سيگارت، الكل سرنج يا پريدن از روي آتش و جشن
ديگر اين جمله را نمي شنويم... سرخي تو از من، زردي من از تو.
اما صداي بمب و انفجار چه شديد، چه ضعيف گوش هايمان را مي آزارد. جدالي تلخ با اعصاب، گوش و چشم ها... جدالي با خود با ديگران. ديگر نجواي زيباي سرخي تو از من، زردي من از تو... را نمي شنويم اما اين اخبار را مرتب در آخرين روزهاي سال از روزنامه ها و خبرگزاري ها مي شنويم؛
* دكتر دهقانپور، رئيس اورژانس تهران، ۱۱۵، خبر از هشت مورد سانحه سوختگي ظرف ساعت ۱۷ تا ۲۳ روز چهاردهم اسفند ۸۱ داد. در يكي از اين سانحه ها جواني ۲۰ ساله به دليل شدت سوختگي مچش را از دست داد. ظرف اين ۲۴ ساعت يك هزار و ۵۰۵ مورد تماس با اورژانس تهران برقرار شده بود.
* دكتر ولي ا... يميني رئيس بيمارستان سوانح سوختگي توحيد تهران پس از چهارشنبه سوري سال گذشته خبر داد: ۵۰ نفر بر اثر بازي با ترقه و مواد محترقه در اين مركز تحت مداوا قرار گرفتند كه ۳۰ نفر از آنان به بيمارستان هاي فارابي و رسول اكرم (ص) انتقال يافتند زيرا دچار ضايعات چشمي و بينايي شدند.
* معاون بيمارستان سوانح سوختگي توحيد گفت: انفجارهاي مهيب ايام چهارشنبه سوري باعث ناشنوايي مي شود.
* رئيس بيمارستان فارابي سال گذشته و پس از مراسم چهارشنبه سوري اعلام كرد تعداد بيماران ناشي از اين مراسم ۵/۱ برابر شده است.
* سرهنگ مختار كرمي معاون اجتماعي پليس استان مركزي اعلام كرد بيش از پنج ميليون ترقه و مواد محترقه در اين استان كشف شده است و ۱۲۶ نفر در اين باره دستگير شده اند.
* مسئول روابط عمومي سازمان آتش نشاني اصفهان در آستانه نزديك شدن به روز چهارشنبه سوري اعلام كرد ماده محترقه جديدي به نام «ديناميت كوچك» در بازار توزيع شده و به فروش مي رسد. شهاب رضايي همچنين افزوده است: «اين ماده آتش زا تا حدودي كوچكتر از ديناميت حقيقي است ولي قدرت تخريب و صوت بالايي دارد.»
ديگر از اين جمله خبري نيست. سرخي تو از من، زردي من از تو...
نه از خود جمله، نه از مراسمي كه در آن اين جمله خوانده مي شد و نه از فلسفه جمله. مي گفتند، آتش كه نشانه حيات و پاكي بود سرخي اش را به انسان مي داد و انسان زردي كه نشاني از بيماري و ضعف بود را به آتش مي سپرد. اما اينك فقط صدا و صدا و صداست.
ميدان جنگي به راه افتاده است. ميداني كه معلوم نيست در آن چه كسي دشمن است چه كسي خودي! و همه مي كوبند و مي تازند تا صداي مهيب تر و خشن تري توليد كنند...
چهارراهها جولانگاه ترقه فروشان
بسته اي ۹۰۰ تومان، بوكسي هفت هزار و پانصد تومان... اين قيمت سالم ترين و ساده ترين ابزار جنگ در همان ميداني است كه هيچ كسي نمي داند خودي كيست و دشمن كجاست.
هربسته سيگارت اين روزها به تناسب مكان فروش آن قيمتي گران تر پيدا كرده است. اما درون هر بسته سيگارت بين ۶۰ تا ۱۰۰ عدد سيگارت وجود دارد. مثل كبريت روشن كردن از آن استفاده مي كنند و به ظاهر صدايي آرام تر دارد.
فرقي نمي كند چهارراه مولوي باشد يا چهارراه جهان كودك، ميدان ولي عصر باشد يا ميدان تجريش عده اي بچه و جوان همه دسته اي فشفشه، سيگارت، ترقه، منور، نارنجك و موشك در دست دارند و آنها را به رهگذران و مسافران خودروهاي مانده پشت چراغ قرمز مي فروشند.
اين روند از اواخر بهمن ماه شروع شده است و همچنان ادامه دارد.
ماجرا محدود به تهران نيست. در شهرستان ها هم وضع با اندكي تفاوت همين است. كوزه هاي منفجره ابتكار بروجردي هاست كه هريك به قيمت ۲۰هزار تا ۵۰هزار ريال آن را تهيه مي كنند. اما آنچه بيش از ترقه، سيگارت و... خطرناك است ابزار ميدان جنگي است كه خود بچه ها دست به ساخت آن مي زنند.
معمولاً از دو هفته مانده به چهارشنبه سوري يعني همان سه شنبه آخر سال، بازار رنگ فروشان، دست فروشان و تعميرگاه هاي خودرو گرم مي شود زيرا
نارنجك هاي دستي معمولاً با اكليل و سرنج كه موادي در تهيه رنگ است ساخته مي شود.
بسياري از بچه هاي نوجوان و جوان پس از خريد از تعميرگاه ها و فروشگاه هاي رنگ سازي و... با مخلوط كردن اين مواد آتش زا و منفجره و چسباندن آنها با «لنت» هر چه بيشتر سعي در توليد صداهاي وحشتناك دارند.
اين بخش از اقتصاد چهارشنبه سوري قابل كنترل نيست زيرا اين ديگر يك بسته سيگارت آماده شده نيست. مواد خام به تنهايي خطري ندارد و به تنهايي مصرف عام المنفعه اي دارند. اين جوانان و نوجوانان هستند كه با تركيب آن مواد، محصولي خطرناك توليد مي كنند. بنابراين نمي توان با جلوگيري از فروش دست به متوقف كردن اين روندزد.
آمارهاي همچنان خطرناك
در اسفندماه ۱۳۸۰ براساس آمارهاي سازمان آتش نشاني، تهران شاهد ۵۸ فقره آتش سوزي يا حادثه ناشي از انفجار مواد محترقه بود كه ۳۱ مورد آن مربوط به مراسم چهارشنبه سوري بوده است. براساس آمار همين سازمان تعداد مصدومان اين مراسم در سال ۱۳۸۱، پانزده نفر در سال ۱۳۸۰ تعداد ۴۴ نفر بوده است.
۶۰ درصد از مصدومان ناشي از كاربرد موادمحترقه و منفجره در سال ۱۳۸۰ در رده سني ۱۶ تا ۱۹ قرار داشتند.
نورا... رضايي يكي از كارشناسان علوم تربيتي و رئيس يكي از مراكز مشاوره در اين باره مي گويد: «نوجوانان به اقتضاي سن هيجان طلبند و همين باعث روي آوردن آنها به سوي كارهاي پرخطر است.»
وي در ادامه مي افزايد: «در شرايط كنوني كه چارچوب و هنجار اجتماعي مشخصي وجود ندارد و همه رفتارهاي رسمي در اين خصوص سلبي و بازدارنده است، كودكان و نوجوانان با برداشت نادرست بودن آتش بازي معمولاً مواد محترقه را در نقاط غيرقابل ديد نظير انباري، زيرزمين، بالكن و... نگهداري و تهيه مي كنند و اين در حالي است كه بسياري از مواد منفجره مدنظر آنها دست ساز بوده و در شرايطي منفجر شده و تبعات منفي به بار مي آورد.
شايد سال ها سلب برگزاري مراسم روشن كردن آتش و دستگير شدن برپا كنندگان آتش موجب بروز اين پديده نابهنجار شد. برپاكردن آتش كار سختي است زيرا به محض حضور نيروهاي پليس طي دهه ۱۳۷۰ قابل سرپوش گذاشتن نبود ولي نارنجك هاي دستي و سيگارت در جيب جا مي شد و پس از استفاده نيز شخص مرتكب قابل شناسايي نبود. شايد اين روند تغيير در برگزاري آيين چهارشنبه سوري بود كه فلسفه اي ديگر داشت.
جشن سنتي ساماندهي مي شود
در حالي كه پس از مدت ها جدال با چهارشنبه سوري هيچ حمايت رسمي از برگزاري اين مراسم و آيين برگزاري اش نمي شد رسول خادم در نخستين روزهاي اسفندماه ۸۲ اعلام كرد كه طي طرحي دوفوريتي به شوراي شهر تهران خواستار ساماندهي جشن هاي سنتي شده است.
خادم خاطرنشان كرد با همكاري نيروي انتظامي، شهرداري، سازمان آتش نشاني، آموزش و پرورش، اورژانس، بسيج و فرمانداري اين ساماندهي انجام مي گيرد. اين عضو شوراي شهر تاكيد كرده است كه اجراي اين ساماندهي براي ايجاد محدوديت براي مردم نيست و فقط سعي در كاهش آسيب ها و خطرات ناشي از مواد محترقه دارد.
حال اگر امسال اين طرح به اجرا در آيد و در سال هاي بعد نيز شاهد استمرار آن باشيم شايد پس از چند سال بتوانيم به جاي صحنه هاي دلخراش سوختگي، قطع اعضاي بدن و كوري چشم،شاهد شنيدن همان جمله باشيم. سرخي تو از من، زردي من از تو...