جنگ عراق؛ شكست پاول از چني
باب وودوارد، محقق درخشان واشنگتن پست با ۷۵ شاهد كليدي از جمله بوش در مورد جنگ عراق گفت و گو كرده است. حاصل بررسي هاي او كتابي است به نام «طرح حمله» كه ۱۵ ماه منتهي به جنگ را روايت مي كند.
اولين باري كه او با بوش از احتمال وجود سلاح هاي كشتارجمعي عراق سخن گفتند، اظهار داشت: «تلاش خوبي است، اما اگر از اين مسئله چيز زيادي عايدتان شود واقعاً تعجب خواهم كرد.»
جورج بوش ديگر دوست ندارد براي بقيه تعريف كند كه يك مامور سازمان سيا به سراغش آمده و در مورد سلاح هاي كشتارجمعي در عراق با او صحبت كرده است. رئيس جمهور آمريكا هم مثل بقيه مردم دنيا به هيچ وجه از نتايج تحقيقات سرويس هاي مخفي اش مطمئن نبود؛ اما اين خود او بود كه از آنها خواست به بررسي اين مسئله بپردازند و سه ماه بعد هم جنگ عراق را به راه انداخت.
ماجرا به ۲۱ دسامبر ۲۰۰۱ برمي گردد و باب وودوارد در «طرح حمله» آن را روايت مي كند. وود وارد پس از گفت و گو با شخصيت هاي كليدي، داستان را از زوايه دولت آمريكا تعريف مي كند. به گفته او گزينه حمله نظامي به عراق مدت كوتاهي پس از حملات ۱۱ سپتامبر وجود داشت. در واقع روز ۲۱ نوامبر ۲۰۰۱ بوش از دونالد رامسفلد و ژنرال تامي فرانكس خواست كه به طرحي براي حمله فكر كنند.
طرح اوليه پنج هفته بعد ارايه شد و بقيه مسايل و بهانه هايي كه پيش آمد فقط صحنه سازي براي متقاعد كردن ديگران و به دست آوردن متحدان بود.
يك سال گذشت تا بوش تصميم قطعي اش را بگيرد و در ژانويه ۲۰۰۳ بالاخره تصميم نهايي گرفته شد. از زمان ارايه طرح اوليه تا اتخاذ تصميم اصلي، كبوترها و شاهين ها مدام براي هم قدرت نمايي مي كردند. شاهين ها به رهبري ديك چني آنطور كه شاهدان و همكارانش تعريف مي كنند، دچار تب صدام شده بودند. در واقع مي توان چني و طرفدارانش را طراح اصلي و معمار شماره يك جنگ عراق دانست كه اطرافيان بوش را نيز كاملاً تحت تاثير خود قرار داده بود.
اتاق كارش كه برخي از آن به عنوان «سلول» نام مي برند و برخي ديگر از مخالفانش آن را به «دفتر گشتاپو» تشبيه مي كنند، از نظر وودوارد يك دولت موازي حقيقي به شمار مي رفته است. كالين پاول رهبري كبوترها را بر عهده داشت و تمام تلاش خود را كرد تا رئيس جمهور را از خطرات احتمالي و پيامدهاي ناشي از حمله نظامي به عراق مطلع كند.
پاول حتي به بوش مثال هايي ارايه داد و عراق را به مغازه چيني فروشي تشبيه كرد. طبق قانون، در اين مغازه ها، هر چه كه بشكنيد به شما تعلق مي گيرد و پاول توضيح داد كه مالك چيني شكسته شدن ارزشي ندارد و بايد آن را دور انداخت.
با همه اين توصيه ها و مخالفت ها در نهايت اين خود پاول بود كه جام زهر را تا آخر سر كشيد. او در سازمان ملل حاضر شده و دلايلي قطعي حاكي از وجود سلاح هاي شيميايي در عراق ارايه داد. استدلال ها و دلايل مطرح شده، چيزهايي بودند كه خودش به هيچ وجه به آنها ايمان نداشت.
بوش وقتي اطلاع داد كه تصميم نهايي حمله به عراق را گرفته است، به نظر مي رسيد پاول مغموم و شكست خورده در برابر ديواري عظيم سرخم كرده است. بوش صراحتاً پرسيد: «در اين كار با من هستي؟» و پاول كه مثل هميشه مرتب و منظم و مطيع بود پاسخ داد: «تمام تلاش خود را مي كنم، بله، آقا. من از شما حمايت خواهم كرد. من با شما هستم.»
به اين ترتيب بود كه كبوترها از باز ها شكست خوردند و چني نشان داد چقدر با نفوذتر از پاول است.
منبع: لوپوئن
تشكر مايكل مور از بوش و چني
مايكل مور آمريكايي كه فيلم مستندش تحت عنوان فارنهايت ۱۱/۹ جايزه نخل طلاي كن را به دست آورده است در كنفرانسي مطبوعاتي اظهار داشت: «وقتي روي صحنه رفتم تا جايزه بگيرم، يادم رفت از تيم هنرپيشه هاي خودم تشكر كنم. حالا اگر بشود مي خواهم اين كار را بكنم. مي خواهم از جورج بوش، ديك چني، پل ولفوويتز و دونالد رامسفلد تشكر كنم.»
او با تمسخر در مورد صحنه محبت آميزي كه رامسفلد و چني در آن حضور داشتند گفت: «اين صحنه باعث شد اشك در چشمانم جمع شود.»
مور با لحن تمسخرآميزش ادامه داد: «اميدوارم وقتي بوش مشغول بيسكويت خوردن بود هيچ كس به او نگفته باشد جايزه را من برده ام.» او با اين حرف به ژانويه ۲۰۰۲ اشاره دارد كه در آن هنگام بوش در حال خوردن بيسكويت به مرز خفگي رسيد.