شنبه ۹ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۲۲
گزارشي از همايش بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي
سقوط چگونه؟!
003243.jpg
ائلدار محمدزاده صديق
اشاره: همايش بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي با عنوان «سقوط»، صبح روز شنبه گذشته دوم اسفند ماه ۸۲ از طرف فرهنگسراي انقلاب و مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي برگزار شد و تحليل گران، تاريخ نگاران، صاحب نظران و فعالان انقلاب اسلامي به بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي پرداختند.
از اين همايش كه در محل سالن اجتماعات فرهنگسراي ارسباران تشكيل شده بود، گزارشي تهيه شده است كه در پي مي آوريم.

سخنران مراسم افتتاحيه اين همايش دكتر حسن حبيبي، رييس بنياد ايرانشناسي بود. دكتر حبيبي، به لزوم اجرا و اولويت بندي در حوزه تحقيق و پژوهش  در كشور پرداخت. وي با اشاره به اين كه بودجه تحقيق و پژوهش در كشور پايين است و كشور ما قادر نيست ميلياردها تومان بودجه را هزينه پژوهش بكند، تأكيد كرد: لازمه رفع اين نقص، اولويت بندي موضوعات تحقيق و پژوهش و دوري از نگاه يك سويانه و افق خاص و متفاوت است.
رييس بنياد ايرانشناسي، در خصوص روش هاي تحقيق و پژوهش در علوم اجتماعي گفت: متأسفانه در علوم اجتماعي، افراد مختلف خود را صاحب نظر مي دانند و داراي افق هاي مختلفي هستند و از اين رو نمي توانند در موضوع هاي پژوهش با يكديگر هماهنگ شوند، لذا لازمه تحقيق در علوم اجتماعي دوري از اين گونه نگاه هاي فردي و گرايش هاي خاص است.
وي، با اشاره به دامنه وسيع مطالعاتي در تاريخ، ايرانيان را داراي ۳۰۰۰ سال تاريخ مكتوب دانست و همچنين به طيف گسترده مطالعات انجام شده در تاريخ معاصر اشاره كرد و وجود عامل مسلط و مشابه سازي را دو عامل بازدارنده در مطالعات تاريخي دانست. وي خاطر نشان كرد: تاريخ از جمله علومي است كه بايد به صورت ميان رشته اي مطالعه شود كه در آن صورت، نتايج بهتري خواهد داشت.
دكتر حبيبي با اشاره به وجود «عامل مسلط» در تحقيقات تاريخ  نگاران و مورخان گفت: عامل مسلط در تحقيقات، باعث به بيراهه كشانده شدن آن مي شود و اگر عاملي را عامل مسلط در نظر بگيريم، از نظر تحليل با مشكل روبه رو خواهيم شد؛ زيرا هر دوره زماني داراي اوضاع و احوال مشخصي است و مشابه سازي نيز از دلايل ايجاد مشكل در اين زمينه است. يك مورخ در زمان حال، اوضاع و احوال زمان خود را مي بيند و منعكس مي كند، در حالي كه لازمه تاريخ نگاري گذشته، آن است كه خود را در آن زمان قرار دهيم و بنويسيم.
وي در خصوص علل فروپاشي سلطنت پهلوي گفت: در مورد رژيم پهلوي كه هنوز هم جرثومه هايي از آن وجود دارد كه بايد با كار مداوم از بين برود، نبايد تنها ضد دين بودن را از عوامل فروپاشي بدانيم.
ضد دين بودن باعث سكولار بودن مي شود و باعث مي شود كه حكومت تكيه گاهي در جاي ديگر پيدا كند. امروز تلقي سكولار نمي تواند معلق باشد و وابستگي پيدا مي كند، در نتيجه استقلال جامعه به خطر مي افتد و بعد از مدتي هم از بين مي رود.
فروپاشي، دلايل مختلفي دارد كه هر يك تعاملي با عوامل ديگر دارد كه بايد با گرد آوري اسناد و مدارك و كنار هم قراردادن، آنها را تحليل و نتيجه گيري كرد.
در ادامه برنامه، حجت الاسلام احمد خزايي، رييس موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي در خصوص تاريخ نگاري انقلاب اسلامي و فراز و نشيب هاي آن صحبت كرد.
رييس مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي گفت: متأسفانه شاهد تحريف و تغيير در تاريخ نگاري معاصر هستيم كه اين مسأله ما را واداشته تا به كار تاريخ نگاري مستند بپردازيم.
وي، اين برنامه را آغازي براي كارها و برنامه هاي مشترك با موضوعات ديگر دانست و مسايلي نظير بي عدالتي، وابستگي فرهنگي، بي اخلاقي، شهرت طلبي و بي قيد و بندي، دخل و تصرف در بيت المال، نارضايتي مردم و تن پروري را از جمله عوامل فروپاشي و سقوط يك سلطنت مستبد به شمار آورد.
در ادامه برنامه، حجت الاسلام والمسلمين روح الله حسينيان در موضوع فساد موجود در دربار شاهنشاهي گفت: فساد اخلاقي به معناي عام، يكي از عوامل نارضايتي مردم از حكومتگران بود و چون فساد اخلاقي با فساد سياسي و ناكارآمدي اقتصادي توأمان شد، موجب پيدايش يا احياء ايدئولوژي رقيب و سرانجام چالش و ستيز با ايدئولوژي حاكم خواهد شد و اگر ايدئولوژي رقيب از زمينه هاي تاريخي و فرهنگي و از رهبري توانمند برخوردار باشد، سبب انقلاب خواهد گرديد.
وي در اثبات فساد دربار پهلوي و نشان دادن نقش آن در شكل گيري انقلاب اسلامي گفت: بسياري از ناظران حركت هاي انقلابي كه از سال ۱۳۵۶ آغاز شد، به اين نكته شهادت دادند كه قسمتي از تظاهرات مردم، اعتراض به فساد دربار پهلوي بود. به طوري كه ژان لودوريه روزنامه نگار فرانسوي اعتراف دارد كه وقتي از تظاهركنندگان علت تظاهرات را جويا مي شديم، اعتراض به فساد و اضمحلال اخلاقي رژيم در رديف اول پاسخ آنها بود.
وي، در ادامه با تجزيه و تحليل شعارهاي مردمي در سال ۵۷ گفت: اگر شعارهاي مردم در سال ۵۷ را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم، مي بينيم كه بسياري از شعارهاي مردم به صورت تصريح يا كنايه يا طنز متوجه فساد دربار بود.
شعارهايي كه فساد جنسي، اعمال شيطاني و فساد مالي دربار پهلوي را مورد اعتراض قرار مي داد و مردم در شعارهاي خود با طرح احياي ارزش هاي ديني، خواستار تسريع در روند نهضت و سرنگوني رژيم مي شدند.
وي در ادامه با ذكر چندي از اين شعارها گفت: اين نكته را نيز بايد افزود كه فساد اخلاقي خصوصاً در جوامع ارزشي، چنان ذهنيتي از حكومتگران به وجود مي آورد كه هر شايعه غيرواقعي را نيز براي مردم باور كردني جلوه مي دهد و اين خود، عامل بسيار مهمي در سقوط مشروعيت رژيم در نزد مردم خواهد بود.
حسينيان فساد اخلاقي موجود در دربار را در چهار موضوع «اشرافيت، فساد جنسي، اعمال شيطاني و فساد مالي» تقسيم كرد و به تشريح آنها پرداخت.
در ادامه همايش دكتر حجت الله غنيمي فرد در خصوص قراردادهاي نفتي در زمان پهلوي سخنراني كرد. سپس خانم مرضيه حديدچي (دباغ) و خانم سجادي به بيان خاطراتي از دوران اسارت و زندان و نحوه برخوردهاي حيواني جلادان ساواك با انقلابيون پرداختند و گوشه هايي از فجايع هولناك و دردناك آن دوران را براي حضار تشريح كردند.
در ادامه سيد مصطفي تقدمي در خصوص آسيب شناسي ديدگاهها گفت: برخي از سردمداران رژيم پهلوي، بر آن بودند تا اين گونه وانمود سازند كه چون آ نان ناخداي كشتي كشور به سوي تمدن بزرگ بودند، ترس و رشك ديگر قدرت ها، سلطنت پهلوي را قرباني توطئه آن ساخت. برخي ديگر نيز كوشيدند تا تقصير شكست را متوجه عملكرد ديگران كنند و رويكرد ديگر آن است كه جامعه سنتي ايران تحمل مدرنيزاسيون شاه را نداشت و به آن واكنش نشان داد. تعريف علمي مدرنيزم از يك سو و واكنش اقشار مدرن جامعه به سياست ها و عملكرد رژيم نيز اين ديدگاه را به چالش مي كشاند.
وي در ادامه، رويكردهاي ديگر را پذيرش تلويحي برنامه هاي اقتصادي رژيم و عدم مشاركت سياسي مردم و همچنين نامتناسب بودن توسعه اقتصادي و توسعه سياسي و نقش فرهنگ و مذهب در سقوط پهلوي دانست و گفت: سياست هاي اسلام زدايانه شاه، عامل واكنش مردم بود كه اين عامل با مقابله عمومي همراه شد و بسيج ملي براي از ميان برداشتن آن فراهم آمد و اين علت جامع، از مهمترين و بنيادي ترين علل سقوط رژيم بوده و ديگر علل و عوامل را بايد در ضمن آن و در طول آن ارزيابي كرد.
در ادامه برنامه حجت الاسلام رسول جعفريان در خصوص تعارض نيروهاي فكري و سياسي عصر پهلوي با نظام شاهنشاهي سخنراني كرد. سپس خليل جاهد در خصوص تشديد حكومت مافوق اجتماعي (شوك نفتي)گفت: دولت مافوق اجتماعي يا تحصيلدار (Rentier state) به دولتي گفته مي شود كه قسمت عمده درآمد خود را از منابع خارجي (و نه از مردم) و به شكل رانت دريافت مي كند. در اين حالت، دولت ها كمتر سعي مي كنند كه به ماليات هاي مردمي روي آورند و چون وابستگي اقتصادي به جامعه ندارند، خود را ملزم به پاسخگويي به شهروندان هم نمي دانند.
جاهد در ادامه گفت: در پاييز ۱۳۵۲ به واسطه تحريم نفتي اعراب عليه اسراييل، درآمد نفتي حكومت محمدرضا شاه چهار برابر گرديد. اين افزايش درآمد ناشي از اين نوع موهبت، موجب گرديد كه ماليات ستاني حكومت از مردم كمتر شده و در نتيجه پاسخ گويي كمتر نسبت به شهروندان خود را ارائه دهد و هر چه بيشتر از مردم خود بيگانه تر گردد.
وي اثرات افزودگي توان اقتصادي حكومت را در مسايلي نظير تشكيل حكومت رستاخيز، تقويت ارتش و سازمان امنيت و افزايش فساد در سطحي وسيع تر از گذشته دانسته و نتيجه گرفت كه افزايش افسانه اي  درآمدهاي نفتي شاه ايران در دهه ۱۳۵۰، شرايطي را فراهم كرد كه در نهايت محمدرضا شاه را به ديكتاتوري لجام گسيخته رهنمون كرد و با توجه به اين مساله و ايجاد انسداد سياسي در جامعه ايران كه خود معلول عوامل ياد شده بود، نارضايتي در جامعه ايران و عليه حكومت فراهم گرديد. رشد اين بستر كه توام با عوامل ديگر نيز بود، به حكومت ۳۷ ساله پهلوي دوم خاتمه داد.
سپس موسي فقيه حقاني در خصوص تأثير وابستگي به سقوط رژيم پهلوي گفت: سلسله پهلوي از معدود حكومت هاي ايران است كه در تأسيس، استقرار و تثبيت آن بيگانگان نقش آفريني كردند. در گذشته تاريخي ايران، خارجياني بودند كه كشور را اشغال كرده و خود حكومتي ايجاد نمودند. اغلب اين حكومت ها نيز در گذر زمان با بروز مجدد فرهنگ ايراني استحاله شده و تغيير شكل يافته يا تغيير ماهيت مي دادند.
وي با اشاره به وابستگي عميق رژيم شاه گفت: وابستگي رژيم پهلوي به بيگانگان از آغاز تا سرانجام و تحميل آن رژيم به مردم ايران، رژيم پهلوي را از همان آغاز ظهور با بحران مشروعيت مواجه نمود. ادامه حيات حكومت پهلوي همچون آغاز آن، بدون حمايت خارجي ميسور نبود. لذا وابستگي به حمايت بيگانگان و مقابله با مردم و فرهنگ ديني ايرانيان، سياست رژيم پهلوي در طول حاكميت آنان بود و اين امر دليل اصلي سقوط آن سلسله به حساب مي آيد.
در ادامه برنامه حجت السلام عبدالمجيد معاديخواه صحبت هاي خود را در موضوع هاي رابطه مردم و حكومت پهلوي ارائه داد. سپس رضا زارع در خصوص روابط ايران و اسراييل در زمان پهلوي گفت: روابط ايران و اسراييل با برخورداري از ويژگي هايي چون پيچيدگي ، پنهاني، محرمانه، سري، غيررسمي، اما فعال، گسترده و متداوم بودن، از ناشناخته ترين روابطي است كه در منطقه خاورميانه با هيچ كدام از كشورهاي ديگر قابل مقايسه نيست.
وي اين مسأله را از نظر بعد سياسي، بعد اقتصادي،  بعد امنيتي ،اطلاعاتي، بعد نظامي و بعد فرهنگي مورد بررسي قرار داد و در پايان گفت:
روابط ايران و اسراييل تا قبل از كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محدود و از تعادل و توازن نسبي برخوردار بود. اما پس از كودتا تا پيروزي انقلاب اسلامي ۱۳۵۷ اين روابط از تعادل و توازن نسبي و تأثيرگذاري يكساني بر اساس عرف بين المللي برخوردار نبود، بلكه اين روابط با تأثير اسراييل بر ايران به صورت آشكار و پنهان و در ابعاد گسترده و گوناگون تحقق يافته است.
سپس آقاي يعقوب توكلي در خصوص ريزش حاميان و خيزش مخالفان گفت: استقرار و ثبات هر حاكميتي مبتني بر مجموعه قابل توجهي از حمايت نيروهاي اجتماعي از آن حاكميت است و بر پايه اين حمايت ها، قدرت ها شكل مي گيرند و پس از شكل گيري استمرار و تداوم حيات سياسي و اجتماعي در مي يابند. هر چند پديده حمايت خارجي و بين المللي در شكل گيري يك حاكميت امر نويني است.
وي حمايت هاي اجتماعي را در سه شكل حمايت فداكارانه، فعالانه و عادي تقسيم بندي كرد.
توكلي در قسمتي ديگر از صحبت هايش، مخالفان را كساني دانست كه شرايط حاكم را نمي تابيدند و خواستار تغيير وضع حاكم به طور جدي بودند كه آنها به سه دسته مخالفان عادي، فعال و فداكار تقسيم بندي مي شدند.
وي در تشريح مخالفان گفت: مخالفان فداكار، كساني هستند كه براي تغيير شرايط حاكم، حاضر به هر نوع فداكاري و گذشت از خود بودند. پيشگامي و مخاطره پذيري از ويژگي هاي اين گروه از مخالفان است و صرف نظر از عقيده و باور مخالفان فداكار يك حاكميت با واقعيت هايي همانند دستگيري، زندان، شكنجه و اعدام و يا قتل در خيابانها روبه رو بودند.
در ادامه برنامه جعفرپناهي، در خصوص رژيم پيشين، وضعيت انقلابي و گروههاي برانداز در سالهاي ۵۷-۵۶ صحبت كردند. سپس آقاي فراهاني در خصوص روانشناسي شخص شاه گفت: روحيه محمدرضا تا آخر عمر،ضعيف و شكلي باقي ماند و هيچ نيروي اراده و قدرت و صلاحيت از او بروز نكرد. قدرت خلاقيت و ذهني تحليل گر كه از مشخصات يك رهبر قدرتمند است، در او موجود نبود.
سپس علي اكبر عليمرداني در خصوص مطبوعات عصر پهلوي و اسراييل، بر اساس اسناد ساواك گفت: در زمره علل فروپاشي رژيم پهلوي، از جمله مسايل مورد توجه پيوند آن با صهيونيزم جهاني بود. از آنجايي كه رژيم در داخل پايگاه مردمي نداشت و بر اساس سياست ها و منافع بيگانگان از جمله انگليس، آمريكا و اسرائيل در ايران عمل مي كرد و به طور كلي روي كار آمدن خاندان پهلوي در ايران نيز بر اساس مصالح و منافع آن انجام گرفت.
در پايان برنامه و پس از صحبت هاي حجت السلام سعيد فخرزاده، رييس فرهنگ انقلاب و ميزبان برنامه، مراسم شبيه خواني و عزاداري سيد الشهدا، امام حسين (ع) برگزار شد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |