نگاه روز
مردم سالاري ديني و احزاب
ياسر مرادي
وقتي مي گوييم مردم سالاري ديني، به خودي خود دو موضوع را مفروض مي گيريم. ابتدا مردم سالاري قابل قبول و مفيد است و ديگر اينكه دين هم قابل قبول و هم نافع است. به عبارت ديگر وقتي مي گوييم مردم سالاري ديني، اين را قبول مي كنيم كه در جوامع امروزي گريزي از مردم سالاري نيست؛ همچنين از سوي ديگر دين هم يكي از ضرورت هاي زندگي فردي و اجتماعي انسان امروز است.
به طور كلي شرايط جوامع مسلمان به صورت عام و خصوصا ايران و علي الخصوص ايران بعد از انقلاب اسلامي، به گونه اي است كه نه مي توان مردم سالاري را ناديده گرفت و نه مي توان دين را ناديده گرفت. البته در عالم فرض مي توانيم اين دو مولفه را ناديده بگيريم ولي به لحاظ عيني و واقع بينانه اين دو باهم عجين شده اند و يك كارشناس سياسي نيز اگر بخواهد براي جامعه كنوني ايران راه حلي ارائه بكند در نظر نگرفتن هر كدام از اين دو مولفه، مي تواند راه حل او را با مشكلات جدي مواجه كند. بنا بر اين در باب حكومت، نظريات ديني بدون لحاظ كردن مردم سالاري، توان ادامه راه را نخواهد داشت و مردم سالاري نيز بدون در نظر گرفتن مؤلفه هاي ديني امكان تداوم حيات در ايران را نخواهد داشت.
در نتيجه وقتي كه مي گوييم مردم سالاري ديني يعني با وجود دموكراسي در يك جامعه ديني و در چهارچوب دين، اين نوع از حكومت محقق مي شود. حال اين چهارچوب و مكانيسم چند جزء پيدا مي كند. يكي اينكه انتخابات، آزاد باشد، ديگر اينكه انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان بتوانند به راحتي كانديدا بشوند و يا رأي بدهند و مطمئن باشند آنچه كه به صندوق مي ريزند تقلبي در آن صورت نمي گيرد و مكانيسم نظارتي نيز بر آن حاكم است. البته طبيعي است كه در يك جامعه غيرديني معيارهاي انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان با جوامع ديني تفاوت خواهد كرد.
مسلما در چنين جامعه اي احزاب نيزنقش انكارناپذيري را به عهده خواهند داشت.اگر وجود عدالت اجتماعي در مساله تقسيم قدرت نيز پذيرفته شود، تقسيم قدرت در ميان احزاب بايد به ميزان جسارت هاي مردمي آ نان وجود داشته باشد.حزبي مي تواند خود را موفق بداند كه به جاي شعارسالاري، برنامه سالاري را در پيش گرفته و با تنظيم برنامه هاي مدون و مناسب با شرايط مختلف كشور،همواره ضمن پيشبرد اهداف كلي نظام،شورسياسي را در مردم حفظ كند.اگر احزاب صرفا به خود اتكاء كرده و نظام را قبول نداشته باشند عملكرد آنان نتيجه اي جز شورش هاي مردمي به دنبا ل نخواهد داشت و در حالت ضعيف تر آن حتي اگر مردم دست به شورش نزنند قطعا دچار نوعي سردي و بي ميلي نسبت به حضور در صحنه هاي مختلف خواهند شد، از اين رو، نقش احزاب انكارناپذير است.
|