علي رضا رحيمي نژاد
فرودگاه هاي خلوت 
هميشه پس از هر سانحه هوايي براي چند روزي فرودگاه ها خلوت مي شود و مسافران ترجيح مي دهند براي حفظ جان خود كمي ديرتر به مقصد برسند. در اين ميان مسوولان براي جلوگيري از بروز بحران مالي در صنعت حمل و نقل هوايي كشور، قول ها و وعده و وعيدهايي مي دهند و مدتي بعد همه چيز فراموش مي شود تا فاجعه اي ديگر روي دهد.
زنگ خطر
روزي نيست كه پروازي به علت نقص نفي هواپيما به تاخير نيفتد اما با اين وجود هيچگاه اين نقص ها كه گريبانگير مسافران شده است جدي تلقي نمي شود. ظاهراً هنوز براي شنيدن زنگ خطر، فرصت بسيار است.
چاره انديشي 
افزايش نگران كننده سوانح هوايي طي ۳ سال اخير نشان داده است كه هيچ راهي جز بازنگري در سيستم حمل و نقل هوايي كشور به لحاظ سخت افزاري و نرم افزاري وجود ندارد و بايد هرچه سريعتر براي حل اين مشكل كه همراه با حوادث خونبار است چاره اي انديشيده شود.

حداقل يك ماه فرصت لازم است تا علت سقوط «فوكر -۵۰ » مشخص شود، اين را مقامات امارات اعلام كرده اند
مسوولان «كيش اير» نيز منتظر هستند تا كارشناسان فرانسوي با رازگشايي جعبه هاي سياه هواپيماي مسافربري، علت سانحه هوايي و مرگ ۴۳ سرنشين آن را بررسي كنند. آنان اميدوارند نتيجه تحقيقات به گونه اي باشد كه هيچ انگشت اتهامي آنها را نشانه نگيرد و بتوانند به راحتي خود را از مظان تقصير دور نگه دارند؛ اتفاقي كه بعد از هر سقوط رخ مي دهد، هميشه يا خلبان اشتباه كرده يا آب و هوا مساعد نبوده و اين ديگر تبديل به كليشه اي شده است كه پس از هر حادثه مرگبار هوايي بايد منتظر شنيدنش باشيم.
به اعتقاد آمار، طي ۲۵ سال گذشته ۱۵ سانحه هوايي در آسمان ايران رخ داده است و حداقل ۸۴۰ نفر در اين حوادث جان خود را از دست داده اند اما با اين وجود كمتر پيش آمده تا مسوولان صنعت هواپيمايي كشور و صاحبان كرسي رياست در وزارت راه و ترابري و شركت هاي هوايي به وجود نقص در سيستم هوايي اعتراف كنند و درصدد چاره جويي برآيند.
در اين ميان هواپيماهاي شرقي، حادثه سازترين هواپيماهايي بوده كه موجب حوادث خونبار شده اند و ميانگين عمر آنها در هنگام حادثه ۱۱ سال برآورد مي شود.
مرگبارترين سانحه ها
مرگبارترين سانحه هوايي ۲۵ سال گذشته ايران مربوط به سقوط هواپيماي نامي ايليوشين است كه ۳۰۳ نفر رابه كام مرگ فرستاد.
ايليوشين درحالي كه صبح روز پنج شنبه اول اسفندماه سال ۸۱ زاهدان را به مقصد تهران ترك كرده بود، در ميانه راه با ارتفاعات «سيرج» واقع در ۳۵ كيلومتري كرمان برخورد كرد.
تحقيقاتي كه پس از اين حادثه انجام شد، مشخص كرد هنگامي كه هواپيما در ارتفاع ۱۷ هزار پايي قرار داشت، ارتباط كاپيتان اكبر بيگدلي با برج مراقبت فرودگاه كرمان قطع شد و اين درحالي بود كه زمان قطع ارتباط، هواپيما با ارتفاعات سيرج ۷ كيلومتر فاصله داشت.
برخورد هواپيماي«۲۴SU->نيروي هوايي ارتش با توپولف ۱۵۴ شركت هواپيمايي ايران ايرتور پس از حادثه سقوط ايليوشين، خونين ترين سانحه هوايي كشور است كه منجر به مرگ ۱۳۱ نفر شد و اين در شرايطي بود كه توپولف زمان وقوع حادثه فقط ۲ سال عمر داشت.
پس از اين تصادم مرگبار هوايي، برخورد «بوئينگ -۷۲۷» ايران اير با كوه هاي البرز در سال ۱۳۵۹ دلخراش ترين حادثه اي است كه در تاريخ حوادث اينچنيني ثبت شده است: حادثه اي كه با پايان دادن به عمر ۱۲ ساله «بوئينگ -۷۲۷ » ۱۲۸نفر را به كشتن داد.
افزايش سوانح 
از ميان ۱۵ حادثه هوايي كه طي ۲۵ سال اخير روي داده ۵ سقوط، مربوط به ۳ سال گذشته است و اين حوادث باعث شده تا ايران در اين مدت ركورددار سوانحه هوايي شود.
در نخستين حادثه خونيني كه طي اين سالها روي داد، هواپيماي «ياك -۴۰»كه حامل وزير راه و ترابري، ۱۰ نفر از نمايندگان مجلس و مسوولان استان گلستان، ۷ مسافر و ۱۰ خدمه بود با ارتفاعات خرچنگ در ۲۰ كيلومتري جنوب ساري برخورد كرد و به اين ترتيب كاپيتان «آشوب اميرپيكانيا» هرگز موفق نشد مسافران خود را كه براي افتتاح فرودگاه گرگان از تهران راهي اين شهر شده بودند، به مقصد برساند.
شدت اين حادثه كه صبح روز ۲۵ ارديبهشت ماه سال۸۰ روي داد به حدي بود كه اثري از «ياك-۴۰ » متعلق به شركت «فراز قشم» باقي نماند و تكه هاي هواپيما تا شعاع ۲۰۰ متر پراكنده شده بود.
هنگام وقوع اين حادثه هوا بسيار نامساعد بود، به گونه اي كه خلبان پرواز مجبور شد از گرگان به ساري تغيير مسير دهد و تصميم بگيرد در فرودگاه اين شهر فرود بيايد اما او فرصت اين كار را پيدا نكرد.
صبح روز سه شنبه ۲۳ بهمن ماه همان سال، سانحه مرگبار ديگري به وقوع پيوست . «توپولف-۱۵۴ » ايران ايرتور كه با شماره پرواز ۹۵۶ از تهران راهي خرم آباد شده بود، در نزديكي اين شهر با ارتفاعات «گليچ» برخورد كرد و ۱۱۷ كشته بر جاي گذاشت.
مسوولان سازمان هواپيمايي كشور يك ماه بعد علت اين حادثه را خطاي خلبان اعلام كردند.
سال ۸۲ نيز براي سيستم حمل و نقل هوايي كشور سال خوشايندي نبود. پيش از آنكه در اسفند اين سال هواپيماي نظامي ايليوشين سقوط كند، سانحه ديگري نيز در حوالي اصفهان روي داد كه البته براي مقامات ايراني چندان هراس انگيز نبود.
در اين حادثه كه روز سه  شنبه سوم دي ماه روي داد هواپيماي «آنتونف-۱۴۰ » كه حامل ۴۲ مهندس هوا و فضا روسيه و اوكراين و ۵ خدمه بود در ۴۵ كيلومتري شمال شرق اصفهان در روستاي «خاصه تراش» واقع در شهرستان اردستان سقوط كرد و هيچ يك از سرنشينان آن جان سالم به در نبردند.
آنها براي مراسم پرده برداري از هواپيماي «ايران-۱۴۰» عازم اصفهان شده بودند و مقامات ايراني به احترام قربانيان، اين مراسم را براي چند روز به تعويق انداختند و مدتي بعد اعلام كردند خطاي خلبان باعث سانحه هوايي شده است.
كارشناسان ايراني اعتقاد داشتند خلبان در طول پرواز از دستگاه غيرمجاز در «طرح تقرب» استفاده كرده و باعث منحرف شدن هواپيما شده است.
امسال نيز پيش از آنكه «فوكر-۵۰» در خارج از آسمان ايران دچار حادثه شود، سانحه مرگبار ديگري روي داد كه به دليل ايجاد محدوديت هاي خبري گوناگون، جنجال گسترده اي در پي نداشت.
در چهارمين روز از تابستان سال جاري، هواپيماي نظامي «سي-۱۳۰»كه براي پرواز آزمايشي به هوا برخاسته بود در حوالي فرودگاه بين المللي امام خميني(ره) سقوط و سرتيپ ۲ خلبان محمد ارژنگي به همراه ۶ سرنشين، هواپيما را تسليم مرگ كرد.
اكنون پس از تجربه ۱۵ سانحه ناگوار همه منتظر شنيدن اخباري از سقوط «فوكر-۵۰» و مرگ ۴۳ سرنشين آن هستند تا پي ببرند اين هواپيماي ايراني براي چه سقوط كرد. آيا باز هم خلبان اشتباه كرده يا هوا براي پرواز مساعد نبوده است؟

اگر مجبور شديد براي چند سال به زندان برويد، اين خبر را حتما بخوانيد. فراموش نكنيد كه در هر حالتي خيانت از طرف نزديك ترين ها غيرممكن نيست. بنابراين حتما مراقب اطرافيانتان باشيد. چه بسا خنجر از پشت بخوريد! اين بار در ماجرايي كه مي خوانيد خنجر را مادرزني به دامادش زده است.
مادرزن متقلب، خانه وكالتي دامادش را به نام خودش كرد. «محمد.م» داماد اين مادرزن ۶۵ ساله به خاطر عدم پرداخت چك هايش به زندان افتاد، اما او قبل از رفتن به زندان، يكي از دو خانه اش را وكالتي به مادرزنش داد تا او بفروشد و بتواند چك هايش را پاس كند.
«مهشيد» مادرزن اين دامادبخت برگشته هم از فرصت سوءاستفاده كرده و خانه وكالتي را به نام خودش كرد و داماد بيچاره به خاطر نداشتن پول و عدم پرداخت چك هايش چندماهي در زندان آب خنك خورد تا اينكه به كمك يكي از دوستانش توانست مقداري از چك هايش را پرداخت كند و از بقيه طلبكارها هم براي پرداخت مابقي چك ها وقت بگيرد. داماد بيچاره و از همه جا بي خبر، وقتي از زندان بيرون آمد و به سراغ مادرزنش رفت، تازه متوجه شد كه او خانه را به نام خودش كرده است.
محمد اول با خواهش از مادرزنش خواست كه خانه را به نام وي كند تا همه چيز به خوبي و خوشي تمام شود، اما اين مادرزن طماع به دامادش گفت خانه اي كه پولش را پرداخت كرده ام به نام كسي نمي كنم.
داماد بيچاره با شنيدن اين حرف وا رفت وچون چاره اي نداشت از مادرزنش شكايت كرد.
هنگامي كه بازپرس از اين زن ۶۵ ساله پرسيد كه چگونه پول خانه را به دامادت پرداخت كردي، در جواب گفت اصلا به ياد ندارم كه پول خانه را چگونه به دامادم داده ام، فقط همين قدر يادم هست كه در چند قسط به او داده ام.
بازپرس پرونده با قرار وثيقه ۱۰۰ ميليون توماني متهم را براي تحقيقات بيشتر به زندان فرستاد.

شما آقاي «مصطفي» هستيد. ۲۳ سالتان است و در چهارشنبه روزي، در يكي از خيابان هاي طرشت با ۳نفر مست لايعقل در گير مي شويد. آه!ببخشيد يادمان رفت بنويسم دعوا سرچي بود؟ شما در خيابان راه مي رويد و آن سه نفر به طرف شما مي آيند و به شما گير مي دهند به همين راحتي و در همين درگيري ۱۱ضربه چاقو نصيب شما مي شود. ۳ضربه به ناحيه شكم تان و ۸ ضربه به ناحيه سر. بهتر است الباقي ماجرا را از زبان خود مصطفي بشنويد.
۴صبح بود. داشتم از منزل پدر خانمم بر مي گشتم كه يكدفعه ۳ نفر به طرف من آمدند و از حركاتشون هم معلوم بود كه مست هستند و از من پرسيدن بچه اين موقع شب كجا مي ري؟ من هم كه نمي  تونستم حرف زيادي بشنوم به آنها گفتم به شما چه ربطي داره نامردها! يكدفعه يكي از آنها چاقويي از جيبش درآورد وما با هم درگير شديم و آنها ۳ نفري به من حمله كردند و ...
و اما بعد از اين يازده تا ضربه، آقا مصطفي با هزار بدبختي تاكسي دربست مي گيرد و خودش را به بيمارستان مي رساند. حالا البته حال مصطفي رو به بهبود است و نيروي انتظامي پيگير پرونده!

كي گفته نانوا ها جايزه ندارند. آقاي «پيترتايلو» جايزه «باگت۲۰۰۴ » را بخاطر ميزان آشنايي اش با صنايع غذايي و توانايي اش در پخت نان شامل بو، مزه، شكل و تردي، مي گيرد. در اين مسابقه كه با شركت ۱۲۰ نانواي پاريسي برگزار شد، هيات داوران آقاي تايلو را به عنوان بهترين نانوا معرفي كرد و جايزه بزرگ باگت ۲۰۰۴ را كه ۴هزار يورو ارزش دارد به وي اهدا كرد.
انتخاب بهترين نانواي پاريس باتوجه به ميزان آشنايي وي با صنايع غذايي و توانايي وي در پخت نان انجام مي گيرد. پاريس داراي يك هزار و ۳۰۰ نانوايي است و شهرداري پاريس از سال ۱۹۹۴ جايزه باگت سال را به بهترين نانواي اين شهر اهداء مي كند.

روند رو به رشد قاچاق زنان و دختران جوان تاجيك به خارج از كشور، مسوولان را نگران كرده است.
طي سه سال اخير حدود۴۰۰ مورد قاچاق زنان و دختران به صورت گروهي و انفرادي از تاجيكستان به خارج از اين كشور گزارش شده است.
آمار دقيق قاچاق انسان از تاجيكستان مشخص نيست ولي بيشترين قاچاق زن و دختر از اين كشور به آمريكا، عربستان، روسيه، قزاقستان و كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس صورت گرفته است.
از سرنوشت بسياري از زنان و دختراني كه به صورت قاچاق از تاجيكستان به خارج از اين كشور انتقال يافته اند، خبري نيست.
تنها آمار دريافتي از سرنوشت اين زنان و دختران گزارش وزارت كشور تاجيكستان است كه نشان مي دهد، ۸۰ زن تاجيك به آمريكا قاچاق شده اند و اكنون ۱۵ نفر آنان به اتهامات مختلف در آن كشور زنداني هستند.

دو سارق كه با جعل عنوان ماموران نيروي انتظامي اقدام به سرقت و اخاذي مي كردند، شناسايي شدند.
تحقيقات در اين رابطه از زماني آغاز شد كه مردي با مراجعه نزد ماموران نيروي انتظامي كرمانشاه طي شكايتي گفت: روز گذشته - روز حادثه- ۲ مرد كه خود را مامور نيروي انتظامي معرفي كردند به مغازه ام آمدند و به زور مبلغ ۲ ميليون ريال وجه نقد و يك قاب ساعت مچي از من دزديدند و فرار كردند.
پس از طرح اين شكايت، كاوش هاي ويژه كارآگاهان براي به دست آوردن سرنخي از متهمان آغاز شد و آنان پس از مدتي بررسي هاي پليسي موفق شدند يكي از ماموران قلابي را به دام بيندازند.
اين متهم پس از انتقال به اداره آگاهي به جرم خود اعتراف كرد و گفت: «من و يكي از دوستانم با جعل عنوان مامور نيروي انتظامي از مغازه داران اخاذي مي كرديم.»
بعد از اعترافات اين سارق، ماموران جست و جوهاي خود را براي دستگيري همدست وي آغاز كردند كه اين تلاش ها همچنان ادامه دارد.»

موج اعتصابات سراسري كارگري كه از هفته گذشته اسپانيا را در بر گرفته تاكنون ۱۶ زخمي به جاي گذاشته است.
اين افراد در نتيجه  درگيري بين ماموران پليس با كارگران اعتصابي كارخانه كشتي سازي «ايسار» در شهر بندري كاديس روانه بيمارستان ها شدند.
از اين تعداد ۱۵ نفر كارگر و يك نفر خبرنگار هستند كه بر اثر زد و خورد بين ۵۰۰ كارگر معترض و پليس اسپانيا مجروح شده اند.
پنج شنبه هفته گذشته نيز در يك درگيري مشابه در اين كارخانه ۴۰ نفر از نيروهاي پليس و كارگران، زخمي شدند.
زمزمه اعتراضات ياد شده ماه گذشته در پي بي نتيجه ماندن مذاكرات ۱۱ ماهه بين نمايندگان اتحاديه كارگران كارخانجات كشتي سازي ايسار با مسوولان آن براي بهبود شرايط كاري آغاز شد و از هفته پيش با گسترش دامنه اعتراضات به صورت يك بحران درآمد.
بنابر آخرين گزارش هاي دريافتي، اعتراض كارگران كارخانه هاي كشتي سازي مزبور روز گذشته وسعت بيشتري گرفت و به دو ايالت خودمختار باسك و گاليسيا در شمال و شمال غربي اسپانيا نيز سرايت كرد.

كشور افغانستان به عنوان يكي از مخرب ترين كشورهاي آسياي ميانه شناخته شده است. با روند رو به افزايش توليد و قاچاق موادمخدر در افغانستان وانتقال آسان اين مواد به كشورهاي آسياي ميانه، بيماري لاعلاج «ايدز» در اين كشورها بيش از پيش شده است و به همين خاطر اين كشور را مخرب ترين كشور اين منطقه اعلام كرده اند.
آمار رسمي سازمان ملل حاكي از آن است كه افغانستان با توليد چهار هزار تن ترياك در سال گذشته، تامين دو سوم ترياك و هرويين مصرفي جهان را به خود اختصاص داده است. از طرف ديگر بنا به اعلام بانك جهاني اكثر افراد آلوده به ويروس اچ.آي. وي در آسياي ميانه، معتادان تزريقي هستند.

پديده افزايش علاقه جوانان به حضور در «كافي نت ها» و گسترش اين اماكن همچنين استفاده از زنان براي ايجاد جذبه براي حضور جوانان، نگراني مردم و مسوولان كويتي را برانگيخته است. در پي استفاده مالكان سالن هاي «كافي نت» از زنان شرقي براي جلب جوانان، دولت كويت ناچار شد كه به تازگي فعاليت شبانه اين نوع زنان در كافي نت ها را ممنوع سازد. پليس كويت با همكاري ماموران وزارت كار و امور اجتماعي از اين پس زناني را كه شب ها در كافي نت ها و سالن هاي بيليارد مشغول كار باشند، دستگير خواهد كرد. اين زنان بيشتر از اتباع كشورهاي شرق آسيا مانند فيليپين، تايوان و تايلند هستند كه به عنوان كارگر در كافي نت ها و سالن هاي بيليارد خدمت مي كنند.

كار و بار حمام عمومي ها و آرايشگاه هاي آلمان سكه شد! حمام نرفتن و اصلاح نكردن در اين كشور ظاهرا جرم است.
پليس آلمان مردي را كه ۱۸ سال نه حمام كرده و نه به آرايشگاه رفته است، بازداشت كرد.
اين مرد به پليس گفت: آخرين باري كه لباس عوض كردم شب عيد سال ۲۰۰۱ بوده است.
ماجراي دستگيري مرد كثيف از اين قرار است كه يك كارگر شهرداري هنگام جارو زدن خياباني در شهر برلين اين مرد عجيب كه به انسان غارنشين مشهور است را ديد و وي را به پليس تحويل داد