يكشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۶۶
سال هاي آينده، توريسم جهاني، صلح و توسعه پايدار
جئوتوريسم، مقوله تازه توريسم
توريسم صنعتي است جوان كه با رشد شتابناك خود،  امكان شناخت همه جانبه آنرا از ما سلب كرده است  آيا جئوتوريسم چيزي است فراتر از توريسم پايدار؟
شما نمي توانيد توريسم موفق، يا بهتر بگوييم توريسم پايدار موفق، داشته باشيد درحالي كه كشورتان از فقر حاد رنج مي برد
006261.jpg
مردم در جست وجوي جاهايي هستند كه سالم و دست نخورده باشد، جاهايي كه هنوز ارزش داشته باشد
ترجمه: رضا غفاريان طوسي 
چندي پيش، رئيس جمهوري برزيل لوئيس ايناسيلولولا داسيلوا، در گردهمايي جهاني توريسم، چند سال آينده را به عنوان سال هاي توريسم جهاني براي صلح و توسعه پايدار اعلام كرد و پيشنهاد كرد همه ساله گردهمايي ها و برنامه هاي ويژه اي در اين زمينه انجام شود. تعدادي از دولت ها، شركت هاي خصوصي، جمعيت هاي غيرانتفاعي - ازجمله جامعه نشنال جئوگرافيك (كه مجله معروف نشنال جئوگرافيك ارگان اين جمعيت است) - از اين ابتكار پشتيباني كرده و درپي يافتن راه هاي تازه براي گسترش و پيشرفت «توريسم خوب» برآمده اند.
در زيربخشي از گفت وگوي نشنال جئوگرافيك با جاناتان تورتلات، متخصص و كارشناس «جئوتوريسم» را در رابطه با اين اقدام، مي خوانيد.
اين فراخوان (كه از سوي رئيس جمهوري برزيل اعلام شده) روي پنج مقوله عمومي يا موضوع توريستي متمركز است. چگونه اين مقولات ساماندهي مي شوند؟
واژه اي كه آنها استفاده مي كنند «جريان ها» است نه مقوله ها. ايده كلي اين است كه هريك از اين جريانها توسط كشور خاصي هدايت شود. برزيل، به عنوان مبتكر و پيشگام، براي خود جريان فرهنگي را برگزيده، چون برزيل داراي تنوع فرهنگي زيادي است كه در سطح جهان كمتر موردتوجه قرار گرفته و چنانكه بايد درك نشده است. اساس اين طرح بر آن است كه ديگر كشورها پاپيش بگذارند و داوطلب رهبري و هدايت هريك از جريان ها شوند و هرچه جلوتر مي رويم من بيشتر به گستردگي كار پي مي برم و تصور مي كنم امكان و احتمال اضافه شدن جريان هاي تازه وجود دارد.
تابه حال چه جريان هايي انتخاب شده اند؟
محيط زيست و تنوع زيستي، شرايط براي صلح، توسعه اجتماعي، تنوع فرهنگي - اين جريان آخري توسط برزيل هدايت مي شود - و توسعه اقتصادي.
يكي از مطالبي كه رئيس جمهوري برزيل در گردهمايي عنوان كرد اين بود كه به عقيده او توريسم مي تواند ابزار نيرومندي براي فقرزدايي و پيشرفت صلح در جهان باشد، مشروط بر آنكه عاقلانه به كار گرفته شود. درست است؟
بدون شك. من با اين نظر موافقم.
با اين حساب آيا فكر مي كنيد اين دو جريان، از درون به هم پيوسته است؟
كاملاً، اين دو به هم پيوسته اند. شما نمي توانيد توريسم موفق، يا بهتر بگوييم توريسم پايدار موفق، داشته باشيد درحالي كه كشورتان از فقر حاد رنج مي برد و چنانكه همه مي دانيم كشوري كه دچار جنگ است، نمي تواند توريسم داشته باشد.
به نظر شما چه چيزي دولت برزيل را وادار كرد ابتكار عمل اجراي گردهمايي را به عهده بگيرد؟
درواقع مهم ترين مساله اين است كه برزيل، نسبت به بزرگي كشورش، توريسم كوچكي دارد. اين كشور داراي جاذبه هاي بزرگ و متنوعي است ولي اين جاذبه ها در خارج از برزيل كمتر شناخته شده و از بسياري جهات، به گمان من،  برزيل دقيقاً همان كشوري است كه بايد ابتكارعمل را به دست مي گرفت چون به راستي تنوع فرهنگي، طبيعي و تاريخي گسترده اي دارد. اين كشور با توسعه تند آهنگ خود، در ميانه دو پهنه اقتصادي مختلف قرار گرفته و قطعاً بهترين انتخاب براي رهبري اين تفكر است.
راجع به جريان فرهنگي در برزيل بيشتر بگوييد.
در برزيل دو گروه فرهنگي بزرگ وجود دارد. يكي از آنها احتمالاً توسط كشورهاي خارجي، ازجمله آمريكا، شناخته شده و مربوط است به بومي هاي ساكن در حوضه آمازون. گروه دوم كه كمتر شناخته شده و راجع به آنها آگاهي وجود دارد، مهاجران هستند. فرهنگ كساني كه به برزيل مهاجرت كرده و آنجا ساكن شده اند، كمتر موردتوجه جهانيان قرار گرفته و كسي اطلاعي از آن ندارد. كمتر كسي مي داند كه يك جمعيت بزرگ ژاپني در برزيل وجود دارد كه در همان جا رشد كرده و به زبان پرتغالي صحبت مي كنند. البته، تاثير آفريقايي بر برزيل بسيار زياد بوده و بسياري از كيفيات فرهنگي آفريقا در برزيل به مراتب بيش از ايالات متحده آمريكا حفظ شده است و بالاتر از همه،  در برزيل انواع گروه هاي اروپايي زندگي مي كنند كه از كشورهاي مختلف به آنجا مهاجرت كرده اند. برزيل ازجمله معدود كشورهايي است كه شما مي توانيد نام هاي خانوادگي از همه جاي جهان،  از شرق و غرب و اروپا و دورافتاده ترين نقاط دنيا، در آن پيدا كنيد. در اين زمينه شايد فقط ايالات متحده، كانادا و استراليا داراي شرايطي تقريباً مشابه برزيل باشند.
بسياري از مردم موافقند كه انجام توريسم خوب،  نتايج خوبي درپي دارد. با اين وجود چرا ديدن «توريسم خوب» در عمل اينقدر دشوار است؟
در پنج دهه گذشته توريسم چنان سريع و سرسام آور رشد كرده كه در بسياري از نقاط جهان، چهره زمين را دگرگون ساخته. از يك نظر بايد گفت:  توريسم، بزرگترين يا يكي از بزرگترين صنايع روي زمين است. اما از آنجا كه اين صنعت بسيار جديد است، طبعاً هنوز كنار و گوشه ها و زواياي پنهان آن بر ما شناخته نيست و ما به درستي نمي دانيم چگونه بايد آنرا به خوبي انجام دهيم و پيش ببريم و اين درمورد توريسم يك قضيه جدي است.
صنعت سفر تنها صنعتي است كه فكر مي كنم ازنظر تجاري فقط چيزهاي سالم و دست نخورده را مي فروشد. بدان خاطر كه خرابي همه جا به چشم مي خورد. مردم در جست وجوي جاهايي هستند كه سالم و دست نخورده باشد، جاهايي كه هنوز ارزش داشته باشد رنج سفر را به خود هموار كنند و بدانجا بروند، جاهايي كه در اثر ازدحام توريست ها غرق آلودگي نشده باشد يا در اثر تبليغات و ديوارنويسي هاي جورواجور به هم نريخته باشد يا هتل هاي سر به آسمان كشيده و ديگر سازه ها چهره آن را زشت نكرده باشند و...
بدين ترتيبت، تحت چه شرايطي توريسم مي تواند مسير درستي را طي كند؟
توريسم زماني مسير درست را طي مي كند كه به نگهداري و حفظ چيزها كمك كند. اكوتوريسم، البته،  يك مثال كلاسيك در اين زمينه است. اين بدان معني نيست كه هر اكوتوريسمي صحيح عمل نمي كند، بلكه درآمد توريسم به حفظ محيط هاي طبيعي كمك مي كند، اگر اين مفهوم را تعميم دهيم، همين اصل كلي بايد در ديگر زمينه ها و مكان ها اعمال شود، ازجمله نقاط تاريخي، عناصر فرهنگي، موسيقي، رقص هاي محلي، انواع غذا و امثال آن؛ همه اينها بايد به وسيله توريسم حمايت شود.
به همين دليل من روي واژه جديد «جئوتوريسم» (توريسم جغرافيايي) تاكيد دارم و سعي دارم آن را جا بيندازم. جئوتوريسم يعني توريسمي كه هويت جغرافيايي يك مكان را حفظ مي كند يا آنرا بهتر مي كند و اين نه تنها محيط زيست را شامل مي شود - كه همواره زيرمجموعه توريسم پايدار است - بلكه ميراث، فرهنگ و زيبايي شناسي محل و از همه مهم تر رفاه بيشتر اهالي محلي را دربر مي گيرد، به طوري كه منافع محسوس و مستقيم توريسم را دريافت دارند و در حفظ هرچه بيشتر و بهتر محيط بكوشند.
آيا اين واژه جديد - جئوتوريسم - چيزي فراتر از توريسم پايدار است؟
بله، من اينطور فكر مي كنم. معني توريسم پايدار در درجه اول اين است كه هيچ صدمه اي، به ويژه براي محيط زيست، دربر ندارد. هدايت توريسم به نحوي كه محل مورد بازديد براي نسل هاي آينده هم باقي بماند و قابل استفاده باشد. جئوتوريسم همه اينها را با هم يكي مي كند، اما به ساخت و ساز عملي روي تنوع نيز امكان حضور مي دهد و شرايطي در جاهايي پيش مي آيد كه شما مي توانيد اين كار را بكنيد؛ فرضاً يك غذاي محلي كه شما مي توانيد آنرا ترقي بدهيد و چيز بهتري از كار درآوريد درحالي كه همچنان با طبيعت محل هماهنگ و سازگار باشد. يا اينكه مي توانيد يك ساختار تاريخي را تغيير منظور بدهيد و كاري كنيد كه چيز تازه اي را راجع به محل نشان دهد و برجستگي تازه اي را نمايان سازد. يك شاهد مثال خوب در اين زمينه آكواريوم خليج مونته ري در كاليفرنيا است.
اين يك كارخانه كنسروسازي قديمي است كه در غير اين صورت بايد ويرانه شده بود. با تغيير شكل و بهبود وضعيت آن، اين كارخانه قديمي به يك آكواريوم بي نظير تبديل شده و اكنون هر بازديدكننده اي مي تواند با حيات شگفت و موجودات جالب زير آب در سواحل كاليفرنيا آشنا شود.
اينطور كه شما مي گوييد، ظاهراً جئوتوريسم اجازه ترقي و تكامل مي دهد؟
نمي توان انتظار داشت و از مردم خواست كه همه چيز را در كهربا مهر و موم كنند و هرگز چيزي را دست نزنند و هيچ تغييري در آن ايجاد نكنند - كار درستي نيست. آنچه مهم است درستي اين كار تكميلي و توافق آن با محيط است. هر تغييري بايد در جهت كمال باشد و براساس تنوع و ويژگي هاي محل باشد. يكنواختي و عدم تنوع دشمن جئوتوريسم است.
منبع: نشنال جئوگرافيك

بسترهاي موجود در ايران
جئوتوريسم، تلفيق فرهنگ و محيط زيست
حميد ذاكري 
از آنجا كه در صفحه سفر و طبيعت براي اولين بار از واژه «جئوتوريسم» يا اگر بخواهيم معني تحت اللفظي واژه رابه فارسي برگردانيم «گردشگري جغرافيايي»، نام برده مي شود بد نيست به اجمال اين مقوله گسترده و قابل توجه در گردشگري را مورد توجه قرار دهيم. پيشاپيش يادآور شويم كه «توريسم جغرافيايي» يا «گردشگري جغرافيايي» في نفسه گوياي معناي بسيط «جئوتوريسم» نيست.
جئوتوريسم نوعي توريسم فرهنگي - زيست محيطي است كه مي تواند در مناطقي كه داراي يادمان ها و آثار خاص زمين شناختي است و اين آثار داراي چنان جاذبه هايي هستند كه براي جلب توريست مورد بهره برداري قرار گرفته اند، گسترش يابد.
جئوتوريسم بر جادوي كشف و قدرت اصالت تجربه از طريق تماس با ميراث طبيعي هر سرزمين مبتني است. جئوتوريسم مي تواند با ايجاد رابطه اي پويا و خلاق بين طبيعت و فرهنگ يك منطقه پاسخگوي نيازها و گرايش هاي تازه اي در توريسم باشد و از اين رهگذر به توسعه نواحي متعددي در يك سرزمين كمك كند، زيرساختي كه در كشور ما به وفور يافت مي شود چرا كه تنوع آب و هوا و جغرافيا، ايران را به سرزميني با تنوع فراوان زيست محيطي و فرهنگي بدل ساخته است. پديده هاي طبيعي زيبايي چون غار علي صدر، غارهاي آهكي پر از استالاكتيت و استالاگميت هاي زيبا، پديده هاي سنگي در درياي جنوب، پديده گل فشان در بلوچستان و... از آن جمله اند. كشورهاي مختلف اخيرا روي چنين پديده هايي به طور گسترده تبليغ مي كنند. از جمله در يونان پديده اي جغرافيايي كه« جئوتوپ» ناميده مي شود بسيار مورد توجه اكوتوريست ها قرار گرفته است. «جئوتوپ ها» محل تلاقي عناصر نشان دهنده و شاخص تاريخ زمين شناسي هر ناحيه هستند. آنها شاهداني عيني و انكارناپذير بر تغييرات مداوم بر روي زمين اند، مثل آتشفشان ها، غارها، تنگه ها، دره ها، مناطق فسيلي، دره هاي نشستي و شكاف هاي بزرگ زمين شناختي. معادن باستاني، سازندهاي زمين شناختي يا چشم اندازهاي پديد آمده به وسيله نيروهاي طبيعي در دوران  مختلف زمين شناسي. اين سايت ها داراي ارزش علمي و زيبايي شناختي هستند و مي توانند به سايت هاي معتبر توريستي تبديل شوند.
اگرچه اين مقوله به تازگي در بسياري از كشورها شناخته شده، ليكن جئوتوريسم چند سالي است كه در مناطقي از اروپا مورد توجه قرار گرفته و به عنوان ابزاري كارساز در راستاي توسعه و تداوم توريسم مورد استفاده قرار گرفته است.
اميدواريم با تغييراتي كه در سازمان ايرانگردي و جهانگردي پديد آمده و بي شك اين تغييرات به منظور تسريع توسعه توريسم در ابعاد مختلف بوده است، شاهد شناسايي، تبليغ و گسترش اين مقوله نيز در كشور باشيم.

ماجراهاي طبيعت
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
قسمت بيست وسوم 
006264.jpg
دكتر ريموند ديتمارس 
چند قفس در آخرين دقايق با يك كاميون از لندن رسيده بود. متوجه شدم چفت قفس ها با بيزاري رايج در ميان بعضي از فروشندگان حيوانات بسته شده. هيچ وقت نمي شود مطمئن بود كه درست بسته شده باشند. براي بستن قفس ها از يك حلقه شكافدار استفاده مي كنند. خيلي وقت ها در اثر فشار و تقلاي حيوانات اين حلقه ها باز مي شوند و معلوم نيست دوباره محكم شده اند يا نه. اغلب فروشندگان هم كه هيچ توجهي به اين امور ندارند فقط مي خواهند كالا را به مقصد برسانند. با يكي از مهترها صحبت كرده بودم و او قول داده بود تعدادي قلاب فشاري محكم برايم بياورد.
ساحل كمرنگ شده و نسيم خنكي برخاسته بود. كشتي روي آب  هاي غلتان شروع به رفتن كرد. مثل اين بود كه به سوي توفان پيش مي رويم و چون قفس ها با عجله به كشتي حمل شده و به طرز نامناسبي قرار گرفته بود، نه تنها بايد آنها را رديف مي كرديم و طوري كنار هم قرارشان مي داديم كه در طول سفر مشكلي پيش نيايد، بلكه بايد همه چيز را دوباره كاملا بررسي مي كرديم و براي جلوگيري از باز شدن چفت ها همه را خوب به هم مي بستيم.
يكي از مهترهاي من واقعا خبره بود. چنان كارها را سر و سامان مي  داد و چنان با ظرافت و سرعت به همه چيز مي رسيد كه گويي اردكي است در آب او خوب مي دانست چگونه ضمن كار خود را از دسترس آن موجودات غران و آن چنگال هاي برهنه دور نگه دارد. به زودي بار و بند ما شكل و شمايل بهتري پيدا كرد. قفس هاي بزرگتر را در دو صف موازي قرار داديم و صندوق ها و سبدهاي دردار را در قسمت وسط، پشت به پشت هم، جاسازي كرديم. اين كار به ما امكان مي داد قفس ها را با تخته هاي بلند به يكديگر ميخ كنيم و حفاظ خوبي در مقابل جا به جايي و تكان خوردن قفس ها ايجاد كنيم. بدين ترتيب هر چند قفس به صورت يك واحد بزرگ درآمد. آن وقت اين واحدهاي بزرگ را به پايه هاي فلزي كشتي بستيم.
ناگهان، در حين سر و صداي چكش  زدن ها، صداي فريادي شنيدم. دو ميمون بزرگ منگابي (۱)روي سقف قفس شان نشسته بودند و با تعجب ما را نگاه مي كردند. تخم جن ها از قفس ها خارج شده و حلقه شكافدار را دوباره روي در چرخانده بودند. اين ميمون ها خاكستري رنگ اند، سرهايي به رنگ سر خ آتشي و پلك هايي سفيد دارند. اين مشخصات، ظاهرشان را بسيار شبيه دلقك ها ساخته و رفتارشان هم شبيه دلقك هاست.
زير لب گفتم: «خدا آخر و عاقبت اين سفر را به خير كند.» و به جرج نورث، مهتر خبره، فرياد زدم: «دم شان را بگير.» با هم از جا پريديم تا خود ر ا به ميمون ها برسانيم و دم آنها را بگيريم. اما هنوز به آنها نرسيده هر دو ميمون از فراز سر ما جهيدند و در فضاي نيمه تاريك، با لامپ هايي كه زير حباب هاي سبدي به زحمت روشن مي شد، به جست و خيز پرداختند. ما شتابزده به طرفشان هجوم برديم و آنها از قفس ها پايين پريدند و راه پلكاني كه به طبقه مسافران مي رفت در پيش گرفتند. چند مسافر با ديدن آنها پا به فرار گذاشتند و چند تايي زدند زير خنده. سعي ما اين بود كه ميمون ها را به داخل يك كابين برانيم. اما آنها خيلي چابك بودند. پيش از آنكه بتوانيم از آنها جلو بيفتيم و راهشان را بگيريم، وروجك ها بالا رفتند، خود را به عرشه قايق ها رساندند و به طرف پل فرماندهي كشتي خيز برداشتند.
پي نوشت:
۱Mangabey: -:اين نام ماخوذ از منگابي، ماداگاسكار است و به گونه هاي مختلف جنس(Cercocebus) گفته مي شد. منگاني ميموني بزرگ از قاره آفريقا است كه پشمي براق و خاكستري دارد، پلك هايش سفيد و دمش دراز است - م.

مسافران آمريكايي و جئوتوريسم
به گزارش مجله تراول ويكلي، تقريبا ۳۶ درصد مسافران بالغ آمريكايي، يا به عبارت ديگر ۱/۵۵ ميليون نفر، بازار بالقوه جئوتوريسم را تشكيل مي دهند، چرا كه آنان طي پژوهشي كه اخيرا توسط اتحاديه صنعت سفر آمريكا(TIA) صورت گرفته، تمايل خود را نسبت به حفظ آثار فرهنگي و زيست محيطي ابراز داشته اند.
جئوتوريسم به عنوان توريسمي تعريف مي شود كه ويژگي  جغرافيايي مقصد سفر، از جمله محيط زيست، فرهنگ، زيبايي شناسي، ميراث و بهبود وضع معيشت ساكنان را حفظ مي كند يا ارتقا مي بخشد.
در اين پژوهش كه به حمايت نشنال جئوگرافيك و توسطTIA انجام گرفته ، ۷۱ درصد مسافران، مشخصا كساني كه در سه سال گذشته سفر كرده اند، گفته اند برايشان مهم است كه سفرشان هيچ صدمه اي براي مقصد مورد بازديد به همراه نداشته  باشد.
از طرف ديگر، فقط ۳۱ درصد گفتند برايشان مهم است كه آژانس هاي مسافرتي كه كار سفر آنها را به عهده دارند، ساكنان محلي را استخدام كنند و تا حد ممكن از جامعه محلي پشتيباني كنند.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
فرهنگ
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  فرهنگ  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |