جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۳۳
رسانه
Friday.htm

گزارشي از كافي نت دختران
تعطيل است
از روزي كه فهميدم قرار است گزارشي درباره كافي نت و دختران بنويسم اين سؤال در ذهنم است كه ميزان آشنايي آنها با اينترنت و بالطبع كافي نت هاي مختلف چقدر است و آيا آنها هم به ميزان پسران به دنبال وب گردي در كافي نت ها هستند
چت مي كنم چون با اين كار مي توانم با افراد زيادي ارتباط داشته باشم و با عقايد مختلف آشنا شوم اين حرف هاي يكي از اين دختران است كه از مشكلات آشنايي هاي خياباني مي گويد و ترجيح مي دهد كه از راه اينترنت با ديگران ارتباط برقرار كند
002346.jpg
002343.jpg

آرشيلا تقيان
يكي از بچه ها مي گفت:  اينترنت دنيايي بزرگ و بي انتهاست. آنقدر بزرگ كه مي تواند هركسي را مجذوب خود كند و ساعت ها در صفحات مختلف به دنبال خود بكشاند و كافي نت را دروازه دنياي واقعي به دنياي مجازي اينترنت مي دانست، جايي كه با پاگذاشتن در آن، مي تواني چهره هاي مختلفي را ببيني كه خيره و مات به مانيتورها، اصلاً حواسشان نيست آن دور و بر، بيرون كافي نت چه اتفاقي مي  افتد.
از روزي كه فهميدم قرار است گزارشي درباره كافي نت و دختران بنويسم اين سؤال در ذهنم است كه ميزان آشنايي آنها با اينترنت و بالطبع كافي نت هاي مختلف چقدر است و آيا آنها هم به ميزان پسران به دنبال وب گردي در كافي نت ها هستند يا چاي و آرامش بودن در خانه را به فنجان قهوه و تجربه نشستن بر صندلي هايي كه دغدغه مشتري هايشان را نشان مي دهند، آنها را وسوسه مي كند كه تنها يا با دوستانشان به كافي نت بروند؟... وقتي صحبت از خانم ها و استفاده از اينترنت مي شود، طبيعي است آدم ياد كافي نتي بيفتد كه سال قبل براي استفاده اختصاصي بانوان راه افتاد. با فرهنگسراي بانو ، مجري طرح كافي نت اختصاصي خانم ها تماس گرفتم، گفتند ساعات كاري آن جا از ۹ صبح تا ۱۵ است. حوالي ساعت ۱۰ صبح به فرهنگسرا مي رسم، بايد منتظر برگزاركنندگان اصلي نمايشگاه دايمي صنايع دستي زنان كه مسئولان كافي نت هم هستند، بمانم. محوطه فرهنگسرا آنقدر داغ و آرام است كه فكر مي كنم كتاب خواندن در اين جاي ساكت و زير نور آفتاب چقدر لذت بخش است و احتمالاً محيط كافي نت آن هم آرامش خود را دارد و كار كردن در چنين جايي بايد خيلي بچسبد.
در محوطه زيباي فرهنگسرا زمان برايم به سرعت مي گذرد و مسئولان نمايشگاه دايمي صنايع دستي زنان كه مسئولان كافي نت نيز هستند، مي رسند. من داخل مي شوم و با يكي از مسئولان شروع به صحبت مي كنم وقتي از او درباره كافي نت مي پرسم، با تعجب نگاهم مي كند و مي گويد: «تقريباً يك ماه است كه كافي نت تعطيل شده.»
با ديدن قيافه متعجب من سعي مي كند دلايلشان را براي اين كار توضيح دهد و مي گويد: «تعداد كم مراجعه كننده ها، به دليل موقعيت مكاني اين جا،  باعث شد تعطيلش كنيم.»
باز كردن چنين كافي  نتي در محيط فرهنگسرا ايده چه كسي بود؟
«خانم مقدم»  سؤال من را يكي از دوستان كه خود از مشتري هاي دايمي كافي نت بوده به همراه شماره تلفني جواب مي دهد.
با خانم مقدم مدير كافي نت بانو كه مدير تعاوني حاميان نگاه سبز نيز هست، تماس مي گيرم. با خوشرويي خاص، كه امروز از هيچ كس،  حتي دوستان نزديك، انتظار نمي رود جواب مرا مي دهد.
اولين سؤال را مي پرسم:
باز كردن اين كافي نت ايده شما بود؟
بله ايده باز كردن اين كافي نت مال من بود، همان طور كه مي دانيد، علاوه بر مديريت كافي نت، مديريت تعاوني حاميان نگاه سبز را نيز به عهده دارم. هدف ما از باز كردن اين كافي نت كه با كافه اي با نام كافه سبز همراه بود، ايجاد محيطي آرام و دور از فشارهاي محيطي براي بانوان بود تا بتوانند از امكانات اين كافي نت و كافه اي با غذاهاي گياهي، بدون اضطراب و نگراني از ايجاد مزاحمت توسط افراد مختلف،  استفاده كنند و همچنين محلي باشد براي برگزاري جلسات زنان. در طول يك سالي كه آن جا را اداره مي كرديم، مشتري هاي مختلفي داشتيم ولي بيشترشان دانشجويان دانشگاهي بودند كه فاصله زيادي با فرهنگسرا نداشت و با انتقال اين دانشگاه به مكاني ديگر، ما مشتري هاي دايمي خود را از دست داديم و درآمدمان كمتر شد.
دليل بسته شدن كافي نت از دست دادن مشتري هاي آن بود؟
دليل اصلي نبود. مشتري هاي ما كم شده بود ولي كافي نت به اين دليل بسته نشد و كار ادامه داشت تا اين كه فرهنگسراي بانو براي مكان كافي نت مبلغي را به عنوان اجاره خواست و چون توان پرداخت اين مبلغ را نداشتيم، مجبور به تعطيل كردن كافي نت شديم.
خانم مقدم مي گويد:  قرار است جلسه اي با حضور خانم معروفي مدير فرهنگسرا برگزار شده و موضوع بسته شدن كافي نت بررسي شود.
آيا نتيجه اين جلسه مي تواند سرنوشت تنها كافي نت دختران را تغيير دهد؟ بايد منتظر ماند و ديد...
با شنيدن اين حرف ها با خودم فكر مي كنم، آيا دختران ترجيح مي دهند كه در خانه از اينترنت استفاده كنند و اگر امكان استفاده از آن را در خانه نداشته باشند، قيد آن را مي زنند؟
002349.jpg

براي جواب دادن به اين سؤال به چند كافي نت كه اكثراً در نقاط شمالي شهر قرار دارند، سر مي زنم.نتيجه جالب است. تقريباً نصف مشتري هاي اين كافي نت ها دختر هستند!
دختران ۱۲ تا ۱۸ سال، وقتي كمي دقت مي كنم، متوجه مي شوم كه بيشتر براي چت كردن آمده اند.
چرا چت و چرا در كافي نت
شايد حرف هاي من درباره اين مسئله به فكر دختران نزديك تر باشد و شايد حرف دل بسياري از شما پسران. چت مي كنم چون با اين كار مي توانم با افراد زيادي ارتباط داشته باشم و با عقايد مختلف آشنا شوم، اين حرف هاي يكي از اين دختران است كه از مشكلات آشنايي هاي خياباني مي گويد و ترجيح مي دهد كه از راه اينترنت با ديگران ارتباط برقرار كند و به اين وسيله خود را در چهارديواري عقايد خود و خانواده زنداني نكند.
چرا چت در كافي نت؟  در خانه از اشغال تلفن شكايتي دارند؟
چرا بسياري از دختران و پسران با وجود داشتن كامپيوتر شخصي، كافي نت را براي انجام كارهاي خود انتخاب مي كنند؟! شايد دليلش اين باشد كه در اين جا كسي نيست هرچند يك بار صدايت كند و يا بالاي سرت بايستد، حواست را پرت كند و از مشغولي تلفن شكايت داشته باشد. به هنگام كار لااقل يك فنجان قهوه دستت مي دهند و صفحه مانيتور و دنياي زيباي اينترنت به راحتي مي تواند ميخكوبت كند تا كار و يا پولت تمام شود.
ملاك براي انتخاب كافي نت ها، نزديك بودن به منزل است و رفتن به مكان خاص را در صورت داشتن امكاناتي اضافه بر كافي نت هاي معمول ترجيح مي دهند.
براي دختران امروزي مختلط بودن كافي نت، شايد به دليل محيط خاص آن و متفاوت بودن مشتري ها، مشكلي ايجاد نمي كند و علاوه بر اين، آنها اعتقاد دارند كه مي توانند جوابگوي هر مزاحمتي باشند و فكر مي كنم تا حدود زيادي هستند.
با توجه به صحبت هاي بالا، پيش خودم فكر مي كنم آيا كافي نت سبز مي توانست با تبليغات بيشتر خود را همچنان زنده و پر از مشتري نگه دارد؟...

ترفندهاي بالابردن بازديد كننده هاي وبلاگ
جون مادرت به من توجه كن
002352.jpg
ليلي نيكونظر
«هيت»، دغدغه  اصلي خيلي از وبلاگ هاي تازه به وبلاگستان رسيده است. همان چيزي كه پايين آمدنش مخصوصاً براي قديمي ها ياس هاي وبلاگي طولاني مي آورد. اينها را ديگر تمامي اهالي وبلاگستان مي  دانند. به قول حسين درخشان وبلاگ بدون مخاطب مثل مسواك بدون خميردندان است. فقط مي ماند آنها كه براي دل خودشان مي نويسند كه آن هم شوخي است كه اگر قرار است جايي را در وبلاگستان مال خود كنيد و به قبرستان شلوغ وبلاگ هاي فراموش شده بپيونديد «براي دل خودتان ننويسيد» اين را amoohamid.com مي گويد. «بايد براي مخاطب بنويسي و به خاطر همين هم مي بايست چيزهايي بنويسي كه وبگردها خوششان بيايد. مطالب بايد ساده باشد زبان هم عاميانه و محاوره اي. استفاده از اصطلاحاتي كه بيشتر جوان ها استفاده مي كنند هم جاي خودش را دارد استفاده از عكس ... »
گويا استفاده از عكس هم خيلي از وبلاگ ها را پربيننده كرده است. وبلاگ پدرخوانده pedarkhandeh.com يكي از همان وبلاگ هاست. پدرخوانده مي گويد: «عكس مهم است حالا لزومي ندارد كه حتماً در ارتباط با پست آن روزت باشد. يك عكس جالب بعد از هر پست مي تواند جزو شيوه هايي باشد كه براي وبلاگ  ماهيت مي آورد.»
ولي اگر از تمام صد و پنجاه هزار وبلاگر ايراني بپرسي يك جواب را حتماً از همه شان مي شنوي «لينك». «وقتي وبلاگ هاي پرخواننده لينك بدهند هيت بالا مي رود.» اين را پينك فلويديش pinkfloydish.com مي گويد هر چند كه در دنباله حرفش به شوخي ... «من تلاش نمي كنم هيت وبلاگم بالا برود، هيت وبلاگ آدم كه بالا برود بيشتر هم فحش مي شنود» اين را حتماً ديده ايد «وبلاگ خوبي داري، به من هم سربزن» اين كامنت گذاشتن هم البته شيوه اي است گاهي وقت ها جواب نمي دهد خيلي وقت ها هم جواب مي دهد اگر كسي كه براي يك وبلاگ كامنت مي گذارد مطمئن باشد كه جواب مي گيرد دوباره سرمي زند دوباره كامنت مي گذارد سؤال مي كند جواب مي دهد و همين باعث مي شود هيت آرام آرام بالا بكشد. پاسخ به اي ميل هاي خواننده ها هم بايد كارگر بيفتد احتمالاً لينكداني وبلاگ ها هم اين وسط نقشي دارند چرا كه خيلي ها فقط براي استفاده از لينك هاي يك وبلاگ به آن سرمي زنند و البته شايد هيچ ترفندي به اندازه مطلب خوب، نثر خوب و واژه هاي خوب مهم نباشد. احسان weblog.ehsanx.com هم همين را مي گويد و اين احتمالاً همان چيزي است كه خيلي از وبلاگ ها را از ديگران متفاوت مي كند مثل نوشته هاي khorshidkhanoom.com با لحن صميمي و جملات كوتاه كوتاه كه انگار هميشه در حال دويدنند. قالب زيبا و گاهي وقت ها هم يك اتفاق شايد، اتفاقي كه مي تواند زياد هم خوشايند نباشد مثل اتفاق وبلاگ «ماه پيشوني» و مرگ «فروزان» نويسنده اش يا اتفاق وبلاگ  «كلاغ سياه» مي تواند هيت وبلاگ ها را نجومي بالا ببرد از آن گذشته گاهي جنگ ها و درگيري هاي بين وبلاگ ها مي توانند در بالا بردن هيت وبلاگ ها موثر باشند نوشي nooshi.blogspot.com نويسنده وبلاگ نوشي و جوجه هايش مي گويد: «هر وقت صد تا به هيتم اضافه مي شود مي دانم كسي در وبلاگش به من فحش داده است» به روز كردن مرتب و گردگيري روزانه وبلاگ ها، ديد و بازديد هاي وبلاگي،
فعال كردن موسيقي و برنامه هاي دانلود هم بقيه چيزهايي است كه به نظر نوشي مي رسد و در آخر اين كه هميشه ترفندهايي وجود دارد و از آن جا كه به قول يكي از دوستان «هيت، هيت مي آورد» با موفق شدن يكي ازاين ترفند ها مي تواني مطمئن باشي كه ديگر ماندگار شده اي.

صفر... يك... بوم
هكرها وارد مي شوند
هكرها هم آدم اند ديگه، مثل بقيه آدما! مي خورن، مي خوابن، ميرن گردش... خوب بالاخره با هم ديگه فرقاي زيادي هم دارن...
مثلاً كلاه سفيدهاشون از همه بچه مثبت ترن؛ با اين كه مي تونن ولي هيچ وقت سايت كسي رو هك نمي كنن فقط به طرف پيغام مي دن كه آقاجون فلان جاي سايتت ضعف داره، برطرفش كن!
به جاش اونايي كه كلاهشون سياهه خيلي بدجنسن، مي زنن سايت مردم رو هك مي كنن، اصلاً له و لورده اش مي كنند، عين خيالشون هم نيست...
تازه اگه فكر كردين كلاه هكرها فقط همين دو رنگه سخت در اشتباهين، چون رنگبندي داره؛ بنفش، آبي، قرمز!
هكرهاي كلاه  بنفش معمولاً جواد  تر از بقيه اند، سر چهارراه اينترنت دم تيربرق وامي ستن و به سايت هاي اين و اون تيكه مي ندازن! از شما چه پنهون زنجير هم مي چرخونن!
كلاه قرمزي ها هم كه تكليفشون روشنه ديگه! بغضي وقتا با هكرهاي پسرخاله مي رن نفت مي گيرن، نون مي گيرن، بعضي وقتا هم مي يفتن دنبال سايت آقاي مجري! وقتي هم سايت كسي رو هك كنن، همون صفحه اولش مي نويسن: «خودم مي دونم، خودم مي دونه... نفت بگيرم»!!
اما از طرف ديگه اين هكرهاي كلاه آبي از قديم و نديم با هكرهاي كلاه قرمزي سر جنگ داشتن! اصلاً چشم ندارن اونارو ببينن! فكر مي كنن اينترنت هم استوديوم آزاديه!!
وقتي هم يه سايتي رو هك مي كنن تو صفحه اولش مي نويسن: «استقلال هورا... پرسپوليس[ ...]» حالا رنگ كلاه هكرها به كنار، مدل هاي مختلفي هم داره كه خودش كلي تو رفتار اونا با سايت هاي بيچاره تاثير داره!
مثلاً با مرام ترين و لوطي ترين هكرهاي دنيا، هكرهاي «كلاه  مخملي» اند كه نه تنها سايت كسي رو الكي  هك نمي كنن، بلكه حواسشون با سايت هاي
دور و برشون كه كسي هكشون نكنه، بيشتر وقتشون صرف پاك كردن شيشه مونيتور با دستمال  يزدي مي شه!
ولي واي به حال كسي كه سايت يكي از هكرهاي كلاه مخملي رو هك كنه، جاي سالم تو صورت سايتشون نمي ذارن، خيط  خيطي اش مي كنن!!
البته يواش يواش داره نسل اين هكرها منقرض مي شه و حتي انجمن حمايت از هكرهاي كلاهدار هم داره از اونا توي مناطق حفاظت شده نگهداري مي كنه!
اما بيچاره هكرهاي «كلاه نمدي»! خيلي ساده و بي شيله پيله اند... اصلاً اون قدر ساده اند كه هيچ وقت سايت كسي رو هك نمي كنن و فقط اين و اون مي يان سايتشون رو هك مي كنن!!
حالا براي چي اسم هكر رو گذاشتن رو خودشون، ما هم نفهميديم يه سري هكر ديگه هم داريم كه به همه سايت ها كار ندارن و فقط رو بعضي سايت ها كار مي كنن!
هكرهاي كلاه سبز هم كه تابلو هست كه چي كار ه اند ديگه! كلاه سبزها همشون كماندو اند!
اينها هم معمولاً كسي رو هك نمي كنن ولي اگه هك كنن با نارنجك و توپ و تفنگ و...
مثلاً هكرهاي كلاه اسپورت فقط سايت هاي ورزشي رو هك مي كنن، مخصوصاً سايت هاي تنيس و بيس بال! يا هكرهاي كلاه بوقي كه فقط سايت هايي رو كه تولدشونه هك مي كنن،  مثل سايت Itiran كه درست شب يك سالگي اش به دست يكي از همين هكرهاي كلاه بوقي هك شد!
يه سري هكر ديگه هم هستن كه فقط بعضي وقتا دست به كار مي شن!  مثل هكرهاي كلاه پشمي كه فقط زمستونا هك مي كنن، چون تابستونا گرمه و نمي تونن كلاهشون رو بذارن سرشون!  يا هكرهاي «كلاه شب» كه فقط شبا، اون هم تو خواب بلدن سايت هاي اين و اون رو هك كنن!
هكرهايي هم هستند كه مطالب خاصي رو از رو سايت اين و اون مي دزدن يا اصلاً اكانت اينترنت مي دزدن، كه اين آقايون يا خانوماي هكر دزد، كلاه  سرشون نمي ذارن؛ اينا جوراب زنونه مي كشن رو سرشون!!
يك سري هكر هم هستن كه اصلاً كلاه ندارن كه بخوان با ناله سودا كنن!!
خلاصه كه از ما گفتن؛ مواظب كلاتون باشين!
به قول قديميا: «كلاتون رو سفت بچسبيد كه هكر نبرتش»

|  ايران  |   تكنيك  |   جامعه  |   داستان  |   دهكده جهاني  |   رسانه  |
|  زمين  |   شهر  |   عكس  |   علم  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |