پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۲۴
هنر
Front Page

گفت وگو با عليرضا قرباني؛ خواننده اركستر ملي
اركستر ملي اما و اگرها
نازنين شهيدي
010008.jpg

عليرضا قرباني، خواننده «اركستر موسيقي ملي ايران» و تك خوان ايراني «سمفوني خسوف»، صاحب صداي آشنا و دلنشين ترانه سريال هايي چون «كيف انگليسي»، «شب دهم» و «روشن تر از خاموشي» به زودي «آلبوم اشتياق» كار استاد فرهاد فخرالديني كه پيشتر نيز توسط اركستر موسيقي ملي نيز به اجرا درآمده است را به بازار عرضه خواهد كرد. انتشار اين آلبوم بهانه اي بود، براي گفت وگو با اين خواننده خوش ذوق كشورمان.
* آخرين برنامه اركستر موسيقي ملي در جشنواره هجدهم اجرا شد، ارزيابي شما از آن برنامه چيست؟
- در برنامه موسيقي فجر سال گذشته و برنامه قبل از آن آقاي فخرالديني سعي شان بر تغيير روال برنامه چه از لحاظ تعدد چه از لحاظ اجراي قطعات و رپرتوار بود. براي مثال در آن برنامه عملكرد خود من نسبت به دفعات قبل بيشتر شده بود و براي اولين بار تعدادي كار از «استاد بنان» اجرا شد. پيش از آن بنا بود مراسمي تحت عنوان بزرگداشت و تجليل از زنده ياد «بنان» به صورت جداگانه انجام گيرد اما به دلايلي قرار بر اين شد در يكي از اجراها تعدادي از آثار، به ياد ايشان اجرا شود، كه بارزترين خصوصيت اين جشنواره تعدادي از كارهاي ناب و شايد كمتر شنيده شده از استاد بنان، مرتضي خان محجوبي، مهدي خالدي و... بود كه براي دوستداران به اجرا درآمد.
* شما يكي از تك خوان هاي سمفوني خسوف بوديد، و قطعات كوتاهي را اجرا كرديد. لطفاً دلايل پذيرفتن كار را بفرماييد؟
- عرض كنم كه شايد يكي از اساسي ترين دلايل من، قضيه عاشورايي بودن آن كار بود، كما اين كه پذيرش برنامه شب دهم نيز ضمن اين كه كار خوبي، هم از لحاظ حسي و تكنيكي بود و آن طور كه آمار نشان داد مردم هم با آن ارتباط برقرار كردند، همين عاشورايي بودن كار بود، اعتقاد شخصي من اين است، هر از چندي بتوانم كارهايي كه بوي مذهب داشته باشد و به نوعي استشمام شرع از آن شود انجام دهم. «سمفوني خسوف» چند خصوصيت داشت يكي اين كه به زعم بسياري از اهالي موسيقي كاري بود بين المللي و به قول آقاي دكتر شريفيان «ركوييم» (معمولاً آثاري موسيقايي در رثاي حضرت مسيح را ركوييم مي نامند) و در كشور ما سمفوني كه هم رنگ مذهبي داشته باشد و هم بين المللي باشد، خصوصاً در اين وسعت تابه حال انجام نشده بود با اين كه در اين كار دامنه فعاليت و عملكرد من محدود به نظر مي آمد ولي به گفته خود آقاي شريفيان شايد قسمت عمده و فرم نگين مانند كار، ملودي هاي ايراني بود.
همان گونه كه مطلعيد به غير از تك خوان ايراني، هيچ كس فواصل موسيقي ايراني را اجرا نمي كرد. در كار، بخش هايي وجود داشت كه بدون نواختن ساز يعني ربع پرده خوانده مي شد و اصرار آقاي شريفيان هم براين بود كه اين تضاد حس شود، بدين معنا كه اگر چه اركستر فواصل غربي مي نوازد، ولي ملودي هاي عاشورايي با حس و حال كاملاً ايراني اجرا شود و بر اين مبنا ايشان نه ملودي قديمي كه از معروف ترين طومارهاي عاشورا است و در تعزيه و سوگواري هاي ماه محرم استفاده مي شود، انتخاب و تنظيم كردند كه اين نوع كار تاكنون انجام نشده بود و براي نوشتن آن دو سال و اندي نيز زمان صرف شد. بنابر اين دلايل پذيرش كار توسط اينجانب يك، عاشورايي بودن؛ دوم، وسعت و نوگرايي در اجرا و سوم و به اعتقاد بسياري از بزرگان، جاودانگي كار بود.
* شما به عنوان يكي از اعضاي اين اجرا، حضور گروه كر و نوازندگان خارجي را تا چه اندازه لازم مي دانيد؟
- البته نظر من به تنهايي صائب نخواهد بود و در اين باب آقاي دكتر شريفيان بهترين مرجع پاسخ به اين سؤال هستند. ولي بنده تا اين حد مي دانم كه اعتقاد ايشان براين بود كه با حضور گروهي غير ايراني هم جنبه بين المللي كار رعايت مي شود هم نوازنده و كر قوي مي تواند در كنار گروه ايراني صدا دهي مناسب تري داشته باشد كه به نوعي هم، تبادل فرهنگي است در راستاي گفت وگوي تمدن ها.
* از گفت وگوي تمدن ها ياد كرديد، آيا خود شما در اين زمينه فعاليتي داشته يا داريد؟
- عرض كنم از كنسرتهايي كه پارسال در خارج از كشور داشتم دو اجرا از اهميت بيشتري برخوردار بود، يكي اجرايي در مقر اصلي يونسكو در پاريس و ديگري اجرايي در فستيوال مديوال كه در پي استقبال از اين دو برنامه توسط هيأتي از موسيقيدانان فرانسوي كه براي انتشار موسيقي ملل مختلف به ايران نيز سفر كرده بودند، براي اجراي كنسرت و برگزاري دوره كارگاهي (work-shop) موسيقي، ويژه دانشجويان موسيقي شرق در دانشگاه پاريس به كشور فرانسه دعوت شده ايم كه آقاي «داريوش طلايي» بحث «موسيقي شناسي سازي» را به عهده دارند و بخش «موسيقي آوازي» كه شامل رديف موسيقي آوازي مي شود به بنده واگذار شده است كه تصور مي كنم گامي باشد در جهت اعتلاي موسيقي در باب گفت وگوي تمدن ها.
* به نظر مي رسد هنرمندان خلاق و مستعد در كشور فراوانند، جنابعالي به عنوان يكي از اين هنرمندان بفرماييد آيا امكانات و رابطه هاي لازم از سوي نهادهاي موسيقي جهت رقابت و تثبيت و ماندگاري اين قشر فراهم شده است؟
- با كمال تأسف بايد عرض كنم در اين مورد فكر هم نشده چه رسدبه اينكه امكانات آن فراهم شده باشد. متوليان حتي در صدد كشف استعدادهاي خلاق و مستعد در زمينه هاي مختلف چه ساز چه آواز، چه موسيقي ايراني چه پاپ يا كلاسيك هم نيستند حال اين كم كاري ها از كجا نشأت مي گيرد مشخص نيست. شايد يكي از مشكلات اساسي كمبود بودجه باشد چون تا آنجا كه ما مي دانيم تمام نهادهاي موسيقي حتي براي برگزاري كنسرت، جشنواره و برنامه هايي اين چنيني دچار معضل هستند. ببينيد به هر حالت اين مسأله تعارف بردار نيست تا زماني بودجه كافي در خدمت موسيقي قرار نگيرد نمي توان كاري قابل ملاحظه انجام داد از شواهد و قرائن نيز چنين برمي آيد كه مقدار بودجه تخصيص يافته به موسيقي بسيار ناچيز و اندك است. در اين مسير شايد تعدادي از شركت هاي خصوصي كارهايي انجام دهند اما چون بستر مناسب و تعريف شده اي از سوي متوليان وجود ندارد ديد اغلب آنها ديدي تجاري مي شود. جداي از موسيقي پاپ حتي در مورد موسيقي ايراني نيز معمولاً شركت ها در پي خواننده، آهنگساز و نوازندگاني هستند كه مخاطبين بيشتري دارند نه كار بهتري كه آنها هم به نوعي محقند چون به دنبال برگشت سرمايه و سود بيشتر هستند كه متأسفانه اين نوع نگاه منجر به بيراهه رفتن هنر و هنرمند مي گردد. البته گاهي نيز پيش مي آيد كه استقبال هنرشناسان شامل حال يك هنرمند شود؛ يعني هنرمند با ساز، با آهنگسازي و با صدايش در جامعه هنري پذيرفته شود كه پس از اين استقبال خواه ناخواه تهيه كنندگان و شركت هاي خصوصي هم به سوي آنان جذب خواهند شد (كه بسيار نادر اتفاق مي افتد). اين يك بستر مي تواند باشد ولي وقتي مي گوييد خلاقيت و مستعد بودن قطعاً منظور شما راه مناسب و صحيح پيشرفت است چون همان گونه كه عرض كردم چنانچه هنرمند در بند نگاه بازار گرفتار شود به سرعت به بيراهه كشيده شده و منحرف خواهد شد، البته نگرش و عملكرد هنرمند مي تواند به نوعي بسترساز باشد يعني هنرمند بداند كي و كجا بايد چه كاري را عرضه كند و عوامل كار چه كساني هستند.چون به فرض اين بستر هم مهيا شود حتي نسبي و كم، در درجه اول، اين هنرمند است كه تمايز خود را نسبت به ديگران نشان مي دهد، كه در مورد او بايد از چه فضا و عواملي استفاده شود، زمان كار و نوع عرضه آن به مخاطب چگونه بايد باشد و از چه چيزهايي بايد پرهيز شود اما با در نظر گرفتن همه جوانب ميدان عمل گسترده نيست خصوصاً هم اكنون و با اين تنوع و تكثري كه در فضاي موسيقي به وجود آمده بسيار كسان هستند كه استعدادهايي قابل ملاحظه دارند ولي به دلايل ذكر شده نمي توانند وارد عرصه شوند.
* و راهكارها؟
010005.jpg

- گفتن بعضي مسائل بسيار سخت و دردآور است. متأسفانه در مملكت ما اغلب همان گونه كه تاريخ هم شاهد اين مدعاست برخوردي نامهربان و توأم با بي احترامي شامل حال موسيقي بوده كه در بسياري از مواقع نيز دچار ضربه هاي جدي شده است. امروزه اگر چه مي بينيم اين بي مهري ها به ظاهر كمتر شده و اجازه بسياري از فعاليتها بيشتر، مهمترين راهكار اين است كه براي هر اقدام و حركتي تعريفي خاص به وجود آوريم بدين ترتيب كه متوليان، از نظرات راهبردي پيش كسوتان و بزرگان موسيقي استفاده كنند تا زمينه اي براي عرضه موسيقي فاخر به  وجود آيد كه شركتهاي خصوصي صرفاً جنبه تجاري هنر را در نظر نگيرند. بودجه و امكانات بيشتري در اختيار هنر موسيقي قرار گيرد، از اساتيد دعوت شود تا فعاليت هاي بيشتري داشته باشند و از همه مهمتر ايجاد زمينه يگانگي، وفاق و همدلي بين هنرمندان است. چون بسياري از علاقه مندان كه آتش موسيقي در وجودشان شعله ور است، به ارتباط و نوع و همكاري هاي استادان چشم دوخته اند چنانچه استادان موسيقي در برنامه ريزي و تصميم گيري هاي بنيادين دخالت داشته باشند يعني در بخش هايي كه بايد نظريه هاي فني و تكنيكي ارائه گردد، از پيش كسوتان و اهل فن نظرخواهي شود هم زمينه براي حضور بيش از پيش بزرگان موسيقي ايجاد و هم  بستر همكاري استادان با يكديگر فراهم خواهد شد.
* درباره موسيقي شب دهم و عرضه آن به بازار فروش توضيح دهيد.
- زماني كه براي اولين بار موسيقي شب دهم را شنيدم موسيقي جذابي به نظرم آمد البته به دلايلي تقريباً تا قسمت دهم، آوازي در كار نبود و يكباره تصميم گرفته شد كه اجراي آواز نيز داشته باشيم. چون موسيقي تا آن بخش توانسته بود به تنهايي در تمام لحظات هيجان، غم، شادي... كار خود را انجام دهد اما در قسمت مراسم سوگواري بانوان، در رثاي عزيزان از دست رفته اين كلام بود كه بيش از هر چيز ديگري مي توانست اثرگذار باشد، حتي بدون موسيقي.
* با اين تصميم ناگهاني چگونه توانستيد حس خود را به مخاطب القا كنيد؟
- يادم مي آيد صبح روزي كه به استوديو مي رفتم (صبح عاشورا) فقط شعر را داشتم و نمي دانستم چه چيز بايد اجرا شود و براي گرفتن حس به دنبال دسته هاي عزاداري رفتم تا به استوديو رسيدم در آن لحظات احساس مي كردم بايد «همايون» بخوانم اما چون در افكت فيلم، عزاداري خانمها در فضاي شوشتري بود من هم براي تداوم حس آنها آواز را در مايه شوشتري و به صورت كاملاً بداهه اجرا كردم. و اما عرضه آن؛ كاست اين موسيقي تشكيل شده از دو تصنيف، يكي همان موسيقي تيتراژي است كه مردم شنيدند كه به صورت كاملتري اجرا شده، ديگري تصنيفي است كه به نظرم به زيبايي توانسته به حوادث رخ داده در طول سريال بپردازد.
تأخير انتشار كار نيز به دليل عدم تفاهم آهنگساز آقاي فردين خلعتبري، شركت سروش و شبكه اول بود كه به هر حالت، پس از رايزني هاي انجام شده به توافق رسيدند كه متأسفانه اين عدم هماهنگي باعث ديركرد در عرضه شد.
* انتشار دو اثر ديگر را نيز نويد داده بوديد...
- عرض كنم كاري كه ان شاءا... به زودي به نام «اشتياق» توسط شركت سروش منتشر مي شود از آثار ممتاز اجرا شده در اركستر موسيقي ملي است كه آهنگسازي، تنظيم و اركستراسيون آنها با استاد فرهاد فخر الديني رهبر اركستر است. يكي قطعه «چه بد كردم» در مايه ابوعطا كه كار بديعي براي اجراي آواز آن انجام شده و آن اينكه پايه هايي از اركستر تكرار و در فواصل آن آواز است و پس از آواز تصنيف به  صورت كامل اجرا مي شود بخش ديگري از كار دشتي است و قسمتي آواز دارد كه با تكنوازي تار آقاي «شهريار فريوسفي» اجرا شده است . طرف ديگر كاست آهنگ اشتياق به سرايندگي زنده ياد «فريدون مشيري» و آهنگي از استاد فخر الديني است كه اميدوارم قدمي براي اجرا و عرضه ساير آثار اركستر موسيقي ملي ايران باشد.
دومين كار سريال سي و شش قسمتي ملاصدرا به كارگرداني آقاي «حسن فتحي» و آهنگسازي آقاي فخر الديني است. از آنجا كه سريال سير زندگي محمد صدرالدين شيرازي را از شباب تا كهنسالي بررسي مي كند، موسيقي هاي مختلفي نيز براي آن نوشته شده كه به تصور من سخت ترين مرحله ساخت موسيقي انتخاب اشعار «صدرا» بوده است چون سروده هاي وي به دليل ابعاد فلسفي، حكمي و عرفاني به رواني اشعار سعدي، حافظ و مولوي نيست، بنابراين فكر مي كنم استاد فخر الديني از اشعاري استفاده كرده اند كه ضمن تناسب با عرصه هاي مختلف زندگي «ملاصدرا» در عين حال داراي فرم موسيقايي نيز باشد كه در مجموع چهار يا پنج تصنيف بسيار قوي ارائه شده به اين معني كه هيچ يك به ديگري شباهت ندارد. چون در اغلب سريال ها، اگر هم يكي، دو تصنيف ساخته شود در بخش هايي شباهتهايي به هم پيدا مي كنند ولي در اين كار از فضاهاي مختلف موسيقي مثل مايه راك ماهور، چهارگاه، شوشتري و... بهره گرفته شده كه اميدوارم از اواسط پخش سريال (حدوداً چهار يا پنج ماه ديگر)، نوار و CD آن وارد بازار شده تا در زمان معين به دوستداران موسيقي هديه شود.

سايه روشن موسيقي

پيرنياكان، نوربخش و يادمان استاد شهنازي
آلبوم يادمان تصانيف و قطعات علي اكبر خان شهنازي استاد صاحب نام موسيقي از رديف دانان صاحب بصيرت در آينده نزديك به بازار مي آيد. اين يادمان شهريور ماه سال گذشته توسط گروه شهنازي به سرپرستي داريوش پيرنياكان و خوانندگي حميدرضا نوربخش در تالار وحدت برگزار شد و سپس اجراهاي متعددي از آن در داخل و خارج كشور و توسط همين گروه به صحنه رفت. داريوش پيرنياكان كه سخنگويي خانه موسيقي را برعهده دارد، از جمله شاگردان استاد علي اكبر خان شهنازي بوده است. اجراهاي آن يادمان هم اينك مرحله ضبط و آماده سازي را پشت سرگذاشته و سپس در اختيار علاقمندان قرار خواهد گرفت.
ماهور ۲۳
009999.jpg
بيست و سومين شماره نشريه  ماهور همانند شماره هاي يكي دو سال اخير آن با مطالبي جدي و پربار منتشر شده است. حضور ساسان فاطمي و هومان اسعدي در تحريريه  اين نشريه و مديريت آنها بر مطالب و نوشته ها، كيفيت آن را در مقايسه با شماره هاي ابتدايي دو چندان كرده است.
در اين شماره، علاوه بر سرمقاله اي جدي درباره مديريت موسيقي، مطالب زير آمده است:
كتاب الايقاعات فارابي(عبدالله گرجي)، طبل طوقه اي در خاورميانه (ورونيكا دابل دي)، رسم الخط در رپرتوار سنتو(شهاب منا)، نگاهي به وزن شعر در چند روايت از رديف(بابك خضرايي)، كاربردها و كاركردها(آلن ويليام)، آموزش در موسيقي ايران(فرشاد توكلي)، سرمقاله از آلن داسيلو، مشكلات حفظ شكل هاي سنتي درباره حفظ و تحول موسيقي ايران(هاكوپيان) و...
منتخب آهنگ هاي يك آهنگساز فيلم منتشر مي شود
منتخبي از آهنگ ها و موسيقي فيلم هايي كه توسط كارن همايونفر كارشده است منتشر خواهد شد. اين آهنگساز كه تا كنون براي بيش از ۴۵ فيلم موسيقي ساخته و براي ساخت برخي از اين آثار برنده جايزه آهنگسازي فيلم از جشنواره فيلم فجر شده است، در گفت وگو با خبرنگار ايسنا گفته است: به زودي ساخت موسيقي فيلم ۱۳ گربه روي شيرواني را نيز آغاز خواهم كرد. هم اكنون همايونفر مشغول توليد موسيقي فيلم سالاد فصل آخرين ساخته فريدون جيراني است.
مقام ۱۲
010002.jpg
نشريه مقام در مقايسه با شماره هاي پيشين همچنان افت محسوسي دارد. اين نشريه كه مي توانست در اين حوزه ظرافت و دقت و جديتي افزون تر به خرج دهد، به دليل نبود نگاه توأمان ژورناليستي و كارشناسانه موسيقي، در حد نشريه اي عادي با مطالب عادي تر به كيوسك ها راه مي يابد. اميد است كه دست اندركاران حوزه هنري براي اين نشريه و مطالب آن فكري جدي تر داشته باشند.
در اين شماره مطالبي از نقيبي، بهمن بوستان، محمدزاده صديق، اسماعيل تهراني، بيژن بيژني، جهانگير نصري اشرفي، جاويد،... و مصاحبه اي با مهديه الهي قمشه اي و محمود مخدوم آمده است.

نگاهي به آواهاي روح نواز تازه ترين كتاب هوشنگ جاويد
لالايي هاي مادرانه
010011.jpg

خرداد ، ماه پربركتي در حوزه نشرو چاپ كتب موسيقي بود و كتابهايي كه به دست نگارنده رسيد (هر چند همگي مربوط به خرداد ماه ويا سال ۸۳ نمي باشد) قطعاً درصدي از آثار چاپ شده در اين بخش است و اين موضوع به لحاظ عدد و استعداد و يا كمي و كيفي باعث اميدواري هاي بسيار است.
گرچه تعدد و تكثر كتاب هاي موسيقي رقم قابل توجهي را تشكيل مي دهد اما كماكان كمبود كتاب ها و رساله هاي مؤثر و زير بنايي،  آزاردهنده به چشم مي آيد.
با اشاره به عناوين كتب واصل شده سخن را به دامان اختصار مي كشم و به معرفي و سپس بررسي يكي از آنان مي پردازم:
۱- كتاب ارزشمند (۳ رساله موسيقي قديم ايران) به كوشش سركار خانم دكتر منصوره ثابت زاده كه حاوي رسالات نجم الدين كوكبي بخاري و عبدالرحمن بني سيف غزنوي به همراه رساله مولفي گمنام بوده و به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگي به بازار نشر راه يافته است.(چاپ ۱۳۸۲)
۲- كتاب خواندني(از پشت ديوارهاي خاطره) كه خاطرات استاد بيژن ترقي، ترانه سراي شهير، توسط نشر بدرقه جاويدان در دسترس علاقمندان قرار گرفته.
۳- كتابي در دو مجلد به نام (چهره هاي ماندگار موسيقي و ترانه) كه مجموعه مصاحبه هاي خانم فروغ بهمن پور با هنرمندان موسيقي است و توسط انتشارات بدرقه جاويدان روانه بازار كتاب گشته است.
۴- كتاب (موسيقي و غنا در آينه فقه) به عنوان كتابي قابل ارجاع و منبع كه در حقيقت درس خارج فقه حضرت  آيت الله مروجي است و تلاش محمدرضا جباران و توسط پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي به حليه طبع آراسته گرديده است.
۵ و ۶ و ۷ - كتاب هاي صدا و صدابرداري به كوشش فتحعلي روشن - هارموني كاربردي از ريمسكي كورساكف با ترجمه وارطان ساهاكيان و كتاب آواهاي روح نواز با تلاش هوشنگ جاويد كه هر سه از انتشارات سوره مهر وابسته به حوزه هنري و با مصلحت ديد واحد موسيقي حوزه منتشر گرديده است.
و اما كتاب مورد بررسي: آواهاي روح نواز كه مجموعه لالايي هاي ايراني را به عنوان توضيح به دنبال اسم كتاب يدك مي كشد و در ۱۴۲ صفحه به معرفي ۴۹ لالايي با آوانگاري و بعضاً ترجمه كلمه اي يا عبارتي ترانه ها پرداخته است.
- لالايي ها فريادهاي فرهمند و شكوه هاي شبكوه و گلايه هاي گرامي از گلوي زخمي زنان دردمند و بيان پنهان و سردرگوش رنج تاريخي انسانهاست كه   دلالت بر دل بستن بر اميدها و آرزوها و دل سپردن بر زيبايي ها مي نمايد و خواب را چونان مفري براي خستگان درحصار بيرحم ستم ها و ناانساني ها، دريافته است. لالائي ها اگر نگوئيم جهان شمولترين اما قطعاً ايران شمولترين نغمات و گسترده ترين نوع موسيقي كلامي و گفتاريست كه همراه با اذان (با قدمتي بسيار فراتر از اذان) در اعماق و لايه هاي دروني تمام افراد در صادقانه ترين سنين (كودكي) رسوخ و نفوذ داشته و مي توان با جرأت گفت كه هيچكس در اين گستره جغرافيايي نيست كه اين آواهاي جانبخش را نشنيده باشد. فراتر و قديمي تر از هر گونه شعر و ترانه، قدمتي برابر با تاريخ انسان دارد و مسلماً از آنها به عنوان نخستين شعر و موسيقي در جهان كه اتفاقاً چون بسياري موارد ديگر مثل كشاورزي - دامداري - نساجي - دوزندگي و ... كه از كشفيات و ابداعات زنان هستند،  مي توان نام برد.
اهميت پرداختن به اين مقوله فرهنگي تاريخي، تا بدانجاست كه بسياري از محققين نه به عنوان سوژه اصلي اما به صورت جنبي در پژوهش هاي خود بدان پرداخته اند. از مرحوم كوهي كرماني به عنوان اولين ثبت كننده لالايي ها و زنده ياد حسين علي ملاح و ... تا اين اواخر كه محمدرضا درويشي در كتاب ۲۰ ترانه محلي فارس تحت عنوان لالائي هاي سركوهي، به ثبت و ضبط آنها اقدام كرده اند.
در كتاب مورد بحث، محقق گرانقدر آقاي هوشنگ جاويد با دغدغه هاي ارزشمند خود، پاي اعتقاد و نگاه فرهنگي اش را در پاي پوش تلاش و تكاپو و جستجو نموده و در راه پرسنگ و سنگلاخ و نا هموار اما كم رهرو و اندك امكان، با كوششي در خور تقدير گام نهاده و به ثبت و ضبط اين نغمات پرسوز و شورانگيز همت نموده و با ياري و همكاري هاي موسي جرجاني بدين مهم نائل گرديده است.
ترانه هايي كه هر چند نام لالايي بر خويش دارند اما به راستي بستر مناسبي است براي شناخت و آشنايي با روحيه اقوام و طوايف كه در گذر زمان با داغ ها و دردها و اشك ها و لبخند ها، حرمان و حسرت هاي مادران جوان مرده، زنان حسرت نصيب و چشم براه و والده هاي نوزاد مرده و... .
به تناسب جغرافياي تاريخي و ويژگي هاي قومي و نژادي يا از اسب و شكار و جنگ و انتقام سروده اند مثل لالائي مناطق كردستان - لرستان - بختياري و ... و يا از كار و كشاورزي و مرتع و دام و درخت مثل مناطق: درگز - كردهاي شمال خراسان - رودسر و ... و يا بيان حسرتي عظيم مثل: تهران - مرگ جوان بلوچي - شيروان و قوجان و گاه بيانگر اعتقادات و آيين هاست (هاون سوراخ كردن و يا جراح هندي و ...) گاه سلامتي و دفع بلا و بيماري را براي دلبند خويش آرزو كرده. لالائي ها، اثبات رنج نامه هاي ملوديك و سوزناك زنان هوو بر سرآمده و يا مادراني است كه از شوهر فقط فرزندي را به يادگار داشته اند و ... گاه به نشانه هاي دنياي جديد مثل سينما اشاره دارد و گاه با استفاده از كلمات جديدتر مثل فرانسه يا جغرافيا، محدوده تاريخي و زمان سرايش اشعار را مشخص مي سازد و خلاصه اينكه: لالائي ها شناسنامه صوتي دغدغه ها و حساسيت هاي فرهنگي - اجتماعي و اصيل ترين و دروني ترين بروز احساسي مادران ايراني است همان مادراني كه: گهواره جنبانان تمدن بشري، شرح آلام و آرزوها و رنج ها و سختي ها را با شنوندگان صبور و صادق در ميان نهادند، تا آتش مقدس اندوه ارجمند راندن آدم از درگاه دوست، همواره شعله ور بماند. در ابتداي كتاب دو يادداشت از مؤلف محترم آمده است كه در سال هاي ۱۳۶۹ و ۱۳۸۲ نگاشته شده و بنده نمي دانم در فاصله ۱۳ ساله اين دو يادداشت آيا جناب جاويد به بازنگري و تكميل و تحقيق در موضوع، پرداخته اند يا اينكه تمامي مطالب گردآوري شده مربوط به سال هاي قبل از يادداشت اول يعني ۱۳۶۹ مي باشد اما آنچه مشهود است ضرورت بازبيني و بازنويسي و رفع كاستي ها در چاپ هاي بعدي است كه بر گنجينه گونگي آن خواهد افزود.
ذكر چند نكته: نقل است كه مرحوم شيخ محمد تقي شوشتري، عارف بزرگ كه سردودمان خانواده بزرگ فرهنگي - علمي شيخ در منطقه خوزستان و به ويژه شوشتر نيز مي باشد يكنفر غيرمسلمان را با ارشاد و رهنمود به دين اسلام مشرف گردانيد، اما فرد مورد نظر كه تحت تأثير شخصيت پيچيده و تأثير تاريخي حسن صباح بود مذهب هفت امامي (اسماعيليه) را برگزيد و همين موضوع عيبجويان و ايرادكرداران را برآن داشت تا به تعريض و تمسخر بپردازند و به آن مرد الهي اعتراض نمايند، او كه بدين مسائل آشنا بود بزرگوارانه و درس آموز در پاسخ گفت كه: من زورم و توانم اينقدر بوده است و تا هفت امام او را آورده ام، شما كمك وياري كنيد تا او را دوازده امامي(اثني عشري) نمائيم و... .
اين حكايت را آوردم تا نيت خويش را كه همانا رفع نواقص و دفع كاستي هاي اين پژوهش مكتوب است، بيان كنم نه از منظري بدبينانه و عيب جويانه.لذا به ذكر چند نكته خواهم پرداخت، كه هر كه بي هنر افتد نظر به عيب كند ...
۱- لالائي هاي مربوط به نقاط مركزي كشور (ايران مركزي) را كه شامل گستره اي پرقدمت در كتاب نيامده است مناطقي مثل: اصفهان، يزد، عراق عجم (اراك، تفرش،  فراهان، گرگان، همدان و ....) منطقه قومش (كومش) و ...
۲- نسلي كه كودكان دهه ۴۰ و ۵۰ هستند از طريق راديو هر شب با نغمه و نوايي دل نشين كه لالايي را در ابتداي جايگزيني خزنده و تدريجي ميكروفن ها و بلندگوها بر حلق ها و حنجره ها، و از طريق امواج مرزناشناس و مانع ناپذير راديويي مي شنيدند و به خواب مي رفتند، جالب است بدانند كه نوازنده و خواننده و سراينده اشعار آن لالائي  استاد اسكندر ابراهيمي زنجاني (منصور نريمان) نوازنده و معلم و استاد مسلم ساز عود مي باشد كه به رغم راديويي بودن آن، حق اين بود كه به صورت مكتوب (به دليل تأثيرگذاري آن) در اين كتاب آورده شود و همچنين لالايي معروف كه قبل از پيروزي انقلاب در راديو بعد از داستان شب هر شب، با ساز گيتار پخش مي شد و خوبست بدانيد كه استاد جلال ذوالفنون ۴ سال پيش با ساز سه تار آن را در استوديو اجرا و ضبط كردند كه در نوار منتشر نشده دولت عشق مضبوط است.
۳- به اعتقاد نگارنده شايسته بود كه تمام آواهاي روح نواز مندرج در كتاب به زيور نت نگاري مزين مي شد و در برخي از نغمات كه پرده گرداني يا تغيير مقام ايجاد مي شود خط محوري ملوديك به نت در مي آمد تا شمول گسترده بيشتري را در جهت استفاده آهنگسازان و ملودي پردازان، فرا مي گرفت و ديگر اينكه معرفي مايه ها و مقام ها و لحن هاي مخصوص هر لالايي (اغلب در مايه دشتي و شور و ماهور) مي توانست به وجوه مثبت كتاب بيفزايد.
عيب مي  جمله بگفتي هنرش نيز بگو
نفي حكمت مكن از بهر دل عامي چند (حافظ)
مؤلف محترم كتاب آواهاي روح نواز، آقاي هوشنگ جاويد پژوهشگر بي ادعا و نجيب كه حتي در يادداشت اول كتاب (گپي براي اين دفتر) وقتي به انتقاد از كتاب سازان و نواربازان و بازار داغشان مي پردازد باز هم گلايه هاي خويش را در لفاف واژه هاي مغلق و نامأنوس مي پيچد تا مبادا صراحت او مرزهاي جسارت را هم درنوردد « بازار داغ كنندگان خاطره نگاري هاي رنگين و غوركنندگان روزنامه هاي نان و آبدار امروزين، بزلات، سقطات، تسامحات، تغايرات و التباسات، عجيب و غريب كلاس ديدگان موسيقي خوان را نگاشته و مي نگارند و ...»(۱) كه البته در كتابي كه بر پايه سادگي و بي پيرايگي تأليف شده، غريب مي نمايد.
به هر حال، براي نسل من و او كه هنوز زيور زيارت مادر را بر جان شأن و فخر مي دانيم و در فضاي ديدار دست بوسي اش دل و جان مي دهيم و مي گيريم و نفس تازه كرده هوا مي خوريم و در خاطره هاي كمرنگ كودكي مان بوي سبزه و سپيدار و صداقت ها و اصالت ها، نقشي پررنگ دارد و چشمه را به چشم ديده ايم و گل ارغوان را نه در ديوان شعرا كه در دامان صحرا نظاره كرديم و نگران و ناخرسند از هجوم و سيطره روزافزون رويش سيمان و ماشين و بيداد آهن و فولاد، انسان را در چنبر و چرخه شتاب و تعجيل، گرفتار رواج پيام كوتاه و كساد گيرايي نگاه، مي بينيم و ... كماكان چشم اميد به دست هاي سپيد مهرباني ها و اصالت ها و عدالت ها و عاطفه ها، دوخته و بسته ايم «آيا با اين رفتار همگام با مدرنيته، به مادرمان و مادران اين سرزمين كهن و متمدن جفا نكرده ايم. »(۲)
پانوشت:
۱ و ۲ :ص ۱۳ كتاب آواهاي روح نواز

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   زندگي  |   سياست  |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |