گفت وگو با دكتر علم الهدايي معاون اجتماعي سازمان بهزيستي
آسيبهاي رواني زلزله زدگان
|
|
ليلا خاكسار
زلزله بم واقعيتي تلخ است. تعداد بسيار بالاي كشته ها، مجروحين، كودكان بي سرپرست، زنان بي همسر و سالمندان بي پناه شوكي بزرگ به مردم بم و همه ايرانيان وارد كرده است.
وقوع چنين پيشامدي به شكلي ناگهاني افراد را به شدت غافلگير كرده و بر تمامي سيستم روحي و جسمي بازماندگان تأثير مي گذارد. آنهايي كه از اين حادثه هولناك جان سالم به در برده اند در مرحله حاد بحران روحي بسر مي برند. ارتباط اين افراد به يكباره با تمام آنچه كه به آن وابستگي داشته اند، قطع شده، تمام آن چيزهايي كه افكار يك شخص و آينده را ترسيم مي كند و زندگي با آنها معنا پيدا مي كند، نيست و نابود شده است. افراد مختلف با توجه به حساسيتها و ويژگيهاي شخصيتي هر يك واكنشهاي متفاوتي نسبت به اين وضعيت نشان مي دهند، اما آنچه باقي مي ماند، آسيبهاي رواني است. روزهاي نخست حادثه حس همدردي، گريه و شيون و دلسوزي امري اجتناب ناپذير است. عواطف انساندوستانه اوج مي گيرد و كسي نمي تواند بي تفاوت از كنار مسأله بگذرد. اما در مراحل بعد احساسات فروكش مي كند و همه به زندگي معمول خود برمي گردند كه مرحله پس از شوك ناميده مي شود. در اين مرحله آنچه اهميت دارد كمك به بازسازي رواني آسيب ديدگان است. آسيب ديدگاني كه همه يا تعداد زيادي از اعضاي خانواده و بستگان خود را از دست داده اند چگونه مي توانند زندگي را دوباره آغاز كنند؟ اين مسأله و بهداشت رواني زلزله زدگان را در گفت وگويي با دكتر علم الهدايي معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي در ميان گذاشته كه در ادامه از نظرتان مي گذرد.
* آقاي دكتر! در ارتباط با بهداشت رواني و مددكاري كه مرحله بعدي پس از امدادرساني اوليه است، چه بايد كرد؟ خصوصاً كه در رساندن اقدامات اوليه نيز هنوز كاستي هايي وجود دارد و ناگزير موقعيت روحي افراد آسيب ديده را به خطر مي اندازد.
- بحث زلزله بحث خاصي است و آسيبهايي اقتصادي، فيزيكي، اجتماعي، رواني، فرهنگي و... را به همراه دارد و مي توان گفت يك پديده اي استثنايي است و در عرض چند ثانيه همه چيز تمام مي شود و واقعاً انسان در هم مي شكند. بنابراين نياز به حمايتهاي همه جانبه، درست و معقول در كوتاه مدت و ميان مدت براي اين افراد ضروري است. در حوادثي مانند بم كه در واقع يك بحران همه جانبه است، يك شهر تخريب مي شود. خانواده ها از هم گسيخته مي شوند، عزيزانشان از بين مي روند و اگر بخواهيم بحث كنكاش رواني و آسيب شناختي اجتماعي بكنيم واقعاً يك بحران وجود دارد و اين، هم يك بحران فردي، هم اجتماعي، خانوادگي، اقتصادي و اجتماعي و هم رواني است.
متخصصين معتقدند كه اينهايي كه باقي مي مانند بايد از چند مرحله گذار عبور كنند و وظيفه ما به عنوان كساني كه مي خواهيم آنها را مورد حمايت قرار دهيم اين است كه اين مراحل را بشناسيم و فراخور اين مراحل با آنها روبه رو شويم. اولين بحث اين است كه يك شوك و ضربه ناگهاني مانند انفجار يك بمب اتم بوجود مي آيد و بعد از آن افراد در يك ناباوري بسر مي برند كه آيا ما خوابيم يا بيدار، چه بوده، چه شده و چه اتفاقي افتاده است. مرحله ديگر خشم و عصبانيت از اين موضوع است كه منجر به پرخاشگري و افزايش هيجانات منفي در فرد مي شود و انتظارات و توقعات را حتي اگر منسجم و مديريت شده باشد بالا مي برد و از نظر روانپزشكي و روانكاوي اين رفتار، رفتاري طبيعي است براي افرادي كه ضربه عجيبي را خورده اند و مدام به اين مسئله فكر مي كنند كه چرا چنين اتفاقي براي ما افتاده است. اين حالتها، حالتهاي فعالي است كه فرد با بروز هيجانات و بي قراري، پرخاشگري و گله و شكوه از خود نشان مي دهد تا مي رسد به حالتي كه قدري فروكش مي كند. با كمكهايي كه از سوي مردم و امدادگران مي شود و بستگاني مي آيند و آنها را نزد خود مي برند، آرامشي موقتي در آنها بوجود مي آيد. بعد از اين آرامش احساس افسردگي، اضطراب، نوميدي، درماندگي و يأس ايجاد مي شود و نگراني از اين همه خرابي و اينكه آيا امكان بازسازي وجود دارد يا خير؟
* چه زماني اين حالات فروكش مي كند و با توجه به عمق فاجعه روند زندگي چه وقت شكل آرامتري به خود مي گيرد؟
- در زماني كه امدادگران، مددكاران و نيروهاي حمايتي و سازمانهاي مرتبط بتوانند وظايفشان را نسبت به اين افراد خوب ادا كنند و محيط پايدارتري براي آن ايجاد كنند، رفته رفته به سمتي مي روند كه حالا بايد چه بكنند، براي ساختن چه اقداماتي انجام دهند و واقعيت را بپذيرند كه زندگي بايد با شكل ديگري آغاز شود. اما تمام اينها بايد توسط روانشناسان، مددكاران خبره و مجرب و آموزش ديده اقدام شود. يعني يك چتر مشاوره اي با اقدامات عملي بالاي سر اينها باز كنيم كه به آرامش اينها كمك نمائيم.
در اين نوع حوادث، صحنه هايي كه از تلويزيون و رسانه ها براي تهييج، تشويق و امدادرساني مردم پخش مي شود براي اطلاع رساني و بازگو كردن خاطرات خوب است،اما براي اين افراد در برخي شرايط مشكل ساز مي شود و وظيفه تمام رسانه ها و سازمانهاي حمايتي است كه به اينها براي ساختن آينده، ايجاد اميد و اعتماد كمك كنند.
* بهزيستي در چنين شرايط بحراني چه اقداماتي مي تواند انجام دهد؟
- در حوادث اين چنيني كه نياز به مديريت بحران است، هر چه اين مديريت كارآمدتر ، فوري تر و هماهنگ تر باشد كارها بهتر پيش مي رود. ضمن اينكه بايد توجه داشته باشيم كه بحران و وضعيتي كه به وجود آمده، وضعيت حادي است و واقعاً قابل توصيف نيست و برخي نارسايي ها در روزهاي اول وجود دارد و تا به هماهنگي برسد قدري زمان خواهد برد.
آنچه برعهده بهزيستي است، مددكاري اجتماعي و مداخله در بحران اجتماعي اين قضيه است. در حال حاضر ما بر روي دو بخش متمركز شده ايم. از ساعات اوليه مدير كل آسيب هاي اجتماعي، دفتر امور شبه خانواده مدير كل بهزيستي كرمان با يك بسيج عمومي در محل مستقر شده اند و ستاد مركزي در شهرستان بم بوجود آورده اند و يكي از مراكزي كه در روزهاي نخست كودكان را نگهداري مي كردند چادرهايي بود كه در محل ساختمان بهزيستي كه تخريب شده بود.۱۳ گروه مددكاري بيش از ۷۰-۸۰ مددكار در منطقه مستقر شدند. پراكندگي كارها در روزهاي اوليه زياد بود. اما در حال حاضر كارها سازمان پيدا كرده، شهر به ۱۲ قسمت تقسيم شده، براي هر قسمت يك استان معين در نظر گرفته شده و ما هم خدماتمان را به همين شكل تقسيم كرده ايم. ۱۸۰۰ زن بي سرپرست و ۲۴۷۶ كودك ساماندهي شده اند و تعداد ۱۵۶۲ كودك تحويل بستگانشان شده اند، ضمن اينكه براي اينها پرونده هايي تشكيل شده كه وضعيتشان گزارش شود. حدود ۷۰ نفر هنوز بستگان خود را پيدا نكرده اند و به سراسر كشور بخشنامه كرده ايم كه به دنبال وابستگان اين افراد باشند و در اردوگاه ها مستقر هستند.
به اعتقاد من يكي از مهمترين كارهاي ما اين است كه نياز اين نيازمندان بازمانده را به سازمان هاي مربوطه منعكس كنيم و حلقه ارتباط بشويم بين اين آسيب ديدگان و سازمان هاي خدمات دهنده، سازمان هايي كه به انحاء مختلف بتوانند اقداماتي براي اين افراد انجام دهند.
مدير كل امور كودكان و نوجوانان، دكتر ترابي كه روان پزشك هم هستند و تجاربي مفيد از زلزله رودبار دارند و همچنين مدير كل امور شبه خانواده در منطقه مستقر هستند و از استان كرمان نيز به ما اعلام شده كه در حال حاضر نياز به نيروي مددكاري نيست تا برنامه ريزي هاي بعدي صورت بگيرد.
* در برخي موارد ما شاهد مجروحاني بوديم كه آنها را عليرغم ميلشان به شهر بم فرستادند، اما حادثه ديدگان به دليل ترس و وحشت و شرايط روحي خاص تمايلي به بازگشت به بم نداشتند .آيا جايي براي اسكان موقت اين افراد در نظر گرفته نشده است؟
- اتفاقاً اين موضوع از توصيه هاي آقاي رئيس جمهور بود و بهزيستي نيز اعلام آمادگي كرد. در اين ارتباط ستاد حوادث غيرمترقبه و نمايندگي آنها در استان ها بايد اقدامات لازم را انجام مي دادند. ضمن اينكه بسياري از اينها به خاطر علائق و دلبستگي هايي كه به آنجا دارند، اصرار به بازگشت دارند. اما آنهايي كه نياز به حمايت دارند ما اعلام كرديم و از استان ها هم خواسته ايم كه براي اقامت كوتاه مدت ظرفيتشان را اعلام بكنند و حتي براي كودكان تا ۱۰ هزار نفر هم ظرفيت سازي كرده ايم.
* هماهنگ سازي اقدامات برعهده كيست؟ بهزيستي چه نقشي دارد؟
- در كرمان اين افراد در آمد و رفت بودند و به محض اينكه به خانواده هايشان متصل مي شدند ديگر نمي ماندند و نزد بستگان خود مي رفتند. البته نگهداري اردوگاهي را هم من صلاح نمي دانم. اينكه ما كمپ هايي ۲۰-۳۰-۴۰ نفره ايجاد كنيم و در مدت طولاني اينها را در كنار هم نگهداري كنيم، كارساز نيست. با توجه به اينكه كمك هاي مردمي، دولت و همچنين كمك هاي خارجي خوب بوده است و مردم هم نشان داده اند كه همه نوع آمادگي دارند، مي بايست هر چه سريعتر برنامه بازسازي شهر بم آغاز شود تا زندگي به ياري خدا با شكلي عادي تر و طبيعي تر براي اين افراد به جريان بيفتد.
* توصيه شما از نظر بهداشت رواني به مردم و در مورد نحوه برخورد با اين افراد چيست؟
- همانطور كه گفتم اين حادثه در مراحل اول حزن و شوك به همراه دارد و همدردي طبيعي است. اما اينكه ما بخواهيم براي مدتي طولاني از اينها سوژه بسازيم و تبليغ كنيم و براي اينها صدقه جمع كنيم، عزت نفس اين افراد، كه بالاترين ويژگي هر فرد است، را خدشه دار كرده ايم. در برخورد با اين افراد بايد كمك كنيم به اميد و اعتمادسازي و نگذاريم كه حس نگراني در اين افراد تقويت شود كه حالا سر و صدايي وجود دارد و پس از اين دوره تنها خواهند ماند و كسي به آنها كمكي نخواهد كرد.
اين مردم كساني بوده اند كه خود نيز روزي در راه هاي خير و انساندوستانه پيشگام بوده اند. پس بايد از كانال ها و مسيرهايي متناسب و درخور شخصيت و به نحوي انساني به مسائل آنها رسيدگي كرد، تا خداي ناكرده با برخي بي توجهي ها، دردي به دردهاي آنها اضافه كنيم و سعي كنيم باري از دوش آنها برداريم.
|