد از هر مسابقه كلوني هاي خود را تشكيل مي دهند و با حرارت درباره اين اتفاقات صحبت و جدل مي كنند. بنابراين جاي تعجب ندارد كه بخواهند »كارشناسي »هاي خود را به اثبات برسانند. اگر آنها شناگر قابلي باشند اما آبي نبينند، »توتو» دريايي در اختيارشان قرار مي دهد!
برگه هاي توتو روي بازي هاي هفتگي فوتبال طرح ريزي شده اند. از ليگ برتر ايران گرفته تا ليگ هاي معتبر اروپايي.
بازي هاي يكي از ليگ هاي داخلي و يا خارجي يك هفته قبل از شروع روي كاغذهايي تايپ و منتشر مي شوند.
»توتوبازها» نمايندگي هاي غيررسمي را به خوبي مي شناسند و برگه ها را از آنجا تهيه مي كنند. نمايندگي ها طيف وسيعي را در بر مي گيرد. از كيوسكهاي مطبوعات و خواربارفروشي ها گرفته تا دستفروش ها و سيگارفروش هاي كنار خيابان. آنها برگه ها را از مركز اصلي پخش تحويل مي گيرند تا عامه به راحتي بتوانند به برگه ها دسترسي پيدا كنند.
توتوبازها بعد از دريافت برگه ها - در موقع دريافت هيچ پولي پرداخت نمي شود - دست به كار مي شوند. به تنهايي يا به همراه رفقا نتايج بازي ها را پيش بيني كرده و در جداول مخصوص برگه ها مي نويسند. سپس آن را به همراه مبلغ تعيين شده به يكي از اين نمايندگي هاي غيررسمي تحويل مي دهند. معمولا مهلت تحويل برگه هاي توتو 24 ساعت قبل از آغاز اولين مسابقه مندرج در آنهاست.
زير برگه ها پر است از جمله هاي هشداردهنده نظير »برگه هاي زير هزار تومان فاقد اعتبار مي باشد» يا »چنانچه اگر برگه اي در جدولي با پول آن همخواني نكند امتياز آن محاسبه نمي گردد.» يا »از زدن نتيجه تكراري خودداري فرماييد چون در زمان برنده شدن در هر بازي يك نتيجه محاسبه مي شود» و يا »مهلت فقط تا عصر...» و از اين قبيل جملات.
بعد از پايان بازي ها، شركت كنندگان به محاسبه امتيازهايي كه گرفته اند مي پردازند. بسته به نوع توتو، نحوه امتيازدهي متفاوت است. در برخي از توتوها به پيش بيني درست و دقيق نتيجه هر مسابقه 3 امتياز و پيش بيني برد، باخت و مساوي يك مسابقه يك امتياز تعلق مي گيرد، در برخي ديگر نيز در امتيازدهي تنها پيش بيني درست برد، باخت يا مساوي ملاك است. امتيازدهي به شيوه اول دقيق تر است و تعداد برندگان پايين تر. در نهايت »جايزه» به كسي يا كساني تعلق مي گيرد كه بيشترين امتياز را به دست آورده باشند.
دو
برنده خوشبخت كه جايزهX ميليون توماني را برده توسط برگزاركننده اصلي برگه هاي توتو - كه در واقع صاحب و باني آن به شمار مي آيد - به منزل دعوت مي شود. برگزاركننده كل مبلغ دريافتي را مي شمارد و پس از كنترل با كد برگه ها، آن را به برنده تحويل مي دهد. برنده بايد ده درصد از مبلغ را به عنوان »كميسيون» به او بپردازد. ميزبان، ميهمان را به صرف چاي دعوت مي كند كه البته بي دليل نيست! برنده بعد از صرف چاي مبلغي حول و حوش 500 تومان را به عنوان »پول شيريني» داخل سيني مي گذارد!
مراسم خصوصي اهداي جايزه با فرا خواندن يك »تاكسي در بست» توسط ميزبان به پايان مي رسد تا برنده خوشبخت را صحيح و سلامت به مقصد برساند.
سه 
مركز اصلي پخش برگه هاي توتو در شرق گيلان كه گاه دامنه توزيع آن به شهرهايي از غرب مازندران نظير رامسر، نوشهر، چالوس و... مي رسد شهر ساحلي لنگروداست. خاستگاه توتو از همين شهر بوده و پس از گذر سالها و رواج آن در شهرهاي ديگر استان، هنوز مركزيت خود را حفظ كرده. جالب اينكه غرب گيلان چندان روي خوش به اين پديده شگفت انگيز نشان نداده است. اما برگه هاي توتوي لنگرود در نمايندگي هاي رودسر،  لاهيجان، رشت و .... توزيع مي شود. ماجرا كاملاً سازماندهي شده است!
چهار
هم اكنون توتوهاي مختلفي در گيلان رايج است كه البته هريك مشتري هاي خاص خود را دارد.
»ستارگان»، »مارادونا»، »ياد ياران»،»»SH.M ،  »ملوان»، »پارس»،  »حافظ»، »ورزش و انديشه»، »آزادگان»، »اطلس»،  »پرديس»، »جوانان»، »قايقران» و... معروفترين آنها هستند كه در اين ميان توتو ملوان با جايزه 20 ميليون توماني، مشتري هاي بيشتري را به سمت خود جذب مي كند.
پنج 
قيمت برگه هاي توتو متفاوت است. تا چند سال پيش براي يك سري مسابقه تنها مبلغ 50 تومان دريافت مي شد و شركت كننده براي افزايش شانس خود اقدام به خريد برگه هاي زيادي مي كرد. اما حالا اكثر برگه ها كه معمولا۱۴ ً بازي را شامل مي شوند، هزار تومان قيمت دارند كه اين باعث بالارفتن جايزه نهايي مي شود. جالب اينكه با افزايش قيمت برگه ها، از تعداد شركت كنندگان كاسته نشده است.
شش 
درآمدهاي بالا و به دست آوردن پول بي دردسر آنقدر وسوسه انگيز بود كه يك تشكل رسمي را تا سال گذشته وارد بازي كرده بود. هيات فوبتال استان گيلان وقتي ديد كه شركت كنندگان با ولع بسيار برگه ها را مي خرند و فوتبال مي تواند از طرق گوناگوني غير از شيوه هاي سنتي نظير بليت فروشي و... درآمدزا باشد،  خود عنان كار را در اختيار گرفت و با دريافت مجوز، شروع به تكثير و توزيع برگه ها كرد. هيات فوتبال استان گيلان تا مدتي به اين كار ادامه داد اما پس از بروز اعتراض هايي، آنرا متوقف كرد.
هفت 
به نظر مي رسد توتو تنها در گيلان مشتري هاي پروپاقرص پيدا كرده و تقريبا تبديل به يك پديده بومي شده است. چراكه در هيچ كدام از ساير استان هاي كشور چنين بازي هايي مرسوم نيست. حتي هيات فوتبال استان تهران حدود سه سال پيش با الگوبرداري از توتوي گيلان، بازي مشابه اي را براي مسابقات ليگ ايران طراحي و حتي آنرا در روزنامه هاي ورزشي تبليغ كرد. صرف نظر از ممانعت هايي كه چندي بعد براي اين هيات به وجود آمد، بايد گفت به نسبت جمعيت هيچگاه استقبالي نظير آنچه در گيلان از توتو مي شود، در تهران از آن به عمل نيامد.
هشت 
به رغم حدس و گمان هاي اوليه و پيش فرض هايي كه در اين گونه موارد وجود دارد، هيچ گونه تقلبي در بررسي امتيازها و اهداي جوايز به برندگان رخ نمي دهد. امتيازها در حضور شركت كنندگان كنترل مي شود و كپي برگه ها براي كنترل بيشتر در بايگاني نمايندگي ها موجود است. نگارنده شخصاً با دو برنده 20 ميليون توماني »توتو ملوان» گفت وگو كرده است. يكي از فروشنده ها مي گويد: »ما هر هفته، كميسيون خود را مي گيريم. بنابراين فكر نمي كنم دليلي براي تقلب كردن وجود داشته باشد. ما نمي خواهيم به راحتي كميسيون خود را از دست بدهيم و از اين درآمد چشم پوشي كنيم، پس تقلب بي تقلب!»ملاك  برنده بودن فقط برگه هاي موجود در »فتوكل» است و شماره سريال ته برگ بايد با برگه اصلي موجود در فتوكل كاملاً مطابقت داشته باشد. برگه ها بدون »مهر» برگزاركننده اعتبار ندارند.
نه 
با تعيين يك جامعه آماري 50 نفري كه نفرات به صورت تصادفي از شهرهاي لنگرود، رودسر و لاهيجان انتخاب شدند، اين سوال مطرح شد كه »آيا برگه هاي توتو را خريداري مي كنيد؟» كه صددرصد آنها حداقل براي يك بار و 72 درصد به صورت مداوم در اين بازي شركت كرده و مي كنند.
ده 
... و اما چرا؟سوال اصلي ما مربوط به ماهيت اين بازيها نيست كه خود كاملاً روشن به نظر مي رسد. »چرا»ي ما دو بخش را دربر مي گيرد. بخش اول به استقبال غيرمنتظره عامه از توتو برمي گردد كه پس از گذشت سالها هنوز از ميزان آن كاسته نشده است. آيا دليلي غير از دستيابي به »پول يك شبه» و همچنين »بيكاري» مي توان براي آن يافت؟و بخش دوم، آيا برگزاري اين بازي ها جرم محسوب مي شود؟
جواب مثبت است كه نمونه هاي قبلي پاسخ اين سوال را به ما داده اند. پس چرا نمايندگي هاي غيررسمي آن آزادانه فعاليت مي كنند و برگه ها به آساني دراختيار عموم قرار مي گيرد؟

تهران قفل كرد
اصالت قشقايي 
000788.jpg
ظاهرشان عوض شده. روز به روز گذشته را بيشتر از ياد مي برند و به دنياي پرهياهوي حال نزديك مي شوند. با اين حال هنوز هم پاك و اصيل هستند. به حدي كه مقابل لنز دوربين بازگشت به عقب را مي پذيرند.
نمايشگاه عكس هاي خانم ثريا درم بخش شما را به دوراني مي برد كه ايل قشقايي هنوز به آداب و رسوم پايبند بود. اين نمايشگاه از پنج شنبه در گالري ثالث (خيابان كريمخان زند،  بين ماهشهر و ايرانشهر، شماره 160) برپا مي شود. برويد و اصالت را ببينيد.
اولين روز باراني تهران جذاب و عذاب آور بود. سال هاست كه نمي فهميم خيس شدن كوچه و خيابان چه ارتباطي به سنگيني ترافيك شهر دارد. هفته اي كه در آن زندگي مي كنيم با همان اتفاق تكراري آغاز شد، باران و ترافيك آزاردهنده تهران.
همين كه ابرهاي سياه در  آسمان تهران آفتابي مي شوند شهر دچار استرس مي شود. تهران شبيه كامپيوتري است كه براي قفل كردنش چند قطره باران كافيست. دوباره همان حكايت هميشگي. آغاز هفته جذاب بود كه با باران آغاز شد. احتمالا در روزهاي گرم تابستان با دغدغه كمبود آب و قطع آن روبرو نمي شويم اما همين باران نويد ورود به روزهايي را داد كه بايد از كشته شدن دقايق پشت صف طولاني ترافيك و چراغ قرمز رنج ببريم.
شنبه عصر خيابان هاي تهران غيرقابل تحمل بودند.مسيرهايي كه در روزهاي معمولي - نه روزهاي خلوت - طي 10 دقيقه پشت سر گذاشته مي شدند در اين روز باراني پايانشان بيش از يك ساعت نياز به تحمل داشت. در مسيرهاي طولاني كه احتمالا بايد از اتومبيل شخصي پياده مي شديد و از روش هاي آرامش اعصاب استفاده مي كرديد تا تحمل ادامه مسير را پيدا كنيد.
داستان مردم و باران هم تفاوتي با گذشته نداشت. مردم در نقاط مختلف تهران در انتظار تاكسي تا وسط خيابان نفوذ كرده بودند اما تاكسي ها يا در ترافيك اسير شده بودند يا اينكه راننده ها جرات ورود به ترافيك را نداشتند.
از خوبي باران كه بگذريم، شنبه به خاطر همين باران روز خوبي نبود. ما گرفتار در ترافيك بي پايان به روزهايي فكر مي كرديم كه از راه مي رسند. اين اولين روز باراني تهران بود!

جاي خالي بزرگ ترها
برنده هاي جايزه بهترين هاي موسيقي سال اعلام شدند و البته جاي خيلي ها خالي است. برندگان موسيقي سال 2003 هم معرفي شدند. البته حالا ديگر سال ها از دهه هفتاد قرن بيستم گذشته است و اوضاع خيلي خيلي ناجور به نظر مي رسد. كساني هم كه برنده جايزه شده اند، اغلب شان خيلي درپيتند. اينجا ديگر خبري ازAudio Slave وSystem of a Dawn وReamon نيست. پس فقط عناوين بعضي از برنده ها را بخوانيد.بهترين هنرمند زن موسيقي پاپ؛ نوراجونز، بهترين هنرمند مرد موسيقي پاپ۰۵cent :، بهترين گروه پاپ: تاتو، بهترين هنرمند پاپ‎/ راك: امينم، بهترين گروه راكLinkin Park :، بهترين هنرمند كلاسيك: آندره آبوچلي، بهترين هنرمند ريتم اندبلوز۰۵cent :، بهترين هنرمند زن لاتين: شكيرا، بهترين هنرمند مرد لاتين: ديويد بيزبال، بهترين زن هنرمند پاپ‎/ راك اهل آمريكا: پنيك (كه البته لابد متوجه هستيد اين خانم هيچ ربطي به گروه پنيك فلويد ندارد)، بهترين هنرمند مرد پاپ / راك اهل آمريكا: امينم، بهترين هنرمند مرد پاپ / راك اهل بريتانيا: رابي ويليامز، بهترين هنرمند زن پاپ / راك اهل بريتانيا: ديدو، بهترين هنرمند پاپ / راك كانادايي: آوريل لاوين، بهترين هنرمند مرد پاپ / راك اهل ايتاليا: اروس رامازوتي و بهترين هنرمند زن پاپ‎/ راك اهل ايتاليا: لارا پاسيني. بقيه برنده ها هم مال كشورهايي مثل آلمان و هلند و سوئيس هستند كه به جز مورد سوئيسي اش كه دي جي بوبو است، بعيد است بقيه شان را بشناسيد.

پيست هاي جذاب اتومبيلراني
راننده ها حرفه اي مي شوند
تقريبا همه كساني كه جمعه گذشته براي تماشاي مسابقه ريس به پيست اتومبيل راني مجموعه ورزشي آزادي رفتند به اين نتيجه رسيدند كه ورزش اتومبيلراني دست كم در تهران جا افتاده است. اين پيست به اولين چيزي كه احتياج دارد جايگاه بزرگتري براي تماشاچيان است. به خصوص اينكه از استقبال تماشاچيان از مسابقه و حضور قابل توجه بانوان و خانواده ها در جايگاه پيست اين طور به نظر مي رسدكه اين ورزش مي تواند جايگاه خاصي در بين خانواده ها داشته باشد و روز تعطيل آنها را با مسابقه اي جذاب هيجان انگيز و سرگرم كننده پر كند.
تا شروع مسابقه اولين كلاس شركت كننده، تمامي سكوها پر شد و وقتي كه گروه آخر ماشين ها آماده مسابقه شدند حدود چند صدنفر ايستاده و از پايين سكوها مسابقه را تماشا مي كردند. اين حضور پرتعداد خانم ها براي تماشاي مسابقه و شركت اتومبيلران هاي زن در مسابقات رالي كنجكاومان كرد تا از مرنديان مسوول پيست در مورد برگزاري مسابقات ريس بانوان بپرسيم. جواب كوتاه بود: چنين مسابقاتي نداريم. چنين برنامه اي نداشتند و فعلا هم قرار نيست داشته باشند. خانم ها حتي برنامه تمرين و آموزش هم در پيست ندارند. نمي دانم چرا جواب، آن هم احتمالا بر مي گردد به مشكلات هميشگي ورزش بانوان در ايران.
با اين وجود به نظر مي رسد خبرهاي مربوط به بيشتر شدن امكانات پيست تهران و برگزاري مسابقات بيشتر و متنوع تر را بعد از انتخابات فدراسيون دنبال كنيم قبل از شروع مسابقه »فريادشيران» رئيس مستعفي فدراسيون اتومبيل راني وموتوسواري و حسين خداپرست دبير فدراسيون خبر دادند كه قرار است تغييراتي در نحوه اداره اين فدراسيون صورت بگيرد و مديران صنايع خودروسازي نقش اساسي و مهمي در اداره آن به عهده بگيرند. در حال حاضر كه هنوز انتخابات رئيس فدراسيون انجام نشده »ويسه» از سازمان گسترش نوسازي صنايع سرپرست آن است و يكي از نامزدان اصلي رياست فدراسيون هم مدير عامل شركت سايپاست.
بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه مسوولان تربيت بدني و فدراسيون بالاخره تصميم گرفته اند مشكلات فني ومالي اين ورزش را در ايران مانند بيشتر كشورها از طريق صنعت وابسته به آن حل وفصل كنند و اين شركت هاي خودروساز به جاي تشكيل تيم هاي فوتبال از ورزشي كه مستقيما با حرفه شان در ارتباط است حمايت كنند.
پيش از مسابقه، فريادشيران به ما گفت كه فدراسيون در شهرستان ها فعال شده و اين امكانات و بودجه ديگر جوابگوي فعاليت گسترده آن نيست. به همين دليل بعد از 24سال از فدراسيون كناره گيري كردم و تصميم دارم در انتخابات 12آذر ازمديران صنايع حمايت كنم. دور مارشال كلاس 1400 شروع شد و ماشين هاي آماده شده براي مسابقه كه به جز يك لنسرهمه رنو۵ بودند به گرم كردن موتور حين حركت و آزمايش فرمان، چرخ ها و ترمز ها پرداختند. بعد به ترتيب ركورد زماني بهتر درزمان گيري انجام شده در روز قبل، پشت خط شروع توقف كردند.
بهترين ركورد اتومبيل  اول بود. در كلاس 1400 صمد جامعي  زاده بعد از رقابتي تنگاتنگ با سيامك زركاني اول شد و زركاني و فرهاد جعفري به ترتيب دوم و سوم شدند.
كلاس بعدي۰۰۴۱GT بود كه اتومبيل هايي با موتورهاي 1400 قوي تر و تقويت شده رقابت مي كردند كه مجيد انوري اول، شهاب بداغي دوم و شهرام ميرزايي سوم شدند. در مسابقه كلاس هاي۰۰۶۱ GT و پرايد كه همزمان برگزار شد، داغ تر و رقابت در آن نزديك تر بودند. در كلاس۰۰۶۱ GT مجيد انوري اول شد و برنارد عيوضي كه تلاش زيادي كرد تا انوري را درپيچ ها جا بگذارد دوم شد و شهاب بداغي در پله سوم ايستاد. محمدرضا پازند، اشكان مسگرها و علي مهرتاضي هم نفرات اول تا سوم كلاس پرايد بودند. رقابت نزديك و داغ اتومبيل هاي كلاس 00021 G به كسب مقام اولي آرام مارتروسيان منتهي شد و سعيد اعرابيان و كوروش باقرپور بعد از آرام از خط پايان گذشتند. در كلاس 00022 G هم اشكان مسگرها و كوروش نقيبي اول ودوم شدند.

ذهن زيبا
بدبختي آدم هاي ابله اين است كه نه شعور كافي براي خوب حرف زدن دارند و نه درك لازم براي خاموش ماندن.
ژان دلابرويه 
مرد بزرگ كسي است كه هر گاه اراده كند، مي تواند ميان احساسات و افكارش ديواري ايجاد كند.
ناپلئون بناپارت 
پيش از ازدواج مرد مي آموزد چگونه بر بي تابي اش چيره شود. بعد از ازدواج مي آموزد چگونه بر شكيبايي اش چيره شود.
ژرژساند
تمام انسان ها اشتباه مي كنند اما احمق كسي است كه اشتباه را تكرار مي كند.
پرمود بترا
از هزينه هاي كوچك غيرضروري برحذر باشيد. يك سوراخ كوچك باعث غرق يك كشتي مي شود.
بنيامين فرانكلين 

افول
با پوششي از رنگ هاي اغواگر و لطيف كه در مقابله با تشعشع خورشيد، درخشش وتلالوي چندباره پيدامي كرد، غره به اين سوي و آنسو مي نگريست و با هر وزش باد كه گويي از براي دستبوسي و حراست از جايگاه هميشگي اش اجير شده، نيم نگاهي به زير افتادگان داشت و خنده اي مستانه سر مي داد و بالانشيني را فقط و فقط از آن خويش وخاص خويش مي پنداشت و بس.
گذر زمان بر اين باور خط بطلان كشيد. در آخرين روزهاي آن خزان سخت، در حالي كه باد پاييزي آن را به سوي زير افتادگان بدرقه مي كرد، آرام به زمين افتاد.
ديگر آن برگ زرد وخشكيده اي بود كه با ساير برگ هاي بي روح تفاوتي نداشت.
مرتضي شكري 

صبح تا شب
سينما
چشمان سياه آخرين فيلم ايرج قادري است. دو چهره موسيقي كه پايشان به دنياي سينما باز شده توي فيلم بازي مي كنند: امير تاجيك و محمدرضا گلزار. قادري در اين فيلمش يك چهره جديد ديگر معرفي كرده به نام ماه چهره خليلي زاده. داستان فيلم هم اگرچه به قول سازندگان فيلم هيچ ربطي به مريم حيدرزاده ندارد، اما يك جورايي آدم را ياد او مي اندازد. دختري كه بينايي اش را از دست مي دهد و به همين دليل نامزدش،  بي خيال او مي شود. دختر هم بعد از مدتي شعر مي گويد و شعرهايش چاپ مي شوند و معروف مي شود. جالب ترين نكته فيلم اين است كه محمود كلاري آن را فيلم برداري كرده بنابراين ديدن »چشمان سياه» به امتحانش مي ارزد. سينماهاي قدس، ايران، عصر جديد 2، بهمن و چندتاي ديگر فيلم را روي پرده دارند.
امروز در سالن كوچك حوزه هنري مي توانيد فيلم »تاريخ مجهول آمريكا» را ببينيد كه ديويد مك كنا آن را سال 98 ساخته است. در اين فيلم كه كلي اخلاقي و پندآموز هم هست ادوارد نورتون و ادوارد فرلانگ (همان بازيگر نقش جان در ترميناتور 2) بازي مي كنند. در تالار ناصرخسرو دانشگاه تهران امروز سه تا فيلم خوب نمايش داده مي شود. ساعت 2 آليس ديگر اين جا زندگي نمي كند (مارتين اسكورسيزي 1975)،  ساعت 4 سابرنيا (بيلي وايلدر 1954) و ساعت 6 بهترين سال هاي زندگي ما (ويليام وايلر 1945). در ضمن هر سه اين فيلم ها دوبله اند. ساعت 6 بعدازظهر امروز در فيلم خانه ملي ايران مي توانيد فيلم اسكناس يك ميليون پوندي (رونالد نيم) را هم ببينيد. كافي است سري به سينما صحرا بزنيد.
موسيقي 
آلبوم جديد عليرضا عصار همين روزها به بازار مي آيد. نام آلبوم هست »اي عاشقان» و مثل هميشه نام اين زوج افسانه اي را روي جلدش دارد. عصار و فواد حجازي. شركت ايران گام نوار را منتشر كرده است. در روزهاي آينده دو تا كنسرت بزرگ هم در راه هستند. يكي كنسرت گروه پارت كه از يك جمع بزرگ 15 نفره از جوان هاي خوش تيپ و در جستجوي شهرت تشكيل شده و ديگري كنسرت شهرام ناظري كه قراراست در تالار بزرگ كشور (شمال ميدان فاطمي) برگزار شود. هردوي اين ها هم اجرايشان از روز 20 آذر آغاز مي شود، بنابراين اگر مي خواهيد رفتن به اين كنسرت ها را بگذاريد توي برنامه آخر هفته تان، همين امروز برويد بليت بخريد. بليت گروه پارت را از مراكزي مثل پاپ، دارينوش، ققنوس و بتهوون مي توانيد تهيه كنيد و بليت كنسرت شهرام ناظري هم در فروشگاه هاي سهيل (جردن)، دارينوش (قلهك)، ققنوس (تجريش)،  پژوهشگران جوان (انقلاب) فروخته مي شود.
فرهنگسرا
در خانه هنرمندان (خيابان ايرانشهر) امروز نمايشگاه نقاشي و چيدمان گروه +30 برقرار است.اين جا سه تا فيلم كوتاه هم به نمايش درمي آيد. »من، روشني، آب»، و »پاكي، خوشه، زيست.» در خانه فرهنگ نور (خيابان آيت الله كاشاني ميدان نور) هم يك نمايشگاه نقاشي برپاست. امروز مي توانيد سري هم به فرهنگسراي علوم بزنيد (ابتداي خوش  جنوبي، خيابان اميرقلي) و از نمياشگاه عكسي با عنوان »به رنگ سبز پس فردا» ديدن كنيد. امروز نگارخانه آبي و فرهنگسراي سالمند (ميدان امام حسين خيابان ايرانمهر) كارگاه زبان دارد.
تئاتر
مجموعه شهيد چمران كه در خيابان شريعتي قرار دارد، سه تا نمايش دارد. »قصه سيبي كه نصف نشده» ساعت 30/18 و با قيمت بليت 1000 تومان.تئاتر عروسكي »آي قصه قصه قصه» ساعت 30/19 و با بهاي بليت 1000 تومان و همين طور نمايش عروسكي يك روز بزرگ كه ساعت 30/17 با قيمت 1000 تومان اجرا مي شود.

تهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |