جست وجوي خانه به خانه براي مشتري و شغل
قديم ترها وقتي وانت بارها در كوچه ها و خيابان ها با بلندگوي خود براي فروش ميوه، سبزي و برخي كالا ها سروصدا به راه مي انداختند، اعصاب بسياري از مردم به هم مي ريخت و گاه گاهي كه گدايي در خانه اي را مي زد و طلب كمك مي كرد تعجب اهالي خانه را برمي انگيخت. اما حالا اين گونه اتفاقات عادي شده است و هر روز بر تعداد افرادي كه براي گذران زندگي در خانه اي را مي زنند يا وارد دفاتر كار مي شوند روبه افزايش است.
واكسي هايي كه خانه به خانه و دفتر به دفتر دنبال كفش تعميري و مشتري مي گردند، فروشندگان كالا و ويزيتورهايي كه به شما در محل كارتان گير سه پيچ مي دهند، كتاب فروشاني كه كتابهايي متناسب با كار شما شناسايي كرده و خواهش مي كنند آنها را خريداري كنيد و انواع و اقسام فروشندگان كالا و خدمات كه گرچه سبك هايي نو در فروش ابداع كرده اند، اما آسايش شما را برهم مي زنند، همگي نشانه هايي از فشار اقتصادي است كه بر خانواده هاي كم درآمد تحميل مي شود.
از همه بدتر مواردي است كه افرادي با ورود به دفاتر كار خواستار استخدام خود هستند و حاضرند با مبالغي ناچيز هر كاري را انجام دهند.
ظاهراً ديگر مشاغلي چون دستفروشي در معابر، پمپ بنزين ها و چهارراه ها اشباع شده است و استخدام نيروي كار نيز از طريق درج آگهي مطبوعات صورت نمي گيرد.
يكي از متقاضيان دريافت كار كه از شيوه جست وجوي محل به محل و اداره به اداره استفاده مي كند در اين باره به شوخي (شايد هم جدي) مي گفت: ديگر سازمان ها و اداره هاي دولتي و خصوصي براي استخدام در روزنامه ها آگهي نمي دهند زيرا همه افراد در اين دور و زمانه در ميان خانواده و آشنايان خود آن قدر متقاضي كار دارند كه فرصت به ديگران نمي رسد.
|