پنجشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۷۰
فرهنگ
Front Page

به مناسبت  ميلاد خجسته حضرت ختمي مرتبت رسول اكرم (ص)؛
وحدت ؛ ضرورتي انكارناپذير
006246.jpg

مهدي قمصريان
ارائه شريعتي كامل و الگويي تام براي هدايت بشر و اصلاح ساختار نابرابر و ناهمگون اجتماعي، اخلاقي و فرهنگي بخشهاي متفاوت جامعه متفرق، جاهل و كينه توز جزيره العرب و تبديل و تحول سريع و شگرف آن
به امتي مؤمن، متحد و پيروز
از جلوه هاي نوراني درخشش
پيامبر اكرم بود. مسلمانان
با بهره گيري از رهبري واحد
ايمان به خدايي يگانه و اخوت
و وحدتي فراگير، دژهاي مستحكم
كفر و شرك را يكي پس از ديگري
فتح كرده و اسلام را به عنوان
آييني برتر به جهانيان عرضه كردند
يك بار ديگر رايحه دل انگيز ربيع الاول به مشام رسيد و بهاري را خبر مي دهد كه در آن خورشيد عالم فروز ابدي حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله درخشيدن گرفت و با ميلادش نور هدايت، بركت،  عبوديت، شيريني عبادت، فراخي حريت لطافت رحمت و عزت  اسلامي را به جهانيان عرضه داشت. آري اكنون بيش از ۱۴ قرن از ميلاد پربركت رسول رحمت و منادي وحدت حضرت ختمي مرتبت مي گذرد، ميلادي كه درخشانترين پيامدهاي اجتماعي و تاريخي را براي جامعه بشري به دنبال داشته و بنيانهاي تمدني بزرگ و استوار را درجهان پي ريزي كرد. ارائه شريعتي كامل و الگويي تام براي هدايت بشر و اصلاح ساختار نابرابر و ناهمگون اجتماعي، اخلاقي و فرهنگي بخشهاي متفاوت جامعه متفرق، جاهل و كينه توز جزيره العرب و تبديل و تحول سريع و شگرف آن به امتي مؤمن، متحد و پيروز از جلوه هاي نوراني اين درخشش الهي بود. مسلمانان با بهره گيري از رهبري واحد، ايمان به خدايي يگانه و اخوت و وحدتي فراگير، دژهاي مستحكم كفر و شرك را يكي پس از ديگري فتح كرده و اسلام به عنوان آييني برتر به جهانيان عرضه كردند. رشد سريع اسلام در قلب تمدنهاي عظيم ايران و روم، شمال آفريقا و حتي بخشهايي از اروپا، همانا نتيجه و پيامد منطقي وحدت آرمان و صنوف متحد مسلمانان بود. اينك با گذشت بيش از چهارده قرن از آن تجلي جمال و كمال الهي، گزاف نيست اگر اعتراف كنيم كه امروزه كمتر ملتي همانند امت اسلام علي رغم بهره مندي از فرهنگ و تمدني والا و امكانات انساني و طبيعي بي شمار، گرفتار تفرقه و تشتت بوده و همواره نيز مورد سخت ترين تعديات و تجاوزات وحشيانه استعمارگران صليبي و ديگر دشمنان كينه ورز اسلام عزيز قرار گرفته و به طور وضوح شاهد هستيم كه اكنون بلاد اسلامي به كانون بحرانهاي بين المللي مبدل شده است. مطالعه وضعيت مسلمين در اروپا، فلسطين، لبنان، افغانستان، كشمير، الجزاير، عراق و ديگر نواحي حوزه جغرافيايي اسلام گواه روشني بر اين ادعاست. اما دليل اين همه مشكلات و ذلت پذيريها چيست؟ شايد مهمترين عامل اين وضعيت تأسف بار سستي مسلمانان نسبت به تكاليف و وظايف خود در قبال حفظ اعتلاي اسلام و مسلمين است كه آن هم ناشي از انحراف و ضعف در باورهاي ديني و اعتقادي است كه باعث شده وحدت خويش را از دست داده و به آثار شوم و نكبت بار تفرقه مبتلا شده اند.
درگيريهاي خونين فرقه اي ميان پيروان مذاهب اسلامي تاكنون تلفات و خسارات سنگيني را براي جامعه اسلامي به بار آورده و جهان اسلام هنوز نتوانسته عواقب اين بحرانها را كه زخمهاي عميقي بر پيكره امت اسلامي وارد كرده است، التيام بخشد. گسترش ستيزه هاي مذهبي و تعميق شكاف ميان بلاد اسلامي در حالي صورت مي پذيرد كه كفر جهاني با همه تضادهاي داخلي و ناهمگوني در منافع و خواستها، با هم متحد شده و در جهت مقابله با خيزشهاي اسلامخواهي از يك سو و از سوي ديگر ارائه يك راه حل نو براي ادامه سيطره نامشروع استعماري خود بر كشورهاي اسلامي در يك جبهه واحد به هم انديشي و حصول توافق مي پردازند. ضرورت تلاش براي حصول همگرايي و وحدت ميان مسلمين زماني آشكار مي شود كه دريابيم در دنياي امروز كه در قرن بيست و يك به سر مي بريم، عليرغم پيشرفتهاي صنعتي و توسعه ابزارهاي تكنولوژي و تغيير و دگرگوني در مفاهيم علوم انساني و گشوده شدن دريچه هايي نو از علم به روي بشر و رشد فزاينده، الگوهاي توسعه، كشورهاي پيشرفته جهان اولي براي افزايش قدرت تأثيرگذاري در مسائل بين المللي و هدايت آن به سمت دلخواه، هر روزه تلاش گسترده اي را جهت انعقاد پيمانهاي چند جانبه و بين المللي مي نمايند. در همين حال كشورهاي اسلامي به دليل تعهدآرماني، تشنجات فرقه اي، چالش هاي فراسوي بلاد اسلامي و نفوذ استعمار در عرصه هاي فرهنگي و نظامي در دوره هاي مختلف بيش از ديگران نيازمند دستيابي به يك مشاركت و همسويي اساسي بر پايه مشتركات عميق عقيدتي و سياسي مي باشند. در اين ميان آتش بحرانهاي داخلي و خارجي در جوامع اسلامي هنوز برافروخته است و جهان اسلام حتي در دفاع منطقي از خود در بسياري از جبهه ها كه بسياري از واكنشها كه حتي از ديد جامعه بين الملل معقول و به حالت، منفعل و ناتوان است. درك صحيح از اين وضعيت امت اسلامي را به اين نتيجه منطقي سوق مي دهد كه مسلمانان براي رويارويي با اين چالشها و بحرانهاي موجود بر سر راه تكامل است اسلام چاره اي جز ايجاد همبستگي و اتحاد و تلاش براي تحقق يك همسويي بنيادي براي حفظ كيان و ناموس اسلام و دفاع از خود ندارند. ما هم بر اين امر صحه مي گذاريم و از اين فرصت يعني اعلام هفته وحدت بهره  مي بريم و به بررسي زوايايي از مفهوم وحدت و اتحاد در اسلام از ديد اسلام و علماي اسلامي مي پردازيم. اميدواريم كه بتوانيم در نهايت به راهكاري مفيد و موجز براي وحدت امت اسلامي برسيم.
اسلام و وحدت
يكي از توانايي هاي رهبران ديني تازه نگهداشتن انگيزه هاي معنوي انسان كه در واقع منشأ بسياري از انگيزه هاي رفتاري انسان است. همچنين امروزه مشخص شده كه انسانها با انگيزه هاي ديني و بر مبناي باورهاي مذهبي كه از آموخته هاي خود در اختيار دارند به انجام رفتارهايي مبادرت مي كنند كه شگفت انگيز مي نمايد و البته در ميان همه مذاهب آسماني،  آيين جاويدان اسلام  پيروان خود را به نگرشي مبتني بر انترناسيوناليسم فرا خوانده و در يك جمله شگفت انگيز مجموعه انساني را در شكل يك كل مورد عنايت قرار مي دهد و مي فرمايد: «كان الناس امه واحده» در شرايطي كه ديدگاه اسلام براي روابط انساني بر پايه وحدت جهاني برقرار و بنا گرديده است؛ نظر شارع مقدس نيز در خصوص وحدت امت اسلام بديهي و مبرهن است. در ميان آيات قرآن كريم و مجموعه روايات مأثور از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله و ساير پيشوايان معصوم عليهم السلام مسئوليتهاي سنگيني براي مسلمين مطرح است از جمله اين كه مي فرمايند: «من سمع مناديا ينادي ياللمسلمين و لم يجبه فليس بمسلم» اگر كسي صداي ندا دهنده اي را بشنود كه از باب كمك بگويد اي مسلمانان!  و جوابش را ندهد او مسلمان نيست. چنين استفاده مي شود كه لفظ منادي عام است و اطلاق بر هر كسي مي باشد چه مسلمان و چه غيرمسلمان. در چنين فرضي وظيفه مؤمنين و مسلمين نسبت به يكديگر روشن است. به راستي تعاليم مسئولانه اسلام و نگرش اجتماعي اسلام نسبت به مسلمانان سبب مي شود آنان به دست واحد و توانايي تبديل گردند و در مقابل كفار و معانديني كه با اسلام جنگ و با مسلمانان عداوت دارند از تماميت و موجوديت خويش دفاع كنند. قلب مسلمين جهان براساس تعاليم ديني اسلام براي يكديگر مي تپد. مؤمنين در كنار يكديگر احساس امنيت و اقتدار مي كنند. مصافحه برادران مسلمان در مراسمي نظير حج با يكديگر و در صفوف به هم فشرده نمازهاي جمعه و جماعت گوياي عشق و علاقه خدادادي آنان به يكديگر و مهر و محبتي است كه خداوند در دل مؤمنين نسبت به هم قرار داده است.
006243.jpg

ديني كه كتاب آسمانيش مي گويد: « قل يا اهل اللكتاب تعالو الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئاً » و نيز ديني كه نسبت به كفار دستور نيكي و دادگري به مسلمانها مي دهد فقط به شرط اين كه در امر دين با مسلمانها نجنگند و آنان را از خانه هايشان بيرون نكنند. آيا پيروان چنين ديني نبايد نسبت به خودشان محبت و با هم اتحاد داشته باشند؟
به تصديق همه دانشمندان محقق و منصف جهان، اسلام از همه اديان جهان به آسانگيري و به اصطلاح تساهل مذهبي ممتاز است.
بسياري از دانشمندان محبت مسلمانها و مساعدت و ملاطفت آنها را نسبت به مخالفان و بيگانگان و دشمنانشان ستوده اند، به حدي كه گوستاولوبون در تاريخ تمدنش مي گويد: «تاريخ بشر فاتحاني مهربان تر از مسلمانها نسبت به اقوام مغلوب سراغ ندارد و اين مطلب براي پيروان مسيح فوق العاده تأثرآور است كه تساهل مذهبي كه در همه اقوام جزء قانون مروت شمرده مي شود، آن تساهل را مسلمانان به آنها آموخته اند.» آيا با چنين سوابقي كه مسلمانان در خصوص رفتار با ديگران حتي كفار دارند، شايسته بلكه لازم و بايسته نيست كه چنان كه گفتيم فرق اسلامي با خودشان و البته براي دفاع از حقوق خود با هم رفتار بهتر و محبت آميزتري داشته باشد؟
انديشمندان مسلمان و وحدت- در هر جامعه اي انديشمندان و نخبگان مسير حركت آن جامعه را در قالب ايدئولوژيهاي پذيرفته شده آن جامعه مشخص مي كنند. همان طور كه در همه زمانها و موضوعات اين مسأله مورد توجه بوده امروز هم بايد انديشمندان فقها و نخبگان امت اسلام در كنار همديگر منشور واحدي را تعريف كنند تا از تشتت و تفرق بيشتر جامعه اسلامي جلوگيري شود. با تشديد نهضت بيداري اسلامي به خصوص در دهه ۸۰ و پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري انديشمندي مصلح يعني امام خميني، دگرگونيهاي ژرفي را به صورت اصلاحات اجتماعي و گرايشات بنيادي جوانان به اسلام شاهد بوديم. واقعيتهايي كه تأثير خود را در جوامعي مانند فلسطين، عراق، مصر، سودان، بوسني و ديگر كشورهاي اسلامي نشان داد. رهبري انديشمندانه و حكيمانه امام خميني بزرگ معمار انقلاب اسلامي به گونه اي بود كه با نفوذ در عواطف و تمايلات ديني است اسلامي و با تأكيد بر اصل مشترك و حفظ وحدت به عنوان جزء اساسي اصول اسلام، مرزهاي جغرافيايي را درهم نورديد و پس از مدتها به بيداري انديشمندان و نخبگان اسلامي منجر شد. بيداري كه هنوز به طور كامل تبلور نيافته و مستلزم جهشي نو در اين قشر از امت اسلام است. در اين مجال ابتدا به سخنان برخي از متفكرين معاصر اسلامي اشاره و بعد از آن به طور مفصل به آرا و نظريات مؤسس اين نظريه در قرن اخير يعني امام خميني و ديدگاه ايشان در مورد وحدت مي پردازيم.
در عين حال كه امت اسلامي همچنان از آتش تضادها و ضعفهاي موجود رنج مي برد اما آنچه كه اميد به آينده را زنده نگه مي دارد اين است كه بزرگان و انديشمنداني از مذاهب عامه و اماميه با درك عميق از فاجعه و وقوف بر اهميت و ضرورت اخوت بين مسلمين، تلاشهاي پيگير و مخلصانه اي را در جهت نهضتي اصلاح طلبانه به انجام رسانده اند كه از اين ميان مصلحان بزرگي چون مرحوم محمدتقي قمي، كاشف الغطاء، شرف الدين، آيت الله العظمي بروجردي، شيخ شلتوت، محمد عبده، اقبال لاهوري و علامه مودودي و بسياري ديگر از بزرگان در اين راه گام برداشته اند و نقش مهم و حياتي را در راه برقراري وحدت و تبادل افكار داشته اند. به عنوان نمونه به سخنان برخي از اين بزرگان اشاره مي كنيم.
رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي در سخناني در چهارمين كنفرانس وحدت اسلامي در مهر ماه ۱۳۶۹ اين گونه فرمودند: «اصرار ما بر تحقق وحدت كه روز اول پيروزي انقلاب نيز اين اصرار را داشته ايم، براساس يك باور اعتقادي و ايدئولوژيكي و استراتژيكي است و لذا همواره طرفدار بوده ايم و هستيم و خواهيم بود.» عنايت ويژه رهبر معظم به اين موضوع و به منظور تفاهم بيشتر بين علما و متفكرين مذهبي جهان اسلام در زمينه هاي اعتقادي، فقهي، اجتماعي و سياسي و همچنين كوشش در تحكيم و اشاعه اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامي، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي تأسيس و در قالب اساسنامه خود فعاليتش را آغاز كرد. امام محمد غزالي انديشمند و متفكر مصري نيز مي گويد: «ضعف ايمان مسلمانان و تفرقه در ميان آنان ريشه تمام مسائل و مشكلاتي است كه جهان اسلام امروزه با آن روبه روست. تعاطف و تقريب بين امت اسلامي نياز به ارتقاي آگاهي و رشد فرهنگي دارد تا مسلمانان يكديگر را بهتر بشناسند و فرصتي براي افرادي كه مي كوشند با نقل قولها مسلمانان را نسبت به يكديگر بدبين كنند، فراهم نشود.» شيخ جاءالحق رئيس سابق دانشگاه الازهر نيز در گفت وگويي با مجله عربي زبان النور در مورد مضرات تفرقه ميان امت اسلام هشدار داده و تصريح مي كند: «صريحاً  مي گويم تا زماني كه جهان اسلام از درد تفرقه و جدايي رنج مي برد، راهي براي علاج آن نمي يابد و آينده روشن را نمي توان برايش تصور كرد. آينده منوط به رفع اختلاف و تمسك به ريسمان الهي است.» منير شفيق متفكر مسلمان عرب در مصاحبه با مجله العالم تأكيد مي كند: «خطراتي كه امت اسلام با آن روبه روست ايجاب مي كند كه تلاشهاي جدي براي نزديك كردن مسلمانان و گفت وگويي دور از خشونت و دشنام صورت پذيرد تا اختلافات بزرگ نشود.» مرحوم كليم صديقي انديشمند مسلمان هم در گفت وگويي با كيهان هوايي پس از تبيين مراحل خطا و اصلاح و تقريب در حوزه انديشمندان اسلامي، تشكيل حكومت اسلامي را به عنوان اول قدم براي توفيق در كسب نقش مركزي عالم اصلاحگر و عملي ضروري دانست.همانطور كه ديديم اكنون به بركت انقلاب اسلامي و جنبش بيداري در كشورهاي اسلامي، تمايل و رويكرد به همگرايي و نيل به وحدت رو به فزوني بوده و انديشمندان و روشنفكراني از جهان اسلام با بصيرت و آگاهي خاص از زمان و مكان، از اختلافات موجود ميان مسلمين رنج برده و به عنوان يك تعهد و باور ديني به شيوه اي فرانگر حركتي تقريبي و اصلاحي را به منظور احياي ارزشهاي اسلامي و دستيابي به اعتلاي ديرينه اسلام آغاز كردند. امروز بازنمايي و انعكاس اين گونه انديشه ها به عنوان بارزترين الگوي عملي و تحول برانگيز براي جهان اسلام مطرح است.
امام خميني و وحدت
تأكيد ما بر نقش امام خميني در سوق دادن جامعه اسلامي به امت واحده از آن روست كه ايشان با جهاد پيگير وتوفيق دربرپايي حكومت اسلامي، اساسي ترين گام را در جهت حذف عوامل تفرقه  و نيل به آرزوي ديرينه تقريب در داخل بخشي از امت اسلامي برداشته  اند. گذري بر انديشه هاي تقريبي و اصلاحي اين شخصيت بزرگ و انديشمند مصلح ما را در يقين به اين گفتار ياري خواهد داد.
امام خميني به روشني بيان مي كند كه يكي از مقاصد بزرگ شرايط و انبياي عظام- سلام الله عليهم- و عامل مهم در تشكيل مدينه فاضله و جلوگيري از تجاوز ظالمانه ارباب ظلم و ستم، «توحيد كلمه و توحيد عقيده» است. حضرت امام وحدت را عامل قدرت و تفرقه را موجب «سستي پايه و ديانت» تلقي كرده و هشدار مي دهد كه تفرقه موجود در بين كشورهاي مسلمان به دليل خيانت يا جهل و بي اطلاعي سران ممالك اسلامي است. ايشان همچنين اظهار مي دارند كه وحدت بدون مبادي الهي و روحي دوامي ندارد و اگر قيام متكي بر خدا باشد دوام خواهد داشت و نتيجه مي گيرند كه اگر وحدت براي خدا باشد هر كيدي در مقابل اين وحدت خنثي است. از طرفي امام درباره لزوم و ضرورت وحدت بر اساس عقل و شرع و مصلحت معتقد است كه اختلاف مال شيطان است و اگر مردم براي اسلام و حق خدمت كنند در اين صورت اختلاف پيدا نخواهد شد.
ايشان همچنين در اين راستا وظيفه عالمان ديني را گوشزد كرده و تأكيد مي كنند كه «علماي اسلام مكلفند در صف جلو، وظيفه آنها زيادتر از ديگران است، وظيفه آنها هدايت جامعه است.[جلوگيري از تفرقه] به عهده علما در درجه اول است كه مردم را آگاه كنند.»ايضاً ايشان وحدت را به علت حفظ مصالح اهم واجب مي داند و اختلاف را گناهي نابخشودني مي شمارد. ايشان ضمن هشدار به تفرقه افكنان مي افزايند:«دشمنان اسلام با تمام قوا سعي در ايجاد تفرقه و اختلاف ميان جوامع اسلامي دارند و به هر وسيله كه شده مي كوشند تا با درگيري ميان مسلمانان، زمينه را براي تسلط كامل و مجدد خود بر همه كشورهاي اسلامي و چپاول و غارتگري خود مساعد سازند و به همين دليل لازم است از هرگونه عمل تفرقه انگيز خودداري كنند كه اين وظيفه شرعي و الهي است.»
بنيانگذار انقلاب اسلامي وحدت را سبب آسيب ناپذيري، مصونيت از آسيب خارجي، سلامت ملت، پايداري حكومت مردمي و شكست دشمن برمي شمرد. ايشان حضور دو قشر روحاني و دانشگاهي را براي حفظ وحدت لازم دانسته و مي فرمايند: «امروز تكليف آن است كه همه قشرهاي ملت خصوصاً دو قشر معظم (روحانيان و دانشگاهيان) كه مغز متفكر ملت هستند، دست به دست هم داده و عليه قدرت هاي شيطاني و مستكبرين كوشش نموده و در صف واحد، نهضت اسلامي را جلو رانده و استقلال و آزادي را چون جان عزيز خود نگهباني كنيد.» حضرت امام در مواضع خويش درباب وحدت به همان اندازه كه بر ضرورت و اهميت آن سفارش كرده است بر توجه به لوازم آن نيز تأكيد داشت و معتقد بود كه اتحاد بدون تحقق زمينه ها و راهبري جامعه بدان سمت شكل نمي گيرد و يا آن كه پايدار نمي ماند. بعد از توجه به مباني عقيدتي وحدت، به طور اجمال مي توان موارد زير را به عنوان لوازم و عواملي كه امام به عنوان پيش شرط هاي تحقق وحدت مد نظر داشت و بر همين مبنا نيز جامعه را هدايت مي كرد، برشمرد:
۱- اهتمام بيش از پيش به خودسازي و تعميق اخلاق و ارزشهاي معنوي در زندگي خود و جامعه
۲- تعميم سعه صدر و پذيرش و تحمل اختلاف سليقه ها و دفاع از آزادي انديشه و حمايت از تشكلهايي كه در اصول و مباني مورد اعتقاد امت و جامعه اسلامي اتفاق نظر دارند.
۳- اعتقاد عميق به نقش وحدت در حل معضلات سياسي و اجتماعي
۴- هوشياري و توجه نسبت به نقش خناسان و وسوسه انگيزان
۵- حفظ مواضع اصولي و دفاع از معتقدات و ارزشهاي منطقي غيرقابل خدشه در عين احترام به وحدت فراگير.
۶- تلاش همه جانبه براي يافتن نقاط مشترك بيشتر و كاستن از اختلاف آراء در مباني و اصول صرفاً از طريق نقد در مجامع علمي و گسترش روح مباحثه و مناظره علمي و پرهيز جدي از به ميان كشيدن پاي عوام
۷- آگاهي بخشيدن به آحاد امت اسلامي براي دريافت تصويري روشن از ابعاد تمدن گذشته اسلام و علل سقوط و انحطاط مسلمين در سده هاي اخير
۸- شناسايي و معرفي دشمنان اصلي و جلوگيري از دشمن تراشي هاي نابجا
۹- مقابله با خرافه پرستي و زدودن پيرايه هاي تفرقه انگيز و كوشش براي كاهش تعصب هاي كوركورانه و عوامانه
۱۰- ترويج و تبليغ فرهنگ جهاد و شهادت طلبي براي تضمين موفقيت پيشگامان مبارزه با دشمنان وحدت
006249.jpg


از ديگر موارد و ابزاري كه براي وحدت لازم به نظر مي رسد يكسان سازي قول و فعل مناديان وحدت است. موردي كه حضرت امام از آن بارها براي اتحاد جامعه اسلامي و حركت و جنبش آنان استفاده كرد. آري حضرت امام بارها در شرايط سخت و به ظاهر نوميدكننده مبارزه به ما آموخت كه آمار و كميت عوامل مادي و ظاهري در ميدان تقابل حق و باطل تعيين كننده نيستند. آنچه كه مهم و اساسي است آگاهي و بيداري و انگيزه و اخلاص و عمل به تكليف است. امروز جوامع اسلامي بايد به اين درك مشترك برسند كه چاره دردها و تنها راه حل نجات آنها بازگشت به هويت اسلامي خويش و تشكيل دوباره امت واحده به معناي واقعي است. در اين ميان مردم مشكل و گناهي از اين ناحيه ندارند و اين علما و روشنفكران و زمامداران بلاد اسلامي هستند كه مي بايست رسالت خويش را در اين شرايط خطير ايفا كنند .از طرف ديگر دولتها و جريانات و اشخاصي كه با حمايت از تأليف و انتشار كتاب و مقاله و فيلم آتش اختلافات را دامن مي زنند و به تكفير و تفسيق پروران ديگر مذاهب و فرق اسلامي مي پردازند گرفتار اشتباه فاحشي شده اند چرا كه دشمن به كسي رحم نخواهد كرد. سود اصلي در اين معركه را همان كساني مي برند كه اتحاد اسلام را مانع جدي سلطه طلبي ها و زياده خواهي هاي خود مي دانند.
مفهوم وحدت
مقصود از وحدت اسلامي چيست؟ آيا مقصود اين است كه در ميان مذاهب اسلامي يكي انتخاب شود؟ يا مقصود اين است كه مشتركات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آنها كنار گذاشته شود و مذهب جديدي اختراع شود؟
دشمنان اسلام غالباً وحدت را به معناي اول تفسير مي كنند. ممكن است بعضي اهل سنت در مورد وحدت با شيعه انتظار داشته باشند شيعيان دست  از عقيده و فقه خود بردارند و مذهب اهل سنت را بپذيرند. ابوبكر را خليفه اول و علي را خليفه چهارم بدانند و در احكام هم پيرو يكي از مذاهب اربعه شوند و كتب فقهي و اخذ مدارك آن و كتب احاديث را كنار بگذارند. همچنين از بحث تعيين جانشين توسط پيامبر در زمان حيات خويش صرف نظر كنند. در برابر اينها جمعي از شيعيان نيز از وحدت انتظار دارند اهل سنت دست  از عقده خودشان در مورد امامت بردارند و علي را خليفه اول و ابوبكر را غاصب بدانند و فقه و حديث خودشان را رها كنند و پيرو فقه شيعه شوند. بنابراين در اصل امكان وحدت تشكيك مي نمايند. دشمنان وحدت اسلامي- چه كفار و چه دشمنان مسلمان- وحدت را اين چنين تفسير مي نمايند تا در قدم اول مسلمين ساده انگار را نسبت به آن بدبين سازند و مواجه با شكست نمايند، در صورتي كه روشنفكران از علما و مصلحين خيرانديش كه منادي وحدت جهان اسلام بوده و هستند چنين منظوري را نداشته و ندارند و مي دانند كه چنين امري امكان پذير نيست. اختلاف عقيده و سليقه را نمي توان از بين بشر برطرف ساخت. اختلاف در فهم و نظر از لوازم آفرينش ويژه انسانها است. هم در اصول عقايد هم در فقه اختلاف وجود دارد اما اين منافاتي با وحدت ندارد. منظور امام خميني و ساير مصلحين طرفدار وحدت اين نيست كه اختلافات مذهبي را برطرف سازند و يك مذهب شوند و دست از آراء فقهي خود بردارند و به يك فقه عمل نمايند بلكه منظورشان اين است كه همه مسلمين بر مذهبي كه دارند باشند و به فقه خودشان عمل كنند ولي توجه داشته باشند كه مسلمانند و اسلام جهت وحدت آنها است. آري همه مسلمانان مشتركاتي دارند كه مي توانند بر همين مبنا دست اتحاد و برادري به هم بدهند و در موارد اختلاف، هر كس بدون اين كه تهمتي به طرف مقابل بزند و براي پيشبرد مقاصد خود به احاديث مجهول رو آورد تنها با در نظر گرفتن خداي عالم به تحقيق و استدلال بپردازد و منصفانه در مورد ادله طرف خود بينديشد. در عين حال همه از اسلام دفاع كنند و همه در يك صف در برابر دشمنان مشترك يعني كفر و استكبار قرار گيرند. درست است كه اختلاف متضاد اتفاق است اما اين موضوع هميشه در بين جوامع انساني وجود داشته است و اين اختلاف نبايد موجب تفرقه، كشمكش و جنگ و جدال شود. اختلاف منافع ميان انسانها و ملل و اقوام ريشه هاي تاريخي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي دارد ولي وحدت و تعاون مسأله اي فطري و وجداني است و از اجتماعي بودن بشر سرچشمه مي گيرد. جالب است بدانيم كه پس از بررسيهاي بسيار مشخص شده است كه اقوال فقهي مورد اتفاق تشيع و تسنن بسيار است. حال سؤال اينجاست كه در اين دنياي به اصطلاح جهاني (سازي) شده آيا چنين توافق حقوقي در مكاتب و جوامع غربي وجود دارد؟ و تا آنجا كه اطلاعات موجود نشان مي دهد چنين يك صدايي در حقوق و قوانين غربي وجود ندارد و در سطح جهاني فقط سازمانهاي بين المللي معاصر هستند كه جهت همكاري و تعاون بيشتر چنين مقرراتي را وضع مي كنند.
آزادي اعتقاد در اسلام تضمين شده است در حالي كه پلوراليسم يا كثرت گرايي در سطح اجتماعي و سياسي آن طوري كه در غرب نظريه پردازي شده حتي در خود غرب وجود ندارد. اما مي بينيم كه مثلاً حضرت علي عليه السلام به قضاوت خود در بصره دستور مي دهد شهادت خوارج را بپذيرند و بر اساس آن حكم كنند يا به عنوان نمونه از شافعي نقل شده است كه گفته: «رأي ما رأي صائبي است كه احتمال خطا نيز دارد و رأي ديگران از نظر ما اشتباهي است كه احتمال صواب نيز دارد.»
همانا وحدت موردنظر با عمل به دين تحقق مي يابد. وحدت در ذات دين نهفته است. عمده عمل به آن است و نقش رهبري در عمل به آنچه كه اسلام گفته است به عنوان يك كل غيرقابل تفكيك بايد براي امت روشن شود كه دين يكي است، امت يكي است و رهبري هم يكي است بي آنكه منظور عدم استقلال كشورهاي اسلامي باشد. وحدت يعني گردهم آمدن و اعتقاد داشتن به يك چيز و عمل كردن به آن، اين وحدت است. نه اين كه همان طور كه بحث شد بعضي فكر كنند وحدت يعني برطرف شدن همه تفاوتها واختلافات.
وحدت اسلامي در ضرورت دولت
امروز از هم پاشيدگي سياسي و اقتصادي و نظامي كه امت اسلامي با آن روبه رو است علت اصلي تباهي ثروت و سيطره دشمنان و استكبار جهاني بر دنياي اسلام است. بنابراين تأسيس حكومت اسلامي مهم ترين راه عملي وحدت جهان اسلام است. عليهذا وحدت اسلامي بر پايه اخوت و اعتصام به حبل الله كه از ضروريات احكام اسلامي است و دعوت اسلام همواره در جهت تحقق بخشيدن به اين آرمان انساني و براي رسيدن به وحدت جامعه بوده است ونيازمند به قدرت سياسي و تشكيلات اجرايي و برنامه ريزي درازمدت از طريق يك حكومت مقتدر اسلامي است. تهاجم گسترده كنوني دشمنان به جهان اسلام ايجاب مي كند كه مسلمانان براي مقابله با آن وحدتي نيرومند و مستحكم داشته باشند. وحدت حقيقي و مطلوب همان وحدت مؤمنان و جوامع اسلامي با يكديگر است و اين وحدت نه تنها بر اصول اقتصادي و سياسي و نظامي است بلكه از همه بالاتر و در اصل بر اعتقادات و باورها و تعهدات معنوي و الهي و صلح جويانه استوار شده است. تأمين و تضمين وحدت اسلامي و پاسداري از تماميت ارضي مسلمين و ممانعت از نفوذ مادي و معنوي اجانب و دست نشانده هاي آنها و از همه بالاتر آزادسازي ملتها و سرزمين هايي كه تحت نفوذ و اشغال نيروي دشمن اسلام است راهي جز اين وجود ندارد كه حكومتي مقتدر همه اين مسئوليتها را بر عهده بگيرد و دولتي اسلامي تشكيل و با تمام قدرت از آن حمايت گردد.
وحدت، يك ضرورت و تنها راه حل
006252.jpg


در طول تاريخ هيچ گاه امت اسلام به اندازه امروز مقتدر، مطرح و توانا نبوده است. جهان اسلام با جغرافيايي به گستره بيش از نيمي از زمين و برخوردار از غني ترين ذخاير انساني، معدني، اقليمي و استراتژيك هيچ مشكلي براي تحقق برتري خويش ندارد مگر توطئه نفاق و جدايي و چند دستگي. با وجود همه دسايسي كه عليه وحدت مسلمين به كار گرفته شده در سايه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران امروز، اسلام و مسلمانان سربلند تر از هميشه چون اختري بر آسمان انسانيت مي درخشند. در سايه اين درخشش اسلام گرايي جهانيان تير دردناكي است كه بر قلب استكبار فرو مي رود و خار آزاردهنده اي است كه چشمان صهيونيسم جهاني را مي خلد. ترس از پا گرفتن حكومتهايي نظير ايران اسلامي در ساير سرزمين هاي اسلام سبب شده است با ترفند هاي مسخره اي نظير سازماندهي طالبان در افغانستان، گروههاي شورشي در اندونزي و بسياري از گروهكهاي متعصب و جدايي خواه ملتها را از تشكيل حكومت اسلامي دور نمايند غافل از اينكه ضمير آگاه مسلمانان و انديشه روشن انديشمندان جهان اسلام عامل خنثي سازي اين حيله هاي كوته بينانه است. بنابراين و بنابر اصول مطروحه در انديشه بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي كه در طي سالهاي گذشته بارها تكرار شده است وحدت اسلامي با توجه به زمينه هاي مناسب موجود، و زيرساختهاي ديني، فرهنگي، تمدني و حقيقت شيرين دست يافتني و گنجي  گرانمايه است كه همچون يك معجزه راه حل بسياري از مشكلات جهان اسلام است. وحدت اسلامي كه درواقع همان محور قرار دادن تعاليم عاليه اسلام است براي مقابله با دشمني هاي آشكار و پنهان كساني كه نمي خواهند مسلمان سربلند، مرفه و خودكفا باشند.
وحدت، بايد ها و نبايدها
در يك جمع بندي تأكيد بر اين نكته ضروري است كه دشمنان امت اسلامي با اذعان بر اين حقيقت كه همگراي مذهبي و ديني بيش از پيوستگي براساس سرزمين، زبان يا هر عامل ديگر در ايجاد علقه و همبستگي در ميان مسلمانان نقش دارد، لذا با كمك جريانهاي انحرافي در داخل اسلام و با بهره گيري از شبكه هاي عظيم و فعال تبليغي و صرف هزينه هاي گزاف از دلارهاي حاصله از فروش منابع مسلمين به القاي تئوري تفرقه و گسترش ريشه هاي جهل و تعصب در بين مسلمانان مشغول بوده و براي تشديد و تعميق اين استراتژي مي كوشد تا با:
* القا و تبليغ آراي تحريف شده و انحرافي از اسلام
* بهره گيري از دستگاههاي شيطاني جهت ارائه تصويري مبهم، خشن و ناهنجار از حركتهاي اسلامي
* كاستن از احساس همبستگي متأثر از اعتقادات اسلامي
* ايجاد بحرانهاي قوي ناشي از اختلاف شيعه و سني
* تشديد بحران هويت در ميان جوانان مسلمان
* سعي در جهت جلوگيري از تغييرات در سيستمهاي حكومتي منحرف بلاد اسلامي
* تشويق رويكردهاي ملي گرايانه و برتري علائق و منافع ملي و فردي بر مصالح ديني.
* تلاش براي تضعيف يا شكست انقلاب اسلامي.
لذا توفيق در يك حركت اصلاحي و تقريبي مستلزم شناخت و درك صحيح عوامل جهل و تعصب به عنوان عمده ترين موانع در تحقق اين امر خطير و تلاش براي رشد آگاهي مسلمين و فروريختن ديوارهاي سوء تفاهمات مي باشد، حصول اين امر مهم جز با بذل توجه كافي به مؤلفه هاي زير امكانپذير نخواهد بود؛
۱- لزوم ترويج نگرش تقريبي به عنوان يك استراتژي عقيدتي در بين انديشمندان و توده هاي مردم
۲- تبيين آثار مثبت تقريب در ملاحظات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي و همچنين نتايج شوم تفرقه
۳- برانگيختن انگيزشهاي لازم جهت ايجاد تعلق خاطر به وحدت با نشان دادن واكنش لازم و سريع در برابر پديده هاي مرتبط و مشترك جهان اسلام
۴- گسترش ارتباطات تنگاتنگ با مراكز اسلامي و ايجاد زمينه هاي تبادل نظر
۵- تشكيل كميته بررسيهاي فقهي و فتوايي متشكل از انديشمندان اسلامي براي همگون كردن پاسخگويي فقه اسلامي به رويدادهاي زندگي جديد
۶- تبليغ بردباري مذهبي و مقابله با تحجر و جمود فكري و تدوين استراتژي دفاع در برابر خلق و زايش فرقه ها و گروه هاي انحرافي
۷- ايجاد ارتباط تنگاتنگ و مستمر بين كانونهاي تقريبي موجود در جهان اسلام و همچنين شخصيتهاي تقريبي
۸- گسترش و تقويت نگرش فرامرزي بودن اسلام و لزوم حفظ استيلا و تفوق اسلام به عنوان تكليفي ديني
راه حل چالش، وحدت
امسال نيز هفته وحدت بر امت اسلام مي گذرد، ولي هنوز اشغال فلسطين و نهضت مقاومت ادامه دارد، قواي نظامي آمريكا جايگزين سربازان شوروي در افغانستان گرديده و رژيم ديكتاتور صدام حسين در عراق سقوط كرده ولي قواي نظامي آمريكا و انگليس رسماً اين سرزمين اسلامي و تاريخي را اشغال كرده و آن را تحت كنترل نامشروع خود درآورده اند. جنگ طلبان غربي كه با نام آزادي عراق را تصرف كردند اكنون به جهت كنترل هرچه بيشتر ثروت و سرنوشت آن كشور از شوراي امنيت خواستند تا آنها را به نام «قواي اشغالگر» بشناسد و به اعمال نامشروع آنها صورت قانوني دهد. اما امروز بزرگترين نگراني آمريكا و انگليس اين است كه انقلاب اسلامي ايران كه يك ربع قرن پيش كنترل غرب را بر سرنوشت ايران قطع كرد در عراق نيز تكرار شود. استراتژي و برنامه جنگ آمريكا در عراق كه ناشي از جهالت اين كشور در امور انساني و سياست در جامعه شناسي همراه با تعصبات سكولاريستي است واشنگتن را در عراق بيش از پيش با مشكل روبه رو كرده است. اشغالگران از روز ابتداي حمله به عراق مردم و سرزمين عراق را به سه گروه اصلي شيعه، سني و كرد تقسيم كردند. علاوه بر اين در اين سخن پراكني ها به اين هويت سازي حتي جنبه جغرافيايي داده شده است جايي كه شيعيان در جنوب و اهل تسنن در مركز و اكراد در شمال عراق قرار مي گيرند. مگر كردها مسلمان نيستند؟ مگر شيعيان و اهل تسنن به هم تعلق ندارند؟ در نتيجه اين تفرقه افكني و هويت گرايي، در لغت نامه سياسي و شرق شناسي غرب، اسلام به قوميت و مسلمانان به اقوام و طوايف تبديل مي شوند. در حالي كه اسلام هرگونه تبعيضات قومي و نژادي و جغرافيايي و زباني را باطل دانسته و با ديدگاه جهان شمولي خود اساساً با قوم گرايي و ملت گرايي مخالفت مي كند. اما متأسفانه شيوه تفرقه انداختن و حكومت كردن و شبهه سازي موقعي قوت بيشتري پيدا كرده است كه خود ممالك اسلامي و مسلمانان با گرايش به سوي اختلافات و نزاع و طايفه گري اين آتش را شعله ور نگاه داشته اند.
امروز علي رغم اين روش تفرقه اندازي و حكومت كني، نياز به وحدت و اتفاق مسلمانان و امت اسلامي قوي است و جوامع اسلامي و شهروندان مسلمان بيش از دولتمردان خود در اين امر فعاليت دارند. دقيقاً همين بازتاب و يك صدايي و وحدت اسلامي است كه نخبگان آمريكا را به هراس انداخته است. به همين خاطر شيوه تفرقه اندازي بين مسلمانان عراق، كمكهاي تبعيضي به گروهها و افراد مشخص، به كار بردن تكنيك هاي جنگ رواني و كوشش در رخنه كردن در صفوف روحانيون و طلاب به قدري در اين جنگ متداول بوده است كه حتي تفصيل آنها از صفحات روزنامه هاي آمريكا مخفي نمي ماند. آري امروز استكبار جهاني كوشش دارد تا جنبش ها و فعاليتهاي اسلامي را تصفيه كند و آن را در حالت ضعف نگه دارد. همه مذاهب و مكتبهاي اسلامي در اصول عقايد اسلامي با يكديگر متفق اند و اين موضوع بايد در بسيج امت اسلامي و در آگاهي مسلمانان و جمعيت ممالك مختلف معين شود. در گذشته بزرگترين مصيبت فرقه هاي اسلامي اين بود كه يكديگر را به كفر و فسق متهم مي كردند بدون اينكه كاملاً عقايد يكديگر آشنايي كامل داشته باشد. اين جهل و تنگ نظري مورد استفاده استعمارگران بوده و هست.
چند قرن پيش علامه شاطبي اين خطر را تذكر داده بود و گفت: «عادت دادن طلبه به اين كه تنها از يك مذهب آگاهي يابد شايد موجب نفرت و انكار او نسبت به مذاهب ديگر شود.» انقلاب اسلامي ايران يك حركت بزرگي بود در بيداري و وحدت امت اسلامي. يكي از ميراثهاي بزرگ امام خميني دعوت و تشويق ايشان به وحدت شيعه و سني براي مقابله با استكبار داخلي و خارجي بود. به اميد روزي كه مسلمين با تمسك به حبل المتين، پرچمهاي سبز الله اكبر را بر بلنداي جهان برافرازند و آرزوي جهاني شدن انديشه ناب محمدي صلوات الله عليه و آله را تحقق بخشند. درود بر محمد مصطفي صلي الله عليه و آله منادي رحمت و وحدت در چهارده قرن پيش. سلام بر همه مسلمانان روشن ضمير و سلام بر امام راحل مان كه عاشقانه از وحدت سخن مي گفت و عارفانه به آن پايبند بود و مشفقانه نور هدايت خويش را بر همه مسلمانان جهان ارزاني مي داشت.

نگاه امروز
پيامبر رحمت

عباس اسدي
طفلي مي زيد، تنها سه روز فرصت مي يابد از پستان مادر شير بنوشد، چرخش روزگار نامراد او را به حليمه مي سپارد و او پنج سال دايه دار طفلي مي شود كه فروغش جهاني را به تحير وامي دارد. پنج سال بعد به دامان مادر بازمي گردد، درحالي كه پدر را از كف رفته مي بيند، آغوش مادر را پناهگاهي آرام مي يابد كه مي تواند دلتنگي ها، نامهرباني ها، ناسپاسي ها و بي پدري را در كنار او به سرانجام رساند.
اما ديري نمي پايد كه روزگار، مادر را نيز از او دريغ مي دارد و او(ص) كه از مهر پدر محروم و از نوازش مادر محروم تر شده است به خانه جد گرامي اش مي آيد، سرنوشت ، ممات بستگان را يكي پس از ديگري در پي مي آورد تا حضرت محمد(ص) با سختي ها و مرارت ها رشد كند، چه اين كه گفته اند، آدمي در سختي ها آبديده مي شود و سختي ها بهترين آموزگار آدمي هستند. سپس از خانه عموي گرامي اش سر در مي آورد. در اولين گام در ۱۲ سالگي با عمو همراه كارواني مي شود كه بحيراي مسيحي رسالت آينده اش را پيش بيني مي كند و عمو را از خطر تهديد جان گرامي اش توسط خناسان هشدار مي دهد. نهيب و نذير بحيراي مسيحي سفر ابوطالب را نيمه تمام مي گذارد و محمد(ص) در ادامه راهي نمي يابد جز چوپاني گوسفندان.
ديري نمي پايد كه صداقت، نجابت و امانت او(ص) زبانزد خاص و عام مي شود، تا جايي كه خديجه (ع) ثروتمندي از خاندان مشهور قريش او را به همكاري فرامي خواند، اين همكاري شيفتگي را به همراه مي آورد. حضرت خديجه افتخار همسري پيامبر را مي يابد. بعدها غار حرا در ۴۰ سالگي فرصتي به حضرتش مي دهد تا رسالت را آغاز كند. صدايي او (ص) را در غار حرا به خود مي آورد كه مي گويد بخوان!
او سرشار از انواري كه از هر سو بر او باريدن گرفته است از دل كوير قد مي كشد، آرام و سرسخت و با كوله باري از تجربه و مشقت عزم جهاد در ميدان نبوت مي كند و راه در ساختن مدينه اي مي گذارد كه از ديروز تا هنوز همگان به ارزشهاي اصيل آن مي نگرند و سعي در تحقق آن دارند.
آري محمد(ص) زاده شد و ميراث گرانبهاي نبوت، ديانت، صداقت، شجاعت و امامت را به نسل هاي بعدي سپرد، همو كه رحمت و رحمانيتش جرقه اي زد بر دل هاي زنگار گرفته از جهل و خمودي و رخوت. و از دل رحمت او بزرگ مردي سربرآورد كه آغازگر استمرار تاريخي در امامت شد و با الگو گرفتن از رحمت و رأفت پيامبر به بشريت آموخت: آن كه انتقام مي كشد يك روز خوشحال است، آن كه مي بخشد يك عمر.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |