شنبه ۶ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۱۹
از نگاه يك شاگرد
كاش اينجا بودي
دكتر خديجه خردپير مادر اندودونتيكس ايران در گذشت
عليرضا آشوري
010389.jpg
عكس ها: سارا مجلل 

اندودونتيكس يعني علم پيشگيري و درمان بيماري هاي ريشه دندان كه عوام با نام غلط عصب كشي از آن يادمي كنند. در ايران اين رشته دندانپزشكي همواره يك نام را در ذهن تداعي مي كرد؛ دكتر خديجه خردپير كه از او با نام مادر اندو ايران ياد مي شود و حالا اين مادر ديگر بين ما نيست.
قرار نيست اين نوشته مثل نوشته هاي مشابه معرفي خشك و بي روح مقام و منزلت يك استاد در گذشته باشد كه همين الان چندين مطلب كوتاه و بلند در اينباره در مطبوعات به چاپ رسيده است. مي خواهم از نگاه يك شاگرد كوچك، رفتن استاد بزرگم را به تصوير بكشم آنطوري بنويسم كه اگر زنده بود شايد به همين ترتيب خود را معرفي مي كرد. دكتر خديجه خردپير در خانواده اي فرهيخته كه تمام آنها تحصيلكرده و در حرفه خود جزو معروفترين ها بودند ، به دنيا آمد و بزرگ شد. شايد بنابر همين پيشينه غني خانوادگي دختر آن خانواده هم به تأسي از خواهران و برادران و پدر خود به دنبال كسب علم رفت، ولي بر خلاف مد رايج آن زمان رشته دندانپزشكي را برگزيد كه هنوز تازه بود و ناشناخته. دكتر خرد پير بعد از خاتمه تحصيلات دندانپزشكي عمومي، راهي سوئد شد تا در بهترين كشور آموزش علوم دندانپزشكي حتي شايد برتر از آمريكا در رشته اندودونتيكس تحصيل كند كه آن زمان هنوز از رشته ترميمي مجزا نشده بود. دكتر خرد پير اندكي بعد از بازگشت از سوئد، به عنوان يكي از اعضاي هيات علمي دانشكده دندانپزشكي ملي كه بعد از انقلاب به دانشگاه شهيد بهشتي تغيير نام داد، مشغول به كار شد و تا زمان بازنشستگي به عنوان مدير گروه اين بخش تعداد بيشماري دانشجو و متخصص در رشته اندودونتيكس را به جامعه پزشكي كشور تقديم كرد. در زمان تاسيس دانشكده دندانپزشكي دانشگاه آزاد، دكتر خرد پير به همراه دكتر شاهوردياني، دكتر نخجواني، دكتر گلنراقي، مرحوم دكتر بهارلو و چند نفر استاد ديگر جزو موسسان كلينيك دندانپزشكي اين دانشگاه بودند. دكتر خرد پير در مقطعي همزمان در بخش اندو دو دانشگاه كار مي كرد ،تا اينكه از چندين سال قبل صرفا به عنوان مدير گروه بخش اندو دانشگاه آزاد مشغول فعاليت بود. در دانشگاه آزاد بر خلاف دانشگاههاي سراسري مساله بازنشستگي و سابقه كار وجود ندارد و يك مدير گروه مي تواند هميشه مدير گروه بماند. اين قانون در برخي موارد خيلي به نفع دانشجويان تمام شده است، چون وقتي منش و نحوه عملكرد يك مديرگروه قديمي را بداني راحت تر مي تواني در آن بخش كاركني، ولي از سوي ديگر مدير گروه بودن و مدير گروه ماندن دكتر خردپير بنا بر اذعان تمام دانشجويان، نعمت بزرگي دربخش وحشتناك  اندو بود. محض اطلاع عرض كنم كه اصولا بخش اندو و رشته اندو پر استرس ترين و كشنده ترين واحد و رشته درسي در دانشكده هاي دندانپزشكي است و صدي نود دانشجويان شب هايي كه قرار است فرداي آن به بخش اندو بروند تا صبح كابوس مي بينند. دليل اين استرس هم چند چيز است؛ اول درد بالا و اغلب غير قابل تحمل بيمار است. دوم اينكه اندو يك درمان كاملا كور به شمار مي رود، چون داخل كانال هاي ريشه دندان حتي با راديوگرافي هم درست و دقيق قابل مشاهده نيست و به اينها تنوع فراوان آناتوميك دندان ها و جلسات متعدد درمان رابيفزايد تا شايد كمي عمق فاجعه را درك كنيد. پس مديريت و هدايت چنين بخشي كاري واقعا دشوار و مشكل است، چون كمترين لغزش و بي تدبيري از سوي مدير گروه مي تواند بخش پر استرس اندو را به جهنمي واقعي براي دانشجويان تبديل كند. دكترخرد پير اما واجد تمام ويژگي هايي بود كه بتواند اين درمان دشوار و فرساينده را براي دانشجويان تا حد ممكن ساده كند. دكتر خرد پير با علم به دشواري اين رشته، سختي كار دانشجويان را درك مي كرد و تا حد امكان براي بهتر شدن كار، آنها را ياري مي كرد و مدام تاكيد داشت كه ساير استادان بخش هم اين رويه را در پيش بگيرند.
اين منش دكتر خردپير يك چيز را در ذهن تمام دانشجويان ايشان نهادينه كرده بود كه به هر حال دكتر خردپير از آنها حمايت خواهد كرد و اين ذهنيت كاملا صحيح بود. دكترخردپير هميشه به قول معروف هواي دانشجويانش را داشت و به همين دليل هم، در نظر خواهي از دانشجويان به عنوان استاد و مدير گروه برتر انتخاب شد. از سوي ديگر او همه چيز را مي ديد و به همه جا سرك مي كشيد، همين قدم زدن هاي مداوم او در بخش باعث مي شد تا دانشجويان از ترس اينكه توسط ايشان توبيخ شوند با دقتي حتي بيش از حد عادي كار كنند، چون اگر سهل انگاري دانشجويي به دكتر خردپير ثابت مي شد، توفان خشم اين استاد سختگير دودمان آن دانشجو را بر باد مي داد. مهرباني و محبت فراوان ايشان به دانشجويان دقيقا روي ديگر سكه سختگيري و بعضا خشمي بود كه مي توانست گريبانگير آنها شود.
010392.jpg

دكتر خردپير اخلاق خاصي داشت. خيلي راحت و رك حرف مي زد و با احدي تعارف نداشت و برخلاف ادعاي توخالي بسياري كه مي گويند در زندگي فقط از خدا مي ترسند، دكتر خردپير واقعا و عملا جز خدا از كس ديگري نمي ترسيد. ما دقيقا اين را مي ديديم. يكبار به خود من گفت: «در زندگي هميشه حرفم را زده ام و از هيچ كسي هم نترسيده ام، به خاطر همين كه هميشه حق را گفتم خيلي برايم دردسر درست كرده اند، ولي هيچ وقت روش زندگي ام را عوض نكردم.» زبان رك و صريح ايشان شايد در ابتدا براي كساني كه نمي شناختندش كمي ثقيل بود، ولي كمي كه در حضورش بودي كاملا اخلاق و رفتارش دستت مي آمد و خيلي طول نمي كشيد كه مهرباني گرم و صميمانه اش را با همه وجود احساس كني.
از لحاظ رتبه علمي دكتر خردپير استاد (پرفسور) بودند كه در بين استادان دانشكده دندانپزشكي دانشگاه آزاد كيمياست. در اين دانشكده استاد كه سهل است، دانشيار هم به ندرت پيدا مي شود و در بسياري از بخش ها همه اعضاي هيات علمي، استاديار هستند كه اعتبار رتبه اي هيات علمي دانشگاه آزاد را مخدوش مي كند. در هر بخش حداكثر مي توانستي به مثلا دو يا سه نفر استاد شناخته شده در آن رشته به لحاظ اسم و رسم افتخار كني. در اين ميان دكتر خردپير وزنه اي سنگين به حساب مي آمد و در ميان خيل استادان جوان (كه به واسطه جوان بودن دانشگاه آزاد شايد طبيعي هم مي نمود) حضور او اعتباري بزرگ محسوب مي شد. ايشان سه سال قبل به عنوان دندانپزشك نمونه كشور انتخاب شد و همواره در مجامع علمي حضوري فعال و چشمگير داشت.
اما جالب اينكه هميشه دانشجويان برايش مهم تر از هر چيز ديگري بودند. يكبار از او سوال كردم «اگر دندان خودتان نياز به درمان اندو داشته باشد پيش چه كسي مي رويد؟» بدون ذره اي تامل پاسخ داد: «يك دانشجوي خوب در بخش پيدا مي كنم و مي گويم دندانم را اندو كند!» و واقعا هم چنين كاري را مي كرد. خوب يادم هست كه يك مرتبه اول بخش از اتاق استادان بيرون آمد و خيلي بلند خطاب به دانشجويان گفت: «كي بيكاره؟ يك نفر بيايد دندان مرا پر كند! دندانم پوسيده» و يكي از دانشجويان تكميلي دندان دكتر خردپير را ترميم كرد.
زمستان سال گذشته پيش ايشان رفتم و گفتم خبرنگارم و اگر موافق باشد براي صفحه يك شهروند با او مصاحبه كنيم، اما قبول نكرد و گفت: «مصاحبه نمي كنم. آنهايي كه بايد مرا بشناسند، مي شناسند.»
اواخر سال گذشته و اوايل امسال بود كه معلوم شد بيمار است؛ تشخيص قطعي بود. دكتر خردپير سرطان داشت و متاسفانه در مرحله اي بسيار پيشرفته تازه بيماري اش بروز كرده بود.
مدتي بستري شد، با دارو درماني مدتي جلو پيشرفت سرطان را گرفتند. به نظر مي رسيد حالش بهتر شده است. يك روز صبح بعد از چند هفته غيبت در بخش اندو ظاهر شد. رنجور بود و به وضوح بيمار، اما روحيه اش مثل هميشه محكم و عالي. آمد و گفت: «من برگشتم، ببينيد.»
010395.jpg

و اشك در چشمان دانشجويانش حلقه زد. با همان روحيه سابق مي رفت و مي آمد و به همه جا سر مي زد و از كار همه سوال مي كرد. آن موقع بود كه خيلي ها فهميدند چقدر اين استاد ۶۷ ساله را دوست دارند. همه دعا مي كردند، نذر مي كردند كه حالش دوباره بد نشود، اما متاسفانه تقدير چيز ديگري مي خواست. سرطان بي رحمانه به تمام ارگان هاي حياتي او دست اندازي كرده بود. دوباره بستري شد، اما اين دفعه مشكل بسيار جدي تر از قبل بود. روز به روز وضعيت عمومي اش وخيم تر مي شد. دانشجويان دسته دسته به همراه استادان و مسوولان دانشگاه آزاد ودانشگاه هاي ديگر به عيادتش مي رفتند، اما آنقدر حالش بد بود كه اين اواخر ديگر كسي را نمي شناخت. تا اينكه صبح روز يكشنبه سي و يكم خردادماه جان به جان آفرين تسليم كرد و روز سه شنبه جنازه اش از دانشگاه شهيد بهشتي تا بهشت زهرا در ميان خيل انبوه استادان و دانشجويان و مسوولان تشييع شد. دانشجويان از شدت ناراحتي ضجه مي زدند؛ استادان و همكاران به خصوص اندودونتيست هاي دانشگاه آزاد كه جاي خود داشتند. او هم به قطعه ۸۰ بهشت زهرا، رديف ۷ اضافه شد تا در قبر شماره ۳ در منزل ابدي خود اقامت كند. ولي مگر مي شود دكتر خردپير ديگر در بخش اندو، طبقه دوم حضور نداشته باشد، وقتي با اضطراب وارد بخش مي شوي او را قبراق و سرحال نبيني كه با صداي بلند مي گويد: «مريض ها را بنشانيد، زودتر كارتان را شروع كنيد.» نمي توانم باور كنم كه او ديگر با ما نيست؛ آخر بدون او كه بخش اندو بي معنا مي شود. چطور مي شود آنجا مريض ديد، چطور مي شود كار كرد، چطور؟
كاش او بين ما مي ماند، كاش فردا صبح باز هم اول وقت در بخش قدم مي زد، كاش اينجا بودي استاد عزيز، كاش اينجا بودي.

درمانگاه
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |