دوشنبه ۸ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۶۶ - Dec 29, 2003
يادداشت
Front Page

يادداشت روز
عبرت اخلاقي از فاجعه
زلزله بم صرفنظر از ابعاد اسفباري كه به همراه داشت، اين حقيقت را نمايان ساخت كه حيات و زندگي آدمي بسيار كوتاه و گذرا و در عين حال در معرض آفات است.فاجعه در انواع خود، امري است كه با زندگي بشري عجين شده و ما را از آن گريزي نيست. تنها مي توان با تدابير عقلاني از شدت فاجعه كاست، ولي هرگز نمي توان به طور كلي مانع وقوع آن شد.
حوادث خود را گاه بر فرد و گاه بر جمع تحميل مي كنند. حيات آدمي دير يا زود، طبيعي يا به طور غيرطبيعي و بر اثر وقوع حادثه به پايان خواهد رسيد و آنچه باقي خواهد ماند تنها برگ هاي سبز و زرين حيات آدمي است. معنويت كه جلوه گاه آن عشق به همنوع، خلوص و پاكي قلب، پيشي گرفتن در نيكي ها (فاستبقوا الخيرات) و مواردي از اين دست است تنها برگ زرين و حقيقت لايزال حيات آدمي است. معنويت حقيقتي است كه امروز پس از وقوع فاجعه جانسوز بم بيش از هر زمان ديگر در اعمال و رفتار مردم شريف ايران متجلي است. ملت ايران از همان آغاز انتشار خبر وقوع زلزله، ضمن همدردي با عزيزان مصيبت ديده، همه توان خود را براي امداد رساني به زلزله زدگان به كار گرفت.
اما سئوال اساسي اين است كه چرا در حالي كه حوادثي چون زلزله بم و رودبار اينگونه ملت شريف ايران را همدل و همنوا مي كند، احزاب و رجال سياسي كشور همچنان داد مخالفت با يكديگر سر مي دهند، غافل از آنكه چه بسا بدين طريق مصالح ملي فداي منافع حزبي گردد. آيا فاجعه بم به قدر كافي عبرت آموز نبوده است؟
مسئولين نظام بايد متوجه باشند كه اگر امروز زمام امور را به دست دارند، اين دوران ديريا زود و بسيار سريع تر از آنچه تصور مي كنند سپري خواهد شد و آنگاه بايد به اين سئوال اساسي پاسخ گويند كه آيا قدرت را براي ملت خواستند يا ملت را براي قدرت؟
احزاب و جناح هاي مختلف سياسي از وقوع حادثه ناگهاني و دهشتبار بم بياموزند كه حيات سياسي را نيز خزان و زمستاني است و چه بسا به طرفةالعيني به پايان راه خود رسد.و تنها حقيقت ثابت و پايدار آن است كه زبان و كلام ما، قلم و نوشته هاي ما، فرياد و اعتراض هاي ما، و در يك كلمه جهت و منش سياسي ما، براي تأمين خواست هاي به حق ملت شريف و مصالح ايران اسلامي باشد.
نامزدهاي نمايندگي مجلس شوراي اسلامي و همه كساني كه به عنوان منتخبين ملت در مجلس هفتم حضور به هم خواهند رساند توجه داشته باشند كه آنها نمايندگي ملت را به عهده دارند، نه نمايندگي حزب و جناح خاصي را. درست است كه وجود احزاب و تشكل هاي سياسي به عنوان نهادهاي حامي دموكراسي و مردم سالاري امري ضروري و اجتناب ناپذير است، اما اين بدان معنا نيست كه نماينده ملت، نماينده حزب و گروه سياسي خاصي باشد. احزاب و جناح هاي سياسي صرفا وسيله اي براي تحقق و دست يابي به خواسته هاي بر حق و مشروع ملت هستند.
جاي بسي تأسف است كه هر از گاهي از برخي سياسيون و نمايندگان مجلس رفتارهايي مشاهده مي شود كه گويي در نظر آنها مرگ پديده اي است كه تنها براي ديگران به وقوع مي پيوندد و مرگ را به حريم حيات آنها راهي نيست. اما آيا براستي پس از حيات، ديگر فرصتي براي جبران هتك حرمتها و بي تقوايي ها باقي خواهد ماند؟ رفتار آن نماينده محترمه اي كه در عين برخورداري از بالاترين مدارك تحصيلي و سابقه تدريس در دانشگاه،در اوج عزا و غم ملت، در راستاي تأمين
منافع جناحي خود موجي از تهمت و دروغ را متوجه شهرداري تهران مي كند چگونه قابل توجيه است؟ آيا متهم ساختن شهرداري به مقابله با هنر به نفع دين صرفا به اين بهانه كه شهرداري بجاي ساخت پاركينگ براي تماشاگران تئاتر، اقدام به ساخت حسينيه اي در كنار تئاتر شهر كرده است با موازين اخلاقي و ديني سازگار است؟ نماينده محترمه  چگونه به خود اجازه مي دهد بي پروا شهرداري را متهم سازد، در حالي كه خود مي داند شهرداري براي توسعه فعاليتهاي فرهنگي و هنري در همان منطقه، پروژه ساخت پاركينگ چهار طبقه و مجتمع فرهنگي را در كنار تئاتر شهر در دست اقدام دارد. آيا چنين رفتارهايي نشاني از عبرت آموزي از واقعه تأسف بار بم دارد؟

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    خارجي    |    سياسي    |    شهري    |    ورزش    |
|   ورزش جهان    |    يادداشت    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |