چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۰۲
مصاحبه با حسن قشقاوي
ما محرم نظام هستيم
008235.jpg
محمد حسن روزي طلب
بخش اول
اشاره؛ حسن قشقاوي عضو مؤثر كميسيون سياست خارجي و امنيت ملي مجلس ششم بوده است.
هر چند نگاه او به روزنامه ها زياد مثبت نيست ولي در مورد همشهري استثناء قائل است. با او در مورد عملكرد كميسيون سياست خارجي و امنيت مجلس ششم به گفت وگو نشستيم. دغدغه اصلي او امنيت ملي و علاقه اش به مسائل سياست خارجي است .او براي ما گفت كه مداخلات روزنامه نگاران در سياست را نمي پسندد و اين كه كميسيون بايد در مورد مسائل ،كار تخصصي مي كرد. اين مصاحبه را بخوانيد.
* هر جا كه اكثريت مجلس ششم، در مقام بيان عملكرد مجلس برمي آيد اولين نكته اي كه به آن اشاره مي شود، دخالت مجلس در مسائل سياست خارجي است. نظر شما در اين باره چيست؟
- ببينيد، اصولاً  جهت گيري هاي هر مجلس قبل از آن كه به خود مجلس و وضعيت سياسي آن مربوط باشد به ميزان علائق نمايندگان مجلس برمي گردد. درباره اين موضوع هم دقيقاً  مسأله به همين گونه است. يعني آن چه كه تعيين كننده است، گرايش كلي مجلس نيست. چون حدود اختيارات مجلس در قانون اساسي روشن و واضح است و در ادوار مختلف تفاوتي ندارد ولي افراد و نماينده ها بسيار تأثير گذارند. در اين دوره هم چون افرادي مثل من يا خانم كولايي و آقايان بروجردي و دكتر جلالي و يا خود آقاي ميردامادي تبعاً  به اعتبار سوابق گذشته مان، علاقه مان به مسائل سياست خارجي زياد بود.به هر حال بقيه اعضاي كميسيون ما هم كم و بيش در بحث هاي سياست خارجي هم حضور داشتند كه آن هم به يك اندازه نبود. يك عده علايق دفاعي و امنيتي داشتند و بعضي علايقشان در حوزه شوراها و امور داخلي بود.من در دور چهارم هم نماينده و عضو كميسيون سياست خارجي بودم. رئيس كميسيون آقاي دكتر روحاني بود و نايب رئيس اش آقاي محمد لاريجاني بود. دوستان ديپلمات هم در آنجا حضور بيشتري داشتند مثل آقاي سبحاني نيا، رجايي خراساني و ساداتيان.
به هر حال اين موضوع به جناح هاي سياسي ربطي ندارد، بلكه به علائق و شاكله شخصيتي نمايندگان مربوط است.
* آقاي قشقاوي، چرا قوي ترين افراد مجلس ششم چه از اكثريت و چه از اقليت در كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي جمع شدند؟
- در اواخر دوره مجلس پنجم، نمايندگان تصميم به تجميع كميسيون ها گرفتند و كميسيون هاي امنيت ملي و سياست خارجي تركيب شدند و زماني كه مجلس ششم تشكيل شد، شاكله كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي شكل گرفته بود. به هر حال چهار وزارتخانه مهم، زيرمجموعه اين كميسيون بود.
وزارتخانه هاي دفاع، اطلاعات ،امور خارجه و كشور و كل نيروهاي مسلح و نيروي انتظامي، سپاه پاسداران و ارتش، به اضافه شوراها. تبعاً كساني كه به اين حوزه ها علاقه مند بودند، تمايل داشتند در اين كميسيون حضور داشته باشند. بويژه دوستان اكثريت اين تمايل را داشتند. چون جهت گيري اصلي اصلاح طلبان توسعه سياسي بود، احساس مي شد، لنگرگاه اصلي طرح ها و لوايح در جهت توسعه سياسي همين كميسيون است. لذا متقاضي عضويت در كميسيون امنيت ملي بسيار زياد بود. من شنيدم در دوره هفتم هم متقاضي براي اين كميسيون بسيار زياد است.
* به نظر شما، در مجلس ششم كميسيون امنيت ملي به عنوان مرجعي براي كاهش تنش هاي سياسي، اين نقش را چگونه بازي كرد؟ منتقدين اين كميسيون بر اين باورند كه كميسيون امنيت ملي هر گاه در يك موضوعي وارد مي شد، به جاي تنش زدايي، جنجال و تنش بيشتري را به جامعه وارد مي ساخت و ماجراي آن طلبه قمي را مثال مي زدند كه گفتند دزديده و شكنجه شده و بلافاصله كميسيون امنيت ملي واكنش نشان داد و بعدها هم مشخص شد كه كل مسأله يك دروغ بزرگ بوده است.
- اين مسأله به طرز تلقي هاي مختلف برمي گردد. دوستان اكثريت ما در مجلس ششم فكر مي كردند همين موضوعي كه اشاره كرديد و يا بقيه مسائل مشابه، در واقع توجه به حقوق شهروندي افراد است. آنان توجه به حقوق بشر را يكي از وعده هايي مي دانستند، كه با توجه به آن رأي آورده بودند و آن را يكي از مؤلفه هاي اصلي توسعه سياسي مي دانستند. بنابراين آنها با انگيزه وارد قضيه مي شدند و اين تعبير كه آنها مي خواهند تنش زايي كنند، درست نبود. مثلاً هر گزارشي كه درباره شكنجه و يا ربوده شدن يك فرد مي آمد، اين را بخشي از نقض حقوق شهروندي و حقوق بشر و خود را ملزم به پي گيري مي دانستند. اما ممكن است اين مسأله، در نگاه جناح مقابل، با توجه به مشكلاتي كه مردم در حوزه اقتصادي، اجتماعي و معيشتي دارند، يك توجه زائد و غيرضروري تلقي شود. به هر حال من قبول دارم كه اين پي گيري ها در نگاه جناح منتقد دولت، تشديد تنش به حساب مي آمد.
* نظر خود شما به عنوان يك نماينده مستقل چه بود؟ آيا به پي گيري اين موارد در كميسيون رأي مي داديد؟
- من نفس اين كار را بد نمي دانستم. در خيلي موارد هم رأي مثبت مي دادم و اتفاقاً  خودم به شخصه به جرگه پي گيري كنندگان مي پيوستم. منتها تنها اشكال جدي كه به اين مسأله وارد بود، مطبوعاتي شدن جريان بود. مسائل قبل از آن كه با دقت مورد بررسي قرار گيرد كاملاً  مطبوعاتي مي شد و در يك فرآيند جنجالي قرار مي گرفت و من معتقدم كه هر موضوعي را كه مي خواهيد در ايران به نتيجه نرسد، بايد به مطبوعات داد. به اين معنا كه هر موضوع سياست داخلي و يا خارجي كه مطبوعات به آن مي پردازند، اين اول علامت نرسيدن به مقصود است. چون تبعاً  روح حاكم بر مطبوعات، به اقتضاي كار مطبوعاتي، قبل از حقيقت يابي، ژورناليسم است. و در ژورناليسم به جذب مخاطب انديشيده مي شود. بويژه اگر بازار مادي كساد باشد.
يقيناً  ژورناليسم نمي تواند به كشف حقايق كمك كند. به نظر من تجربه چند ساله به ما نشان مي دهد كه جنجالي شدن و مطبوعاتي كردن مسائل، نه تنها تاريك خانه ها را افشا نخواهد كرد، بلكه تاريك خانه ها، تاريك تر خواهند شد.
اين مشكل نهادي، مجموعه رسانه اي در كشور است و نه فقط مطبوعات. من به عنوان يك عضو نسبتاً قديمي خانواده مطبوعات مي گويم كه پردازش مسائل جدي با يك ديدگاه ژورناليستي حقايق را كشف نمي كند. ما هميشه اين بحران را در مسائل سياست خارجي داشته ايم.
* آيا تنش  هاي به وجود آمده فقط حاصل كار مطبوعات بود و نمايندگان هيچ تأثيري در اين تنش ها نداشتند؟
- در بسياري موارد پيش مي آمد كه به دوستان توصيه مي شد كه به مصاحبه هاي فوري كه عمدتاً  ماهيت ژورناليستي دارند، توجه نكنند و يا در كميسيون تصميم گرفته مي شد در مورد فلان موضوع سياست خارجي يا داخلي با توجه به اين كه در ابتداي راه تحقيقات هستيم، بلافاصله موضع گيري نشود. شخصاً  تأكيد مي كرديم كه سعي كنيد اين مسأله در تيترها نيايد و پردازش خبري نشود.ولي سماجت خبرنگاران كار د ست ما مي داد و نتيجه آن طرح ناقص مسائل سياست داخلي و خارجي در مطبوعات بود، كه مطمئناً  ضررش براي منافع ملي بيش از استفاده آن بود. اين اپيدمي بسيار خطرناك هنوز هم وجود دارد و من فكر مي كنم ده تا انقلاب عظيم در آينده لازم است تا اين اپيدمي دردناك از جامعه ما رخت بربندد.
* آقاي قشقاوي، بسياري از اعضاي كميسيون مدير مسئول روزنامه اي بودند. مشخصاً رئيس كميسيون كه مدير مسئول روزنامه «نوروز» بود و يا خودتان كه مطبوعاتي هستيد و در بسياري از موارد  آقايان در روزنامه خودشان اظهار نظر مي كردند. آيا مي شود نماينده عضو كميسيون و همان نماينده به عنوان مدير مسئول روزنامه ها را از هم تفكيك كرد؟
- من هم قبول دارم كه اين تفكيك سخت است. ولي به عنوان يك حقيقت ممكن است سخت باشد ولي به عنوان يك واقعيت سخت نيست. موارد متعددي اتفاق مي افتاد كه خود آقاي ميردامادي تأكيد به عدم مصاحبه و جنجال مي كردند و بعد در روزنامه هاي مختلف از جمله روزنامه خودشان، انعكاسش مطرح مي شد. ولي اگر گفته شود هر چه در روزنامه ايشان منتشر مي شد، لزوماً  نظر آقاي ميردامادي بوده، در موارد مختلفي من مي توانم گواهي بدهم، كه اين مسأله نبوده است.
* بعضي معتقدند كه كميسيون نقش چنداني در تصميم گيري هاي اساسي نداشته است، نظر شما چيست؟
- من مخالف اين موضوع هستم. هرگاه كميسيون اراده مي كرد تا از مقامات ذي  ربط طلب توضيح كند وزرا و يا معاونان آنها حضور فعالي در كميسيون داشتند. بعضاً صبح تماس گرفته مي شد و تا بعد از ظهر آقايان ديدارهايشان رالغو مي كردند و خودشان را به كميسيون مي رساندند.
من اين را قبول ندارم كه نمايندگان مجلس در جريان امر نبودند. اما مسأله اي كه مطرح بود و اعضاي كميسيون هم قبول داشتند، اين بود كه آن ميزان اختياراتي كه كميسيون داشت، اعمال نمي شد.
* اولين موضوع جدي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي شايد، حمله نظامي آمريكا به افغانستان بود. درآن زمان يك كميسيون ويژه براي بررسي اين مسأله به وجود آمد كه اكثريت نمايندگان عضو كميسيون امنيت ملي از جمله خود شما در آن حاضربوديد نتيجه بررسي هاي آن كميسيون چه شد؟ آيا آن كميسيون رابطه با آمريكا را پيشنهاد داد؟
- زماني كه كميسيون ويژه تشكيل شد، با اين كه بسياري از اعضاي كميسون امنيت مثل بنده، خانم كولايي، آقاي گلباز عضو كميسيون ويژه هم بوديم، اين بحث مطرح بود كه با وجود كميسيون امنيت ملي كه صلاحيت ذاتي براي بررسي مسايل خارجي دارد، چرا بايد يك كميسيون ويژه موازي در درون مجلس تشكيل بشود، كه باز همان موقع استناد به آيين نامه مي شد كه اين امر مشكلي ايجاد نمي كند. اما اين كه كميسيون موضوع رابطه با آمريكا را مطرح كرد، من مي خواهم بگويم كه سير حوادث در كميسيون ويژه درست برعكس بوده است. در ابتداي كار كه حمله آمريكا به طالبان تشديد شده بود، بعضي از اعضا در جلساتي كه با مسئولين كشور داشتيم، به صورت تاكتيكي ديدگاهي خلاف آن چه مشهور است، مطرح مي كردند. آنها مي گفتند كه حضور درازمدت آمريكا در منطقه خطرات جدي براي ما دارد. بنابر اين به هر شكلي بايد از حضور با ثبات آمريكا در منطقه جلوگيري كنيم. حتي يكبار آقاي خاتمي به شوخي گفته بود كه پس نتيجه اين تحليل، اين مي شود كه بايد با طالبان همكاري كنيم. پس چرا در داخل با طالبان اين قدر مخالفت مي كنيم. بعداً روند امور عوض شد، احساس مي شد كه به هرحال حضور آمريكا، خارج از اراده ما صورت گرفته و آمريكا در افغانستان همسايه ما مي شود، هرچند همسايه اشغالگر. يك تحليل اين بود كه اشغالگري از ماهيت همسايگي آمريكا نمي كاهد. لذا تصور مي شد كه ما بايد در اجلاس هاي ابتكار ژنو، اجلاس چهار جانبه ۲+۶، اجلاس بن و يا اجلاس توكيو حضور فعالي داشته باشيم و درواقع تلاش كنيم كه منافع ما درگيرودار افغانستان، حفظ شود. به طور كلي سير جلسات به اين سمت پيش رفت كه حالا ممكن است اسمش را بگذارند همگرايي منطقه اي با آمريكا. بنابراين من مي خواهم بگويم كه اين طور نبوده كه يك موضع ثابتي اتخاذ شود.
* اما به نظر مي رسد نتيجه موافق نظر و تحليل هاي كميسيون ويژه نبود.
- بخش اصلي مسأله به طرف مقابل يعني ايالات متحده برمي گردد. آمريكا بعد از مسأله افغانستان آن مسأله محور شرارت را راه انداخت. محور شرارت خيلي ما را ناراحت كرد. دوستان ما در كميسيون امنيت ملي مي گفتند كه چگونه ممكن است ما كه در همه ابتكارات افغانستان حضور فعالي داشتيم، آخر كار به تاج «محور شرارت» مفتخر شويم. اين بي ثباتي سياست خارجي آمريكا را مي رساند و حضور نو محافظه كاران صليبي- صهيونيستي در عرصه تصميم گيري آمريكا را نشان مي داد.
* آيا اختلاف نظرهاي داخلي باعث اين عدم نتيجه گيري نشد؟
- من قاطعاً به عنوان كسي كه هم عضو كميسيون ويژه بودم و هم امنيت ملي مي گويم اولاً اين نبود كه همه اجماع داشتند. بالاخره در اين جلسات بحث و بررسي مي شد و هركسي دلايل خودش را مي آورد.
ثانياً علي رغم آن كه روزنامه هاي جناحي و باندي دوست دارند، اختلاف به وجود بياورند، من اعتقاد دارم كه فقط در تاكتيك ها و روش ها اختلاف وجود داشت ولي آنجا كه بحث به مسايل استراتژيك مي رسيد، هيچ اختلافي بين گرايشات مختلف در كميسيون امنيت ملي وجود نداشت. مثلاً در اين كه ما مي توانيم به تكنولوژي صلح آميز هسته اي دست يابيم كسي اختلاف نداشت و يا كسي نمي گفت كه ما تسليم فشارهاي آمريكا و صهيونيست ها شويم. كسي اصل سياست تنش زدايي را رد نمي كرد و از همه مهم تر، همه اعضا معتقد بودند درك از نظام بين الملل بايد واقع گرايانه باشد، گرچه ممكن است، سير نظام بين المللي مطابق ميل ما نباشد و واقع بيني شرط اول موفقيت در ديپلماسي است.
* يعني واقعاً مشكلي وجود نداشت و همه چيز واقع بينانه بود؟
- من قبول دارم كه بعضي از مصاحبه ها تند بود. مثلاً طرح اين موضوع كه طرح سه فوريتي مطرح شود كه ما پروتكل الحاقي ۲+۹۳ را بپذيريم كه ما در مجلس چنين چيزي را شاهد نبوديم. ولي بالاخره در بيرون مطرح شده بود. اين طرح اگر مطرح مي شد يقيناً به ضرر منافع ملي ما بود. اين وادادگي به حساب مي آمد. من مي خواهم بگويم اين كه هر روز تبليغ بشود كه جناح ها در مسايل استراتژيك با هم اختلاف دارند، قطعاً به ضرر امنيت ملي ماست. حالا چه چپ اين كار را انجام دهد و چه راست. آنها متوجه نيستند كه با اين كار تيشه به ريشه منافع ملي مي زنند.
اين كه در خارج كشور از كشور تصور شود كه جناح هاي درون حاكميت در مسايل استراتژيك و اساسي با هم اختلاف دارند، اولاً چنين چيزي واقعيت ندارد. ثانياً اين كار درستي نيست كه ما تأكيد كنيم حتماً جناح ها بر سر مسايل استراتژيك اختلاف نظر دارند. من با يك ديده فراجناحي و با دلسوزي نسبت به منافع ملي اين را تأكيد مي كنم. اما قبول دارم بعضي از مصاحبه ها مطلوب نبوده و به بعضي از نطق هاي قبل از دستور اشكال جدي وارد بوده است. بعضي از اظهارنظرها بسيار خام و ناپخته و مضر بودند ولي من اين ها را به حساب سياست كلان جناح ها نمي گذارم.
ادامه دارد

نگاه
سياست ورزي و كارآمدي
ايمان حاجي زاده
جامعه ما يك جامعه نخبه گرا و در عين حال فردگراست. اين را جامعه شناسان مي گويند اما معيار نخبگي در جوامعي مثل ما در ساده ترين سطح خود قرار دارد يعني اگر قرار باشد كسي به عنوان يك اليت و نخبه شناخته شود اولين ويژگي مورد بررسي سياسي بودنش خواهد بود.
فهم سياست و اظهار نظر سياسي البته ويژگي مثبتي است كه ارسطوهم انسان را Political animal يا موجود سياسي معرفي مي كند موجودي كه قصد دارد در اداره جامعه (و نه فقط زندگي در جامعه) نقش داشته باشد.
اما سياست هم پس از مراحل اوليه حوزه اي تخصصي است؛ مراحلي كه بايد به متخصصين و صاحب نظران سپرده شود.
در اين ميان كساني هم كه به نمايندگي مجلس برگزيده مي شوند همه به نوعي اهل سياست هستند اما بنابر تخصصشان هر كدام براي فعاليت كميسيوني را انتخاب مي  كنند كه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي جايگاه ويژه سياست ورزان است. كميسيون امنيت ملي در مجلس ششم مهمترين و شلوغ ترين كميسيون نيز بود تا آنجا كه عمده اعضاي موثر پارلمان عضو اين كميسيون بودند. اما فارغ از متخصصان اين كميسيون، بودند كساني كه بخاطر نداشتن تخصص در حوزه اي ديگر و يا با براي كسب وجهه و جايگاه رسانه اي عضو اين كميسيون شدند و اين آفتي بود كه در مجموع مجلس ششم را به سياسي ترين مجلس در ميان مجالس قبل تر خود بدل كرد.
اما بايد پذيرفت كه مشكلات جامعه ما نه در حوزه سياست ورزي و مشروعيت كه در حوزه اقتصادي و اجتماعي و مجموعاً بخش كارآمدي است و اين افزايش كارآمدي نظام است كه فعاليت تخصصي تر و نگاهي عميق تر را مي طلبد.
اين نكته اي است كه مجلس هفتم بايد به جد بدان توجه داشته باشد. مويد آن هم اين كه منتخبان مجلس هفتم علاوه بر معرفي كساني كه در زمينه مسائل غيرسياسي هم متخصص اند پيش از آغاز به كار دست به تشكيل گروه هاي كاري براي اين منظور زده اند.
جالب تر آنكه قرار است كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي را در مجلس هفتم به سه كميسيون تخصصي تر تقسيم كنند تا به اين ترتيب علاوه بر فعاليت سياسي براي مشكلات اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي هم راه حلي علمي و كارشناسانه بيابند.

سياست
اقتصاد
انديشه
ايران
زندگي
علم
فرهنگ
مدارا
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  مدارا  |
|  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |