بيانيه انجمن صنفي مهندسان مشاور معمار و شهرساز براي بهسازي و نوسازي:
بافت هاي فرسوده و ناكارآمد شهر تهران
|
|
طرح مسئله
بافت هاي تاريخي، قديمي، فرسوده و ناكارآمد در شهر تهران، از گذشته فاقد برنامه بوده و با زوال كالبدي و بحران هاي اجتماعي و محيطي و اقتصادي روبه رو است. از زمان تهيه اولين طرح جامع تهران در ۳۵ سال پيش همواره از ضرورت ساماندهي بافت هاي فرسوده تهران سخن رفته است، اما اقدامات و مداخله ها به اندازه اي كند و كم اثر بوده كه نه تنها تجديد حيات اين بافت ها را به بار نياورده، بلكه به دليل بي توجهي و بلاتكليفي طولاني، زندگي شهري را هر چه بيشتر رو به افول برده است.
تاكنون طرح ها و برنامه هاي متعددي براي ساماندهي بخش هاي مختلف شهر تهران تهيه شده كه بيشتر آنها، به رغم تصويب در مراجع رسمي، در عمل تحقق نيافته اند و يا ميزان تحقق پذيري آنها بسيار محدود بوده است. در بررسي انتقادي اين طرح ها مي توان عوامل زير را باعث ناكامي آنها دانست:
- تنگناهاي قانوني در زمينه مالكيت، تجميع و نوسازي.
- برخورد متمركز و غيرمشاركتي سازمان هاي مسئول كه با توان مالي و فني آنها هيچ گونه تناسبي نداشته است.
- مديريت هاي بخشي و سلسله مراتبي كه همكاري نظام مند براي پيشبرد توسعه و عمران را دچار وقفه كرده است.
- پرداختن منفرد به برخي مشكلات و نارسايي هاي بافت هاي فرسوده و فقدان رويكردهاي همه جانبه و يكپارچه و تدريجي، به ويژه بي توجهي به جنبه هاي اقتصادي، اجتماعي و حقوقي آنها.
- و مهم تر از همه، بي توجهي به نيازهاي مردم و بي اعتنايي به مشاركت جامعه محلي ساكنان بافت هاي فرسوده.
شناخت و بررسي مسائل توسعه شهري ۲۱ منطقه شهر تهران و ازجمله مسئله بافت هاي فرسوده آنها، در دو سال اخير، توسط ۲۱ نهاد مهندسان مشاور عضو اين انجمن فرصت مناسبي به دست مي دهد كه در تعامل با مديريت شهري چاره اي مناسب براي اين مشكل بينديشند و نظر گاه خود را بيان كنند.
تصميم گيري هاي عاجل و فاقد پشتوانه هاي كارشناسي در مورد بافت هاي فرسوده نه فقط گرهي از مشكلات آنها باز نمي كند، بلكه مسائل موجود در اين محله ها را بغرنج تر مي سازد. براي مثال، تخصيص اضافه تراكم تشويقي براي نوسازي، به تراكم جمعيتي بيشتر محله هاي فرسوده منجر مي شود، حال آن كه اين محلات در شرايط حاضر نيز با كمبود شديد خدمات و زيرساخت ها در تناسب با جمعيت ساكن روبه رو هستند و صرف نوسازي، مشكلات عديده محيطي آنها حل نمي شود.
ابزار استفاده از روش «شهرسازي مشاركتي» تهيه طرح هايي ساختاري است كه در واقع برآيندي از طرح هاي توسعه متعارف و طراحي شهري به شمار مي رود. اين گونه طرح ها كه در بهسازي و بازسازي مراكز شهري و بافت هاي فرسوده در جهان راهنماي عمل قرار گرفته اند و نتايج ارزشمندي را حاصل داده اند، ساختار فضايي و راهبردها و سياست هاي مداخله را تعيين مي كنند، اما تحقق آنها رابا انعطاف پذيري در قالب شيوه هاي اجرايي متنوع و تدريجي و انواع مشاركت هاي سازمان مي دهند و مديريت شهري با كنترل مستمر، بر صحت اجراي آنها نظارت مي كنند.
بر خلاف طرح هاي توسعه شهري متعارف(دو بعدي) كه تنها به تعريف حوزه هاي كاربري ضوابط تراكم و شبكه ارتباطي اكتفا مي كنند، طرح جامع ساختاري تصويري حجمي و گويا از ساختمان ها و فضاهاي عمومي را به دست مي دهد كه دربرگيرنده موضوعات زير است:
- تأكيد بر فضاهاي عمومي محله ها و هم پيوندي ميان خانه ها، ميدان ها و فضاهاي باز و ارائه تصويري روشن و تحقق پذير از آنها قبل از ساخته شدن.
- تأمين خدمات شهري لازم و توزيع متناسب آنها در سطح محله و تجهيز محله به زيرساخت هاي شهري.
- تعيين خطوط ارتفاعي، حجم هاي ساختماني و بدنه هاي شهري.
- ارائه ادراكي نسبت به نحوه ارتباط محله ها و ناحيه هاي شهري با يكديگر و متن شهر و محيط زيست شهري.
- ترسيم شبكه ارتباطي حركت سواره و پياده و حمل و نقل عمومي.
- تبيين نظام كاربري ها و سازگاري و ناسازگاري، توزيع يا مختلط ساختن آنها.
- مشاركت دادن همه ساكنان و نهادهاي ذي نفع و نقش آفرينان در فرايند توسعه.
اين طرح هاي ساختاري هنگامي كه با دفترچه هاي راهنماي طراحي بناها و فضاها همراه مي شود. ابزار كافي را به دست مديريت شهري مي دهد تا ساماندهي، بهسازي و توسعه را با تضمين كيفيت و صحت آن هدايت كند.
مشاركت و تحقق پذيري
- حذف ساكنان محله هاي فرسوده از فرايند مداخله در بافت اين محله ها يا جابه جايي جمعيت آنها آثار سوء اجتماعي به جا مي گذارد. از اين رو شكل دادن به مشاركت محلي اهميت بسيار دارد.
- براي افزايش امكان تحقق پذيري طرح، بايد اسناد و مدارك به صورتي تهيه شود كه تصويري روشن از فضا و محيط به دست دهد و شهروندان و دست اندركاران قادر به درك و پذيرش آن باشند. افزون بر آن، در مراحل اجرايي خاصيت انعطاف پذيري داشته باشد و امكان گفتگو و رسيدن به راه حل هاي بهينه را باز بگذارد. فرايند مشاركت گرايانه آن بايد به همه بهره برداران و شهروندان امكان دهد تا نيازها و اولويت هاي خود را بيان كنند و در طرح ساماندهي بافت تأثير آن را مشاهده كنند.
- مداخلات شهرداري و سازمان هاي دولتي بايد بيشتر در جهت ساماندهي فضاهاي عمومي(خيابانها، گذرها، ميدان ها و پياده روها) و تأمين تأسيسات زيربنايي و خدمات عمومي شهري باشد و با تدوين سياست هاي راهبردي و تشويقي مبتني بر طرح ساختاري، بخش خصوصي و مردم(جامعه محلي) را به نوسازي و بازسازي بناها ترغيب كنند.
- در طرح هاي ساماندهي بافت هاي فرسوده لازم است به اتكاي روش هاي مشاركت ميان بخش عمومي (شهرداري و سازمان هاي توسعه عمران)، شهروندان(از طريق نهادهاي محلي و روش هاي توانمندسازي)، بخش خصوصي(سرمايه گذاران فعال در بخش ساخت و ساز و بانك ها و مؤسسات اعتباري) به بسيج وسيع ترين امكانات مالي و انساني دست يافت.
- در اين گونه طرح ها مي بايست سياست هاي تشويقي براي سرمايه گذاران بخش خصوصي و سازندگان منفرد تدوين شود، مشروط بر آن كه وصول طرح بهسازي را مخدوش نسازد و به همراه آن توانمندسازي ساكنان از طريق راه كارهاي تحقق پذير مانند كمك به تشكيل تعاوني هاي محلي و اعطاي امتيازات تسهيل كننده به آنها، مشاركت با مردم به صورتي كه آورده آنها زمين و آورده بخش عمومي هزينه ساخت مجموعه هاي مسكوني باشد و تأمين اعتبارات بانكي ارزان قيمت براي مردم جهت نوسازي خانه هاي خود، و انواع راه كارهاي ديگر از دل طرح هاي معين بيرون مي آيد، به صورت مدون پيش بيني شود و شكل قانوني به خود بگيرد.
نقش كنشگران اصلي در مداخله
تاكنون در طرح هاي شهري كشور ما هر گاه بحث مشاركت به ميان آمده مقصود مشاركت مالي قشر توانمند جامعه بوده كه در اذهان مردم نوعي تلقي منفي نيز از مشاركت به جا گذاشته است. به گفته ديگر، هيچگاه مشاركت به معناي همكاري و تعامل با مفهوم دموكراتيك يا غير بوركراتيك آن مد نظر نبوده است، حال آن كه منظور از مشاركت بسيج همه منابع انساني و مالي در دسترس است كه مراحل مختلف طرح را از تصميم گيري و تعيين هدف ها گرفته تا اجرا و بهره برداري و مديريت پروژه در بر گيرد.
در طرح هاي شهرسازي مشاركتي، بخش هاي مختلف جامعه نقش هاي گوناگوني ايفا مي كنند كه از جهت مقياس مداخله و شيوه مشاركت در طرح هاي بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده به صورت زير تعريف مي كنيم:
- بخش دولتي(وزارت مسكن و شهرسازي و نماينده آن سازمان عمران و بهسازي شهري و سازمان هاي ارائه كننده خدمات و تأسيسات شهري) در اين فرايند لازم است به جاي تصدي گري، نقش ستادي داشته باشند و از طريق ارائه راهبردها و سياستهاي پشتيبان و تدارك تسهيلات و تجهيزات زيرساختي و خدمات عمومي پيش شرط هاي لازم را براي موفقيت طرح ساماندهي و بهسازي فراهم آورند.
- بخش عمومي يعني شهرداري تهران، شهرداري هاي مناطق و ديگر مؤسسات بخش عمومي كه مهم ترين نقش را در مرمت شهري بافت هاي فرسوده دارند، مي بايست در مراحل آغازين، اقدامات عمراني معيني را به منظور ايجاد بستر مناسب براي تحقق فرايند مشاركت به انجام رسانند و شرايط تحريك توسعه را در بافت هاي فرسوده فراهم آورند، سپس سياست ها و مقررات تشويقي را براي جلب مشاركت مردم پي گيرند و از طريق هدايت و كنترل تحولات، تداوم اين فرايند را تضمين كنند، نه آن كه سياست هاي تشويقي مقدم بر اقدامات عمراني اين محله ها ارائه شود.
- نهادهاي محلي و مردم در شهرسازي مشاركتي امروز نقش محوري دارند و بدون شكل گيري هسته هاي مشاركت محلي طرح هاي بهسازي با موفقيت همراه نخواهند شد.
- نهادهاي حرفه اي شهرسازان برقراركننده تعامل ميان همه كنشگران است و براي هدف مند و تحقق پذير كردن فرايند مداخله، مي بايست پشتيباني تخصصي از اقدامات هر سه كنشگر ياد شده را به عهده گيرد.
|