شنبه ۲۰ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۷۸
هنر
Front Page

گفت وگو با امير راضي، فيلمساز ايراني مقيم هلند
سينماي جشنواره اي يا توريستي
گفت وگو : غلامرضا كمالي رهبر
000840.jpg

سينماي مهاجر، بيانگر عقده ها و خواهشهاي دروني هنرمنداني است كه، بيان نيازهاي دروني خود را در سرزمينهاي غريب، از دريچه دوربين به بازبيني مي نشينند. سينماي مهاجر روايتگر تنهايي انسانهايي است كه بسيار حرف هاي ناگفته را مي توان در نگاه خسته شان ديد.انسانهايي سرشار از شوق زيستن، كه مانند پرندگان آزاد، پريدن و رها شدن را رمز و راز حقيقي بقاء انديشه و فكر خود مي دانند و وطن براي آنها رؤيايي است شيرين كه درد غربت را در لحظاتشان جاري مي سازد. امير قاسم راضي دردهم بهمن هزار و سيصد و سي و هشت در يكي از محله هاي جنوب تهران به دنيا آمد.
وي در سال ۱۳۵۸ وارد دانشكده هنرهاي دراماتيك شد و ده سال بعد براي ادامه تحصيل به هلند مهاجرت كرد. فيلم كوتاه (ماهي) را در سال (۱۳۷۱-۱۹۹۳) ساخت كه برنده ديپلم افتخار از جشنواره بين المللي فيلم حيدرآباد و عنوان بهترين فيلم جشنواره بين المللي فيلم هامبورگ و جشنواره بين المللي فيلم تايوان را به خود اختصاص داد. در سال ۱۳۷۷ فيلم (گل سرخي از آفريقا) را نوشته و كارگرداني كرد كه در جشنواره هاي بين المللي از قبيل جشنواره بين المللي فيلم بارسلونا، جشنواره بين المللي فيلم هامبورگ و جشنواره بين المللي فيلم كودك و نوجوان اصفهان عنوان بهترين كارگردان و بهترين فيلم را بدست آورد. در جشنواره بين المللي رشد هم برنده كتاب سيمين براي بهترين فيلم شد. ضمنا جايزه ويژه سازمان ملل متحد نيز در آلبوم افتخارات اين فيلم و اين فيلمساز ايراني به چشم مي خورد و كودك شاعر (۱۳۸۲) عنوان آخرين فيلم اين فيلمساز است. مشكل سينماي داستاني ايران، مخاطب شناسي سينماگران ايراني و سينماي مهاجر سينماي قصه گو و خلاقيت در كار موضوعاتي است كه پيرامون آن با اميرقاسم راضي فيلمساز ايراني مقيم هلند به گفتگو نشسته  ايم.
* شما مشكل سينماي ما را در چه مي بينيد؟
- من وقتي بلد نباشم قصه تعريف بكنم طبيعتا مي پردازم به حواشي.ابتدايي ترين و ساده ترين قصه را اگر بتوانيم درست تعريف بكنيم با در نظر گرفتن اينكه فرهنگ خودمان را هم خوب بشناسيم، تماشاچي خودمان را هم خوب بشناسيم،ديگر لازم نيست تسليم تماشاچي بشويم.اما اگر درست تعريف نكني، تماشاچي نمي پذيرد، اگر دقت كنيم مي فهميم كه قضيه ساده پسندي تماشاگران نيست قضيه بي سوادي سينماي ماست،اينكه ما در قصه گفتن مشكل داريم. من فيلمي را در چند روز پيش در سينما ديدم كه مي گفتند در فصل جاري بهترين فيلم فصل بوده اما به نظر من يك (ورسيون) كامل از سريالهاي تلويزيوني بود. فقط تنها فرق آن با سريالهاي تلويزيوني اين بود كه اين را با نگاتيو گرفتند و آن يكي را با ويدئو.
* مخاطب شناسي سينماگران ايراني به نظر شما چگونه است؟ وضعيت سينماي ايران را مي توان به ضعف در مخاطب شناسي فيلمسازان نسبت داد يا اينكه، كمبود امكانات و ابزار باعث ضعف سينماي ايران شده است؟
- من خوشبختانه يك تجربه در ايران دارم، در سال گذشته، فيلمي در ايران ساختم كه با تكيه به اين تجربه مي توانم به اين نكته اشاره كنم،  تمام مدتي كه ما كار مي  كرديم، صحبت از اين بود كه وسائل ما وسائلي كهنه است. وسائل، وسائلي است كه ما نمي توانيم با استفاده از آنها آن ايده آلها را فراهم كنيم. مي دانيد اصلا شكي نيست. لابراتواري كه نمي تواند به خاطر كهنه بودن وسائل و مواد موقع چاپ، نگاتيو را به آن ايده آل رنگ برساند. سه پايه اي كه سر صحنه از آن استفاده مي كنيم، تراولينگي كه تيك مي زند، از اين قصه ها به شدت و هر روز و براي هر پلانم مي شنيدم.
اما من اصلا اين بهانه ها را قبول ندارم، باز هم مي گويم وقتي سواد باشد، تفكر باشد من فكر مي كنم با همين ابزار فيلم ايده آل هم مي شود ساخت. البته سخت و مشكل است اما،ما ايرانيها به خاطر نوع زندگي مان به خاطر شرائط زندگي مان به ناچار آموختيم از ابتدايي تـرين وسائلي كه در اطرافمان هست بتوانيم محصولي را كه مي خواهيم بالاخره بسازيم. من هم با ابزارهاي كهنه، بسيار كار كردم، و ضمنا با خون جگر سعي كردم كه يك جوري به آن ايده آل ذهني خودم نزديك بشوم اما مي خواهم بگويم كه همه اش اينها نيست. ما تربيت شديم به اينكه بگوييم نه .چرا نه؟ به خاطر اين كه تعمق وجود ندارد. ما حاضر نيستيم پيش از اينكه كاري را شروع كنيم بايستيم فكر بكنيم راه حل هاي مناسب را پيدا كنيم. شما اكيپ را بر مي داريد مي رويد سر لوكيشن مي گويد ببينيم چي مي شود. آقاي تهيه كننده شما با يك اكيپ سي نفري يك مورد ديگري هم كه هست اينكه تقريبا تمام ما قاضي هستيم (داوري، پزشكي، برويم ببينيم چي مي شود) اين سه مورد به نظر من يعني بي نظمي يعني فقدان سازماندهي. اينها كه دارم اشاره مي  كنم مي خواهم باز برگردم به سينما، يعني اين اتفاق به شدت دارد رخ مي دهد، همه اش ما داريم مي گوييم آقا سينما دارد ورشكست مي شود. بابا ابتدايي ترين چيزهايي كه به عنوان زمينه ساز فرهنگ روزمره ما هست مشكل دارد، اگر آن مشكلها حل بشود ما متوجه مي شويم كه نياز به دانش داريم. فيلم مستندي به حسب تصادف ساخته مي شود، چهار جا هم نمايش داده مي شود من فيلمساز حاضر نيستم ديگر تحت هيچ شرايط ديگري بيايم نقايص كارم رو اصلاح كنم. در واقع مي شوم فيلمساز، مي شوم كارگردان، مي شوم فيلمنامه نويس، و در اين زمينه هم نه برنامه ريزي هست، نه نظمي هست نه انضباطي هست، و اينكه چه كسي؟ كجا؟ چه رابطه اي دارد؟ قضيه حل است. همه اينها جا مي افتد و همه هم مي توانند فيلمساز بشوند من اصلا به آن آدمها گلايه هم نمي كنم. اما فكر مي كنم كه چقدر حيف، براي اينكه من فكر مي كنم كه هيچ ايرادي هم ندارد كه ما توليدمان به جاي چهل تا فيلم يا شصت تا فيلم برسد به سالي دويست فيلم اما اين دويست تا فيلم كيفيت دارد يا نه؟ حداقل اينكه ما بايد بدانيم كه يك پروسه اي طي شده و مني كه دارم مي آيم اين كار را انجام مي دهم حداقل يك زمينه يا بك راندي دارم.و با آن بك راند مي آيم جلوي دوربين و كارم را انجام مي دهم. بعد من مورد نقد واقع مي شوم. اينجا باز يك جمله ديگري وجود دارد. خسته نباشيد، اين خسته نباشيد يعني اينكه ما آدمهاي نقدپذيري نيستيم يعني ما نياموخته ايم كه به صراحت نظر خودمان  رابگوييم. و در بيشتر موارد دستي به شانه طرف مي زنيم و مي گوييم خسته نباشيد. بعد هم ديگر من هيچ گونه راضي نمي شوم برنامه ريز يك فيلم بشوم،  دستيار يك كارگردان خوب، دستيار يك فيلم بردار خوب ،براي اينكه من فيلم مستندرو ساخته ام و جايي اسم من آمده و كارگردان، فيلم بردار يا فلان. ديگر حاضر نيستم كه اين تيتر را عوض كنم. درنتيجه، مي شود آن اتفاقاتي كه داريم مي بينيم. اينكه تماشاچي ما فكر مي كند لزومي ندارد برود بليط هشتصد توماني بخرد براي اينكه همان را در تلويزيون مي بيند در كنار خانواده هم مي بيند.خيلي هم دلش بخواهد فيلم سينمايي ببيند در بازار همه گونه فيلم هست آن فيلمي راكه دلش بخواهد مي رود و انتخاب مي كند و مي بيند. چرا بيايد دست سوم چهارم و پنجم فيلم هاي خارجي را ببيند.
* به نظر مي رسد شما در كارهايتان به دنبال يك جور معنويت گمشده هستيد؟ و يكي از دلائل مهاجرت آدمهاي شرقي به غرب را رسيدن به تكنيك غرب مي دانيد كه با اين كار از معنويت خودشان غافل مي شوند؟ اگر ممكن است اين بحث معنويت گمشده را كمي باز كنيد و ارتباط آن را با دنياي غرب و شرق بيان كنيد؟
000834.jpg

- رفتن شرقي ها (آسيايي ها، آفريقا، آمريكاي لاتين و آمريكاي جنوبي) به غرب به دنبال آن ايده آل و فانتزي ذهني خودشان انجام مي گيرد. مثلا ما مي توانيم گمشده ذهني خودمان را در غرب پيدا كنيم. يك دليل آن فراهم نشدن آن ايده آل هست. اينكه من مهاجرت مي كنم از خانه خودم به جايي ديگربراي رسيدن به آرزوها و ايده آلهاي ذهني ام هست. ما با اين آرزوها و اين ايده آلها فكر مي كنيم كه اين جابجايي مي تواند ما را به اين ايده آلها برساند.
* به نظر مي رسد كه فيلم سازان ما دچار سرگشتگي هستند نمي دانند واقعا دنبال چه مخاطبي هستند. گروهي به ورطه تكرار مي افتند و گروهي هم كه دنبال سوژه هاي ناب و بكر هستند مخاطب خود را در ايران ندارند؟
- يك تعريف اينجا وجود دارد به عنوان سينماي هنري يا جشنواره اي .من مي خواهم بگويم كه يك جوري داريم خودمان به خودمان كلك مي زنيم و آن هم اينكه سينماي توريستي را به جاي سينماي هندي قرار داده ايم. در داخل اسم آن را سينماي هندي يا جشنواره اي مي گذاريم ولي در واقع اين سينما سينماي توريستي است. وقتي يك اروپايي بلند مي شود مي رود تركيه مي رود مصر، كشورهايي كه داراي فرهنگ و تمدن هاي كهن و قديمي هستند، از ديدن محل و پختن نان در روستاها توسط زنان روستايي كه برايش تازگي دارد لذت مي برد و از آن عكس و فيلم هم مي گيرد. در واقع اين نگاه توريستي به آن ماجرا هست و وقتي كه همان بلوند چشم آبي بر مي گرددبه كشور خودش همين يك پلان و تصوير را وقتي براي دوستان و خانواده خود تعريف مي كند از تمام جذابيتهاي آن حرف مي زند. از عشق، مهرباني، گرما، صميميت بين آدمها حرف مي زند و وقتي از آن فضا جدا مي شود دچار يك جور نوستالژي مي شود و اين بابت اين است كه عشق خانواده و گرمايي كه در آن روستا ديده در شهر خودش نمي بيند و براي آن فضا دل تنگ مي شود و در محافل شان راجع به آن صحبت مي كنند تا تعطيلات بعدي و منتظرند كه يكبار ديگر به آنجا يا روستاي مجاور آن بروند. حالا اگر اين اتفاق روي نوار سلولوئيد رخ بدهد و آن را ببينند در واقع مي شود آن يك پلاني كه عكس آن را گرفته بود. به هر حال از صحبتهايي كه با اين آدمها در اين هيجده بيست سالي كه آنجا بوده ام داشته ام. ديدن اين فيلم ها يك سفر توريستي ارزان قيمت براي آنها به حساب مي آيد. از اين راه پيروي مي كنند و مي خواهند اين مسير را ادامه دهند.
* مشكل سينماي ما به نظر شما نوع بيان و تعريف قصه است؟
- در ايران مرز سينماي هنري و سينماي تجاري به نظر من مخدوش شده است و نتيجه اين مخدوش شدن، تولد سينماي توريستي است. بعضي فيلم سازان ما ساده ترين راه را براي تعريف كردن درام به كار مي برند. در سينماي ايران همه چيز در سطح مي گذرد، تحليل نداريم، بعضا شنيده ايم كه مي گويند فلان سينما هم تعطيل شد. اما نمي شنويم كه فلان فيلم هم دوباره ساخته شد يا فلان نقش دوباره هم بازي شده. من قبول دارم كه سينماي ما حمايت نمي شود، مسئولين هم بي توجهي مي كنند، همه اينها درست اما بابا،من به عنوان شاگرد مدرسه چقدر كتابهايم را ورق مي زنم، چقدر مي نشينم و مشقهايم را مي نويسم. چقدر من بلد هستم دكوپاژبزنم، چقدر آن چيزي را كه ادعايش را دارم و عنوانش را يدك مي كشم بلد هستم؟ كمي انصاف هم چيز خوبي است.

سايه روشن هنر
فروش ۲۵۰ فيلمنامه
در مدرسه فيلمنامه نويسي
000843.jpg

مدرسه كارگاهي فيلمنامه نويسي حوزه هنري اعلام كرد: قصد دارد در آينده اي نزديك نسبت به فروش بخش قابل توجهي از ۲۵۰ فيلمنامه در تملك خود اقدام نمايد از اين رو متقاضيان فيلمنامه مي توانند جهت خريد يا سفارش فيلمنامه مورد نظر به مدرسه كارگاهي فيلمنامه نويسي مراجعه كرده و درخواست خود را ارائه دهند.با توجه به آنكه بانك فيلمنامه اين مدرسه نزديك به شش هزار نسخه طرح و فيلمنامه كوتاه و بلند، مستند داستاني و سينمايي و تلويزيوني در اختيار دارد و به همين لحاظ به عنوان يكي از غني ترين مراكز نگهداري و ذخيره اين كالاي فرهنگي در سطح كشور شمرده مي شود،براي تسهيل در امر داد و ستد فيلمنامه و ارتباط مراكز توليدي با فيلمنامه نويسان در نظر دارد برنامه راه اندازي بانك فيلمنامه  اينترنتي را به طور جدي در دستور كار خود قرار دهد. مدرسه كارگاهي با اشاره به ذخيره آثاري چون: حمله به اچ۳، آژانس شيشه اي، به خاطر هانيه، خوش ركاب و گاهي به آسمان نگاه كن به عنوان نمونه اي از محصولات كارگاه هاي نگارشي و يا در تملك در ادوار گذشته و نزديك، در بانك خود آورده است اين مدرسه هم چون گذشته آماده دريافت و بررسي آثار پيشنهادي ارائه شده از سوي فيلمنامه نويسان حرفه اي و نيمه حرفه اي و دانشجويان و علاقه مندان اين رشته است كه براي توليد و بازاريابي فيلمنامه چشم به حوزه هنري و حتي ساير مراكز توليدي دوخته اند.
۲۱ فيلم جديد در شبكه ويديويي
شوراي صدور پروانه نمايش شبكه نمايش خانگي، مجوز ورود ۲۱ عنوان برنامه  ويديويي  را به  شبكه  نمايش  خانگي  كشور صادر كرد.
به  گزارش  روابط عمومي معاونت  امور سينمايي  و براساس  اعلام  اداره  كل  توسعه  و همكاري  هاي سمعي  و بصري  اين  معاونت  ، ۲۱ برنامه  ياد شده  شامل  فيلم  هاي  سينمايي ،نماهنگ  و مستند داستاني  بوده  و محصول  كشورهاي  ايران  ، آمريكا وهند است .
اين  گزارش  حاكيست  عناوين  اين  برنامه ها شامل :
فيلم  هاي  سينمايي : پسران  ، كارينا كارينا، پناهگاه ، بچه هاي جاسوس  ۲ ، مستربين  دي  وي  دي، هفت  ترانه  ، غريبه  دي  وي  دي  ،سجاده  آتش  دي  وي  دي  ، سفر به  فردا و فصل  پنجم  مالتي  مديا؛
فيلم  هاي  مستند و داستاني : دوتار ، كومه  ، پنجمين  يادواره  پيران چنگي ، ترانه  هاي  كودكانه  نسرين، تعمير موتور و آموزش  زبان انگليسي؛
 نماهنگ  و كنسرت : هفت  ترانه  ، كنسرت  محمد اصفهاني  دي  وي  دي ، كنسرت  گروه  آريان  دي  وي  دي  ، كنسرت  سعيد شهروز.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |