گفت وگو با حجت الاسلام بهمن شريف زاده سردبير فصلنامه «كتاب نقد»
راهي به سوي كشف حقيقت
|
|
اشاره: فصلنامه «كتاب نقد» ۵ سال است كه به خوانندگان عرضه مي شود. سردبير جديد اين نشريه هدف خود را نقد به مثابه ابزاري جهت رسيدن به مرزهاي جديد و كشف حقيقت قرار داده است. مرزهايي كه جز با نقد انديشه از جمله انديشه نظريه پردازان سنتي و جديد و بدون تخريب شخصيت آنان، به دست نمي آيد. با اين رويكرد است كه شريف زاده بر اخلاق نقد تكيه شاياني دارد و معتقد است تمامي انديشه هايي كه «عقل» در آنها محور است، بايد به نقد كشيده شوند، از اين روي در گفت وگو با خبرگزاري مهر متكفل پاسخ به سؤالاتي نظير سؤالات زير است:
نقد چيست؟ حوزه نقد كدام است؟ چرا به نقد نياز داريم؟ نقد با رعايت چه شيوه ها و اصولي تحقق پذير است؟ نقد، تا كجا مي تواند پيش برود و مرزها را درنوردد؟ آيا اصل درنقد، توجه به براهين عقلي و پيشروي مباحث و تكامل آن است يا توجه به براهين ايدئولوژيك و سپس توقف در مرزهاي موجود؟
گروه انديشه
* شما سردبيري نشريه اي را به عهده گرفته ايد كه نام « نقد »بر خودنهاده است. فكر مي كنم مناسب باشد كه در ابتداي گفت وگو منظور و مراد خود را از مفهوم نقد بيان كنيد.
- مهمترين هدف نقد كشف حقيقت، تبيين مرزهاي كشف نشده و ارزيابي راههاي رسيدن به آن است. درست است كه پيش فرض هايي داريم، اما، تلاش بر اين است كه تعصب جز بر منطق و خرد نباشد. از اين رو باورها و آموزه هاي گوناگون تفكرهاي مختلف در گام اول مورد تحليل قرار مي گيرند تا ببينيم از ميان اين باورها تفكرات كدام يك با منطق و خرد سازگار است و كدام يك از منطق و شيوه هاي حق طلبي فاصله دارد. براي آغاز نقد، ابتدا بايد تفكر را مورد تحليل قرار داد. بعداز آن كه به محصول تحليل دست يافتيم، چون تحليل خودش يك عمليات فكري است و محصولش هم پي بردن به اجزا و ذاتيات تشكيل دهنده فكر و انديشه است، بنابراين وقتي اجزاي انديشه را با آن منطقي كه باور داريم قياس كرديم آن وقت نقد را آغاز مي كنيم تا مشخص شود به چه ميزان اين انديشه و تفكر از خرد و عقل فاصله دارد و يا تا چه اندازه به آن نزديك است. چون اين گونه نيست كه ما به نقاط و نكات مثبت يك انديشه توجه نداشته باشيم، بلكه در نقد براي اين كه تأثير گذار باشد بايد به نكات مثبت يك انديشه هم اشاره شود، چرا كه اگر تنها به نقاط ضعف و ايراد بپردازيم نقد ما نقد درستي نخواهد بود. اگر تنها به نقاط ضعف بپردازيم نبايد چندان توقعي براي تأثير آن داشته باشيم، چرا كه به هر حال، انسانها داراي عواطف هستند و به انديشه هاي خودشان تعصب خاصي دارند و يا بهتر است بگويم كه انديشه هاي خود را دوست دارند. بنابراين وقتي به نقد انديشه هاي آنان بپردازيم بدون آنكه نكات مثبت انديشه هايشان را متذكر شويم نه فقط در مرحله اول، بلكه شايد در تمام راه به خاطر مسائل عاطفي به مقابله بپردازند و زيربار نروند. انسان را نبايد تنها يك موجود عقل محور و خردمدار دانست، انسان ممزوج و معجوني از عواطف و عقل است. لذا همه اين مطالبي كه عرض كردم دليلي بر اين است كه ما در نگاه انتقادي به انديشه هاي مختلف، بايد نكات مثبت آن انديشه ها را هم لحاظ كنيم و در ميان نكات مثبت، به نقاط ضعف بپردازيم و متذكر شويم تا صاحبان انديشه به سهولت بتوانند ضعف انديشه خودشان را بپذيرند.
نكته ديگر اين كه به منطق، نوع و شيوه تعقل هم مي توان نگاه انتقادي داشت. اين گونه نيست كه به خود منطق و شيوه تعقل چنان متعصب باشيم كه هيچ انتقادي را درباره آنها نپذيريم. هدف ما دست يافتن به مرزهاي جديد است، يعني هيچ گاه معتقد نيستيم كه تمام حقيقت را آن گونه كه هست يافته ايم و فقط نسبت به انديشه ها منتقد هستيم. خير، گاهي ممكن است كه ما خودمان را هم نقد كنيم. اما آنچه كه مهم است اين كه در تمام اين مسير انتقادي كه قصد طي كردن آن را داريم به خرد و عقل تكيه كنيم. البته اينكه عرض كردم به خرد و عقل تكيه مي كنيم، فقط در جايي است كه عرصه تاخت و تاز عقل باشد، چرا كه عقل، خود در برخي موارد، عاقلانه حل برخي ازمسائل را به شريعت واگذار كرده است.
آنچه از پيشوايان به ما هم رسيده و بر آن تكيه شده اين است كه عقل چيزي است كه حتي خداي رحمان به سبب آن پرستيده مي شود، يعني مهمترين اعتقاد يك انسان دين مدار كه باور به خدا و پرستش اوست نيز به حكم عقل است. پس عقل حاكم است، اما اين عقل حاكم، خود مي تواند در جزئياتي حكم كند، در جزئياتي هم حاكميت را ممكن است به شرع بسپارد كه باز آن حاكميت شرع نيز حاكميت عقل است. اين را در پرانتز عرض كنم كه وقتي من از عقل سخن مي گويم و بيان مي كنم كه عقل در نقادي ها محور است، اين گونه تلقي نشود كه ما عقل را به صورت يك ابزار استخدام مي كنيم و به مانند پوزيتيويستها فقط عقل را پيش مي اندازيم و عقل ابزار هستيم. ما عقل را شريف ترين و عزيزترين بعد وجودي انسان مي دانيم و اين بعد را حاكم بر چگونگي حركت انسان مي دانيم، وليكن اين را نيز مي گوييم كه به حكم همين عقل ممكن است عرصه اي، عرصه حاكميت شريعت باشد. از اين رو محور اصلي عقل است و در سايه اين عقل، شريعت محوريت پيدا مي كند. اين نكاتي است كه بايد در آن ساختار كلي نقد لحاظ شود. بنابراين ديدگاه انتقادي ما نسبت به همه انديشه هايي كه به نقد خواهيم كشيد، ديدگاهي است كه عقل در آن محور است و عرض كردم تعصبي جز بر عقل نيست، ولي شيوه هايي كه عقل به كار مي بندد خود قابل انتقاد است تا جايي كه برهان باشد پيش مي رويم، اگر برهان ما با بن بست مواجه شد از برهان خودمان دست برداشته و تعصبي نسبت به آن نداريم.
* دامنه نقد در «كتاب نقد» به ديدگاه ها، انديشه ها و نظريه هاي مطرح شده در زمان حاضر اختصاص يافته است، آيا شما ديدگاه ها، انديشه ها و نظرياتي كه در سنت وجود دارد را نيز مورد نقد و ارزيابي قرار داده ايد؟
- اين كه فرموديد بحث نقد را در عرصه انديشه هاي نو مطرح مي كنيم و به انديشه هاي كهن نپرداخته ايم، بايد عرض كنم كه انديشه هاي نو و كهن را نمي توان به اين صورت از هم تفكيك كرد. آينده رد پاي بسيار محكمي در گذشته دارد و مي شود ريشه هاي آن را در گذشته نشان داد. البته ما دامنه نقد را فقط به دوران حاضر و ديدگاه هاي مطرح در آن محدود نمي دانيم. براي ما نو و قديم فرقي نمي كند. در نقد بايد آزاده باشيم. در نقد و بررسي نبايد ديدگاه هاي قابل نقدي را كه از گذشتگان به ما رسيده، به صرف اين كه متعلق به ماست ناديده بگيريم. پاس داشتن شخصيت افراد البته جدا است، اما با انديشه ها كاملاً تحليلي و نقادانه برخورد خواهيم كرد ولو اينكه اين انديشه ريشه در ايران ما و يا ريشه در مسلمانان داشته باشد. ما در شماره هاي آينده مقالاتي در نقد ديدگاه ها و نظريه هاي خودمان كه در گذشته وجود داشته خواهيم داشت. به عنوان مثال عرض كنم كه در آينده دو شماره تحت عنوان اخلاق خواهيم داشت كه غير از مباحثي كه امروز در زمينه اخلاق در دنيا مطرح مي شود، از مسئله اخلاق سكولار و پلوراليسم اخلاقي گرفته تا امثال اين گونه مسائل،مباحثي است كه در آن مطرح مي شود. به نقد اخلاق در ميان انديشمندان مسلمانان هم خواهيم پرداخت كه اصلاً داشتن اخلاق واقعاً در انديشمندان مسلمان رشد سالمي داشته است يا خير؟ آيا آن گونه كه بايد و شايسته است حركت كرده يا با ضعفي جدي روبه رو بوده است. در يكي ديگر از شماره هاي خود به بحث از حقوق كودك خواهيم پرداخت. شما در آن جا خواهيد ديد كه به نقد جدي از آن چه كه در كشور خودمان نسبت به كودكان روا مي شود پرداخته شده است. چون تمام آنچه كه در ميان ماوجود دارد مساوي با باورهاي اعتقادي، عقلاني و ديني ما نيست، بلكه بسياري از رفتارهاي ما فاصله بسيار با باورهاي ديني و باورهاي اعتقادي و باورهاي عقلاني ما دارد.
آن چه كه بايد انسان به آن دست پيدا كند اگرچه ممكن است، اما راه رسيدن به آن مي تواند بسيار دشوار باشد. ايده آل هميشه بايد مورد توجه قرار بگيرد و از ميان نرود، بلكه سعي شود راههاي عملي تر براي رسيدن به آن ارائه شود تا ايده آل فقط در ايده باقي نمانده و يك امر ذهني تلقي نشود. اين تقريباً نكاتي است كه به عنوان هدف و ساختارها و بعضي از اصول در كار خواهيم داشت. يكي از ضوابطي كه در همه مواقع تلاش داريم كه رعايت شود، كاربردي بودن است. چون اگر مقالات ما كاربردي نباشد آن اهدافي كه عرض كردم را تأمين نخواهد كرد. اگر مقالات شعارگونه بوده و بر باورهاي روبنايي و سطحي استوار باشند و خواننده را لااقل به يقين و باور نرساند در ديد ما نقد اصلاً كار خود را انجام نداده است. نقد وقتي مي تواند مؤثر باشد كه مخاطبين را به باور برساند. يكي از ضوابط مهم ما در نوشتن مقالات علمي پرهيز از شعار و حفظ شخصيت انديشمنداني است كه مي خواهيم انديشه هايشان را نقد كنيم.
ما براي شخصيت انسانها احترام قائل هستيم و فقط انديشه ها را نقد مي كنيم و براي رسيدن به همين ضابطه هم طبيعي است كه نبايد اهانتي به شخصيت انديشمند روا شود. تلاش ما بر اين است كه هر شماره از فصلنامه به يك موضوع اختصاص داشته باشد، يعني موضوع- محور باشد. «كتاب نقد» مجموعه اي خواهد بود متشكل از ۸۰ درصد مقالاتي كه مربوط به موضوع همان شماره است و بقيه مطالب هم مربوط به موضوعاتي روزآمد خواهد بود تا نيازها را برطرف كند.
علاوه بر مقالات، ما از مصاحبه ها، ميزگردها، اخبار انتقادي و نقد كتابهايي كه در راستاي موضوع مربوطه نوشته شده باشد هم استفاده خواهيم كرد. اين تقريباً كليتي از كارهايي است كه اميدوار به انجام آن هستيم.
ادامه دارد
|