خورشيد مسي
شاعران سياهپوست
گردآورنده: پاول برمن
مترجم: سامان صالحيان
ناشر: موسسه انتشاراتي گلباران مهر
پاول برمن در مقدمه كتاب شاعران سياهپوست مي نويسد: اين مجموعه، اشعار شعراي انگليسي زبان و سياهپوست آفريقا و ايالات متحده آمريكا را در برمي گيرد. تاريخ تولد شاعران مبناي ترتيب شعرهاست كه به نظر مي رسد روش مناسبي براي اين قبيل كتابها باشد.
هدف اصلي اين مجموعه شعر، آن است كه نشان دهد نويسندگان سياهپوست با پيش زمينه هاي جغرافيايي و اجتماعي مختلف، نسبت به آنچه تجربه سياهپوست ها خوانده شده، چه واكنشي از خود نشان داده اند. اين پرسشي است كه پاسخ روشن و كاملي به آن داده نشده است. از اين رو سعي كرده ام پاسخ هاي مختلف را همراه با دلايل و اطلاعات كافي ارايه كنم تا خواننده علاقه مند بتواند آنها را ارزيابي كرده و پاسخ را بيابد.
«كانتي كالن» شاعر سياهپوست در بخشي از اين كتاب، شعري با نام «ميراث » دارد كه ابتداي آن چنين است:
آفريقا براي من چيست؟
خورشيد مسي يا درياي سرخ
ستاره جنگل يا راهي از ميان جنگل
مردي جسور و قوي يا پادشاهي سياه
زنهايي كه من از ايشان زاده شدم
وقتي پرندگان عدن آواز مي خواندند؟
سه قرن مي گذرد از آن چيزهايي كه پدرانش دوست مي داشتند
درختان ادويه، درخت دارچين
آفريقا براي من چيست؟
همچنين ريچارد رايت در شعري به نام «در برف» احوالات پسركي سياهپوست را شرح مي دهد:
در برفي كه مي بارد
پسري خندان
كف دست هاي خويش را بيرون نگه مي دارد
تا سفيد شوند.
دارودسته هاي نيويوركي
فيلمنامه: هربرت ازبري ـ مارتين اسكورسيزي
مترجم: مهدي چالاك
ناشر: موسسه فرهنگي سناءدل
مارتين اسكورسيزي، فيلمساز صاحب سبك آمريكايي در فيلم دارودسته هاي نيويوركي به روايت بخشي از تاريخ شهر نيويورك مي پردازد و حال و هواي حاكم بر اين شهر را از ديد طبقه عامي آن توضيح مي دهد.
بيروني ـ خيابان و ميدان بهشت ـ شب:
شب گرمي به نظر مي رسد و خيابان پر از مردم و رهگذران است. بعضي از مردم براي رسيدن به هواي تازه در راهروها خوابيده اند. جك مولراني خوشحال در جلوي گروهي از بالاشهري هاي نگران به راه افتاده و پشت سر آنها مردان و زنان ديده مي شوند.
جك: عاليجناب بروت گفت كه شمارو از اين وضعيت نگران كننده بيرون بيارم.
شهروند: البته، هيچ چيز مهم نيست، جز سلامتي ما.
جك: با وجود من، همه توي ميدون بهشت احساس راحتي مي كنند.
او به آن طرف خيابان نگاه مي كند كه يكي از گاري هاي آقاي بارنت باف به وسيله گروهي كشيده مي شود.
گاري بشكه هاي بزرگي را با خود حمل مي كند كه روي آنها با رنگ هاي متنوعي نوشته شده: «داروهاي ضدطاعون... خدمات تاماني» در حالي كه واگن به حركت خود ادامه مي دهد، گروهي از ساكنان شيلنگ بشكه ها را باز مي كنند و دارو سراسر خيابان را فرامي گيرد.