|
|
|
|
|
|
گفت وگو با جمال الدين خرمي نژاد، نقاش
اتفاقات ناگهاني در حركت قلم مو
|
|
گفت وگو: الهه رحماني خاكي
در تمام آثار سيد جمال الدين خرمي نژاد آبرنگ كار ايراني ، مي توان ردپاي ايران و ايراني بودن را به وضوح پيدا كرد. دانشجويان بسياري در دانشگاههاي علم و صنعت، الزهراء، هنر، آزاد اسلامي و دانشگاه تهران از حضور در كلاسهاي او بهره برده اند.
خرمي نژاد دبير بي ينال و جشنواره هاي مختلفي در داخل و خارج از كشور و عضو هيأت انتخاب آثار در جشنواره هاي متعددي بوده است. برگزاري بيش از ۱۵۰ نمايشگاه نقاشي گروهي و انفرادي در داخل و خارج كشور از جمله فعاليتهاي هنري اين هنرمند است. همچنين تعدادي از آثار خرمي نژاد در موزه هنرهاي معاصر، موزه شهدا، مجموعه فرهنگي آزادي و موزه امام علي(ع) نگهداري مي شوند. گفته ها و نظريات اين هنرمند را درباره آثارش و هنر نقاشي امروز مي خوانيد.
* از خودتان بگوييد؟ اين كه متولد چه سالي هستيد و از كجا حرفه نقاشي را آغاز كرده ايد؟ و چه اساتيدي را شاگردي كرديد؟
- متولد ۱۳۲۴ هستم و امسال ۵۸ سال را تمام كردم و وارد ۵۹ سالگي مي شوم. ۱۰ ساله بودم كه بر حسب تشخيص استعدادم توسط پدرم به شاگردي استاد هوشنگ پيماني كه در حال حاضر خارج از كشور به سر مي برد، درآمدم و با او فراگيري نقاشي را به سبك رئال آغاز كردم. استاد خوبي بود و ياد و خاطره اش هميشه برايم گرامي است. در سال ۴۲ وارد هنرستان هنرهاي زيباي پسرانه شدم، استادان بسيار خوبي داشتم همانند مرحوم كاظمي، آقاي داودي و همين طور آذرگين، محسن وزيري . همچنين استادي داشتم به نام اشلامينگر كه از اساتيد مدرسه آلماني باهاوس بود و بهترين استادم آقاي مهدي ويشكايي را شاگردي كردم. از همان دوران كودكي كه نقاشي را شروع كردم، علاقه خاصي به سبك رئال داشتم و اين سبك برايم بسيار جالب بود.
* اشاره به سبك رئال كرديد، چه چيزي باعث شده كه شما با وجود تجربه سبكهاي مختلف همچنان اين روش را متمايز مي دانيد؟
- من سبكها و روشهاي مختلفي را تجربه كرده ام. سبك رئاليسم برخلاف مدرنيسم است. كارهاي مدرن هيچ گاه مرا راضي نكرده است؛ چون احساس مي كنم كه داراي يك سري قواعد خيلي كليشه اي است كه اتفاق خاصي حداقل از نظر من در آن نمي افتد. اما همانطور كه پيوسته راهم را در سبك رئاليسم ادامه مي دهم، هميشه اعتقاد دارم كه يك نقاش رئاليسم بايد معاصر باشد. معاصر كلمه مهمي در اين جا به شمار مي رود و به اصطلاح درك مفهوم زمان و بودن در آن مقطع از جهان كه در حال رشد و شكوفايي و پيشرفت است، مي باشد. تمام پيشرفتها در تمامي ابعاد اتفاق مي افتد و هنر هم مستثني از اين مقوله نيست.
* از آبرنگ و تكنيك هاي آن برايمان بگوييد؟
- آبرنگ تعريفي خاص و ويژگي هاي خاص خودش را دارد. اين روش نوعي نقاشي است كه در آن خيلي از نتيجه كار نمي توان مطمئن بود، زيرا اتفاقات ناگهاني كه هنگام حركت قلم مو روي كاغذ پيش مي آيد گاه موجب زيبايي و جذابيت بيشتري از آنچه كه انتظارش را داريم، مي شود. يك هنرمند آبرنگ كار بايد هوشمندانه اين اتفاقات را استقبال كند و به سمتي هدايتشان كند كه اثر را زيباتر نشان دهد.
آبرنگ با وجود اين كه زلالي و رواني و راحتي خاصي در تكنيك دارد اما از نظر كار، يكي از مشكل ترين گرايشهاي نقاشي است. اين تكنيك جذابيتي را در انسان به وجود مي آورد كه مي توان آن را مديون سبكي رنگها و رواني آنها و ايجاد اتمسفرهاي خوب طبيعت در آبرنگ دانست. آبرنگ جزو گرايشهايي است كه نبايد در آن اشتباه شود. زيرا اولين اشتباه مي تواند آخرين اشتباه هنرمند در خلق اثر باشد و با اصلاح نمي توان در آن ساخت و ساز كرد.
در كار آبرنگ بايد خوب انديشيد و از عنصر فكر خوب استفاده كرد، خوب ديد و خوب كار كرد. يعني سه عنصر دست و چشم و به خصوص تفكر در اين كار نقش بسزايي دارند. به اين جهت يك اثر هنري خوب آبرنگ، اثري است كه متفكرانه اتفاق افتاده باشد و ردپاي فكر و انديشه را به بيننده و مخاطب منتقل كند. به همين جهت است كه بينندگان و مردم ارتباطي خوب با اين تكنيك نقاشي برقرار مي كنند.
ما اگر فيزيك طبيعت را در نظر بگيريم به دليل اكسيژن و هواي مرطوب و بودن هوا و آب و عناصري مثل اين دقيقاً آن چيزي را كه در آبرنگ داريم مي بينيم و با همان امكانات از آن استفاده مي كنيم. آبي كه در طبيعت است، همان عنصري است كه در نقاشي رنگ طبيعت را روي بوم يا كاغذ با آن منتقل مي كنيم. آبرنگ گرايشي است كه در تاريخ هنر ما از گذشته هاي دور وجود داشته است و آن را نوعي رنگ رومي مي گفتند. به اين معني كه در اين تكنيك مديوم آب و پودر رنگ به همراه صمغي بود كه از آن به عنوان بسط رنگ استفاده مي شد. در هنر ما پديده آبرنگ جايگاه ويژه اي داشته و گرايش ناآشنايي براي هنرمندان ما نيست؛ اما شكي نيست كه هنر غرب امروز تأثير بسزايي در كار هنرمندان دوره حاضر داشته است و پيشنهاد من اين است كه هنرمندان هميشه هويت ايراني را بايد در قلم خود داشته باشند و در قالب و نقش تفكر غربي كار خود را ارائه ندهند، بلكه ما بايد ابزار و روش را از دنياي پيشرفته بگيريم و با پيشينه ممكن خودمان ادغام كنيم. آن زمان است كه آنچه به دست مي آيد هماني است كه حال و هواي ملي و ايراني بودن را در خود دارد.
* در نقاشي شما، آثار بسياري از معماري ايران به چشم مي خورد. آيا علاقه خاصي به معماري داريد؟
- يكي از نشانه هاي بارز تمدن ما معماري هاي ادوار مختلف است. چه بعد از اسلام و چه قبل از اسلام. همچنين به ويژگي هاي هر دوره از تاريخ نبايد سطحي نگاه كرد. بايد عميق ديد و تكنيكي كه شايسته بيان و نمايش اين آثار است را به كار گرفت. من به ساختمان هاي آجري و گرم كويري علاقه بسيار دارم و دليل گرايش من به سبك معماري قديم ايران اين است كه روزي با خانواده به اصفهان رفته بوديم كه در كوچه پس كوچه هاي شهر خرده هاي گچ و آينه كاري و كاشي كاري را بر روي زمين ديدم و در كنار آن خرده ها يك ساختمان بي هويت با معماري مبتذل كپي شده دست چندم غربي را جايگزين كرده بودند كه اين خود باعث شد بسيار متأسف شوم.
به همين دليل احساس كردم ممكن است معماري كهن ما در مسيري قرار بگيرد كه به خاطر سودجويي ها و سهل انگاري ها به سمت و سوي معماري بي نظم و بي هويت غربي هدايت شود. پس از اين با نوعي احساس نگراني شروع به كار در اين حيطه كردم و به پيشنهاد دوستي اين راه را ادامه دادم و تاكنون بالغ بر۵۰ اثر از تمام نقاط ايران چه از لحاظ بافتهاي معماري، اجتماعي و بخشهاي طبيعي ايران كار كردم و اين مجموعه را به كتابي با عنوان «ايران سرزمين آب و رنگ» گردآوري نمودم.
* هنر مدرن در آثار نقاشان امروز را چطور مي بينيد؟
- ما در چند ساله اخير يكسري حركتهاي بي رويه به سوي مدرنيزه شدن داشتيم. البته بهتر است در ابتدا بگويم كه من هم نقاشي مدرن را دوست داشته و به آن اعتقاد دارم؛ ولي نقاشي مدرني كه داراي هويت تاريخي باشد. اين روزها به دليل عدم توانايي برخي هنرمندان به دانشجويان دانشكده ها، نقاشي مدرن به نوعي تحميل مي شود، آن هم با فرهنگي كه دانشجويان شناختي از آن ندارند. مردم ما با تمدن نو آشنا هستند و با تمدن پيشين خود مأنوسند و به دليل تمدن كهن و پرافتخاري كه ما داريم، چنين سبكهاي نوي هويتي را دنبال مي كنند كه در اين كارهاي مدرن كمتر به چشم مي خورد. متأسفانه در آثار خيلي از نقاشان ما ردپاي ايراني بودن و وابسته بودن به اين آب و خاك احساس نمي شود و صرفاً كپي يك نقاشي دست چندم فرهنگي ديگر را انجام مي دهند در حالي كه در دنيا هر گرايشي چه رئاليسم ،چه مدرن و يا امپرسيونيسمي و پست امپرسيونيسمي و مكاتب مختلف ديگر هر كدام جايگاه ويژه خودشان را دارند و كسي براي كسي تعيين تكليف نمي كند. در مجموع هر روش و گرايشي مخاطب ويژه خودش را دارد.
* يكي از سوابق مشخص شما در زمينه نقاشي، كار براي كودكان است در اين مورد توضيحي بفرماييد؟
- يكي از تخصصهاي من در رشته گرافيك، تصويرگري كتاب كودك است. من اين رشته را در دانشگاههاي مختلف تدريس مي كردم و در زمينه كار تصويرگري آثار زيادي در كتابهاي كودك داشته ام. موضوع قابل بحثي كه در اين زمينه وجود دارد، اين است كه اهميت تصويرگري كتاب كودك رو به فراموشي رفته است و اين هم به دليل عدم استقبال ناشرين و عدم كمك دولت و وزارت ارشاد است. و اگر هم كتاب كودك چاپ مي شود با پايين ترين سطح كيفيت در چاپ اتفاق مي افتد. اين در حالي است كه تمام دنيا اهميت خاصي به كودك و فرهنگ كودك قائل مي شوند؛ همانند نمايشگاههايي مثل بلونيا و براتيسلاوا. اين اهميت به دليل آينده ساز بودن كودكان هر كشور است و سرمايه گذاري روي اين سنين يعني ساختن آينده روشن و پرافتخار، ولي متأسفانه اينجا كتابي كه براي كودك نوشته مي شود با اينكه بهاي چندان بالايي هم ندارد، والدين تمايل زيادي به خريد آنها ندارند. در حالي كه طبيعتاً اين موضوع بسيار مهمي براي تربيت فرزندانشان مي تواند باشد.
|
|
|
توضيح
تصويري كه در صفحه ۱۲ (هنر) روز پنجشنبه ۲۴ ارديبهشت به عنوان تصوير اصلي صفحه مورد استفاده قرار گرفته بود، تابلويي از خانم ايران درودي است كه هم اكنون در موزه هنرهاي معاصر تهران نگهداري مي شود.
|
|
|
خبر
شهريورماه در تهران:
دومين جشنواره عكس مهر برگزار مي شود
دومين جشنواره عكس مهر همراه با نمايشگاه آثار برگزيده و مراسم اهداي جوايز نفرات برتر اين جشنواره شهريورماه در تهران برگزار مي شود. موضوعات گرايش آموزش و پرورش از نگاه دوربين عبارتند از بازي، كلاس شلوغ و شيطنت، لحظه تعطيلي كلاس و مدرسه، امتحان، درس، كار و فعاليت هاي فوق برنامه، درس پرسيدن و جواب دادن، بهداشت در مدارس، دانش آموز و معلم در اردوها و سفرها و گردش هاي علمي، كارهاي نو و ابتكاري در تدريس و اداره كلاس، فضاهاي خاص و جالب، شادي و لحظه ها و فضاهاي شاد در مدارس و در ميان دانش آموزان و اميد به آينده و تلاش براي ساختن فردايي بهتر.
وزيري، عضو ستاد خبري اين جشنواره در گفت وگويي با خبرنگار همشهري، هدف از برپايي جشنواره عكس مهر را شناسايي عكاسان سطح كشور اعم از دانش آموز، غيردانش آموز و معلم و استفاده از حضور آنها در زمينه هاي مختلف و نيز شناساندن عكاساني كه در مناطق محروم و شهرستانها هستند، اعلام كرد. وي، همچنين شناسايي برخي عكاسان كه شامل دانش آموزان و معلمان مناطق محروم مي شوند و كارشان مورد تأييد هيأت داوري سال گذشته قرار گرفته را از جمله دستاوردهاي اولين جشنواره عكس مهر دانست و گفت: ما هم اكنون با اين دسته عكاسان همكاري داريم و از آثارشان در نشريات آموزش و پرورش يعني «رشد» استفاده مي كنيم.
وي در مورد داوري جشنواره گفت: براي گزينش داوران، دو بخش را در نظر داريم: داوري براي بخش آزاد و بخش تعليم و تربيتي؛ كه در اين زمينه هم از كارشناسان آموزش و پرورش و هم از عكاسان حرفه اي بهره مي گيريم. به هر حال از آنجا كه اين جشنواره به آموزش و پرورش ارتباط دارد، ابتدا موضوع تعليم و تربيت و سپس موضوع آزاد مورد توجه قرار مي گيرد.
وزيري خاطرنشان كرد نمايشگاهي از آثار برگزيده به همراه مراسم اختتاميه جشنواره مهر ماه آينده برگزار مي شود كه هنوز زمان و مكان دقيق برپايي آن مشخص نشده است.
جايزه نفر اول هر گرايش نيز علاوه بر ديپلم افتخار، تنديس جشنواره، سفر سوريه و زيارت مرقد مطهر حضرت زينب(س) است و به كساني كه رتبه دوم و سوم هر گرايش را به دست آورند، علاوه بر اهداي لوح تقدير و تنديس جشنواره به ترتيب به هر كدام سه و دو سكه بهار آزادي اهدا خواهد شد. همچنين در هر گرايش بنا به نظر گروه داوري حداكثر از سه نفر تقدير مي شود كه هر يك از آنها علاوه بر لوح تقدير، يك نيم سكه بهار آزادي دريافت خواهند كرد. مهلت ارسال آثار به اين جشنواره تا پايان خرداد ماه است و محدوديتي در تعداد ارسال آثار وجود ندارد.
علاقه مندان براي دريافت اطلاعات بيشتر مي توانند با دبيرخانه جشنواره عكس مهر به نشاني تهران صندوق پستي ۳۳۳۱/۱۵۸۷۵ مكاتبه كنند.
|
|
|
فرانسيسكو گويا
|
|
اسماعيل عباسي
فرانسيسكو گويا در سي ام مارس ۱۷۴۶ ميلادي در زمان سلطنت فيليپ پنجم پادشاه اسپانيا چشم به جهان گشود. وي پس از دوره اي كه در برگيرنده نخستين تجربه هاي نقاشي اش بود، مادريد را به قصد رم ترك گفت، اما در سن ۲۵ سالگي به اسپانيا بازگشت. گويا، پس از آثار موفق نقاشي كه روي سطح گچي كليساهاي مادريد به وجود آورده بود، نقاشي سقف كليساي «سان آنتونيو» را در سال ۱۷۹۸ ميلادي به پايان رساند كه به عنوان يكي از شاهكارهاي نقاشي جهان در تاريخ ثبت شده است. «گويا» در پي بيماري سخت و مرموزي كه به مدت طولاني او را در بستر انداخته بود، فصل تازه اي از زندگي هنري اش را با خلق آثاري درباره مصيبت هاي جنگ آغازكرد كه بازتاب هجوم بيرحمانه ارتش ناپلئون به اسپانيا و تيرباران آزاديخواهان اين كشور بود.او مجموعه اي از طرح هايش را با مضامين طنز انتقادي تحت نام «كاپريس» به شيوه چاپ سنگي ارائه داد. اين مجموعه كه انتقاد طنزآميزي از سبكسري ها، فساد و بي بند و باري شاهزادگان اسپانيا بود، با استقبال مردم روبرو شد. «گويا» با مجموعه كاپريس قدم هاي شجاعانه اي براي بيان تصويري و نقد مسائل اجتماعي با چاشني طنز كه به فرهنگ و طنز عاميانه نزديك تر بود، برداشت و زمينه را براي رشد، بالندگي و رواج هنر نوخاسته نقاشي هجايي يا طنز ترسيمي آماده كرد. به همين دليل همواره از «فرانسيسكو گويا» نقاش بزرگ به عنوان يكي از پيشگامان هنر كاريكاتور ياد مي شود. اين هنرمند برجسته در سال ۱۸۶۲ ميلادي درمادريد درگذشت.
منابع:
- مصيبت هاي جنگ، اثر گويا، انتشارات بهار
- مجموعه كاپريس، انتشارات بهار
- گويا (زندگي نامه نقاش)، انتشارات بهجت
|
|
|
بيانيه انجمن صنفي مهندسان مشاور معمار و شهرساز براي بهسازي و نوسازي:
بافت هاي فرسوده و ناكارآمد شهر تهران
|
|
طرح مسئله
بافت هاي تاريخي، قديمي، فرسوده و ناكارآمد در شهر تهران، از گذشته فاقد برنامه بوده و با زوال كالبدي و بحران هاي اجتماعي و محيطي و اقتصادي روبه رو است. از زمان تهيه اولين طرح جامع تهران در ۳۵ سال پيش همواره از ضرورت ساماندهي بافت هاي فرسوده تهران سخن رفته است، اما اقدامات و مداخله ها به اندازه اي كند و كم اثر بوده كه نه تنها تجديد حيات اين بافت ها را به بار نياورده، بلكه به دليل بي توجهي و بلاتكليفي طولاني، زندگي شهري را هر چه بيشتر رو به افول برده است.
تاكنون طرح ها و برنامه هاي متعددي براي ساماندهي بخش هاي مختلف شهر تهران تهيه شده كه بيشتر آنها، به رغم تصويب در مراجع رسمي، در عمل تحقق نيافته اند و يا ميزان تحقق پذيري آنها بسيار محدود بوده است. در بررسي انتقادي اين طرح ها مي توان عوامل زير را باعث ناكامي آنها دانست:
- تنگناهاي قانوني در زمينه مالكيت، تجميع و نوسازي.
- برخورد متمركز و غيرمشاركتي سازمان هاي مسئول كه با توان مالي و فني آنها هيچ گونه تناسبي نداشته است.
- مديريت هاي بخشي و سلسله مراتبي كه همكاري نظام مند براي پيشبرد توسعه و عمران را دچار وقفه كرده است.
- پرداختن منفرد به برخي مشكلات و نارسايي هاي بافت هاي فرسوده و فقدان رويكردهاي همه جانبه و يكپارچه و تدريجي، به ويژه بي توجهي به جنبه هاي اقتصادي، اجتماعي و حقوقي آنها.
- و مهم تر از همه، بي توجهي به نيازهاي مردم و بي اعتنايي به مشاركت جامعه محلي ساكنان بافت هاي فرسوده.
شناخت و بررسي مسائل توسعه شهري ۲۱ منطقه شهر تهران و ازجمله مسئله بافت هاي فرسوده آنها، در دو سال اخير، توسط ۲۱ نهاد مهندسان مشاور عضو اين انجمن فرصت مناسبي به دست مي دهد كه در تعامل با مديريت شهري چاره اي مناسب براي اين مشكل بينديشند و نظر گاه خود را بيان كنند.
تصميم گيري هاي عاجل و فاقد پشتوانه هاي كارشناسي در مورد بافت هاي فرسوده نه فقط گرهي از مشكلات آنها باز نمي كند، بلكه مسائل موجود در اين محله ها را بغرنج تر مي سازد. براي مثال، تخصيص اضافه تراكم تشويقي براي نوسازي، به تراكم جمعيتي بيشتر محله هاي فرسوده منجر مي شود، حال آن كه اين محلات در شرايط حاضر نيز با كمبود شديد خدمات و زيرساخت ها در تناسب با جمعيت ساكن روبه رو هستند و صرف نوسازي، مشكلات عديده محيطي آنها حل نمي شود.
ابزار استفاده از روش «شهرسازي مشاركتي» تهيه طرح هايي ساختاري است كه در واقع برآيندي از طرح هاي توسعه متعارف و طراحي شهري به شمار مي رود. اين گونه طرح ها كه در بهسازي و بازسازي مراكز شهري و بافت هاي فرسوده در جهان راهنماي عمل قرار گرفته اند و نتايج ارزشمندي را حاصل داده اند، ساختار فضايي و راهبردها و سياست هاي مداخله را تعيين مي كنند، اما تحقق آنها رابا انعطاف پذيري در قالب شيوه هاي اجرايي متنوع و تدريجي و انواع مشاركت هاي سازمان مي دهند و مديريت شهري با كنترل مستمر، بر صحت اجراي آنها نظارت مي كنند.
بر خلاف طرح هاي توسعه شهري متعارف(دو بعدي) كه تنها به تعريف حوزه هاي كاربري ضوابط تراكم و شبكه ارتباطي اكتفا مي كنند، طرح جامع ساختاري تصويري حجمي و گويا از ساختمان ها و فضاهاي عمومي را به دست مي دهد كه دربرگيرنده موضوعات زير است:
- تأكيد بر فضاهاي عمومي محله ها و هم پيوندي ميان خانه ها، ميدان ها و فضاهاي باز و ارائه تصويري روشن و تحقق پذير از آنها قبل از ساخته شدن.
- تأمين خدمات شهري لازم و توزيع متناسب آنها در سطح محله و تجهيز محله به زيرساخت هاي شهري.
- تعيين خطوط ارتفاعي، حجم هاي ساختماني و بدنه هاي شهري.
- ارائه ادراكي نسبت به نحوه ارتباط محله ها و ناحيه هاي شهري با يكديگر و متن شهر و محيط زيست شهري.
- ترسيم شبكه ارتباطي حركت سواره و پياده و حمل و نقل عمومي.
- تبيين نظام كاربري ها و سازگاري و ناسازگاري، توزيع يا مختلط ساختن آنها.
- مشاركت دادن همه ساكنان و نهادهاي ذي نفع و نقش آفرينان در فرايند توسعه.
اين طرح هاي ساختاري هنگامي كه با دفترچه هاي راهنماي طراحي بناها و فضاها همراه مي شود. ابزار كافي را به دست مديريت شهري مي دهد تا ساماندهي، بهسازي و توسعه را با تضمين كيفيت و صحت آن هدايت كند.
مشاركت و تحقق پذيري
- حذف ساكنان محله هاي فرسوده از فرايند مداخله در بافت اين محله ها يا جابه جايي جمعيت آنها آثار سوء اجتماعي به جا مي گذارد. از اين رو شكل دادن به مشاركت محلي اهميت بسيار دارد.
- براي افزايش امكان تحقق پذيري طرح، بايد اسناد و مدارك به صورتي تهيه شود كه تصويري روشن از فضا و محيط به دست دهد و شهروندان و دست اندركاران قادر به درك و پذيرش آن باشند. افزون بر آن، در مراحل اجرايي خاصيت انعطاف پذيري داشته باشد و امكان گفتگو و رسيدن به راه حل هاي بهينه را باز بگذارد. فرايند مشاركت گرايانه آن بايد به همه بهره برداران و شهروندان امكان دهد تا نيازها و اولويت هاي خود را بيان كنند و در طرح ساماندهي بافت تأثير آن را مشاهده كنند.
- مداخلات شهرداري و سازمان هاي دولتي بايد بيشتر در جهت ساماندهي فضاهاي عمومي(خيابانها، گذرها، ميدان ها و پياده روها) و تأمين تأسيسات زيربنايي و خدمات عمومي شهري باشد و با تدوين سياست هاي راهبردي و تشويقي مبتني بر طرح ساختاري، بخش خصوصي و مردم(جامعه محلي) را به نوسازي و بازسازي بناها ترغيب كنند.
- در طرح هاي ساماندهي بافت هاي فرسوده لازم است به اتكاي روش هاي مشاركت ميان بخش عمومي (شهرداري و سازمان هاي توسعه عمران)، شهروندان(از طريق نهادهاي محلي و روش هاي توانمندسازي)، بخش خصوصي(سرمايه گذاران فعال در بخش ساخت و ساز و بانك ها و مؤسسات اعتباري) به بسيج وسيع ترين امكانات مالي و انساني دست يافت.
- در اين گونه طرح ها مي بايست سياست هاي تشويقي براي سرمايه گذاران بخش خصوصي و سازندگان منفرد تدوين شود، مشروط بر آن كه وصول طرح بهسازي را مخدوش نسازد و به همراه آن توانمندسازي ساكنان از طريق راه كارهاي تحقق پذير مانند كمك به تشكيل تعاوني هاي محلي و اعطاي امتيازات تسهيل كننده به آنها، مشاركت با مردم به صورتي كه آورده آنها زمين و آورده بخش عمومي هزينه ساخت مجموعه هاي مسكوني باشد و تأمين اعتبارات بانكي ارزان قيمت براي مردم جهت نوسازي خانه هاي خود، و انواع راه كارهاي ديگر از دل طرح هاي معين بيرون مي آيد، به صورت مدون پيش بيني شود و شكل قانوني به خود بگيرد.
نقش كنشگران اصلي در مداخله
تاكنون در طرح هاي شهري كشور ما هر گاه بحث مشاركت به ميان آمده مقصود مشاركت مالي قشر توانمند جامعه بوده كه در اذهان مردم نوعي تلقي منفي نيز از مشاركت به جا گذاشته است. به گفته ديگر، هيچگاه مشاركت به معناي همكاري و تعامل با مفهوم دموكراتيك يا غير بوركراتيك آن مد نظر نبوده است، حال آن كه منظور از مشاركت بسيج همه منابع انساني و مالي در دسترس است كه مراحل مختلف طرح را از تصميم گيري و تعيين هدف ها گرفته تا اجرا و بهره برداري و مديريت پروژه در بر گيرد.
در طرح هاي شهرسازي مشاركتي، بخش هاي مختلف جامعه نقش هاي گوناگوني ايفا مي كنند كه از جهت مقياس مداخله و شيوه مشاركت در طرح هاي بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده به صورت زير تعريف مي كنيم:
- بخش دولتي(وزارت مسكن و شهرسازي و نماينده آن سازمان عمران و بهسازي شهري و سازمان هاي ارائه كننده خدمات و تأسيسات شهري) در اين فرايند لازم است به جاي تصدي گري، نقش ستادي داشته باشند و از طريق ارائه راهبردها و سياستهاي پشتيبان و تدارك تسهيلات و تجهيزات زيرساختي و خدمات عمومي پيش شرط هاي لازم را براي موفقيت طرح ساماندهي و بهسازي فراهم آورند.
- بخش عمومي يعني شهرداري تهران، شهرداري هاي مناطق و ديگر مؤسسات بخش عمومي كه مهم ترين نقش را در مرمت شهري بافت هاي فرسوده دارند، مي بايست در مراحل آغازين، اقدامات عمراني معيني را به منظور ايجاد بستر مناسب براي تحقق فرايند مشاركت به انجام رسانند و شرايط تحريك توسعه را در بافت هاي فرسوده فراهم آورند، سپس سياست ها و مقررات تشويقي را براي جلب مشاركت مردم پي گيرند و از طريق هدايت و كنترل تحولات، تداوم اين فرايند را تضمين كنند، نه آن كه سياست هاي تشويقي مقدم بر اقدامات عمراني اين محله ها ارائه شود.
- نهادهاي محلي و مردم در شهرسازي مشاركتي امروز نقش محوري دارند و بدون شكل گيري هسته هاي مشاركت محلي طرح هاي بهسازي با موفقيت همراه نخواهند شد.
- نهادهاي حرفه اي شهرسازان برقراركننده تعامل ميان همه كنشگران است و براي هدف مند و تحقق پذير كردن فرايند مداخله، مي بايست پشتيباني تخصصي از اقدامات هر سه كنشگر ياد شده را به عهده گيرد.
|
|
|