سه شنبه ۱۶ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۷۴
مرور اين چند روز تلخ
اينك آخر زمان
در ميان اين ويرانه ها و جيغ و شيون ها، كريمي پدر را ديدم كه اجساد نازنين و همسرش را با بهت و ناباوري و شيون هاي هيستريك از زير خاك بيرون مي آورد.
كريمي گفت: «آخرالزمان بود.»
000879.jpg
اغلب بازمانده ها بايد آنچه را كه باقي مانده با خود ببرند، اما آنچه كه مي برند با آنچه كه مي ماند اصلاً قا بل مقايسه نيست.
آنگونه كه افزايش روز به روز شمار قربانيان نشان مي دهد، ظاهرا با يكي از بزرگترين فجايع بشري تاريخ در بم مواجه بوده ايم، حالا بازماندگان نوميدانه مي كوشند تا در ميان خيل آوار، جوانه هاي زندگي را بجويند.
نازنين كريمي، دختر چهار ساله، پيش از آنكه به تخت خوابش برود، نقاشي اي را كه كشيده بود، به پدرش نشان داد و او را چهار بار بوسيد. پدر ۳۰ ساله از او پرسيد چرا چهار بار و دخترك معصوم در پاسخ گفت چون شايد ديگر نتوانم تو را ببينم.
هشت ساعت بعد، در ساعت ۲۶/۵ دقيقه زمين در زير پاي اين شهر قديمي ايراني لرزيد و در آن ۱۲ ثانيه كابوس وار كه لرزيد، آن هم با قدرتي بين ۳/۶ تا ۸/۶ ريشتر، بم به يك ويرانه تبديل شد؛ گويي هيچگاه اينجا زندگي وجود نداشته است و در همان ثانيه هاي اول ۷۰ درصد خانه هاي بم را به خاك تبديل كرد و اين شهر۲ هزار ساله ناگهان در يك چشم به هم زدن محو شد. شهري كه ماده اصلي آن خاك و خشت بود، حالا كاملا به آن تبديل شده بود.
دو بيمارستان اين شهر جزو همين ويرانه ها بودند. مي توان حدس زد كه در آن سپيده دمي كه زلزله بم را ويران كرد، بازمانده ها چه سرماي كشنده اي را در زير آوار تحمل كرده اند. شاهدان از اجساد و جسم هاي خونيني صحبت مي كنند كه با صداي جيغ و شيون بازماندگان از زير آوار بيرون مي آمد. در ميان اين ويرانه ها و جيغ و شيون ها، كريمي پدر را ديدم كه اجساد نازنين و همسرش را با بهت و ناباوري و شيون هاي هيستريك از زير خاك بيرون مي آورد.
كريمي گفت: «آخرالزمان بود.»
كريمي جسد عزيزانش را درآورد و شيون كنان به سمت قبرستان شهر برد و در ميان انبوه اجساد همشهري هايش قرار داد. پيرامون او مردان و زناني بودند كه در سوگ عزيزانشان، ضجه هاي دردناك مي زدند. ضجه هايي كه تنها بخشي از اندوه و حزن آنها را بيان مي كرد.
مردان و زناني ديده مي شدند كه اجساد كودكان شان را با دقت و مراقبتي هميشگي در آغوش كشيده بودند. از آمبولانس و امداد خبري نبود، چون آنها هم در همان ثانيه هاي اول نابود شده بودند. بسياري از مردم صدمه ديده در صدد ترك كردن شهر بودند، بسياري از آنها به مقصد كرمان مي رفتند كه در ۱۲۰ كيلومتري بم بود و بخش عمده اي هنوز به اميد نجات عزيزان شان در ميان آوارها مي گشتند، شايد خويشاوندي را زنده بيابند.
تا همين ديشب، يافتن اجساد ادامه داشت. اجساد با اندك مراسمي به خاك سپرده شدند. گورهايي عميق و پهن كه بولدوزرها براي دفن اجساد آماده كرده بودند. هوا نيز خشمش را از مردم بم دريغ نكرد و به زير صفر درجه رسيد. بودند كساني كه همچنان اميدوارانه در جست وجوي بازماندگان شان بودند.
گروهي از سگ هاي زنده ياب به منطقه آمدند تا حيات را در زير صدها كيلو آوار بيابند. حدود ۲۰ نفر به اين ترتيب از زير آوار بيرون آمدند. در ميان نجات يافتگان «نوزادي» چند روزه به چشم مي خورد. در اين ميان به زني ۳۵ ساله به نام فاطمه برخوردم كه دو كودكش را با دست هاي خودش در قبر گذاشته بود: «من خودم را دفن كردم. من هم «مردم»، طاهر ۵۰ ساله بر بالاي جسد فرزند نوجوانش ضجه مي زد كه بلند شو. بيدار شو.
حالا گروه هاي خارجي خودشان را به بم رسانده بودند:  تركيه، نروژ، دانمارك، سوئيس، آلمان و آمريكا، يكي از كارشناسان امداد خارجي مي گفت شما ساختمان هاي تان را طوري ساخته ايد كه هنگام زلزله طبقه بالايي بر روي پائيني، پائيني بر روي پائين تري و غيره فرو مي ريزد. بايد طوري طراحي مي كرديد كه طبقات به اطراف مي ريختند نه بر روي هم.
حالا مساله اصلي بازماندگان هستند. اينكه كجا ساكن شوند و چگونه؟ مقامات ايراني قول داده اند كه ترتيب اسكان همه آنها را فراهم كنند. در همان شب نخست ده هاهزار جوان و پير، زن و مرد در خيابان ها خوابيدند. در پارك ها، با پتويي كوچك يا پارچه اي كه قرار بود محافظ آنها در برابر سرما باشد. بسياري ديگر تا صبح بر بالين مجروحان خود نشستند. مواد غذايي بسيار اندك بود. از فرداي همان روز، كار امدادرساني و تهيه غذا به شكل جدي انجام شد. فرودگاه شهر نيز آسيب جدي ديده بود. فرودگاه به بيمارستان مجروحان تبديل شده بود.
بم در قرن هفدهم، شهري بسيار مهم به لحاظ تجاري بود. در مسير جاده ابريشم قرار داشت و مركز اقتصادي مهمي محسوب مي شد. حالا بم، البته چهره ديگري يافته است.
بافت سنتي شهر به كلي ويران شده است. خانه هاي نوسازتر البته سالم تر اند.
البته ساعت زلزله همه را غافلگير كرده بود. همه در خواب بودند و فرصتي براي برخاستن نداشتند.
س يا رراستاي گسل عربي قرار دارد. آنها در برابر هم قرار دارند و فعل و انفعال آنها بسيار كند صورت مي گيرد. چند سانتي متر در سال.
اين دو گسل سال هاست كه در يكديگر قفل شده اند. هرگاه به ناگهان يك جابجايي كوچك رخ دهد، انرژي فراواني آزاد مي شود و اين همان چيزي است كه در بم رخ داد. گسل ايراني اندكي جابجا شد و انرژي اي با سرعت صوت در زيرزمين راه افتاد.
اين پروسه اي است كه پايتخت ايران را با خطر مهيب تري تهديد مي كند. محققان ژاپني تخمين زده اند كه وقوع زلزله در تهران نيم ميليون قرباني خواهد گرفت.
زلزله بم اما باعث وحدت عميق ايراني ها شد. كيلينيك هاي خون رساني از سرويس  دهي به مشتاقان ناتوان بودند.
ميليون ها دلار پول و هداياي غيرنقدي در عرض كمتر از چند روز جمع آوري شد. مسجدها به محلي براي جمع آوري كمك هاي مردمي تبديل شد. بسياري از مردم از شهرهاي ديگر داوطلبانه  و خودجوش به بم رفتند تا به ياري آسيب ديدگان بشتابند.
اما نكته مهم روستاهاي اطراف بم است. اينكه تا چه حد، مجروحان و قربانيان آنجا تحت پوشش و حمايت ها قرار گرفته اند و اينكه قربانيان اين روستاها چقدراند؟ اين پرسشي است كه بي جواب مانده است.

بازمانده ها روي پيست
رهايشان نمي كنيم
اما اينجا كسي توان دويدن بر روي پيست ورزشگاه را ندارد. تنها تخت هايي با ملحفه هاي سفيد در چهار رديف چيده شده اند روي پيستي كه روزي گام هاي محكم دونده ها را تجربه مي كرد
000876.jpg
آزاده بهشتي 
سردرد، حتي قبل از سلام و احوال پرسي حتي قبل از اينكه بگويد چند نفر را در زلزله بم از دست داده است و چند نفر را گم كرده است. حتي قبل از اينكه بپرسد كي هستم و اينجا در كنار يكي از ۳۰۰ تخت نقاهتگاه ورزشگاه شهيد كشوري چه كار مي كنم.
تنها حس با هم بودن
محمدنظام آبادي تا آنجا كه مي داند نوه اش در زلزله بم كشته شده است. او يك ساعت قبل از شروع زلزله از اتاق بيرون رفته بود.
شايد براي اينكه قبل از نماز صبح براي كسي دعايي بكند. اما خودش تنها از سردردي مي گويد كه رهايش نمي كند:«نوه ام فوت كرده خيلي تلاش كردم بقيه را از زير آوار بيرون بياورم. اما...» سكوت مي كند شايد به اجسادي كه توانسته از زيرآوار بيرون بكشد مي انديشد، اما چين و چروك چهره اش نشان از آلام فراتر از سردرد را دارد.
برچسبي كه بر روي ساكش چسبيده ،نشان مي دادكه اين تنها دارايي باقيمانده از زندگي پنجاه و چند ساله اي است كه طي اين سال ها جمع كرده، مثل گنجشك كوچكي كه سال ها برگ و پوش را جمع مي كند و لانه مي سازد.
اما حالا او به همراه چندين نفر از بازماندگان زلزله در اينجا هستند، در نقاهتگاهي در تهران،مجموعه سرپوشيده ورزشگاه شهيد كشوري. اما اينجا كسي توان دويدن بر روي پيست ورزشگاه را ندارد. تنها تخت هايي با ملحفه هاي سفيد در چهار رديف چيده شده اند روي پيستي كه روزي گام هاي محكم دونده ها را تجربه مي كرد.
«اينجا همه با هم هستيم، همه هم درد هستيم، تنها حس اينجا اين است» اين را دختر جواني كه با برادرش تنها بازماندگان يك خانواده ۱۲نفري بود مي گويد.
«همه زندگيمان رفت زير آوار همه چيز هامان، از پدر و مادر و فرزندانمان حاصل يك عمر بدو بدو و سگ دو زدن در اين دنياي وانفسا.»
پيرمرد با عصبانيت، با دلخوري از زمين مي گويد،« زميني كه روزي نان او و ۸ فرزندانش را مي داد.»
شوك بعد از زلزله، ساكت و آرام
«بازماندگان از شوك زلزله يا ساكت و آرام به ديوارهاي سبز نقاهتگاه نگاه مي كنند يا گريه مي كنند.» اين را مدد كاري مي گويد كه ۵ روز است در اينجا با آنها زندگي مي كند.
اينجا افرادي ساكن هستند كه از لحاظ مشكلات جسمي در درجه مناسب تري قرار دارند. افراد به چهار گروه تقسيم بندي مي شوند. كودك، معلول، سالمند و بانوان بي سرپرست كه با بررسي هاي لازم در صورتي كه اقوام آنها را نيابند از سوي بهزيستي تا زمان لازم، نگهداري مي شوند. اما افراد بالغ پس از پايان دوره نقاهت به بم بازگردانده مي شوند با هواپيما، به همراه كمي پول.« با كمي پول در خرابه هاي يك شهر چه كار مي توان كرد. بدون پشتوانه، بدون پدر و مادر، بي كس و تنها.»
بازماندگان 
بر اساس آخرين خبرها تعداد كشته شدگان زلزله در شهر بم نزديك به ۵۰ هزار نفر اعلام شده است و حالا همه مي كوشند تا بازماندگان را ساماندهي كنند اما طبق تمام قاعده ها مديريت بحران، كارها را مرتب مي كند اما با كمي تاخير. اين را خانم مسني مي گويد كه از ۵، ۶ روز پيش در يكي از بيمارستان هايي كه محل نگهداري بيماران است، ساكن است. «امكانات خيلي كم است، كمك هاي مردمي زياد است اما به طور منظم در محل نگهداري بازماندگان تقسيم نمي شود. در بيشتر جاها علاوه بر مشكلات اسكان همراهان بيماران و بازماندگان و آنهايي كه از وضعيت جسمي و روحي مناسب تري برخوردارند، با كمبود چادر مشكي، لباس گرم، مانتو و شلوار روبه رو هستيم.» او همينطور از نابساماني در تحويل اجساد به بازماندگان مي گويد پسر جواني كه بر روي صورتش آثار خراش باقي مانده است مي گويد: «اگر دردم يكي بودي چه بودي» با ناراحتي و غم و نم اشكي كه درچشمانش ماسيده است. دو روز است كه براي تحويل جسد همسر و پسرش بين پزشكي قانوني و بيمارستان مي رود و مي آيد. اما هيچ كس به او نمي گويد كه اجساد آنها را كجا رها كرده اند.
حادثه اي به بزرگي يك زلزله ۸/۶ ريشتر كه خانه را مي لرزاند شوكي بزرگ را به بازماندگان وارد مي كند، شب بخوابي و صبح در ميان تلي خاك بيدار شوي در حالي كه عزيزترين هاي زندگي ات نباشند.
اما آنچه بيش از همه آزاردهنده است، مشكلات بعد از اين حادثه است. مهدي صادقي، پزشكي است كه كار ترخيص بيماران را در يكي از نقاهتگاه هاي تهران بر عهده دارد، مي گويد: «مريض هايي كه اينجا مي آيند درمان هاي اوليه بر روي آنها انجام شده است و ما تا زمان اعزام، از آنها مراقبت مي كنيم.»
اما كسي نيست تا پاسخ چشم هاي نگران دختر تنها كه راهروهاي بيمارستان را طي مي كند، بدهد. بي پناهي، بدون پدر، مادر، خواهر و برادر. كمك به بازسازي رواني زلزله زدگان از طريق ايجاد امنيت و كمك به بازگرداندن حس امنيت دروني بازماندگان، بهترين مساله در بازگشت توان رواني است.
تسهيل تماس فرد با ساير بازماندگان و آشنايان كه در مناطق ديگر زندگي مي كنند به عنوان تلاشي براي بازسازي بخشي از محيط طبيعي زندگي فرد بسيار مهم است.
در جامعه اي مانند ايران كه بخش عمده اي ازحمايت هاي اجتماعي توسط گروه هاي خانوادگي، فاميلي و طايفه اي انجام مي شود، از ميان رفتن و يا صدمه خوردن گروه اجتماعي فرد، مكانيسم هاي دفاعي وي را تضعيف كرده او را در مقابله با مشكلات ضربه پذير مي سازد. برقراري مجدد در ارتباط با گروه اجتماعي براي فرد كمك بزرگي است.
توجه به نظام ارزشي فرد و اعتقاداتش اهميت بسياري دارد از اين رو در چنين شرايطي بايد بيش از همه به وضعيت بازماندگان حادثه و ايجاد امنيت روحي، رواني و جسمي آنها توجه كرد.

استرس سروصدا در دوران جنيني
اگر همسرتان باردار است و به شما مي گويد كه سروصدا نكنيد، دليل دارد. اگر مي گويد كه محيطي آرام را براي استراحتش فراهم كنيد، بازهم دليل دارد. نتايج يك پژوهش فيزيولوژي نشان مي دهد كه استرس، سروصدا در دوران جنيني موجب كاهش يادگيري فرزندان نر موش صحرايي مي شود.
دكتر علي رضا سركاكي عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي اهواز در پژوهش خود آورده است: «استرس حاد و مزمن يكي از مشكلات بهداشت رواني جوامع بشري است و اين استرس در دوران بارداري موجب اختلال در فيزيولوژي سيستم عصبي و رفتار و ... در جنين مي شود. »

راه اندازي مجمع ملي چندين ازدواج
ديگر نگران ازدواج كردن و فراهم بودن شرايط نباشيد.
به منظور جلب مشاركت كامل، موثر و نظام مند خيرين در قالب نهادهاي ملي و فراگير و نيز در راستاي اهتمام براي رفع نيازهاي جوانان در زمينه ازدواج اين مجمع راه اندازي شد.
رحيم عبادي رئيس سازمان ملي جوانان گفت:« ۵هزار موسسه و مركز غيردولتي خيريه در كشور فعال است كه ۲ هزار مورد آن در زمينه ازدواج، همسريابي، تامين جهيزيه، پرداخت وام و كمك به مزدوجين فعاليت مي كنند. »۱۵ استان در اولين جشنواره و معرفي بهترين ها دعوت شدند.

هر ثانيه تولد ۳ انسان
شايد تا سال آينده شعار سازمان هاي جهاني درمورد جمعيت تغيير كند و آنها يك فرزند را هم اضافي بدانند. چون جمعيت جهان در هر ثانيه ۳ انسان تازه متولد شده را به آمار خود اضافه مي كند.
دكتر مهدي صدق عضو هيات مديره انجمن تنظيم خانواده گفت: «هر روز بالغ بر ۲۲۵ هزار انسان به جمعيت جهان افزوده مي شود. جمعيت جهان تا چند دهه آينده از مرز ۹ ميليارد نفر خواهد گذشت كه تقريبا ۹۸ درصد اين افزايش در كشورهاي درحال توسعه اتفاق افتاده و ۵۵ درصد اين افزايش سهم آسيا خواهد بود.»

۴۰۰ دستگاه بخاري در مدارس تهران
با توجه به اينكه بر اساس ماده ۸۸ قانون اساسي، مدارس اجاره داده مي شوند، مدارس جديد با نشاط تر و زيباتر ساخته مي شوند و متناسب با وسعت مدرسه، فضاي سبزي براي آن در نظر گرفته مي شود.
مدير كل سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس تهران - مهندس افشين رشديان - درباره مشكلاتي كه به دليل كامل نبودن مدارس نوساز در مناطق مختلف تهران و بروز سرما به وجود آمده است، گفت: «حدود ۶۵۰ بخاري كامپيوتري به استان تهران تعلق گرفته است كه از اين تعداد ۴۰۰ دستگاه بخاري در اختيار مدارس قرار گرفته است.»

نداشتن وقت دليل شيردهي مادران
اين هم يك دليل لازم و كافي براي اينكه همسرتان مي تواند در صورت شاغل بودن به شما بگويد براي فرزندتان شير خشك بخريد. نتايج يك پژوهش تغذيه نشان مي دهد كه عمده ترين مشكل نيمي از مادران شاغل در شيردهي فرزندان، نداشتن وقت كافي است. دكتر رضا اماني عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي اهواز مي گويد: «هدف از اين تحقيقات بررسي ميزان دانش، نگرش و عملكردKAP مادران شيرده شاغل در ادارات و سازمان هاي مختلف نسبت به شيردهي و نحوه تغذيه در شيرخواران بوده است. «بر اين اساس تعداد مادراني كه شغل خود را مانع از شيردهي مي دانند و تغذيه تكميلي طفل خود را قبل از چهار ماهگي شروع مي كنند سه برابر مادراني است كه شغل خود را مانع اين كار نمي دانند.»

مديريت بحران
باور كنيد حتي اگر حادثه اي ناگوار در دنيا رخ دهد فقط بعد حادثه اي آن مطرح نيست. عوامل زيادي مورد بررسي قرار مي گيرد كه يكي از آنها مديريت بحران است. دكتر فرزانه دودانگه پژوهشگر در مقاله اي پيرامون مديريت بحران مي نويسد: «باتوجه به اهميت مديريت بحران در مرتبه اول، وزارت كشور و در مرتبه دوم استانداري ها به عنوان نماينده وزارت كشور آن را برعهده خواهند داشت. تعيين مناطق سيل خيز يا تعيين تراكم جمعيتي با استفاده ازGIS براي سهولت خدمات دهي در هنگام زلزله و همچنين ارتباط با ارگان هاي مربوطه مانند هلال احمر و تقويت و سازماندهي آنها از وظايف اين نهادهاست.»
تقريباً نوش دارو بعد از مرگ سهراب!

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |