شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۴۵- Dec,6, 2003
گفت وگو با حجت الاسلام بهمن شريف زاده سردبير فصلنامه «كتاب نقد»
راهي به سوي كشف حقيقت
001942.jpg
اشاره: فصلنامه «كتاب نقد» ۵ سال است كه به خوانندگان عرضه مي شود. سردبير جديد اين نشريه هدف خود را نقد به مثابه ابزاري جهت رسيدن به مرزهاي جديد و كشف حقيقت قرار داده است. مرزهايي كه جز با نقد انديشه از جمله انديشه نظريه پردازان سنتي و جديد و بدون تخريب شخصيت آنان، به دست نمي آيد. با اين رويكرد است كه شريف زاده بر اخلاق نقد تكيه شاياني دارد و معتقد است تمامي انديشه هايي كه «عقل» در آنها محور است، بايد به نقد كشيده شوند، از اين روي در گفت وگو با خبرگزاري مهر متكفل پاسخ به سؤالاتي نظير سؤالات زير است:
نقد چيست؟ حوزه نقد كدام است؟ چرا به نقد نياز داريم؟ نقد با رعايت چه شيوه ها و اصولي تحقق پذير است؟ نقد، تا كجا مي تواند پيش برود و مرزها را درنوردد؟ آيا اصل درنقد، توجه به براهين عقلي و پيشروي مباحث و تكامل آن است يا توجه به براهين ايدئولوژيك و سپس توقف در مرزهاي موجود؟
گروه انديشه
* شما سردبيري نشريه اي را به عهده گرفته ايد كه نام « نقد »بر خودنهاده است. فكر مي كنم مناسب باشد كه در ابتداي گفت وگو منظور و مراد خود را از مفهوم نقد بيان كنيد.
- مهمترين هدف نقد كشف حقيقت، تبيين مرزهاي كشف نشده و ارزيابي راههاي رسيدن به آن است. درست است كه پيش فرض هايي داريم، اما، تلاش بر اين است كه تعصب جز بر منطق و خرد نباشد. از اين رو باورها و آموزه هاي گوناگون تفكرهاي مختلف در گام اول مورد تحليل قرار مي گيرند تا ببينيم از ميان اين باورها تفكرات كدام يك با منطق و خرد سازگار است و كدام يك از منطق و شيوه هاي حق طلبي فاصله دارد. براي آغاز نقد، ابتدا بايد تفكر را مورد تحليل قرار داد. بعداز آن كه به محصول تحليل دست يافتيم، چون تحليل خودش يك عمليات فكري است و محصولش هم پي بردن به اجزا و ذاتيات تشكيل دهنده فكر و انديشه است، بنابراين وقتي اجزاي انديشه را با آن منطقي كه باور داريم قياس كرديم آن وقت نقد را آغاز مي كنيم تا مشخص شود به چه ميزان اين انديشه و تفكر از خرد و عقل فاصله دارد و يا تا چه اندازه به آن نزديك است. چون اين گونه نيست كه ما به نقاط و نكات مثبت يك انديشه توجه نداشته باشيم، بلكه در نقد براي اين كه تأثير گذار باشد بايد به نكات مثبت يك انديشه هم اشاره شود، چرا كه اگر تنها به نقاط ضعف و ايراد بپردازيم نقد ما نقد درستي نخواهد بود. اگر تنها به نقاط ضعف بپردازيم نبايد چندان توقعي براي تأثير آن داشته باشيم، چرا كه به هر حال، انسانها داراي عواطف هستند و به انديشه هاي خودشان تعصب خاصي دارند و يا بهتر است بگويم كه انديشه هاي خود را دوست دارند. بنابراين وقتي به نقد انديشه هاي آنان بپردازيم بدون آنكه نكات مثبت انديشه هايشان را متذكر شويم نه فقط در مرحله اول، بلكه شايد در تمام راه به خاطر مسائل عاطفي به مقابله بپردازند و زيربار نروند. انسان را نبايد تنها يك موجود عقل محور و خردمدار دانست، انسان ممزوج و معجوني از عواطف و عقل است. لذا همه اين مطالبي كه عرض كردم دليلي بر اين است كه ما در نگاه انتقادي به انديشه هاي مختلف، بايد نكات مثبت آن انديشه ها را هم لحاظ كنيم و در ميان نكات مثبت، به نقاط ضعف بپردازيم و متذكر شويم تا صاحبان انديشه به سهولت بتوانند ضعف انديشه خودشان را بپذيرند.
نكته ديگر اين كه به منطق، نوع و شيوه تعقل هم مي توان نگاه انتقادي داشت. اين گونه نيست كه به خود منطق و شيوه تعقل چنان متعصب باشيم كه هيچ انتقادي را درباره آنها نپذيريم. هدف ما دست يافتن به مرزهاي جديد است، يعني هيچ گاه معتقد نيستيم كه تمام حقيقت را آن گونه كه هست يافته ايم و فقط نسبت به انديشه ها منتقد هستيم. خير، گاهي ممكن است كه ما خودمان را هم نقد كنيم. اما آنچه كه مهم است اين كه در تمام اين مسير انتقادي كه قصد طي كردن آن را داريم به خرد و عقل تكيه كنيم. البته اينكه عرض كردم به خرد و عقل تكيه مي كنيم، فقط در جايي است كه عرصه تاخت و تاز عقل باشد، چرا كه عقل، خود در برخي موارد، عاقلانه حل برخي ازمسائل را به شريعت واگذار كرده است.
آنچه از پيشوايان به ما هم رسيده و بر آن تكيه شده اين است كه عقل چيزي است كه حتي خداي رحمان به سبب آن پرستيده مي شود، يعني مهمترين اعتقاد يك انسان دين مدار كه باور به خدا و پرستش اوست نيز به حكم عقل است. پس عقل حاكم است، اما اين عقل حاكم، خود مي تواند در جزئياتي حكم كند، در جزئياتي هم حاكميت را ممكن است به شرع بسپارد كه باز آن حاكميت شرع نيز حاكميت عقل است. اين را در پرانتز عرض كنم كه وقتي من از عقل سخن مي گويم و بيان مي كنم كه عقل در نقادي ها محور است، اين گونه تلقي نشود كه ما عقل را به صورت يك ابزار استخدام مي كنيم و به مانند پوزيتيويستها فقط عقل را پيش مي اندازيم و عقل ابزار هستيم. ما عقل را شريف ترين و عزيزترين بعد وجودي انسان مي دانيم و اين بعد را حاكم بر چگونگي حركت انسان مي دانيم، وليكن اين را نيز مي گوييم كه به حكم همين عقل ممكن است عرصه اي، عرصه حاكميت شريعت باشد. از اين رو محور اصلي عقل است و در سايه اين عقل، شريعت محوريت پيدا مي كند. اين نكاتي است كه بايد در آن ساختار كلي نقد لحاظ شود. بنابراين ديدگاه انتقادي ما نسبت به همه انديشه هايي كه به نقد خواهيم كشيد، ديدگاهي است كه عقل در آن محور است و عرض كردم تعصبي جز بر عقل نيست، ولي شيوه هايي كه عقل به كار مي بندد خود قابل انتقاد است تا جايي كه برهان باشد پيش مي رويم، اگر برهان ما با بن بست مواجه شد از برهان خودمان دست برداشته و تعصبي نسبت به آن نداريم.
* دامنه نقد در «كتاب نقد» به ديدگاه ها، انديشه ها و نظريه هاي مطرح شده در زمان حاضر اختصاص يافته است، آيا شما ديدگاه ها، انديشه ها و نظرياتي كه در سنت وجود دارد را نيز مورد نقد و ارزيابي قرار داده ايد؟
- اين كه فرموديد بحث نقد را در عرصه انديشه هاي نو مطرح مي كنيم و به انديشه هاي كهن نپرداخته ايم، بايد عرض كنم كه انديشه هاي نو و كهن را نمي توان به اين صورت از هم تفكيك كرد. آينده رد پاي بسيار محكمي در گذشته دارد و مي شود ريشه هاي آن را در گذشته نشان داد. البته ما دامنه نقد را فقط به دوران حاضر و ديدگاه هاي مطرح در آن محدود نمي دانيم. براي ما نو و قديم فرقي نمي كند. در نقد بايد آزاده باشيم. در نقد و بررسي نبايد ديدگاه هاي قابل نقدي را كه از گذشتگان به ما رسيده، به صرف اين كه متعلق به ماست ناديده بگيريم. پاس داشتن شخصيت افراد البته جدا است، اما با انديشه ها كاملاً تحليلي و نقادانه برخورد خواهيم كرد ولو اينكه اين انديشه ريشه در ايران ما و يا ريشه در مسلمانان داشته باشد. ما در شماره هاي آينده مقالاتي در نقد ديدگاه ها و نظريه هاي خودمان كه در گذشته وجود داشته خواهيم داشت. به عنوان مثال عرض كنم كه در آينده دو شماره تحت عنوان اخلاق خواهيم داشت كه غير از مباحثي كه امروز در زمينه اخلاق در دنيا مطرح مي شود، از مسئله اخلاق سكولار و پلوراليسم اخلاقي گرفته تا امثال اين گونه مسائل،مباحثي است كه در آن مطرح مي شود. به نقد اخلاق در ميان انديشمندان مسلمانان هم خواهيم پرداخت كه اصلاً داشتن اخلاق واقعاً در انديشمندان مسلمان رشد سالمي داشته است يا خير؟ آيا آن گونه كه بايد و شايسته است حركت كرده يا با ضعفي جدي روبه رو بوده است. در يكي ديگر از شماره هاي خود به بحث از حقوق كودك خواهيم پرداخت. شما در آن جا خواهيد ديد كه به نقد جدي از آن چه كه در كشور خودمان نسبت به كودكان روا مي شود پرداخته شده است. چون تمام آنچه كه در ميان ماوجود دارد مساوي با باورهاي اعتقادي، عقلاني و ديني ما نيست، بلكه بسياري از رفتارهاي ما فاصله بسيار با باورهاي ديني و باورهاي اعتقادي و باورهاي عقلاني ما دارد.
آن چه كه بايد انسان به آن دست پيدا كند اگرچه ممكن است، اما راه رسيدن به آن مي تواند بسيار دشوار باشد. ايده آل هميشه بايد مورد توجه قرار بگيرد و از ميان نرود، بلكه سعي شود راههاي عملي تر براي رسيدن به آن ارائه شود تا ايده آل فقط در ايده باقي نمانده و يك امر ذهني تلقي نشود. اين تقريباً نكاتي است كه به عنوان هدف و ساختارها و بعضي از اصول در كار خواهيم داشت. يكي از ضوابطي كه در همه مواقع تلاش داريم كه رعايت شود، كاربردي بودن است. چون اگر مقالات ما كاربردي نباشد آن اهدافي كه عرض كردم را تأمين نخواهد كرد. اگر مقالات شعارگونه بوده و بر باورهاي روبنايي و سطحي استوار باشند و خواننده را لااقل به يقين و باور نرساند در ديد ما نقد اصلاً كار خود را انجام نداده است. نقد وقتي مي تواند مؤثر باشد كه مخاطبين را به باور برساند. يكي از ضوابط مهم ما در نوشتن مقالات علمي پرهيز از شعار و حفظ شخصيت انديشمنداني است كه مي خواهيم انديشه هايشان را نقد كنيم.
ما براي شخصيت  انسانها احترام قائل هستيم و فقط انديشه ها را نقد مي كنيم و براي رسيدن به همين ضابطه هم طبيعي است كه نبايد اهانتي به شخصيت انديشمند روا شود. تلاش ما بر اين است كه هر شماره از فصلنامه به يك موضوع اختصاص داشته باشد، يعني موضوع- محور باشد. «كتاب نقد» مجموعه اي خواهد بود متشكل از ۸۰ درصد مقالاتي كه مربوط به موضوع همان شماره است و بقيه مطالب هم مربوط به موضوعاتي روزآمد خواهد بود تا نيازها را برطرف كند.
علاوه بر مقالات، ما از مصاحبه ها، ميزگردها، اخبار انتقادي و نقد كتابهايي كه در راستاي موضوع مربوطه نوشته شده باشد هم استفاده خواهيم كرد. اين تقريباً كليتي از كارهايي است كه اميدوار به انجام آن هستيم.
ادامه دارد

تازه هاي نشر در جهان عرب
نقش تمدن اسلامي در نوزايي اروپا
001946.jpg
اخيراً كتابي، تحت عنوان «نقش تمدن عربي- اسلامي در نوزايي اروپا » چاپ و منتشر شده است.مؤلف اين كتاب- كه ۱۸۳ صفحه دارد- دكتر عبدالمنعم جميعي و ناشر آن، وزارت فرهنگ مصر است.
عبدالمنعم ابراهيم جميعي، استاد تاريخ نوين و معاصر او رئيس بخش دانشگاه قاهره- شاخه شهر فيوم- است. وي فوق ليسانس خود را در سال ۱۹۶۷ از دانشگاه قاهره و دكترا را در سال ۱۹۷۹ از دانشگاه عين  شمس، دريافت كرد.
او هم اكنون عضو انجمن تاريخنگاران و باستان شناسان عرب و دبيركل انجمن مصري پژوهش هاي تاريخي است.
اين كتاب نقش تمدن اسلامي در نوزايي(رنسانس) اروپا را بررسي مي كند. هنگامي كه عرب ها، انديشه هندي و پارسي و يوناني را جذب كردند، نقش آنان فقط حفظ و انتقال اين ميراث كهن نبود بلكه بسا چيزها را ابداع كردند و بدان افزودند و اين ميراث را تكامل بخشيدند كه اين امر به پيدايش نوزايي در اروپا در سده پانزدهم كمك كرد. مسلمانان ميراث سترگي را در عرصه هاي علم و فرهنگ و ادب به فرهنگ بشريت تقديم كردند. كتاب هاي آنان به مثابه منابع عمده اي بودند كه راه را براي دانشمندان و پژوهشگران دانشگاه هاي اروپا گشود.
نويسنده كتاب در ادامه مي افزايد:نام جغرافيدانان عرب همانند يعقوبي، مقدسي، ياقوت حموي، مسعودي و ادريسي و آثار آنان بر كسي پوشيده نيست. غرب،علوم جغرافيايي خود را بر اين اساس، پايه نهاد. در عرصه تاريخ، كتاب هاي ابن خلدون و در رشته هاي معماري، موسيقي و ساير هنرها و نيز رشته هاي علوم به ويژه پزشكي مسلمانان هم از نظر علمي و هم عملي و سازمان يابي، برتري آشكاري بر اروپاييان داشتند. در عرصه فلسفه، آثار فيلسوفان و كتاب هايشان، به ويژه آثار ابن سينا و فارابي و ابن رشد، همچنان محل اعتناست. فلسفه ابن رشد، در غرب جهان اسلام نقش پيشگامانه اي را در تدوين انديشه هاي نو اروپائيان بازي كرده است و مي توان گفت فلسفه ابن رشد، يكي از بنيادهاي روشنگري اروپايي است و اين فيلسوف، نخستين مرجع روشنگري عقلي در دوران نوزايي (رنسانس) اروپا به شمار مي رود. فيلسوفان غرب، افزون بر مكتب خردگرايانه ابن رشد، به گرايش هاي نقدي وي نيز اعتراف دارند. ابن رشد، با گفتماني صريح در برابر نظام هاي سياسي و اجتماعي عصر خود ايستاد. امروزه، جهان نياز مبرمي به استفاده از انديشه هاي ابن رشد در گفت وگو با انديشه هاي ديگر ملت ها و بهره گيري از معرفت جهاني دارد. لذا ابن رشد يكي از برجسته ترين فيلسوفاني بود كه فرهنگ اسلامي به خود ديده است. وي يكي از واضعان فلسفه روشنگري در انديشه غربي لاتيني است كه اين امر، بزرگترين پاسخ به انديشه كشمكش تمدن هاست كه برخي از تريبون هاي غربي، هم اكنون درصدد ترويج آن هستند. انديشه انساني، مدني، عقلي و روشنگرانه، پيوسته بر مبناي گفت وگو استوار است نه كشمكش.

تازه هاي نشر در جهان غرب
پرفروش ترين كتاب هاي آمريكا
001944.jpg
فهرست پرفروش ترين كتاب هاي آمريكا در دو هفته گذشته اعلام شد.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از آسوشيتدپرس، در اين فهرست كه از سوي روزنامه وال استريت ژورنال منتشر شد و منطبق بر آمارهاي ارائه شده از بزرگترين ناشران آمريكاست، كتاب «قانون داوينچي» براي چندين هفته متوالي هنوز رتبه نخست فروش را در گروه رمان در تسخير خود دارد.
بنابر اين گزارش، در گروه كتب داستاني به ترتيب كتاب هاي «قانون داوينچي» اثر دان براون، «پنج نفر تو را در بهشت ملاقات مي كنند»، نوشته ميچ آلبوم، «گرگ هاي كلا» اثر استفان كينگ، «خدايان جاودان» نوشته يان كارون، «مگس گوشت» اثر پاتريشيا كرانول، «سيب هاي آقاي پيبادي» كاري از مدونا، «آوازخون» اثر آن رايس، «صندلي هاي ارزان» نوشته جان گريشام، «شيب تند: مجموعه اي از حوادث ناخوشايند كتاب ده» اثر لموني اسنيكت، «هري پاتر و فرمان ققنوس» اثر جي كي رولينگ، «اراگون» نوشته كريستوفرل پائوليني، «آواز مرد  آويخته» از جان سند فورد، «اتحاد نيروها» از جيمز لوسنو، «رزهاي انگليسي» اثر مدونا و «پناهگاه امن» اثر دانيل استيل، عناوين پرفروش ترين كتاب هاي منتشره را از آن خود كردند.
اين گزارش مي افزايد، همچنين در رشته كتب غير داستاني، كتاب هاي «رژيم ساحل جنوبي» تأليف آرتور آگاتستون، «جسم از خداوند» نوشته بن لرنر، «هدف اصلي زندگي» از ريك وارن، «من هم يك سربازم: داستان جسيكا لينچ»، از ريك براگ، «خوش تيپ! كشور من كجاست؟» از مايكل مور، «دروغ ها و دروغگوهايي كه آنها را مي گويند» نوشته بيل اريلي، «خلبانان: داستان واقعي از شجاعت»، نوشته جيمز برادلي، «چه كسي در جستجوي شماست» نوشته بيل اريلي، «يك وظيفه سلطنتي» اثر پل بارل، «جهاني بر وفق مراد آقاي راجرز» اثر فرد راجرز، «راه حل پاياني كاهش وزن» تأليف فيل مك گراو، «يك حزب ملي نه بيشتر: شناخت يك دموكرات محافظه كار» نوشته زل ميلر، «روشي نيكو براي بزرگان: چرا برخي از شركت ها پيشرفت مي كنند و ديگران اين كار را نمي توانند انجام دهند.» اثر جيم كالينز، «چه كسي پنير مرا خورد» از اسپنسر جانسون و «كلانلادور» اثر گري لارسون به ترتيب عناوين اول تا پانزدهم اين جدول را به خود اختصاص دادند.

انديشه
ادبيات
اقتصاد
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |