به خاطر هوش سرشارتان به شما تبريك مي گويم. بله، تبريك هم دارد كه پول بي زبانتان را به قصد سرمايه گذاري (!) براي ثبت نام موبايل صرف نكرديد و قصد داريد در بهترين موقعيت زماني - كه سالي يك بار پيش مي آيد - به بازار برويد و يك كامپيوتر براي خودتان بخريد. در اين گزارش قصد داريم به صورت مجازي و قبل از اين كه واقعاً پول بي زبان را داخل جيبتان بگذاريد و به بازار برويد، شما را به بازارهاي كامپيوتر ببريم و با هم چرخي در آنها بزنيم.
مهرداد رهسپار
وقتي مارك مهم نيست
در اكثر كشورهاي دنيا، كامپيوتر خريدن و درواقع كامپيوتر فروختن حساب و كتاب دقيقي دارد. يك شركت ثبت مي شود و جمعي از متخصصان سخت افزار را استخدام مي كند.
اين كارشناسان علاوه بر آن كه دانش تئوريك سخت افزار دارند، با همكاري خبره هاي فروش و بازاريابي (Marketing) نياز بازار را هم مي شناسند. پس در آزمايشگاه هاي خود شروع به مونتاژ قطعات شركت هاي مختلف و در مدل هاي متفاوت مي كنند.
بعد از نصب نرم افزارهاي گوناگون و تست آنها در آزمايش هايي كه (Beneh Mark) ناميده مي شوند، ميزان سازگاري قطعات با هم، سرعت مجموعه يك سيستم، مشكلات و مزاياي آن بررسي مي شود و در آخر يك مجموعه با اجزاي مختلف - چيزي كه به اصطلاح كانفيگور ناميده مي شود - براي توليد انبوه يك مدل انتخاب مي شود.
شركت مذكور با توليدكنندگان قطعات فوق به صورت عمده قرارداد مي بندند و كارشناساني كه هركدام در مونتاژ يك قسمت تخصص و مهارت دارند مجموعه را سرهم مي كنند.
مرحله بعد عبارت است از خريد سيستم عامل و ساير نرم افزارهايي كه به عنوان حداقل نيازهاي سيستم انتخاب شده اند و نصب آنها بر روي سيستم؛ اگر فكر مي كنيد حالا آن كامپيوترها آماده فروش هستند، اشتباه مي كنيد، الان مرحله كنترل كيفيت در انتظار آنهاست، درست مثل هر محصول صنعتي ديگري، ديگر نوبت كاربر است كه با انتخاب مدلي مناسب با نيازها و خواسته هايش يكي از آنها را بخرد و البته فراموش نكنيد كه اين شركت در قبال گارانتي و ضمانت محصول خود يك سال تمام، شايد هم بيشتر، در كنار مشتري خود مي ماند تا هر لحظه كه او به مشكل برخورد به صورت تلفني، آن لاين و حضوري آن را حل كند.
پروسه دوست داشتني و جالبي است، نه؟ دقيقاً به همين علت است كه برندها يا مارك هاي تجاري معروفي كه متعلق به شركت هاي معتبر هستند، از محبوبيت خاصي در ميان كاربران برخوردارند.
وقتي اصولاً چيزي مهم نيست
اما بازارهاي كامپيوتر ما، خيلي گل و بلبل تر از اين حرف ها هستند، از مارك و برند خاص كه خبري نيست و تلاش براي پايه گذاري آنها هم تاكنون با شكست مواجه شده، پس بايد يا به دوست و فاميل اين كاره اعتماد كنيد يا به فروشنده بازار، البته شركت هايي هم هستند كه كارشان صرفاً مونتاژ و
فروش كامپيوتر است. در اين شركت ها اصولاً از تست خبري نيست، بيشترين استفاده از قطعات به آنهايي مربوط مي شود كه در بازار رايج ترند و به قول بچه هاي مونتاژكار جواب داده اند، اولويت بعدي هم قطعاتي هستند كه سود بيشتري نصيب شركت هاي مونتاژ مي كنند، پس مي شود با توجه به سابقه و كمي هم دل به دريا زدن به يكي از آنها اعتماد كرد.
حالا ديگر بايد دعا كنيد سيستمي كه به شما تحويل داده مي شود، مشكل خاصي نداشته باشد و رقمي كه به عنوان حق الزحمه مونتاژ و بعد گارانتي يكساله از شما گرفته مي شود منصفانه باشد.
اين كه مي گويم حق گارانتي منصفانه، دليلش اين است كه هنوز كه هنوز است بسياري از مشكلات كامپيوترها، حتي تنها چند روز بعد از خريد، به نوسان جريان برق و استفاده ناصحيح كاربر نسبت داده مي شود و مشتري بايد پول قطعه تعويضي و حق الزحمه تعمير را بپردازد.
وقتي مونتاژ مهم نيست
هزينه بالايي كه شركت ها براي تحويل يك كامپيوتر كامل از مشتري طلب مي كنند باعث شده، بسياري از مشتريان، مغازه هاي خدمات كامپيوتر را ترجيح دهند. مراكز مختلفي در تهران و شهرستان وجود دارد كه اين فروشگاه ها يك جا جمع شده اند، احتمالاً گذارتان به بازار كامپيوتر پايتخت، بازار رضا يا پاساژ علاءالدين افتاده، جايي كه ويترين ها به جاي مانكن و جنس هاي لوكس، پر است از قطعات سوخته (كه ظاهراً هيچ مشكلي ندارند) و جعبه هاي خالي محصولات و قطعات مختلف كه داخل شان خالي است.
وقتي كه اعتبار نيست
اين كه مهم ترين كالاي دست به نقد و حاضر در يك فروشگاه و مغازه خدمات كامپيوتر تنها چند عدد ماوس و چند كيبورد است، دليل دارد!
دليلي كه به ساختار سنتي بازار برمي گردد، بازاري كه حالا دارد در زمينه اي تازه فعاليت مي كند.
اصولاً نقل و انتقال وجه ميان همكاران يك صنف در بازار ايراني كم اتفاق مي افتد و دقيقاً تا زماني كه پول نقد از مشتري اخذ نشده، همه چيز در حساب هاي دفتري و ماكزيمم بر روي برگه هاي چكي مي گذرد كه حساب هاي بانكي شان خالي است؛ پارادوكس محصولات مدرن و ساختار سنتي، بازار خود را در ورشكستگي هاي گاه و بيگاه فعالان بازار كامپيوتر نشان مي دهند، درست وقتي كه واردات بي رويه يك تاجر ايراني قيمت يك قطعه را به دليل عرضه بيش از تقاضا پايين مي آورد و صاحبان محموله هاي كلان آن قطعه دچار ضرر و زيان غيرقابل جبراني مي شوند.
وقتي راه قانوني نيست
اين كه واردات قطعات الكترونيك و كامپيوتر اكثراً از راه قاچاق و با لنج از بازارهايي مثل دبي انجام مي شود، بلافاصله ما را به ياد قانون واردات اين قطعات مي اندازد.
تعرفه بالاي قطعات كامپيوتر و ممنوعيت ورود برخي وسايل پر كاربرد از سوي وزارت بازرگاني، باعث شده كه به جز معدود شركت هاي داراي نمايندگي در ايران سايران رغبتي به واردات قانوني اينگونه كالاها نداشته باشند.
به قول يكي از فعالان بازار كامپيوتر اگر تمام اين تعرفه ها و عوارض بخواهد پرداخت شود با اضافه كردن مالياتي كه از شركت ها و مراكز خدماتي اين چنيني گرفته مي شود، يك مشتري براي خريد يك كامپيوتر بايد به اندازه خريد يك اتومبيل هزينه كند و اين درست برخلاف سياستي است كه دولت قصد استفاده عامه مردم از كامپيوتر را دارد.
وقتي راه حل نيست
مي دانم شما هم مثل خيلي ها باورتان نمي شود، بازاري چنين آشفته و با اين همه موارد ضد و نقيض بتواند به حيات خود ادامه دهد، اما كاربردهاي غيرقابل اجتناب كامپيوتر و رويكرد روزافزون مردم به آن باعث شده با تمام مشكلات، اين بازار به كار خود ادامه بدهد.
وقتي پول نيست
حالا كه گشت كوچكي در بازار كامپيوتر زديم، باز هم يادآوري مي كنم بهترين فرصت خريد كامپيوتر در شرايطي كه اين بازار در شب عيد از كمبود نقدينگي رنج مي برد، همين روزهاي آخر اسفند است، يك راهنماي معتمد براي خود پيدا كنيد و به طرف بازار راه بيفتيد...