دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۳۶
گزارشي از سلسله نشست هاي تخصصي بازيگري
اول بايد بازيگر بود
003945.jpg
ياسر نيشابوري
سلسله نشست هاي تخصصي بازيگري همراه با نمايش فيلم هاي هنري سينماي جهان به مدت يك هفته توسط انجمن سينماگران آزاد ايران در محل خانه هنرمندان ايران برگزار شد. در اين جلسات فيلم هايي چون: فانوس را برافراز به كارگرداني ژانگ ييمو، رقصنده در تاريكي به نويسندگي و كارگرداني لارس فون ترير و با بازي بيورك ديويد مورس، سامورايي به كارگرداني ژان پي يرملويل و با بازي ناتالي و آلن دلون، ذهن زيبا به كارگرداني ران  هاوارد و با بازي راسل كرو، ادهريس و جنيفركانلي، حرفه اي به نويسندگي و كارگرداني لوك بسون و با بازي ژان رنو، موشت به كارگرداني روبر برسون و پشت خورشيد به كارگرداني والترسالس به نمايش در آمد. هنرمنداني چون بهروز غريب پور پيرامون بازي هاي صاحب سبك، پرويز شهبازي درباره نابازيگران، قطب الدين صادقي درباره توليد يك پرسوناژيا شخصيت در بازيگري، فاطمه معتمدآريا از بازي هاي خاص، امين تارخ پيرامون بازهاي درون گرا و برون گرا، سعيد ابراهيمي فر درباره بازي هاي مونوتون و محمدرضا شريفي نيا پيرامون انتخاب بازيگر به سخنراني پرداختند. برخي از اين جلسات با تمايل ميهمان سخنران به بحث و بررسي و پرسش و پاسخ گذشت. فاطمه معتمدآريا نظرات خود را حول محور «بازي هاي خاص» به زبان ساده و عيني بيان مي كند: «خلاقيت را نمي توان در كسي به وجود آورد ولي مي توان با آموزش تكنيك، خلاقيت بالقوه را پرورش داد و بالفعل در آورد، بروز خلاقيت بستگي به شرايط دروني و محيطي فرد و انطباق اين دو با يكديگر دارد، اين انطباق در پي شناخت به محيط و اطراف پديد مي آيد و لازمه آن گسترش ابعاد دانش، آشنايي با محيط اطراف و موقعيت ها و داشتن ديد مخالف است، ديد مخالف نه به معناي مخالفت با مسايل پيرامون، بلكه به معناي ابتكار عمل. به عنوان مثال فرض كنيد همه مي دانيم كه اگر بخواهيم به خيابان ايكس برويم بايد از مسير ايگرگ برويم، اگر فردي پيدا شود مسير ديگري را پيدا كند كه از مسير هميشگي، نزديك تر و سهل الوصول تر باشد، وي قوه خلاقه خود را به كار گرفته است.»
وي با اشاره به اين كه اگر بخواهيم ابزارهاي يك بازيگر را دسته بندي كنيم عبارتند از: پرورش ذهني (خلاقيت و كشف شهود)، آموزش حواس پنجگانه (شناخت و كنترل آنها) و شناخت تكنيك (صحنه، دوربين يا هر چيز ديگري كه با آن سروكار داريم)، صحبت هايش را ادامه مي دهد: «يك بازيگر زماني خاص مي شود و در نقش و انتقال آن موفق، كه موارد گفته شده را گرفته و به درون خود ببرد و سپس بازتاب دهد. يعني اين تكنيك ها را حسي و دروني كرده و با احساسات خود آميخته و بعد اين احساسات را به تماشاگر منتقل كند. كه از نمونه هاي بارز آن در سينماي ايران مي توان به بهروز وثوقي اشاره كرد، وي جداي از نوع فيلم هايش، در هر نقشي كه ظاهر شده آن قدر با نقش زندگي كرده و در آن غرق شده كه تمام بازي هايش فوق العاده باورپذير، بهت آور و فراموش نشدني است.»
معتمدآريا ۹۹ درصد بازيگري را «متداول» مي داند. وي از سخاوتمندي به عنوان تنها راه نفوذ بازيگر ياد مي كند و ضمن بيان اين كه بازي هاي استنثايي افرادي چون آنامانياني، مريل استريپ، مارلون براندو و آل پاچينو به خاطر خلوص و بخشندگي ايشان در گرفتن تكنيك و تبديل آن به حس و تقديم اين حس به تماشاگر است، اضافه مي كند: «براي اين كه بتوانيم بگوييم يك بازيگر خوب است، لازم نيست حتماً صددرصد بازي وي خوب باشد و چند پلان خوب هم براي چنين مدعايي كافي ست، منتها بازيگراني خاص مي شوند كه در اكثر پلان هاي فيلم، خوب بازي كرده باشند.»
معتمدآريا در پاسخ به سؤال شخصي كه مي پرسد يك بازي خاص برپايه بازيگر خوب پديد مي آيد يا با نقش خوب؟ مي گويد: «هرچند برخي بازيگران توانايي هايشان بالاست و برخي نقش ها انرژي مثبت دارند، اما من به اين تقسيم بندي و مرزبندي بين بازيگر و نقش اعتقادي ندارم، زيرا اين دو در كنار هم است كه يك بازي را رقم مي زنند. يك جا بازيگر غالب بر نقش مي شود و يك جا مغلوب آن، اين بالانس هميشه وجود دارد. يك بازيگر به طور كلي بايد مردم شناسي هم بداند، يعني به شعور و توانايي مردم اش اشراف داشته باشد.»
يكي از حاضران با استناد به اين جمله آشنا كه «فلان كارگردان از چوب هم بازي مي گيرد»، از چگونگي نقش كارگردان در پيدايش يك بازي خاص؟ مي پرسد.
معتمدآريا مي گويد: «در پيدايش يك بازي خاص سه عامل مؤثر است: نوع و پتانسيل نقش، دريافت و شناخت بازيگر و هدايت درست بازيگر، كه هدايت بازيگر به عهده كارگردان است و يك بازيگر خلاق مي تواند به تعداد كارگردان هاي مختلف، متفاوت بازي كند.» وي در پايان اظهار تأسف مي كند كه در سال هاي اخير، سينماي ما بيشتر جهشي لس آنجلسي داشته است تا متفكرانه.
امين تارخ در خصوص بازي هاي درونگرا و برونگرا با جمله اي از جيمزنرمور آغاز مي كند: «تعداد كتاب هايي كه به شكل اصولي به مقوله بازيگري مي پردازد به تعداد انگشتان يك دست هم نمي رسد، چون اين موضوع خيلي پيچيده است.»
تارخ بازيگري را به نمايش گذاشتن يك شخصيت انساني، به وسيله انسان و براي انسان معرفي مي كند. هنري كه ابزار آن انسان، آفريننده آن انسان و مصرف كننده آن تماشاگر كه باز همان انسان است. وي با اشاره به اين كه سبك مبتني بر نقش داريم اما مبتني بر بازيگر خير، اضافه مي كند: «انتخاب Style براي بازيگر خيلي مهم است كه مي تواند مبتني بر نقش، متن، ميزانسن يا... باشد. مجموعه خصوصيات بازيگر و شخصيت نقش جداناپذيرند. مثلاً هملت را تابه حال هزاران بازيگر بازي كرده اند با همان ديالوگ ها، با همان روحيات و... اما وقتي حاصل اين بازي ها را نگاه مي كنيم مي بينيم هر كدام با ديگري متفاوت است، زيرا درون هر بازيگر با ديگري فرق مي كند. نقش از فيلتر دروني و بروني يك بازيگر عبور مي كند. درونيات و برون انسان به راحتي قابل تفكيك نيست.»
تارخ به جمله اي از اولين گافمن اشاره مي كند كه مي گويد: «براي انسان بودن بايد اول بازيگر بود.» و با استناد به اين جمله گافمن، ادامه مي دهد: «بازيگري حرفه خيلي سختي است، چون با انسان و با همه ابعادش سروكار دارد. بازيگري موفق است كه خودش خلاقيت به خرج دهد و نقش اش را طراحي كند و منتظر نباشد كه كارگردان به او بگويد چه كار بكن، چه كار نكن، بازيگر بايد طوري نقش اش را طراحي كند كه كارگردان فقط اين شخصيت طراحي شده را به اصطلاح روتوش كند. هيچ نقشي تك بعدي نيست، چون اصولاً انسان تك بعدي نيست.» تارخ در پاسخ به سؤالي كه از چگونگي برقراري توازن ميان درون و برون بازيگر مطرح مي شود، مي گويد: «يكي از زمينه هاي اصلي اين توازن، خلاقيت بازيگر است كه نمونه هاي اين بازيگران خلاق، آل پاچينو، مارلون براندو و... هستند. گاهي انتخاب يك حركت كوچك خارق العاده از طرف بازيگر، از يك رمان هم تأثيرگذارتر و با نفوذ تر است. كه اين با بهره مندي از يك تخيل ناب و خلاقيت فردي ممكن مي شود.»
محمدرضا شريفي نيا در مقوله «انتخاب بازيگر» جداي از توانايي و شايستگي بازيگر براي نقش، نوع تركيب بازيگران و چينش آنها را نيز مهم مي خواند و در مورد نقش هاي مهم مي گويد: «بازيگري كه قرار است يك نقش مهم، فرضاً عمروعاص را بازي كند بايد داراي موقعيت مهم اجتماعي باشد و يك بازيگر درجه يك سينما باشد تا تماشاگر بتواند او را در آن نقش باور كند. از جمله مواردي كه در انتخاب يك بازيگر مهم است، نقش، نسبت آن با نقش هاي ديگر، سن، قد و قواره، چهره و حتي سيرت، ويژگي هاي روحي و زاويه ديد بازيگر نسبت به دنيا و محيط اطرافش است. من به چيزي به نام نابازيگر اعتقادي ندارم. بخش اعظم بازيگري ذاتي است و بقيه اكتسابي. من روي بخش ذاتي و پتانسيل افراد كار مي كنم. وقتي يك بازيگر تازه كار را انتخاب مي كنم، وي را به تئاتر مي فرستم تا پخته شود.انتخاب هم كار مشكلي نيست. گاهي وقت ها نگاه يك فرد نشان مي دهد كه سينمايي است و قابليت بازيگر شدن دارد. گاهي هم شعور يك فرد اين را مي رساند مثلاً از صحبت كردن با فردي متوجه مي شوم كه اين فرد درك و شعور بازيگر شدن را دارد.»
شريفي نيا ضمن بيان دو مؤلفه مهم در بازيگري كه يكي با نقش اول يا به اصطلاح با موزيك آمدن است و ديگري كه در مرحله دوم قرار دارد و آن چگونگي ماندگار شدن بازيگر است، اضافه مي كند: «من شخصاً به حضور محمدرضا گلزار در سينماي ايران اعتراض دارم و اين به خاطر علاقه من به وي است. البته گلزار يك قابليت هايي دارد كه خيلي ها همين را هم ندارند، اما من بارها به او گفته ام كه براي بازي كردن تو وقت زياد است، نبايد اين قدر عجله كني و انتظار داشته باشي كه در آغاز ورود، سوپر استار شوي، چون بازيگر بايد درست وارد شود نه به اين شكل كه حالا بگويند مانكن است و اين حرف ها. به گلزار گفته ام فيلم ايرج قادري بد نيست اما به درد تو نمي خورد.»

سايه روشن هنر
پري صابري :اماكن تاريخي، بهترين مكان براي اجراي تئاتر
پري صابري از كارگردانان تئاتر ايران گفت: فضاهاي باز، اماكن تاريخي و باغ هاي زيباي ايراني، براي اجراي تئاتر بسيار مناسب هستند؛ ولي متأسفانه تاكنون از اين اماكن براي اجراي تئاتر به درستي استفاده نشده است. استفاده از اين فضاها، در كاهش معضلات كمبود سالن تئاتر مؤثر خواهد بود.
صابري گفت: آب و هواي كشور ايران به گونه اي است كه مي توان نيمي از سال را براي اجراي تئاتر در فضاي باز در نظر گرفت؛ در حالي كه كشوري مثل انگلستان اين گونه نيست.
وي افزود: حتي در كشورهايي كه داراي سالن هاي متعدد تئاتر هستند، از فضاهاي باز براي اجراي تئاتر حداكثر استفاده را مي كنند.صابري تصريح كرد: ما در ايران متأسفانه شايد هنوز به اين كار عادت نكرده ايم؛ يا اين كه هنوز الگوي مناسبي به ما داده نشده است.وي افزود: بناهاي تاريخي فراواني در ايران وجود دارد كه بسيار براي اجراي تئاتر مناسب هستند و اگر چنين بناهايي در كشوري مثل فرانسه وجود داشت، آن ها به سرعت آن را مي قاپيدند و در آن تئاتر اجرا مي كردند.پري صابري گفت: زماني كه هفت شهر عشق و بيژن و منيژه را در سعدآباد اجرا مي كردم، آنچنان استقبالي از اين نمايش صورت گرفت كه براي من بي نظير بود.
وي تصريح كرد: مردم براي ديدن نمايش حتي بالاي درخت رفته بودند.وي افزود: خود من دوست دارم نمايش هايي چون شمس پرنده و يوسف و زليخا را در فضاي باز اجرا كنم و مطمئن هستم كه اين فضا قدرت لازم براي جذب تماشاگر را دارد.
صابري ادامه داد: گروه نمايشي ما در سال ۲۰۰۰ در رم و در فضاي آزاد بناي تاريخي كوليزه نمايش آنتيگونه (سوفوكل) را اجرا كرد كه با استقبال بسيار مخاطبان مواجه شد.
وي افزود: در آن زمان براي اولين بار بعد از چند هزار سال درهاي اين بناي تاريخي به روي سه نمايش از كشور ما و كشورهاي يونان و ايتاليا گشوده شد.
فيلم نوروز منتشر شد
003948.jpg

ماهنامه سينمايي فيلم ويژه نوروز ۸۳ با بهاريه ها، قصه ها و خاطراتي از هنرمندان و نويسندگان سينمايي منتشر شد.
فيلم ها وچهره ها و حادثه هاي سينماي ايران در سالي كه گذشت، گفت وگو با سازندگان و بازيگران فيلم هاي بوتيك و مارمولك، سلطان اسكار ۲۰۰۴، گفت وگو با كيومرث پوراحمد و محمدرضا گلزار، گفت وگو با حميد نعمت الله و رضا رويگري كارگردان و بازيگر فيلم بوتيك، گفت وگو با پرويز پرستويي بازيگر فيلم مارمولك، گفت وگو با جمشيد ارجمند و كمال تبريزي، گفت وگو با منوچهر محمدي، نگاهي به كارنامه نصيب نصيبي مستندساز نوگرا و چهل نوروز با سينماي ايران از جمله مطالبي است كه در اين شماره مجله فيلم به چاپ رسيده است.

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
ايران
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |