چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۱۹
بررسي فلسفه عاشورا در سنن و آداب مردم (واپسين بخش)
كيلان
003024.jpg
داود لاسمي
در شماره نخست مقاله حاضر، نويسنده تاكيد كرد كه تاريخ بشريت با نبرد ميان حق و باطل معنا مي يابد. اين نبرد در ارض كربلا و يوم عاشورا ميان جبهه يزيد و يزيديان و حسين و حسينيان رخ داد.
نبرد سرنوشت ساز مذكور، آغاز دور جديدي است از شكل گيري فرهنگ مبارزه و شهادت كه در آداب و مناسك مردمي نهادينه شد و استمرار يافت. اين مناسك در دهه اول ماه محرم برجستگي ويژه اي مي يابد. نويسنده در ادامه مقاله اين برجستگي را در مراسم عزاداري مردم كيلان ( ناحيه اي در نزديك شهر دماوند) به بررسي مي نشيند. با هم مي خوانيم.
با پذيرش حكم ولايتعهدي مامون توسط امام رضا عليه السلام تحولي عظيم در ايران و در تاريخ تشيع رخ داد. «امام(ع) در حركت به سوي خراسان در اجتماع چندين هزار نفري مردم نيشابور سخن از توحيد و امامت به ميان آورد و حقانيت تشيع را به گوش مردم رساند و با سخنان پر بار خود نظام خلافت را محكوم كرد. به دنبال اين اقدام، امام به شهادت رسيد و علويان در سراسر ايران قتل عام شدند.(۴) عاشورايي ديگر به پا شد و همين امر مقدمه اي براي مبارزه با خلافت و احياي استقلال اين سرزمين شد.» از آن پس مراسم عاشوراي حسيني در ايران به تدريج گستردگي گرفت و از دوران آل بويه به بعد رسميت يافت.
با صدور فرمان مامون مبني بر قتل عام شيعيان، ترور علويان به دست عمال و داروغه هاي خلافت آغاز شد. در همين زمان بود كه كشاورزان محله زيارت ،پيكر نيمه جاني را در كنار كشتزارهاي خود يافتند كه آياتي را زير لب زمزمه مي كرد. مدفن اين شهيد به خون خفته علوي كه نسبت او به امام سجاد عليه السلام مي رسد هم اكنون در محله زيارت به نام امامزاده عيسي(ع) از احترام خاصي برخوردار است. پس از اين حادثه تحولي در نگرش مردم و چگونگي اجراي مراسم عاشورا در منطقه كيلان ايجاد شد. و با همكاري و همفكري مردم كيلان و روستاهاي اطراف به منظور هرچه با شكوه تر جلوه دادن مراسم عاشورا، نخل باشكوهي به عنوان سمبل تابوت امام ساختند.
اما چه شباهت و نزديكي بين شخصيت والاي سالار شهيدان و درخت نخل وجود دارد كه مردم از اين درخت به عنوان سمبل تابوت استفاده مي كنند؟ حسين(ع) در مقابل همه يزيديان مي ايستد وفدا مي شود تا به بشريت درس آزادي بياموزد. تا بر همه روشن شود كه توحيد چيست و شرك كدام است و نخل، درخت مقاومي است كه حتي در جهنم سوزان كوير با وجود كم آبي، در دل خاك مي رويد و با شرايط آب و هواي گرم و خشك بياباني و حركت توفان هاي شن مي ايستد تا در پناه آن جمعيتي بياسايند و به حيات خويش ادامه دهند.
در آستانه ماه محرم هر سال، مساجد و حسينيه ها در هاله اي از غم و اندوه فرو مي روند پرچم هاي عزا برافراشته مي شود و به تدريج دسته هاي سينه زني و زنجير زني با صفوف بسيار منظم شب هنگام و در ساعاتي از روز به عزاداري مي پردازند.
مراسم پرشور روز هشتم محرم در كيلان ديدني و خاطره انگيز است. در اين روز، از همان اولين ساعات بامداد عده اي مشغول بستن نخل مي شوند و در بعدازظهر همان روز عده اي از عزاداران در حالي كه دايره وار مي ايستند، كمر يكديگر را مي گيرند و همراه با حركت تند پاها و دست ها به سينه زني خاصي مشغول مي شوند و نوحه ويژه اي را نيز با صداي هر چه بلندتر مي خوانند. اين نوع سينه زني در كمتر جايي مشاهده مي شود، عزاداران سپس در دسته هاي مختلف به حركت درمي آيند و در حالي كه در پيشاپيش آنان عده اي نخل را بر روي شانه هاي خود حمل مي كنند، در طول راه نخل دست به دست مي شود بدون آن كه حتي يك لحظه هم به زمين نهاده شود. در پاي نخل گوسفنداني را قرباني مي كنند و اسفند و عود به آتش مي ريزند. از بين جمعيتي كه در پشت نخل در حركت هستند گاه صداي چاوشي يا صداي تلاوت قرآن و يا شعارهايي در رثاي قيام خونين كربلا به گوش مي رسد، فاصله بين هيأت هاي سينه زني و زنجيرزني به وسيله چندين علم و كتل حفظ مي شود. اين مراسم تا گورستان مركز كيلان ادامه مي يابد و مردم با ذكر فاتحه بر مزار شهيدان و همه كساني كه در بستر خاك آرميده اند، از آن جا به سوي حسينيه به حركت درمي آيند. در داخل حسينيه مراسم ادامه مي يابد و پس از پايان سخنراني درباره وقايع كربلا براي اداي نماز و صرف شام آماده مي شوند و سپس عزاداري تا پاسي از شب ادامه مي يابد.
شب عاشوراي كيلان از شب هاي به ياد ماندني و يادآور شب عاشوراي پررمز و راز محرم سال ۶۱ هجري است. شبي كه يادآور بزرگترين جنايت تاريخ به دست تبهكارترين افرادي است كه لباس مذهب پوشيده اند و همواره از خدا و قرآن و سنت پيامبر سخن مي گويند. در اين شب هيأت هاي عزادار از محله هاي مختلف پس از صرف شام به سوي حسينيه كيلان به حركت درمي آيند. ميدان مركزي شهر و حسينيه پر از جمعيت مي شود و مراسم سينه زني و زنجيرزني و نوحه خواني در اين ميدان و ديگر حسينيه ها تا نيمه هاي شب ادامه مي يابد.
عده كثيري نيز به خصوص از شب هفتم محرم به بعد از تهران و شهرهاي ديگر جهت شركت در مراسم عاشوراي حسيني به كيلان مي آيند، به طوري كه جمعيت كيلان در اين ايام گاه تا ۲۰ هزار نفر افزايش مي يابد. صبح عاشورا، از همان ساعات اوليه بامداد، با طلوع خورشيد مردم از زن و مرد، كوچك و بزرگ از خانه هاي خود خارج مي شوند و خود را به ميدان مركزي شهر مي رسانند و در صفوف به هم فشرده به عزاداري مشغول مي شوند. بعد همانند شب عاشورا اين جمعيت انبوه عزادار به استقبال هيأت هايي مي روند كه از محله هاي مختلف مي آيند و سپس به سوي زيارت، اين ميعادگاه هميشگي رهسپار مي شوند. در اين ميان نخل در پيشاپيش جمعيت در حركت است و دسته هاي سينه زني محله هاي مختلف در اينجا با هم يكي مي شوند و همراه نخل به حركت در مي آيند، فاصله دسته هاي زنجير زني به وسيله كتل و علم هاي هر هيأت حفظ مي شود و هر كدام به طور جداگانه به راه خود ادامه مي دهند. جمعيت عزادار آرام اما خروشان همراه و همگام و همصدا و همزبان، چون سيل جاري مي شود. از ميان آن گروهي كه پابه پاي نخل و به دنبال آن به پيش مي روند، گاه صداي دردناك چاوشي خواني همه را به يك سو، به يك هدف به يك راه به همراهي با حسين و همگام با او و قيام خونين او فرا مي خواند.
هر كه دارد هوس كربلا بسم ا....
هر كه دارد سر همراهي ما بسم ا...
گاه آياتي از قرآن كريم به زيبايي تلاوت مي شود و هر از گاهي بانگ اذان مؤذني، مصيبتي، شعاري و پيامي كه هر كدام به نوعي انسان را به مبارزه با آنچه غير خداست، فرا مي خوانند. فاصله ۵/۲ كيلومتري كيلان- زيارت به همين شكل طي مي شود.
در ساليان گذشته حضور شخصيت هاي برجسته اي چون علامه طباطبايي صاحب الميزان و علامه اميني صاحب الغدير در جمع عزاداران بر شكوه و عظمت اين مراسم مي افزود. علامه طباطبايي چندين سال متوالي ايام تابستان را در كيلان اقامت داشته و بخش هايي از تفسير الميزان را در اين منطقه به رشته تحرير درآوردند. اين عالم بزرگ را عقيده بر اين بود كه انسان در كيلان با آرامش بيشتري به مطالعه مي پردازد و عاشوراي كيلان به انسان روحيه، انگيزه، قدرت و توان ديگري مي دهد.
به هر حال در نزديكي هاي زيارت، در حوالي دره اي معروف به دره مولي، درست در همانجايي كه در اوايل قرن سوم هجري آن بزرگ مرد علوي به دست دژخيمان دارالخلافه عباسي به خون مي غلطد، عزاداران در دو سوي جاده در حالي كه نه از رنج راه كه از ماتم حسين مي نالند، از حركت باز مي ايستند و در انتظار مي مانند تا اين كه عزاداران و هيأت هاي همراه كه از روستاي اطراف همه ساله در اين روز به زيارت مي آيند از راه مي رسند و دو جمعيت در مقابل هم قرار مي گيرند. «سكوتي ژرف» بر جمعيت حاكم مي شود. بر اساس يك سنت چند صدساله مراسم سلام رسمي به عمل مي آيد و سپس عزاداران زيارت و روستاهاي زان- لومان و اوچونك در حالي كه فرياد يا حسين درياي جمعيت به آسمان مي رسد، از ميان عزاداراني كه از كيلان تا به اين جا راه پيموده اند عبور مي كنند و نخل را از اين پس آنان با احترام تا زيارت حمل مي كنند. جمعيت به سوي زيارت به راه مي افتند. با نمايان شدن زيارت و امامزاده مراسم از شكوه و هيجان بيشتري برخوردار مي شود. امامزاده در توصيف صاحب نظري اين گونه است:
«امامزاده اي ساده و بي ريا، به رنگ نيايش، به رنگ آسمان در چشم اشك آلود چند هزار عزادار خوب، در خم يك كوهستان ساكت، رو به افق سپيده دم، به رنگ مسجد بلال در كوه ابوقبيس، ساده و متواضع كه پايه هايش را از عقيده ريخته اند، ديوارهايش را از اخلاص برآورده اند و رنگش را از عمق پاك و زلال آبي آسمان گرفته اند، به رنگ نخستين طلوع در نخستين روز آفرينش، امامزاده اي معصوم و صميمي و خوب، يادگار قرنهاي تهي كه در آن خلوص و ايمان پاك دل هاي تافته از عشق ماورايي موج مي زند.»(۵)
با نمايان شدن بناي ساده و بي آلايش امامزاده و خانه هاي روستايي اطراف آن شعارها و نوحه ها رنگ ديگري به خود مي گيرد و اين عبارت پرمحتوي كه از عمق ايمان مذهبي مردم و توجه و احترام خالصانه آنان نسبت به خاندان بزرگ فاطمه(ع) سرچشمه مي گيرد بارها و بارها با بانك بلند تكرار مي شود. «يا خلف بوتراب شاه سلام عليك» درياي خروشان جمعيت با فريادهاي آتشين و چشم هاي اشك بار و سينه هاي پردرد و غم آلود، اما با گام هاي استوار خود چون طوفان خشمي بر سر همه دوزخيان روي زمين به پيش مي روند. اين نمايش پرشور و معجزه آسا به هنگام ظهر و پس از چند بار طواف امامزاده به پايان خود نزديك مي شود. در اين هنگام امامان جماعت دربار حادثه خونبار كربلا سخن مي گويند، بعد عزاداران به زيارت امامزاده مي روند و فاجعه شوم كربلا را تسليت مي گويند. سپس نماز به جماعت برگزار مي شود و بدين سان مراسم به پايان مي رسد. از آن پس همگان از خوان گسترده اباعبدا... كه در خانه هاي تك تك مردم زيارت ترتيب داده شده است برخوردار مي شوند.(نام قديمي زيارت تا اوايل قرن سوم هجري قمري نورده Noordeh بود كه از آن پس به دليل اين كه هر سال عده  زيادي از نقاط مختلف به قصد زيارت امامزاده عيسي(ع) به اين ناحيه مي آيند به زيارت معروف مي شود).
پي نوشته ها:
۱- قرآن كريم .
۲- بازگشت به خويشتن و حر اثر دكتر علي شريعتي .
۳- حماسه پرومته در زنجير اثر آندره ژيد نويسنده و متفكر بزرگ فرانسوي .
۴- حديث سلسله الذهب اثر مولانا عبدالرحمن جامي .
۵- اقتباس از كتاب كوير- دكتر علي شريعتي.

همايش مارتين هايدگر
عبور از غرب
003033.jpg
يك مدرس دانشگاه معتقد است: هايدگر و نيچه در نيهيليستي خواندن غرب، مواضع مشترك داشته و هر دوي آنها رويكرد انتقادي به مدرنيته غرب دارند.
به گزارش ايلنا، در محل باشگاه دانشجويي دانشگاه تهران در ادامه دومين روز از همايش «شناخت، بررسي و نقد آراء و انديشه هاي مارتين هايدگر»،  دكتر شهريار زرشناس، مدرس دانشگاه درباره «ما و هايدگر» سخن گفت.
زرشناس در ابتدا نيهيليسم را از محورهاي عمده انديشه هايدگر دانست و درباره آن گفت: ياكوبي براي اولين بار در نامه اي به فيخته به سال ۱۷۹۹ از واژه نيهيليسم استفاده كرد و بعد از آن اين واژه در ادبيات سياسي اروپا به طور مكرر استفاده شد.
وي با اشاره به تلقي نيچه نيهيليسم، آراء هايدگر را در امتداد تفكر نيچه دانست و ادامه داد: فضاي انديشه هايدگر ملهم از نيچه است و نيچه آغازگر و مؤسس انديشه پست مدرن است.
به عقيده زرشناس، هايدگر برجسته ترين متفكر پست مدرن قرن ۲۰ بوده كه نيچه را اسير نيهيليسم دانسته است زيرا نيچه در گذر از فضاي نيهيليسم به مابعدالطبيعه ناكام بوده است. همچنين هايدگر با مطرح كردن انديشه حضوري و حصولي، زبان نيچه را متافيزيكي مي داند. اين سخنران در ادامه به كوشش دكتر فرديد در بيان آراء هايدگر و تلفيق آن با عرفان ادبي اشاره و تصريح كرد: هايدگر دعواي عرفان نداشت؛ بلكه او تفكري شاعرانه داشت.
اين مدرس دانشگاه در بخش ديگري از سخنان خود به تلقي نيچه از نيهيليسم اشاره كرد و گفت: نيچه نفي ارزش هاي تمدن سقراطي- مسيحي توسط خود آن تمدن را نيهيليسم مي داند؛ اما هايدگر موجود انگاري را مساوي نيهيليسم مي داند و معتقد است كه همه اعصار بعد از يونان باستان، اسير نيهيليسم بوده است.
زرشناس در ادامه به دوره ما قبل سقراط كه هراكليتوس (۳۷۸ ق م) فرد شاخص آن است اشاره كرد و گفت: هايدگر تنها اين دوره را فارغ از انديشه هاي نيهيليستي مي داند. وي همچنين گفت: هايدگر و نيچه در نيهيليستي خواندن غرب با هم مواضع مشتركي دارند و هر دو داراي رويكرد انتقادي به مدرنيته غرب هستند.
اين استاد دانشگاه در ادامه سخنانش مؤلفه هاي انتقاد هايدگر به غرب را اين گونه برشمرد: هايدگر به كل نظام مابعدالطبيعه غرب انتقاد جدي دارد؛ زيرا بعد از هگل، آن را تمام شده مي انگارد و به فكر چيز ديگري است. همچنين او مبلغ تفكر شاعرانه و معنوي است. وي افزود: همچنين او به تكنولوژي غرب انتقاد جدي وارد كرده و در ادامه نيز اومانيسم و ذهنيت سوبژكتيويسم غرب را نيز به چالش مي كشد.
شهريار زرشناس در بخش ديگري از سخنراني خود به نسبت هايدگر و حزب ناسيونال- سوسياليسم آلمان هيتلري اشاره كرد و بيان داشت: فاشيسم، محصول تفكر مدرن و صورتي از صور امتداد عقل مدرن غربي است. اين مدرس دانشگاه يكي از ريشه هاي فاشيسم را در تفسير خاص فيخته از دولت و قدرت سياسي دانست و تصريح كرد: فيخته اولين بنيانگذار سوسياليسم دولتي است. همچنين تفسير خاص هگل از دولت و قدرت سياسي نيز در ريشه دواندن فاشيسم نقش داشته است.
003021.jpg

به عقيده زرشناس تصور شكست آلمان به دليل خيانت يهوديان در جنگ اول جهاني تبلور اميال فاشيستي دولت و مردم آلمان بود و حزب ناسيونال- سوسياليسم آلمان از احساس بغض آلود ناسيوناليسم لگد شده مردم آلمان برآمد. اين مدرس دانشگاه ابزار قدرت گيري فاشيسم را دموكراتيك دانست و گفت: همانطور كه نيچه با تمدن مسيحي- سقراطي سر نزاع دارد، هيتلر ژرمن نيز خواهان زنده كردن روح اصيل نژاد ژرمن است.
زرشناس به نظر هايدگر نسبت به ناسيونال- سوسياليزم اشاره و خاطر نشان كرد: هايدگر سعي مي كرد با كمك گرفتن از پان ژرمنيسم هيتلر از كليت تمدن غربي و سقراطي- مسيحي عبور كند و در اين راه ميراث فرهنگي خويش را به كار مي گيرد.
وي در ادامه به گفته هگل مبني بر اين كه در انديشه فلسفي دو دوره يونان و آلمان نقش برجسته اي دارد، اشاره كرد و گفت: هايدگر به اين حرف اعتقاد كامل داشت و تفكر آلمان را امتداد تفكر اصيل يونان و ماقبل سقراط مي دانست.
زرشناس در ادامه سخنانش به بيان تفاوت و نسبت ايرانيان با هايدگر پرداخت و گفت: ايران بعد از انقلاب مشروطه غربي نشد؛ اما غرب زده شد و به بيان ديگر ايرانيان در ذات مدرنيته شريك نشدند؛ بلكه در صفات مدرنيته شريك شدند و حاصل آن هويت برزخي و تعليقي بعد از مشروطه شد. وي افزود: تفكر هايدگر نسبي انگارانه است در حالي كه تفكر ما نسبي انگارانه نيست و از طرفي در تفكر او دين جايي ندارد ولي دين در تفكر ما جاي رفيعي دارد.
زرشناس در ادامه تشريح خود در تفاوت ايرانيان با هايدگر گفت: او به ميراث تفكر يوناني پيش از سقراطيان دل بسته است و به دنبال عبور از غرب است و به دنبال جايگزيني شعر به جاي دين است و اين در حالي است كه انتقادات او سلبي بوده و هيچ گونه جايگزيني معرفي نمي كند. وي اضافه كرد: در تفكر او گرايشات اخلاقي وجود ندارد همچنان كه به متافيزيك نيز عقيده اي نداشت و تعلق او به ريشه هاي تفكر تمدن ماقبل سقراطي است.
زرشناس با نام بردن از هايدگر به عنوان متفكري هوشيار، معترض و منتقد كه صاحب ايدئولوژي خاص خود است، گفت: انديشه انتقادي و سلبي او نسبت به غرب ،ايرانيان را در آگاهي نسبت به غرب ياري مي رساند.

تازه هاي انديشه
003027.jpg

سهروردي و پاسخ به غزالي
سهروردي: حكمت اشراقي و پاسخ اسماعيلي به غزالي/ نويسنده: محمد كريمي زنجاني اصل/ چاپ اول ۱۳۸۲/ ناشر: شهيد سعيد محبي.
اين نوشتار در بردارنده مباحث فرهنگي اسلام در ايران در نخستين سده هاي اسلامي و بازتاب خوانش هاي مذكور در تاريخ حكمت ايراني در دوران اسلامي، به ويژه در اشكال باطني و اسماعيلي آن است. نويسنده در مقاله نخست «سهروردي و غزالي: متفكران ناهمساز» خاطرنشان مي كند كه سهروردي به غزالي و تهافت الفلاسفه او پاسخي فلسفي- عرفاني داده است. نگارنده در مقاله دوم- هياكل النور، معتقد است كه سهروردي در اثر خود به پاسخ گويي آراي خود ستيز و انديشه سوز غزالي برآمده، از اين رو هياكل النور دستورنامه حكمت اشراقي و ادعا نامه شيخ اشراق است در پاسخ به تهافت الفلاسفه غزالي، ادعا نامه اي برآمده از درنگ و تأملي بجا درباره چگونگي تداوم حكمت باستاني ايران در دوران اسلامي كه مبتني است بر بازانديشي در تاريخ انديشه ها و آراي فلسفي پيش از خود. مقالات بعدي كتاب عبارتند از: آيين سياسي اشراقي، بنيادها و اصول، فارابي و سهروردي، تفاوت دو آموزه سياسي. قتل سهروردي و آيين سياسي اشراقي، هياكل النور و فلسفي انديشان ايران و اسلام. در پيوست كتاب رساله في اعتقاد الحكما با متن عربي و ترجمه فارسي به چاپ رسيده است. اين رساله به اعتقاد نگارنده تبرئه نامه سهروردي در پاسخ به حملات ظاهر بينان متشرعي است كه در عصر او، رفتارشان بر دگرانديش ستيزي و رواداشتن نسبت هاي ناشايست به اهل انديشه بنياد گرفته بود.
هگل جوان در تكاپوي ديالكتيك نظري
نوشته: ميلان زنوي/ ترجمه: محمود عباديان/ چاپ اول ۱۳۸۲/ ناشر: انتشارات آگاه.
اين كتاب به شرح و تبيين انديشه هاي هگل در دوران جواني وي اختصاص يافته است. مباحث كتاب در پنج فصل با اين عناوين به فارسي ترجمه شده است. «فلسفه و انقلاب»، «مذهب مردمي»، «منابع اصلي هگل: كانت و روسو، از روشنگري به وحدت وجود و كشف ديالكتيك، پاسخ به تضادهاي جامعه مدرن، براي مثال در گفتار نخست كتاب آمده است: براي هگل جوان تجربه هاي انقلاب اصالت داشت و رهگشا بود. او در اين ماجرا تنها نبود. در ميان روشنفكران جوان، بودند بسياري كه تلخي واقعيت آن روز آلمان را لمس مي كردند. آنان در انقلاب، نويد دگرگوني مناسبات موجود را مي ديدند. نشانه هاي قانع كننده اي در دست است كه معرف شور و گرايش هگل جوان به انقلاب و آرمان هاي آن بوده است. درك هگل را از نقش فلسفه در دوران انقلابي، از همان دوره هاي آغاز فعاليتش، از نامه هاي شلينگ به خوبي در مي يابيم. هگل در آن نامه ها دغدغه خود را نسبت به انقلاب، فلسفه و آزادي آشكارا بيان كرده است. او در همان حال ديدگاه خود را در مورد انقلاب در فلسفه كه كانت زمينه اش را فراهم آورده بود در ميان نهاده و جايي نيز در آن براي خود يافته است. هگل جوان در اين خصوص به وضوح مسئوليتي براي فلسفه آلمان قايل مي شود تا براساس آن آنچه را انقلاب فرانسه از لحاظ تاريخي پيش آورده جامه عمل پوشانده، بپذيرد، ژرفا بخشد و به نهايت برساند. دامنه آنچه در اين انتظار از فلسفه نهفته است درخواست هگل پيرامون مذهب و سياست نوآشكار مي شود كه در بخشي از مقاله پاياني كتاب آمده است، در نهايت هگل مي كوشد شيوه هاي مختلفي را به منظور تدوين نظري زندگي مدرن به كار گيرد.

«صد گفتار» روانه بازار شد
به گزارش خبرگزاري فارس، چاپ ششم دفتر اول «صد گفتار»، خلاصه آثار استاد شهيد مرتضي مطهري به مناسبت همايش جهاني حكمت مطهر از سوي انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) راهي بازار نشر شد.
به گزارش خبرگزاري فارس، اين كتاب با چند مقدمه به قلم محمدرضا مهدوي كني، غلامعلي حداد عادل و دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامي منتشر شده است.
آيت الله مهدوي كني در باره انتشار اين اثر كه مجموعه اي چند جلدي است، مي نويسد: براساس گزارش دست اندركاران ذي ربط در اين مجموعه كليه آثار شهيد مطهري به جز آثار فلسفي آن بزرگوار به روشي دقيق و علمي تلخيص شده است.
تلخيص آثار ارزشمند بزرگان، يك سنت علمي ممدوح و داراي سابقه در تمدن اسلامي است و كتاب هاي زيادي با پيشوند تلخيص، خلاصه، مخلص، مختصر و ... پديد آمده اند.
وي همچنين تأكيد مي كند كه خلاصه كتاب هاي شهيد مطهري كه در اين مجموعه عرضه مي شود، داراي يك تجربه موفق آموزشي است. به اين معني كه اين خلاصه ها به عنوان متن آموزشي براي استفاده در طرح مطالعاتي آثار شهيد مطهري تهيه شده است.
مجموعه «صد گفتار» خلاصه اي از چهار كتاب «ده گفتار»، «بيست گفتار»، «آزادي معنوي»، «حكمتها و اندرزها» مشتمل بر ۹۳ گفتار است كه با افزودن هفت گفتار پاياني در بردارنده ۱۰۰ گفتار از سخنراني ها و مقالات استاد مطهري است.
گفتني است كتاب ده گفتار براي اولين بار در سال ۱۳۵۶ زير نظر خود استاد مطهري منتشر شد و تا سال ۱۳۷۹ پانزده بار تجديد چاپ شده است. بيست گفتار نيز مشتمل بر بيست سخنراني استاد مطهري در سالهاي ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱ است كه ايشان در راديو ايران ايراد كرده بود.
آزادي معنوي كه تاكنون ۲۰ بار تجديد چاپ شده، مجموعه اي از ۱۵ سخنراني در زمانها و مكان هاي مختلف درباره مسائل اخلاقي و معنوي است.
حكمت ها و اندرزها نيز مجموعه مقالاتي است كه استاد مطهري در سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ براي يك برنامه عمومي آشنايي با فرهنگ اسلامي و جهت ايراد به صورت گفتار و خطابه به رشته تحرير در آورده است.
«فرهنگنامه انقلاب اسلامي»
فرهنگنامه انقلاب اسلامي منتشر مي شود. مجموعه فرهنگنامه انقلاب اسلامي كه نوجوانان را با تاريخ و مفاهيم آشنا مي كند به زودي منتشر مي شود. به گزارش خبرگزاري فارس، اين فرهنگنامه يك جلدي در ۸ بخش مجزا، با عناوين روزنامه ها و رويدادها، روز شمار وقايع انقلاب، ديوار نوشته ها، پارچه نوشته ها، اصطلاحات و تعبيرات، عناوين، فرهنگ رفتاري و زندگي نامه و شخصيت ها، انقلاب را به نوجوانان معرفي مي كند. اين فرهنگنامه در ۲۵۰ صفحه توسط مرجان فولادوند تهيه و توسط كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در پنج هزار نسخه راهي بازار مي شود.
003030.jpg

دبيرخانه همايش آموزه هاي مولانا، دايمي شد
دفتر همايش «آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر» به شكل دايمي به فعاليت خود ادامه داده و هر سال همايشي را در بزرگداشت يكي از چهره هاي بزرگ ادبيات و فرهنگ فارسي- ايراني برگزار خواهد كرد. دكتر محمد بقايي يكي از سخنرانان اين همايش در گفت وگو با ايلنا با بيان اين مطلب افزود: اقدام دانشگاه تهران در دايمي كردن دبيرخانه اين همايش اين حسن را خواهد داشت كه بتوان همچون مولانا به ساير چهره هاي ادبيات و عرفان فارسي توجه كرد و آنچنان كه در شأن اين فرزانگان است هم انديشي هايي براي شناخت هر چه بهتر آنان ترتيب داد. اين اقبال شناس با اشاره به اين نكته كه تداوم اين روند موجب مي شود كه ادبيات و فرهنگ فارسي از سانتراليزم (تمركز گرايي) خارج شود افزود: همان طور كه كساني مانند مولوي اين ارج و اهميت را دارند كه درباره آنها به پژوهش هاي دامنه دار و همايش هاي در خور همت گمارده شود، ساير قله هاي فرهنگي، ادبي نيز به فراخور بايد مورد توجه قرار گيرند.وي گفت: چرا نبايد به افرادي مانند؛ سنايي غزنوي، عبدالرحمان جامي، فخر الدين عراقي، رازي، فارابي، فردوسي و بسيار كسان ديگر پرداخته شود و در شناخت انديشه، عرفان و هنر اين افراد بحث و فحص شود؟
دكتر بقايي ياد آور شد: بديهي است كه تمركز توجه به بنيان هاي فرهنگي فارسي- ايراني، تبعات ميموني را به همراه خواهد داشت كه از آن جمله مي توان به؛ بيداري نسل جوان ايراني و آشنايي آنها با هويت و فرهنگ غني و اصيل خودشان اشاره كرد. وي در پايان افزود: زماني ضرورت اين مهم براي ما روشن تر خواهد شد كه بدانيم؛ «برج آسمان ساي فرهنگ غرب بر عرصه معرفت شرق بنا شده است.»

انديشه
ادبيات
اقتصاد
جهان
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  جهان  |  سياست  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |