سيگارت، الكل سرنج يا پريدن از روي آتش و جشن
ديگر اين جمله را نمي شنويم... سرخي تو از من، زردي من از تو.
اما صداي بمب و انفجار چه شديد، چه ضعيف گوش هايمان را مي آزارد. جدالي تلخ با اعصاب، گوش و چشم ها... جدالي با خود با ديگران. ديگر نجواي زيباي سرخي تو از من، زردي من از تو... را نمي شنويم اما اين اخبار را مرتب در آخرين روزهاي سال از روزنامه ها و خبرگزاري ها مي شنويم؛
* دكتر دهقانپور، رئيس اورژانس تهران، ۱۱۵، خبر از هشت مورد سانحه سوختگي ظرف ساعت ۱۷ تا ۲۳ روز چهاردهم اسفند ۸۱ داد. در يكي از اين سانحه ها جواني ۲۰ ساله به دليل شدت سوختگي مچش را از دست داد. ظرف اين ۲۴ ساعت يك هزار و ۵۰۵ مورد تماس با اورژانس تهران برقرار شده بود.
* دكتر ولي ا...  يميني رئيس بيمارستان سوانح سوختگي توحيد تهران پس از چهارشنبه سوري سال گذشته خبر داد: ۵۰ نفر بر اثر بازي با ترقه و مواد محترقه در اين مركز تحت مداوا قرار گرفتند كه ۳۰ نفر از آنان به بيمارستان هاي فارابي و رسول اكرم (ص) انتقال يافتند زيرا دچار ضايعات چشمي و بينايي شدند.
* معاون بيمارستان سوانح سوختگي توحيد گفت: انفجارهاي مهيب ايام چهارشنبه سوري باعث ناشنوايي مي شود.
* رئيس بيمارستان فارابي سال گذشته و پس از مراسم چهارشنبه سوري اعلام كرد تعداد بيماران ناشي از اين مراسم ۵/۱ برابر شده است.
* سرهنگ مختار  كرمي معاون اجتماعي پليس استان مركزي اعلام كرد بيش از پنج ميليون ترقه و مواد محترقه در اين استان كشف شده است و ۱۲۶ نفر در اين باره دستگير شده اند.
* مسئول روابط عمومي سازمان آتش نشاني اصفهان در آستانه نزديك شدن به روز چهارشنبه سوري اعلام كرد ماده محترقه جديدي به  نام «ديناميت كوچك» در بازار توزيع شده و به فروش مي رسد. شهاب رضايي همچنين افزوده است: «اين ماده آتش زا تا حدودي كوچكتر از ديناميت حقيقي است ولي قدرت تخريب و صوت بالايي دارد.»
ديگر از اين جمله خبري نيست. سرخي تو از من، زردي من از تو...
نه از خود جمله، نه از مراسمي كه در آن اين جمله خوانده مي شد و نه از فلسفه جمله. مي گفتند، آتش كه نشانه حيات و پاكي بود سرخي اش را به انسان مي داد و انسان زردي  كه نشاني از بيماري و ضعف بود را به آتش مي سپرد. اما اينك فقط صدا و صدا و صداست.
ميدان جنگي به راه افتاده است. ميداني كه معلوم نيست در آن چه كسي دشمن است چه كسي خودي! و همه مي كوبند و مي تازند تا صداي مهيب تر و خشن تري توليد كنند...
چهارراهها جولانگاه ترقه فروشان
بسته اي ۹۰۰ تومان، بوكسي هفت هزار و پانصد  تومان... اين قيمت سالم ترين و ساده ترين ابزار جنگ در همان ميداني است كه هيچ كسي نمي داند خودي كيست و دشمن كجاست.
هربسته سيگارت اين روزها به تناسب مكان فروش آن قيمتي گران تر پيدا كرده است. اما درون هر بسته سيگارت بين ۶۰ تا ۱۰۰ عدد سيگارت وجود دارد. مثل كبريت روشن كردن از آن استفاده مي كنند و به ظاهر صدايي آرام تر دارد.
فرقي نمي كند چهارراه مولوي باشد يا چهارراه جهان كودك، ميدان ولي عصر باشد يا ميدان تجريش عده اي بچه و جوان همه دسته اي فشفشه، سيگارت، ترقه، منور، نارنجك و موشك در دست دارند و آنها را به رهگذران و مسافران خودروهاي مانده پشت  چراغ قرمز مي فروشند.
اين روند از اواخر بهمن ماه شروع شده است و همچنان ادامه دارد.
ماجرا محدود به تهران نيست. در شهرستان ها هم وضع با اندكي تفاوت همين است. كوزه هاي منفجره ابتكار بروجردي هاست كه هريك به قيمت ۲۰هزار تا ۵۰هزار ريال آن را تهيه مي كنند. اما آنچه بيش از ترقه، سيگارت و... خطرناك است ابزار ميدان جنگي است كه خود بچه ها دست به ساخت آن مي زنند.
معمولاً از دو هفته مانده به چهارشنبه سوري يعني همان سه شنبه آخر سال، بازار رنگ فروشان، دست فروشان و تعميرگاه هاي خودرو گرم مي شود زيرا
نارنجك هاي دستي معمولاً با اكليل و سرنج كه موادي در تهيه رنگ است ساخته مي شود.
بسياري از بچه هاي نوجوان و جوان پس از خريد از تعميرگاه ها و فروشگاه هاي رنگ سازي و... با مخلوط كردن اين مواد آتش زا و منفجره و چسباندن آنها با «لنت» هر چه بيشتر سعي در توليد صداهاي وحشتناك  دارند.
اين بخش از اقتصاد چهارشنبه سوري قابل كنترل نيست زيرا اين ديگر يك بسته سيگارت آماده شده نيست. مواد خام به تنهايي خطري ندارد و به تنهايي مصرف عام  المنفعه اي دارند. اين جوانان و نوجوانان هستند كه با تركيب آن مواد، محصولي خطرناك توليد مي كنند. بنابراين نمي توان با جلوگيري از فروش دست به متوقف كردن اين روندزد.

آمارهاي همچنان خطرناك
در اسفندماه ۱۳۸۰ براساس آمارهاي سازمان آتش نشاني، تهران شاهد ۵۸ فقره آتش سوزي يا حادثه ناشي از انفجار مواد محترقه بود كه ۳۱ مورد آن مربوط به مراسم چهارشنبه سوري بوده است. براساس آمار همين سازمان تعداد مصدومان اين مراسم در سال ۱۳۸۱، پانزده نفر در سال ۱۳۸۰ تعداد ۴۴ نفر بوده است.
۶۰ درصد از مصدومان ناشي از كاربرد موادمحترقه و منفجره در سال ۱۳۸۰ در رده سني ۱۶ تا ۱۹ قرار داشتند.
نورا... رضايي يكي از كارشناسان علوم تربيتي و رئيس يكي از مراكز مشاوره در اين باره مي گويد: «نوجوانان به اقتضاي سن هيجان طلبند و همين باعث روي آوردن آنها به سوي كارهاي پرخطر است.»
وي در ادامه مي افزايد: «در شرايط كنوني كه چارچوب و هنجار اجتماعي مشخصي وجود ندارد و همه رفتارهاي رسمي در اين خصوص سلبي و بازدارنده است، كودكان و نوجوانان با برداشت نادرست بودن آتش بازي معمولاً مواد محترقه را در نقاط غيرقابل ديد نظير انباري، زيرزمين، بالكن و... نگهداري و تهيه مي كنند و اين در حالي است كه بسياري از مواد منفجره مدنظر آنها دست ساز بوده و در شرايطي منفجر شده و تبعات منفي به بار مي آورد.
شايد سال ها سلب برگزاري مراسم روشن كردن آتش و دستگير شدن برپا كنندگان آتش موجب بروز اين پديده نابهنجار شد. برپاكردن آتش كار سختي است زيرا به محض حضور نيروهاي پليس طي دهه ۱۳۷۰ قابل سرپوش گذاشتن نبود ولي نارنجك هاي دستي و سيگارت در جيب جا مي شد و پس از استفاده نيز شخص مرتكب قابل شناسايي نبود. شايد اين روند تغيير در برگزاري آيين چهارشنبه سوري بود كه فلسفه اي ديگر داشت.

جشن سنتي ساماندهي مي شود
در حالي كه پس از مدت ها جدال با چهارشنبه سوري هيچ حمايت رسمي از برگزاري اين مراسم و آيين برگزاري اش نمي شد رسول خادم در نخستين روزهاي اسفندماه ۸۲ اعلام كرد كه طي طرحي دوفوريتي به شوراي شهر تهران خواستار ساماندهي جشن هاي سنتي شده است.
خادم خاطرنشان كرد با همكاري نيروي انتظامي، شهرداري، سازمان آتش نشاني، آموزش و پرورش، اورژانس، بسيج و فرمانداري اين ساماندهي انجام مي گيرد. اين عضو شوراي شهر تاكيد كرده است كه اجراي اين ساماندهي براي ايجاد محدوديت براي مردم نيست و فقط سعي در كاهش آسيب ها و خطرات ناشي از مواد  محترقه دارد.
حال اگر امسال اين طرح به اجرا در آيد و در سال هاي بعد نيز شاهد استمرار آن باشيم شايد پس از چند سال بتوانيم به جاي صحنه هاي دلخراش سوختگي، قطع اعضاي  بدن و كوري چشم،شاهد شنيدن همان جمله باشيم. سرخي تو از من، زردي من از تو...

هفته هاي پاياني سال ۱۳۸۲ با وقايع تلخ و غم انگيزي در حوزه ارتكاب قتل سپري مي شود و اين در حالي است كه باز هم رگه و رنگ عصبيت دراين ماجراها برجسته تر و پررنگ تر است. اين  نكته باز هم زنگ خطر كاهش آستانه تحمل مردم به ويژه جوانان را به صدا درمي آورد، اما آيا كسي هست كه اين صداي زنگ را بشنود؟ پس از واقعه كشف جسد الهه هفت ساله و متهم شدن نامادري اش، نامشخص ماندن انگيزه قاتل و خود عامل جنايت بر ابهام اين پرونده افزود. اما در همين حال كه همه سرگرم پيگيري اين واقعه بودند قرباني شدن دختري به پاي تعصبات نابجا و غير منطقي، پرونده برجسته هفته سوم اسفند ماه ۸۲ شد.

نخستين پرونده قتل
نخستين پرونده قتل در يك هفته گذشته با كشف جسد مردي ۳۰ ساله در محدوده تقاطع بزرگراه چمران و خيابان ملاصدرا تشكيل شد. ماموران كلانتري ۱۳۴ شهرك غرب در پي گزارش مردي به پليس ۱۱۰ اين جسد را در رودخانه اي همجوار بزرگراه چمران كشف كردند. بررسي  هاي اوليه پليس حكايت از آن داشت كه جسد از ناحيه سمت راست صورت آسيب ديده و پشت سرش نيز شكستگي داشته است.
بازپرس محمد عرفان كشيك ويژه قتل تهران پس از بررسي  صحنه قتل دستور تحقيق درباره مرگ اين جوان كه «رامين» نام داشت را صادر كرد. وي احتمال داد كه اين جوان از بلندي به درون رودخانه كم آب آن نقطه سقوط كرده باشد.

دستگيري دو قاتل
سرهنگ سيد جواد كشفي معاون كشف جرايم پليس جنايي آگاهي تهران پنج شنبه هفته قبل خبر از كشف راز دو قتل توسط كارآگاهان دايره دهم پليس آگاهي داد. در پي قتل فاطمه زن ۳۰ ساله اي كه با روسري قرمز خفه شده بود برادرش محمود ۲۷ ساله به اتهام قتل دستگير و در بازجويي ها مشخص شد كه به دليل اختلافات خانوادگي دست به اين كار زده است. پيشتر پليس به شوهر صيغه اي فاطمه مظنون بود ولي توانست راز جنايت را فاش كند.
ديگر قاتل دستگير شده مربوط به مرگ يك جوان بود كه در پي مصرف زياد مواد مخدر دچارسنگكوب شده بود و دوستش امير سعي كرده بود با خوراندن جوهر ليمو او را بهبود ببخشد كه منجر به خفگي اش شده بود.

آنديا؛ قرباني هيچ
۱۶ اسفند ماه ۸۲ همه خبرنگاران حوادث منتظر بودند تا سليماني داديار شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران نتيجه تحقيقات كارآگاهان دايره يازدهم درباره گمشدن دختري ۱۷ ساله به نام آنديا را بازگويد.
سليماني در اين باره گفت: پسري كه «فراز» نام دارد ۱۶ بهمن ماه ۸۲ در پي تعصب و محدوديت هايي كه براي نامزدش «آنديا» فراهم كرده بود از دست او شاكي شده و در حالي كه سرش را به شيشه ماشين كوبيده موجب قتل او شده است. پدر فراز نيز دستگير شد و اتهامش همراهي در قتل و پنهان كردن جسد بود ولي بعد مشخص شد فراز به تنهايي مرتكب قتل شده و پس از آن از ترس جسد را سوزانده و رها كرده است. فراز بارها از آنديا خواسته بود كه با هيچ پسري بدون هماهنگي با او حرف نزند و هيچ كاري جز با اطلاع او انجام ندهد. آنديا نيز با وجود اين رفتارهاي غيرمنطقي مدتي به تلفن هاي فراز پاسخ نداده بود. اما سرانجام به دليل سماجت فراز پذيرفته بود براي آخرين بار همديگر را ببينند كه گويا آخرين لحظات زندگيش فرا رسيده بود.

كيف قاپي با سرانجام قتل
اما ديگر خبر گزارش شده بازپرس كشيك قتل تهران در روز ۱۶ اسفند ۸۲ ماجراي كيف قاپي بود كه پس از سرقت، با خودرويي برخورد و تصادف كرد. دو كيف قاپ در پي اين تصادف به شدت آسيب ديدند كه ترك نشين به نام شاهين در دم جان سپرد.

رئيس يك مرغداري در ژاپن به همراه همسرش دست به خودكشي زد. دليل اصلي اين خودكشي آلودگي مرغداري اين زوج به ويروس آنفلوآنزاي مرغي عنوان شده است. صاحب اين مرغداري كه «هاجيه آسادا» نام داشت با وجود مرگ مرغ هايش بر اثر آنفلوآنزاي مرغي از اطلاع رساني به مسئولان خودداري كرد. تاخير در اين ماجرا سبب شد كه كشف ويروس در مرغداري مذكور با تاخير انجام شود.
پس از بررسي هاي مسئولان مشخص شد كه تعدادي از مرغ هاي آلوده مرغداري «آسادا» براي فروش به ۲۱ استان كشور ارسال شده است. در اين مرغداري تاكنون ۲۵۰ هزار مرغ به دليل بروز بيماري از سوي مسئولان نابود شده اند. اين خودكشي در ژاپن عكس العمل هايي را برانگيخت تا آن جا كه نخست وزير اين كشور ضمن ابراز تاسف از ماجراي آسادا گفت: او با اين اقدام تلاش كرده است كه مسئوليت مسايل به وجود آمده را به گردن بگيرد.
دشمني مرغ و كلاغ
به نظر مي رسد حوادث زيادي پيرامون آنفلوآنزاي مرغي در ژاپن به وقوع پيوسته باشد. در آخرين خبرها كلاغ هاي اين كشور نيز از بيماري آنفلوآنزاي مرغي در امان نيستند. به تازگي جسد دو كلاغ كه گفته مي شود بر اثر آنفلوآنزاي مرغي مرد ند پيدا شده است.
اين نخستين بار است كه در كشور چشم  بادامي ها يك پرنده وحشي به ويروس آنفلوآنزاي مرغي مبتلا شده است. كارشناسان معتقدند: احتمال دارد كه چگونگي سرايت ويروس آنفلوآنزا به مرغ ها در مرغداري ها در نتيجه آزمايش هايي كه روي كلاغ هاي مرده انجام مي شود نهفته باشد.
مسئولان ژاپني سعي دارند با آگاه كردن مرغداري ها از امكان انتشار اين بيماري  پيشگيري كنند. پيش از اين گفته شد كه ويروس اين بيماري از سوي پرندگان وحشي به ماكيان سرايت مي كند. به اين ترتيب كه پرندگان وحشي با هدف شكار ماكيان به آنها نزديك شده و ويروس را به ماكيان انتقال مي دهند.
كارشناسان مي گويند خطر سرايت اين بيماري به انسان در صورت نزديك شدن به مرغ  بيمار وجود دارد. اما تاكنون نمونه اي مبني بر ابتلا به اين بيماري در اثر خوردن گوشت مرغ و يا تخم مرغ در جهان ديده نشده است.
تاكنون ۱۱ كشور آسيايي در جهان به اين ويروس مبتلا هستند و ۲۰ نفر نيز بر اثر آنفلوآنزا مرغي جانشان را از دست داده اند.

مهشيد مجلسي
اشك تو چشمام حلقه زده بود. بغض كرده بودم. يه دختر كوچولو رو كشته بودن و يه دختر ۱۷ ساله رو. بازم يه قتل ولي كاملاً متفاوت... يه آن به خودم اومدم ديدم كنار بزرگراه ماشينمو پارك كردم و دارم گريه مي كنم. نه به خاطر اونا كه به خاطر آدم  بودنمون! آره به خاطر آدم بودنمون كه چه راحت با اين كارا زير سؤال رفته و اگه قرار به مقايسه باشه شايد از خيلي موجودات ديگه خطرناك تر و درنده تر باشيم! آخه چرا اسم ما رو گذاشتن اشرف مخلوقات ولي در عمل حتي حاضر نيستيم به آسيب  پذيرترين مخلوقات خدا رحم كنيم و كاري بهشون نداشته باشيم.
اينو نمي گم چون خودمم يه دخترم. نه، اينو همه جرمشناسا و جامعه شناسا مي گن كه بچه ها و زنا تو دسته بندي جامعه جزو آسيب پذيرترين اقشار جامعه تقسيم مي شن و به حساب مي يان. عكس هر دوتا دختر پيش روم بود. يكي هفت ساله و يكي ديگه ۱۷ ساله. غم انگيز تر اين كه مي گن اون كوچيكه رو زنده به گور كردن!
يه بار ديگه به روزنامه  تو دستم نگاه كردم. تيتر ديگه اي كه مربوط به اون دختر ۱۷ ساله بود رو خوندم. هموني كه جسدش بعد از يه ماه پيدا شد. همون كه خيلي راحت به دست دوست پسرش به قتل رسيده بود.
با خودم فكر كردم مگه ميشه آدم تو رابطه احساسيش با طرف مقابلش اينقدر خشن باشه كه از يه درگيري لفظي چنان كنه كه به راحتي اوني رو كه دوست داره بكشه!؟ اون دختره، منظورم «آنديا» س با دوستش داشته مي رفته بيرون. چه ساده تو يه درگيري اون پسره خشن سرشو به شيشه ماشين كوبيده و اونو كشته. آره به همين راحتي. بعد هم از ترسش جسدشو انداخته و پدرش يعني پدر فراز در كمال وقاحت دوباره سر وقت جسد اومده و اونو سوزونده. حالم بد شده بود. از تو ماشين اومدم بيرون. يه هواي نيمه ابري آدمو حسابي عصباني مي  كنه. يه كمي كه باد بهم خورد تازه يادم افتاد كه روز كاريه و بايد سركارم حاضر مي شدم، يه نگاه به ساعت كردم و ديدم از ۹ هم گذشته... وقتي رسيدم سركار از ساعت ۱۰ هم گذشته بود... آخه اين روزا با شروع نمايشگاه بهاره مگه راهي تو خيابونا بازمونده... رئيسم داشت هوار مي كشيد. يكي ـ دوبار عذرخواهي كردم. ديدم اون بازم داره داد مي زنه... سعي كردم براش توضيح بدم كه حالم بد بوده و همين باعث دير رسيدنم شده... اما اون بازم فرياد زد و بد و بيراه گفت... يه آن متوجه شدم گلدوني كه روي ميزم داشتم برداشتم و به سمتش پرتاب كردم.
صداي شكستن گلدون چنان تو دفترمون پيچيد كه همه جارو سكوت برداشت... ديگه نفهميدم چه كردم... به خودم اومدم ديدم تو ترافيك بزرگراه همتم و همچنان دارم گريه مي كنم.
عصر اون روز وقتي يه كمي حالم بهتر شد با خودم گفتم خوب شد آقاي رئيس جاخالي داد و گلدون درست خورد پشت سرش وگرنه اگه خورده بود تو سرشو از شانس بد من ضربه كاري مي شد و مي مرد حالا منم يه قاتل بودم. يه قتل عمدي... آره منم بايد اعدام مي شدم چون هيچ كس نمي گه من هيچ قصد و غرضي نداشتم. تو قانون، كاري به اين چيزا ندارن. فقط قتل باشه و تو هم اعتراف كرده باشي كار تمومه...
خدارو شكر كردم ولي پيش خودم گفتم چه راحت كشته مي شه. چه راحت آدما همديگه رو مي كشن! آره آستانه تحمل آدم وقتي به راحتي تحريك بشه و كنترل خودشو از دست بده به همين راحتي يه اتفاق بد مي يفته. يه قتل. فقط به خاطر اين كه نتونستي خودتو كنترل كني. همين چند وقت پيش بود توي روزنامه خوندم همه قتلاي تهران به خاطر عصبانيت تو نزاع ها اتفاق مي افته. آره اين روزا به خاطر عصبيت ها چه راحت آدم كشته مي شه.

در همشهري شماره ۳۲۸۴ (۲۶/۱۰/۸۲) خبري چاپ شد به نقل از خبرگزاري دانشجويان ايران كه آمار معتادان در سال ۱۴۰۰ بنا به گفته مدير كل امور فرهنگي و روابط عمومي ستاد مبارزه با مواد مخدر ـ صرامي ـ تقريباً ۱۷ميليون نفر اعلام شده بود.مركز اطلاع رساني ناجا در اين زمينه جوابيه اي فرستاده است.
مدير مسئول محترم روزنامه همشهري
سلام عليكم
با احترام، پيرو مطلب مندرج مورخ ۲۶/۱۰/۸۲ (جمعه) آن روزنامه تحت عنوان «معتادان در سال ۱۴۰۰ به مرز ۱۷ ميليون مي رسند» به آگاهي مي رساند: برابر بررسي هاي به عمل آمده از مركز مبارزه با مواد مخدر ناجا، آمارهاي اخذ شده از سازمان زندان ها، آمار معتادان كشور را يك ميليون نفر استخراج كه با فرض دو برابر بودن آن به آمار دو ميليون نفر دست مي يابيم.
اظهار ۵/۴ ميليون نفر معتاد توسط آقاي صرامي در حالي صورت مي گيرد كه دبير محترم ستاد مبارزه با مواد مخدر آقاي هاشمي آمار معتادان كشور را دو تا دو ميليون و دويست هزار نفر اعلام كرده است و اين تناقص گويي بين مسئولان ستاد مذكور باعث تاسف و تاثر است و با اعلام چنين فرضيات واهي خود عمداً يا سهواً اوضاع جامعه را مشوش مي گردانند.
مركز اطلاع رساني ناجا

دختران كوچكتر طعمه هاي اصلي
دختران كم سن و سال طعمه هاي خوبي براي باندهاي قاچاق هستند.
اين دختران كه بدون آگاهي كافي از مشكلات و خطراتي كه در كمين آنهاست خانه را ترك مي كنند معمولاً طعمه هاي مناسبي براي باندهاي تبهكاري محسوب مي شوند.
باندهاي قاچاق معمولاً پس از به دام انداختن اين دختركان آنها را براي سوءاستفاده هاي گوناگون اجاره داده و يا مي فروشند.
بنا بر گفته هاي رئيس انجمن مددكاري ايران هرچه سن تجربه اولين فرار دختران از خانه كمتر باشد احتمال بزهكار شدن آنها بيشتر خواهد بود.
دكتر اقليما گفت: اين دختران با گرفتار شدن در باندهاي قاچاق طي مدت كوتاهي دچار صدمات شديد جسمي و روحي شده و از آن جا كه روي بازگشت به خانه را ندارند به زنان خياباني و بزهكاران حرفه اي تبديل مي شوند.
در خبري كه خبرگزاري مهر در اين باره منتشر كرده آمده است: «بيشترين درصد فرار مددجويان در سنين ۱۶ تا ۱۸ سال با ۲۶ درصد و ۱۴ تا ۱۶ سال با ۲۱ درصد است. دكتر اقليما براساس تحقيقي كه روي احتمال بازگشت اين فراريان انجام شده، گفت: «احتمال بازگشت مجدد مددجوياني كه در سنين ۱۲ تا ۱۴ سال اولين فرار را داشته اند هشت برابر مددجوياني است كه تنها يك بار ارجاع شده اند. در حالي كه مددجويان ۱۴ تا ۱۶ ساله به احتمال ۵/۲ برابر ساير مددجويان بازگشت مجدد دارند و فراريان از ۱۸ سال به بالا به صورت معكوس خواهد بود. به اين ترتيب كه هرچه سن فراريان بالاتر برود احتمال بازگشت مجدد به مراكز نگهداري كاهش مي يابد.»

كودك آزاري و فال قهوه
مادري براساس تفسير فال قهوه كودكش را شكنجه كرد. در فال قهوه اين مادر آمده است كه كودك به دنيا آمده در آبان ماه بديمن است.
از آن جا كه زهرا ـ دختر هفت ساله اين زن ـ نيز در ماه آبان به دنيا آمده بود و به عقيده مادرش بديمن بود همواره مورد شكنجه و آزار قرار مي گرفت. با شديد  شدن آزارهاي زهرا و در پي شكايت بستگانش دادسراي شميرانات مادر شكنجه گر را مورد تعقيب قرار داد.
براساس خبري كه سايت كودكان ايران در اين باره منتشر كرده است سرپرستي زهرا پس از احراز عدم صلاحيت والدين اصلي از سوي مراجع مسئول به طور موقت به خاله اش سپرده شد.

خرخاكي ها حمله كردند
خرخاكي ها به منطقه اي در بجنورد حمله كردند.
براساس خبر واحد مركزي خبر هجوم اين حشرات به منطقه طالقاني غربي شهر بجنورد براي اهالي اين منطقه مشكلاتي به وجود آورده است.
گفته مي شود گروهي از ساكنان اين ناحيه براي مبارزه با خرخاكي ها به شبكه بهداشت و درمان، دامپزشكي و آتش نشاني بجنورد مراجعه كرده اند.
مسئول شبكه بهداشت و درمان بجنورد در اين باره گفت: «اين حشرات ناقل بيماري نيستند.»
اما جمعي از ساكنان اين منطقه از ترس عوارض بهداشتي خانه هاي خود را ترك كردند.

مجازات براي ختنه دختران
دولت بريتانيا مجازات زنان براي ختنه دختران را افزايش داد.
براساس قوانين جديد اين دولت كه از روز سوم مارس اجرا مي شود، والديني كه دختران خود را در كشورهاي ديگر ختنه مي كنند پس از بازگشت به انگليس با مجازات سنگيني روبه رو مي شوند.
قبلاً اين جرم تنها منع قانوني داشته است اما در قانون جديد بريتانيا مجازات آن به پنج تا ۱۴ سال افزايش يافت.

۸۰ هزار دانش آموز حقوقدان
۸۰ هزار دانش آموز تهراني با حقوق خود آشنا مي شوند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران رئيس سازمان آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران گفت: «۸۴ هزار و ۶۴۰ دانش آموز دختر و پسر در مقطع متوسطه پس از گذراندن دوره هاي آموزشي با حقوق خود آشنا مي شوند.»
اميد علي محبي آمادگي بيشتر دانش  آموزان براي آشنايي با حقوق را از اهداف اصلي اين دوره هاي آموزشي عنوان كرد.
اين گروه شامل ۶۲ هزار و ۵۶۰ نفر دختر و دو هزار و ۲۸۰ پسر هستند كه در كلاس هاي آموزشي ۲۴ ساعته و در ۱۲ جلسه آموزش مي بينند.
كليه مناطق و ادارات آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران موظف به برگزاري كلاس هاي «آموزش حقوق» براي دانش آموزان هستند.