يكشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۶۶
كمال جنجالي
006267.jpg
عليرضا آشوري- تا قبل از ليلي با من است كسي او را نمي شناخت؛ حداكثر او را يك كارگردان ساده فيلم هاي جنگي به شمار مي آوردند كه يك فيلمش به نام در مسلخ عشق به دلايلي كه هنوز هم نامعلوم است توقيف شده واقعيت امر اين است كه كسي اين دانشجوي سابق رشته عمران دانشكده پلي تكنيك را جدي نمي گرفت؛ اما يك مرتبه ليلي با من است آمد و همه جا را به مفهوم مطلق منفجر كرد. اينجا بود كه تازه نام كمال تبريزي در دهان اهل سينما چرخيد.
او با ليلي با من است تقريبا تمام خطوط قرمز مربوط جبهه و جنگ را درنورديد و كمدي فوق العاده شيريني و جذابي ساخت كه هم با فروش سرسام آورش گيشه را فتح كرد، هم چندين جايزه جشنواره فجر را نصيب خود كرد و هم پرويز پرستويي را كه كاملا فراموش شده بود دوباره احيا كرد.نكته جالب توجه درباره ليلي با من است اينجا بود كه اين فيلم در زمان مديريتي ساخته و به نمايش درآمد كه كمتر فيلمي از زير تيغ تيز سانسور مي گريخت. كمال تبريزي كه حالا مشهور و معتبر شده بود شيدا را ساخت كه گرچه به اندازه فيلم قبلي اقبال عمومي و هنري نيافت ولي باز هم چند خط قرمز ديگر را جابه جا كرد. كمال تبريزي در تلويزيون هم سريال بسيار جنجالي و پرحرف و حديث دوران سركشي را ساخت و ديگر به طور كامل نام خود را به عنوان يك كارگردان جنجالي و تابوشكن تثبيت كرد.
اما در فرش باد و گاهي به آسمان نگاه كن به نظر مي رسيد كمي آرام گرفته. اما تبريزي با مارمولك دوباره جنجال تازه اي برپا كرد و جسورانه ترين و جنجالي ترين فيلم تاريخ سينماي ايران بعد از انقلاب را ساخت. مارمولك شايد از لحاظ هنري چيزي بر اعتبار تبريزي نيفزوده باشد اما ديگر همه به او به عنوان سلطان جنجال سينماي ايران نگاه مي كنند. مارمولك با اين روند فروش، احتمالا ركوردي افسانه اي در تاريخ سينماي ايران بر جاي خواهد گذاشت كه بار موفقيت هاي تبريزي را سنگين تر مي كند. حالا همه كنجكاوند ببينند سلطان جنجال اينبار كدام خطوط قرمز را مي شكند. به هر حال همه از تبريزي انتظار تابوشكني دارند و به نظر مي رسد او هم به سادگي اين نكته را پذيرفته و فعلا كه به خوبي انتظارات را برآورده مي سازد.

دوچرخه سوار صلح  و دوستي
ابلاغ پيام صلح و دوستي و قرآن كتاب راهنماي انسان ها، انگيزه اصلي براي شروع سفر يك دوچرخه سوار جهانگرد ايراني است كه در بيست و سومين روز از حركت خود وارد آنكارا شده است.
اين دوچرخه سوار جهانگرد ايراني كه سفر خود را از روز ۱۸فروردين و از بهشت زهراي تهران آغاز كرده است در بيست وسومين روز از حركت ورزشي فرهنگي خود وارد آنكارا شد.
رزاقي مسير تهران، قزوين، زنجان، ميانه، تبريز، مرند، ماكو و مرز بازرگان را در مدت ۸ روز طي كرده و و در روز ۲۶ فروردين وارد خاك تركيه شده است.
سفر وي يك سال و نيم با همكاري كميته ملي المپيك ايران و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي برنامه ريزي شده است.
ادامه برنامه اين سفر پس از تركيه، يونان، ايتاليا، اتريش، آلمان، هلند، بلژيك، فرانسه، اسپانيا، كانادا، لوتاوا، آمريكاي جنوبي، استراليا، مالزي، پكن، چين، هند، پاكستان و ايران است.
اين دوچرخه سوار تمام زمان روشنايي طبيعي را ركاب مي زند و با تاريك شدن هوا به ناچار كار را قطع مي كند.
رزاقي ابراز اميدواري كرده است كه در چهار ماه آينده بتواند مسير خود را تا كانادا ركاب بزند و با فرا رسيدن پاييز و زمستان مسير آمريكاي جنوبي و استراليا را پيش روي داشته باشد.
وي يكي از مشهورترين دوچرخه سواراني است كه دور دنيا سفر مي كند، پيش از اين پوپه مهدوي نادر با پيام صلح و دوستي به سمت آمريكا حركت كرد؛ سفري بي بازگشت.

امير، فقط امير
006279.jpg
فردا شايد حساس ترين روز زندگي امير قلعه نويي مربي جوان استقلال تهران باشد.
اگر استقلال قهرمان بشود، امير آنچنانكه خود گفته، اين فرصت را خواهد يافت كه بناي استقلال پنج سال آينده را پي ريزي كند و البته خود را در سطح اول فوتبال ايران تا اريكه اي بركشد كه هم اكنون مردان صاحبنامي همچون حجازي، پورحيدري، پروين و... از آن دور افتاده اند. اما اگر استقلال قهرمان نشود، اگرچه بعيد است كه امير پست خود را در اين باشگاه از دست بدهد، اما قطعا ازدست رفتن قهرماني در فاصله فقط دو هفته مانده به پايان فصل، چنان فشار رواني را بر او و باشگاه تحميل خواهد كرد كه مانع از اجراي پروسه اصلاحات او در اين باشگاه شده و شايد هم سرانجام او را به همانجا بفرستد كه اكنون دو رقيب اصلي او پورحيدري و حجازي به آن دچار شده اند.
با اينهمه هيچكس منكر كار بزرگ امير در فصل جاري ليگ برتر نيست.
ازنظر ميزان پولي كه امسال براي استقلال هزينه شد (۶۰۰ ميليون تومان) قطعا رده اين تيم مي بايست بين تيم هاي سوم و ششم مي بود. خوب است كه مبلغ پيش گفته را مقايسه كنيم با هزينه دو ميلياردي پرسپوليس، چهار ميلياردي سپاهان و دو ميلياردي فولاد كه جملگي در رده هايي پايين تر از استقلال ايستاده اند. استقلال قلعه نويي اگر فردا قهرمان نشود، عرصه را فقط به پاس باخته است، كه دست كم چهار برابر اين تيم براي كسب قهرماني هزينه كرده است. مي دانيم كه قلعه نويي به محض پذيرفتن پست سرمربيگري استقلال، نيمي از بازيكنان فعلي اين تيم را در فهرست فروش گذاشت و فهرستي مشتمل بر هشت بازيكن موثر و جوان را براي خريد در اختيار مسئولان باشگاه قرار داد. اما نه كسي هيچكدام از بازيكنان موجود را خريد، نه باشگاه توانست هزينه خريد بازيكنان جديد را فراهم كند. (جز يك نفر، رضا عنايتي كه تا آخر فصل بدهي استقلال به باشگاه سابق سوهان اعصاب تيم بود.) در نتيجه امير ناچار شد بسنده كند به كار با همان تركيب قبلي، به علاوه شماري از اعضاي تيم اميد باشگاه. گفته مي شود برخي دوستان نزديك از او خواسته بودند در اعتراض به ناتواني مديريت باشگاه براي فراهم كردن توان مالي لازم، استعفا دهد، كه نپذيرفته بود. جالب است كه تا آخر فصل هم مديريت باشگاه نتوانست هيچ كمكي به كادر فني بكند. عجيب است كه حتي برخي از مديران باشگاه گه گاه در مطبوعات عليه امير مصاحبه مي كردند و از آن عجيب تر اينكه بعضا ارگان باشگاه نيز با فضاي رواني تيم همراهي نمي كرد (طرفه اين است كه گفته مي شود اين روزنامه توسط گروهي اداره مي شود كه هم زمان يك هفته نامه پرسپوليس را نيز منتشر مي كنند.)
خوب است رفتار مجموعه مديريت باشگاه استقلال را مقايسه كنيم با امكاناتي كه مديريت باشگاه پاس در اختيار مجيد جلالي گذاشت. براي طرفداران استقلال، اين تيم امسال خاطراتي خوش را نيز به جا گذاشت، ازجمله برگشت به بازي در چندين مسابقه كه تيم حتي با دو گل عقب افتاده بود و يا پيروزي در مقابل پرسپوليس يا گربه سياه اين يكي دو سال، سپاهان. چند بازيكن متوسط نيز در استقلال امسال احياء شده و دو بازيكن جوان نيز به تيم ملي اميد راه يافتند. اينهمه، حاصل تلاش مربي جواني به نام امير قلعه نويي بود كه به هر شكل و با حداقل امكانات جسورانه مي خواست خودش را ثابت كند. تجربه امير و استقلال امسال نشان مي دهد كه هنوز ساختار فوتبال ايران بر شانه هاي كاريزماي فردي مربيان و بازيكنان استوار است، نه مجموعه منسجمي كه قاعدتا بايد «باشگاه» ناميده شود...

ملاقلي پور و گرفتاري مكتوب
006273.jpg
رسول ملاقلي پور فيلمساز مطرح و نسبتا جنجالي سينماي ايران است. جنجالي از اين بابت كه رك و صريح حرف مي زند، سراغ موضوعات نامتعارف مي رود و البته شخصيتي يكدنده دارد. آخرين فيلم او «مزرعه پدري» برخلاف تصور و پيش بيني ها توفيق چنداني در جشنواره فيلم فجر نيافت و در سايه ديگر فيلم جنگي مهم جشنواره، «دوئل» به فراموشي سپرده شد.
آخرين خبر درباره ملاقلي پور اينكه او اخير بر سر كتابي كه پياده شده حرف هاي يك برنامه تلويزيوني اوست با انتشارات سروش دچار مشكلاتي شده است. سال ها پيش اكبر نبوي منتقد سينما برنامه اي براي شبكه ۲ ساخت تحت عنوان «برداشت دو» كه گفت وگويي با كارگردانان و سينماگران ايراني بود. يكي از اين برنامه ها نيز گفت وگويي با ملاقلي پور بود. ظاهرا انتشارات سروش متن پياده شده اين برنامه را تبديل به يك كتاب كرده است؛ بي آنكه آقاي ملاقلي پور نظارتي بر چاپ حرف هايش داشته باشد. همين امر دلخوري و گله ملاقلي پور را باعث شده است.
با اين حال مسوولان سروش نيز در پاسخ به اين گلايه معتقدند كه هنگامي كه صداوسيما برنامه اي را سفارش مي دهد كليه حقوق مادي و معنوي آن را طبق قانون مالك مي شود. به همين دليل حق چاپ و نشر مكتوب يك برنامه نيز بر عهده اين سازمان است.
واقعيت قضيه، بدون آنكه قصد قضاوت در خصوص اين مساله را داشته باشيم بايد گفت كه علت به وجود آمدن چنين مشكلاتي در ايران فقدان وجود يك قانون جامع و كامل در زمينه كپي رايت است. شايد اگر ما هم مثل بسياري از كشورهاي جهان، واجد قانوني مدون در اين زمينه مي بوديم دچار مشكلاتي از اين دست نمي شديم.
به هر حال اميدواريم اين مشكل هرچه سريع تر ختم به خير شود.

عطاءالله طاهر كناره؛ جايزه
006276.jpg
اسفند ماه بود كه خبر موفقيت عطاءالله طاهر كناره در مطبوعات اعلام شد. او توانسته بود در يكي از بخش هاي جوايزWorld press برنده شود كسي درست نمي دانست قرار است چه جايزه اي به او بدهند. حتي صحبت از چشم طلايي (جايزه اول(World press هم به ميان آمد.
اما حالا طاهر كناره يك روز است كه از هلند برگشته. او براي گرفتن همان جايزه موعود به آن جا رفته بود و حالا ديگر مي دانيم براي «تك عكس خبري» از او تقديري شده . آنجا در هلند كلي تحويلش گرفته اند، برايش دست زده اند و به خاطر ايراني بودن درباره اش كنجكاوي به خرج داده اند.
عكسي كه طاهر كناره بابت اش جايزه گرفته همان عكس معروف بم است. همان پدري كه دوتا پسر مرده اش را به دوش گرفته تا برود دفن شان كند.
براي عطاءالله طاهر كناره آرزوي موفقيت هاي بيشتري داريم و براي اين افتخار كه نصيب عكاسي ايران شده، خوشحاليم.

امروز بزرگداشت انجمن  شاعران ايران براي حسن حسيني
006270.jpg
انجمن شاعران ايران و دفتر شعر جوان طي مراسمي ياد و خاطره دكتر سيد حسن حسيني را گرامي مي دارند.
به گزارش ايلنا، اين برنامه امروز يكشنبه از ساعت ۳۰/۱۵ الي ۱۹ در محل خانه شاعران ايران، با حضور و شعرخواني جمعي از شاعران، نويسندگان و هنرمندان كشور چون مشفق كاشاني، محمود شاهرخي، منوچهر آتشي، دكتر قيصر امين پور، ساعد باقري، سهيل محمودي و ... برگزار مي شود.
در اين برنامه مشفق كاشاني به بيان خاطراتي از دكتر حسيني مي پردازد و همچنين آقايان دكتر گرمارودي پيرامون كتاب گنجشك و جبرئيل، موسي بيدج درباره ترجمه و جايگاه دكتر حسيني و عمران صلاحي با عنوان طنز در اشعار دكتر حسيني سخنراني مي كنند.
افشين علاء نيز يادداشت هايي را با عنوان «با مهديار سيد» را قرائت خواهند كرد. از ديگر برنامه هاي اين بزرگداشت حضور هنرمنداني چون دكتر محمد اصفهاني، دكتر سراج الدين و دكتر چراغعلي و اجراي موسيقي توسط اين هنرمندان خواهد بود. در كنار مراسم هم نمايشگاهي از آثار دكتر سيد حسن حسيني برگزار مي شود.

قرباني فرهنگ كلاشينكف
رئيس سابق سازمان حج و اوقاف ولايت قندهار كشته شد. تا اينجاي خبر لابد فكر مي كنيد اين قتل هم مثل خيلي از انتقادات خشن مردم افغانستان جنبه انتقادي داشته است، مثل قتل رئيس هواپيمايي افغانستان به دست حاجيان عصباني جا مانده از سفر حج، مثل حمله افغان هاي عصباني به سفارت پاكستان و غارت اين سفارتخانه به خاطر اعتراض به دخالت پاكستان در امور داخلي افغانستان و حمله دانشجويان بلخ به دفتر سازمان ملل آن هم با چوب و سنگ براي تسليم نامه اي انتقادي به نماينده سازمان ملل در اين شهر!
اما قتل «عبدل باري» نشان مي دهد كه اين بار پاي اعتراض شديدتري در ميان بوده است. عبدالله فياض كه رياست فعلي اداره حج و اوقاف ولايت قندهار را بر عهده دارد گفته است كه عبدل باري، از علماي قندهار، پنجمين عالم مذهبي است كه در اين شهر كشته مي شود و پيش از اين چهار نفر از اعضاي شوراي علماي ولايت قندهار، يعني اعضاي شورايي كه علماي آن فتوا داده بودند اعلام جهاد عليه حكومت انتقالي افغانستان غيرقانوني است، به قتل رسيده بودند.
بنابراين به نظر مي رسد قتل عبدل باري هم با همين انگيزه يا انگيزه اي مشابه صورت گرفته باشد چرا كه او در ولايتي زندگي مي كرد كه يكي از مراكز مهم عمليات وحشت آفرين شبه نظاميان طالبان بوده و هست. افراد طالبان چند روز پيش از قتل عبدل باري هم با حمله به برخي موسسات خارجي، چند مامور دولتي و چندين امدادگر را به قتل رسانده بودند.
ناامني و حملات تروريستي و رفتار خشونت طلبانه رايج در افغانستان كه آخرين آن قتل اين روحاني قندهاري بود، نشان مي دهد كه فرهنگ كلاشينكف به راحتي از فرهنگ اجتماعي اين كشور حذف نمي شود و افغانستان هم مثل همسايه جنوبي اش تا مدت ها درگير اين خشونت ها باشد و شاهد تلفاتش.

مخبر و اثري تازه
عباس مخبر از مترجمان پركار و خوش نام دهه اخير است. مخبر كار ترجمه را از دهه ۱۳۶۰ آغاز كرد.
و در دهه ۱۳۷۰ در حوزه هاي علوم انساني، مثل اسطوره شناسي، زبانشناسي، نقد ادبي، فلسفه و غيره ترجمه هاي خواندني اي ادامه داد. مخبر همچون بيشتر سال هاي گذشته نيز در نمايشگاه كتاب امسال آثاري در دست انتشار دارد. جديدترين كتاب او «پرسش هاي زندگي و دعوت به فلسفه» است كه فردينان دو سوتر، فيلسوف اسپانيايي آن را نوشته است.
كتاب، متن فلسفي نامتعارفي است كه مبتني بر تجربه هاي زندگي خود فيلسوف است فصل اول راجع به مرگ است زماني كه نويسنده براي نخستين بار با مساله مرگ رو در رو مي شود در كنار مرگ، زندگي، زيبايي، زبان، عمل و... از ديگر فصول كتاب هستند.
مخبر علاوه بر اين كتاب، آثار تجديد چاپ شده ديگري هم دارد كه علاقه مندان اين مترجم مي توانند در نمايشگاه به آن دسترسي داشته باشند. كتاب مشهوري كه مخبر در اوايل دهه ۱۳۷۰ ترجمه كرد«راهنماي نظريه ادبي» رامان سلدن بود. كتابي كه به زبان ساده به شرح و توصيف مباحث دشوار نظريه ادبي مي پردازد.

سردار در روياي قهرماني
006282.jpg
سردار با آن لباس «پردرجه»اش، روحيه نظامي گري ندارد. شوخ طبع و ملايم و البته با قاطعيتي پنهان. او در مسند رياست باشگاه پاس قرار گرفته، تيمي كه فردا او را جان به لب خواهد كرد!
مصطفي آجورلو، نيروي ارزشي نيروي انتظامي با روياي قهرماني به پاس آمد. او ابتدا فيروز كريمي وسپس همايون شاهرخي را كنار گذاشت تا با مجيد جلالي، مربي كاملا مطمئن و معتمدش به آن برسد. حتي در روزهايي كه همايون خان روي نيمكت پاس مي نشست، جلالي در اتاق «مديرعامل» بازي هاي پاس را براي سردار آناليز مي كرد. آجورلو كه از دوران رياست بر باشگاه فتح با جلالي آشنا شده بود، او را به پاس آورد تا امكانات بي نظيرش در اكباتان را به او بسپارد.
آجورلو توانست در طول دوران رياستش، چيزهاي بسيار به يادگار گذارد. ورزشگاه جمع و جور و شيك دستگردي، سالن هاي چند منظوره در كنار سالن اسكواش و كشتي. او توانست نظر هيات مديره را براي تاسيس يك خبرگزاري جلب كند و تنها قهرماني اين فصل ليگ را كم دارد تا يادگاري هاي خود را تكميل كند.
آجورلو مردخوش مصاحبه اي است، از برخورد ابايي ندارد. عليه فدراسيون فوتبال ومايلي كهن موضع مي گيرد ولي ممكن است بلافاصله موضع ديگري در پيش گيرد؛ موضعي خلاف وضع اوليه. او تبحر عجيبي در گريز از مصاحبه دارد، به خصوص گفت وگوهاي تلفني. اگر بخواهد صحبت كند، بسيار خوب اين كار را انجام مي دهد، اگر نخواهد حرفي بزند، به طرز استادانه اي از زير بار آن در مي رود.
با چراغ سبز آجورلو بود كه باشگاه پاس علاوه بر توجه به مسايل فني، گروهي را تدارك ديد تا استراتژي جنگ رواني را طراحي كند. گروهي كه هسته اصلي آن در خبرگزاري وابسته به باشگاه شكل گرفت و بايد گفت موفق نيز بوده است.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
سفر و طبيعت
فرهنگ
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  فرهنگ  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |