چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۳۸
تهرانشهر
Front Page

نگاهي به نمايشگاه نقاشي «از سبزبه قهوه  اي» اثر رشيد غلامي پور
انبوهي از خاكسترهاي بي مهار
شايد اين نقاشي ها گريزي باشد براي فاجعه اي كه هر روز زندگي ما را تحت تاثير قرار مي دهد. آنگونه كه براك معتقد است:« اينك نوبت به چيزهاي پوچ و بي صدا، نوبت به بقاياي پراكنده زباله ها فرا مي رسد كه معني را به خود اختصاص مي دهند.»
004602.jpg
در گالري سلماس دغدغه نقاشي را مي بينيد.
ماني راد
در روزهايي كه به مناسبت هفته درخت و درختكاري، شهر از پوسترها و تراكت ها و نوشته هاي بسياري پر شده بود، در روزهايي كه تيتر روزنامه ها آمار و ارقام جنگل  ها و مراتع بود، در همين روزهايي كه آثار و نشانش هنوز هم در شهر هويداست، در گوشه اي از اين پايتخت، نمايشگاهي برگزار شد كه به دور از اين هياهوها، نگاهي ديگرگونه به طبيعت داشت.
نگارخانه طراحان آزاد، در روزهايي كه فرياد جنگل درشهرها و در ميان دودو آهن به گوش مي رسيد، ميزبان تصاويري بود كه به قلم رشيد غلامي پور ترسيم شده. نمايشگاه نقاشي او در اين گالري به نام «از سبز به قهوه اي» همزمان با هفته درختكاري برگزار شد. غلامي پور كارشناس ارشد نقاشي از دانشگاه آزاد و مدرس هنر است. او در اين نمايشگاه ، آنگونه كه از اسم آن بر مي آيد، نگرشي دارد بر روند رو به تخريب طبيعت. غلامي پور با نگاهي رئاليستي، سعي كرده تا نقاشي هايي را در معرض ديد مخاطبان خود قرار دهد كه بيانگر حقيقت تلخي است. او فاجعه زيست محيطي كه هر لحظه بر حجم آن افزوده مي شود را با استفاده از نگاهي انتقادي به مخاطبان خود عرضه مي كند. شايد نقاشي هاي او گريزي باشد براي فاجعه اي كه هر روز زندگي ما را تحت تاثير قرار مي دهد. آنگونه كه براك معتقد است:« اينك نوبت به چيزهاي پوچ و بي صدا، نوبت به بقاياي پراكنده زباله ها فرا مي رسد كه معني را به خود اختصاص مي دهند.»
وقتي شما نقاشي هاي غلامي پور را ببينيد، بهتر مي توانيد، معناي اين جمله ها را درك كنيد. غلامي پور، در نقاشي هايش از به تصوير كشيدن جنگل شروع مي كند در تابلوها درختان قطع شده در زمينه اي سبز، به چشم مي آيد.
او درمجموعه از سبز به قهوه اي، از قطع درختان آغاز كرده و به تصاويري از زباله ها و ويراني و كارخانه ها مي رسد. شايد يكي از عواملي كه باعث شده نگاه غلامي پور اينگونه تلخ باشد، پرورش يافتن اش در فضاي سرسبز شمال باشد. او به تأسي از بزرگان هنر زيست محيطي كه دردهه پنجاه شروع به كار كردند، بر پايه افكار عرفاني طبيعت را بهانه اي جهت بيان مفاهيم خود قرار مي دهد.
غلامي پور نيز به گوشه كارگاه خود قناعت نكرده، بلكه آنگونه كه از نقاشي ها بر مي آيد، به طبيعت رجوع كرده و از ارجاع طبيعي در آثارش بهره مي برد. رنگ هايي كه او در آثارش به كار گرفته، اگرچه در خوشبينانه ترين حالت اش، از فضاي سبز جنگل مي گويد، اما نوعي ياس و مردگي در آن ديده مي شود.
در برخي از تابلوهايش رنگ خاكستري چنان چيرگي مي يابد كه نه نشاني از رنگ هاي شاد است و نه تصويري از زندگي. آنچه كه غلامي پور به تصوير كشيده، تنها نگاهي انتقادي به روند تخريب طبيعت نيست، بلكه زهرخندي از سردلسوزي و نگراني است. او در نقاشي هايش از زيباشناسي رئاليستي بهره مي برد. گو اينكه تكيه بر مفاهيم برانگيخته از آثارش نيز سهم بسزايي در تاثيرگذاري بر مخاطبان دارد. شايد غلامي پور آنگونه كه در برخي از آثار به نمايش درآمده اش، مي بينيم تاسف خود را در قالب طرح و رنگ از تخريب طبيعت و جايگزيني، كارخانجات و زندگي بي مهار ماشين مطرح كرده باشد. او در پي يافتن پاسخي براي چرايي انهدام طبيعت نيست، بلكه تنها دغدغه  او بر انگيختن سوال در ذهن مخاطبانش است.
نمايشگاه « از سبز به قهوه اي» بهانه اي است تا سر و صداهاي پيرامون مان كه نه نشاني از جنگل دارد و نه فرياد دلسوزانه است راجدي بگيريم. غلامي پور با استفاده از سبك نقاشي محيطي كه در نگاه رئاليستي به جهان پيرامون شكل مي گيرد به هنر مفهومي، رويكردي مستقيم دارد او با اتكا به نقاشي هايش قصد تاثيرگذاري مستقيم بر مخاطبان اش را دارد.
اگر گذرتان به ميدان سلماس افتاد، اگر به گالري طراحان آزاد سري  زديد، در هياهوي شهري كه از رنگ خاكستري انباشته شده، دغدغه نقاشي را مي بينيد كه از هجوم بي مهار ماشينيزم، طرحي و رنگي بر بوم زده است.
كارخانجات صنعتي، فضاي آلوده شهرها، چهره زشت به جا مانده از مدرنيزم و درخت هايي كه نيستند، اين مفاهيمي است كه ازديدن تابلوهاي غلامي پور به ذهنتان خطور مي كند.  در مجموعه «از سبز به قهوه اي» نگاه پر گلايه نقاشي ديده مي شود كه از هياهو و جنجال ها گريخته و آسوده در دامن طبيعت، نگراني نسل خود را به تصوير كشيده است، او نه ازدرخت كاري مي گويد و نه حرفي از حيات جنگل مي زند.
نقاشي هايش فقط، چهر ه اي غمگين از آينده بشر است، چهره اي كاملا خاكستري و پر دود.

پاتوق
سلماس- ۴۱
مسعود مير
آدرسي كه در دست داريم شبيه شوخي است. يك چيزي شبيه تهران پلاك... روي يك كاغذ يادداشت نوشته شده: ميدان سلماس گالري۴۱ . حتي اسم گالري را هم با پلاك ساختمان عوض كرده اند. از ورق هاي آلومينيومي شهرداري كه كمك بگيري و شماره ها را چك كني دور ميدان سلماس به يك ساختمان قديمي كوچك مي رسي كه از همان جلو در ورودي، پله هايش شروع مي شود.
پله هاي باريك و سفيدرنگ گالري را كه پايين مي آيي در پاگرد نشانه هايي از يك مكان هنري مي بيني. كلي عكس و پوستر و بروشور از نمايشگاه هاي گذشته و آينده كه زير آدرس همه شان گالري طراحان آزاد درج شده و نمايشگاهي هم كه الان آنجا برپاست آثار نقاشي رشيد غلامي پور است.وارد گالري كه مي شوي قبل از اينكه نقاشي ها را ببيني فضاي كوچك و كاملا سفيد آنجا توي ذوق مي زند. ستون هاي بزرگ و پهن سفيد كه بين دو تا از آنها سكويي تعبيه شده كه تنها محل نشستن در گالري است. روي سكو كه با چند جاجيم، رنگ و رويي به خود گرفته مي نشيني و نقاشي ها را كم كم مي بيني.
در گوشه اي از گالري يك در كوچك نيمه باز است كه از لاي آن مي توان يك شبه آشپزخانه را ديد. يك اجاق گاز، روميزي كهنه و يك كتري كه با تمام قوا به سر و كله اش مي كوبد و چند استكان و فنجان كه روي يك كابينت رنگ و رو رفته چيده شده، كل سرمايه اين آشپزخانه است.نام نمايشگاهي كه برپاست بيشتر از خود نقاشي ها تاثيرگذار است. از سبز به قهوه اي - كه مرتبط با جريان قطع درختان و از بين بردن محيط زيست. يكي از تابلوها تصوير آدمكي است كه پشت به جنگل از بين رفته پشت سرش در حال انفجار است و فرياد مي زند.
كم كم گالري شلوغ مي شود و فضاي كوچك آنجا را پر مي كند. پاي هر تابلوي نقاشي كسي متفكر ايستاده ولي معلوم نيست توي نخ نقاشي است يا در تنهايي خودش سير مي كند. موزيك هاي لورنا كه پخش مي شود وسوسه ماندنتان دو چندان مي شود. هواي اين روزها آنقدر گرم شده كه در روزهاي پاياني اسفند در گالري مي توانيد بوي پوشال هاي نو كولر آبي را استشمام كنيد و به خاطرات تابستاني تان برسيد. هنوز با آن بوي عجيب كلنجار مي رويد كه يك صداي شديد همه را ميخكوب مي كند. يكي از تابلوها از شدت باد كولر به زمين مي افتد و سكوت را حاكم مي كند. تابلويي كه به زمين افتاده تصوير يك بولدوزر بزرگ است كه جنگل ها را صاف مي كند. شايد بوي تابستاني محيط تحمل اين تصوير را نداشته و اينگونه با شتابش اين توهم را سرنگون كرده است. با رشيد غلامي پور روي سكو مي نشينيم و در فنجان هاي سفالي بزرگ، چاي مي خوريم و گپ مي زنيم. يك جاي دنج در چند متر زير زمين كه داغ جنگل ها را به رخ كشيده و بازديدكنندگان آن هم عزاداران سبز هستند. گالري طراحان آزاد را در گوشه ذهنتان حك كنيد با فضاي كوچك و سفيدرنگش، پله هايش، آدم هايش و آشپزخانه مرده اش.

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
فيلم مارمولك با بازي پرويز پرستويي و به كارگرداني كمال تبريزي از امروز در سينماهاي گروه استقلال به نمايش در مي آيد. صحرا، آستارا و كانون از جمله سينماهاي اين گروه هستند. سينما سپيده و سينما فلسطين هم فيلم را نمايش مي دهند. در گروه سينمايي آفريقا هم فيلم ملاقات با طوطي به نمايش در مي آيد. سينماهاي كريستال، اروپا، ايران و شيرين از جمله اين سينماها هستند. ملاقات با طوطي را عليرضا داوودنژاد ساخته است و در آن بازيگراني مثل مهتاب كرامتي، ميترا حجار و ماهايا پطروسيان بازي مي كنند.
كتاب 
در اين شكي نيست كه دشيل همت و ريموند چندلر، نويسندگان مشهور داستان هاي پليسي جنايي كه كتاب هايشان را در آمريكا نوشته اند، تاثير عجيب و غريب و تعيين كننده اي در جريان ادبيات پليسي - جنايي گذاشته اند. فضاي تيره و نزديك شدن به واقعيت هاي اجتماعي به علاوه قهرمان هايي كلبي مسلك و همين طور طنزي كه در داستان هاي اين دو نويسنده وجود دارد، راه تازه اي در اين نوع از ادبيات باز كرد. همه اينها را گفتم كه مژده بدهم كتاب «خواب گران» اولين رمان ريموند چندلر با ترجمه قاسم هاشمي نژاد به بازار آمده. قهرمان اين رمان - مثل بقيه داستان هاي چندلر - فيليپ مارلو است و در فيلمي كه هاوارد هاكس از روي اين رمان ساخته، همفري بوگارت نقش مارلو را بازي كرده است. اين كتاب را نشر كتاب ايران منتشر كرده و قيمتش ۳ هزار تومان است.
تلويزيون 
اول اين كه امروز ساعت ۱۶ پخش مستقيم بازي ايران و كره جنوبي را از دست ندهيد.سريال سوري سواران باد هفته پيش بالاخره تمام شد و همه چيز ختم به خير شد. پسر ناخلف هم به آغوش گرم خانواده بازگشت تا خيال همه راحت شود. خانه اي در تاريكي را كه ساعت ۱۵:۲۰ از شبكه ۳ پخش مي شود فراموش نكنيد. امشب مي توانيد آن دو تا شاهكار سريال هاي تلويزيوني را هم تماشا كنيد. ساعت ۲۱ شبكه ۲ بوي غريب پاييز را نشان مي دهد (حيف محمدعلي كشاورز نيست توي چنين سريالي بازي كرده؟) و ساعت ۱۵:۲۲ از شبكه يك آتش و شبنم پخش مي شود. برنامه سينماي ايران هم امشب بعد از آتش و شبنم از شبكه يك نمايش داده مي شود.

مردم
مارچلوليپي 
موهاي جوگندمي، سيگار برگ اش و آن عينك گرد همراه با چند جام بزرگ و كوچك، در خاطرات هواداران يوونتوس بايگاني مي شوند. مارچلو ليپي از يوونتوس جدا مي شود.
ليپي كه پيش از بازي با دپورتيولاكرونيا در ليگ قهرمانان اروپا اعلام كرده بود، قصد خداحافظي با يووه را دارد، حالا با حذف تيمش بيش از پيش روي اين موضع پافشاري مي كند. به اين ترتيب ليپي تا پايان قراردادش - سال ۲۰۰۵ - در يووه نمي ماند. مقصد بعدي او احتمالا تيم ملي ايتاليا است.فكر مي كنيد چه كسي جانشين ليپي مي شود؟ كاپلو، ناصر حجازي يا فرگوسن؟ پيش بيني شما درست نيست، از فصل آينده «ديويد دشام» به يووه باز مي گردد. او كه به عنوان بازيكن با يووه، قهرماني در سريA و ليگ قهرمانان را تجربه كرد از فصل آينده روي نيمكت اين تيم مي نشيند.
نياكوثري 
پيتر گابريل، سام بوشر، سابان، گيت مالي، چند نفر ديگر و بالاخره نياكوثري و حسين عليزاده. قرار گرفتن نام دو ايراني در كنار بزرگان موسيقي جهان اتفاق قابل توجهي بود كه در سايتwired music central رخ داد. اين سايت به تازگي نام موسيقدانان برتر جهان را اعلام كرده و در آن توضيحاتي در مورد فعاليت هاي اين افراد ارايه كرده است. نياكوثري كه چند هفته پيش در جشنواره موسيقي لندن صاحب عنوان شده بود در سايتwiredmusic central به عنوان يكي از بهترين نوازنده هاي موسيقي سنتي در ايران معرفي شده كه تاكنون كنسرت هاي موفقي هم در اروپا اجرا كرده. در اين سايت توضيحاتي هم درمورد فعاليت هاي حسين عليزاده ارايه شده. اينكه نام موسيقدانان ايراني در كنار بزرگان جهان ديده مي شود خبر ويژه است اما جذابتر از آن توجه مردم دنيا به موسيقي بومي ايران است؛ اتفاقي كه آرام آرام به وقوع مي پيوندد

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |
|  طهرانشهر  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |