يكشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۹۳
گفت وگو با عليرضا عصار، خواننده موسيقي پاپ
همه درجه يك نيستند
001686.jpg

سيدمحمدرضا فهميزي
* استقبالي كه امروزه از موسيقي پاپ صورت مي گيرد، كمتر از موج استقبالي است كه سال  ۷۶ در آغاز موسيقي پاپ (پس از پيروزي انقلاب) شاهدش بوديم. شما دليل اين امر را در چه مي دانيد؟
- اين، روندي طبيعي است. ضمن اين كه من معتقدم كاهش پيدا نكرده، تفكيك شده است. همان موقع هم در مصاحبه هايم مي گفتم از جايي به بعد، ديگر مردم حق انتخاب پيدا مي كنند، چون شناختشان به حد مناسبي مي رسد در نتيجه الان از افراد و سبكهايي كه مورد تأييد مردم قرار گرفتند، استقبال بيشتري نسبت به سال ۷۶ صورت مي گيرد.
* يعني به نظر شما افزايش كمي كه در تعداد خواننده ها و گروههاي پاپ رخ داده، باعث افت كيفيت نشده است؟
- نه، اصلاً چون مردم هميشه از كار خوب استقبال مي كنند. چه قديمي باشد، چه تازه وارد كار شده باشد.
* شما كارهاي جديد و روز را تعقيب مي كنيد؟
- بله، تا حدي كه فرصت كنم.
* بين آنها كارهاي ضعيف و سطح پايين وجود ندارد؟
- چرا، اما مردم مثل همه جاي دنيا آن را فيلتر مي كنند، قرار نيست كه همه، خواننده هاي يك كشور درجه يك باشند. كنسرت يك خواننده را ممكن است ۱۰۰ هزار نفر بروند، ببينند و كنسرت ديگري را ۱۰۰ نفر.
* به نظر شما، آيا بهتر نيست براي افزايش كيفيت كارها و همچنين تعداد مخاطبان يك نظام ارزيابي علمي- و نه سليقه اي- براي تشخيص توانايي هايي علاقمندان خوانندگي وجود داشته باشد؟
- نه، من كاملاً مخالفم. البته با توجه به بافت اجتماعي جامعه ما، مميزي درباره شعر، معقول و منطقي است. يعني بايد سيستمي وجود داشته باشد كه اگر خود هنرمند تشخيص نداد خواندن فلان شعر به صلاح است يا نه، اين مميزي نظر بدهد. البته منظورم اصلاً جنبه هاي سياسي آن نيست...
* پس منظورتان چيست؟
- ببينيد مثلاً كسي كه مي خواهد نمايشگاه نقاشي بگذارد، نبايد تصوير برهنه يك انسان را بگذارد با اين توجيه كه من مخالف مميزي و سانسورم، چون بافت جامعه ما، چنين چيزي را نمي پذيرد. در مورد شعر هم، وضع همين طور است. يعني مثلاً اگر صحبت از عشق بود، جوري بيان شود كه مخالف عرف و ارزشهاي جامعه ما نباشد، چون وقتي ارشاد به كاري مجوز مي دهد، به خانه همه مردم راه مي يابد. و از راديو و تلويزيون هم ممكن است پخش شود. بنابراين من مميزي در شعر را قبول دارم. اما اين كه بگويند اگر كسي صدايش خوب نيست، نبايد بخواند من درست نمي دانم؛ چون مردم بايد تصميم بگيرند صداي چه كسي خوب است يا بد.
* در بين كارهاي ضعيف، فكر مي كنيد ضعف بيشتر در چه شاخه اي باشد؟ شعر، آهنگ، اجرا و...
- در همه آنها.
*در كدام يك فكر مي كنيد ضعف بيشتر باشد؟
- هيچ كدام را نمي توانم خاص كنم.
* به نظر شما، آيا افزايش خواننده ها در سالهاي اخير به نوعي باعث افزايش شباهت برخي اجراها به كارهاي لس آنجلسي نشده است؟
- نه، به نظر من اين حربه ديگر كارآيي ندارد. البته آن روز اول هم كه اين قضيه شباهت صدا مطرح شد، خيلي سروصدا كرد و مردم هم خيلي استقبال كردند، چه از نوارها، چه از كنسرتها، ولي...
* البته منظور من تنها شباهت صدا نبود، بلكه اين شباهت مي تواند در نوع آهنگها، شعرها و... هم باشد.
- خوب حالا اگر باشد، مگر اشكالي هم دارد؟
* حالا به نظر شما وجود دارد يا نه؟
- بله، طبيعتاً هست.
* به نظر شما يك ترانه پاپ در مملكت ما، بايد چه ويژگيهايي داشته باشد تا مورد استقبال مردم قرار بگيرد و ماندگار شود؟
- من قبلاً هم بارها گفته ام با يكي دو سال نمي شود مشخص كرد ترانه اي ماندگار است يا نه. چون ممكن است ترانه اي در زمان خودش مقبوليت عمومي پيدا كند، اما دو سال بعد ديگر هيچ كس آن را به ياد نداشته باشد. پس مرور زمان است كه ماندگاري كارها را تعيين مي كند.
* درست است. اما منظور من اين بود كه يك ترانه بايد چه ويژگيهايي داشته باشد كه ماندگار شود؟
- دو عامل در اين زمينه از نظر من خيلي مي تواند مهم باشد. اول اين كه هر هنرمندي- نه تنها خواننده- جنس كارش نبايد بيگانه با جنس جامعه و مشكلات آن باشد و اين هم زماني تحقق مي يابد كه هنرمند خودش را بين مردم احساس كند. دوم اين كه بايد صادق باشد، يعني با مردم در كارش رو راست باشد.
* اين واژه صداقت و رو راستي خيلي كلي است و من نمي توانم بفهمم يعني چه؟ به علاوه شما كسي را سراغ داريد كه بگويد من با مردم روراست نيستم؟ همه ادعا دارند كه روراست هستند.
- ببينيد، مثلاً من خودم از زماني كه خيابان خوابها را خواندم تا به امروز نشده كسي را ببينم كنار خيابان خوابيده و حالم بد نشود ،يا مولانا را اگر مي خوانم به خاطر علاقه خودم است و اين كه دوست دارم آن را به گوش كساني برسانم كه شايد شخصاً دنبال مطالعه آن نباشند. پس روراستي يعني اين كه من بخاطر دغدغه ام مي خوانم، نه براي اين كه مردم بگويند عصار چه آدم خوبي است كه براي خيابان خوابها مي خواند،يا چه آدم فرهيخته اي است كه از مولانا مي خواند، يا حاتمي كيا فيلم جنگي مي سازد همه كيف مي كنند، چون جنس بچه هاي منطقه را مي شناسد و چيزي را مي گويد كه درددل خودش هم هست. خود من در بيشتر كنسرتهايم راجع به بچه هاي جبهه خواندم چون قلباً دوستشان دارم و احساس مي كنم همه ما مديون آنهاييم. نه شعار مي دهم و نه هرگز در تمام اين سالها شعاري كار كردم، همواره كاري را خواندم كه به آن معتقد بودم و دلم مي خواسته درباره اش حرف بزنم. لااقل شما ديگر مرا مي شناسيد، چون جزو كساني هستيد كه نخستين روزهاي خوانندگي با من مصاحبه كرديد و كارهاي مرا پيگيري كرده ايد.
* با توجه به اين صحبتهاي شما، من مي توانم اين نتيجه را بگيرم كه در ماندگاري يك اثر موسيقيايي، انتخاب شعر مناسب، مي تواند نقش مهمي داشته باشد؟
- بله، اصلاً به نظر من مهمترين عامل است.
* از نظر علم ارتباطات هر پيام را داراي ۳ بخش مي دانند: كد، محتوا و نحوه ارائه. اگر ما شعر را كدهاي پيام يك خواننده بدانيم، نحوه ارائه يا اجرا از نظر شما چقدر مي تواند اهميت داشته باشد؟
- خيلي، البته در كنار ساير عواملي: مثل شعر و آهنگ و تنظيم و... چون تمام كارهاي ماندگار و با ارزش تاريخ را هم ببينيد، تمام عواملش خوب بوده است. نمي شود كه مثلاً شعر خوب باشد و خواننده بد اجرا كند يا برعكس و بعد ماندگار شود.
* شما خودتان چقدر براي اين بخش قضيه اهميت قائليد و وقت مي گذاريد؟ يعني مثلاً شيوه اي كه الآن كارتان را اجرا مي كنيد با ۵، ۶ سال پيش و آغاز كارتان تفاوتي كرده است؟
001683.jpg

- حتماً و مدام هم در تلاشم ايرادها را پيدا كنم تا كارم متعالي تر شود. يكي از دلايلي هم كه ۵ ، ۶ سال است با فؤاد حجازي كار مي كنم و اعضاي گروهم نيز تقريباً ثابت است، همين شناخت و هماهنگي مناسبي است كه با هم داريم. چون نحوه ارائه تنها مربوط به خواننده نمي شود، مثلاً شعر ترانه «قدسيان آسمان» بسيار سخت است و اصلاً نمي شود تصور كني كه حتي بچه ۴ ساله هم آن را حفظ باشد. دليل اين امر تنها تنظيم درست و مناسب آن است وگرنه همين شعر با يك تنظيم ديگر شايد اصلاً جلب توجه نمي كرد و نمي شد گوش داد.
* ايرادهايتان را- در همين زمينه نحوه اجرا- چگونه پيدا مي كنيد؟
- به هر حال متوجه مي شويم و ضمير خودآگاه و ناخودآگاه مي گويد اين ايرادها كجا هست.
* آيا نظرات مردم هم در اين زمينه مؤثر است؟
- ۱۰۰ درصد.
* مثلاً تا حالا شده كه نظريات آنها را در كارهايتان دخالت بدهيد؟
- بله، حتماً.
*  استفاده از اشعار شاعراني مثل مولانا در موسيقي سنتي ما امري مرسوم و رايج است، اما در موسيقي پاپ كه مخاطبان آن عمدتاً جوانانند و بعضاً به موسيقي غربي هم گرايش زيادي دارند، اين گونه نبوده است، فكر مي كنيد جوانان با اين دست از ترانه هاي شما كه چنين اشعاري دارد، چقدر ارتباط برقرار مي كنند؟
- به لحاظ آماري كه ارتباط برقرار كردند و به نظر من معتبرترين نگاه هم در اين زمينه نگاه آماري است.
* چگونه به اين آمار رسيده ايد؟
- از تعداد افرادي كه به كنسرتهايم مي آيند مثلاً ۴ سال پيش براي نخستين كنسرت من ۸۰۰۰ نفر آمدند، اما امسال ۵۰۰۰۰ نفر؛ در شرايطي كه به قول شما اقبال عمومي نسبت به موسيقي پاپ، رو به نزول است.
* بله، اما آن جمعيتي كه همين چندي پيش به سالن ميلاد آمده بودند. شخصاً ديدم كه چند بار داد زدند: «خيال نكن»!
- نه، من اين را قبول ندارم چون فكر مي كنم مربوط به جو آن لحظه سالن است.
* يعني شما قبول نداريد اين نوع كارهايتان خيلي بيشتر از ترانه هايي كه شعرهاي عرفاني دارد و سنگين تر است، مورد استقبال مردم قرار مي گيرد؟
- نه. به نظر من مجموعه اي مورد استقبال قرار گرفته كه يكي از اجزاي آن ترانه «خيال نكن» است. اما اين بدين معنا نيست كه مثلاً ترانه هاي: انسانم آرزوست و قدسيان آسمان و عشق الهي مقبوليت ندارد. در كل فكر مي كنم اين ديدگاه كه بگوييم كساني كه كارهاي مرا دوست داشتند «خيال نكن» را بيشتر مي پسنديدند، درست نيست و اصلاً لزومي هم ندارد اين گونه روي موضوع كنكاش شود.
* با شناختي كه شما از نسل جوان امروز داريد و اين كه گفتيد مي خواهيد حرف دل مردم را بزنيد...
- خوب، خيال نكن كه دقيقاً حرف دل مردم است.
* بله، من هم قبول دارم و حرفم درباره آن نيست، اما مثلاً ترانه انسانم آرزوست چقدر مي تواند حرف دل مردم باشد؟
- «انسانم  آرزوست» يك پيام بزرگ بشري است كه مي گويد: «آدمهاي خوب كم است و سعي كنيد خوب باشيد.» اين پيامي است كه افراد زيادي- چه به زبان خودمان يا زبانهاي ديگر- آن را خوانده اند و مهم هم انتقال اين پيام است. حالا اين كه با شعرمولانا گفته شده و سنگين است، بحث ديگري است.
* پرسش من هم همين است كه مخاطبان اين پيام را راحت تر درك كرده و با آن ارتباط برقرار مي كند يا پيام خيال نكن و خيابان خوابها را.
- در اين كه واژگان ترانه «خيال نكن» سهل الوصول تر است، شكي نيست. چون زبانش محاوره اي است. اما اين بدين معنا نيست كه مخاطبان من، ترانه «انسانم آرزوست» يا «من مست و تو ديوانه» را متوجه نمي شدند.
* قطعاً متوجه مي شوند. اما آن تعدادي كه مثلاً: «خيال نكن» و «خيابان خوابها» را مي فهمند و از آن لذت مي برند، بيشتر است يا «انسانم آرزوست»؟
- بله. اما همه اينها زمان مي خواهد.
* درست است. من هم كه اين بحث را مي كنم، مخالف اين گونه ترانه ها نيستم و مي دانم كه پيام مولانا جهاني است. به نحوي كه حتي خواننده معروفي مثل مدونا هم شعرهاي او را خوانده است. اما درصدي كه چنين ترانه هايي در مجموع كارهاي شما دارد، بيشتر از همه خواننده هاي داخلي است كه تا پيش از شما گهگاه در ترانه هايشان از چنين اشعار عارفانه و سنگيني استفاده مي كردند. اين در حالي است كه شما مي گوييد مي خواهيد حرف دل مردم و به ويژه جوانان را بزنيد. اما طبيعتاً جواناني كه با اين دست كارهاي شما ارتباط برقرار مي كنند، خيلي كمتر از مخاطباني است كه با ساير كارهاي شما مثل «خيال نكن» ارتباط برقرار مي كنند.
- البته به لحاظ آماري، همان طور كه گفتم ظاهراً ارتباط برقرار كرده و همين هم، مايه افتخار من است. در همين كنسرت اخيرم در سالن ميلاد، ترانه اي از مولانا خواندم با اين مطلع: «تا كي گريزي از اجل» كه اصلاً فكر نمي كردم تماشاگران ارتباط چنداني با آن برقرار كنند. اما نتيجه دقيقاً بر عكس بود و من از روي سن افراد زيادي را ديدم كه اشك مي ريختند.
* پس شما معتقديد كه اين گونه كارهايتان هم با مخاطب ارتباط برقرار مي كند؟
- بله.
* اما فكر نمي كنيد اين استقلال ناشي از علاقه اي است كه مخاطبان به شما دارند، نه محتواي اين ترانه ها؟
- نه، اين طور نيست. كساني كه مرا دوست دارند، به خاطر ترانه هايم است. «خيال نكن» در آخرين آلبوم من بود. در حالي كه از ۶ ترانه نخستي كه من كارم را با آنها آغاز كردم. شعر ۵ تا از آنها متعلق به حافظ و مولانا بود. ضمن اين كه در نخستين و دومين آلبوم من نيز شعر ۳ ترانه از هر كدام متعلق به مولانا بود.
* اما ترانه هايي در سبك «خيال نكن» در آلبوم هاي پيشين شما هم بوده است.
- بله. اما ترانه هايي مثل: «خيال نكن» به اين دليل انتخاب شدند تا كساني كه چنين كارهايي را دوست دارند و به خاطر آنها مثلاً كاست عشق الهي را مي خرند، خيابان خواب ها، عشق الهي و مسلمانان را هم بشنوند. بدين ترتيب از هر ۱۰۰ نفري كه به خاطر خيال نكن اين آلبوم را مي خرند، اگر حتي يك نفر هم به شعر يا محتواي عشق الهي علاقه مند شود، براي من كافي است. چون اين كاست تا حالا حدود يك ميليون نسخه فروش رفته و در اين صورت يعني ۱۰۰۰۰ نفر به عشق الهي علاقه مند شده اند كه اين بسيار با ارزش است.
* اما همين محتوايي كه در شعر چنين شاعراني هست، در شعر شاعراني مثل سهراب، نيما و ... هم كه زبان ساده تري دارند وجود دارد.
- بله، منتها قضيه موسيقيايي بودن شعر هم مطرح است كه اين قابليت در شعرهاي مولانا بيشتر از شعرهاي مثلاً سهراب - كه بسيار هم زيبا است - وجود دارد. به علاوه من تنها سالي يك آلبوم مي خوانم كه ۸ ترانه بيشتر ندارد و نمي توانم از تمام شاعران در آن ترانه بگذارم، با اين حال من قبلاً از سهراب خواندم و اگر انشاءا... عمري باقي بود، باز هم از سهراب و همچنين نيما خواهم خواند.
*غير از مولانا، به كارهاي كدام يك از شاعران علاقه بيشتري داريد؟
- تعداد زيادي از شعرهاي شاملو را خيلي دوست دارم.
* آيا تصميم داريد كه از كارهاي ايشان هم چيزي بخوانيد؟
- نه، برنامه ريزي خاصي براي اين كار ندارم.
* از بين خواننده ها و گروه هاي كنوني، كار كدام يك را بيشتر مي پسنديد؟
- به  طور خاص نمي توانم اسم ببرم، اما هم كار خوب هست هم كار بد.
* چرا نمي خواهيد به طور خاص نام ببريد؟
- لزومي ندارد.
* اما بالاخره هر كسي سليقه اي دارد؟
- بله، سليقه من هم فرهاد است.
* در كشورهاي خارجي، حتي رئيس جمهور و نخست وزير هم علناً اعلام مي كنند كه مثلاً طرفدار فلان تيم هستند و حتي بعضاً براي تماشاي بازي هاي آنها به استاديوم هم مي روند. مثلاً سيلويو برلوسكوني نخست وزير ايتاليا اصلاً مالك باشگاه معروف آث ميلان است. اما در كشور ما واقعاً نمي دانم چرا يك جور محافظه كاري تاريخي وجود دارد كه همه از اعلام نظر و علايقشان پرهيز مي كنند.
- اما در مورد من اصلاً به خاطر محافظه كاري و احتياط نيست.
* من قبلاً همين سئوال ها را درباره خواننده ها و گروه هاي خارجي پرسيده بودم كه پاسخ داديد، اما حالا چرا درباره اينها ...
- شما در هر جاي ديگر دنيا هم نظر هر خواننده اي را درباره خوانندگان هموطنش بپرسيد، بعيد مي دانم بتواند به شما پاسخ دهد.
001680.jpg

* چرا؟
- دلايل كاري دارد. بعد هم لزومي ندارد، به ويژه براي من كه به عنوان يكي از نخستين كساني ام كه پس از انقلاب كار پاپ را آغاز كرده، اصلاً خوب نيست، اما به طور كلي سليقه شخصي ام و كسي كه همه كارهايش را خوب مي دانم، فرهاد است. بقيه مثل خودم، هم كار خوب دارند و هم كار بد.
* چرا ما هرگز در موسيقي پاپ خواننده اي كه در سطح دنيا مطرح باشد، نداشتيم؟
- يك دليل خيلي بزرگش ، زبان است. در سطح دنيا هم شما به ندرت خواننده اي غيرانگليسي زبان را مي بينيد كه شهرت جهاني پيدا كرده باشد.
* پس امثال پاواروتي يا برخي خواننده هاي فرانسوي...
- پاواروتي خواننده اپراست، نه پاپ. خواننده هاي فرانسوي هم شهرت جهاني ندارند، سلين ديون، سال ها به زبان فرانسه مي خوانده و در فرانسه محبوب بوده، اما پس از اين كه جيمز هورنر ترانه فيلم تايتانيك را داد او بخواند، شهرت جهاني پيدا كرد. البته استثنايي مثل نصرت فاتح عليخان هم داشتيم كه به زبان خودش مي خواند و جهاني هم بود. منتها آن هم افكتيو بوده است. بنابراين وقتي شما مي خواهيد در اندازه هاي: استينگز،  استون جان، پينك فلويد و ... مطرح شويد، حتماً بايد زبانتان انگليسي باشد.
* غير از زبان چه عامل ديگري مؤثر است؟
- بازاريابي هم خيلي مهم است و ما اصلاً امكان ارائه بين المللي نداريم. چون مثلاً يكي از راه هاي مهم مطرح شدن در دنيا، كانال MTV است كه اصلاً كليپي را كه هزينه اش زير ۲۰۰ هزار دلار باشد،  پخش نمي كند. به اين دليل كه آنها مستقيماً با خواننده وارد مذاكره نمي شوند، بلكه مثلاً با كمپاني هاي MGM و سوني قرارداد مي بندند كه آنها هم آلبوم فلان خواننده را مي خرند و خودشان از روي آن كليپ درست مي كنند.
* پس يعني اگر خواننده اي باشد كه به زبان مسلط باشد، اين استعداد و توانايي در صداي خواننده هاي ايراني ....
- بله، قطعاً وجود دارد. آن كاري كه مدونا در مورد اشعار مولانا كرد، من هم مي توانستم بكنم. بايد هم مي كردم كه نكردم. هيچ امتياز خاصي هم نداشت غير از يك ترجمه اي خوب از اشعار مولانا، همراه با اجراي يك سري آدم هاي اسمي كه شهرت بين المللي داشتند.
* به نظر شما شهرداري تهران چه نقشي مي تواند در توسعه فرهنگي داشته باشد؟
- من فكر مي كنم اين حق مسلم خانواده هاست كه بتوانند در محيط هاي فرهنگي سالمي نظير فرهنگسراها از امكانات و تسهيلات گوناگون آموزشي، رفاهي و تفريحي با شرايط مالي مساعدتر بهره مند شوند، بنابراين اگر شهرداري برنامه و استراتژي مشخص و تعريف شده اي براي تمام امور فرهنگي، هنري و كلاً هر مقوله اي كه براي جوانان مفيد تشخيص مي دهد، داشته باشد فرهنگسراها و ساير مراكز فرهنگي مي توانند با برگزاري كنسرت ها و برنامه هاي گوناگون فرهنگي، هنري و ورزشي توليد جذابيت و سرگرمي سالم بنمايند و همين جذابيت باعث مي شود جوانان به فكر يادگيري افتاده و در كلاس هاي آموزشي آن فرهنگسرا و مركز فرهنگي شركت كنند.
* امكانات فرهنگسراي بهمن را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- امكانات فراوان، متنوع و مناسبي در رشته هاي مختلف دارد و با توجه به موقعيت جغرافيايي آن كه در يكي از نقاط محروم شهر قرار دارد، مي تواند نقش بسيار مؤثرتري از ساير فرهنگسراها در توسعه امور هنري و همچنين غني سازي اوقات فراغت مردم - به ويژه جوانان - به نحوي سالم و مفيد داشته باشد.

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |