گفت وگو: بهار برهاني
عكس: مسعود پاكدل
* موضوعاتي كه شما براي نوشتن و اجرا انتخاب مي كنيد، غالباً برگرفته از ادبيات كهن ايران، كتاب هاي آسماني و يا موازي با اين آثار است. علت پافشاري شما براي به اجرا درآوردن چنين نمايش هايي چيست؟
- كشش و جاذبه اي مرا به سمت اين موضوعات مي كشاند. وقتي كسي در موضع انتخاب قرار مي گيرد، تمام علاقه و هستي اش بر آن حاكم مي شود. من به ادبيات ايران، فرهنگ ايران و عرفان ايراني علاقه خاصي دارم. در زمينه انديشه ايراني كه من آن را بسيار آميخته با عرفان مي بينم، شاهنامه يك منبع سرشار است. اين به اين معني نيست كه ادبيات معاصر ما فاقد چنين ويژگي باشد، من اين ريشه ها را در اشعار «سهراب سپهري» نيز مي بينم و او را به نوعي عارف قرن بيستم مي دانم.
* فكر نمي كنيد كه اگر متني درخور شرايط روز به صحنه ببريد كه مسائل و دغدغه هاي انسان هاي امروز و شرايط دنياي معاصر را نشان دهد، چون اين موضوعات قابل لمس تر است، پافراتر مي گذاريد و مخاطب بيشتري براي ديدن نمايش شما به سالن مي آيد؟
- هر مطلب يا موضوعي كه قدرت تأثيرگذاري داشته باشد، براي من جالب است. چه الهام گرفته از متون كهن باشد و چه الهام گرفته از متون معاصر و زندگي روزمره. ولي در حال حاضر، اين پانزده، شانزده سال دغدغه من اين گونه نمايشي است كه مي بينيد. آن هم به اين دليل كه متون كهن ايراني در تئاتر خيلي كم مطرح شده است. من يك روز حس كردم كه ايرانيان بيشتر خودشان و حرفشان را در شعر بيان مي كنند و اين در شعرهاي لالايي شبانه خلاصه نمي شود، بلكه تمام اميال، افكار و درونيات قوم ايراني در اشعار و ادبيات كهن نهفته است و بر ملا كردن آن در يك جمع چند صد نفري و به تصوير كشيدن آن براي من بسيار جالب است.
* منظورم از ادبيات معاصر، آلمان و فرانسه نبود. ما آثاري از دولت آبادي، مرحوم احمد محمود و حتي جوان ترها داريم كه ضمن اينكه سبك خاصي را نگارش مي كنند، قابليت به تصوير كشيدن نيز دارند.
- منكر اين قضيه نيستم. ولي نمي دانم مثلاً «كليدر» دولت آبادي را چگونه مي توان روي صحنه برد. اگر كسي ساختار نمايشي خاصي براي آن فراهم كند، شايد من هم بتوانم آن را روي صحنه ببرم. موضوعاتي كه من توانستم به آن ساختار نمايشي بدهم و اجرا كنم همين چند نمايشنامه اي بوده كه ديديد. من اقتدار لازم براي نمايشي كردن هر مطلبي را ندارم. اگر كسي بتواند به اين آثاري كه شما نام برديد ساختار نمايشي بدهد شايد اجراي جالبي بشود، ولي اين رمان ها وسيع تر از اين حرف ها هستند و كار من نيست. اما اگر نمايشنامه اي از آنها به دستم برسد حتماً كار مي كنم، چون تضادي با كار من ندارد. چند بار هم خودم رمان نوشتم مثل اطلسي، در اندرون من خسته، ولي قادر نيستم به نمايشنامه تبديل شان كنم.
* هميشه مي شنويم كه «پري صابري» مخاطب خاص خودش را دارد. چه در تالار وحدت و چه در تئاتر شهر عده اي هميشه كارهاي شما را دنبال مي كنند. آيا به خاطر اين مخاطب هاي خاص روي اين سبك كار پافشاري مي كنيد؟
- من سابقه طولاني در تئاتر دارم. آغاز فعاليتم هم با ادبيات دراماتيك جهان بود. همان موقع هم مخاطب خاص خودم، آن هم به تعداد زياد، داشتم. من براي مخاطب خاص كار نمي كنم. براي عموم مردم كار مي كنم، تمام اقشار جامعه. مخاطب من گسترده شده، چون كارهايم پر از كدهاي آشنايي است كه از هر طبقه اي مردم مي توانند با آن ارتباط برقرار كنند.
* نوع نگاه چطور؟ اين كه، داستان و نوع دكور، روايت و ... همان شكل كهن است. شما بر اين موضوع هم پافشاري داريد. مثلاً «سيمين دانشور» از داستان سياوش اقتباس مي كند و «سووشون» را مي نويسد. فكر نمي كنيد كه اگر شما هم تفسير جديدي از سياوش را ارائه مي داديد، بهتر بود؟
- اين هم يك نوع سليقه است. سيمين دانشور از بزرگان ادبيات معاصر است كه من براي خودش و نوع نگاهش احترام زيادي قائلم. اما كاري كه او انجام مي دهد با كار من متفاوت است. من مستقيم به همان چيزي برمي گردم كه فردوسي عنوان مي كند. من دوست دارم آن چيزي كه از شاهنامه مرا به هيجان آورده است و زير و رو كرده ،عيان نشان دهم.
* رستم سياوش را در نيمروز يا سيستان آموزش مي دهد و بعد از چند سال پيش پدر بازمي گرداند. وقتي براي ديدن نمايش شما وارد سالن شدم يك ستون از پرسپوليس و تخت جمشيد ديدم و طراحي و نقوشي كه روي پله ها نقش بسته. شما خواستيد فقط به يك طراحي، نماد و نشانه از ايران بسنده كنيد؟
- ما زائيده يك فرهنگ چندين هزار ساله ايم. وقتي من قصه اي از شاهنامه مي آورم و در سرزمين ايران واقعش مي كنم و در خاتمه اسلايدي نشان مي دهم كه از ۲۵۰۰ سال قبل و بعد دوره اسلامي را نشان مي دهد يعني به واحد زماني خاصي اعتقاد نداشته ام. فقط مي خواهم داخل ايران باشد. حتي به لباس ها هم توجه نمي كنم. تنها در جنگ نيكي و بدي از رنگ در جهت تفكيك آنها استفاه كرده ام. بيشتر قدرت دراماتيك اين داستان برايم اهميت داشته است.
* صحبت از طراحي و رنگ شد. مي خواهم بدانم تغيير تناليته رنگ ها بر چه اساسي اتفاق افتاد؟
- منظورم نگاه به درون شخصيت ها است. زماني كه سياوش چهره هاي متفاوتي از خود نشان مي دهد، درونمايه او و ديگر شخصيت ها موجب اين تغيير مي شود. من در اين كار از مجموعه اي از هنرهاي دراماتيك خودمان استفاده كردم مثل: پرده داري، نقالي، تعزيه و حتي پرده اسلايد از نظرم همان نماد پرده خواني است.
* حركات موزون نمايش هاي شما جزءلاينفك كارهايتان است. چرا هميشه براي پيوند ذهن تماشاگر با فضاي داستان از اين حركات استفاده مي كنيد؟
- طراحي حركات برعهده محمد حاتمي است و هميشه با نظر من به نقطه نهايي مي رسد. من هميشه سه عامل برايم بسيار مهم است، يك حركت، دوم بازي، سوم آواز و موسيقي. اين نوع رقص و حركت به معناي واقعي شور و طپش در اثر ايجاد مي كند.
* مرگ سياوش با تمام اهميت و عظمت سياوش، در يك فضاي محدود اجرا شد. چرا؟
- اين به دليل امكاناتي است كه سالن در اختيار ما گذاشته. تالار وحدت تنها سالني است كه امكانات صحنه اي و تكنيكي قوي دارد. در تئاتر شهر معماري زيباست و امكانات محدود و اين يك مبارزه است براي خودم كه مي خواستم فضاي كمتري را تجربه كنم. به نظر خودم با اين كمبود چيزي كم نگذاشتم.
* و كار بعدي شما چيست؟
- شايد بعد از اين كارهاي سنگين، يك كمدي براساس ملانصرالدين كار كنم.