سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۱۸
تهرانشهر
Front Page

بازگشت به الگوي سابق
پاورچين تا نقطه چين
بيست و چند روز تعطيلي اين برنامه به مناسبت ايام محرم، فرصتي براي بازبيني و تجديد قواست. پيش از اين قرار بود نقطه چين در روزهاي سوگواري تعطيل نشود و جايش چند تا از مصاحبه هاي مهران مديري با آن آدم هاي عجيب و غريب پخش شود
003450.jpg
عكس: هادي مختاريان 
اميرقادري 
روزي روزگاري قصه كوتاهي خواندم درباره يك نويسنده معمولي. نويسنده اي كه داستان كوتاه مي نوشت و براي مجله ها مي فرستاد و اوضاع و احوال بدي نداشت و نسبتا هم در كارش موفق بود تا اينكه يكي از داستان هايش گرفت؛ حسابي هم گرفت. كار به جايي رسيد كه همه شهر درباره آن قصه حرف مي زدند. نويسنده ما از كسب چنين موفقيتي حسابي خوشحال شد تا مدتي روي موج اين موفقيت حركت كرد و خوش گذراند. اما وقتي سر و صداها خوابيد، ناگهان متوجه شد كه ديگر ادامه كار برايش ممكن نيست. چون همه از او داستاني در حد آن داستان مشهور و موفق مي خواستند. قصه جديدش: «خوب بود اما نه به خوبي قبلي.» اين شد كه ديگر هيچ مجله اي داستان هايش را چاپ نكرد و به طرف بدبختي و بيچارگي افتاد.
اين اتفاق حالا يك جور ديگر براي مهران مديري و گروهش افتاده است. آنها وقتي پاورچين را اين قدر جذاب از كار درآوردند، بايد فكر اين روزها را هم مي كردند. حالا همه از مديري، توقع يك سريال به خوبي قبلي را دارند. مجموعه جديدش: «خوب هست. اما نه به خوبي قبلي.»
مهران مديري البته از چند وقت قبل، فكر اين روزها را كرده بود. مجموعه جديدش هم قرار بود تركيبي از مصاحبه هاي جالب با آدم هاي عجيب و غريب و نمايش هايي بلند كه به نحوي با اين مصاحبه ها در ارتباط بودند و با توجه به نوع مصاحبه ها، قرار بود قطعه هاي نمايش هم «لحن»هاي تازه و غريبي پيدا كنند. اما به هر دليل اين اتفاق نيفتاد. اگر ساخت نقطه چين (كه از اسمش هم تمايل سازنده اش براي ورود به حيطه حرف هاي نگفته و خط هاي قرمز پيداست) به آن سمت مي رفت، آن وقت امكان مقايسه اش با پاورچين كمتر بود و مديري اوضاع و احوال نويسنده قصه ما را پيدا نمي كرد.
و حالا مهران مديري دوباره برگشته سر همان الگوهاي امتحان پس داده هميشگي اش و ماجراي دو زوج را تعريف مي كند كه سر همه چيز با هم كل كل دارند و قرار است روي همديگر را كم كنند و اينبار نقش رقيب را بعد از رامين ناصر نصير و جواد رضويان، رضا شفيعي جم بازي مي كند. آنچه باعث مي شود اين الگوي تكراري بعضي وقت ها همچنان جواب بدهد و بخواند، ريزه كاري هاي مديري در اجرا است. چيزي كه معلوم نيست تا كي بتواند بار سنگين جذابيت يك سريال تلويزيوني شبانه را به دوش بكشد.
به همه اين قضايا، اين نكته را هم اضافه كنيد كه سازندگان اين قبيل مجموعه ها، چه روزهاي پراضطرابي را از سر مي گذرانند. اين برنامه هاي نود شبي پرطرفدار؛ به ميدان رقابت شبكه هاي تلويزيوني گوناگون تبديل شده است. پس به جز تماشاگران معمول تلويزيون، مسوولان هم تمركز عجيبي روي اين بخش از برنامه هاي شبكه ها دارند. پس وظيفه مديري و گروهش، سخت تر و سخت تر مي شود.
بيست و چند روز تعطيلي اين برنامه به مناسبت ايام محرم، فرصتي براي بازبيني و تجديد قواست. پيش از اين قرار بود نقطه چين در روزهاي سوگواري تعطيل نشود و جايش چند تا از مصاحبه هاي مهران مديري با آن آدم هاي عجيب و غريب پخش شود. اما اين برنامه نيز به هم خورد تا همه چيز مثل هميشه باشد. آينده نشان خواهد داد كه مديري براي كسب موفقيت، بيشتر و بيشتر در دام الگوهاي امتحان پس داده گذشته خواهد افتاد يا بالاخره مي تواند نوآوري هاي مورد نظرش در طول اين سال ها را به برنامه اضافه كند.

پاتوق
آرامش در حضور ديگران
خيابان انقلاب را فراموش كنيد. آن همه مغازه و بازارچه روبه روي دانشگاه تهران كه حالا پر از سر و صدا و هاي و هوي فروشندگان كتاب هاي كنكور و كمك درسي است، حالا ديگر براي خوره هاي كتاب و علاقه مندان به هنر و ادبيات دارد آزاردهنده مي شود. خيلي از مغازه هاي كتاب فروشي اين خيابان هم لابد به ضرورت زمان و براي اينكه خرج و دخل شان با هم بخواند به اين موج كاذب تن داده اند و تبديل به بازار كتاب ها و تست هاي پيش دانشگاهي و كارشناسي و هزار چيز ديگر شده اند. به اين ترتيب تعداد كتاب فروشي هاي دوست داشتني و آرامش بخش، هر روز دارد در اين راسته كمتر مي شود.
قبلا هم گزارشي از بعضي پاتوق هاي فرهنگي در خيابان كريم خان در همين صفحه ديده ايد، پاتوقي كه مربوط به نشر ثالث و كافي شاپ و فروشگاهش مي شد. اين جور مراكز دارند كم كم در اين خيابان بيشتر مي شوند، طوري كه اگر علاقه مند به كتاب باشيد و بخواهيد دور از آن هياهوي خيابان انقلاب، نگاهي به كتاب هاي تازه به بازار آمده به خصوص در زمينه هنر، ادبيات و فلسفه بيندازيد و در جريان وضعيت نشر قرار بگيريد كافي است سري به اين خيابان بزنيد. در ميان كتاب فروشي هاي مختلف اين خيابان مثل نشر آبي، يساولي، ثالث، مرغ آمين، ني، فردوسي و خيلي هاي ديگر، نشر چشمه، تازگي ها با تغيير دكوراسيون و شكل ظاهري مغازه، تبديل به يك پاتوق درست و حسابي شده است. پاتوقي كه مي شود در آن مدتي از خيابان هاي شلوغ دور و بر جدا شد و از قدم زدن ميان رديف هاي رنگارنگ كتاب لذت برد.
دكور داخلي مغازه چوبي است و قفسه هاي كتاب را دورتادور و وسط مغازه طوري چيده اند كه به راحتي مي توانيد كتاب ها را از نظر بگذرانيد و احيانا به چيزي كه مورد علاقه تان است برسيد. كتاب ها به تفكيك موضوع جدا شده اند و در بخش مفصل رمان - كه مي تواند شما را ساعت ها مقابل خودش نگه دارد - اين تفكيك دقيق تر است و كتاب هاي هر نويسنده با برچسب نامش از همديگر جدا شده اند. در گوشه دنجي از مغازه مي توانيد يك آرشيو موسيقي پيدا كنيد كه تويش همه چيز پيدا مي شود. از جديدترين آلبوم هاي پاپ كه روي جلدش جوانكي دارد با عينك دودي اش ور مي رود تا موسيقي هاي سنتي قديمي و ناياب و راك هاي ايراني و موسيقي فيلم هاي روز دنيا. آلبوم هاي متنوع موسيقي كلاسيك هم كه جاي خودش را دارد.
نشر چشمه فقط يكي از پاتوق هاي آرامش بخش و دوست داشتني است كه مي شود در خيابان كريم خان پيدا كرد و چند ساعتي را با لذت در ميان كتاب هايي گذراند كه دوست شان داريم و بهترين ساعت هاي زندگي مان را پر كرده اند يا روزي پر خواهند كرد.

اتوبان كردستان، گالري شبنم
نقاشي در قلب برج
003453.jpg
عكس:هادي مختاريان 
پيدا كردن آدرس گالري كمي مشكل بود اما وقتي از انتظامات جلو ساختمان مي پرسيديد، آدرس را به شما نشان مي دادند.
گالري شبنم.
گالري نام آشنايي براي اهالي نقاشي يا هنر نيست البته در قياس با همتايان سرشناس خود چون گلستان، برگ، سيحون و ... اما در هر صورت به گفته مدير گالري، در زمره نمايشگاه هاي درجه اول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار دارد. اتفاقا روي آدرس گالري هم تاييد مي كند كه سرراست است و ساده. با كمترين پيچ و خم.
برج هاي بزرگASP اتوبان كردستان.
چند دقيقه به افتتاح نمايشگاه باقي است. ساعت ۵، ساعتي كه براي افتتاح نمايشگاه آثار دو نقاش جوان اعلام شده است. با نزديك شدن به ساعت افتتاح ميهمان ها و عكاس ها و يكي دو نفر خبرنگار - براي تهيه خبر - از راه مي رسند.
-دو بانو در گالري.
يكي از روزنامه هاي صبح، برنامه اين نمايشگاه را چنين معرفي كرده  است، اما اين دو نقاش جوان خبري از درج اين جمله در آن روزنامه ندارند، ظاهرا.
جلو در ورودي به ميهمان ها خوشامد مي گويند. گالري پذيراي تعداد زيادي از ميهمان ها نيست. شايد دليلش كوچك بودن فضاي آن است. قرار بود تعداد بيشتري از آثار نقاشي در اين نمايشگاه قرار گيرد كه به همان دليل - عدم وجود فضاي كافي - تعداد نقاشي ها كاهش يافت.
- سماقدياني و سارا حسنخان ابري 
به خبر آن روزنامه كه نگاه مي كرديد انتظار دو خانم با ميانگين سني ۳۰ يا ۴۰ سال را داشتيد اما اين دو هنرمند تنها ۲۰ سال دارند. سارا ابري درباره سبك كاري خود در اين نمايشگاه مي گويد: «بيشتر دو سبك «آبستره» و «فيگوراتيو» را دنبال كردم.» سما قدياني نيز بيش از اين چيزي نمي گويد: «با خانم ابري به اين نتيجه رسيديم كه بيشتر نيرو و ذهنيت خود را روي دو سبك متمركز كنيم.» هر دو دانشجوي نقاشي دانشگاه آزاد - واحد تهران مركز - هستند و پيش از اين هر يك سابقه حضور در دو نمايشگاه گروهي و يك نمايشگاه انفرادي را در كارنامه هنري خود ثبت كردند. طبقه بالاي گالري، آتليه است. البته اينطور به نظر مي رسد و پس از پرسش و سوال از مدير گالري مطمئن مي شويم كه حدسمان درست است.
فردي با كت و شلوار سرمه اي در وسط سالن كوچك نمايشگاه با در دست داشتن پوستر تبليغاتي مسابقه دوچرخه سواري، مدعوين را به ديدن اين مسابقه در سال جديد دعوت مي كند. فرصتي بهتر از اين براي تبليغ دست نمي دهد.
خانم صادق نژاد استاد نقاشي دانشگاه آزاد كه براي ديدن آثار دو شاگرد خود وارد گالري مي شود قبل از هر چيز نگاهي گذرا به مجموعه كارها مي اندازد. مي گويد: «در مجموع آثار خوبي است، فقط بايد بيشتر تلاش كرد و كار.»
واكنش پسري ۱۰ ساله در اين گالري نظرها را به سوي خود جلب مي كند. گربه ناخوانده بدون سر و صدا وارد سالن شد و اين پسر با ديدن آن وحشت كرد. اين گربه تا آخر مراسم افتتاحيه ميهمان گالري بود.
عكاس روزنامه - هادي مختاريان - مي گويد: «براي عكس انداختن، بايد عكس را ساخت. اينجا جز تابلو چيزي نيست.» بنابراين از ساير ميهمان ها تا خود خبرنگار اين گزارش، براي درست كردن عكس و فضاي مطلوب عكاسي استفاده كرد!

ستون شما
زورگيري 
تماس تلفني محمد بخشي از شهروندان ساكن جنوب شرق تهران يك پيام ويژه است براي نيروي محترم انتظامي: «سه راه افسريه پاتوق زورگيرهاست و آنها مرتباً مشغول آزار و اذيت مردمند.»
- رسيدگي بفرماييد... لطفا.ً
حمايت، حمايت 
«صفحه سفر و طبيعت با گرايش محيط زيست مورد تاييد ماست.» امضاء: جمعي از فعالان زيست محيطي ايران.
- آقاي ذاكري و خانم صفايي از شرمندگي صورتشان گل انداخته. متشكريم.
عيد و عيدي 
و نامه اي كه تلخ است:
«عيدي بازنشستگان در سال ۷۶ و ۷۷، سي هزار تومان بود، در سال ۷۹، شصت هزار تومان،  در سال ۸۰، هفتاد هزار تومان و در سال ۸۱ صد هزار تومان، اما آيا نرخ تورم امسال با سال گذشته يكسان است؟ سال ۱۳۸۱ گوشت كيلويي ۳ هزار تومان بود و امسال فعلاً در بهمن كيلويي ۴ هزار و ۲۰۰ تا ۴ هزار و ۵۰۰ تومان است، آيا با ۱۰۰ هزار تومان مي شود عيد را به خوبي و خوشي تمام كرد؟
- مرتضي مفيدي، كارمند بازنشسته،  به نمايندگي از همه رفقاي همدرد.
ناگه گرفتار شدم 
جناب آقاي يزدان فتاحي پور، شعري كه در پايان مقاله تان نوشته بوديد جالب بود:
با عشق به فرجام هر كار شدم،  ناگه به دام عشق گرفتار شدم 
اين درد كه از عشق آمد پديد، چو غرق در تماشاي آن يار شدم.
- لازم به ذكر است اينكه مي گويند تن شعراي بزرگ ما در گور مي لرزد، صحت ندارد. كارتان را بكنيد!

دورنگ از رنگ هاي آينه
پاتوق فرهنگي كتاب ما، امروز در ششمين جلسه نمايش فيلم اش ساعت ۱۹ دو قسمت از سريال مستند «رنگ هاي آينه» به كارگرداني ناصر پويش را نمايش مي دهد. اين سريال به سرگذشت سبك نقاشي قهوه خانه اي و خالق هايش مي پردازد. در اين جلسه قسمت هاي چهارم و سيزدهم اين سريال مستند نمايش داده مي شود. قسمت چهارم به ريشه ها، اصول زيبايي شناسي و رابطه اين سبك نقاشي با نقالي و قهوه خانه ها اختصاص دارد و در قسمت سيزدهم حسين همداني به عنوان يكي از چهره هاي سرشناس نسل دوم اين نقاشي كه سرنوشت، شرايط ناگواري برايش رقم زده سوژه اصلي فيلم است. جلسه نقد و بررسي هم با حضور «محمدتهامي نژاد» منتقد باسابقه، بعد از نمايش فيلم برگزار مي شود.

جشنواره ياوران حسين (ع)
اگر به تئاتر و نمايش هاي مذهبي علاقه داريد و فكر مي كنيد در اين زمينه ايده هاي جديدي توي ذهنتان داريد كه تا به حال جايي ديده نشده، اين فرصت را از دست ندهيد. واحد نمايش فرهنگسراي جوان (خاوران) دارد اولين جشنواره نمايش هاي مذهبي كارگاهي جوانان و نوجوانان خلاق را برگزار مي كند. نام جشنواره را گذاشته اند؛ ياوران حسين (ع) و براي شركت درآن مي توانيد آثارتان را در قالب فيلم يا ارايه طرح در سه موضوع اميد و انتظار، سلحشوري و نيايش تا۷اسفند ماه به دبيرخانه جشنواره بفرستيد. اين آثار بعد از باز بيني، ۲۳اسفند در جشنواره شركت داده مي شوند و به نفرات برتر جوايز نفيسي اهدا مي شود. آدرس دبيرخانه هست، ميدان خراسان - خيابان خاوران - فرهنگسراي جوان واحد نمايش. اگر اطلاعات بيشتري خواستيد بااين شماره ها تماس بگيريد:
۳۷۳۰۰۰۲-۵ و۳۷۱۷۰۳۸

ذهن زيبا
اوضاع و شرايط آدمي را نمي سازد، او را بر خودش آشكار مي كند.
جيمز آلن
وجود ما نويسندگان و هنرمندان اگر تنها يك علت داشته باشد، آن علت چيزي جز اين نيست:  سخن گفتن به جاي همه آن كساني كه نمي توانند سخن بگويند.
آلبركامو
اشخاص خاموش به ندرت بي زبان هستند.
هوارد نيومن
حتي اگر ماهي هم دهانش را بسته نگه دارد به دردسر نمي افتد.
پرمودا بترا

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
بهترين فرصت فيلم ديدن امروز در خانه هنرمندان ايران است. اينجا،  انجمن سينماگران آزاد فيلم «يك ذهن زيبا» ساخته ران هاوارد را نمايش مي دهد. فيلمي كه درباره زندگي واقعي جان نش رياضي دان و نابغه آمريكايي ساخته شده و دو سال پيش در مراسم اسكار برنده چند جايزه اصلي شد. به خصوص اسكار كارگرداني (ران هاوارد) و بازيگري نقش مكمل زن (جنيفر كانلي). راسل كرو در نقش اصلي اين فيلم، بازهم بازي عالي ارايه داده و اد هريس (در يكي از نقش هاي فرعي داستان) مثل هميشه دوست داشتني است. فيلم را مي توانيد ساعت ۱۴ در خانه هنرمندان تماشا كنيد. در اين برنامه خانم فاطمه معتمدآريا هم درباره «بازي هاي خاص» سخنراني خواهد كرد.
در ضمن اعضاي فيلم خانه ملي ايران امروز ساعت ۱۸ در سينما صحرا مي توانند فيلم جيبي پراز معجزه (معجزه سيب) كه فرانك كاپرا در سال ۶۱ آن را ساخته تماشا كنند .
كتاب 
«يادداشت هايي در باب سينماتوگرافي» نام كتابي است كه تازگي به بازار آمده و دو انتشارات، تقريباً هم زمان دو ترجمه از آن را ارايه كرده اند. كتاب، مجموعه اي از يادداشت هاي روبر برسون، فيلمساز مشهور و جريان ساز فرانسوي است كه در دوره ۴۰ ساله فيلمسازي اش آنها را نوشته. برسون با فيلمهايي مثل جيب بر، پول، ناگهان بالتازار، موشت و ... شناخته شده است و در كتاب، كشف ها و تجربه هاي فيلمسازي اش را در قطعه هاي كوتاه آورده. مترجم نشر مركز، علي اكبر عليزاد است كه در مقدمه كتاب متني از لوكلزيو نويسنده فرانسوي آورده و مترجم نشر ماكان، بهرنگ صديقي است كه كتابش با مقدمه اي از سوزان سانتاگ شروع مي شود. يادداشت هاي كتاب برسون در فاصله سال هاي ۱۹۵۰ تا ۷۴ نوشته شده اند.
نگارخانه 
براي تماشاي گالري هاي نقاشي بايد دو ويژگي عمده داشته باشيد: اول اينكه به اندازه كافي به نقاشي و سبك هاي مختلف اش علاقه داشته باشيد و دوم اينكه به اندازه كافي بي كار باشيد يعني فرصت سرزدن به نگارخانه ها را داشته باشيد. اگر علاقه و فرصت اش را داريد مي توانيد به اين نگارخانه ها و گالري ها سر بزنيد:
- در گالري شبنم (برج هاي آ.اس.پ،  واحد ۴۱۸) نمايشگاه نقاشي هاي خانم سما قدياني و سارا خسرخان ابري تا فردا برقرار است.
- نگارخانه الهه (خيابان آفريقا، خيابان گلفام، شماره ۴۷) ميزبان آثار نقاشي فرخ شايسته است كه تا ۱۰ اسفند هم ادامه دارد.
- در گالري هاي خانه هنرمندان مي توانيد دنبال نمايشگاه نقاشي و ويديوآرت هاي شهرام كريمي (نقاش روي كرسي) بگرديد كه تا شنبه آينده ادامه دارد.
نمايشگاه 
اين نمايشگاه راست كار دانشجوهاست. نمايشگاه بزرگ كتاب هاي خارجي مركز نشر دانشگاهي چند روزي است كه افتتاح شده و از آنجايي كه قيمت كتاب ها با دلار ۲۵۰ تا ۴۵۰ تومان محاسبه مي شود فرصت خوبي براي خريدن كتاب هاي دانشگاهي است. ۸۵۰۰ عنوان كتاب از ۲۵۰ ناشر اروپايي و آمريكايي در اين نمايشگاه عرضه شده و سقف خريد براي دانشجوها ۱۰۰هزار تومان است. استادها هم مي توانند تا سقف۲۰۰ هزار تومان خريد كنند. آدرس نمايشگاه هست:  خيابان وزرا، نبش خيابان نهم، شماره ۸۵، از ساعت ۳۰:۸ تا ۱۶ مي توانيد از نمايشگاه بازديد كنيد.
فرهنگسرا
اگر دور و برهاي ميدان امام حسين زندگي مي كنيد يكي از اين روزها (مثلاً امروز) سري به فرهنگسراي سالمند بزنيد.
در اين مركز، كلي برنامه و دوره آموزشي هست كه مي توانيد تويشان شركت كنيد. اينها چند تا از اين برنامه ها هستند: كانون شعرخواني (شنبه ها ساعت ۱۶ تا ۱۸) / كارگاه زبان (يكشنبه و سه شنبه ساعت ۱۶ تا ۱۸) / كانون نجوم (چهارشنبه ها ساعت ۱۸ تا ۲۰) / كانون هنري مهر (پنجشنبه ساعت ۱۲ تا ۱۴) / كانون نقاشي  نابينايان (پنجشنبه ساعت ۱۴ تا ۱۶) / هم انديشي بانوان (همين امروز ساعت ۳۰:۱۵ تا ۱۷) / كانون خبرنگاري (پنجشنبه ساعت ۱۵ تا ۱۷).
تلويزيون 
امشب مهمترين اتفاق در تلويزيون،  كليدخوردن دوباره جام باشگاه هاي اروپاست. ساعت ۱۵:۲۳ بازي رئال مادريد و بايرن مونيخ را فراموش نكنيد.
«اين راهش نيست» امشب ساعت ۲۵:۲۰ از شبكه ۳ پخش مي شود. اين قسمت سيزدهم سريال است و قرار است در آن فريدون بعد از خلاص شدن از ماجراي آفتابه قديمي و مسي با كار جديدي روبه رو شود كه به سادگي ۸۰ ميليون تومان نصيب اش كند و...
حجربن عدي (شبكه ۵، ساعت ۱۹)، آبي مثل دريا (شبكه ۵، ساعت ۲۱)، حقيقت تلخ (شبكه ۲، ساعت ۲۱) و وارث (شبكه ۱، ساعت ۱۰:۲۲) برنامه هاي ديگري هستند كه امشب مي توانيد تماشا كنيد.

مردم
كامكارها
اولين چيزي كه موقع شنيدن خبر تازه اي از گروه كامكار، توجه آدم را به خودش جلب مي كند اين است كه كامكارها از معدود گروه هاي ايراني  هستند كه در مدتي نسبتا طولاني، كار گروهي را تاب آورده اند واز هم نپاشيده اند. موفقيت هاي داخلي و بين المللي اين گروه حكايت از توفيق اين اتحاد دارد.
آنها در مراسم اعطاي جايزه صلح نوبل، به عنوان يك گروه موسيقي ايراني حضور داشتند وجوايزي هم از جشنواره موسيقي فجر دريافت كردند. چندي پيش هم مايكل نايمن آهنگساز انگليسي و سازنده موسيقي متن فيلم هاي معروفي مثل «پيانو» به ايران آمد تا براي ضبط آلبومي مشترك با اين گروه به نتيجه برسند. تور اروپايي اين گروه هم كه در راه است.
رخشان بني اعتماد
با يك اپيزود ۳۰ دقيقه اي از يك فيلم بلند در جشنواره فجر حضور پيدا كرد، اما بيش از اغلب فيلمسازهايي كه با فيلم هاي بلندشان دربخش مسابقه سينماي ايران حضور داشتند مورد توجه واقع شد. نام اين اپيزود «ننه گيلانه» بود واولين حضور فيلمسازهاي زن كشورمان در حوزه سينماي دفاع مقدس به حساب مي آيد. اما انگار موفقيت اين فيلم كوتاه باعث شده كه بني اعتماد با اعتماد به نفس بيشتري سراغ اين داستان برود و تصميم گرفته كه نسخه سينمايي بلندي از اين داستان تهيه كند. رخشان بني اعتماد جدا از اين كه كارگردان خوبي است، حرفه اي باهوشي هم هست و به اين ترتيب قصد دارد از بودجه اي كه براي ساخت يك فيلم جنگي در اختيارش گذاشته شده حداكثر استفاده را بكند. «ننه گيلانه» ارزش توجه بيشتر را دارد.
پيترجكسون 
اوضاع سينما و تماشاگرانش جوري است كه نمي توانيم هرچند وقت يك بار، سراغ پيترجكسون نرويم. آخرين بخش از سه گانه ارباب حلقه هاي«جكسون» همچنان مي فروشد و حتي از دو قسمت  قبلي هم موفق تر بوده. در اغلب مراسمي هم كه آخر سال مسيحي براي تعيين برترين فيلم هاي سال برگزار مي شود، قسمت سوم «ارباب حلقه ها» با عنوان «بازگشت شاه» بيشترين جايزه را گرفته است و بالاخره آخرين خبر اينكه فيلم جكسون پس از تايتانيك به پرفروش ترين فيلم تاريخ سينما بدل شده. هرچند كه هيچ اميدي براي كسب مقام اول ندارد، آخر فاصله فروشش با تايتانيك، ۸۰۰ ميليون دلاراست!

تصحيح
در گزارش «عروس چاپلين هنرمند، هنرمند ايراني» روز شنبه دوم اسفند، نام خانوادگي آقاي غلامعباس اميدي به اشتباه،«اميري» درج شده است كه بدين وسيله تصحيح مي شود.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |
|  طهرانشهر  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |