پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۳۹
بند ۱۱ ماده ۱۹۸ قانون مجازات اسلامي
سرقت پدر از پسر جرم نيست
004656.jpg
حميده عبدالهي 
در دو پرونده مشابه دو پدر از پسرانشان سرقت كرده اند. يكي به خاطر تهيه موادمخدرش و ديگري به خاطر ادب كردن پسرش.
به  دستور قاضي هردو پرونده، چون طبق بند ۱۱ ماده ۱۹۸ قانون مجازات اسلامي، سرقت پدر از پسر جرم نيست، متهمان هردو پرونده بلاقيد آزاد و مال مسروقه به صاحبانشان پس داده شد. شما مي دانيد در روز چند پدر از فرزندان خود سرقت مي كنند؟ آيا سرقت پدر به عنوان يك فرد حقيقي از فرزند ذكورش به عنوان فرد حقيقي ديگر نبايد جرم محسوب شود؟
بهمن هرازگاهي به خانه پسر ۱۹ ساله خود كه در زيرزميني ۱۲ متري زندگي مي كرد مي رفت و در نبود او اموال باارزشش را سرقت مي كرد و مي فروخت.
بهروز كه از كار پدر خود خسته شده بود پس از چندبار تذكر از او شكايت كرد. او در شكايتش گفت، مادرم چند سال پيش به خاطر اعتياد پدرم از او جدا شد، من هم كه طاقت رفيق بازي ها و اعتياد پدرم را نداشتم درسم را رها كردم و در يك كارگاه نجاري مشغول به كار شدم تا اينكه توانستم مقداري پول پس انداز و اتاقي كوچك اجاره كنم. بعد هم كم كم مقداري از وسيله هاي اوليه خانه را خريدم، اما پدرم هربار كه به خانه ام مي آمد يكي از وسايلم را سرقت مي كرد و من تنها به او تذكر مي دادم. در آخر هم تصميم گرفتم به خاطر هدرنرفتن زحماتم از او شكايت كنم. من در زندگيم از او هيچ چيزي نخواستم اما ديگر نمي خواهم سايه اش روي زندگيم باشد.
ادب كردن 
و اما پرونده دوم كه پدري به خاطر ادب كردن پسرش تمام اموال خانه او را سرقت كرد.
«رحيم»۲۲ ساله پس از جروبحث مفصل با همسرش به خانه پدرش رفت.
«مجتبي» كه از قهر و آشتي هاي پسر و عروسش خسته شده بود، شروع به نصيحت پسرش كرد و از او خواست تا ديگر بعد از جروبحث با همسرش مثل بچه ها قهر نكند و به خانه او نيايد. «رحيم» كه در آن لحظه عصباني بود،  از خانه پدرش خارج شد و در را محكم بهم كوبيد. پدرش هم تصميم گرفت كاري انجام بدهد تا درس عبرتي براي پسرش بشود.
او شبي كه «رحيم» به خانه پدرزنش رفته بود، با يكي از دوستانش كه وانت داشت با كليد يدك به خانه پسرش رفت و تمام اموال باارزش او را به انباري خانه خود انتقال داد و همان شب به مسافرت رفت.
او دو هفته پس از سرقت از پسرش، به خانه برگشت و متوجه شد كه پسرش بعد از متوجه شدن موضوع سرقت، دچار شوك شده و در بيمارستان بستري شده است. وقتي موضوع را به پسرش گفت او هم براي جبران كاري كه پدرش كرده بود از او شكايت كرد.
دكتر قرايي مقدم - جامعه شناس - در اين باره مي گويد:  «وقتي جامعه دچار فقر و تهي دستي و بيكاري بشود فروريختن ارزش ها و هنجارها را به دنبال دارد و اينگونه مسايل و مسايل مشابه در جامعه، به شدت روبه گسترش است، پس بعيد نيست چنين جرايمي صورت بگيرد. حالا چه سرقت پدر از پسر و يا پسر از پدر كه در دومي بسيار اتفاق مي افتد، اما سرقت پدر از پسر خيلي كمتر است و اين در نتيجه فروريختن ارزش هاي فرهنگي است. افراد سالمند و پدر كه در جامعه تنها و رها شده اند روزي براي فرزندانش تلاش بسيار كرده، رنج كشيده تا بزرگ شوند، اما آنها حالا به حال خود رها شده و هيچ كمكي هم از سوي فرزندان به آنها نمي شود، چون جامعه به دليل گذر، از مرحله سنتي به مرحله صنعتي حركت مي كند و فرزندان كمتر به پدر اهميت مي دهند.
وي در ادامه گفت: «در اين زمان او دچار استيصال شده است و ما با يك چنين موضوعي روبه رو خواهيم شد. اگر فرزندان خدمت به پدر و مادر را جزو دين خود بدانند آنها ديگر احساس تنهايي نمي كنند و بيكاري هم موجب بروز چنين وقايعي نخواهد شد.
قرايي مقدم گفت، راجع به افراد معتاد اوضاع ديگر اصلا بعيد و غير قابل باور نيست وقتي يك فرد معتاد در خيابان خراسان طبق بررسي هايي كه انجام شده زنش را به خاطر مخارج و هزينه هاي زندگي وادار به فساد و فحشا مي كند پس سرقت امري عادي براي يك معتاد است.
تمام بحث ما در موارد عادي است. وقتي كسي سلامت جسمي ندارد و به مساله اعتياد و آسيب هاي ديگر گرفتار شده است، دست به هر كاري مي زند. باوجود چهار ميليون و دويست معتادي كه در جامعه وجود دارد سرقت پدر از پسر هم از مسايل عادي به شمار مي رود.
وي در آخر اضافه كرد، پدر سالمي چون بيكار است و كهولت دارد از بچه اش دزدي كرده، گوشواره زنش را مي فروشد، دخترش را مي فروشد و همه به دليل نبود ارزش هاي فرهنگي، فقر، تهيدستي و بيكاري صورت مي گيرد.
دكتر جداري فروغي - حقوقدان - در اينباره توضيح داد، علي  الاصول مقررات مربوط به سرقت در قانون مجازات اسلامي از فقه اقتباس شده است و جنبه اسلامي دارد و شرايطي كه براي سارق در نظر گرفته شده است و همچنين شرايط سرقت در قانون مجازات اسلامي به تفصيل آمده است و قانونگذار براي آنكه تعريف جامع و مانعي از سرقت داده باشد، شرايط بسيار زيادي براي آن در نظر گرفته است و به نظر من علي  الاصول نه فقط بند ۱۱ ماده ۱۹۸ موجب حد نمي شود بلكه اگر اين شرايط رادر نظر بگيريم دو جنبه مثبت ممكن است در عمل به وقوع بپيوندد.
اينكه صريحا آمده، سارق پدر صاحب مال نباشد از اين جهت است كه اغلب ممكن است مال مربوط به طفلي باشد كه پدر از ناچاري براي رفع احتياجات زندگي و يا نياز مبرم صلاح بداند كه از مال فرزند خود در جهت مثبتي استفاده كند. مسلم است كه در اين شرايط نمي توان عنوان سرقت به اين عمل پدر را داد و به نظري از نظر حقوقي حتي ذكر كلمه سارق در اين بند ۱۱ ماده ۱۹۸ قانون مجازات اسلامي خود موجب سوال است و بنابراين در شرايطي پدر ناچار به استفاده از مال فرزند مي شود و عنوان سارق نمي توان به اين پدر داد. وليكن از ديدگاه منفي نيز ممكن است يك پدر با سوء نيت و يا آگاهي كامل، مال فرزند خود را بربايد و در راه خطا و خلاف از آن استفاده كند. در چنين شرايطي با درنظر گرفتن جنبه مادي و معنوي جرم، مسلما از ديدگاه جنبه قانوني، شرايط تحقق بزه سرقت وجود دارد و به اين شخص، سارق مي  توان گفت و بنابراين اگرچه چنين سرقتي مستوجب حد نباشد ولي به عناوين ديگر قانوني قابل تعقيب است.
اين وكيل دادگستري در ادامه گفت: در صورت شكايت صاحب مال و احراز و سوء جرم مسلما اين مساله قابل پيگيري است و حتي در شرايطي قانونگذار به طور مطلق در ماده ۲۰۳ قانون مجازات اسلامي آورده است كه سرقتي كه فاقد شرايط اجراي حد باشد و موجب اخلال در نظم يا بيم تجري مرتكب يا ديگران باشد اگرچه شاكي نداشته يا گذشت كرده باشد اما موجب حبس تعزيري از يك تا پنج سال خواهد بود.
جداري فروغي در پايان گفت: اصولا از نظر تعريف قانوني طبق ماده ۱۹۷ قانون مجازات اسلامي به طور مطلق سرقت از ربودن مال ديگري به طور پنهاني اما در هر شرايطي و با هر وضعيتي اين جرم محسوب مي شود و قانون گذار در موارد مختلف توضيح آن را به طور كامل آورده است.

در درگيري با آقاي قهرمان
محمدجابر انصاري چگونه كتك خورد
مثل خيلي از راننده ها طرفدار تختي است و خوي و منش پهلواني اش. ايستگاه را كه ترك مي كنيم صورت له شده اش نيم رخ آينه ايستاده و بالاي سرمان تختي مي خندد. عكس كليشه اي همه راننده هاي اتوبوس. خودش مي گويد:
-«تا قبل از اين ماجرا فكر مي كردم او يك قهرمان ملي است حتي وقتي حقش را خوردند خيلي ناراحت شدم ولي حالا...»
اينها را «محمد جابر انصاري» مي گويد: همان راننده شركت واحدي كه از آقاي «ج» كتك خورد وحالا كارش به كلانتري و دادسرا كشيده شده است.
مي گويد: «برادر «ج» مرا تهديد كرد حتي خواست ۵۰ هزار تومان بدهد و رضايت بگيرد اما من قبول نكردم. دادگاه بايد همه چيز را روشن كند البته اگر قرار باشد در نهايت پولي به من برسد از حقم صرف نظر مي كنم. پول نمي خواهم. مي خواهم عدالت اجرا شود.»
«محمد جابرانصاري» مردي ۳۴ ساله، متاهل، صاحب۳ فرزند و ساكن باقرآباد، بهشت زهرا است. او ۷۷ كيلو بيشتر وزن ندارد براي همين وقتي از قهرمان سنگين وزن، مشت خورد خيلي برايش گران تمام شد.
- «زير چشمم هنوز تورم دارد، پزشكي قانوني برايم ۵ روز طول درمان نوشت.»
ماجرا از اين قرار است كه ساعت ۱۰ صبح روز سه شنبه ۱۹ اسفندماه جابر پس از پياده كردن مسافرانش در چهار راه كوكاكولا واقع در خيابان پيروزي هنگام خروج از ايستگاه ناگهان با يك پيكان سفيد رنگ تصادف كرد او كه نمي  دانست راننده پيكان كيست از اتوبوس پياده شد تا ميزان خسارت رابسنجد .
-«وقتي از اتوبوس پياده شدم ناگهان آقاي «ج» را ديدم از اين كه او را ديده بودم خيلي خوشحال شدم از طرفي با او تصادف كرده بودم براي همين به وي گفتم من مقصر هستم و براي اينكه ترافيك نشود خواستم تا خودرو يش را كنار خيابان پارك كند.»
ديدن آقاي قهرمان براي مردمي كه خود را در مدال هاي رنگارنگ او سهيم مي دانند نيز خيلي جذاب و شوق انگيز بود.
- «همه مردم سراغ آقاي «ج» مي آمدند با او سلام عليك و حال و احوال مي كردند. دوره اش كرده بودند آنجا حسابي شلوغ شده بود.»
در اين ميان راننده شركت واحد نيز در گوشه اي به انتظار ايستاده بود تا افسر راهنمايي و رانندگي از راه برسد و غائله خاتمه يابد، اما ناگهان يك اتفاق همه چيز را بهم زد.
محمدجابر مي گويد: «گوشه خيابان ايستاده بودم كه يك دفعه آقاي «ج» به طرفم آمد و با لحن خاصي گفت: «با من تصادف كردي، حالا طلبكار هم هستي» وقتي اين جمله را شنيدم شوكه شدم چون قبلا خودم پذيرفته بودم كه مقصر هستم و هيچ اعتراضي هم نكرده بودم، اما تا خواستم به آقاي «ج» توضيح بدهم، او يك مشت به زير چشمم زد. همه جا برايم تيره و تار شد و چند دقيقه اي طول كشيد تا حالم سر جايش بيايد.»
پس از اين حادثه راننده جوان شركت واحد كه انتظار نداشت قهرمان ملي، وي را به باد كتك بگيرد، تصميم گرفت عليه او شكايت كند، براي همين به پليس ۱۱۰ تلفن كرد و ماجرا را گزارش داد.
- آقاي «ج» وقتي فهميد به پليس ۱۱۰ شكايت كرده ام به برادرش تلفن كرد و او به محل تصادف آمد، اما خودش به اين بهانه كه كار دارد پيش از رسيدن ماموران از آنجا رفت.
بالاخره اكيپي از ماموران كلانتري ۱۲۱ نبرد براي پيگيري ماجرا به ايستگاه اتوبوس چهارراه كوكاكولا اعزام شدند و تحقيقات خود را پيرامون اين موضوع آغاز كردند. بازجويي از شاهدان، تنظيم شكايت و ارجاع پرونده به دادسرا نخستين اقداماتي بود كه براي به جريان افتادن پرونده اتهامي قهرمان سنگين وزن بايد انجام مي شد.
محمد جابري مي گويد: «از كلانتري به پزشكي قانوني رفتم و در آنجا گواهي گرفتم. شركت واحد هم يك مددكار در اختيارم گذاشت تا كارهاي مربوط به شكايتم را پيگيري كنم. به نظرم روز حادثه آقاي «ج» كمي عصبي شده و احتمالا در زندگي اش دچار مشكل شده بود وگرنه چنين كاري نمي كرد، از طرفي درست است كه از ايشان كتك خوردم، ولي نمي خواهم بقيه پهلوانان را زير سوال ببرم، آنها براي جامعه الگو هستند.»
به هر حال محمدجابرمنتظر است تا سرنوشت ماجرا در دادگاه روشن شود، هم اكنون اين پرونده به شعبه ۶ دادياري دادسراي خانواده ارجاع شده و احضاريه نيز به دست آقاي «ج» رسيده است. نتيجه اين دعواي قضايي چه خواهد شد، هنوزمعلوم نيست.

چيزي مثل خود زندگي
احمد جلا لي فراهاني 
زندگي ادامه دارد. زندگي قوي ترين موجود زمين است. حداقل من اينطور فكر مي كنم. هيچ چيز هم جلودارش نيست. نه مرگ، نه حادثه، نه زلزله، نه خروج و فرار قطاري از ريل و نه انفجار ناشي از غفلت خودمان.
غرض، نوشتن چندي درباره اين صفحه است. هر چه كردم نامي غير از حادثه و حوادث براي آن داشته باشم، نشد. چرا و چونش باشد براي بعد. اما صفحه حوادث، صفحه حوادث شد. اول خيلي مرموز و رسمي بوديم. راستش ازش مي ترسيدم. صفحاتي كه پيش از اين با همين اسم ديده بودم وحشتناك بودند. رك و پوست كنده درست مثل خود حادثه بودند. مشمئزكننده. عصباني و خشن و من حالا بايد با صفحه اي با همان نام كار مي كردم. شروع هميشه سخت است. سخت تر از پايان. با اين حال جذاب است. مثل صبح زود است. مثل لحظه تحويل سال. مثل اولين روز مدرسه. مثل اولين قدم هايي كه يادمان مي رود كي و كجا برداشتيم!
و ما با هم آغاز كرديم. آغازي تازه. آغازي خام و نپخته و در عين حال پرشور. همان روز اول ،حادثه از آسمان روي سرمان باريد...
دلمان مي خواست صفحه اي داشته باشيم، بي غرض و مرض. سعي كرديم از صفحه ما نه بترسيد و نه از روزگار نااميد شويد. تلاش مان ارايه نگاهي تازه به حوادث شهري بود و نمي دانيم چقدر تا اينجاي كار توانسته ايم به آنچه كه مي خواهيم نزديك شويم.
براي صفحه ما همين بس كه شما تنهايش نگذاشته ايد و بهترين خبرهايمان را شما به ما داديد. براي صفحه ما همين بس كه تلفن هاي شما برايش تمامي ندارد. حالا از شكايت ها و گله هايتان كه براي ما چراغ راه است بگذريم ولي اگر يك روز تعدادشان كم شود دلمان برايتان تنگ مي شود.
براي سال بعد مثل شما دلمان مضطرب است و پرتشويش. تلاش مي كنيم تا هر روز بهتر و بهتر شويم. مثل خود روزگار. مثل خود زندگي. سال نو مبارك.

توصيه هاي ايمني قبل از سفر
جدي بگيريد
توصيه هاي زير را بخوانيد و اگر خواستيد جدي بگيريد و اگر نخواستيد مسووليتش پاي خودتان! البته چنانچه مثل اهالي اين صفحه پول و پله حسابي براي مسافرت نداشتيد و مجبور بوديد كه تمام ۱۵ روز را در خانه محبوس بمانيد نياز چنداني به خواندن اين توصيه ها نداريد.
۱-پيش آدم هاي ناباب و ناشناس كه بهشان اعتماد نداريد بيخودي از مال و اموالتان حرف نزنيد.
۲-اگر خانه هاي در و همسايه تان خالي از سكنه هست بهتر است به فكر مراقبت از آنها باشيد.
۳-وقتي مسافرت رفتيد خانه را به آدم درست و حسابي بسپاريد.
۴-به ماشين ها و موتورهايي كه الكي در خانه تان مي پلكند توجه كنيد و قيافه آنها را خوب به خاطر بسپاريد. شايد سارق منزلتان آنها باشند. راستي شماره پليس ۱۱۰ چند بود؟
۵-شب كه شد هر چقدر كه زنگ زدند و هر چقدر كه بد و بيراه گفتند اصلا طرف آيفون نرويد. قصه شنگول و منگول را هم براي فرزندانتان در تمام اين ۱۵ شب تعريف كنيد تا آنها هم مرتكب چنين خطايي نشوند.
۶-شب ها در خانه تان را قفل كنيد و بعد بخوابيد.
۷-قفل ايمني شب بند را مي دانيد كه چي هست. اگر پولش را داشتيد بخريد.
۸-لامپ اضافي خاموش! البته در مواقعي كه منزل نيستيد.
۹-اصلا جواب مزاحم هاي وقت و بي وقت تلفن كه كاري جز فوت كردن بلد نيستند را ندهيد.
۱۰-پول و جواهراتتان را دم دست نگذاريد. پرده ها را نكشيد و اصلا كاري به كارشان نداشته باشيد.
نكته:اين توصيه ها هيچ ارتباطي به توصيه نامه هاي مشابه ندارد.

سرقت از مسافر
يك مسافركش پس از پياده شدن مسافرهايش تمام اموال آنها را سرقت كرد.
بهمن ۴۸ ساله پس از سرقت اموالش توسط راننده تاكسي به كلانتري رفت و شكايت كرد. او در شكايت خود گفت: «از ترمينال جنوب به همراه خانواده ام يك خودرو دربست گرفتيم و چمدان و وسايلمان را داخل صندوق گذاشتيم. وقتي به نظام آباد رسيديم، از پيكان پياده شديم، اما راننده سريع از آنجا فراركرد.»
وي گفت: «اسناد زمين، دوربين فيلمبرداري و عكاسي، بي سيم، كيف هواپيمايي، مقداري طلا،چك سفيد، موبايل، كيف پول، كارت هاي اعتباري، كامپيوتر دستي، بلندگو، مارس، شناسنامه و مقداري وسايل شخصي همراهمان بود كه راننده آنها را با خود برد.»شاكي كه شماره خودرو را يادداشت كرده بود، آن را به ماموران كلانتري داد و ماموران توانستند طي ۲۴ ساعت خودرو را شناسايي و متوقف كنند.راننده ۲۲ ساله خودرو كه بيژن نام دارد به گفته خودش در هنگام سرقت در منزل، مشغول ديدن فوتبا ل بوده است. وي براي حضور خود در خانه ۱۰ شاهد دارد كه قرار است آنها براي دادن شهادت احضار شوند.

سارق كيف قاپ
ماموران نيروي انتظامي كرج يك كيف قاپ حرفه اي را كه در ۱۶ فقره سرقت دست داشت، دستگير كردند.اين سارق كه «محمد.ت» نام دارد چندي پيش به اتهام فروش مشروبات الكلي دستگير شد و در بازجويي هاي فني ماموران به كيف قاپي نيز اعتراف كرد.
وي گفت: «من به همراه يكي از دوستانم به نام «محسن.س» در نقاط مختلف كرج كيف قاپي مي كرديم و شيوه كارمان اين بود كه افرادي را كه احتمال مي داديم پول زيادي حمل مي كنند تعقيب مي كرديم و در فرصتي مناسب كيف آنها را مي ربوديم.»
پس از اعترافات اين سارق، تحقيقات ماموران براي دستگيري همدست وي آغاز شد و همه كارآگاهان به جمع آوري سرنخ هايي از محل اختفاي محسن پرداختند.

برادر كشي در مشهد
تازه ترين قتل خانوادگي درمشهد در پي نزاع دو برادر به خاطر تغيير كانال تلويزيون صورت گرفت.
مقتول ۲۳ ساله كه رضا نام داشت در پي اختلاف باضربات چاقوي برادر كوچكش به قتل رسيد. ماموران كلانتري طبرسي مشهد در پي تماس مسوولان بيمارستان هاشمي نژاد متوجه قتل جواني روي تخت بخش اورژانس بيمارستان شدند. ماموران بلافاصله به همراه خياط زاده بازپرس ويژه قتل دادگستري مشهد در محل حاضر شدند و در بررسي هاي اوليه مشخص شد مقتول با ضربات چاقو به قتل رسيده است. خانواده مقتول كه رضا نام داشت در بازجويي اظهار داشتند كه پسر كوچك خانواده در پي اختلاف با برادرش به خاطر تغيير كانال تلويزيون او را به قتل رسانده است.
ماموران پس از اطلاع با دستور قاضي ويژه قتل تحقيقات خود را براي مخفيگاه قاتل فراري آغاز كردند كه در ادامه مشخص شد، متهم بامراجعه به كلانتري محل ، خود را تحويل ماموران داده است.
متهم در بازجويي اعتراف كرد در يك لحظه به خاطر تغيير كانال تلويزيون با برادرم درگير شدم. كنترلم را از دست داده بودم نمي دانستم چكار مي كنم. از آشپزخانه چاقويي برداشتم و به سمتش حمله ور شدم. چند ضربه به او زدم و از خانه بيرون رفتم. هنگامي كه متوجه مرگ برادرم شدم با مراجعه به كلانتري خود را به ماموران معرفي كردم. متهم به قتل پس از بازجويي با دستور قاضي پرونده روانه زندان شد.

سرقت از مشتريان موبايل
اعضاي باند دو نفره كه از خريداران موبايل سرقت مي كردند، دستگير شدند. اين باند را كبري معروف به رويا ۲۶ ساله، متاهل و سابقه دار به همراه سكينه معروف به سارا ۲۴ ساله و مجردتشكيل داده اند. اين دو براي سرقت طعمه هاي خود را شناسايي كرده و در صف هنگامي كه خريدار حواسش پرت مي شد كيف او را سرقت و زير چادر پنهان مي كردند و پس از چند دقيقه به بهانه شلوغ بودن صف از آنجا متواري مي شدند.
شاكيان
در حال حاضر اين دو، سه شاكي دارند كه يكي از آنها پس از سرقت كيفش توسط كبري ( رويا) موفق شد او را دستگير كند و تحويل پليس دهد. رضا ۳۰ ساله درحال پر كردن فيش در بانك بود كه يك خانم چادري از پشت سرش آمد و از صندوق دار بانك چند سوال پرسيد و از بانك خارج شد.
رضا وقتي خواست پول موجود در كيفش را بردارد متوجه شد كه پول ها به سرقت رفته است. او متوجه زن چادري كه با متصدي بانك صحبت كرد شد كه سوار پيكان قرمز رنگ شده بود. سريع خود را به او رساند و پول ها را كه زيرصندلي خودرو پنهان كرده بود پيدا كرد. رويا پس از دستگيري ابتدا منكر سرقت شد اما بعد در بازجويي ها به بيش از ۱۰ مورد سرقت اعتراف كرد. او گفت: به خاطر خرج زندگي مجبور به اين كار شدم. شوهرم اعتياد دارد و بيكار است سارا يكي از بستگان شوهرم است با پدر و مادرش دعوا كرد و آنها او را از خانه بيرون انداختند به خانه ما آمد، تصميم گرفتيم كه دست به اين كار بزنيم.

شكارچيان متخلف
چند بار بگوييم قاچاقي به شكار نرويد. از ما گفتن و از شما نشنيدن اين هم آخر و عاقبتش. اين خبر را بخوانيد:مدير حفاظت محيط زيست شهرستان قصر شيرين گفت: هشت شكارچي متخلف بدليل اقدام به تيراندازي در منطقه حفاظت شده«قراويس» اين شهرستان، دستگير شدند. «جعفر مهرابي» افزود: از اين افراد ۹ قطعه پرنده طيهو و پنج قطعه كبك كشف و ضبط شد.وي با اشاره به اينكه اين متخلفان از سوي گروه گشت و كنترل محيط زيست شهرستان قصر شيرين دستگير شدند، اظهار داشت: شكارچيان متخلف براي محاكمه به دادگستري تحويل و براي آنها هم جريمه نقدي و حبس در نظر گرفته مي شود. وي تصريح كرد: بي توجهي به قوانين و مقررات محيط زيست، انقراض نسل برخي از پرندگان، جانداران و آبزيان در اين منطقه را به دنبال دارد.

حادثه هاي برفي
اين برف و باران هم براي خودش حكايتي است وقتي نمي بارد يك مصيبت مي شود و وقتي مي بارد هم يك مصيبت. بارش برف و بوران در گردنه خوش ييلاق واقع درجاده شاهرود آزادشهر موجب بروز چندين سانحه رانندگي در اين جاده شد.منابع محلي مي گويند: بارش برف و لغزندگي جاده در اين مسير موجب انحراف از جاده و تصادف چندين سواري، واژگون شدن يك دستگاه كاميون حامل آجر و پرتاب دستگاه بونكر حامل سيمان به دره شده است. ارتفاع برف در شهر مجن نيز بدنبال بارندگي هاي اخير ۷ سانتي متر گزارش شده است. بارش برف و تگرگ درشاهرود موجب سرما زدگي برخي از شكوفه هاي درختان ميوه بويژه در مناطق شمالي اين شهرستان شده است.

انفجار مين
براي مرز نشينان انگار جنگ هنوز تمام نشده است؛ هرازگاهي انفجار يك مين و تلفات و خسارت هايش آنها را ياد آن روزهاي سخت مي اندازد.
در اسفندماه جاري دراثر انفجار تعدادي مين به جا مانده از جنگ تحميلي در مناطق مختلف شهرستان مرزي قصر شيرين يك نفر كشته و هفت نفر ديگر مجروح شدند.
بخشدار سومار - نفت شهر در اين خصوص گفت: در اثر انفجار يك مين در اين منطقه مرزي در هفته جاري يك نفر از عشاير منطقه كشته شد. «نعمت نازپرورده» افزود: اين انفجار همچنين موجب تلف شدن پنج راس دام متعلق به اين جوان ۱۹ ساله شد.وي اظهار داشت: همچنين در اسفندماه جاري بر اثر انفجار سه مين در اين بخش مرزي سه نفر از عشاير كوچ رو منطقه بشدت مجروح شدند.

مرگ در معدن
مردن كنار آن همه طلا هم آخر بدشانسي است. بيچاره آن ۱۳ كارگر معدن كه بي دليل جان خودشان را از دست دادند.
۱۳ كارگر يك معدن طلا در اندونزي كه در يك تونل به دام افتاده بودند، كشته شدند.
اين كارگران در يك تونل مربوط به معدن طلا در ۵۰ كيلومتري جنوب جاكارتا در اثر دود غليظ جان خود را از دست دادند.
اين كارگران نتوانستند به موقع از تونل معدن طلا خارج شوند و به همين دليل دچار خفگي شدند.
هنوز علت اصلي بروز حادثه اعلام نشده است.

درگيري در خواف
با شكايت مدعي العموم و شماري شاكي خصوصي در شعبه اول دادگاه عمومي دادگستري شهر خواف، پرونده قضايي نزاع جمعي در اين شهرستان به جريان افتاد. اين پرونده به دنبال ماجراي درگيري كه ميان ۱۰۰ نفر از جوانان اين شهر كه ميانگين سني آنها بين ۲۰ تا ۲۸ سال بود و به عنوان مظنون و متهم دستگير شدند، در جريان پيگيري قرار گرفت.مهم ترين اتهامات در اين خصوص را مي توان اخلال در نظم عمومي، تخريب اموال عمومي و خصوصي، تمرد از فرمان ماموران و اهانت به ماموران دولتي و ساير افراد برشمرد.با اين حال وقوع قتل، تجاوز به نواميس و آتش زدن مراكز مذهبي در حوادث اخير خواف، به شدت از طرف مسوولان تكذيب شده است.
۱۱ اسفندماه جاري نزاع جمعي در شهر خواف منجر به جراحت ۲۰ نفر شد.

۵/۱۹ ميليارد دينار
كار دنيا آنقدرها هم كه ما فكر مي كنيم روي نظم و قاعده نيست. باور نمي كنيد، خودتان بخوانيد. يك هواپيماي باري آمريكايي پس از بارگيري ۲۰ ميليون دلار در فرودگاه بغداد توانسته در فرودگاه بيروت به زمين بنشيند و بعد از آن چيزي در حدود ۵/۱۹ ميليارد دينار جديد عراقي در اين شهر پخش شده و سر و صداي فراواني را به پا كرده است.هواپيماي حامل دينارهاي جديد عراق كه وزن آن ۵/۱ تن بوده در روز ۱۵ ژانويه گذشته در فرودگاه بيروت به زمين نشست و ماموران گمرك لبنان اين محموله را ضبط و سه سرنشين لبناني هواپيما را دستگير كردند و حالا سوال اصلي اين است كه صاحب ۵/۱۹ ميليارد دينار عراقي چه كسي است؟ اگر شما بخواهيد چنين محموله اي را انتقال دهيد، شركت هاي حمل و نقل و امنيتي موظف به كنترل آن هستند.

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |