گفت وگو با ابراهيم شيباني، كارگردان فيلم «زهر عسل»
ضعف كارگرداني را مي پذيرم
|
|
ابراهيم شيباني را كه بيشتر به عنوان دستيار كارگردان مي شناختيم، مدتي است اولين فيلم بلندش «زهر عسل» اكران عمومي شده. او پيش از اين دو فيلم كوتاه نيز ساخته بود. در «زهر عسل» چيزي كه مشهود است حضور يك ستاره و بازيگران گيشه پسند، تأكيد و استفاده زياد از ترانه هايي كه صداي خوانندگان آن خوب است و حضور چهره هاي سرشناسي كه نام آنها در تيتراژ آورده نشده و همه اينها در كنارداستان مثلاً عاشقانه و كمي هم ترسناك و نماهاي زيادي از دو بازيگر فيلم قرار مي گيردكه مدام در حال گردش، ترسيدن يا غافلگيري هاي عجيب و غريب هستند. با ابراهيم شيباني درباره فيلمش به گفت وگو نشستيم.
* شما با سابقه كاري تان به عنوان دستيار با كارگردان هاي زيادي كار كرده ايد. از حاصل اين تجربه ها بگوييد و اين كه چطور اطمينان پيدا كرديد حالا بايد فيلم بسازيد؟
- سالها در كنار اساتيد كار كردن تجربيات زيادي داشت و به جرأت مي توان گفت كه من سينما را فقط در كنار آنها و تجربي ياد گرفتم، قبل از ورود به سينما هيچ شناختي نسبت به آن نداشتم و با كار كردنم در سينما آن را شناختم. اين تجربيات آن قدر زياد است كه نمي دانم از كدام و چطور بگويم. بنده هنوز اطمينان ندارم كه فيلمسازم. ولي وقتي شروع به ساختن «زهر عسل» كردم فقط خواستم خودم را بعد از اين چند سال محكي زده باشم.
* از چگونگي ساخت «زهر عسل» بگوييد.
- خيلي اتفاقي از طرف تهيه كننده پيشنهاد شد. يعني دعوت بابائيان و زبردست انگيزه اي شد براي ساخت «زهر عسل».
* از همكاري با فريد مصطفوي بگوييد و شكل گيري فيلمنامه.
- با مصطفوي حدود سه سال است كه دوست هستم و ارتباط نزديكي با هم داريم. بعد از خواندن طرح و يا فيلمنامه اوليه با آقاي مصطفوي مشورت كردم و قرار شد ايشان فيلمنامه را بازنويسي كنند.
* به نظر مي آيد «زهر عسل» تكليفش با خودش روشن نيست. اين اثري اجتماعي است يا ترسناك؟
- با اين سؤال موافق نيستم، چون يك اثر هم مي تواند به قول شما اجتماعي باشد، هم ترسناك. ولي فيلم در اصل قرار بود بيشتر به طرف دلهره و ترس برود.
* در فيلم شتابزدگي عجيبي به چشم مي خورد كه نتيجه بدي داده، چرا؟
- من در اين فيلم شتابزدگي را نمي بينم، ولي اگر فيلم به نظر شما كمي عجولانه مي آيد شايد به خاطر سرعتي است كه در هنگام فيلمبرداري داشتيم، فيلم در واقع در ۲۵ جلسه فيلمبرداري شد.
* البته اين كه شما اعتماد به نفس داريد خوب است، ولي شتابزدگي شامل خيلي از قسمت هاي فيلم مي شود. از نوشتن سرسري فيلمنامه تا روابط پا در هواي آدم ها، موقعيت هايي كه خوب ساخته و پرداخته نشده اند و ... به هر حال بگذريم. شما در يكي از مصاحبه هايتان گفته ايد كه فيلم نزديك به زير پوست شهر و ليلا است. منظورتان از چه جنبه اي بوده است؟
- بنده هيچ وقت چنين جسارتي را نمي كنم، چون نه فيلم و نه خود من با آن اساتيد قابل مقايسه نيستيم. اگر در جايي نوشته شده شايد منظور اين بوده كه من از تجربيات پشت صحنه آن فيلم ها استفاده كرده ام.
* بازي بازيگران فيلم خيلي ضعيف و سطحي است. فكر نمي كنيد اين به ضعف فيلمنامه و كارگرداني برمي گردد؟
- به نظر من بازي بازيگران اصلاً ضعيف نيست، شايد كارگرداني فيلم ضعف داشته باشد ولي بازي بازيگران را قابل دفاع و خوب مي دانم.
* به نظر مي آيد اين سفر در انتها بايد تغييري و شناختي را در زندگي سينا و شراره بوجود بياورد. اما گره هاي فيلم خيلي سطحي است اين كه مرد معتاد است و زن ازدواج اول داشته است.
- فكر كنم تأثير خود را گذاشته چون آنها در انتها همديگر را بهتر از قبل مي شناسند و اين كه چرا مرد معتاد و زن ازدواج اول داشته به نظر من اين مسائل در زندگي اصلاً سطحي نيست.
* نكته جالب اين است كه اگر شراره ازدواج قبلي داشته و به هر حال در شناسنامه اش ثبت شده پس چطور نه سينا و نه هيچ كس ديگر متوجه نمي شود؟
- در سكانسي كه شاهين (شهاب حسيني) شناسنامه او را پيدا مي كند و در آن سكانس معلوم مي شود كه شراره اسم شاهين را از شناسنامه حذف كرده و در اصل شناسنامه خود را عوض كرده و در سكانس پيست اسكي شاهين از شراره مي پرسد كه چرا اسم من را از شناسنامه در آوردي؟
* انتخاب بازيگران چطور شكل گرفت؟
- با مشاورت بابائيان و زبردست به اين انتخاب رسيدم.
* (فرجامي) در نقش فريبا تلاش شده كه آدمي مرموز باشد اما با گريمي كه بر چهره اش انجام داديد و بازي سرد ا و شبيه اشباح سرگردان شده است.
- لطفاً اشباح سرگردان را براي من معني كنيد، بعد من دليل گريم و نوع بازي (فرجامي) را توضيح مي دهم.
*منظور از اشباح اين است كه تا اندازه اي كه اين امكان بوده با گريم چهره (فرجامي) را كم رنگ كرده اند و وقتي كه انگيزه كار يك شخصيت معلوم نباشد و او فقط حضور سايه وار داشته باشد همين مسائل پيش مي آيد. به هر حال زمان جشنواره گفته ايد كه فيلم دچار حذف هاي زيادي شده، اين حذف ها چه بوده اند؟
- فيلم به چند مورد مميزي برخورد كرده كه حذف شد و اين موارد برمي گردد به من كه چون شناخت كافي از مسائل مميزي نداشتم بايد آنها را حذف مي كرديم.
* در فيلم به بهانه هاي مختلف ما شاهد شنيدن ترانه هاي خوب و معروف ايراني و خارجي هستيم از فريدون فروغي تا فرهاد و جرج مايكل، اول از كاركرد اين ترانه ها بگوييد و بعد هم چرا در تيتراژ اسمي از منابع اين ترانه ها آورده نشده؟
- شعر فرهاد را اگر دقت كرده باشيد تقريباً همان داستان فيلم ماست و بعد اين كه موزيك در تمام اوقات انسان ها تأثير عجيبي دارد و من سعي كردم با موسيقي حس كاراكترم را بهتر به تماشاگر برسانم. اما از بابت نيامدن نام آنها در تيتراژ بهتر است از تهيه كننده سؤال كنيد. بنده زياد در جريان تيتراژ نبودم.
* يكي از گره هاي مهم فيلم اين است كه سينا معتاد است، اما نه در رفتار و نه در چهره او نشاني از اين اعتياد نمي بينيم، فقط وقتي متوجه اين موضوع مي شويم كه او خودش آن را پيش شراره اعتراف مي كند.
- قبل از اين كه سينا به اعتياد خود اشاره اي كند در چندين سكانس قبل كلافگي و عصبانيت او را مي بينيم و در ضمن واقعاً بايد تمام آدم هاي معتاد به صورت خميده راه بروند؟ و يا نوع صحبت آنها بايد به صورتي باشد كه از نگاهشان بفهميم اعتياد دارند؟ سينا از آن نوع آدم هايي است كه اعتيادش آنچنان جدي نيست و از مواد به صورت تفريحي استفاده مي كند.
* اين كه سينا مجسمه ساز است اصلاً چه كاركردي در فيلم دارد خصوصاً كه مجسمه هاي خوبي هم نمي سازد، مگر اجبار بود كه او را مجسمه ساز كنيد؟
- شخصيت سينا طوري معرفي مي شود كه او عكاس است، مجسمه ساز است و در اصل او يك آرشيتكت است، واقعاً هر اتفاقي كه در داستان مي افتد يا هر كاري كه كاراكتر دارد بايد كاركرد مهمي داشته باشد؟
* به هر حال رابطه ها در فيلم خيلي سطحي از كار درآمده اند و به جاي فضاسازي بيشتر از طريق ديالوگ و گفتار شراره پي به قصه فيلم مي بريم، خوب در اين صورت آدم مي توانست به جاي ديدن فيلم كتاب بخواند. واقعاً الان كه فيلم را مي بينيد احساستان نسبت به آن چيست؟
- فيلم البته مشكلات زيادي دارد. ولي از اين تجربه راضي هستم و كمي تا قسمتي آن را دوست دارم.
گفت وگو: آناهيد موسسيان
|