گفت وگو با روي ماكاي
اشكان نعمت پور- داستان با پيروزي خيره كننده لاكرونيا در مونيخ شروع شد. روي ماكاي، اگرچه آن روز بارها اوليوركان را به زانو درآورد تا منفورترين بازيكن دنيا نزد تك تك هواداران باواريايي باشد، اما از همان هنگام جاي خود را در قلب اوتمار هيتسفلد باز كرد تا مرد ژرمن سوييسي تبار ديگر تنها يك هدف داشته باشد: خريد ماكاي.
و حالا تك خال هلندي در بايرن بسان هميشه رقيبان را مغلوب شم والاي گلزني اش مي سازد.
* با زندگي در بايرن شروع مي كنيم.
- خيلي خوب است اما در عين حال انتظارات از تيم، واقعاً زياد است. همه توقع دارند بايرن هفته به هفته پيروز شود و رسيدن به اين غايت، اصلاً برايشان مهم نيست. در حقيقت هواداران تيم از حالا درباره ديدارنهايي جام قهرمانان و چگونگي نمايش بايرن در آن سخن مي رانند! شايد پس از پنج سال حضور پياپي در مرحله نيمه نهايي و يا بالاتر، حذف در همان دور اول، سال پيش به مذاق خيلي ها خوش نيامد و ما بايد چنين قصوري را جبران كنيم اما دلدادگان تيم فراموش كرده اند در سياق جديد برگزاري مسابقات، ممكن است در همان دور دوم به مصاف مدعي قهرماني رقابتها برويد.
*از همان اوان پوشيدن پيراهن بايرن، همه از تو انتظار گل داشتند؟
- بله اما ناچار بودند كمي منتظر بمانند! فصل فوتبال در اسپانيا دير پايان گرفته بود و وقتي به اينجا آمدم تازه دو هفته بود كه تمريناتم را از سر گرفته بودم. دست كم بايرن اين مزيت را دارد كه مردان كهنه كار زيادي در آن بازي مي كنند. آنان با اتكا به تجربه شان، مي دانستند به كمي زمان نياز دارم و بسان خودم، هيچ گاه نگران نبودند كه چرا گل نمي زنم و حالا در ده بازي، هفت گل به ثمر رسانده ام.
* اما هنوز روي تيغ انتقادات رسانه ها راه مي روي.
- براي روزنامه ها اصلاً مهم نيست بايرن چقدر خوب بازي مي كند. سال پيش تيم قهرمان ليگ شد و در بازيهاي جام حذفي خوش درخشيد، اما تنها دوره اي يك ماهه را با ضعف پشت سر گذاشت كه به حذف از جام قهرماني منجر شد. همان گذار اندك سبب شد تا باز انتقادات در تمام طول فصل بر پشت تيم سنگيني كند. وقتي به اينجا آمدم مقاله هايي مي خواندم كه واقعاً مضحك بودند. براي نمونه هر روز رقم قرارداد من به رخ كشيده مي شد تا مبادا يكي از هواداران فراموش كند پرداخت ۴/۱۳ ميليون پوند به لاكرونيا، ركوردي براي باشگاه بوده است.
* مدت ها سخن از انتقال تو به مونيخ بود، اما هيچ گاه كسي راجع به اين امر مطمئن نبود، حتي تا آخرين لحظه!
- خوب، تقصير من يا بايرن نبود. اين لاكرونيا بود كه به يكباره نرخش را افزايش داد. در دپورتيوو، آگوستو لندوريو، رئيس باشگاه، راجع به همه چيز تصميم مي گيرد و حرف آخر را مي زند. لابد او خيال مي كرده حالا كه ماكاي بهترين گلزن اروپا شده، مي تواند پولي بيشتر از فروش بكام به جيب بزند. راب يانسن، مدير برنامه هايم، سه ماه روي اين موضوع كار كرد، زمان طولاني بود ،اما در نهايت رضايت لاكرونيا جلب شد. آنها رقمي دوبرابر مبلغ اوليه دريافت كردند.
* با وجود اين حتي هنگامي كه در مونيخ هم بودي، احتمال بر باد رفتن روياهايت مي رفت.
- آزمايشات پزشكي را پشت سر گذارده بودم و آماده شركت در كنفرانس مطبوعاتي مي شدم كه شنيدم بعضي كارها خراب شده است. تا آخرين لحظات لاكرونيا تلاش مي كرد پول بيشتري به چنگ بياورد و من تنها مي توانستم منتظر به تلفن چشم بدوزم تا يكي به من بگويد همه چيز روبه راه شده است. دست آخر دو سه روزي طول كشيد تا قرارداد بسته شود.
* دو سال براي تنه ريف بازي مي كردي و چهار سال هم براي دپورتيوو، ترك اسپانيا دشوار بود؟
- اوايل بارسلونا، والنسيا و بايرن من را مي خواستند. مسأله تنها توافق آنها با لاكرونيا و برآوردن تقاضاهاي باشگاه بود. هر كدام زودتر با آن به مسالمت مي رسيد، ماكاي پيراهنش را بر تن مي كرد. بايرن در ماه مه با نماينده ام تماس گرفت، اما من ناچار بودم تا پايان گرفتن فصل صبر پيشه كنم و در نهايت، به بزرگ ترين آنها، يكي از پرآوازه ترين باشگاه هاي اروپا پيوستم. بارسلونا در اروپا شهره است اما بايرن باشگاه بهتري است. بارسا مجموعه خوش كيفيتي را گردآورده ولي هميشه به نظر مي رسد با دردسرهاي مختلفي دست به گريبانند. به هر جهت در چهار سالي كه در لاكرونيا بودم، در ليگ به مقامي بهتر از آنها مي رسيديم.
* نمي خواستي زودتر به يك باشگاه بزرگ بپيوندي؟
- همه گاه شور بازي در بالاترين سطح در وجودم موج زده است، اما در لاكرونيا قهرمان ليگ، جام حذفي و سوپر جام شديم، يعني هر آنچه مي توان در اسپانيا به كف آورد. به هر روي احساس بدي نسبت به آن روزها ندارم، هنوز با خيلي از بازيكنان تيم در تماس هستم.
* برترين گلزن اروپا؛ سابقه خوبي در كارنامه ات حك شده، اين طور نيست؟
- درست است،اما حالا همه چيز به گذشته تعلق دارد. سال پيش دوران پرفروغي داشتم؛ البته در پاره اي ديدارها خيلي خوب بازي نكردم. اما به نظر مي آمد هر وقت توپ را لمس مي كنم گلي به ثمر مي رسد. گمان مي كنم تنها در سه بازي نتوانستم دروازه رقيبان را باز كنم. لحظه به يادماندني بود، فكرش را بكنيد، گرفتن كفش طلا از دستان اوزه بيوي كبير خاطره انگيز است.
* مونيخي ها مي گويند چرا روي ماكاي در تركيب ثابت هلند به ميدان نمي رود؟
- گاهي اوقات احساس مي كنم مطبوعات خودشان نمي خواهند بفهمند چرا شرايط به اين روال پيش مي رود. بخت اصلي با رودون نيستلروي و پاتريك كلايورت است، با وجود آنها امكان نيمكت نشيني هر بازيكني مي رود. هميشه با انديشه بازي روانه اردوي تيم ملي مي شوم و اگر چنين نشود، يأس وجودم را فرا مي گيرد. با اين وجود بايد اقرار كنم ديك ادووكات تنها مصلحت تيم را در نظر دارد.
*اما زوج كلايورت- ون نيستلروي غالباً كارايي چنداني ندارد.
- در كنار كلايورت بازي كرده ام و توانسته ايم نمايشي موفق ارائه دهيم. اما هر آميزه اي از كلايورت، رافائل ون، دروارت و ون نيستلروي مي تواند نقش ببندد. درست است كه من و ون نيستلروي سياق بازي يكساني داريم، اما چرا ما نتوانيم خط آتش تيم را تشكيل دهيم؟
* بايرن مونيخ آخرين باشگاه ات خواهد بود؟
- هنوز براي چنين اظهار نظري زود است. وقتي قراردادم با باشگاه به پايان برسد، تازه سي و دوساله خواهم بود و آن گاه بايد به انتظار حوادث نشست. فعلاً اينجا راضي هستم ومهم ترين هدفم هم كسب بيشترين افتخارات ممكن با بايرن است.