دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۱۰
هويت سياسي و مشاركت شهروندان
002586.jpg
دكتر محمدحسين الهي منش
اشاره: مفهوم مشاركت يا مشاركت سياسي زماني به موضوعي جدي بدل شد كه مفهوم ارتباط ميان دولت و جامعه، مسئله روز آدميان شد. تمام داستان عصر روشنگري براي تأكيد بر اين ارتباط است. اين دوران، دوران برآمدن معنايي جديد از دولت (دولت مدرن) و نيز معناي جديدي از فرد (فرد خودآگاه يا انديويدوآل) بود. معنا و اصطلاح مشاركت، گوياي اهميت نحوه روابط بين اين دو پديدار سياسي جديد است. به اين ترتيب روشن است كه مشاركت سياسي [جدا از دوران نسبتا كوتاه دموكراسي آتني ] نيز اصطلاحي جديد و متعلق به دوران جديد يا مدرن سياست است. از آنجا كه در آستانه انتخاباتي مهم و سرنوشت ساز قرارداريم، مطالعه متن حاضر مي تواند بيان واضح و آشكاري از امر مشاركت سياسي به ويژه در امر انتخابات تلقي شود.
گروه انديشه
كالبدشكافي مشاركت و هويت
مشاركت سياسي نوعي فعاليت اداري و داوطلبانه است كه از طريق آن اعضاي يك جامعه در امور سياسي- اجتماعي خود شركت مي كنند و به صورت مستقيم يا غيرمستقيم در شكل دادن به حيات سياسي- اجتماعي خويش سهيم مي شوند. در قرآن كريم آمده  است: ان الله لايغيروا مابقوم حتي يغير و اما بانفسهم؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتي را تغيير نمي دهد مگر آنكه آنان خود به تحول بخشيدن به زندگي سياسي- اجتماعي همت گمارند.
همانطور كه مي دانيم طي قرون هفدهم و هجدهم متفكراني همچون جان لاك و ژان ژاك روسو و... از حكومت دموكراسي دفاع كردند و سپس ايمانوئل كانت با اشاره به ضرورت شناخت انواع عقل نظري و عقل عملي و لزوم تبيين خود مختاري انسان موجب بالندگي عصر مدرنيته شد. وي درصدد بود تا دموكراسي را از طريق نهادهاي دموكراتيك بسط دهد. در عصر حاضر، هابرماس متفكر معاصر آلماني و از بازماندگان مكتب فرانكفورت در تلاش است كه دموكراسي و مشاركت سياسي شهروندان را از طريق مشاركت گفتماني تقويت نمايد. به نظر او، گرچه عقلانيت ارتباطي مي تواند براي حكومت هاي دموكراتيك بهترين مفر از مناقشه هاي بنيادين جامعه باشد، خاطر نشان مي سازد كه هم تفويض قدرت به شيوه قانوني و هم ضمانت اجرايي قانون بواسطه قدرت بايد هر دو به طور مؤثر حضور داشته باشند.
در غير اين صورت جامعه مدني به طور مطلوب شكل نگرفته و يا در صورت تحقق، مسلماً با موانع ساختاري و كاركردي مواجه خواهد شد.
دكتر كاظم علمداري جامعه مدني را «سازماندهي صنفي مردم براي دفاع از حقوق مدني در مقابل تجاوزات ديگران و دولت» مي داند.(۱)
در ارتباط ميان مشاركت سياسي و جامعه مدني مي توان جامعه مدني را عرصه مشاركت فعالانه، قانوني و داوطلبانه افراد در امر سياست جهت انتخاب نمايندگان و تأثير نهادن بر روند اخذ تصميمات سياسي دانست. مشاركت سياسي نيز از آنجا كه تنها مفهوم واقعي خويش را در جامعه مدني جستجو مي كند، هرگز «يكسويه» نبوده فلذا امكان مشاركت فعال افراد و گروههاي مختلف اجتماعي را فراهم مي آورد.
«ماري  لوين»، هنگام مطالعه انتخابات شهرداري ها در ايالت بوستون آمريكا جهت تبيين انفعال و بي علاقگي سياسي مردم و نيز تشريح صور آسيب شناختي مشاركت كه وي آنها را در انتخابات مزبور مشاهده و مطالعه كرده و سپس به كل جامعه آمريكا تسري داده است- از مفهوم بيگانگي سياسي استفاده مي كند. اقسام بيگانگي كه لوين در نظر مي گيرد عبارت است از:
۱- احساس بي قدرتي سياسي
۲- بي معنايي سياسي
۳- بيگانگي نسبت به فعاليت هاي سياسي
۴- بي هنجاري سياسي
«احساس بي قدرتي سياسي»، اعتقاد فرد به اين است كه وي احساس مي كند عمل او هيچ تأثيري بر تعيين سير وقايع سياسي ندارد. در اين حالت، فرد به اين باور رسيده است كه جامعه به وسيله گروه كوچكي از افراد واجد ثروت و قدرت اداره مي شود كه اين گروه نخبگان در نظر دارند به هر ترتيب ممكن قدرت خود را حفظ كنند. فردي كه چنين احساسي دارد، در مواردي كل فرآيند سياسي را نوعي توطئه مخفيانه مي داند كه هدف از آن فقط بهره برداري از مردم و بازي كردن با سرنوشت آنهاست.
صورت ديگري از احساس بيگانگي «بي معنايي سياسي» بوده كه معمولاً به دو طريق حاصل مي شود: الف- فرد هيچ نوع تفاوت واقعي بين كانديداها حس نكند ب- فرد احساس منفي نسبت به اتخاذ تصميم عقلايي (منطبق با فرهنگ سياسي مشاركتي ماكس وبر) داشته باشد.
حالت «بيگانگي سياسي» هنگامي رخ مي دهد كه فرد از كنش سياسي خود رضايت ندارد و نسبت به عمل سياسي خويش احساس خوشايندي نمي كند كه البته دو نتيجه از آن حاصل مي شود.
۱- فعاليت هاي سياسي افراد در جهت تحقق اهداف شخصي و سودجويانه قرار مي گيرد.
۲- افراد ترجيح مي دهند كه فعاليت هاي اجتماعي نظير مؤسسات خيريه، باشگاههاي ورزشي و... را جايگزين فعاليت هاي سياسي نمايند.
وضعيت «بي هنجاري سياسي» نيز هنگامي حادث مي شود كه اخلاق سياسي ارزشي، كاركرد خود را از دست مي دهد و بدين ترتيب نوعي اخلاق سياسي ماكياوليستي جايگزين آن مي شود.
براساس تحقيقات لوين، افزايش سن مي تواند موجب تقويت بيگانگي سياسي گردد و البته بيگانگي سياسي يك مفهوم رواني- اجتماعي است كه نمي توان بدون توجه به شرايط اجتماعي، سياسي و فرهنگي خاص جوامع گوناگون، آن را براي توضيح و تبيين رفتار سياسي افراد مورد استفاده قرارداد.(۲) در سال هاي بعد تحقيقات گسترده و عميقي پيرامون معني دار نمودن همبستگي ميان متغيرهاي بيگانگي و مشاركت سياسي- اجتماعي صورت گرفته كه در حوصله اين مقال نمي گنجد.(۳)
بدين ترتيب بيگانگي سياسي ناشي از بي هويتي شهروندان است. هويت وجه تمايز بين «من و ما» با «غير و ديگري» است. اين هويت احساسي است كه تعلق فرد به يك كشور، جامعه يا نهاد و مجموعه خاص را نشان مي دهد. برخي معتقدند: تاريخ مشترك، منافع مشترك و سرنوشت سياسي مشترك از جمله وجوه اين هويت را تشكيل مي  دهد. صرف نظر از خود آگاهي شهروندان به اين مقوله، اين هويت موجب تمايز و شناسايي آنان از غير نيز مي شود. بنابراين هويت موجب پيوستگي و همراهي و چسبندگي اعضاي يك جامعه نسبت به يكديگر مي شود.(۴)
در دوران معاصر، معماي هويت بيش از هر عصري آدمي را به خود مشغول داشته است.
انسان عصر جديد، نه تنها در هيئت يك سوژه (فاعل شناسا) بلكه در هيئت يك ابژه، (موضوع شناسا) تولدي ديگر يافته است و بدين سان، انسان مدرن با كوله باري از دانش و قدرت گام در راه شناخت «چيستي» و «كيستي» خود نهاده است.(۵)
از ديدگاه روانكاوانه، هر كسي در زندگي خود تجربياتي مي اندوزد و بر هسته اصلي شخصيت خود، لايه هاي جديدي مي افزايد، چنانكه افزايش و تثبيت اين لايه ها سبب شكل گيري هويت آدمي مي شود. «اريك اريكسون» از جمله روانشناسان بزرگي است كه به مقوله احساس هويت توجه زيادي كرده است. به عقيده وي انسان در هر يك از مراحل رشد با يك بحران رواني- اجتماعي روبه رو است. چگونگي حل اين بحران ها، اساس نظريه  اريكسون را تشكيل مي دهد. در صورتي كه فرد توانايي حل اين بحران ها را داشته باشد، امكان رويارويي با مسائل بزرگتر رواني را نيز مي يابد و مي تواند سلامت رواني خود را نيز تأمين كند. در غير اين صورت، سلامت رواني وي دچار مخاطره مي شود. منظور از بحران، نقطه عطف مراحل زندگي يا دوره اي مهم از زندگي انسان است كه در عين سختي و دشواري، امكان غلبه بر اين سختي نيز وجود دارد.
گذشته از سطح فردي، هويت در سطح بالاتر و عام تر به مفهوم هويت جمعي Collective Identity)نيز قابل رؤيت است و منظور از آن عبارت است از حوزه اي از حيات اجتماعي كه فرد خود را با ضمير «ما» متعلق و منتسب بدان مي داند و نسبت به آن احساس تعهد و تكليف مي كند.(۷)
از نظر دوركيم، تكوين بعد اجتماعي هويت ملي در عصر مدرن، به ايجاد فضاي تقسيم كار اجتماعي و طولاني تر كردن زنجيره هاي همبستگي و همدلي بستگي دارد كه با همبستگي ارگانيكي تحقق مي يابد. يكي از شاخص ها ي ضعف يا عدم وجود بعد اجتماعي هويت ملي «بيگانگي اجتماعي» است. بسياري از جامعه شناسان و روانشناسان همچون: شنگر، ديويد ريزمن، اريك اريكسون، فريد نبرگ و گودمي، بيگانگي را معادل «بحران هويت» تلقي نمود. برخي ديگر نيز احساس بي هويتي را به عنوان يك مؤلفه از بيگانگي به حساب مي آورند.
بحران هويت به معناي تغيير و در معرض تهديد دائمي قرار گرفتن گريز ناپذير است؛ از اين جهت تلاش هايي براي باز تفسير و بازسازي مستمر مؤلفه ها و اجزاي هويت صورت گرفته، حال آن كه بايد اذعان كرد در حفظ هويت ها كاري از ما ساخته نيست حتي اقدام سياسي نيز در اين زمينه جوابگو نخواهد بود. معهذا، تغيير هويت و بحران هويت اجتناب ناپذير است. مطلوب اين است كه در عرصه سياست، بحث از بحران هويت را كنار بگذاريم. مي توان آن را به عنوان يك بحث فرهنگي مطرح نمود ولي نبايد آن را سياسي كرد. از راه حل هاي سياسي نيز نمي توان جهت رفع بحران هويت استفاده نمود چرا كه منجربه تشديد آن مي شود و نتيجتاً تبعات خشونت آميزي را به دنبال مي آورد.(۹)
البته شايان ذكر اين كه هويت ها جملگي ساخته مي شوند و هر چند طبيعي به نظر مي رسند ولي في الواقع طبيعي و ذاتي نيستند. قدرت هاي هژمونيك همواره دست اندركار هويت سازي بوده و براي حفظ آن از هرگونه كوششي دريغ نمي كنند. پس اگر هويت ها ساخته مي شوند بايد مصالح و منابعي براي آنها وجود داشته باشد.به بيان ديگر، هر جامعه بايد منابعي هويت بخش و معناآفرين را در اختيار اعضاي خود قرار دهد تا آنها بتوانند بدينوسيله هويت يافته و زندگي خود را معنا دار كنند. شرايط و چارچوب لازم براي تركيب، پردازش و باز تعريف منابع هويت بخش هم توسط جوامع و گفتمان هاي مسلط فراهم مي شود.(۱۰)
روانشناسان سياسي بر اين باورند كه بحران هويت معمولاً موجب پديد آوردن نوعي «آنومي» در سطوح مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خواهد شد. اين پديده را مي توان خاص جوامع در حال گذار دانست. اين گروه از نظريه پردازان معتقدند كه جامعه بسته كه فاقد هرگونه نهادهاي واسطه بين دولت و ملت و همچنين فاقد هرگونه تحرك سياسي باشد، آهسته آهسته به سوي نوعي «هراس اجتماعي» روان مي شود. در صورتي كه پديد ه  شوم هراس اجتماعي در سطوح مختلف يك اجتماع سايه افكند، آنگاه بايد مترصد جامعه اي بي هويت و همچنين منتظر شهرونداني باشيم كه از خلاقيت سياسي تنفر داشته و نسبت به مشاركت در تعيين سرنوشت خود و حساسيت سياسي بي تفاوت هستند. پرواضح است كه جامعه فاقد هويت جمعي و مشخص، معمولاً توانايي تحول در اركان افقي و عمودي قدرت سياسي را ندارد، زيرا شهروندان چنين جامعه اي اعتماد به مشاركت سياسي و اجتماعي خود را از دست داده و نوعاً دچار بيهودگي و گسيختگي روحي- رواني شده اند.
اگر مي خواهيم مشاركت سياسي از حالت برانگيخته و توده اي به حالت خود انگيخته و عقلايي تحول يابد، بايستي فرايند باز توليد مؤلفه هاي فرهنگ سياسي مشاركتي و فعال همچنان ادامه يابد. فرهنگ سياسي، توليد كننده مشاركت سياسي است. هرچه فرهنگ سياسي از فرهنگ انقيادي و تبعي به سمت و سوي فرهنگ مشاركتي تغيير يابد، آنگاه ميزان مشاركت سياسي افزايش يافته و ماهيت آن نيز متحول مي گردد: مدارس، دانشگاهها، راديو و تلويزيون، مساجد و تريبون هاي عمومي نماز جمعه، مطبوعات و احزاب و تشكل هاي سياسي مدني به عنوان مهمترين منابع توليد كننده فرهنگ سياسي به حساب مي آيند. از اين منابع و مكانيزم ها است كه جهت گيري ها و ايستارها و گرايش هاي سياسي- اجتماعي شهروندان تقويت مي شود و نوع مشاركت سياسي از حالت منفعلانه و تبعي (به تعبير ماكس وبر) به مشاركت سياسي فعالانه سوق پيدا مي كند.
مشاركت سياسي فعالانه مشاركتي است كه حاكي از تصميم خردمندانه، آگاهانه و داوطلبانه فرد يا گروه براي انتخاب موردي كه منافع فردي يا گروهي را تأمين نمايد، است.(۱۱)
مصاديق اين نوع مشاركت سياسي عبارت است از عضويت در تشكل ها و احزاب سياسي، رأي دادن، كانديداتوري و نامزد شدن به منظور تصدي مناصب مختلف حكومتي پارلمان و...
نتيجه گيري موضوعي:
انتخابات هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي در پيش است. «درنگ» جايز نيست؛ هر پديده و رخدادي را در حال حاضر نبايد «رنگ» سياسي زد و بي علت، هركسي را به نوعي «انگ» سياسي متهم نمود و در كوي و برزن اين ديار، بي مهابا «بانگ» انالحق سر داد، چرا كه مطمئناً اين وضعيت ويژه جامعه اي است كه مردم هنوز در آغاز توسعه سياسي قرار داشته و با الفباي سياست چندان آشنا نيستند.
و البته نيك مي دانيم كه جمهوري اسلامي ايران طي ۲۵ سال گذشته، گام هاي مؤثري را در جهت توسعه سياسي برداشته و با ايثارگري هاي وصف ناپذير آحاد ملت ايران توانسته است چارچوب هاي اساسي مردم سالاري ديني را تحقق ببخشد. فلذا در اين شرايط وظيفه هر شهروند مسئولي است كه اوضاع بين المللي را درك نموده و صرفاً در جهت منافع شخصي و مصالح جناحي حركت نكند و به خاطر پيروزي يكي بر ديگري، تفرقه افكني نكرده و بيهوده آب به آسياب دشمن نريزد؛ چرا كه «كلكم راع و كلكم مسئول».
از سوي ديگر وظيفه هيأت حاكمه جمهوري اسلامي ايران است كه در جهت تقويت و توسعه جامعه مدني و نهادهاي مشاركت قانوني كوشا باشد و زمينه هاي تحول از فرهنگ سياسي سنتي به سوي فرهنگ سياسي مشاركتي را فراهم آورد و مسلم است كه قبل از هر چيز شهروندان اين ديار بايد به نقش خويش آگاهي يافته و به عبارتي نسبت به مشاركت سياسي و حق تعيين سرنوشت خود احساس هويت كنند و جايگاه «خويش» را بشناسند و در پايگاه «غير»، دوستي اختيار نكنند.
بدين ترتيب و براساس مطالب پيش گفته؛ ۱- هويت به معناي «چيستي» و «كيستي» شهرونداني است كه از طريق حضور فعال در هفتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي به نقش خويش واقف گشته و توانايي شناخت و ارزيابي وقايع و جريانات سياسي را دارند؛ ۲- هر چند كه هويت ها طبيعي به نظر مي رساند، اما بايد خاطرنشان ساخت كه معمولاً سيال مي باشند و منابع هويت سازي جوامع نيز با توجه به شرايط زمانه متحول مي شوند؛ ۳- دولت ها معمولاً در توليد و باز توليد هويت ها نقش اساسي داشته و در «چيستي» و «كيستي» شهروندان نقش اساسي هويت ها نقش اساسي داشته و در «چيستي» و «كيستي» شهروندان نقش اساسي دارند؛ ۴- با عنايت به انواع فرهنگ ها (اعم از فرهنگ سياسي محدود، فرهنگ سياسي تبعي و فرهنگ سياسي مشاركتي به زعم ماكس وبر) و نتيجتاً انواع سلطه و اقتدار است كه ماهيت حكومت ها و كاركرد آن تحول پيدا مي كند؛ ۵- در صورتي كه حاكمان سياسي جمهوري اسلامي ايران در صدد تحقق نظام مردم سالاري ديني باشند، بايستي الف- منابع هويت ساز را با توجه به منافع ملي و مصالح عمومي مد نظر قرار داده و عملاً از بي هويتي و گسيختگي سياسي ممانعت به عمل آورند. ب- مشاركت سياسي شهروندان در اول اسفند سال جاري را بر مبناي «چيستي» و «كيستي» آحاد مختلف اجتماعي و هويت بخشي به آنها قرار دهند.
*پانويس ها در دفتر روزنامه موجود است.

انديشه
اقتصاد
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |