اشكان نعمت پور ـ انگيزه، شور جبران ناكامي بزرگ جام جهاني چيزي است كه در كلام تك تك بازيكنان فرانسه موج مي زند و به آنان انگيزه اي نو در از سرگرفتن مبارزات شان مي دهد.
فرانسه، اوج گرفته و تمام كاموري هاي اخيرش- از هشت پيروزي پياپي در مسابقات مقدماتي يورو ۲۰۰۴ تا دريافت نكردن حتي يك گل در يك سال گذشته- را مرهون ژاك سانتيني است كه مجموعه اي قدرتمند بر ويرانه هاي بازمانده از روژه لمر ساخته.
او نه تنها نظم تيمي را به زمره اي كه هدايت اش را برعهده داشت برگرداند، كه روابط خبرنگاران با تيم ملي را بهبود بخشيد تا دست كم از شر انتقادات دايم رسانه ها خلاص شود.
با وجود اين، مهم ترين رويكرد سانتيني كه سرانجام آبي ها را از ميان آلام جام جهاني گذشته به سوي آمال بهروزي سوق داد،به ترميم روحيه هسته اصلي تيم - كه در شرق دور تجربه اي تلخ را لمس كردند و در پرتغال، اميدهاي مردمان سرزمين گل به ساق هاي آنان بسته شده- باز مي گردد. تلاشي كه بسيار موفقيت آميز از آب درآمد و حالا خروس ها داعيه قهرماني اروپا را در سر مي پرورانند؛ خوش باوري اي كه با وجود ابرستاره هايي نظير زين الدين زيدان، تيري هانري و ديويد ترزگه به تدريج جامه اي از تحقق، بر قامت اش مي نشيند. بيزنت ليزارازو، با نگاه از دريچه اي تازه مي گويد: «به پرتغال نمي رويم تا يادهاي به جا مانده از كره را بزداييم. راه آنجا را در پيش مي گيريم تا دوباره جام قهرماني اروپا را به چنگ بياوريم. همه ما خوشبين به خلق افتخاري تازه هستيم.» ... و اكنون اين باور در نتايج فرانسه تجلي يافته. آنها هجده بازي گذشته شان را بدون حتي يك شكست پشت سر گذاشته اند تا بردهاي متوالي شان به آغاز جام ملت ها گره بخورد.
از سوي ديگر، عاملي كه شور آبي ها را دو چندان كرده، آخرين بختي است كه پيشاروي بسياري از ستارگان شان، ترسيم شده.
دسايي، ليزارازو، تورام، بارتز و حتي زيدان، آخرين تورنمنت باشكوه ملي را تجربه مي كنند و همين آنان را دوچندان تهييج كرده است.
دسايي مي گويد: «احساس مي كنم در اوج هستم، احساس مي كنم مي توانم هنوز در بالاترين سطح، با تمام توان مبارزه كنم... اين آخرين برهه من براي جدال است و مي خواهم در آن به بهترين عنوان، به جام برسم. پس از آن زمان اش فرا مي رسد كه از جايگاه به زمين چشم بدوزم و مثل شما كه طي يك دهه گذشته لذت برده ايد،لذت ببرم»
با اين وجود نبايد فراموش كرد هيچ مجموعه خلل ناپذيري در دنيا وجود ندارد و اين امر درباره فرانسه هم صدق مي كند. با وجود تورام، ليزارازو، بارتز، سيلوستره، دسايي و گالاس، ميانگين سني زنجيره دفاعي تيم به سي ودو سال بالغ مي شود و همين، كندي دفاع آنان را در پي خواهد داشت. با اين وجود مي توان به ستيزهاي كلود ماكه له له و پاتريك ويرا، پيشاروي خط دفاعي آبي ها دل بست كه قادرند تمامي كاستي هاي هم تيمي هايشان را بپوشانند.
از سوي ديگر، بهره جستن از زيدان، پيرس وولي به عنوان بازي سازاني هوشيار و ديويد تزرگه و تيري هانري در شمايل مهاجماني گزنده، به هيچ رقيبي اجازه به كار گرفتن تمهيدات تهاجمي را نمي دهد؛ فرانسه رقيبانش را تا سر حد حقارت وادار به دفاع مي كند و اگر رقيب تيمي با ضعف هاي دفاعي انگليس باشد، قطعاً خيال سانتيني از هر لحاظ آسوده خواهد بود.
ستاره هاي آشفته
انگليس در شرايطي روانه پرتغال مي شود كه با وجود آمادگي ستارگانش، ديويد بكهام، فرانك لمپارد، مايكل اوون، وين روني و استيون جرارد، روياي رسيدن به فينال را در سر مي پروراند. اين تيم آن قدر ستاره بزرگ دارد كه بيهوده نيست اريكسون، زير چهره يخ زده اش، با خرسندي به پرتغال لبخند مي زند اما دغدغه بزرگ او هنوز پابرجا است. زماني كه ريوفرديناند به خاطر محروميت از همراهي انگليس باز ماند، مربي سوئدي به جاناتان وودگيت و گرت ساوت گيت دل بسته تا شايد آنها زوج مناسبي براي سول كمپل باشند اما به يكباره، اين دو نيز مصدوم شدند.تا جان تري در قلب دفاع انگليس جاي بگيرد و حالا هم، تري لنگ لگنان، به تنهايي تمرين مي كند. حالا تنها سول كمپل است كه با وجود رنج بردن از مصدوميتي ديرين، سد دفاعي قابل اعتمادي در انتهاي زمين انگليس تشكيل داده. اما آيا او، يك تنه از عهده مهار مثلث مرگبار زيدان، هانري و تزرگه برخواهد آمد؟
به هر جهت، اين بهترين فرصت نسل طلايي فوتبال انگليس براي درخشش در عرصه اي بزرگ است و نمايشي در خور اعتنا برابر فرانسه، مي تواند آغازي باشكوه بر عصري نو در فوتبال ملي انگليس باشد.
آزموني ساده ،سوئيس- كروواسي
حضور سوئيس در مرحله نهايي جام ملت ها، اتفاقي شگفت انگيز است. اما نمي توان انتظار داشت اين تيم در پرتغال هم از سد بزرگان بگذرد و خاطره دانمارك ۹۲ را زنده كند. آنها در ديدار دوستانه شان - و شكست هاي تلخي كه تحمل كردند- هم نشان دادند نمي توانند به رقابت در بالاترين سطح فوتبال دنيا، دل خوش كنند. از اين رو كرواسي، با نسل جديد بازيكنان اش و با مهاجمي زبده چون دادو پرسو مي تواند با فراغ بال سه امتياز حساس را ازهم اكنون، از آن خود بداند و به انديشه رويارويي با فرانسه و انگليس فرو برد.