معصومه صفايي 
خيلي قديم ترها مشكل فقط مشكل كمبود غذا بود و آب، قديم ها مشكل شد مشكل كمبود زمين و خاك، اما جديدترها موضوع كم و كسري ها ابعاد تازه تري پيدا كرده، حالا ديگر مشكل، مشكل كمبود هوا است!
هواي تهران، آلوده است و هر روز هم آلوده تر مي شود در مورد چرايي آن هم خيلي زياد مطلب خوانده ايد، ازدياد جمعيت، توسعه صنعتي ناموزون، مهاجرت بي رويه، فرسودگي موتور خودروها و پايين بودن كيفيت سوخت و استفاده از خودروهاي شخصي به جاي خودروهاي عمومي و اين اواخر هم مساله موقعيت جغرافيايي تهران.
تهران كاسه ايست كه آلودگي، درون آن حبس شده و هيچ راه گريزي ندارد. چون تهران از سه جهت شمال، شرق و جنوب به وسيله رشته كوه ها محاصره شده و حتي اگر از غرب هم بادي بوزد، جز اضافه كردن گرد و غبار به آلودگي، كار ديگري نمي كند.
اين در شرايطي است كه روزانه نيمي از ۱۲۰۰ خودرو توليدي وارد فضاي تنگ خيابان هاي شهري مي شود كه فاصله اي تا تبديل شدن به يك پاركينگ بزرگ ندارد. در حال حاضر ۲ تا ۲/۲ ميليون دستگاه خودرو در تهران در ترددند.
حتما به خاطر داريد كه در برنامه سوم توسعه سال ۸۱ طرحي به نام طرح جامع كاهش آلودگي هواي تهران به تصويب رسيد كه اهداف اصلي آن سه محور را در بر داشت:
۱-سواري ها: با عنوان تعمير و بهسازي خودروهاي سواري بنزيني ۲-ميني بوس ها: با عنوان اسقاط و از رده خارج كردن ميني بوس هاي ديزلي فرسوده و جايگزيني با ميني بوس هاي گاز طبيعي سوز ۳-موتورسيكلت ها: با عنوان اسقاط و از رده خارج كردن موتورسيكلت هاي دوزمانه دودزا و فرسوده و جايگزيني آنها با موتورسيكلت هاي چهارزمانه. طبق معمول اين نكته كه تاكنون اين پروژه تا چه حد به مرحله اجرا درآمده، سوال مهم تري است. از كل كارهاي انجام شده مي توان به معاينه فني خودروهاي سواري شخصي به صورت رايگان اشاره كرد كه البته رايگان بودنش فقط سه ماه طول كشيد و بعد از آن ۵ هزار تومان آب مي خورد: كار بعدي، طرح انجام رسوب زدايي خودروهاي سواري شخصي تهران مطرح شد كه در تعميرگاه هاي مجاز ايران خودرو، سايپا، تعميرگاه مجاز شركت مرتب خودرو و تعميرگاه اتحاديه تاكسيراني كرج بود كه اين كار كه باعث كاهش مصرف سوخت بين ۵ تا ۲۰ درصد و كاهش آلاينده هاي گازيCO و CH تا ۴۰ درصد افزايش عمر مفيد قطعات خودرو و افزايش شتاب و راندمان خودرو مي شود، ۱۲۵ هزار اتومبيل را در بر گرفت.
و اما برخي كارهاي انجام شده در سال ؛۸۲ طرح جايگزيني ميني بوس هاي ديزلي فرسوده با ميني بوس هاي گاز طبيعي سوزنو: قرار بود در اين برنامه ريزي متقاضيان براي تحويل گرفتن ميني بوس هاي گازسوز و مطابق با استانداردهاي زيست محيطي روز اروپا، از وام بدون بهره و كمك بلاعوض سازمان حفاظت محيط زيست در قبال اسقاط و از رده خارج كردن ميني بوس ديزلي فرسوده خود بهره مند شوند. بر پايه اين تفكر، قراردادي با شركت زامياد براي تعداد ۸۰۰ دستگاه ميني بوس منعقد شد. اما خط توليد اين ميني بوس هاي تازه، اوايل دي ماه امسال افتتاح شد و تا راه اندازي و ثبت نام و تحويل به سرانجام برسد سال تمام شد! طرح دوم بررسي وضعيت توليدكنندگان موتورسيكلت در كشور بود كه به سال ۸۳ موكول شد.
اين همه يادآوري فقط براي گل روي هواي تهران بود. به فريادش برسيد كه صداي ماست!

ايمان مهدي زاده 
نمايشگاه برلين برپا شد. جمعه دوازدهم تا سه شنبه، شانزدهم مارس ۲۰۰۴ (۲۲ تا ۲۶ اسفندماه ۸۲). در اين نمايشگاه حدود ۱۵۰ كشور شركت مي كنند. نمايشگاه بين المللي و تخصصي جهانگردي؛ جايي كه بشود حرف هاي گفتني را زد، محصولات را به نمايش گذاشت و به بازديدكنندگان، بگوييم: «ما از ايران آمده ايم. با كلي محصولات و سوغاتي، با فرهنگ و اقليمي متنوع.»
خيابان هاي برلين، پايتخت آلمان. نديده ايم ولي شنيده ايم كه تميز است و مدرن.
با خانه هاي زيبا و سرانه فضاي سبز مناسب. اينجا محدوده اي از شهر برلين است كه مكان نمايشگاهITB است. اين روزها، پر از جهانگردان وفعالان جهانگردي است. مردم كشورهاي بسياري در برلين حضور دارند. ژاپني، چيني، ايتاليايي، برزيلي و... همه آمده اند، ببينند، در اين شب هاي چراغاني و نورافشان، در اين غرفه هاي متعدد و زياد كه تميز و مرتب است، چه اتفاقي روي مي دهد. ابتدا احترام و لبخند؛ چيزي كه به مشتريان و بازديدكنندگان ارايه مي شود. غرفه داران، با رعايت كليه شئونات انسان دوستانه، سعي مي كنند مخاطب بيشتري داشته باشند. آنقدر تنوع در رنگ، لباس و لهجه زياد است كه نمي توان، ظرف چهار روز، همه را در حافظه جاي داد. اما چيزي كه بين همه شركت كنندگان، مشترك است، لبخند است و گشاده رويي.
جايي بين اين همه پرچم، پرچم سبز، سفيد و سرخ ايران قد برافراشته و جلوه گري مي كند.
امسال قبل از برگزاري نمايشگاهITB برلين، در ايران، مباحث عجيبي مطرح شد و  سازمان ايرانگردي و جهانگردي - متولي گردشگري در اجراي سياست ها - بسيار بحث برانگيز، رفتار كرد.
هاشم اسدزاده رئيس موسسه استراتژيك جهانگردي بر لزوم تقويت بخش خصوصي تاكيد مي كند. او شركت در نمايشگاه ها را،  در اولويت برنامه ها مي داند و معتقد است: «كشورهاي توسعه يافته، توريسم را يكي از منابع مهم درآمد ارزي قرار داده اند. درحقيقت، آنان به اهميت قضيه پي برده اند و سود خوبي هم نصيب خود كرده اند. آنها از سالها پيش به حمايت از بخش خصوصي پرداختند و اصطلاحاً، خصوصي سازي را شروع كردند. مشاركت مردم مي تواند، اهرم قدرتمندي براي دولت ها به حساب آيد. در همين راستا، نمايشگاه هاي بين المللي و تخصصي فراواني راه اندازي شد. نمايشگاه فيتور اسپانيا،ITB برلين و ديگر نمايشگاه هاي مهم، مكان خوبي براي تبادل اطلاعات و دست آوردهاست. حدود ۱۵۰ كشور در اين نمايشگاه ها شركت مي كنند. حضور در اين اجتماعات، يك تبليغ ملي به شمار مي رود و براي حضور موثر و جذاب بايد سرمايه گذاري و برنامه ريزي ملي انجام شود.»
خوشبختانه روابط ديپلماتيك ايران با كشورهاي فرانسه و اسپانيا خوب است. اين دو كشور در صدر جدول ميزباني دنيا قرار دارند. بيشترين جهانگردان در اروپا به ديدن اين دو سرزمين مي روند. به راحتي مي توانيم از آنها الگوبرداري كنيم. گزينش نمونه براي جهانگردي چندان سخت نيست. جاذبه هاي بسياري داريم كه براي تقويت هركدام مي توانيم،  از الگويي مناسب بهره بگيريم.
غرفه ايران حدود ۷۵۲مترمربع مساحت دارد. سازمان ايرانگردي، جهانگردي استان ها، بخش هاي خصوصي و دولتي در اين غرفه حضور دارند. بايد براي ايران اعتبار كسب كنيم، ولي برنامه ريزي و مديريت اجرايي سازمان به گونه اي است كه انجمن صنفي دفاترخدمات مسافرتي در نمايشگاه هاي دبي و لندن، سازمان ايرانگردي و جهانگردي را تحريم مي كند. اين انجمن بدون كمك سازمان و به صورت كاملا خصوصي در اين نمايشگاه ها شركت كرد.
بيانيه انجمن صنفي
طبق ماده ۳۵ قانون برنامه ريزي و بودجه در واگذاري بخش دولتي به خصوصي، دولت موظف است، براي تقويت بخش خصوصي و ايجاد بستر رقابت، همان قدر امكانات و تسهيلات كه خود استفاده مي كند، در اختيار بخش خصوصي قراردهد. ابتداي برنامه ريزي قرار بود سازمان ايرانگردي و جهانگردي، براي كمك به بخش خصوصي مبلغ قابل توجهي كمك كند. براي برپايي غرفه در برلين حدود۲۱۰ ميليون تومان پول لازم است. انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرتي از سازمان صد هزار دلار كمك مالي درخواست كرد. بالاخره پس از برگزاري جلسات متعدد، قرار شد ۵۰ ميليون تومان به انجمن پرداخت شود ولي هنگام پرداخت، تنها ۳۰ ميليون تومان به انجمن واگذار شد. ضمن اينكه عبد خدايي رئيس سازمان ايرانگردي و جهانگردي به اعضاي انجمن گفت كه اگر غرفه خوبي برگزار نشود، اين مبلغ بايد به سازمان عودت داده شود.
نوزدهم اسفند ماه، انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرتي، آخرين جلسه رسمي قبل از برگزاري نمايشگاهITB برلين را برگزار و بيانيه اي در اعتراض به عملكرد سازمان صادر كرد. در اين بيانيه به سخنراني رئيس انجمن اشاره شده است. محمد حسن كرماني از مديران و مسوولان نظام خواسته، در انتخاب مدير سازمان جديدالتاسيس ميراث و گردشگري، از اعضاي صنف كمك بگيرند.
كرماني رئيس انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرتي، سازمان ايرانگردي را به ايجاد شكاف بين بخش دولتي و خصوصي متهم كرد. وي گفت: «بخش دولتي از روياروي با بخش خصوصي واهمه دارد، چون داراي تخصص و علم لازم نيست. »

حميد ذاكري
رسم است سال كه نو مي شود آدم ها نگاهي به پشت سرشان مي اندازند و كارهاي خود را در سالي كه گذشته سبك و سنگين مي كنند. اين يكي از رازهاي نهفته در نوروز است . در نوروز نه تنها  آدم ها و انديشه هايشان بلكه ديگر عناصر طبيعت از گل و گياه و درخت وزمين و كوه، تكان مي خورند، خود را مي جنبانند، خستگي و رخوت از تن مي تكانند و به سالي كه در پيش است لبخند مي زنند. همه نو مي شوند، نه تنها در تن كه در جان نيز. هم از اين رو بوده، شايد كه در كودكي بر سر سفره هفت سين در انتظار تكان خوردن ماهي قرمز پس از سكوني راز آميز بوديم تا دريابيم كه سال تحويل شده است يعني كه نوروز نه تنها يك واقعه معنوي و دروني كه فرآيندي فيزيكي و مادي نيز به شمار مي آيد.
از شايسته ترين سنت هاي نوروز، نو كردن خانه و تن و جان است: نگاه كردن به پشت سر و سبك و سنگين كردن كارهايي كه در سال گذشته انجام داده ايم و بررسي جنبه هاي مثبت و منفي آن تاكه از ضعف ها بكاهيم و برقوت ها بيفزاييم. شايد فكر ايجاد صفحه اي دايمي و هر روزه كه سفربه طبيعت (محيط طبيعي، حيات وحش) و سفر(ايرانگردي و جهانگردي) بپردازد، در آغاز كمي جسورانه مي نمود و كمتر روزنامه اي اين ريسك را مي پذيرفت كه به اين كار اقدام كند، چرا كه نه سابقه اي مشخص در اين رابطه وجود داشت، نه طرفداران اين مقوله مشخص بود و نه نويسندگان و خبرنگاران متخصص اين وادي چندان زياد بودند. بايد هم همين طور باشد. كاركردن در سرويس «سفرو طبيعت» نه جاذبه سرويس هاي را ديگر دارد و نه آسايش و آرامشي در آن هست. عرصه كار فراخ است. به وسعت پهندشت ها و جنگل ها و كوه هاي ايران و امكانات اندك است و محدود و سرما و گرما و دشواري راه و رودخانه و مرداب در پيش...
پس كار در اين صفحه با كار در ديگر صفحات كمي فرق دارد، عشق و طاقت زيادي مي خواهد .
به هر حال، همشهري در اين زمينه نيز، چون بسياري از زمينه هاي ديگر پيشگام شد و به همت و همكاري ها وپشتيباني هاي همه همكاران و علاقه مندان، اين صفحه شكل گرفت و به سرعت راه خود را در جامعه گشود و طيف كثيري از دوستداران طبيعت را به مشتري هاي پرو پا قرص و ثابت خود تبديل كرد.
اين اقبال گسترده، درواقع نه به لحاظ كار بايسته و در خور قبول ما كه به واسطه خالي بودن عرصه مطبوعات از مهمترين موضوع زندگي بشر يعني محيط زيست سالم و... بود. بي ترديد پرداختن شايسته به مقوله سفر وطبيعت نياز به ده ها نشريه ماهنامه وفصلنامه و هفته نامه وامثال آن دارد كه اميدواريم با همت اهل فرهنگ و حمايت جدي دولت و دستگا ه هاي مسوول اين مهم به انجام رسد و ما نيز درايران شاهد انواع مجلات حيات وحش و محيط زيست باشيم.
ماچه مي كنيم؟
همانطور كه خوانندگان پيگير صفحه مي دانند در ابتدا صفحه «سفر و طبيعت» با فرم ومحتوايي ديگر (كمي سنگين تر و مفصل تر) منتشرمي شد و بعد شكل و محتوايي ديگر يافت كه هنوز هم ادامه دارد و اتفاقا هر دو، طيف وسيع علاقه مندان ويژه خود را دارد ما در اين مجال اندكي كه در اختيار داريم كوشيده ايم با كوتاه ترين و گزيده ترين مطالب و خبرها، خواننده  رادر جريان رويدادهاي روز درزمينه محيط زيست و طبيعت، تازه هاي بازار گردشگري، اخبار و گزارشات مربوط به ايرانگردي و جهانگردي و... قرار دهيم. از گزارش و مصاحبه نيز غافل نبوده ايم و بر سر هر گذرگاه مهم خبري درنگ كرده ايم و به تحصيل پرداخته ايم. اقبال وسيع دوستداران ايران و زيبايي هاي آن و نيز همه علاقه مندان طبيعت وحيات وحش، بسيار بيش از آنچه شايسته اش بوده  ايم ما را تشويق وتاييد كرده اند و همين ما را مصمم و مكلف ساخته تا در سال آينده صفحه «سفر وطبيعت» را به لحاظ فرم و محتوا، شيوه نگارش و ارايه پوشش خبري و از همه مهمتر پرداختن به مقولات انديشه و تفكر محيط زيست و سفر در سطحي بس فراتر از آنچه تاكنون ملاحظه كرده ايد، عرضه كنيم.
همين جا ضمن تبريك سال نو به يكايك شما خوانندگان هميشگي «سفر و طبيعت» سالي سبز و پر گل را براي شما و خانواده تان آرزو مي كنيم.

دانشمندان مي گويند، انسان ها و ميمون ها چيزها را متفاوت از يكديگر مي بينند. براساس نظر آنان، لزوماً پديده ها چنان كه به چشم انسان جلوه مي كند در چشم ميمون ها جلوه نخواهد كرد و اين شامل رنگ و شفافيت نيز مي شود.
براساس تحقيق انجام شده، در بينايي بعضي از ميمون ها، حتي ميمون هايي از يك گونه نيز، تفاوت هايي وجود دارد. اين تفاوت در بينايي، باعث امتيازاتي در زنده ماندن حيوان نيز مي شود.
آندريو اسميت، متخصص پستانداران در دانشگاه استرلينگ اسكاتلند با تاييد يافته هاي فوق گفت: «به عنوان انسان،  ما فكر مي كنيم همه موجودات همانطوري جهان را نگاه مي كنند كه ما مي بينيم، اما چنين نيست. ما انسان ها سه رنگ اصلي را مي بينيم و به همين جهت مي توانيم كليه رنگ ها را كه از همين سه رنگ اصلي ساخته مي شوند تشخيص دهيم. ميمون هاي دنياي قديم مثل شامپانزه ها و گوريل ها و اورانگوتان ها نيز چنين هستند. در شبكيه چشم تري كرومات ها، يا سه رنگ بين ها، سه نوع سلول حساس به نور وجود دارد كه با طول موج هاي نوري كه به رنگ هاي آبي، سبز و قرمز ظاهر مي شوند كاملاً تطابق دارد.
اما ميمون هاي دنياي جديد، يا تامارين ها، داراي ديدهاي كاملاً متنوعي هستند. مثلاً ميمون هاي جيغ كش سه رنگ بين يا تري كرومات هستند، اما ميمون هاي جغد، تك رنگ بين يا مونوكرومات اند و همه چيز را سياه و سفيد مي بينند. بين تامارين ها و ميمون هاي عنكبوتي، همه نرها دي كرومات يا دورنگ بين اند و فقط سبز و قرمز را مي بينند، اما ماده ها به دو دسته ۶۰ و ۴۰ درصدي كه سه رنگ و دورنگ بين هستند تقسيم مي شوند.
اما اين تنوع عجيب براي چيست و علم تاكنون چه دستاوردي در اين زمينه داشته است؟ آيا دو رنگ بيني و تك رنگ بيني يك نقص در حيوانات است؟ اين حيوانات چگونه مي توانند طمعه خود را تشخيص دهند؟ در مقاله هاي آينده به اين نكات پاسخ خواهيم داد، اما آنچه حايز اهميت است اينكه، اصولاً خلقت، همه مسايل را براي بقاي هرگونه اي در محيط زيست مربوط خود و مناسب با آن درنظر گرفته و قابليت هاي مختلف آن گونه، از قبيل بينايي، شنوايي، بويايي، قدرت لامسه، هوش و ... براساس اين نياز تنظيم شده است.

ريموند ديتمارس 
نگهبان ادامه مي دهد: «با چه مصيبتي اينها را تخليه كرديم و در انبار جا داديم. نصف روز تمام كار برد.»
با لحني ملايم كلامش را قطع مي كنم: «اما تخليه و انباركردن، طعم غذا را بهتر نمي كند. نگهبان طوري نگاهم مي كند كه انگار مي خواهد بگويد مگر حيوان گنده و ابلهي مثل فيل به طعم غذا اهميت مي دهد.
درواقع، به خلق و خوي بهانه جو و بدقلق فيل ها كاملاً واقفم و مي دانم اگر مزه علوفه جديدشان كوچكترين تفاوتي با علوفه قبلي اش داشته باشد به آن لب نمي زنند. از طرفي فيل در مجموعه جانوران ما از اهميت ويژه اي برخوردار است و در واقع مهم ترين موجودي ماست و نمي توان كوچكترين اهمالي در نگهداري از آن روا داشت. علوفه جديد را بو مي كنم. به تجربه مي فهمم كه شيرين و سالم است. اما ناگهان متوجه عطري غيرعادي مي شوم؛ ظاهراً هنگام درو، علف هايي كه فيل طعم آن را دوست ندارد با علوفه مخلوط شده است. بسياري از اين علف ها در كنار علوفه موردعلاقه فيل، مثل يونجه و جو سبز، مي رويد و هنگام درو با آن مخلوط مي شود. بعضي علف ها در يك فصل نسبت به فصل ديگر سريع تر مي رويد.
همچنين، باد در سال هاي مختلف ممكن است در جهات متفاوتي بوزد و در يك مرتع گياهان متفاوتي را در كنار يونجه پديد آورد. در نتيجه، علوفه دروشده از يك چمن زار ممكن است حاوي گياهان بيگانه اي باشد، بدون آنكه صاحب مزرعه چيزي از آن بداند.
طبيعتاً شركتي كه علوفه ما را تامين مي كند وقتي مي شنود فيل ها از علوفه جديدي كه فرستاده تغذيه نمي كنند، عصباني مي شود و نمي تواند علت امر را بفهمد؛ حق هم دارد، به همان دليلي كه گفتم. مقداري علوفه جديد براي فيل ها سفارش مي دهيم. هنگام شام آنها با رضايت مشغول نشخواركردن هستند.
گاهي فكر مي كنم مي توانم يك گروه ضدشورشي از نگهبانان را سامان دهم. نه براي عموم، چراكه بازديدكنندگان ما رفتار بسيار خوبي دارند و شايسته تقديرند؛ بلكه براي بعضي از حيوانات مجموعه مان كه ستيزه جو هستند. عجيب اين كه آن حيواناتي كه ذاتاً خطرناك ترين به شمار مي آيند، مثل شير وببر، معمولا كمترين دردسر را براي ما ايجاد مي كنند، دو دليل عمده براي اين موضوع قابل ارايه است: نخست آنكه اين جانوران در قفس هاي خاصي نگهداري مي شوند و تمهيدات لازم براي حفاظت آنها پيش بيني مي شود و نمي توانند خسارتي وارد سازند؛ دوم آنكه من فكر مي كنم اين حيوانات آنقدر عقل دارند كه بفهمند شلوغ كردن و ايجاد ناراحتي بر سر هر بهانه كوچك هيچ فايده اي برايشان ندارد جز اينكه اعصابشان را خرد خواهد كرد!اما مثلا الك(۱)، درست در نقطه مقابل قرار دارد. الك ها حيواناتي زيبا هستند و در اسارت، آرام و مهربان به نظر مي رسند. اما همين سال قبل بود كه بهترين الك نر مجموعه ما ناگهان شروع به بدرفتاري با همسرش كرد و چنان ظالمانه و شريرانه با آن بينوا برخورد مي كرد كه باعث تعجب بود. او را مي زد و به هر نحو كه مي توانست تحقيرش مي كرد.
پي نوشتELK:نوعي گوزن 
برگردان: حميد ذاكري

گونهMeles meles :
خانواده:راسوهاMASTELIDAE
راسته: گوشتخوارانCARNIVORA
رده: پستانداران MAMMALIA
حتماً نام رودك يا همان گوركن را شنيده ايد. جثه اي به اندازه يك سگ كوچك، دست و پا كوتاه، ناخن ها بسيار بلند،  دم كوتاه و كلفت، رنگ پشت خاكستري، زير شكم و پاها سياه است و روي سر، نوارهاي سياه و سفيد دارد. طول بدنش از ۶۰ تا ۸۵ سانتي متر است و وزنش از ۱۰ تا ۲۲ كيلوگرم.
زيستگاهش مناطق جنگلي و استپي است. در ايران نيز در مناطق شمال غربي خراسان تا مازندران، تهران، آذربايجان، كردستان، لرستان و فارس ديده مي شود.
رودك بزرگترين عضو خانواده راسوهاست. در هنگام احساس خطر موهاي بدنش را سيخ مي كند و در اين حالت دوبرابر اندازه معمولي به نظر مي آيد. رودك ها حيوانات بسيار تميزي هستند و هيچ گونه آشغال را در لانه هاي خود تحمل نمي كنند و حفره هاي مخصوصي در سطح زمين به عنوان مستراح هاي چندگانه براي خود درست مي كنند. راحت اهلي مي شوند و در داخل خانه رفتار دوستانه دارند و تميزند. همه چيز خوار است و حدود سه چهارم غذايش از مواد گياهي است. اطلاعات زيادي از وضعيت فعلي آن در دست نيست ولي به نظر مي رسد به علت شبگردبودن و نداشتن دشمن طبيعي درحال حاضر خطري جدي نسل آن را تهديد نمي كند.

از آخرين فرصت استفاده مي كنيم و در آخرين روز سال ۱۳۸۲ اشتباهمان را تصحيح مي كنيم تا جاي هيچ شبهه اي يا دلخوري باقي نماند. در چند شماره قبل به اشتباه عكس شامپانزه را به جاي اوران گوتان چاپ كرديم. ضمن عرض معذرت عكس اوران گوتان را در زير ببينيد .اين هم جناب اوران گوتان.