مروري بر پيشينه و عملكرد دولت تركيه
محافظه كاران دموكرات
|
|
نفيسه كوهنورد
زير ذره بين
چندي پيش نخست وزير تركيه در جمع كودكان و نوجوانان در برنامه اي تلويزيوني حضور داشت. اولين سؤالي كه اميد، سيزده ساله از او پرسيد، اين بود: شما مي گوييد عوض شده ام! چرا عوض شده ايد؟ پاسخش اين بود: شما هم زماني كه بزرگتر شديد، اين را تجربه خواهيد كرد. اگر كسي امسال و چند سال قبلش يكي باشد، بايد در وجود او و ادراكش شك كرد.
دو سال پيش، ۱۲ آبان، حزبي پيروز انتخابات مجلس تركيه شد كه تنها ۱۵ ماه از تولدش مي گذشت. جامعه ترك پر بود از سؤالهايي درباره ماهيت اين حزب.
مردان حزب، زماني فرزندان خلف نجم الدين اربكان رهبر ناسيوناليست اسلام گراي احزاب فضيلت، رفاه و سعادت بودند و خود مي گفتند از گذشته درس گرفته اند و بسياري از افكار خود را در گذشته هاي نه چندان دور دفن كرده اند. گرچه اربكان بر اين باور بود كه ايشان از سربازيگوشي ماهيت خود را فراموش كرده و در موج جامعه سياسي متلاطم تركيه گم شده بودند. حزب عدالت و توسعه به رهبري رجب طيب اردوغان، بي هيچ شعار صريحي، فصل جديدي از تاريخ جمهوري تركيه را آغاز كرد و اكنون در دومين سالگرد تأسيس، در پي بنيان نهادن هويت و شناسنامه اي مستحكم بر زمين لرزان سياست تركيه است تا خود را تثبيت كند.
چندي پيش استانبول ميزبان ميهمانان كنفرانس بين المللي دموكراسي محافظه كار بود؛ جامعه اي كه عدالت و توسعه اي ها با بر كندن رخت ملي گرايي و اسلام گراي راديكال بر تن كرده اند: دموكراتهاي محافظه كار.
او مي گويد عوض شده ام
آبان ماه امسال جشنهاي هشتادمين سالگرد تأسيس جمهوري لائيك تركيه مصادف بود با دومين سالگرد پيروزي انتخاباتي حزب عدالت و توسعه. در محافل روزنامه نگاري و نويسندگي ترك بحث داغ، موضوع تقيه بود و تغيير. چند شبي كه با بسياري از حريتي ها، مليتي ها، زماني ها و ... در استانبول گردهم مي آمديم، مهمترين سؤالي كه مطرح مي شد اين بود كه آيا اردوغان با آن پيشينه تندرو و راديكالي كه زمان شهرداري اش در استانبول از خود بر جاي گذاشته بود، حالا واقعاً تغيير كرده يا فقط تقيه مي كند تا خود وهمقطارانش قدرت را در چهره ها و ميادين سياسي ديگر نيز صاحب شوند؟ اردوغان بارها و بارها پس از انتخابات، گفته بود كه گذشته اش را پشت سر نهاده و اكنون با ديدي متفاوت به دنيا، سياست و دين مي نگرد. اما نگرش رهبران لائيك هنوز به او با ديده ترديد است. بارچين خبرنگار ميانسال مليت در اين باره مي گويد: «پذيرش تغيير عقيده، آن هم در دوره اي نه چندان طولاني، اندكي سخت است. از ديگر سو، اگر كسي كه سالها با تفكري همراه بود و به گونه اي عمل كرده كه نشان دهنده باور به آن اصول است، به يك باره تغيير كند، چطور مي شود اعتماد كرد كه باز هم دگرگون نخواهد شد؟»
اردوغان، خود اين دگرگوني را ماهيت و فطرت انسان و لازمه رشد در جامعه مي داند. چندي پيش نخست وزير تركيه در جمع كودكان و نوجوانان در برنامه اي تلويزيوني حضور داشت. اولين سؤالي كه اميد، سيزده ساله از او پرسيد، اين بود: شما مي گوييد عوض شده ام! چرا عوض شده ايد؟ پاسخش اين بود: شما هم زماني كه بزرگتر شديد، اين را تجربه خواهيد كرد. اگر كسي امسال و چند سال قبلش يكي باشد، بايد در وجود او و ادراكش شك كرد.
گروهي ديگر معتقدند كساني كه اردوغان را باور داشته و پذيرفته اند نه چنين سؤالي از او مي پرسند و نه انتظار اين تغيير را دارند. به اعتقاد اين گروه آنچه اردوغان را مجبور به تكرار اين سخن مي كند فشارهاي بيروني است كه به او وارد مي شود.
تلاش براي اثبات تغيير را، البته، تاريخ جمهوري تركيه همواره در خود داشته است. تنها اردوغان نيست كه پس از به قدرت رسيدن، سعي بر متقاعد كردن مخالفان براي باور نمودن دگرگوني اش داشته است .از عدنان مندرس تا دميرل، بسياري از رهبران احزاب بويژه محافظه كاران و ملي گرايان اسلامي چنين آرزويي داشتند.
مندرس نخست وزير به دار آويخته شده ترك، در واپسين دوران اقتدارش سازمان ملي گرايان را بست و پرونده هايي براي برخي اصحاب طريقت و دين گشود و عده اي را محكوم و دستگير كرد تا با اثبات تغييرش، از گزند نظاميان كه همواره خود را تنها صاحبان صالح جمهوري مي دانستند، به دور ماند، هر چند نتوانست.
دميرل هم زماني حزب عدالت را بنيان نهاد و اين جمله كه حزب، ملي گرا و محافظه كار بوده و به مالكيت و خانواده احترام مي گذارد، در ديباچه حزب جاي گرفت. وقتي دميرل نخست وزير شد، جمله اي كه از اساسنامه حزب خارج شد نيز همان جمله فوق بود. او حتي براي خروج از چنگ مخالفان و منتقدان رفتارهاي جالب تري نيز داشت. نخست وزير ترك نه در زمان دانشجويي و نه در دوران كار فرصت رفتن به كنسرتها را داشته و با موسيقي غربي هم به گفته اطرافيانش آشنايي خاصي نداشت اما وقتي به كنسرت موسيقي غربي دانشجويان ترك رفت با بيان اين جمله كه نسل آتاتورك اينجاست، سعي كرد پايبندي خود را به بنيان گذار جمهوري ثابت كند.
تورگوت اوزال هم بارها از اين كه ملي گرايي و محافظه كاري چه زيانهايي براي حزب و دولت داشته سخن گفته بود و در زمان نخست وزيري اش راههاي گوناگوني براي رهايي از اين اصول آزمود.
جودت آكجالي نويسنده روزنامه يني شفق بر اين باور است كه موضوع را مي توان در چارچوب اين سؤال ارزيابي كرد كه آيا در تركيه براي خدمت به مردم كارهايي كه دولت انجام مي دهد مهم است يا افكاري كه سران آن در مغزشان دارند؟
او مي گويد: «متأسفانه در تركيه سياسيون را نه با آنچه انجام مي دهند كه با حدس و گمان در آنچه ممكن است انجام دهند ارزيابي مي كنيم.»
عثمان ايري داغ نويسنده آكسيون هم معتقد است كه حساسيتهاي بيش از حد بر جنبش محافظه كار اسلام گرا و معرفي اين جنبش از سوي رسانه ها به عنوان مرتجعان، ناسيوناليستهاي افراطي و دشمنان جمهوري باعث شد اين گروهها همواره از ابراز باورهاي خود بترسند.
اكنون با نگاهي به عملكرد دو ساله عدالت و توسعه مي توان دريافت كه اين حزب اسلام گرا تا حدود زيادي بر قول خود در مورد لطمه نزدن بر نظام لائيك جمهوري تركيه پايبند بوده و حتي در برخي موارد براي اثبات اين عهد از احزاب ريشه دار لائيك هم پيشي گرفته است. اردوغان زماني كه احزاب دموكرات مسيحي اروپايي بر آميختن اصول مذهبي در خميرمايه قانون اساسي اتحاديه اروپا پافشاري مي كردند خطاب به اتحاديه گفت: ما خواهان ورود به اتحاديه اروپايي لائيك هستيم.
با اين حال شاخكهاي حساس شده محافل سياسي، اجتماعي ترك به شدت در برابر كوچكترين تحركات مذهبي مانند حضور همسران محجبه سران عدالت و توسعه در مجالس و ديدارهاي رسمي با واكنش تند مواجه مي شود.
يكي از نويسندگان روزنامه زمان با بيان اين كه در جامعه دموكراتيك كسي حق نقد و متهم كردن ديگري را به خاطر افكارش ندارد مي گويد: «اما اگر اذهان عمومي، رسانه ها و تحليلگران خصوصيتي را به شما نسبت داده باشند ديگر به آساني نمي توانيد از آن خلاص شويد. هرگونه رفتاري كه نشانه تغيير شما باشد به تقيه تعبير مي شود.»
پوست اندازي جامعه
خروج از پوسته نظامي و نظامي گري كه نه از زمان حضور عدالت و توسعه كه از همان سالهاي نخستين تأسيس جمهوري آغاز شده بود، آغاز راهي بود كه دموكراسي براي خروج از بن بست پيدا كرد .چنين تغييري براي گروهي كه سالها منافع و پايداري خود را بي هيچ نرمشي در پافشاري بر اصول آتاتورك ديده و هر حركتي خلاف ميلشان را با استناد بر جمله يا حتي كلمه اي از سخنان بنيانگذار جمهوريت محكوم مي كردند، سنگين بوده و هست.
اما پس از به قدرت رسيدن عدالت و توسعه و آغاز يك سري اصلاحات در سيستم از جمله محدود كردن حضور نظاميان در حكومت، جامعه سياسي تركيه سالها جداي جامعه اجتماعي كه ريشه در سنت داشت خود را در پوسته اي تنگ به نشان پايبندي بر اصول مصطفي كمال پاشا بنيانگذار جمهوري لائيك حبس كرده بود اكنون تن به تغييري بزرگ مي داد و آن پذيرش جنبش جديد جامعه در راه عبور از كماليزم افراطي به سوي جامعه سياسي هماهنگ تر با اجتماع مذهبي بود. به اعتقاد بسياري از تحليلگران ترك واكنش اين گروه است كه عدالت و توسعه را براي حفاظت از خود، به تأكيد بر جمله «تغيير كرده ايم» وادار مي سازد.
آكجالي در اين باره مي گويد: «البته اين خاص جوامع جهان سوم يا در حال توسعه است كه برخي لابي ها همواره سعي دارند افراد يا گروههايي كه مانند آنها نمي انديشند را تحت تحريم سياسي قرار داده يا طرد كنند.»
گرچه وي معتقد است كه هر قدر طرز تفكر تك قطبي اين گروه ها اشتباه باشد، همان قدر تلاش براي دفاع در مقابل اين افراد و انديشه ها نيز بي معني است. فاتح نويسنده روزنامه زمان نيز بر اين باور است كه تلاش عدالت و توسعه براي اثبات تغيير اشتباهي بزرگ است چرا كه بايد از كساني كه به اين حزب رأي داده اند پرسيد آيا شما خواهان اين تغيير هستيد يا نه؟
از نگاهي ديگر حزب مقتدر كنوني تركيه با درك مناسب و بهره گرفتن از تجربه تاريخ ۸۰ ساله جمهوري، سعي بر تعريف جايگاهي ماندگارتر از ديگر احزاب پيشين براي خود دارد. اردوغان در افتتاحيه كنگره محافظه كاري و دموكراسي دليل اين هدف را چنين بيان كرد: «احزابي كه از صحنه سياست ترك پاك شده اند پيش از آن كه هويت سياسي خود را توسعه داده و ريشه دار كنند ابتدا در بحران هويت خود به دام افتاده و سپس با بحران عملكرد و حركت مواجه شدند.»
در فرهنگ سياسي حزب، محافظه كاري نقطه مقابل تغييرات انقلابي كه در پي حضور مردم در خيابانها و صحنه صورت مي گيرد، رشد كرد. صاحبان قدرت و اقتدار و كساني كه چيزي براي از دست دادن داشتند اين هويت را برگزيده و قاعده تدريج را براي كنترل تغييرات انتخاب كرده و واكنشهايي كه از عمق جامعه خارج مي شد را با اين سيستم مطابقت مي دادند.
كساني كه نگران سرعت و ويرانگري تغييرات سريع بوده و به دنبال ثبات مي گشتند اين هويت را برگزيده و زير چتر محافظه كاري امنيت يافتند.
هنوز هم در غرب محافظه كاري تا حدي باسكون هم مفهوم است. يكي از نكات بحث برانگيز هويت جديد عدالت و توسعه نيز مسأله محافظه كاري است. عدالت و توسعه حزبي است برآمده از مطالبات جامعه ترك. به اعتقاد برخي تحليلگران ،اين حزب با ديدگاههاي خاص خود به ويژه در مورد دين، در مقابل اقليت حاكم ايستاده و در صف ناراضيان قرار گرفت. بنابراين درست در مقابل مفهوم محافظه كاري غربي قرار دارد. به نظر اين گروه عدالت و توسعه، توده گسترده اي را كه شكل نمايندگي و تمثيل در حكومت داشتند، در سيستم جا داد و گروههايي كه قبلاً مخالف بودند را صاحب سهم در حكومت كرد. چرا كه سالهاي سال جامعه مسلمان تركيه شاهد حضور حكومتهايي بود كه با نگاهي غيرمنعطف هرگز حاضر به تحليل تحولات و نيازهاي جامعه نبوده و با ترس از ورود به جرگه مرتجعان، خود با پافشاري خشك بر اصول لائيك نقش مرتجع گرفتند.
اردوغان خود ظهور عدالت و توسعه را نتيجه انديشه هاي سياسي كه ارزشها و انتظارات ملت را پاسخگو نبوده و عرصه سياسي را تنگتر مي كردند مي داند.
رسول توسون نويسنده نيما شفق در اين باره مي گويد «در تركيه سكون و مقابله با تغييرات نه از سوي سنتي ها و محافظه كاران بلكه از سوي انقلابيون و تغييرخواهان وابسته به اصول ۸۰ سال پيش كه هنوز هم خود را مصلح و تنها محقان جمهوري مي دانند بروز كرده است.»
تعريف نخست وزير تركيه از واژه محافظه كاري اين گونه است: «عدالت و توسعه به جاي محافظه كاري كه بر سكون و عدم تحرك بنا شده بر محافظه كاري مدرني كه بر نوگرايي آغوش باز دارد نهاده شده است.» اردوغان درك عدالت و توسعه از محافظه كاري را نه حفظ روابط و وضعيت موجود بلكه حفظ برخي ارزشها و دست آوردها مي داند. شاگردان مكتب ملي گرايي اربكان اكنون سعي دارند به دور از پافشاري بر اصل و نژاد و دين با حركت از سنت خود، سيستم ارزشهاي ريشه دار و اصيل سنتي خود را در چارچوب سياست محافظه كاري پرمايه كنند بي آنكه حساسيتهاي سيستم را برانگيزند.
جالب آن كه از اين راه گويي مي توانند بهتر اصول ديني را نيز بر جاي آورند. ماه رمضان گذشته در استانبول شاهد حضور پررنگ اردوغان، همسرش و ديگر اعضاي عدالت و توسعه در مراسم و چادرهاي افطاري ميان مردم بوديم حركتي كه در تاريخ سياسي تركيه به ندرت ديده شده و مهمتر آن كه چندان نيز با اخم محافظان لائيسم مواجه نشده است. نخست وزير نماز جمعه ها را در اين دو سال مرتب در مجلس برگزار كرده اما هرگز با اصول لائيسم نيز ضديت آشكاري نداشته است. در كتاب تاريخ جمهوريت، اردوغان در يكي از سخنراني هاي دوره شهرداري اش جمهوري تركيه را صاحب تفكر واحد دانسته، گفته بود: «زماني كه به تاريخ هفتاد ساله جمهوريت مي نگريم، نمي توان گفت كه رژيم رو سفيد بيرون آمده است. تركيه در دين هم چنين است و براي خود به عنوان دين، كماليزم را برگزيده است. به هيچ دين ديگري از جمله مسلماني حق حيات نداده و آن را به توده مردم ديكته كرده است.»
وي حتي تاريخ ۷۰ ساله (آن موقع) تركيه را بر باد رفته خوانده است. اما اين مرد اكنون در چهارچوب تعريف جديد هويتشان لائيسم را راهي براي يكسان ماندن نگاه دولت به تمام افكار و اديان در جامعه و روشي در جهت حفظ آنها بدون آن كه افكار متفاوت و مذاهب گوناگون با هم درگير شوند مي داند.
دكتر محجوبيان نويسنده روزنامه زمان معتقد است كه تعريف محافظه كاري به نوعي عدالت و توسعه را محدود و منحصر مي كند اما مي افزايد: «اين تلاش جديد در جامعه راهي است براي ايجاد هماهنگي و آرامش ميان جامعه بسيار مسلمان تر و دولت لائيك تر و اگر نگاه ساده اي به قضيه داشته باشيم عدالت و توسعه با اين كار مي خواهد بي آن كه بلايي سرش بيايد بر سر قدرت بماند. اما بايد اين را هم در نظر داشت كه طيف اسلامي هم قدرت سوق دادن و حفظ كردن اين حزب را اكنون يافته است.»
در واقع جايگاه كنوني عدالت و توسعه نتيجه عملكرد سيستم جامعه است كه به مرور عناصر مخالف را بر مسند اقتدار مي نشاند و با خود يكپارچه مي كند. مخالفان نيز به سوهان خوردن و ساييده شدن گوش هاي خود راضي شده و آرام آرام راه جا افتادن در سيستم را يافته و سپس خود سكان دار جريان مي شوند. همان چالشي كه اردوغان و همفكرانش براي ريشه دواندن در زمين سياست تركيه دارند و حتي اميدوارند بتوانند از آن الگويي براي ديگر كشورهاي عرب مسلمان بوجود آورده و آنها را از گزند افراطي گري برهانند.
|