كوچه پشت پستخانه پاتوق طرفداران تمبر بود. مجموعه داران تمبر از اين كوچه قديمي خاطره ها دارند.
دكتر فريدون عبدلي فرد از روزگاري كه به دنبال تمبر ساعتها در كوچه پشت پستخانه پرسه مي زد و يا با عشق و علاقه، تمام سفرنامه هاي خارجيان را خريداري مي كرد ، اولين قدم ها را به سمت تاريخ نگاري پست ايران برداشت
ماني راد
عكس ها: ساتيار
او پزشك است و عاشق تمبر. وقتي درباره رياضي و هندسه حرف مي زند سر شوق مي آيد. ما درباره وضع پست و پستخانه در تهران قديم از او مي پرسيم. دكتر فريدون عبدلي فرد، از تاريخ مي گويد و شاهان و وزراء. از چاپارخانه ها و چاپارچي باشي ها و از تاريخ پست ايران. اما او نيز به مانند همه، ناگفته هايي دارد، حرف ها تمام مي شود، مي رويم سراغ آنها.
دكتر عبدلي فرد مي گويد:«روزي ده شاهي پول توجيبي مي گرفتم. حدود سال هاي ۱۳۳۰-۳۱ بود. شايد بشود گفت: همه چيز زيرسر تمبرهاي رنگ وارنگ احمد شاهي بود و چشم هاي مشتاق من و آن مغازه لوازم ورزشي كه تمبر هم مي فروخت. سكه ها را جمع مي كردم و صاحب تمبرهايي مي شدم به چه قشنگي! كه حالا داشت قديمي تر مي شد و به روزگار ناصرالدين شاه و پيش از آن مي رسيد تا اينكه يك روز رفتم ناقصي آلبوم را بگيرم. همه چيز از اينجا به صورت جدي شروع شد.
يك تمبر پنج توماني چاپ موقت تهران، قلابي از آب درآمد. مغازه دار از آلبوم من درش آورد و جلو چشمم ريزريزش كرد. گفت تقلبي است. همين. خشكم زد. چرا تقلبي است؟ چاپ بدل يعني چه؟ چاپ دوباره چيست؟ و...
البته جاي خالي آن تمبر با يك تمبر اصل پر شد، اما جواب به اين سوال ها و هزار سوال ديگر كشيد به اينكه از تمبر برسم به جست وجو و كندوكاودر تاريخ پست ايران و حتي جهان. حالا سال ۱۳۳۹ بود. در كنكور دانشكده پزشكي قبول شده بودم، درس مي خواندم و آلبوم هاي كوچك و بزرگ را با تمبرهاي مختلف پر مي كردم و هميشه در كوچه پشت پستخانه، پرسه مي زدم به دنبال تمبرهاي قديمي.
حالا ديگر ساختمان پست در ضلع جنوبي ميدان توپخانه جنب تلگرافخانه، همه آن چيزي نبود كه همه مي ديدند، آنجا ناگفته هاي بسياري داشت.»
تاريخچه تمبرپستي
«آنگونه كه پست، تاريخچه دارد، تلگراف فاقد تاريخ است. تلگراف به خاطر نياز انگليسي ها در تهران به يكباره شكل گرفت. چيزي نبود كه لااقل به صورت ديگري وجود داشته باشد. انگليسي ها به منظور كنترل امور سياسي منطقه يك خط تلگراف از جنوب به تهران كشيدند و در اول خيابان ناصريه (ناصرخسرو) ساختماني را به عنوان مركز تلگراف تعيين كردند. اين ساختمان كه بعدها تلگرافخانه ناميده شد در ضلع شمالي دارالفنون قرار داشت. چند سال پس از احداث تلگرافخانه در تهران، تمبر پستي رايج شد.» دكتر عبدلي فرد بسيار دقيق است. وقتي مي پرسيم در چه سالي بود كه تمبرپستي رايج شد، دست در اوراقش فرومي برد و دنبال تاريخ مي گردد: «در سال ۱۲۸۲ هجري قمري بود. يك هيات ايراني طي سفري به كشورهاي اروپايي، سرويس هاي پستي كشورهاي مربوط را مورد مطالعه قرار دادند تا در ايران و طهران تمبرپستي را رواج دهند. اين هيات را سرتيپ حاجي محسن خان معين الملك و مشيرالدوله و اعتمادالسلطنه همراهي مي كردند. در آنجا شخصي به نام ريستر كه از اهداف سفر اين هيات آگاه شده بود با آنان وارد مذاكره شد و قبل از آنكه مذاكره به نتيجه منجر شود، او تمبرهايي را طراحي كرد و به مقامات ايراني ارايه داد. اما اين تمبرها چندان موافق طبع آنها نيامد و طرح هاي ريستر رد شد. او اين طرح ها را مستقيما به دربار ايران فرستاد اما باز هم موفقيتي به دست نياورد. درست يكسال بعد، اين تمبرها را به عنوان اولين تمبرهاي ايراني در نمايشگاهي در سال ۱۸۶۶ م به فروش رساند.» اما همه چيز به اينجا ختم نشد. دكتر عبدلي فرد در ميان حرفهايش هرازگاهي نقب مي زند و از خاطراتش هم مي گويد. دستاورد اين هيات را مي پرسيم و او پاسخ مي دهد: «اين هيات پس از بررسي هاي فراوان با شخصي به نام آلبرت بار كه كارمند ضرابخانه پاريس بود، تماس مي گيرند و كليشه هاي تهيه شده توسط او با نمونه هاي چاپ شده از آن مورد توجه هيات قرار مي گيرد و به ايران آورده مي شود.» آلبومي كه دكتر عبدلي فرد از اولين تمبرها تهيه كرده است، جلو يش روي ميز است. همزمان تمبرها را نشان داده و ادامه مي دهد: «اين تمبرها در چهار قيمت يك شاهي، دو شاهي، چهارشاهي و هشت شاهي كه بعدها تبديل به تمبرهاي پنج شاهي شد، در ايران رواج يافت. اين تمبرها در سال ۱۲۸۳ هجري قمري به ايران آمد و تا سالها استفاده از آن تفنني بود و تنها مختص به فرنگ رفته ها و درباريان و رجال . اين درست زماني بود كه سي سالي مي شد كه در اروپا تمبر رواج داشت.»
پست جديد ايران
دكتر عبدلي فرد از امين الدوله مي گويد. از كسي كه در زمان رياست اش بر چاپارخانه ها، باعث تحول اين اداره شد و به تعبيري اولين وزير پست ايران بوده. در سال ۱۲۸۸ ميرزا علي خان امين الملك كه بعدها امين الدوله شد، رئيس اداره چاپارخانه شد. او از دست پروردگان اميركبير بود و در زمان صدارت سهپسالار بود كه به اين پست منصوب شد. در سال ۱۲۹۰ هجري قمري زماني كه ناصرالدين شاه به اروپا سفر كرد، امين الدوله نيز در اين سفر به همراه شاه بود. او در آنجا از امانوئل پادشاه اتريش خواست تا فردي با تجربه در امور پست را به همراه اين هيات به تهران بفرستد و در اينجا اتفاق مهمي در تاريخ پست ايران افتاد. شايد همه چيز بر اين بود تا «فون داگسبرگ گوستاوريدرر» كه به تهران آمد تا اوضاع چاپارخانه و پست ايران را مرتب كند، به عنوان باني پست جديد ايران شناخته شود. او در سال ۱۲۹۲ به ايران آمد. تا قبل از آن تمبرهاي تهيه شده توسط «بار» به تمبر باقري معروف بودند و بسيار پراكنده استفاده مي شدند. ريدرر با حضورش در تهران و دربار، باعث تحول شد. تمبرهاي جديدي طراحي كرد و تمام چاپارچي ها را داراي لباس متحدالشكلي كرد. او كلاس هاي بسياري تشكيل داد و به آموزش پست و امور اداري و دفتري آن پرداخت. بدين ترتيب بود كه با درايت ميرزاعلي خان امين الدوله، ايران از سيستم پستي منظمي بهره مند شد. ريدرر به مدت يكسال در ايران ماند و هنگامي كه به اروپا رفت، خدمت ديگري به ايران كرد. او در دهم شهريور ۱۲۵۶ هجري شمسي همزمان با اول سپتامبر ۱۸۷۷ ميلادي ايران را به عضويت اتحاديه پستي جهاني درآورد.
پستخانه هاي طهران
با دكتر عبدلي فرد كه متولد سنگلج است و سال ها در خيابان اميريه پرسه زده است سري به طهران قديم مي زنيم. به پستخانه هاي طهران. باز هم او سندي ديگر به رويمان مي گشايد. نقشه دارالخلافه با كاروانسراهاي بي شمارش. حتي نقشه طهران قبل از دارالخلافه. او از كاروانسراهايي مي گويد كه در ابتدا نامه هاي ديواني را تحويل آنجا مي دادند يا نامه برخي از تجار معروف را و مي گويد كه براي اولين بار در زمان امين الدوله اداره پست از دربار جدا شد و سر از ابتداي خيابان لاله زار درآورد. دروازه اي كه در ضلع شمال شرقي ميدان توپخانه قرار داشت به روي خيابان لاله زار باز مي شد. پست طهران براي اولين بار در كنار اين دروازه تاسيس شد. بعدها اين اداره به قسمت جنوبي ميدان توپخانه منتقل شد، ابتداي خيابان ناصريه (ناصرخسرو) و در كنار تلگرافخانه. تا اواخر دوره مشروطيت و حتي اوايل حكومت رضاخان، پستخانه طهران در آنجا قرار داشت. در زمان حكومت رضاخان بود كه ساختمان جديدي در خيابان سپه (امام خميني) ساخته شد. ساختمان روبه روي خيابان خيام كه تا به امروز نيز همچنان استوار و پابرجا مانده. اين ساختمان از دوره رضاشاه مركز پست ايران شد و كوچه كنار آن معروف شد به كوچه پشت پستخانه كه پاتوق تمام عاشقان تمبر بود.
سري به گذشته بزنيم
از همان روزي كه ناظم آمد و مساله رياضي را طرح كرد و او كه هنوز محاسبه حجم را در هندسه نياموخته بود، توانست آن را حل كند و اعجاب همكلاسانش را برانگيزد، از روزگاري كه به دنبال تمبر ساعتها در كوچه پشت پستخانه پرسه مي زد و يا با عشق و علاقه، تمام سفرنامه هاي خارجيان را خريداري مي كرد تا شايد ردپايي از پست و چاپارخانه ها بيابد، درست از همان روزها بود كه دكتر فريدون عبدلي فرد، اولين قدم ها را به سمت تاريخ نگاري پست ايران برداشت. او وقتي از تمبر حرف مي زند، چنان سر ذوق مي آيد كه بي اختيار لبخند به چهره ات مي نشاند. او عاشق تمبر است. اما روزهايي را هم در ذهن دارد كه به دليل مشكلات معاش مجبور به فروش بخشي از گنجينه ارزشمند شخصي خود مي شود. ابروهايش را درهم مي كشد. آهي مي كشد و... سن دواگزوپري مي گويد: «ارزش هر چيز براي وقتي است كه به پايش مي گذاريد.» دكتر فريدون عبدلي فرد، يك پزشك است. يك پزشك خوب كه متعهدانه بعد از بازنشستگي به كارش ادامه داده، اما سالهاست كه تمبر، پست و ارتباط انسان ها برايش دغدغه بوده است. او يك عاشق است...