جمعه ۸ خرداد ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۳۹۲
index
روياهاي رونالدو پريم
003864.jpg
شيرين نجوان
«كريستيانو رونالدو مهاجم پرتغالي تيم، عامل اصلي پيروزي در فينال جام حذفي بود.» اين جمله الكس فرگوسن مربي اسكاتلندي منچستر يونايتد است. كسي كه توانست براي پنجمين بار اين جام را از آن خود و تيمش كند، وقتي با پيروزي تيم منچستر مقابل ميلوال جام نقره اي بين سرخ پوش هاي انگليسي به حركت درآمد، نگاه ها بيشتر از قبل به بازي و آنچه اتفاق افتاد متمركز شد و نتيجه آن نمايان شدن دوباره كريستيانو رونالد بود.
پس از پايان اين ديدار رودفان نيتسلروي كه توانسته بود دوگل به ثمر برساند به عنوان مرد برتر انتخاب شد ما زماني كه فرگوسن مقابل دوربين هاي خبري قرار گرفت از رونالدويي كه حين بازي ديده بود، تحسين كرد. «رونالدو توانست با انجام تكنيك هاي مخصوص به خودش بازي را با نشاط و شاداب كند. او با زدن گل اول شرايط را به طور كامل تغيير داد و...» فرگوسن ادامه مي دهد: «او براي تيم ما معجزه اي است كه اميد زيادي به وي بسته ايم.» پس از بيان چنين گفتاري از مربي مطرحي چون فرگوسن نگاه ها بار ديگر به طرف او خيره و بازار پيشنهادها و مذاكرات بالا گرفت. رونالدوي منچستر نه سياه پوست است و نه با زردپوش هاي برزيل نسبتي دارد.
او يك جوان ۱۹ ساله است كه با توجه به سن كمش تا كنون خوش درخشيده همين موضوع سبب شده است كه تمام صاحبنظران آينده اي درخشان را براي وي متصور شوند. رونالدوي جوان، وقتي تنها ۱۷ سال داشت در سال ۱۹۹۷ به باشگاه دي پرتغال پيوست. حضور او در اين باشگاه و علاقه و استعداد ذاتي اش، پايه ريزي استواري براي سال هاي آتي رقم زد. شركت در مسابقات باشگاهي در رده نوجوانان آنچه رونالدو را از ديگران متمايز مي كرد به رخ كشاند.
همه همتيمي هايش او را مهاجم اصلي تيم مي دانستند و معتقد بودند روند حركت بازي به وجود او بستگي دارد. گل هاي به ثبت رسانده وي و تكنيك هاي ويژه او در هر بازي سبب شدند كه رونالدو جلوه اي خاص پيدا كند. ديگر زمان آن رسيده بود كه استعدادهاي ذاتي اش در فضايي وسيع تر به بلوغ برسد. سال ۲۰۰۲ زمان ورود او به دنياي حرفه اي ها بود باشگاه ليسبون پرتغال فضايي بود كه كريستيانو را پرورش و سبب شكوفايي وي شد.
در اواخر اين سال پيشنهادهاي وسوسه انگيز رونالدو از راه رسيد و حالا او بايد تصميم مي گرفت؛ اين كه بماند و در كنار همتيمي هاي پرتغالي اش به اوج برسد و يا با تغيير فضا و شرايطي تازه به دستاورد بالاتري نايل شود. وقتي پيشنهاد وسوسه انگيز ۲۴۴/۱۲ ميليون يورويي از سوي باشگاه بنامي چون منچستر از راه رسيد، تصميم رونالدو نيز گرفته شد. چنين مبلغ پيشنهادي در رده نوجوانان يك ركورد جهاني به حساب مي آمد.
اقبال با كريستيانو همراه شده بود و او بايد به سوي باشگاه شياطين سرخ سفر مي كرد. سال ۲۰۰۳ زمان آشنايي او با فرگوسن بود. آشنايي وي نقطه پرتاب او به غايت آرزوهايش شد. پس از ورود او به تيم مطرح انگليسي تفاوت هاي بارز سبك و شرايط باشگاه با آنچه در وطنش ـ پرتغال ـ وجود داشت كمي او را به حاشيه كشاند. اما باشگاه يونايتد هيچگاه از خريد او پشيمان نشد.
در تحليل هاي انجام شده بر بازي هاي او آنچه به دست آمد اين بود كه وي از برترين تاكتيك هاي لازم برخوردار است و ويژگي هايي چون قدرت دريبل زني، سرعت بالا و توانايي استفاده از دو پا و همچنين روحيه جوان و شاداب او عواملي بودند كه سبب شدند كريستيانو بتواند در باشگاه قدري چون يونايتد بقا داشته باشد.
طي اين مدت باشگاه به اين نتيجه رسيد كه هماهنگي او در يونايتد به عنوان تيمي انگليسي به آساني ميسر نخواهد شد و راه درازي تا به بار نشستنش  وجود دارد. اما ديدار نهايي جام حذفي انگليس كه روز شنبه گذشته برپا شد چهره واقعي رونالدو را به نمايش گذاشت.
در اين روز او توانست تمام آنچه كه در اين مدت با خود به همراه داشت، بالفعل كند و يك گل تاريخي نيز به ثمر برساند. فرگوسن كسي كه مدت يك سال به انتظار شكوفايي رونالدو نشست و به توانايي هاي وي اعتقاد داشت، مي گويد: «اين بازيكن ۱۹ ساله تنها كسي است كه توانسته توقعات من را برآورده كند. من مطمئن هستم كه وي در سال هاي آتي به بهترين بازيكن اروپا تبديل خواهد شد.» همچنين اضافه مي كند: «بايد اين موضوع را پذيرفت كه از فوتبال پرتغال به دنياي فوتبال انگليس واردشدن كار آساني نبود. من از صميم قلب از حضور كريستيانو در اين فصل خوشحالم.» فرگوسن رونالدو را جواني باهوش و داراي ذهني قوي مي داند و معتقد است اين دو فاكتور قبل از هر عامل ديگري به او كمك خواهد كرد.
در چنين شرايطي همه چيز بر وفق مراد رونالدو است؛ تاييد فرگوسن، شهرت و موفقيت حالا تنها بايد بهترين تصميم ها گرفته شود تا با شرايطي مطمئن پيش به سوي آينده درخشان خود رود. تا قبل از فينال جام حذفي انگليس احتمال آن مي رفت كه رونالدو قصد ترك منچستر كند اما درست زماني كه طبق پيشگويي ها فينال به نفع يونايتد به اتمام رسيد، الكس فرگوسن در مصاحبه اي اعلام كرد: «در فصل آتي شرايط براي تاختن مهياست. در طول اين مسابقات رونالدو و درن فله چر را تا حد مطلوب به شرايط ايده آل رساندم و حالا زمان بهره وري از آنهاست.»
مربي زبردستي چون فرگوسن به راستي مي داند كه چه مي خواهد و قصد رسيدن به كجا را دارد؟ او مي داند كه پرورش جواني ۱۹ ساله همچون رونالدو چه تحولي در بطن فوتبال باشگاهش ايجاد خواهد كرد و اين تحول تا چه اندازه عمق و قدرت دارد بنابراين تا حد زيادي آينده كريستيانو رونالدو در كنار استادي چون فرگوسن قابل پيش بيني است: تنها ستاره شدن.

بوندسليگا و مردان نا تمام
003867.jpg
يازده ونيم ميليون تماشاچي يعني سي وهفت هزار نفر در هر بازي در استاديوم هاي فوتبال آلمان جاي گرفتند تا مسابقات بوندس ليگا دنبال شود. حالا قهرمان و ناكام ها مشخص و نقل و انتقالات آغاز شده است. مسابقات اين دوره بعد از سال ها به پرگل ترين دوره از زمان هاي طي شده تبديل شد. تيم هاي باشگاهي آسمان توانستند ۹۰۰ گل در اين ليگ به ثبت برسانند كه رقمي قابل توجه است. مربي هاي مطرح اين دسته از مسابقات كه در طول نتايج به دست آمده مورد تحليل قرار گرفته شامل: توماس شاف - مربي تيم وردربرمن، اوتمار هيتسفلد - مربي بايرن مونيخ، فليكس ماگات - مربي اشتوتگارت و چند تن ديگر بودند.
شاف با پشت سر گذاشتن دوراني طلايي در سمت بازيكن باشگاه و آگاهي كامل از شرايط موجود به هماهنگي مهره هايش پرداخت. او كسي بود كه ۲۶۲ بازي براي برمن انجام داد بارها مزه قهرماني در ليگ هاي مختلف را چشيده بود. مربيگري او از نوجوانان برمن آغاز و به جوانان رسيد. بنابراين وي به مربي آگاهي تبديل شد كه باشگاه و تيمش را از هر جهت به خوبي مي شناخت و باور داشت. آيلتون بهترين گلزن بوندس ليگا، او را چنين توصيف مي كند: «او مربي سخت كوش و صبور ماست و به معناي واقعي قابل ستايش.» شاف توانست وردربرمن را به صدر جدول بوندس ليگا برساند. از طرفي بسياري از تحليلگران معتقدند حضور كلاوس آلوفس مدير ورزشي باشگاه به عنوان تكميل كننده او نقش بسيار مهمي در موفقيت برمن داشته است. آلوفس نيز سال ها در سمت بازيكن توپ زده و با شرايط فوتبال در خارج از آلمان نيز به خوبي آگاه بود و همين نتيجه در انتخاب و خريد بهترين ها بسيار موثر بود. مهره هاي منتخب از طرف آلوفس و هماهنگي از سوي  شاف، حالا ديگر هيچ چيز كم نبود جز قهرماني وردربرمن كه در انتهاي فصل شاهد آن بوديم.
- نظرات مشتركي درباره اوتمار هيتسفلد و توانايي هاي بي حد و اندازه اش وجود دارد. كارنامه موفق او و پيروزي در جام هاي متوالي جايي براي بحث باقي نمي گذارد. اما در بوندس ليگا چه پيش آمد؟ تيم مونيخ توانست نايب قهرماني اين دسته از مسابقات را از آن خود كند و از طرفي به ليگ قهرمانان صعود كرد. با تمام اين اوصاف فصل آتي از تغيير و تحولات اساسي در اين تيم خبر مي دهد. هيتسفلد بار سفر را در مسابقه مقابل فايبورگ بست و با تمام هوادارانش خداحافظي كرد. با ترك وي احتمال رفتن دايسلر و ليزارازو نيز قوت گرفت. جانشين انتخاب شده براي مونيخي ها كسي جز فليكس ماگات، مربي تيم اشتوتگارت نيست. اين كه ماگات در فصل آتي چه خواهد كرد قابل پيش بيني است اما بهتر است كه تا اين حد بدبين نباشيم.
- در اين فصل به ماگات مربي بي انديشه لقب دادند. او پس از دريافت پيشنهاد مربيگري از سوي مونيخ در مدت زماني كوتاه پاسخ مثبت خود را اعلام كرد. تيم اشتوتگارت در آن زمان در مراحل حساسي از جدول به سر مي برد. به همين منظور با عدم توجه مربي روبه رو و به سمت متزلزل شدن پيش رفت و نتيجه همان بود كه اشتوتگارت به رده چهارم سقوط كند و نااميد به سمت جام يوفا روانه شود. حالا ماگات قصد سفر به سوي مونيخ را دارد. آيا هماهنگي مردان بايرن كاري است كه ماگات از عهده آن برخواهد آمد؟ چه عاملي انگيزه حضور او در مونيخ و ترك اشتوتگارت شد؟ شايد براي هر يك از اين سؤال ها دهها تحليل وجود داشته باشد اما آنچه مسئله است آن است كه به او لقب مربي بي فكر دادند. آيا او با اين خصلت به مونيخ روانه خواهد شد؟ با اين وجود نتيجه فصل آتي جالب توجه است.
منبع: Sporting life

خبر
انتخاب سرمربي در اختيار پروين
هفته كه آغاز شود، مي توان فهميد كه آينده نيمكت پرسپوليس چه خواهد شد. اين روزها همه در مورد اين كه چه كسي روي نيمكت مي نشيند بحث و اظهارنظر مي كنند. يكي مي گويد سرمربي ايراني است و ديگري معتقد است خارجي باشد بهتر است. از سوي ديگر ونيكو ظهر روز چهارشنبه به باشگاه رفت تا با جعفر كاشاني ملاقات كند. رئيس سازمان فوتبال حدود سه ساعت با سرمربي و همكارانش صحبت كرد ولي  نتيجه قطعي حاصل نشد.
پورمحمدي رئيس جديد هيات مديره دلش مي خواهد پيوس سرمربي تيم شود، زادمهر هم دلش با پروين است اما هيچ كدام آنها و ديگران تصميم گيرنده نهايي نيستند. اين كاشاني است كه حرف آخر را در اين مورد مي زند. او هم علاقه مند است در ابتداي كار، پروين را براي سمت مديرفني با اختيارات كافي به پرسپوليس بياورد. در اين صورت به زودي پروين به پرسپوليس برمي گردد اما نه روي نيمكت. به او اختيار داده خواهد شد كه سرمربي آينده را تعيين كند. در اين صورت او موظف است مربي اي را بياورد كه لااقل برايش حفظ آبرو كند. پس سرمربي  آينده پرسپوليس را هيچ كدام از گزينه هايي كه فكر مي كرديم انتخاب نمي كنند بلكه پروين مجري اين كار خواهد بود. اين همان چيزي است كه پروين سال گذشته از غمخوار مي خواست ولي به او داده نشد. مذاكرات اوليه براي بازگشت پروين آغاز شده و نتايج اين مذاكرات مثبت ارزيابي شده است.

مقابله با آشوبگري فوتبال
دولت هاي پرتغال و انگليس تمهيدات ويژه اي براي پيشگيري از سفر اغتشاش طلبان براي تماشاي مسابقات فوتبال جام يورو ۲۰۰۴ در نظر گرفته اند.
به گزارش شبكه تلويزيوني اسكاي نيوز، تاكنون فوتبال دوستان انگليس ۱۰ هزار بليت مسابقات فوتبال اروپا را از مجاري قانوني خريداري كرده اند.
در كنار اين مسئله پيش  بيني مي شود حدود ۶۰ هزار تماشاچي انگليسي از اين مسابقات ديدن كنند.
۲۱۸۸ آشوب طلب انگليسي فوتبال هم اكنون از تماشاي هرگونه مسابقات داخلي و خارجي منع شده اند و گذرنامه آنان پنج روز پيش از شروع مسابقات از آنها گرفته خواهد شد. علاوه بر بررسي دقيق گذرنامه در فرودگاه ها براي پيشگيري از سفر آشوب طلبان به پرتغال، نصب دوربين هاي ويژه براي شناسايي آشوب طلبان پيش از خروج از انگليس از ديگر اقدامات به شمار مي آيد.
دولت پرتغال نيز براي پيشگيري از سفر آشوب طلبان اقداماتي براي زيرنظر داشتن ۵/۱ ميليون نفري كه از اين مسابقات ديدن مي كنند اتخاذ كرده است. بازرسي دقيق همه ورود و خروج ها و هشدار بر برخورد شديد با متخلفان از جمله اين اقدامات به شمار مي آيد تا مسابقات در فضايي آرام و بدون درگيري برگزار شود.

پليس پرتغال مقابل آشوبگران
پليس پرتغال براي مقابله با آشوبگراني كه سعي در برهم زدن مسابقات فوتبال اروپا دارند آموزش ويژه مي بيند.
به گزارش شبكه تلويزيوني بي بي سي، پليس پرتغال با بازسازي صحنه هاي آشوبگري سعي دارد به نيروهاي خود تفاوت بين تماشاگران هيجان زده از مسابقه و آشوب طلبان را بياموزد. پيش تر نيز براي جلوگيري از ورود تماشاگران اغتشاش طلب به اين كشور اقداماتي صورت گرفته است.

بازگشت حيدريان به ايران
محمدرضا حيدريان كاپيتان تيم ملي فوتسال ايران كه در تيم چكانو ايتاليا بازي مي كند ديروز به تهران بازگشت.
حيدريان پيش از ترك ايتاليا با ابراز رضايت كامل از عضويت در باشگاه چكانو گفت: در اين مدت چند باشگاه فوتسال سري (آ) ايتاليا از من دعوت كرده اند تا در تيم هاي آنها بازي كنم اما به اصرار مربي و مسئولان چكانو براي ادامه همكاري با آنان و رضايت خود من از اين تيم تصميم گرفتم در فصل آينده نيز در همين باشگاه بمانم. حيدريان درخصوص سطح فوتسال ايتاليا گفت: فوتسال در اين كشور از نظر قدرت بدني بسيار بالاست.
حيدريان گفت: اواخر ماه جولاي آينده به ايتاليا باز خواهد گشت.

المپياد دانشجويي و داوري
دبير هيات فوتبال استان اصفهان گفت: سه كوبل از داوران اصفهان ديدارهاي فوتبال المپياد دانشجويان كشور را قضاوت مي كنند.
حسن آقاجان افزود: اين تصميم چهارشنبه در نشست مسئولان هيات فوتبال اصفهان با مسئولان برگزاري المپياد دانشجويان كشور در دانشگاه صنعتي اصفهان اتخاذ شد.
وي تعداد داوران اين رقابت ها را چهار كوبل سه نفره اعلام كرد و گفت: يك كوبل از داوران تهران نيز در اين المپياد حضور دارند.
به گفته وي در اين نشست همچنين حسين خوشخوان به عنوان ناظر ديدارهاي فوتبال المپياد دانشجويان كشور برگزيده شد.
هفتمين المپياد ورزشي دانشجويان كشور مردادماه به ميزباني دانشگاه صنعتي اصفهان برگزار مي شود.
رقابت هاي فوتبال اين المپياد در زمين چمن دانشگاه صنعتي اصفهان و ورزشگاه تختي خميني شهر برگزار مي شود.

يادداشت
معجزه مرده است
اشكان نعمت پور
روزي كه غمخوار با داعيه فوتبال علمي پا به پيروزي گذاشت و براي اثبات رويكرد انتزاعي اش، چارت سازماني را به رخ كشيد، خيلي ها سخنان او را به سخره گرفتند و مدير پرهياهوي قرمزها را واجد شرايط لازم براي «شناي خلاف جهت آب» ندانستند.
غمخوار اما، همچنان در تقلاي دگرگون ساختن پرسپوليس بود ـ يا دست كم اين طور نشان مي داد ـ و زدودن هر خاطره اي از گذشته، تا «دانش» را جايگزين «سنت» كند و از مجموعه چند بازيكن و امكاناتي اوليه، يك «باشگاه فوتبال» بسازد... و در نهايت همان چرخه اي را طي كرد كه بگوويچ از هياهو و جست وخيز بازي با پگاه تا تشويش و حزن جدال با استقلال اهواز در آزادي، پشت سر گذارده بود.
نكته اي كه غمخوار و البته مرد كروات از ياد بردند، اين بود كه هرگز نمي توان بي داشته هاي گذشته بدون شالوده اي استوار از سنت، بنايي مستحكم را بنا كرد و عرصه اي نو را به تجربه دريافت؛ همان گونه كه اين زوج شكست خورده، هيچگاه نتوانستند آثار تنش زاي دوره هاي پيشين را از ميان بردارند و بي هيچ دغدغه اي راه خود را در ميان موفقيت بگشايند.

عاملي كه بر مصايب بگوويچ در پيروزي افزود، گام نهادن در راهي بود كه بلاژويچ با درايت آن را رفته بود، با اين تفاوت كه بلاژويچ با بهره جستن از هنر كاريزماي فوق العاده خود ـ صرفنظر از تمام عصبيت هايش ـ مي توانست خبرنگاران را اغوا كند اما بگوويچ نه چهره و اطوار شيرو را داشت و نه تبحر سخنوري او را. به همين دليل هرگز نتوانست رسانه ها را با خود همنوا كند و دايم طعم تند انتقاداتشان را به جان مي خريد تا با گرفتار آمدن در بند حاشيه ها، تمركز روي نكات فني را از دست بدهد و به ورطه هايل شكست سقوط كند.

شايد تمام كاستي هاي بگوويچ به ماهيت سرشت او باز مي گشت و دست آخر در توان فني اش مستحيل مي شد و به چشم نمي آمد، اما ضعف هاي مديريتي پيروزي بود كه اين كمبودها را برجسته تر كرد و هرگز نتوانست پرسپوليس را حتي به سايه يك باشگاه منسجم تبديل كند.
در حقيقت تيم مديريتي غمخوار هرگز نتوانست سياقي را به كار گيرد كه حاصلش، پرورش سيستماتيك نوجوانان و تبديل آنها به بازيكناني برجسته شود تا پرسپوليس، نه تنها يك تيم، كه مجموعه اي بازيكن پرور باشد و به اتكاي غناي داشته هاي خود، برنامه اي درازمدت براي فتح آسيا طرح كند.
واقعيت تلخي كه چهره مي كند، ناكامي پيروزي در سال هاي گذشته است و اگر غمخوار به جاي وعده هاي بيهوده و پوشالي، حقيقتي را ترسيم مي كرد كه مبنايش ياري رساندن به بگوويچ در شناسايي استعدادها، پرورش آنها و موفقيتي ديررس اما ممكن بود، پرسپوليس هيچگاه ـ يا حداقل كمتر ـ دچار جنجال نمي شد و خيلي ها تا رسيدن روز موعود، صبرپيشه مي كردند. مهمي كه الكس فرگوسن در منچستر يونايتد ـ در سطحي بالاتر ـ از پس آن برآمد و توانست با به بلوغ رساندن نسلي طلايي، نام شياطين سرخ را بر سر زبان ها بيندازد.
هيچ حادثه تلخي روي نمي داد اگر مرد كروات مانند فرگوسن نام تك تك بازيكنان نوجوان باشگاه را مي دانست و بر پرورش قابليت هايشان نظارتي مستقيم مي داشت. حالا پرسپوليس يك مربي توانا اما سردرگم را روي نيمكت دارد كه هواداران تنها به سبب خاطره ها، عليه اش برآشفته اند و او هنوز نمي داند با تيمي كه قابليت قهرماني ندارد و در عوض امكان فعاليت زيرساختي را هم براي او در رسيدن به كاميابي هاي آينده فراهم نمي آورد، چه بايد بكند. دست كم پرسپوليس «طور»ي نيست كه در آن معجزه رخ دهد.

حالا همه به دنبال ايجاد تغيير در ساختار باشگاه هستند و دليل مي آورند و اشكال مي تراشند كه بايد از راس هرم، اصلاحات را آغاز كرد و مديريت باشگاه را دگرگون كرد تا پرسپوليس قهرماني ايران را به چنگ آورد. اما مشكل اين جاست كه قرمزها در يك بستر فرهنگي جان گرفته اند كه زيربناي غالب فوتبال ماست و رويكرد همه بر آن بنا شده تا اين بستر ويران نشود، تغيير مديريت تنها روساخت را عرض مي كند و بر شالوده تباه شده فوتبال هيچ خللي وارد نمي كند. عوض كردن مديران تنها به جابه جا شدن چهره ها و شعارهاي جديد بيهوده منتهي مي شود و يك سال بي حاصل ديگر. در نهايت هم، اهداف مديران پرسپوليس - از هر قماشي كه باشند - به فتح ليگ ايران و بقاي خودشان و نه پرورش نسلي نو و فتح قله هاي آسيا محدود مي شود.

مي توان در تمام اين نوشته، تنها واژه «پرسپوليس» را برداشت و اسم يك تيم ديگر ايران را گذاشت، فرق چنداني هم نمي كند. به همين سبب است كه مسير فوتبال ايران به قالب «عقبگرد» درآمده.

موناكو
جايي كه شكست معني مي شود
پيروزي به سبك اژدها
003933.jpg
ستاره فينال چهل و نهمين جام قهرماني باشگاه هاي اروپا مرد ميانسال خوش تيپي بود كه براي ايفاي نقش جيمزباند هيچ چيز كم ندارد. مردي كه خصوصيات ظاهري جود لاو و پيرس برازنان را يكجا دارد. مردي كه همه چيزش بوي تازگي مي داد. او در عرض دو سال همه اروپا را از روي نيمكت پورتو تحت تاثير خود قرار داد. بزرگان را به زانو درآورد و كاري كرد كه ميلياردرهاي جهان فوتبال برايش صف بكشند. او در آخرين شب اين نمايش بي نظير، كم نقص و افسانه اي آرام و مطمئن به دامي براي شاهزاده نشين فرانسوي چيده بود، نگاه كرد. فينال در ورزشگاه مدرن آرنا با آن سقف عجيب و غريب و زمين بهت آورش يك صحنه اي مهيا بود. از آن طرف تكنسين هاي تصويربرداري سنگ تمام گذاشته بودند، گردش هاي ۱۸۰ درجه اي دوربين حول محور بازيكنان او كه سه بار موناكوي خسته را داغان كردند گوشه اي از ابهت نمايش او بود. او مانند بروس لي از باشگاهي به نام اژدها وارد شد و با ضربات غير قابل پيش بيني همه را در اين حيرت گذاشت كه ضربه ها را از كجا مي خورند. در فيلم اژدها وارد مي شود بروس لي جمله اي طلايي را بر زبان مي آورد. هيچ وقت روش مبارزات را براساس نقطه ضعف هايت بنا نكن. يك توجه بديهي اما كارساز. چرا كه بازنده ها هميشه آن جايي مي بازند كه از آن جا مي ترسند و مورينيو، بگذاريد تمام و كمال بگوييم آقاي خوزه مورينيو همان كاري را كرد كه بروس لي در اتاق آينه ها كرد. آنقدر بزرگ بازي كرد آنقدر غول آسا ظاهر شد كه رقيب بر باخت خود ايمان آورد. آن وقت برگ
003936.jpg
برنده اش را رو كرد. يك روس كوتاه قامت كه يك پاس گل داد و يك گل زد تا نتيجه ۳ بر هيچ به نفع پورتو كار موناكو غول كش را تمام كند. مورينيو خيلي زود جشن قهرماني را ترك كرد. پس از آن كه پيرمردي از يوفا به همه يك مدال داد او ابتدا در ميان غوغاي بازيكنانش ايستاد. با آنها شادي كرد. اما همين كه ديتور بايا كاپ رويايي را از دستان همان پيرمرد گرفت. بروس لي آرام و بي سروصدا در حالي كه مدال را از گردنش جدا كرد از ميان هجوم عكاسان خودش را كنار كشيد، نمي دانيم چه گفت، شايد زيرلب زمزمه مي كرد: «بگذار بچه ها خوش باشند»
قهرمان صحنه را ترك كرد و شبكه ها پشت سر هم تصوير گل ها را تكرار مي كردند.
بوي تغيير، بوي تازگي و بوي تفاوت همه جا را گرفته است.
حالا ديگر در شب بي ستاره ها يك مرد كت و شلوارپوش بدون اسلحه و شمشير ستاره مي شود و مثل قهرمانان تنها صحنه را ترك مي كند. حتي خبر كهنه پيروزي ۳ بر هيچ پورتو بر موناكو با گل هاي دو برزيلي و يك روس هنوز بوي تازگي مي دهد. دوران تازه اي در فوتبال آغاز شده و اژدها وارد شده است.

باخت در كمتر از ۶ ثانيه
003942.jpg
همه چيز در پيست محبوب مسابقات فرمول يك آماده بود، مهمانان و تماشاگران كه براي ديدن اين مسابقه هزينه هاي زيادي كرده بودند تا در خيابان، هتل ها و كشتي هاي توريستي لنگر انداخته عبور جت هاي خياباني را از جاده ها و خيابان هاي موناكو بينند، در انتظار ثبت ركورد شيرين ديگري بودند. مهمانان ويژه اي كه از سراسر دنيا به موناكو آمده بودند، همگي انتظار پايان مسابقه  و انداختن عكس يادگاري با «قهرمان»پيست ۷۷ دوري مونت كارلو را مي كشيدند، نوآمي كمپبل مدل مشهور انگليسي، رومن آبراموويچ ديوانه ميلياردر روسي، ليونل ريچي ستاره مشهور آمريكايي، ژان آسي قهرمان پيشين مسابقات فرمول يك و كورا شوماخر، همگي انتظار داشتند كه با افسانه مسابقات فرمول يك پس از ثبت يك ركورد ديگر عكس يادگاري بيندازند، اما كسي كه پس از مسابقه بايد با او عكس مي انداختند، راننده اي سربه زير و آرام به نام يارنو ترولي بود
«من واقعاً منتظر آخر هفته بعد هستم هنگامي كه در نوئر برگرينگ Nuerburgring يكي از پيست هاي مورد علاقه ام خواهد بود.» اين جملات را هنگامي مايكل شوماخر به خبرنگاران مي گفت كه مي شد عمق تاثر و تاسف وي را از اين بدشانسي به راحتي در چهره اش مشاهده كرد. او در اين مسابقه قصد داشت نام خود را براي هميشه جاودانه كند. او مي خواست ركورد سال ۱۹۹۲ نايجل منسل كه پنج مسابقه اول آن فصل را قهرمان شده بود بشكند. همچنين مي خواست ركورد آيرتون سنا، راننده فقيد برزيلي كه شش بار قهرمان پيست موناكو شده بود با هفت بار قهرماني در اين پيست لوكس و دوست داشتني به نام خود ثبت كند. او همچنين اگر در اين مسابقه قهرمان مي شد با سه قهرماني در آخر فصل گذشته و شش قهرماني در ابتداي اين فصل مي توانست به نوعي با ركورد آلبرتو آسكاري كه درسال ۱۹۵۲ درست برعكس او در شش مسابقه آخر فصل و سه مسابقه ابتداي فصل بعد قهرمان شده بود، برابري كند. اما گويا همه چيز دست به دست هم داده بود تا «شومي» نتواند افسانه قهرماني اش را بلند آوازه تر كند. شايد دليل اين ناكامي خود او بود، او در مسابقات تمريني شنبه ۲۴ ماه مه در رديف چهارم استارت لاين (خط شروع مسابقه: اين خط براساس ركوردهاي ثبت شده رانندگان در روز قبل از مسابقه كه جايگاه آنها را در روز مسابقه مشخص مي كند چيده مي شود، روز قبل از آن هم رانندگان يك بار براي آشنايي با پيست در آن رانندگي مي كنند) قرار گرفت، يعني بدترين جايگاه او در اين فصل. با اين حال همه چيز به خوبي پيش مي رفت، فرناندو آلونسو (هم  تيمي يار نوترولي در رنو)، مايكل شوماخر و پابلومونتويا راننده كلمبيايي تيم بي ام و و ويليامز و همكار برادر مايكل سه راننده اول مسابقه بودند. همه چيز به خوبي پيش مي رفت تا اين كه آنها به تونل، يكي از سخت ترين گلوگاه هاي پيست موناكو رسيدند. (بدنيست بدانيد پيست موناكو در واقع هم سطح معابر و خيابان هاي موناكو است و اين تونل  همان تونلي است كه روزهاي عادي هزاران ماشين معمولي و تاكسي از آن عبور مي كنند با اين تفاوت كه رانندگان آنها شوماخر و منتويا نيستند.) شوماخر خود در اين مورد اين چنين گفته است: «ما همان كاري را مي كرديم كه هميشه پشت سر ماشين هاي جلويي انجام مي دهيم. ترمزها را چك مي كنيم و سرعت را پايين مي آوريم.» او سپس با ناراحتي گفت: «ما هميشه اين كار را مي كنيم ولي هيچ وقت تصادف پيش نمي آيد.» اما اين بار اتفاق افتاد، تصادفي كه اميدها را براي برپايي جشن ركورد شكني «شومي» فرو نشاند.
«من به شدت ترمز كردم و ديدم كه در حال برخورد به پشت ماشين او هستم به همين خاطر ماشين را منحرف كردم و وقتي كه اين كار را انجام مي دادم شوماخر هم دقيقاً به همان سمت منحرف شد. مونتويا تصادف را اينگونه توجيه كرد. در اين كه مونتويا راننده جسوري است به دليل حضور در مسابقات ناسكار ايندياناپوليس آمريكا شكي نيست، اما آيا جسارت و سرعت بيش از حد او تنها عامل اين تصادف بود؟ خيلي ها افكار منفي زيادي در اين مورد داشتند، اما در دنياي حرفه اي مسابقات فرمول يك هيچ جايي براي اين افكار و كارها وجود ندارد. شايد عامل مهم ديگر بدشانسي قهرمان پنج دوره مسابقات سالانه فرمول يك باشد. به هر حال با كنار كشيدن (Knock out) شوماخر، رانندگان ديگر فرصت يافتند تا به قهرماني در پيست موناكو دست يابند و اين يارنوترولي بود كه توانست به عنوان تنها نماينده رنو (آلونسو هم به دليل تصادف ناك اوت شد)، ۷۷ دور مسابقه را در كمترين زمان ممكن بپيمايد به ميزان يك ساعت و ۴۵ دقيقه و ۴۶ ثانيه بپيمايد و عنوان قهرماني را به خود اختصاص دهد و بتواند پس از ۲۲ سال اولين ايتاليايي فاتح مسابقه موناكو شود. «واقعاً شگفت انگيز است من توانستم برنده شوم. زيرا موناكو بهترين پيست دنياست و هر كسي شايستگي برنده شدن در آن را ندارد. ترولي سر به زير و خوشحال در حالي اين جملات را مي گفت كه به راحتي غرور را مي شد در صورتش مشاهده كرد. پس از او جنسون باتن انگليسي كه رقابتي سخت و تنگاتنگ با او داشت دوم شد و نفر سوم همتيمي شوماخر يعني روبنس با ريچلوي برزيلي بود. زمان هاي ثبت شده توسط آنها به ترتيب ۰۸۹/۴۷: ۱ و ۳۶۷/۴۷: ۱ بود.
در جدول كلي مسابقات در پايان شش مرحله فراري با ۸۸ امتياز اول، رنو با ۵۲ امتياز دوم، بار هوندا با ۴۰ امتياز سوم و بي ام و ويليامز با ۳۵ امتياز سوم هستند. در رده بندي رانندگان هم مايكل شوماخر با ۸۸ امتياز اول، باريچلو با ۳۸ امتياز دوم، باتن با ۳۲ امتياز سوم و ترولي با ۳۱ امتياز چهارم هستند.

ورزش
هفته
جهان
پنجره
حوادث
ماشين
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |