چهارشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۳
گفتگو ميان دو فنجان چاي
گلوديوماگريس نويسنده و شهر حيرت آور تهران
من در مواجهه با شهر تهران بسيار حيرت زده شدم. من در ذهن خودم شهر ديگري را ساخته بودم كه به محض ورود به تهران فروريخت
007596.jpg
امير مهنا-كلوديو ماگريس در سال ۱۹۳۹ به دنيا آمده است. آن هم در شهري تاريخي در شمال ايتاليا يعني تريسته.
اين نويسنده تاكنون كتاب هاي زيادي را به رشته تحرير درآورده كه شامل نمايشنامه، نقد تئاتر و كتاب هايي درباره ادبيات و خارج از اين حوزه مي شوند. نكته جالب توجه اين نويسنده شعاري است كه به آن پايند است: «نبايد بشر را به ايدئولوژي محدود كنيم. بايد بگذاريم آدم ها نظرات متفاوت خود را ابراز كنند.» او فرهنگ هاي متفاوت اروپا را مي شناسد. ظاهراً شناخته شده ترين اثر او كاري تحت عنوان «دانوپ» است. ماگريس عصر روز يكشنبه گذشته در محل خانه هنرمندان با زبان انگليسي با حضار سخن گفت، در اين جمع آقاي «روبرتو توسكانو» سفير وقت ايتاليا، سفير كشور ژاپن و سفير كشور اتريش هم حضور داشتند. مصاحبه اختصاصي ما را با او بخوانيد.
آقاي ماگريس شما الان چه مدست است كه در تهران هستيد؟
مدت زمان بسيار كمي است تا حدودي كه بتوانم در چند خيابان قدم بزنم.
تهران از ديد شما چگونه شهري است؟
من در مواجهه با شهر تهران بسيار حيرت زده شدم. من در ذهن خودم شهر ديگري را ساخته بودم كه به محض ورود به تهران فروريخت. اين حجم بالاي جمعيت هرگز براي من قابل تصور نبود. من يك شهر بسيار بسيار شلوغ و درعين حال منظم ديدم. برايم بسيار جالب بود. بايد بگويم كه تهران يك شهر شرقي نيست، بلكه يك شهر معاصر است. ويژگي هاي معاصر بودن را مي شود در همه اجزاي تهران يافت. البته من هنوز در اول سفر هستم ودوست دارم تهران را مفصلاً بگردم. چيزهايي هم كه دارم مي گويم فقط و فقط حاصل ديده هايم تاكنون است. به جرات مي شود گفت كه اين شهر يك شهر پوياست.
چه عاملي باعث شد به تهران سفر كنيد. خودتان مايل بوديد يا سفارت پيشنهاد كرد؟
هردو. البته مسلم است كه دوستم آقاي روبرتو توسكانو سفير كشورم در تهران در اين ميان بي تاثير نبود. او خيلي از اين شهر برايم گفت: با اين حال من شانس اين را داشتم كه زيبايي هاي اين كشور زيبا را ببينم. البته هنوز نديده ام اما به زودي خواهم ديد.
در سفر به ايران بيشتر سعي داريد به كدام جنبه كشور ما بپردازيد. ادبي، اجتماعي يا تاريخي؟
براي من بيشتر مناسبات انسان ها مهم است. من حتماً دلم مي خواهد كه بروم و كاخ گلستان را ببينم، اما اين همه ماجرا نيست. من كسي هستم كه وقتي به جايي مي روم شناخت افراد را مدنظر قرار مي دهم. اين كار جذابيت بسيار زيادي برايم دارد. مسلماً وقتي دعوتي از يك كشور زيبا با آن پشتوانه فرهنگي قوي به دست كسي چون من مي رسد ذوق زده مي شوم،چون قرار است با ملتي كهن و تمدني ديرينه ديدار كنم.
راست است كه مي گويند ملت ايتاليا و ايران وجوه تشابه زيادي دارند؟
در كشور ايتاليا شناختي ديرينه از ايران وجود دارد. همان غناي فرهنگي ايران باعث شده كه نه تنها در ايتاليا، بلكه در ديگر كشورها هم شناخته شده باشد. من در مدتي كه داشتم تهران را مي گشتم و مغازه ها را مي ديدم يك حس مشترك احساس مي كردم كه نمي دانم ريشه در چه عاملي دارد.
چرا عنوان كنفرانس خودر ا «ريشه ها و مرزها» گذاشتيد؟
چون من به عنوان يك مسافر ساده وارد ايران شده ام و نه به خاطر نويسندگي ام. من ناگزير بودم چون هنوز كارم در ايران ترجمه نشده و كسي مرا نمي شناسد، از همان زاويه يك مسافر به قضيه نگاه كنم.
وضعيت ترجمه كار شما يعني «دانوپ » در كشورهاي ديگر چگونه است؟
به اغلب زبان هاي ترجمه شده و با استقبال خوبي هم مواجه بوده.
به نظر مي رسد كه دانوپ كاري اجتماعي باشد. چون دانوپ رودخانه اي است كه از مركز اروپا عبور مي كند. گمان مي رود شما در دانوپ هم همان نظريه ريشه ها و مرزها را دنبال مي كنيد.
درست است. من خودم در زمان نوشتن اين كار اصلاً نمي دانستم كه يك كار پژوهشي از آب درمي آيد يا كاري ادبي. مي توان گفت كه سرنوشت هيچ نوشته اي آنگونه كه بايد و شايد مشخص نيست. اين حس مسووليت پذيري نويسندگان است كه باعث مي شود خطركنند. دانوپ سفري است در طول يك رودخانه در قلب اروپا و برخورد با مردم مختلف. اين كار شكل پيونددهنده واقعيات را باز مي كند. درست مثل تولد و زندگي يك انسان شكل مي گيرد و تكامل مي يابد.
به نظر مي رسد زادگاه تاريخي شما يعني شهر تريسته در تكوين اين ديدگاه مستند گونه بي تاثير نباشد.
بله، از همان دوران كودكي بر اين باور بودم كه هركدام از ما رودخانه هايي هستيم كه رودخانه هاي ديگر به آن مي پيوندند يا بالعكس.
با اين علاقه قلبي كه به كشور و زادگاه تاريخي خود داريد پس چرا كنفرانس را با زبان انگليسي برگزار كرديد؟
چون احساس مي شد كه پذيرش بيشتري داشته باشد. دوست داشتم كه با زبان مادري حرف بزنم. چون بيان احساس به غير از زبان مادري جز تصنع چيزي ديگر نمي تواند باشد. مي شود گفت براي احترام به جمع، اين كار را كردم.
تا آنجايي كه ما مي دانيم نويسندگان بزرگي چون «جيمز جويس» مدتي در زادگاه شما يعني تريسته زندگي مي كرده. به نظر شما جذابيت تاريخي اين شهر باعث اين امر شده يا عوامل ديگر؟
زادگاه من زماني روي بسياري از نويسندگان تاثير گذاشته. اين شهر به لحاظ تاريخي در زمره قديمي هاي ايتالياست.
در زمان جنگ جهاني دوم و بعد از آن مشقات زيادي را متحمل شد. بعد از اين جنگ خانمانسوز تا مدت ها معلوم نبودكه سرنوشتش به كجا ختم مي شود. همه نگران اين بودند كه تريسته از بدنه ايتاليا جدا شود ولي خوشبختانه چنين نشد.
اگر شما به جلال و جبروت تاريخ علاقه داشته باشيد قطعا ً از شهري چون «تورين» هم بايد خوشتان بيايد.
حتماً، تورين مدتي پايتخت فرهنگي ايتاليا بود. من آنجا زندگي كرده ام،  درس داده ام. بگذاريد من خيلي راحت بگويم كه دو پسر دارم و هيچ فرقي ميان آنها نمي بينم. درباره تريسته و تورين هم همين حس را دارم. اين را بگويم كه من استاد زبان آلماني هستم و در آلمان هم زندگي كرده ام. اگر بخواهم از همه جا بگويم خيلي وقت شما گرفته مي شود.
اگر قصد داريد كه همه ايران را ببينيد. سفر به شهرهايي چون اصفهان، شيراز و نيشابور را به شما پيشنهاد مي كنم.
دوست دارم همه ايران را بگردم، وجب به وجب.

لوييس انريكه
007584.jpg
انتخابي اتفاقي از ميان عكس هايي كه در بايگاني عكاسخانه شايان در كنار
يكديگر آرميده اند. بعضي از عكس ها را مي شناسيد، بعضي ها را نه. بعضي ها زنده اند، بعضي ها نه. بعضي ها هنوز شايد به خاطر داشته باشند كه يك روزي رفته بودند در عكاسخانه اي در لا له زار عكس انداخته بودند، بعضي ها نه.اطرافيان بعضي ها اگر اين عكس شان را ببينند او را به خاطر مي آورند، بعضي ها نه. اما بعيد است كه دوباره يكي از آنها به عكاسخانه شايان مراجعه كند براي چاپ دوباه اي از روي فيلم عكسش. اما بنابر يك سنت خلل ناپذير در عكاسخانه ها، اين فيلم ها همچنان در بايگاني خواهند ماند، تا روزي در دوردست ها كه چه بشود... به راستي چه بشود؟
(توضيح: آقاي هادي نژاد عكس هايي را از بايگاني اش براي چاپ در اختيار ما گذاشته كه بنا به شناختي كه از مشتريانش دارد، چاپ آنها در روزنامه بلا مانع است.)
007581.jpg
007572.jpg
لوئيس انريكه، بازيكن متعصب بارسلونا، يكشنبه شب براي هميشه از ميادين فوتبال خداحافظي كرد. در بازي كه بارسلونا، ريسينگ سانتاندر را برد تا بالاتر از رقيب و دشمن هميشگي اش در مقام دوم قرار گيرد.
انريكه البته از رئال به بارسلونا آمد، شروع درخشش اش بازي هاي المپيك ۱۹۹۲ بارسلون بود. در سالي كه به اتفاق اسپانيا قهرمان المپيك شد، دو سال بعد در بازي هاي جام جهاني با سر تراشيده حاضر شد.
دعواي معروفش با مائور و تاسوتي در خاطره ها مي ماند ضربه اي كه در اواخر بازي تاسوتي به دهان او كوبيد و از چشم داور پنهان ماند.
پس از آن در يك انتقال نامنتظره به نيوكمپ آمد و سالهاست كه در اين تيم حضور داشت. خداحافظي او در ۳۴ سالگي مي تواند فصل تازه اي در باشگاه بارسلونا رقم زند. فصلي توام با جوانگرايي، جواناني كه در راس مديريت، سرمربي گري و بازيكنان ميدان قرار گرفته اند.

مور عليه بوش
007587.jpg
آخرين فيلم «مايكل مور» مستندساز مشهور آمريكايي فيلمي است كه مي تواند آينده سياسي جرج دبليوبوش رئيس جمهوري آمريكا راتيره تر از آن چيزي كه است بكند. «فارنهايت ۹۱۱» كه روز دوشنبه در جشنواره كن به نمايش درآمد، يك افشاگري تكان دهنده از زندگي خاندان بوش است. فيلم نشان مي دهد كه خانواده بوش پيش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، روابط تجاري تنگاتنگي با اسامه بن لادن داشته است.
مور معتقد است كه بوش احمق ترين آدمي است كه تاكنون رئيس جمهور آمريكا شده است. مور پيشتر با فيلم «بولينگ براي كلمباين» نشان داده بود كه حس چندان خوبي نسبت به سياستمداران جمهوري خواه ندارد.
مور در كنفرانس مطبوعاتي كن و در حضور شمار گسترده اي از خبرنگاران خارجي داغ ترين جملات سياسي را درباره جنگ عراق، جرج بوش و سياستمداران آمريكايي بيان كرد. او در اين كنفرانس اعلام داشت كه كاخ سفيد تمام كوشش اش را مي كند تا اين فيلم پيش از نوامبر ۲۰۰۴، يعني زمان انتخابات رياست جمهوري در آمريكا، در آمريكا به نمايش درنيايد. جمهوري خواهان معتقدند كه نمايش اين فيلم قطعا باعث شكست جرج دبليوبوش در انتخابات رياست جمهوري خواهد شد.
تهيه كننده فيلم، ميراماكس بسيار مي كوشد تا مقدمات نمايش فيلم را در آمريكا فراهم كند، اگرچه موانع بسياري در راه نمايش فيلم وجود دارد. هرچند كه مورمعتقد است علايمي دال بر نمايش قريب الوقوع فيلم در آمريكا وجود ندارد. مور كه به خاطر فيلم «بولينگ براي كلمباين» يك جايزه اسكار و يك جايزه اصلي از فستيوال كن دوسال پيش برده بود، در اين فيلم تصاوير زيادي از جنگ عراق گنجانده است. او معتقد است كه در اين فيلم شما تصاويري را خواهيد ديد كه پيش از اين هرگز نديده بوديد. مور اذعان داشت كه از تمامي اهرم هاي غير قانوني براي نمايش فيلم در آمريكا استفاده خواهد كرد. مورمعتقد است كه هم اينك خود بوش هم به اين نتيجه رسيده است كه آينده سياسي تيره اي در انتظارش است. مور در اين كنفرانس گفت كه ازتمام جنگ طلبان آمريكايي، ميهن پرست تر است چرا كه به عنوان يك آمريكايي اعتقاد دارم نبايد به هيچ كشوري حمله كرد، نبايد در اوضاع داخلي هيچ كشوري مداخله كرد. تنها يك غير آمريكايي مي تواند از شكنجه هاي وحشيانه در عراق حمايت كند و دستور آن را بدهد. تنها يك انسان بدون ميهن مي تواند چنين رفتاري را با زندانيان عراقي بكند.
در چند ماه اخير مستندهاي زيادي عليه بوش در آمريكا ساخته شده اند. در اين آثار مستند انتقادات فراواني عليه سياست هاي بوش شده است. نكته جالب درباره فيلم « بولينگ براي كلمباين» فروش بسيار بالاي فيلم در سرتاسر جهان است. تاكنون فيلم ۱۲۰ ميليون دلارفروش داشته است كه براي يك فيلم مستند مبلغ فراواني است. اين فيلم هاي مستند آثاري هستند كه با نيت تغيير جامعه آمريكا و اصلاح آن ساخته شده اند. چيزي كه امثال جرج بوش تحمل آن را ندارند.

فريدون جيراني
هم رنگ ها در سالاد فصل
007590.jpg
فريدون جيراني كه قبل از اين فقط و فقط به عنوان يك فيلمنامه نويس مطرح بود مدتي است كه با رويكرد به عوامل حادثه و خانواده به كارگرداني دست زده است.
به نظر مي رسد كه اين فيلمساز خيلي زودتر از اينها بايد اين راه را انتخاب مي كرد چون حاصل كارهايش نه تنها توانستند مخاطبان زيادي را به سالن سينما بكشاند، بلكه نام او را به عنوان يك كارگردان با رويكردي خاص سر زبان ها انداختند. جيراني كه معمولا فيلم هايش را براساس واقعيات و پرونده هاي موجود مي سازد تاكنون حرف و حديث هايي را در حوزه سينما پديد آورده است.
بسياري از اهل فن، فيلم قرمز را نقطه عطف كارنامه جيراني مي دانند. جيراني كه معلوم نيست چرا به لحاظ نام گذاري فيلم هايش از جناب كريستف كيشلوفسكي پيروي كرده اين روزها مشغول فيلمبرداري آخرين ساخته خود است. اين فيلم كه ظاهرا هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ محتوا با ديگر ساخته هايش تفاوت هايي دارد با حضور چند چهره حرفه اي سينما در حال ساخت است. بر خلاف همه ذهنيت هايي كه درباره نام فيلم هاي جيراني وجود دارد اين فيلم بر اساس رنگ ها نام گذاري نشده بلكه، نام «سالاد فصل» را با خود يدك مي كشد. جيراني كه هم درمقام فيلمنامه نويس و هم كارگردان كار كرده است به لحاظ احاطه بر كار بسيار دقيق عمل مي كند واين امر شايد به اين دليل باشد كه او در زمان نوشتن فيلمنامه همه اجزاي كار را مي سنجد و برايش برنامه مي ريزد. ظاهرا قرار است كار فيلمبرداري آخرين ساخته جيراني به همين زودي ها تمام شود. اميدواريم سالاد فصل جيراني هم مانند ديگر فيلم هايش موفق و تماشاگرپسند از آب در بيايد.

آمريكايي بودن كار آساني نيست
007593.jpg
اين روزها خود را آمريكايي دانستن كار آساني نيست. بخصوص وقتي قرار است سوالاتي درباره موضوع اخلاق و همچنين قابل اعتماد بودن آمريكا را جوابگو باشيم. سوالاتي كه بر اثر ديدن عكس هاي شكنجه زندانيان عراقي مطرح مي شوند. عكس هاي مستندي كه درد را تا دورترين نقاط كره زمين به همراه برده است. اين بخشي از سخنانHarry Belafonte خواننده سياهپوست آمريكايي است.او كه اكنون ۷۷ سال دارد در مصاحبه اي با خبرنگار يك روزنامه آلماني در برلين مي گويد: «وقتي بوش از جنگ براي دموكراسي سخن مي گويد، جهان به ما مي خندد.>Belafonte از مبارزان قديمي حقوق سياهپوستان و از همراهانMartin Luther King بود و در پياده روي معروف مارش به سمت واشنگتن همراه با او شركت داشت.
در آمريكا سخنان اين خواننده قديمي با علاقه زياد دنبال مي شود. در آنجا او بيش از فقط يك خواننده است كه با ترانه هاي ايسلند در آفتاب و ماتيلدا به معروفيت رسيد. اقدامات او عليه تبعيض نژادي در آفريقاي جنوبي، عليه جنگ ويتنام، ديكتاتوري شيلي و همينطور مبارزه اش براي حقوق گرسنگان در آفريقا و بيش از ۱۷ سال فعاليت پيگير و همكاري نزديك با يونيسف براي بسياري شناخته شده است.
Belafonte حكومت فعلي آمريكا را به سختي مورد انتقاد قرار مي دهد و مي گويد كه در دوران اين حكومت فرهنگ انتقادي به نابودي كشيده شده است. او اضافه مي كند: «من تا به حال اين را نديده ام كه آمريكا تا اين حد مورد تنفر قرار گرفته شود.»
اين مبارز هنرمند در يك خانواده مهاجر جامائيكايي به دنيا آمد. او كه به عنوان سرآمد موسيقي و ريتم هاي جزاير كارائيبCalypso در موزيك معروف است، در تمام زندگي اش براي احقاق حقوق از دست رفته سياهپوستان و تبعيض نژادي مبارزه كرد. مخالفانش او را به عنوان درهم كننده موسيقي جاز وCalypso و موسيقي فولكلور مي دانند، ولي او به سنت آفرو آمريكايي موسيقي اش وفادار مانده و همچنان در جامعه محبوب است. در شروع سال هاي هشتاد با آلبوم «ما جهانيم» كه ميليون ها نسخه از آن به فروش رسيده است، او بر اين نكته تاكيد كرد كه موسيقي پاپ هم مي تواند مضمون سياسي داشته باشد.

مولن روژ
كار انفرادي ستارگان شرك۲
007599.jpg

صداي ستارگان شرك۲، اغلب در زمان هاي مختلف به طور جداگانه ضبط شد.
بنابراين جمع شدن آنها در روز گشايش جشنواره كن ، كنار هم ، را بايد اتفاق نادري به شمار آورد. فيلم كه براي تصاحب جايزه برتر جشنواره ، رقابتي تنگاتنگ را آغاز كرده از صداي كامرون دياز، مايك مايرز، ادي مورفي، آنتونيو باندراس، روپرت اورت و جولي اندروز بهره مي برد. مايرز كه به جاي غول سبز داستان صحبت كرده، مي گويد: كار انفرادي در شرك ۲ امتيازات خود را داشت بهترين مزيت براي من اين بود كه مي آمدم و مي رفتم بدون آنكه مجبور به دوش گرفتن باشم.
ازمسيح تا گلف
007602.jpg

جيم كاويزل، ستاره فيلم «مصائب مسيح» پس از پروژه طاقت فرساي مل گيبسون و تحمل واقعي تعدادي از تازيانه ها به منظور طبيعي جلوه دادن صحنه، قصد دارد تا در پروژه جديد، نقبي به دنياي سرگرم كننده گلف بزند.
هنرپيشه ۳۵ ساله،در جشنواره فيلم كن اعلام كرد فيلم بعدي او درباره بزرگان گلف جهان خواهد بود.
باب ديلان خسته نمي شود
007575.jpg

باب ديلان، از معدود باقي مانده هاي نسل قديمي و فرهيخته موسيقي ايالات متحده، اين روزها ترجيح مي دهد تا وقت خود را در استوديوهاي ضبط موسيقي نگذارند.
وي بيشتر عاشق تور گذاشتن و تماس مستقيم و نزديك با مردم است. علاقه مندان موسيقي گزنده وانتقادي ديلان، چند ماه گذشته را فرصت داشته اند تا حسابي دلي از عزا دربياورند و رو در روي او قرار گيرند.
ديلان با تور اروپا از فنلاند و سوئد گرفته تا انگلستان و فرانسه سرتاسر قاره سبز را زير پا گذاشت و گيتارش را به ترنم وا داشت. به تازگي نيز يك مجموعه با ۱۶ ترانه از آثار دهه شصت و هفتادي وي منتشر شده كه به نوبه خود جالب و شنيدني است.
سيل در سالن تئاتر
اجراي نمايش «كارولين يا تحول» در چهاردهم مي به علت خرابي بخشي ازتاسيسات ساختماني تئاتر يوجين انيل لغو شد.
007578.jpg

بازيگران ساعاتي پيش از آغاز نمايش مشغول تمرين بودند كه آب، سراسر سالن را در بر گرفت. داستان «كارولين يا تحول» در فضاي لوئيزيانا، سال ۱۹۶۳ شكل مي گيرد و ماجراي دختر خدمتكار سياهپوستي را روايت مي كند كه نزد خانواه اي يهودي به كار مشغول است.
اندك اندك، وي شم موسيقايي خود را به كار مي گيرد و تلاش مي كند آلام و مصائب خود را در قالب موسيقي بيان كند.
اين تئاتر كه با كارگرداني جورج . سي. ولف نمايش خود را از دوم مي آغاز كرده تاكنون نامزد دريافت شش جايزه توني شامل بهترين اثر موزيكال شده است.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |