پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۲۴
زندگي
Front Page

گزارش همشهري از رنج  زندگي در بم
پنجره هاي بسته ديوارهاي باز
عاطفه تلقاني
010080.jpg

به در مي كوبد، باد كه افتاده توي دل چادرها. شايد دنبال گمشده اي مي گردد. گمشده ! كدام گمشده! نه اين حرف ها نيست. عادت كرده كه هر چند يك بار خواب طلايي يگانه را بر هم زند. دايي، پسر دايي و زن  دايي خوابند. اگر زمين از خشم بر خود نمي لرزيد، دختر دايي هم الان خواب بود. اما ستاره زير خروارها آجر و آهن آنقدر به انتظار زندگي ماند كه دفتر كوچك عمرش تا ابد بسته شد. يگانه در هاي و هوي باد به تيرك چادر تكيه زده، عروسكش را در آغوش گرفته و مويه مي كند. مادر كجايي؟ مي ترسم. من از صداي باد مي ترسم. آن شب هم باد مي آمد. آن شب را مي گويم. همان شب كه تو، پدر و ستاره آرزوهايم قبل از طلوع خورشيد غروب كرديد. حالا من مانده ام و تنهايي! اما اين كوير با همه وسعتش براي تنهايي هاي من كوچك است. كوچك خيلي كوچك! كجا بروم مادر؟
دايي مي گويد: اگر دلسوز مردم بودند در انتهاي شهر روبروي قبرستان نمي ساختند. خانه هاي پيش ساخته را مي گويد. اما من مي  گويم: شايد آنجا بهتر باشد. آخر آن سوي جاده در بهشت زهرا تو خوابيده اي و هر وقت از اتاق ۱۸ متري كه بايد تمام زندگي بيست ساله زن دايي در آن چيده شود بيرون بيايم سنگ مزارت را مي بينم. دايي مي گويد: وزارت كشور به مسائل روحي و رواني مردم زلزله زده كوچكترين توجهي نكرده است. ساختن اردوگاه روبه روي قبرستان منطقي نيست. زلزله روي تمام شبكه هاي حسي اعم از: بينايي، بويايي، چشايي و... مردم زلزله زده به خصوص كودكان تأثير گذاشته و بهبود آن مستلزم تماشاي تصاوير زيبا و رايحه خوش است. زندگي در مهمانشهرهاي سردار جنگل و ابوالفضل نه تنها مشكلات رواني ساكنان كمپ ها را تشديد مي كند، بلكه غبار ويرانه هاي شهر آن موقع كه باد از سمت كرمان مي وزد تنفس مردم ساكن در اين كمپ ها را دچار اشكال مي كند. و باد آشناي هميشگي شهر بم است. آقاي علوي جانشين ستاد امدادرساني زلزله بم قبل از اين كه به علت عارضه قلبي در بيمارستان بستري شود از دايي و كساني كه مثل او حاضر به سكونت در اردوگاه نيستند ناراحت بود. حالا را نمي دانم. شايد فكر مي كند زندگي در كمپ وحدت را دوست داريم. شايد نمي داند چقدر از كمبود آب براي نوشيدن و حمام كردن و بوي تعفن توالت ها رنج مي بريم. شايد نمي داند زوزه و شلاق باد و تيغ آفتاب روزي هزار بار مرگ را در دل آدم زير چادر زنده مي كند. شايد هم...
بدون توجه به تعلق خاطر مردم نسبت به خانه هايشان، مهمانشهرها در دورافتاده ترين نقاط شهر ساخته شده اند و شايد دليل عدم تمايل مردم به زندگي در كمپ ها اين باشد! اگر سازنده مهمانشهر ابوالفضل كه از تاريخ ۵/۱/۸۳ مسكوني شده، سرويس  بهداشتي اتاق ها را كامل تحويل مي داد و اردوگاه ها جايي براي شستشوي رخت و لباس داشتند،مشكل پيش نمي آمد و اگر تانكر هاي آبرساني، مخازن اهدايي كشورهاي خارجي را به موقع آب مي كردند، صف هاي نامنظم مردم به خاطر كمبود آب به ميدان جنگ تبديل نمي شد! در گرماي تير ماه(ماه خرماپزان) پساب حاصل از شستشوي ظروف غذا و لباس و... از مقابل اتاق هايي كه درب آنها به علت قطع برق و كمبود آب كولرها باز است، مي گذرد. سيستم فاضلاب براي اين مخازن تعبيه نشده است و با اين وضعيت وجود پشه، مگس، حشرات موذي و شيوع امراض واگير امري بديهي است.
كاش تيم روانپزشكي طرح مداخلات رواني- اجتماعي آسيب ديدگان زلزله وزارت بهداشت كه تا بيست روز پيش ۵۶ هزار نفر را ويزيت كرده اند. علت نارضايتي مردم از زندگي در اردوگاه ها را بررسي مي كرد. گرچه دكتر فرج پور مدير طرح نسبت به سلامت روحي و رواني مردم مهمانشهرها طي ماه هاي آينده ترديد دارد.
010083.jpg

فرياد اكبر غلامي ساكن زينبيه ۴ پيرمرد هفتاد و دو ساله در ازدحام زن ها و مرد هايي كه براي گرفتن اتاق پيش ساخته مقابل كانكس فرماندار صف كشيده اند ناله اي بيش نيست. او در حالي كه سراپا مي لرزد مي گويد: نوه هاي من پدر و مادرشان را از دست داده اند، يكي افسرده است و ديگري پرخاشگر. در يك اتاق ۱۸ متري ده نفر كه نمي توانند زندگي كنند به آنها يك كانكس بدهيد! و مهندس اشك معاون فرماندار فعلي بم كه در يك اتاق تاريك بدون لامپ مهتابي با كت و شلوار خط دار مشكي روبه روي كولر پنج هزار با سعه صدر به درد  دل هاي مردم مصيبت زده گوش مي دهد و پاي نامه مراجعين را پشت هم امضا مي كند. پس از خواندن درخواست كتبي پيرمرد او را به فرماندار ارجاع مي دهد. حال پيرمرد خميده  ترحم برانگيز است و مهندس اشك! او هم با انبوه مشكلات مواجه است، گرچه شب ها در خانه صورتي رنگش به دور از كاستي هاي اردوگاه ها در ارگ جديد مي آرامد! مردم در مسير راه فرمانداري، هلال احمر و ثبت احوال سرگردانند. مردم بي هويت! شايد بدين ترتيب بي توجهي هاي روزهاي نخست پس از زلزله كه به بومي و غيربومي شناسنامه صادر شد، جبران شود! و عده اي از مردم بم كه در آن روزها از فرط بهت و حيرت انگيزه اي براي گرفتن شناسنامه نداشتند تاكنون موفق به دريافت دفترچه نشده اند. هنوز گريه آن پيرزن در پس كوچه هاي ويران شهر شنيده مي شود كه مقابل بهزيستي ايستاده بود و مي گفت: بمي ام. اين هم شناسنامه ام. دفترچه ام را نمي دهند كه با برگ ۲۰ اتاق پيش  ساخته بگيرم. خسته شده ام از اين زندگي، از اين روزگار.
ستاد معين خراسان در منطقه زيد در داخل خانه هاي مردم اقدام به ساخت اتاق كرده است. اما از آن جا كه سقف اتاق ها سفالي است هيچ يك از مردم جرأت سكونت در آن را ندارند. با اين كه زلزله فقط چند ثانيه طول كشيد تألمات آن لحظه اي مردم را رها نمي كند و مردم ساكن در شهر و مهمانشهرها با مشكل عدم جمع آوري زباله مواجهند.
مهندس غلامي كارشناس ارشد بهداشت محيط در معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان كشور مي گويد: مناسب ترين روش جمع آوري زباله، جمع آوري از درب منازل است ولي با توجه به شرايط منطقه نيمه بحران و بحران زده بم وجود جايگاه موقت جمع آوري زباله امري ضروري است. به طوري كه سكوهاي مذكور بايد به طور مرتب ضدعفوني و شستشو شود. در ضمن براي جلوگيري از دسترسي جويندگاني چون سگ و گربه همچنين دزدان زباله به اين سكوها وجود حفاظ الزامي است. مهندس باقري زاده شهردار بم با وجود همه كمبودها از نحوه جمع آوري زباله كه از ۱۵ اسفند تاكنون توسط شهرداري منطقه انجام مي گيرد رضايت دارد و معتقد است با وجود عدم توانايي در پرداخت حقوق پرسنل، كمبود ماشين آلات و هزينه گزاف جمع آوري زباله نسبت به زماني كه ستاد هاي معين در اين زمينه فعاليت داشتند جمع آوري زباله منسجم تر انجام مي گيرد. از آن جا كه جمع آوري زباله هر ۴۸ ساعت يك بار انجام مي گيرد مردم به كيسه زباله نياز دارند و شهردار تهيه روزانه بيست هزار كيسه زباله را ناممكن مي داند، چون هزينه هاي جاري و حقوق پرسنل شهرداري چون گذشته تأمين مي شود.
شهردار مي گويد: همان طوري كه مديريت بحران تعريف شده توقع ما از وزارت كشور و سازمان شهرداري ها اين است كه در رابطه با بودجه شهرداري بم تدبيري بينديشند. شهردار بم از پوشيدن يونيفورم و نظافت در سطح شهر باكي ندارد، اين كار را در اواخر اسفند ۸۲ آن زمان كه شهر به استقبال بهار مي رفت انجام داده است و مي گويد: افتخار مي كنم زير پاي مردم شهر را جارو كنم. كاش مي دانست بودجه مورد نياز جهت زيباسازي شهر براي ترميم روحيه از دست رفته مردم را چگونه تأمين كند! مهندس غلامي كارشناس ارشد بهداشت محيط مي گويد: بايد بين مردم رفت و از طريق رابط اطلاع رساني داشت. او معتقد است: اگر خانواده نداند دفع نامناسب زباله ايجاد مشكل مي كند، شهرداري هر كاري انجام دهد فايده اي نخواهد داشت. مهندس باقري زاده نيز مشاركت مردمي را حائز اهميت مي داند. اما اطلاع رساني بايد چگونه انجام شود؟ راديو بم با پخش ۶ ساعته خود كه پنج ساعت و نيم آن پخش موسيقي است مخاطب چنداني ندارد و در عصر ارتباطات گريزي نيست جز گوله به گوله خبر دادن و قبيله اي عمل كردن!
قبيله! قوم! خانواده
محمد رسول پسرك ريزنقش يازده ساله با موهاي كوتاه و چشماني به تاريكي شبهاي بي ستاره همه را از دست داده است. پدر، مادر، برادر، خواهر! هجوم تشنگي گلويش را مي سوزاند. بايد برود به واحه اي كه درختان سرسبز پشت هم قطار شده اند و به جايي كه سقفي بر سرش سايه اندازد. محمد رسول  بعد از آن سپيده دم هولناك كه چتر حمايت پدر و مهرباني هاي مادر را براي هميشه از دست داد، مأمني نمي يابد. بايد برود. اما رمقي براي رفتن ندارد. نوشيدن يك ليوان آب زلال و گوارا مي تواند نياز آني او را برطرف كند، اما با توجه به آلودگي آب شهري نوشيدن آب نه چندان خنك هم ممكن است به بيماري او بينجامد. مهندس حافظيان معاون مسئول بهداشت محيط شهرستان بم مي گويد: به دليل انشعابات و شكستگي هاي متعدد لوله كشي شهر مردم نه تنها با كمبود آب مواجهند بلكه احتمال آلودگي آب نيز وجود دارد و ما در وزارت بهداشت به نقاط مختلف شهر رفته و روزانه تا صد نقطه را كلرسنجي مي كنيم. مهندس غلامي به مردم توصيه مي كند آب مورد نياز خود را كه حدوداً ۲۵ ليتر است در اواسط روز در اتاقهاي ۱۸ متريشان جهت استفاده در ساعات بعدي ذخيره كنند. مهندس حافظيان دليل آلودگي احتمالي آب در اوايل روز را مكش منفي پس از خاموش شدن موتورها در طول شب مي داند. او معتقد است براي از بين رفتن ميكروب بايد آب را قبل از نوشيدن جوشاند. اما با كدام حرارت؟ جوشاندن آب شهري نيازمند گاز شهري است و پخت و پز ساكنان بم توسط كپسول هاي پيك نيكي و گاز مايع انجام مي گيرد.
كف صابون چشم هاي درشت مهدي را مي سوزاند. مادر كاسه را پر مي كند. از آب نهري كه هرازگاهي باغات پشت هنرستان صنعتي واقع در خيابان اميركبير را سيراب و به درختان نخل، زندگي مي بخشد. مهدي مدتهاست كه اين چنين حمام مي كند. مادر مي داند كه آب آلوده است اما چه كند؟ مي ترسد از اين كه پسرش دچار شپش شود. مهندس بصيرت با چند مورد شپش در سنگستان مواجه شده است و مي گويد: وضعيت در بروات و پشت رود به مراتب نامساعد تر است.
جلسات پي در پي شركت آب و فاضلاب با ديگر وزارتخانه ها و سازمان هاي دولتي و غيردولتي همچنين برنامه ريزي هاي مدون و سيستماتيك و زيربنايي براي مردمي كه براي ابتدايي ترين نيازهاي زندگي در مضيقه هستند بي معناست. راستي آيا زندگي بدون آب ميسر است؟ مهندس صديقي معاون آقاي علوي در بازديد از كمپ امام خميني(ره) نسبت به وضعيت نامناسب بهداشتي ابراز تأسف مي كند و مي گويد: مردم موظفند به نظافت محل زندگيشان بپردازند. به علت كمبود بودجه ،شهردار قصد دارد در يك بسيج عمومي هنرمندان و ورزشكاران را دعوت به پاكيزگي شهر كند. اما اين كافي نيست، بايد به مردم متأثر از زلزله كه همچنان در وحشت به سر مي برند آموزش داد تا اهميت پاكيزگي را دريابند و لذت نظافت را حس كنند. نظافت اتاق، توالت، محيط اطراف محل سكونت گرچه امري بديهي است اما نوشتن نسخه بدون توجه به مسائل روحي و رواني مردم دل مرده بم از آن سوي ميز بي فايده است. مردم مصيبت زده بي توقع بم نياز به همدلي دارند، همدردي كافي است. اين را امان وحيدي يكي از ساكنين مهمانشهر امام خميني(ره) مي گويد.
010077.jpg

هيچ شور و نشاطي در بم ديده نمي شود. گرچه شهردار جشني را با حضور هنرمندان تهراني در ارگ ويران شده بر پا كرد اما امكان اين جشن آن قدر خطرناك و نامناسب و برنامه ها چنان ضعيف و بي تأثير بود كه اهالي شهر از اين كه عصر جمعه خود را بيهوده گذرانده اند ابراز نارضايتي مي كردند.
دلخوشي مريم ۷ ساله و سميه ۱۲ ساله كه توسط برادران معتاد خود از آن زمان كه والدينشان را از دست داده اند آزار مي بينند، گذران اوقاتي خوش در چادر رفاه بم است كه قبل از تحويل به آموزش و پرورش روزانه پذيراي ۴۰۰ كودك بود و اكنون محلي است براي برگزاري امتحانات سطوح مختلف. كم كاريهاي آموزش و پرورش بدين جا ختم نمي شود چرا كه تاكنون تلاشي براي جذب كمك ۴ ميليون دلاري يونيسف نكرده است و دانش آموزان پيش دانشگاهي نيز از بودجه ۱۰۰ ميليون توماني كه براي كلاسهاي كنكور هزينه شد بهره كافي نبردند.
آسمان آبي سقف چادر بزرگ ارشاد اسلامي است. چادري كه با همه وسعتش هيچ يك از شرايط لازم براي انجام فعاليتهاي فرهنگي و هنري را ندارد. كمالي رئيس ارشاد اسلامي بم مي گويد: تمام دنيا جهت معيشت مردم بم كمك كردند اما با توجه به تغييرات اساسي كه در زندگي مردم به وجود آمده و فرهنگ بومي را تحت تأثير قرار داده به حوزه فرهنگ كوچكترين توجهي نشده است. انتظار رئيس ارشاد اسلامي بم از مسئولان وزارت كشور توجه به حفظ فرهنگ بومي و منطقه اي شهرستان بم است. كمالي از اين كه وزارت ارشاد تاكنون در هيچ يك از ستادهاي معين حضور مستمر و فعال نداشته، ابراز تأسف كرد. در تمام سطح شهر حتي يك كيوسك مطبوعاتي ديده نمي شود و جوانان براي پر كردن اوقات فراغت حتي از خواندن روزنامه هم محروم مانده اند. دسترسي به اطلاعات روز جاي خود دارد و ورود تنها روزنامه اي كه وارد شهر مي شد از نيمه ارديبهشت تاكنون متوقف شده است. در گردهمايي سازمانهاي ملل متحد و سازمانهاي غيردولتي در بم كه مهندس كريمي استاندار كرمان نيز در آن حضور داشت و در سالن پرستو ارگ جديد برگزار شد جان هند فري نماينده فدراسيون صليب سرخ بين الملل گفت: بم فراموش نخواهد شد و يك صفحه بخصوص در وب سايت فدراسيون به اين شهر اختصاص دارد. آقاي علوي جانشين ستاد امداد رساني بم در اين جلسه ضمن تشكر از خيرين دنيا عنوان كرد: NGO هاي خارجي تاكنون بيش از ۱۳ ميليون دلار آمريكا صرف بازسازي و خدمات رساني كرده اند.
اما نكته قابل تأمل جلوگيري از كارهاي موازيست كه كما بيش توسط NGO ها انجام مي گيرد. در قسمتهايي بيش از حد مورد نياز هزينه شده در صورتي كه به بخشهاي ديگر توجهي نمي شود. دام و طيور ساكنان روستاي درب باغ و خواجه عسگر در معرض حمله گرگ و حيوانات وحشي قرار دارند. معصومه رحيم زاده دانشجوي كارشناسي ارشد توسعه و عمران روستايي جهاد كشاورزي تهران درباره مشكلات و معضلات روستاي درب باغ مي گويد: مهم ترين نياز اهالي اين روستا ساخت توالت، حمام و فروشگاهي جهت تهيه مايحتاج زندگي است.
گرچه حال محمد صادق خوب نيست اما اولين سال تحصيلي اش را با نمرات خوب پشت سر گذاشته است. محمد صادق عرق پيشاني را با آستين بلوز كاموايي اش پاك مي كند. روي زمين مي نشيند و بسته اهدايي كميته امداد را باز مي كند. به او گفته اند كه بسته شامل لباسهاي تابستاني مورد نياز اوست. كلاه كاموايي صورتي رنگي ديده مي شود. آن را بر مي دارد. سپيده خواهر يكساله اش را كه زير خروارها خاك دفن شده به خاطر مي آورد. اهالي روستاي درب باغ از خدمات كميته امداد به شدت ناراضي اند. چرا كه در خرداد ماه بدون توجه به سن و سايز افراد به پخش لباسهاي زمستاني پرداخته است و به جز اين به علت كمكهاي غيرنقدي كه گاه مورد نياز خانوار نيست كمك هزينه نقدي خود به خانواده هاي بي بضاعت را كم كرده است. معصومه رحيم زاده ايجاد اشتغال براي زنان بي سرپرست را ضروري مي داند. امير حسين پيرمرد نابيناي ۸۲ ساله كه همسرش را از زير آوار بيرون آورده در جاده مارپيچي روستاي درب باغ پيش مي رود زير لب زمزمه مي كند: ديوارهاي بم به روي هم باز شد اما پنجره دلها به روي هم بسته است. او از دعواهاي قومي كه همچنان در روستا جريان دارد غمگين است.
شهرزاد فرارومين فيزيوتراپيست مقيم هلند كه براي كمك به بم آمده وقتي تجهيزات محدود پزشكي و مشكلات عديده موجود در بم را مي بيند چنان احساساتي مي شود كه ساعتها كنار جاده بم كرمان مي نشيند و مي گريد. پتانسيل هاي سرگردان پس از شش ماه همچنان مشهودند و از تخصص و توانمندي افراد استفاده نمي شود. شانه اش تاول زده، علي افغاني كه توسط شوهر عمه اش آزار ديده است، از وقتي عمه سرپرستي اش را عهده دار شده بين فاميل پدر و مادر سرگردان است. آزاده عرفان مربي مهد كودك هو نسبت به اين موضوع معترض است و خانم عباسپور كارمند بهزيستي به او توصيه مي كند پيگير مورد كودك آزاري نباشد چون ممكن است خود او زير سؤال برود.
در كمربندي عيش آباد كه درختان كاليكتوس سر به هم داده اند صدف شهرياري دخترك پنج ساله كنار ديگر دوستانش پشت وانت بار امان وحيدي نشسته و آرزويش را بازگو مي كند. آرزوي او داشتن كفش سفيد پاشنه بلند، خرگوش سفيد و خرس قهوه اي است. صدف صوفي آبادي از خدا انگشتر مي خواهد و سعيد قاسمي آرزوي سفر به مشهد و شهربازي را در سر مي پروراند. اما يگانه! يگانه كه عروسكش را در آغوش گرفته و به آسفالتي كه توسط تانكر آب پاش شهرداري خيس مي شود خيره مانده است چيزي نمي گويد. شايد آرزويي ندارد. شايد هم دارد و مي داند كه آرزوي كوچكش دست نيافتني است. شايد هم...

برنامه آمادگي خانواده براي رويارويي با زلزله و آتش سوزي

سانحه به سرعت و بدون هيچ هشداري رخ مي دهد. ممكن است شما را مجبور كند محل را ترك و يا خود را در خانه محبوس نمائيد. چنانچه سرويسهاي ابتدايي از قبيل آب، گاز و برق يا تلفن قطع شود چه مي كنيد؟ مقامات محلي و گروه نجات بعد از وقوع حادثه در صحنه حاضر مي شوند اما آنها نمي توانند به موقع به كمك همه بپردازند.
خانواده مي تواند از طريق همكاري تيمي با سانحه روبرو شود. به منظور ايجاد برنامه خانوادگي خويش، اقدامات ذكر شده در ليست را پيگيري نمائيد. آگاهي به اينكه چه بايد بكنيد بهترين حمايت و مسئوليت شما مي باشد.
معلوم نيست خانواده شما به هنگام بروز حادثه كجا باشند؟ آنها مي توانند همه جا باشند - در محل كار، مدرسه يا داخل اتومبيل.
بايد به اين فكر باشيد كه چگونه يكديگر را پيدا خواهيد كرد؟ آيا از سلامتي فرزندان خود آگاه مي شويد؟ براي پايين آمدن تلفات در مواجهه با زلزله، رعايت نكاتي كلي به شرح زير ضروري است كه اين موارد عبارتند از : اقدامات مهم براي حفظ سلامتي، تهيه امكانات ضروري و خدمات رفاهي و همچنين آمادگي روحي و بدني در مواجهه با زلزله در هنگام وقوع خطرات.
حال در زير به شرح هر يك از موارد فوق پرداخته  مي شود:
چهار اقدام براي حفظ سلامتي
۱. حدس بزنيد چه اتفاقي ممكن است براي شما رخ دهد؟
* بپرسيد چه نوع حوادثي ممكن است رخ دهد و راه آمادگي با مواجهه با هر يك را بخواهيد.
* علائم هشداردهنده اجتماع خود را ياد بگيريد: آنها چه معنايي دارند و با شنيدن يا ديدن آنها چه بايد بكنيد.
*درباره مراقبت از حيوانات پس از وقوع سانحه سؤال كنيد.
* بپرسيد در صورت نياز چگونه مي توان به افراد مسن يا ناتوان كمك كرد.
* سپس، در مورد برنامه هاي زلزله در محل كار، مدرسه بچه ها يا مراكز مراقبت روزانه و جاهاي ديگري كه خانواده شما وقت مي گذرانند، سؤال نمائيد.
۲. براي مواجهه با سانحه، برنامه اي تدارك ببينيد.
با خانواده خويش جلسه اي بگذاريد و در مورد دليل آمادگي براي زلزله صحبت كنيد. خطرات آتش سوزي، هواي بد و زلزله را براي كودكان توضيح دهيد. مسئوليتها را تقسيم و به صورت تيمي فعاليت نمائيد.
* نوع فاجعه هايي كه ممكن است رخ دهند را مورد بحث قرار دهيد و توضيح دهيد در هر مورد چه بايد كرد.
* براي ملاقات يكديگر دو مكان مجزا را مشخص نمائيد.
۱. در مواقع اضطراري از قبيل بروز آتش، دقيقا جلوي خانه خود قرار بگذاريد.
۲. در مواقعي كه نمي توانيد به خانه برگرديد، در همان حوالي يكديگر را ملاقات كنيد.
* از يكي از دوستان خود كه خارج از اين مهلكه است بخواهيد «رابط خانوادگي» شما باشد. پس از وقوع حادثه، (خصوصا اگر اين حادثه براي بعضي منزلها صورت گيرد مثل آتش سوزي) رابط خانوادگي در صورت سالم ماندن از حادثه، تماس با مسافتهاي دور را آسان تر مي كند. همه اعضاي خانواده بايد شماره تلفن رابط را بدانند و در مواقع اضطراري و در صورت عدم امكان برقراري ارتباط با اعضاي خانواده با اين فرد تماس بگيرند و بگويند كجا هستند.
۳. اين چك ليست را كامل كنيد.
* شماره تلفنهاي اضطراري (آتش نشاني، پليس، آمبولانس و غيره) را كنار تلفن نصب نمائيد.
* چگونگي بستن شير آب، گاز و قطع برق را به اعضاي خانواده ياد دهيد.
* به فرزندان خود چگونگي و زمان تماس با شماره ۱۱۵ يا خدمات پزشكي اورژانسي را بياموزيد.
* در صورت وجود بيمه، تحت پوشش كامل بيمه باشيد.
* چگونگي استفاده از كپسول آتش نشاني (نوع ABS ) و محل نگهداري آنرا به اعضاي خانواده نشان دهيد.
در همه جاي خانه بويژه نزديك اتاق خوابها، دودكش نصب كنيد.
* در صورت امكان در منزل خود دستگاه اعلام خطر كار بگذاريد.
* در كلاسهاي آموزشي و كمكهاي اوليه هلال احمر (صليب سرخ) شركت نمائيد.
* راههاي مناسب فرار را در منزل خود شناسايي كنيد. از هر اتاقي دو راه خروج پيدا كنيد.
* امن ترين مكان در برابر هر نوع سانحه اي را مشخص كنيد.
۴. برنامه خود را تمرين كنيد.
* هر ۶ ماه، فرزندان خود را امتحان نمائيد تا مطمئن شويد بخاطر دارند كه چه بايد بكنند.
* تخليه اضطراري منزل به هنگام آتش سوزي را به فرزندان آموزش دهيد.
* كپسول آتش نشاني خود را طبق دستور كارخانه آن امتحان و شارژ نمائيد.
امكانات ضروري
جعبه تداركات لازم را براي مواقع اضطراري و چيزهايي كه ممكن است به هنگام تخليه محل احتياج داشته باشيد، گرد هم آوريد. اين منابع را در صندوقهاي قابل حمل مانند كوله پشتي، ساك كيسه اي و غيره بگذاريد.
غذاهاي خشك (خشكبار) را هر ۶ ماه يك بار و آبهاي ذخيره شده (در بطريهاي بهداشتي) هر سه ماه يكبار تعويض كنيد و اطمينان حاصل كنيد كه براي حداقل سه روز آب و غذا داريد.
ساير امكانات ضروري كه بايد تهيه كنيد، عبارتند از:
* يك دست لباس و كفش، يك پتو يا كيسه خواب براي هر فرد.
* كيف كمكهاي اوليه كه شامل داروهاي خانواده شماست.
* وسايل اضطراري كه شامل راديوي باطري دار، چراغ قوه و تعداد زيادي باطري است. دسته سوئيچ اضافه ماشين، كارت اعتباري، پول نقد يا چك مسافرتي.
* وسايل بهداشتي
* وسايل مخصوص اطفال، اعضاي ناتوان يا مسن خانواده
* يك جفت ليوان اضافي
* نگهداري مدارك مهم اعضاي خانواده در يك جعبه ضد آب.
خدمات رفاهي
محل جعبه فيوز برق، شاه لوله گاز و آب را پيدا نماييد. ياد بگيريد چه وقت و چطور آنها را قطع كنيد و به همه اعضاي مسئول خانواده ياد بدهيد. ابزار لازم براي اين كار را نزديك شيرهاي گاز و آب بگذاريد. به خاطر داشته باشيد فقط زماني شيرها را قطع كنيد كه حدس مي زنيد لوله ها آسيب ديده اند و يا به شما دستور داده شده اينكار را انجام دهيد. اگر گاز را قطع كنيد بايد از يك متخصص بخواهيد كه آن را وصل نمايد.
در اين زمينه بهتر است كه همسايه ها به يكديگر كمك كنند.
كمك به همسايگان مي تواند جان و مال افراد را نجات دهد. با همسايگان جلسه بگذاريد و برنامه ريزي كنيد كه چگونه قبل از رسيدن كمك دولتي و صليب سرخ به يكديگر كمك نمائيد. اگر عضو يك سازمان محلي از قبيل انجمن هاي خانگي، يا گروه دوستان هستيد، براي مقابله با حوادث آماده شويد. توانائيهاي خاص همسايگان خود را بشناسيد (مانند توانائيهاي پزشكي، فني) و مورد مطالعه قرار دهيد كه چگونه مي توانيد به همسايگاني كه نيازهاي خاص دارند، مثلا پير يا ناتوان مي باشند، كمك كنيد. برنامه اي بريزيد تا بتوانيد از كودكاني كه والدينشان نمي توانند به منزل برگردند، نگهداري نماييد.
هنگام وقوع خطرات
آرام و صبور باشيد و برنامه هايي از قبل تعيين شده را به اجرا درآوريد.
صدمات وارده را بررسي نماييد.
كمكهاي اوليه ارائه دهيد و براي مداواي آسيبهاي جدي كمك بطلبيد.
براي دريافت اخبار و دستورات لازم، به راديوي باطري دار خود گوش فرا دهيد.
اگر راديو توصيه كرد، منزل را ترك نماييد. لباسهاي ايمني و كفش مقاوم بپوشيد.
خسارات وارده به منزل خود را به اشكال زير بررسي نماييد.
* از چراغ قوه استفاده كنيد و كبريت يا فندكهاي برقي بكار نبريد.
* براي يافتن آتش، خطر آتش سوزي و ساير خطرات احتمالي ديگر خانه را وارسي كنيد.
* براي يافتن نشت احتمالي گاز بو بكشيد. از آب گرمكن شروع نماييد. اگر بوي گاز احساس كرديد، شير اصلي گاز را ببنديد، پنجره ها را باز كنيد، همه را سريعا از خانه خارج كنيد.
* هر منبع خطر ديگري را ببنديد.
* داروها، موادسفيدكننده، گازوئيل و مايعات قابل اشتعال ديگر را سريعا پاك كنيد.
فراموش نكنيد كه....
* حيوانات خانگي را نجات دهيد.
* با خانواده خود تماس تلفني داشته باشيد... و ديگر از تلفن استفاده نكنيد مگر در مواقع بسيار ضروري.
*به همسايه ها سر بزنيد بويژه آنهايي كه مسن ترند و يا از نظر جسمي ناتوانند.
*از سيمهاي برقي كه روي زمين افتاده اند، فاصله بگيريد.
براي دريافت اطلاعات بيشتر، لطفا با مديريت اورژانس محلي يا اداره پشتيباني شهري و حوادث غيرمترقبه استان خود تماس حاصل نماييد.
پس بهتر است كه از همين حالا برنامه ريزي را شروع كنيد.
تدوين و ترجمه: رضا صفري شالي

نوعي زندگي
قلب آبي نمي ايستد

فاطمه مشهدي رستم
قلب. قلب. قلب! مركز محبت. سراي عشق. بن بست كينه و حسادت. چهارراه سرگردان! حقيقتاً قلب چيست؟ مركز حيات؟ قاضي و داور فنا يا بقاي زندگي؟ آسايشگاه يا درمانگاهي كه تشخيص دهنده و تعيين كننده ميزان سلامت، شخصيت و آرامش فرد، براي طي و چگونگي روند زيست سالم و طبيعي او است؟ اما...
حمله قلبي- سكته قلبي- ناراحتي قلبي- ايست قلبي! بلاي قرن حاضر و هيولايي كه گاه مقابله با آن غيرممكن به نظر مي رسد!
چرا؟
تمامي اين نعمات روزافزون! حاصل اين زندگي به ظاهر پيشرفته و نتيجه صميميت هاي فراموش شده و خودخواهي هاي بي منطق و حرص و ولع سيري ناپذير و برتري طلبي هاي آن چناني و در لغتي مدرن تر و امروزي تر، هديه تكنولوژي جهاندار بي عدالتي است كه سايه به سايه نجيب آدم و حواي عزيز، از روز ازل، حركتي صعودي و صعودي تر را آغاز كرده و مي كند! حركتي نابرابر و نامتعادل كه اهرم سازنده اش در دستان پرقدرت انسانها قرار گرفته است! اما دريغ كه اين دستان قوي و ستبر، تهي تر از آني هستند كه خود و ديگران را وادار به استفاده صحيح و بجا، از اين امكان مثبت و اساسي كنند! نتيجه آن مي شود كه قلب،  اين مركز عشق و محبت، اين مركز حيات بشري،  روز به روز، در بن بست و تنگناي چه كنم، چه كنم هاي خودخواسته و خودنخواسته با ضربآهنگي كند و كندتر و سياه و چركين يابد! تا آنجا كه هر روز، هر لحظه، بر در و ديوار و نيز صفحه هاي تسليت، شاهد و ناظر اسامي آشنا و ناآشنايي باشيم كه وقتي علت را سؤال مي كنيم، در اكثر مواقع، فقط دو كلمه ناخوشايند را مي شنويم! ايست قلبي!
اما آيا راه گريزي وجود دارد؟
غصه نخور، حرص نخور، خونسرد باش به نظر مي آيد غصه نخور،  حرص نخور،  خونسرد باش، در رده داروهاي كميابي است كه بيشتر اوقات، مي تواند مرهم قطعي و مؤثري براي ناراحتي هاي قلبي باشد! از تركيبات غيرشيميايي و قابل توجه اين دارو! به طور مختصر و مفيد،  مي توان به «بي خيالي از دنيا» و «بالاتر از سياهي رنگي نيست» و عدم وجود ازلي و ابدي «دندان طمع» اشاره كرد! به هر حال اگر بخواهيم، مي توانيم استفاده از داروي مورد نظر را يك جور درمان بدانيم! آن هم از نوع قطعي!
چه خنده دار! اصلاً  نمي شود!
نخير. مي شود، خوب هم مي شود! چشمهايت را ۵ دقيقه ببند و در نهايت آرامش فكر كن. فكر به اين كه وقتي فكر كني اول دنيا چه بوده كه آخر آن چه باشد، خواهي ديد كه مي شود! وقتي فكر كني آن ديگري كه در مال و مكنت و ثروت و دارايي و جاه و جلال و خدم و حشم، غرق است اما خانه آخرتش، حتي ۵ سانتي متر، از خانه آخرت تو، بزرگتر كنده نمي شود و اگر هم بشود، سنگيني بلوك هاي سيماني و ميزان خاك مورد استفاده هماني خواهد بود كه براي همه است؛ مي بيني كه مي شود!
وقتي فكر كني نوع پايان زندگيش، تازه اگر به او امكان و اجازه دهد، فقط استفاده بي استفاده از ۴ يا ۵ يا ۶ متر، چلوار يا كرباس معمولي است، مي بيني كه مي شود!
وقتي فكر كني نام آن معجون آرد و شكري كه «حلوا» ناميده مي شود، هرچند كه با روغن حيواني و گلاب قمصر كاشان و زعفران درجه يك و ظرف جواهرنشان باشد،  همان بو، همان رنگ و طعم و همان خاصيتي را دارد كه براي اموات هزار سال و پانصد سال و دويست سال و صد سال تاكنون،  داشته است، مي بيني كه مي شود!
وقتي ببيني آنهايي كه در ظاهر مثلاً مي نالند و نوار و تور سياه،  نشان مي كنند و اما در باطن، با نواي «دل غنچ رفتن»! براي مال و منال و ارثيه هاي بادآورده دل و روده شان با سرخوشي، پيچ و تاب مي خورد،  باور مي كني كه مي شود!
وقتي قدم رنجه كني و لحظه اي را در ميان گورهايي بگذراني كه آرزوهاي زيادي را پخته و خام، در خود جاي داده اند! گورهايي كه با شكل و شمايلي ساده يا تزئين شده و با اشعاري نغز و حك شده از دوبيتي ها و چندبيتي ها، حكايت از كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش مي كنند! گورهايي كه همگي سخن از عدم مسئوليت و تعهد و وفاي اين جهان جهاندار پرقدرت، مي كنند! باور مي كني كه مي شود!
وقتي به بزرگ و كوچكت،  كه وقت و بي وقت، از تو طلب فلان چيز را مي كنند،  بفهماني كه برايت مقدور نيست و اين عدم مقدور را گواه و معيار ارزشمندي براي پاك بودن و پاك زيستن و اعتقاد به حلال و حرام و اصول قرار دهي، باور مي كني كه مي شود!
وقتي فكر كني انسان، اين موجود مافوق حيوان و اين جاندار معقول و بادرايت والا، كه قاعدتاً مي بايد برتر از رنگ و لعاب و زرق و برق و پز و تجملات و هر چيز اين شكلي،  به حساب آيد، همان چيزي است كه بايد باشد، باور مي كني كه مي شود! باور مي كني كه انسان يعني سادگي و پاكي و محبت و زندگي! و زندگي همان گم كرده اي است كه نمي دانستي كجا بايد دنبالش بگردي!
ساده باش تا زندگي كني
ساده باش تا زندگي كني و به اسارت ماديات درنيايي! به عبارتي، زياده نخواه! اگر هم خواستي، تا بدان حدي بخواه كه مازاد خواسته ات را براي بيمارستان و دارو و وراث بي عاطفه و بي منظور، مصرف نكني و باقي نگذاري! چه فايده دارد وقتي غرق در مازاد ثروت باشي اما دائماً زير تيغ و آمپول و سرم و رژيم و احساس ترس و وحشت قرار بگيري! چه فايده دارد مازادها از سر و كله ات بالا برود و حسابشان را گم كني اما،  دائماً نگران در كوچه و بالاي ديوار و مسير ترددت باشي مبادا كه روزي، يا شبي قفل در خانه ات را بشكنند و يا از ديوار آن بالا روند و يا براي بردن مازادهايت، به روي آسفالت كوچه و خيابان و يا درون جوي آب، آن هم دست و پا شكسته، بيفتي و فرياد زني كه واي... مالم را بردند! تازه اگر خوش شانس باشي و نفس ات را بند نياورده  باشند!
مهربان باش
فكر مي كني سقف آسمان به خاك زمين مي چسبد اگر مهربان باشيم؟ فكر مي كني ارزش و بهاي له كردن بند انگشت از منافعت، بالاتر است و به تو، كارت آفرين بر انسانيتت مي دهد يا له كردن حتي يك بند انگشت از وجود و منافع ديگري؟!
فكر مي كني اگر مهربان باشيم بر فرق سر ديگران منت گذارده ايم يا بر فرق مبارك خودمان؟ مهرباني با ديگران، مهرباني با مركز حيات وجود نازنينمان است! هوشيار باشيم!
گذشت داشته باش
گذشت همچون نسيم سرخوشي است كه ابرهاي تيره و گرفته را از هواي بي هواي وجودت دور كرده و آسماني آبي رنگ و زيبا را، زينت و صفاي درونت قرار مي دهد. قلبي كه آبي شد، خدا را خواهد شناخت و قلبي كه خدا را بشناسد تنگناي چه كنم، چه كنم ها را براي خود و ديگران، به فراخي تبديل مي كند و متعاقب اين فراخي، ضربآهنگي نه كند و نه تند، بلكه متعادل مي يابد و در ادامه، به سلامت،  شخصيت باطني و آرامش واقعي و مطلوب مي رسد.
بخواه تا باور كني
از همين امروز، از همين لحظه بخواه تا باور كني! باور كني كه قلب آبي هيچگاه از طپش طبيعي و مملو از آرامش و مهر، نمي ايستد! بخواه تا باور كني، زيرا كه باور تو،  مكمل جدي سلامتي تو است! مكملي كاملاً جدي براي قلب تو و به تعويق انداختن نصب اعلاميه ترحيم ات بر روي ديوارها! اعلاميه اي كه لبهاي مزين شده به پوزخند و نگاههاي بي تفاوت، تماشاگرانش هستند!

مهارت هاي زندگي براي جوانان

مقدمه:
010017.jpg

مهارت هاي زندگي همانطور كه مي توان از عنوان آن فهميد، روش ها و شيوه هاي ضروري براي يك زندگي سالم و سازنده است. به عبارت بهتر اين مهارت ها مجموعه اي از توانايي ها هستند كه سبب سازگاري ما با محيط و شكل گيري رفتارهاي مثبت و مفيد مي گردند. اين توانايي ها ما را قادر مي سازند كه نقش مناسب خود را در جامعه به خوبي ايفا نموده و بدون اينكه به خود يا به ديگران آسيب برسانيم، با خواسته ها و انتظارات و مسائل و مشكلات روزانه بويژه در روابط خود با ديگران به شكل مؤثرتري روبه رو شويم. مهارت هاي زندگي و نحوه كسب آن متنوع و مختلف هستند و به جهت رعايت اختصار و پرهيز از اطاله كلام با تعدادي از آنها آشنا شده و به توضيح هر يك از آنها مي پردازيم:
۱- مهارت تصميم گيري صحيح در زندگي:همه ما در زندگي روزانه با موقعيت هايي مواجه مي شويم كه ناچار به تصميم گيري هستيم. بعضي اوقات اين تصميم گيري بسيار ساده و مربوط به مسائل عادي زندگي ماست. براي مثال: نوجواني تصميم مي گيرد از پول تو جيبي خود يك عدد ساندويچ از بوفه مدرسه خود بخرد. يا هر كدام از ما تصميم مي گيريم به منظور رسيدن به مكان خاصي از اتوبوس استفاده كنيم يا از تاكسي يا از سواري هاي كرايه اي و يا از مترو. همين طور است دانش آموزي كه تصميم مي گيرد از حالا به بعد شاگرد مرتب و منضبطي باشد. اين مثال ها و مسائل بسيار ديگر جزو كارهايي است كه براي ما خيلي اهميت ندارد و چندين مورد از اين دست تصميم گيري ها در زندگي روزانه اتفاق مي افتد. اما زماني هم هست كه تصميم گيري در مورد يك موضوع مي تواند سرنوشت زندگي فرد را در جهت مثبت يا منفي (از نظر خودش) عوض كند. مثلاً نوجواني كه در پايان سال اول متوسطه انتخاب رشته مي نمايد، با اين كار مسير زندگي تحصيلي آينده اش را ترسيم مي كند. در مراحل بالاتر همين فرايند مي تواند در مورد شغل آينده، انتخاب همسر و ... مصداق داشته باشد. با اين پيش زمينه حال مي خواهيم بدانيم تصميم گيري چيست؟ و چه فرايندي را مي توان براي آن مد نظر قرار داد؟ اعتقاد بسياري از روان شناسان اين است كه تصميم گيري مي تواند شاخص مهمي براي شناخت رشد عقلي، عاطفي، اجتماعي و رواني افراد باشد. به عبارت بهتر كسي كه بتواند در زندگي فردي، تحصيلي، شغلي، خانوادگي و اجتماعي خود بهترين تصميم را بگيرد، مي توان گفت كه او از نظر ذهني و عقلي و ساير جنبه ها به رشد مطلوب رسيده است. اما اگر كسي نتواند تصميم مناسبي اتخاذ نمايد، احتمالاً هنوز به رشد عقلي مناسب دست پيدا نكرده است.
روشن است كه از هر كس نمي توان انتظار تصميم گيري صحيح و عاقلانه داشت. كسي كه درباره موضوعي تصميم مي گيرد، اولاً بايد نسبت به موضوع مورد انتخاب آشنايي و آمادگي كامل داشته باشد. ثانياً، نقاط قوت و ضعف پيامد تصميم گيري هاي خود را پيش خود سبك و سنگين نموده و طبيعتاً آن چيزي كه بيشترين نفع و كمترين ضرر را به همراه دارد، انتخاب كند و ثالثاً از روي عقل و اراده تصميم گرفته باشد، تا بعداً مجبور به تغيير موضع نباشد.
حداقل دو عامل تصميم گيري انسان در ارتباط با موضوعي دخيل هستند: الف- سودمندي: يعني يك فرد جهت اتخاذ تصميمي فكر سود و زيان آن را مي كند. به عبارت بهتر موضوع مورد تصميم تا چه اندازه براي فرد مي تواند منفعت و يا حداقل جذابيت داشته باشد. البته يك چيز را نبايد فراموش كرد و آن اينكه يك چيز ممكن است براي يك فرد مهم و جذاب و براي فرد ديگر كاملاً بي اهميت باشد. ب- احتمال موفقيت: چنانچه فردي براي تصميم در مورد موضوعي احتمال موفقيت را بيشتر بداند، نسبت به انجام تصميم در آن مورد هيچ ترديدي به خود راه نخواهد داد و بر عكس احتمال شكست در هر كاري انسان را دچار ترديد و دو دلي مي نمايد.
با توجه به اينكه همه افراد آگاهي هاي لازم در مورد مسائل مختلف را در اختيار ندارند بهتر است در اخذ تصميم از تجارب افراد آگاه و راهنمايي و مشورت انسان هاي متخصص در امور مختلف بهره مند گردند.
۲- مهارت در شناخت خود: بشر همواره تلاش كرده است تا خود را بشناسد. به توانايي ها و استعدادهاي خود پي ببرد و به واسطه آن محيط پيرامون خود را تغيير دهد. در طول تاريخ خلقت هيچ فردي وجود نداشته كه كاملاً شبيه ديگري باشد. اين امر بيانگر وجود تفاوت هاي فردي در افراد است. بنابراين هر كس در زندگي خود داراي نقاط قوت و نقاط ضعفي است كه بايد هميشه در صدد رفع و برطرف كردن نقاط ضعف و تقويت نقاط قوت خود باشد. اين را هم بايد دانست كه در عالم هيچ كس نمي تواند در همه زمينه ها كامل باشد. فقط يك موجود در عالم داراي كمال مطلق است و آن خداوند يكتاست. مسئله وجود تفاوت هاي فردي باعث مي شود كه عده اي از مردم اغلب اوقات خوشحال و بعضي ديگر ناراحت و غمگين باشند. عده اي درون گرا و عده اي برون گرا باشند. برخي مهربان و عده اي ديگر نامهربان باشند. بي شك ما بارها از خود پرسيده ايم كه ما چه خصوصياتي داريم كه ديگران ندارند و يا ديگران چه خصوصياتي دارند كه ما نداريم؟ چه خصوصياتي از ديگران را ما دوست داريم داشته باشيم و از چه خصوصيات خودمان خوشمان نمي آيد. كدام خصوصيات برازنده شما نيست و مي خواهيد آنها را تغيير دهيد؟ پاسخ به اين پرسش ها مي توانند ملاك هاي خوبي را جهت تعيين جايگاهمان در اجتماع، فراروي ما قرار دهند.
انسان براي اينكه خود را بشناسد بايد به ويژگي هاي فردي افراد توجه كند. همانطوري كه اشاره شد، افراد براساس ويژگي هاي خاص خود با مسائل مختلف يكسان برخورد نمي كنند و واكنش هاي بعضاً متفاوتي از خود بروز مي دهند. مثلاً دو فردي كه يكي از آنها برونگرا و ديگري درونگراست، دوستان خوبي براي همديگر نخواهند بود. بنابراين ممكن است دوستان شما چيزهايي را ارزش بدانند كه براي شما هيچ اهميتي ندارد و برعكس به چيزهايي بي احترامي مي كنند كه براي شما ممكن است بسيار قابل احترام باشد. لذا جهت شناخت خود، شناخت ويژگي هاي فردي افراد ديگر بسيار با اهميت است. يكي ديگر از مسائلي كه در فرايند شناخت از خود مطرح است، توانايي هاي وجودي افراد است. مي دانيم كه توجه به توانايي هاي فردي (جسمي و رواني) يكي از ملاك ها جهت تعيين سازگاري بين دو نفر است. «كبوتر با كبوتر باز با باز» نمونه اي روشن از توجه به
هم سخني و هم مشربي دو دوست دارد. اغلب دوستان علايق و توانايي هاي مشتركي دارند، هر چند كه در نوع توان و علايق آنان تفاوت وجود دارد. كسي كه ورزشكار است بي شك با كسي دوست مي شود كه بتواند در فرايند علايق مشتركش گام بردارد. كسي كه علاقه و توان بازي هاي فكري را دارد، تمايل زيادي به دوستي با كسي دارد كه بتواند او را در اين راستا همراهي نمايد. به هر حال مثال هاي فوق نمونه هايي از تفاوت افراد نسبت به يكديگر در ابعاد مختلف است. در بين دانش آموزان كه نگارنده بسيار با آنها سر و كار دارد، ما به طيف بسيار گسترده اي از تفاوت در نقطه نظرات و ديدگاه ها برمي خوريم. عده اي در رياضي سرآمد ديگرانند، عده اي در ادبيات مهارت ويژه اي از خود بروز مي دهند و عده اي ديگر در فيزيك و شيمي يا در هنر و .... از نظر مشاغل هم ظهور توانايي هاي فردي در يك پيوستار بسيار متفاوت قرار دارد كه هر كسي با توجه به ويژگي هاي شخصيتي و اجتماعي و برداشت ها و نگرش ها به سمت مشاغل خاصي گرايش نشان مي دهند.
در هر حال اين توانايي (شناخت از خود) به ما اين امكان را مي دهد تا ضمن آگاه شدن از ويژگي ها و خصوصيات خود، نقاط ضعف، نقاط قوت و توانمندي ها، ترس ها و نگراني هاي خود را بشناسيم. خودشناسي و آگاهي از خويشتن به ما مي آموزد كه در چه شرايطي تحت فشار رواني قرار مي گيريم و در چه شرايطي مي توانيم به شكل مؤثر و مطلوب رفتار كنيم. خودشناسي، پيش نياز روابط مؤثر اجتماعي و بين فردي است.
۳- مهارت در برقراري روابط مطلوب با ديگران: انسان موجودي اجتماعي است. او نياز دارد كه با همنوعان خود ارتباط برقرار نمايد، زيرا احساس تنهايي تقريباً براي همه انسان ها احساسي دردناك و رنج آور است. نياز به دوستي و برقراري ارتباط با ديگران موجبات ارتقاء سطح بهداشت رواني و اجتماعي ما را نيز فراهم مي آورد. هنگامي كه آدمي با مشكلي يا مسئله اي برخورد مي كند كه حل آن به تنهايي امكان پذير نيست اين، وجود دوستان و همفكران است كه به اوكمك مي كنند و لذا باعث خوشحالي و اميدواري آن فرد مي شوند. صحبت كردن با يك دوست مهربان و صبور باعث ايجاد احساس آرامش و حتي سبكي فرد مي گردد. امروزه ثابت شده افرادي كه شبكه ارتباطي گسترده و دوستان فراواني دارند، در مقابله با چالش هاي زندگي موفقيت بيشتري را كسب مي كنند و از لحاظ سلامت جسمي و رواني نسبت به كساني كه از لحاظ اجتماعي منزوي هستند، وضعيت بهتري دارند. متخصصان علوم رفتاري دريافته اند كه يكي از نيازهاي اساسي انسان نياز به محبت، عاطفه ، توجه و مهرباني است. بر همين مبنا انسان بطور غريزي جهت ارضاي اين نياز طبيعي، تمايل به ارتباط با ديگران دارد و دوستي و برقراري ارتباط با همنوعان حد اعلاي آن مي باشد.
دوستي و برقراري ارتباط دوستانه با ديگران داراي كاركردهاي مفيدي است. يكي از اين كاركردها اين است كه دوستي با همنوعان موجب ثبات هيجاني ما مي گردد. به عبارت بهتر دوستي با اطرافيان به ما كمك مي كند تا موقعيت خود را در برابر ديگران بهتر درك كنيم. در واقع در چنين حالتي مي خواهيم ببينيم كه آيا عملكرد مناسبي در قبال جامعه و ديگران داريم يا خير؟
اين موضوع بويژه در مواقع بحراني و اضطراب آور مصداق بيشتري دارد. وجود ديگران از اين حيث براي انسان ارزشمند است كه موجب تحكيم توانايي آدمي براي مقابله با ناسازگاري ها و ناهمواري هاي زمان و جامعه مي گردد. كساني كه به اجبار در انزوا قرار مي گيرند (مثل زنداني ها) نياز به برقراري ارتباط را به مراتب بيشتر از كساني كه اين تجربه را نداشته اند، احساس مي كنند. يكي ديگر از كاركردهاي دوستي هاي سالم اين است كه مجالي فراهم مي آورد تا بوسيله آن انسان درباره هر چيز (از رويدادهاي مهم يا جزئي گرفته تا نكات صميمي و شخصي) اطلاعات مورد نياز براي زندگي اش را به دست آورد. در واقع ما در رابطه با ديگران از گفتگو و همنشيني با آنان چيزهاي جديدي ياد مي گيريم، به مسائل و نكات تازه اي برمي خوريم و در نتيجه افق ديدگاهمان وسيع تر مي گردد و بي شك هرچه از اين طريق پيش برويم به آگاهي هاي تازه اي دست مي يابيم. نهايتاً اينكه اين توانايي به ما كمك مي كند تا در برقراري يك رابطه اجتماعي مطلوب (مثل دوست يابي) به نحو مؤثر و مطلوبي عمل كنيم و در حفظ و استمرار دوستي ها موفق باشيم. توانايي برقراري و حفظ يك رابطه دوستانه در بهداشت روان ما تأثير بسزايي مي گذارد. مي توان گفت برقراري يك رابطه مطلوب با اعضاي خانواده، نقطه آغاز و حركت اين توانايي است.
يكي از عناصر اصلي در برقراري روابط اجتماعي مؤثر توانايي «ابراز وجود» است. ابراز وجود به معناي گرفتن حق خود و ابراز عقايد، نظريات، احساسات و افكار خويش به طور مستقيم و صادقانه است. البته به نحوي كه حقوق ديگران هم محترم شمرده شود. بطور كلي ابراز وجود متشكل از هفت جزء است: ۱- ابراز نظريات و عقايد متفاوت : يعني لزومي ندارد وقتي در جمع دوستان و هم سالان هستيم همان عقيده و نظري را ابراز مي نمائيم كه ديگران مي گويند. اظهار نظر ما مي تواند متفاوت و يا حتي متضاد نظر دوستان ديگر باشد. ۲- تقاضاي تغيير رفتارهاي نامطلوب ديگران :چنانچه از دوستان ما رفتارهايي بروز كرد كه مطابق نظر ما نيست، مي توانيم از دوستانمان بخواهيم تا اين رفتارها را تغيير دهند. پذيرش بي چون و چراي رفتار و عملكرد ديگران مي تواند ناشي از ضعف در توانايي ابراز وجود باشد. ۳- رد درخواست هاي نامطلوب ديگران : كساني كه از توانايي ابراز وجود در وجودشان برخوردار هستند چنانچه تقاضاي نامناسبي از طرف دوستان به ايشان پيشنهاد گردد، (مثلاً پك زدن به سيگار) و يا هر تقاضايي كه با نقطه نظرات و اعتقادات فرد مطابقت ندارد، به راحتي اين درخواستها را رد
010020.jpg
مي نمايد و چشم بسته و كوركورانه اين تقاضا را نمي پذيرند. ۴- پذيرش كاستي ها و ضعف هاي خود: او مي داند كه به هر حال به دليل انسان بودن داراي نقاط ضعفي است، آنها را مي پذيرد ولي در جهت جبران كاستي ها و برطرف نمودن ضعف هايش اقدام مي كند. ۵- آغاز و ادامه روابط دوستانه با ديگران: حقيقت اين است كه طرح ريزي دوستي با افراد ديگر مهارت هايي را مي طلبد كه ممكن است همه افراد كم و بيش با آن آشنا باشند ولي مهمتر از آن توانايي استمرار روابط دوستانه با ديگران است. اين ادامه روابط به رفتارهاي متقابل افراد بستگي دارد. صادق بودن از فاكتورهاي مهمي است كه مي تواند به استمرار دوستي ها بيانجامد و عدم صداقت به راحتي پيوندهاي دوستي افراد را از هم مي گسلد. ۶- ابراز احساسات مثبت : توانايي ابراز وجود به انسان اجازه مي دهد در كنار دوستان خود خوش باشد، شادي كند و از بهداشت رواني مطلوب برخوردار گردد. ۷- اداي جملات مرسوم و قابل قبول در هنگام رويارويي يا جدا شدن از ديگران: لازمه تداوم دوستي ها ابراز احساسات صميمانه با ديگران در هنگام مواجه شدن با آنان و يا خداحافظي از آنها مي باشد ضمن اينكه اين توانايي نقش مؤثري در تحكيم روابط دوستانه از خود بجاي مي گذارد.
۴- مهارت و توانايي مقابله با اضطراب و نگراني روزانه: براي همه ما تجربه اضطراب و نگراني مي تواند تجارب خوشايند يا ناخوشايندي را به همراه داشته باشد. بنابراين قبل از هر چيز لازم است اضطراب را تعريف كنيم و ببينيم در چه شرايطي مطلوب و در چه شرايطي نامطلوب هستند. منظور از اضطراب هيجان ناخوشايندي است كه با اصطلاحاتي مانند : «نگراني»،  «دلشوره»، «ترس»،  «وحشت» بيان مي گردد. اضطراب سبب هيجان و بهم ريختن تعادل موجود زنده مي گردد. چون فرد دائماً به منظور برقراري تعادل كوشش مي كند. مي توان گفت اضطراب يك محرك بسيار قوي است كه امكان دارد گاهي مفيد و زماني هم مضر باشد و اين بستگي به درجه ترس و مقدار خطري دارد كه متوجه فرد است. اگر شدت عكس العمل فرد با مقدار خطر متناسب باشد، آن را اضطراب طبيعي يا متعادل مي گويند، زيرا شخص را وادار مي سازد تا خطرات را از خود دور نمايد. اين حد از اضطراب مفيد بوده و براي رشد و تكامل شخصيت افراد و حتي يادگيري بيشتر لازم به نظر مي رسد. در واقع اكثر افراد انساني مقداري اضطراب دارند. اين نوع اضطراب واكنش هاي طبيعي هستند كه در برابر فشارهاي رواني انجام مي گيرد. اضطراب زماني نابهنجار تلقي مي گردد كه در برابر موقعيت هايي رخ دهد كه اكثر مردم به راحتي آنها را حل و فصل مي كنند. پس اضطراب متعادل براي رشد و تكامل فرد ضروري است ولي مقدار زياد آن باعث اختلال در رفتار فرد مي گردد.
توانايي مقابله با اضطراب به ما كمك مي كند تا هيجان خود را در خود و در ديگران تشخيص دهيم و دريابيم كه هيجان ها بر رفتار ما چه تأثيري دارند. اگر خشم، اندوه، نفرت، پرخاش و غم به صورت كنترل نشده درآيند و براي مدتي ادامه پيدا كنند، بهداشت روان ما را به شدت تهديد مي كند. كنار آمدن با فشار رواني نيز در ميان مهارت هاي زندگي نقش برجسته اي دارد. طبيعي بودن حداقلي از اضطراب به اين معني است كه مثلاً اگر هيچگونه تنش و استرسي نداشته باشيم، ممكن است براي امتحان روز بعد خود تلاش كافي به عمل نياوريم. هر چقدر آرزوها و اهداف بزرگتري داشته باشيم تنش بيشتر مي شود و همراه با آن انگيزه بيشتري براي مطالعه خواهيم داشت. حال با توجه به مسائل فوق مي توان گفت عملكردهاي اضطراب مي تواند جنبه هاي گوناگون داشته باشد كه تعدادي از آنها را در زير مي آوريم:
- اضطراب مي تواند بر نحوه عملكرد و فعاليت هاي ما اثر منفي و يا اثر مثبت بگذارد.
- اضطراب يك فرايند اكتسابي است و بدن ما طي رشد مي آموزد كه در بعضي شرايط مانند زمان امتحان مضطرب شود.
- گاهي اضطراب در حد كم آن مي تواند انگيزه اي براي پيشرفت باشد.
- افكار و طرز فكر ما نقش واسطه اي  مهمي در بروز اضطراب حتي در زمان وقايع منفي و تلخ دارد و كنترل و تعديل اين افكار اثر مهمي بر رفع اضطراب مي گذارد.
- اضطراب داراي پايه هاي عصبي و فيزيولوژيك مي باشد، لذا با استفاده از روش هاي خاص آرامش عضلاني مي توان تا حدودي آن را كنترل كرد.
بسياري از مواقع تصور ما اين است كه واقعه يا پديده خاصي باعث بروز احساسات و عواطف منفي و يا مثبتي در ما شده است. براي مثال تأخير يكي از اعضاي خانواده در رسيدن به خانه را، دليل اضطراب و تنش در خود و ديگر اعضا مي دانيم اما در حقيقت نحوه تفكر ما نسبت به پديده ها و دنياي اطراف دليل اصلي بروز هر نوع احساسي است . اگر به افكار واسطه اي خود در زمان مواجهه با موقعيت هاي گوناگون توجه داشته باشيم، پي خواهيم برد كه بسياري از نگراني ها و استرس هايمان بي مورد است. در چنين مواردي آرام سازي عضلاني به ما كمك مي كند كه تمركز و آرامش بيشتري براي بررسي افكار خود داشته باشيم. يادآوري موقعيت هاي مشابه در گذشته و افكار نادرستي كه در آن موقعيت ها داشته ايد، (و پس از مدتي متوجه شده ايد كه چقدر بي اساس بوده اند) كمك زيادي مي كند تا بتوانيد در موقعيت هاي اضطراب زا و بحران هاي زندگي آرامش خود را حفظ كنيد.
روش مناسب ديگر جهت رفع اضطراب تفكر مثبت است. در هر موقعيت اضطراب زايي كه قرار بگيريم حتي منفي ترين افكار كه در ذهن ما نقش مي بندد، مي توانيم افكار مثبت را جايگزين افكار منفي نمائيم. مثلاً در شرايط بسيار بحراني مثل زلزله، جنگ، سيل و... مي توان با تفكر مثبت در مورد قدرت مثبت خداوند و حاكميت او بر تمام اوضاع و به ويژه محبت او نسبت به بندگانش و آزمايش تلقي كردن موقعيت از اضطراب و فشار رواني آزاردهنده كاست.
پديده اضطراب امتحان با درجات مختلف در اكثر دانش آموزان و حتي دانشجويان وجود دارد كه البته با توضيحات فوق مي توان آن را طبيعي تلقي نموده و به عنوان يك نيروي پيش برنده و آگاهي دهنده از انرژي آن در جهت هر چه بيشتر درس خواندن استفاده نمود. لازم به ذكر است كه ميزان و كيفيت اضطراب در مورد كساني كه به موقع جهت خواندن درس برنامه ريزي نمي كنند و همه سعي و تلاش خود را در شب امتحان انجام مي دهند، با ديگراني كه براساس برنامه از پيش طراحي شده نسبت به حاضر نمودن درس اقدام مي كنند، كاملاً متفاوت است. آناني كه به هر دليل نتوانسته اند با برنامه ريزي درست به مطالعه عميق دروس در فاصله زماني مناسب اقدام كنند، اضطراب بيشتري را تجربه خواهند كرد.
۵- مهارت و توانايي درك ارزش هاي فردي و خانوادگي: همانطوري كه قبلاً نيز تا حدودي به آن اشاره شد، هر فردي براي خود داراي ارزش هايي است كه ممكن است براي ديگران ارزش تلقي نشود. ارزش هاي خانوادگي هم نسبتاً منحصر به فرد بوده و براي هر فرد مي تواند نوعي ارزش يا ضدارزش مطرح باشد. تصور كنيم نوجواني كه در يكي از رشته هاي شاخه فني و حرفه اي و يا كار دانش تحصيل مي كند (حسابداري- كامپيوتر- گرافيك و...) اين فرض قوت مي گيرد كه تحصيلات مربوط به شناخت و آموزش يك حرفه و زمينه سازي براي ورود به بازار كار براي او يك ارزش فردي و يا حتي خانوادگي به حساب مي آيد. اما عده اي ديگر ممكن است اين گرايش تحصيلي شما را نپسندند و حتي آن را مورد تمسخر قرار دهند. طبيعي است كه واكنش آنها فقط به درد خودشان مي خورد و براي شما هيچ ارزشي ندارد. از طرف ديگر همه انسان ها به ويژه نوجوانان بعد از تحصيلاتشان داراي گرايش هاي متعددي هستند. عده اي علاقه مند هستند از طريق تحصيل در رشته هاي فني يا غيرفني ادامه تحصيل دهند و ورود به بازار كار فعلاً در ذهن آنها نباشد. برعكس عده اي ديگر ممكن است تحصيل تا مقطع ديپلم را كافي دانسته و ورود هرچه زودتر به بازار كار را خواستار باشند. به هر حال آن طور كه انسان درباره آن فكر مي كند و مي انديشد، در باره آن نيز تصميم گيري مي كند و اين تصميم مي تواند براي او يك ارزش فردي محسوب گردد حال مي توانيم دايره ارزش هاي فردي را گسترش داده و مسايل ديگر زندگي را با آن بسنجيم. مثلاً بحث ازدواج و تشكيل خانواده بعد از تحصيل و شغل شايد مهم ترين مسأله براي يك جوان باشد. در همين مسأله ازدواج ارزش هاي فردي و خانوادگي به شدت در انتخاب و تصميم ما دخالت دارند. بسياري از جوانان خانواده دختر را كانون توجه خود قرار مي دهند و اعتقاد دارند، برآيند آنچه كه در خانواده دختر اجرا شده و به آن عمل شده را مي توان در دختر ديد و براساس آن انتخاب كرد. يعني مجموعه اخلاق، رفتار و كردار تعاملات آنها با افراد ديگر جامعه ملاك انتخاب جوان مورد نظر مي باشد. اما عده اي ديگر از جوانان به خانواده دختر به عنوان يك الگو نگاه نمي كنند و شخصيت فردي دختر براي آنها مهم تر از ساير الگوهاست. عده اي ديگر حجاب، وقار، متانت و مسايل ايماني و ديني را براي انتخاب همسر آينده مهم مي دانند و بعضي ديگر ممكن است خيلي براي آنها اين مسايل مهم نبوده، زيبايي ظاهر و عشق و علاقه شخصي را مهم تلقي مي كنند. پس مي بينيم كه تفاوت هاي فردي در ارزش هاي فردي و خانوادگي چقدر گسترده بوده و هركس براساس برداشت هاي ذهني خود از ارزش هاي فرد آن را به مورد اجرا مي گذارد. اگر ما از ارزش ها تصوير روشني داشته باشيم مي توانيم تصميم گيري هاي خود را با ارزش هايمان همسو نمائيم. داشتن اين تصوير روشن ما را در برابر فشارهاي ناشي از ارزش هاي منفي و مخالف مقاوم مي سازد. مثلاً اگر فردي داراي اين ارزش باشد كه «تهيه پول كافي براي كمك به خانواده» مهم است و تحقق آن در گرو دستيابي به شغل مناسب است، براي ادامه تحصيل و مطالعه بيشتر تأكيد بيشتري خواهد كرد. در واقع اين رفتار مطابق و ناشي از ارزشي است كه به آن معتقد است. شناسايي ارزش هاي فردي،  خانوادگي، مذهبي و اجتماعي زندگي ما را در جهت هاي مثبت رهنمون مي سازند.
۶- مهارت و توانايي در انتخاب هدف: هدف عبارتست از «آنچه در جهت دستيابي به آن مي كوشيم.» اهداف چه كوتاه مدت باشند «چه طي يك روز يا چند» و چه بلند مدت (در ماه ها يا سالهاي زندگي) چهارچوبي را براي تصميم گيري هاي ما فراهم مي آورند و آگاهي ما را نسبت به خود افزايش مي دهند. براي رسيدن به هدف بايد ملاك هايي را در نظر گرفت: الف- اهداف بايد مشخص و ويژه باشند: يعني افراد بايد پيش خود مشخص كنند، كدام هدف مدنظر است. مثلاً اگر پزشك شدن را در آينده يك هدف براي خود در نظر گرفتيم، طبيعي است كه در راستاي رسيدن به آن بايد تلاش كنيم. قدر مسلم كسي كه در رشته علوم انساني تحصيل مي كند، ديگر هدفي به نام پزشك شدن براي او منتفي است. چون انتخاب او با آنچه به عنوان هدف در نظر گرفته شده هيچ گونه همخواني و تناسبي ندارد. براي پزشك شدن تحقيقاً بايد در رشته علوم تجربي تحصيل كرد و در همان رشته فارغ التحصيل شد. البته مثال فوق صرفاً جهت روشن شدن مطلب بيان شده است و در اين راستا مي توان مثال هاي متعدد و بيشماري را ذكر كرد.
الف- زمان لازم براي دستيابي به اهداف را تخمين بزنيم: همانطور كه گفته شد بعضي اهداف كوتاه مدت ولي بعضي ها درازمدت هستند. اهداف كوتاه مدت مي توانند خواسته هاي فوري ما را تحقق بخشند ولي اهداف درازمدت زندگي آينده مان را سامان مي دهند. بعضي اوقات ضرورت دارد براي به دست آوردن و تحقق بخشيدن به اهداف درازمدت از خواسته ها و تمايلات روزانه خودمان صرفنظر كنيم. مثلاً وقتي زمان امتحان فرا رسيده مسلم است بايد از بسياري تمايلات شخصي زودگذر مثل رفتن به تفريح، بازي كردن، سرگرمي و قدم زدن با دوستان و... دست كشيد. چون خواندن كتاب هاي درسي و مطالعه مؤثر آن شما را در رسيدن به اهداف درازمدت (هرچه كه باشد) ياري مي كند.
ب- اهداف بايد منطقي و دست يافتني باشند: عقل سليم حكم مي كند هدفي كه فرد براي خود در نظر مي گيرد با توانايي ها و خصوصيات جسمي، عقلي، عاطفي، اجتماعي و خانوادگي اش هماهنگ بوده و راه دسترسي به آن نسبتاً ساده باشند. اهداف جاه طلبانه و غيرقابل دسترس نه تنها فرد را از دست يافتن به آن با شكست مواجه مي نمايد، بلكه سبب ساز ناكامي ها و افسردگي هاي افراد خواهند بود. از قديم گفته اند: «با يك دست نمي توان دو تا هندوانه برداشت» اين ضرب المثل دقيقاً به محدوديت توانايي انسان در همه ابعاد وجودش اشاره دارد. ما انسان ها ظرفيت محدود و در عين حال متفاوتي از هر لحاظ داريم. مثلاً كسي كه رشته اي را انتخاب مي نمايد كه شرايط آن رشته  داشتن تفكر قوي و قواي استدلالي محكم است، چنانچه كسي فاقد اين توانايي باشد،  قطعاً در اين رشته با شكست مواجه خواهد شد و يا برعكس شغلي كه لازمه اش داشتن هيكل درشت و عضلات قوي است، يك فرد ضعيف الجثه نمي تواند دوام بياورد و در نتيجه چه بسا با شكست مواجه شده و ناكامي و واماندگي و مشكلات ديگر براي او به ارمغان مي آورد.
ج- تفكر مثبت داشته و در حال حركت به جلو باشيم: رسيدن به اهداف از قبل طراحي شده نيازمند حركت و فعاليت در جهت رسيدن به آن مي باشد. چنانچه كسي در ذهن خود هدفي را متصور شد اما هيچ فعاليتي انجام نداد، در واقع انتخاب يا عدم انتخاب هدف هيچ فرقي با هم ندارند. بايد بدانيم رسيدن به اهداف با حرف زدن و شعار دادن به هيچ وجه ميسر نيست. بايد آستين ها را بالا زد و در جهت رسيدن به هدف از هيچ كوششي فروگذار نكرد. چرا كه به قول مولانا:
«عاقبت جوينده يابنده بود
چون كه در خدمت شتابنده بود».
نشستن سرجاي خود و هيچ گونه كوشش و تلاش نكردن و فقط در فكر هدف خاصي بودن هيچ دردي را دوا نمي كند. البته كساني كه واقعاً در جهت رسيدن به اهداف تلاش مي كنند لازم است داراي تفكر و گرايشي مثبت نسبت به آن باشند و هميشه با توكل به خدا و كنار زدن افكار منفي در رسيدن به اهداف خود عجله به خرج ندهند كه خدا با صابران است.
اصغر تنكابني- روان شناس تربيتي

منابع:
۱- دوستي و دوست يابي- از انتشارات دفتر راهنمايي وزارت آموزش و پرورش- چاپ سوم- ۱۳۸۱
۲- كلينيكه، كريس، ال، مهارت هاي زندگي، ترجمه شهرام محمدخاني،  انتشارات اسپند هنر، ۱۳۸۰
۳- شرفي، محمدرضا، بلوغ و نوجواني، انتشارات مؤسسه منادي تربيت، ۱۳۷۹

گزارشي از جايگاه مشاوره در مدارس كشور
۹۹ درصد دانش آموزان ناتوان در برقراري ارتباط با مشاوران خود
010014.jpg

آرزو پاك
قريب به ۱۴ هزار مشاور اكنون در دبيرستانهاي كشور در حالي فعاليت مي كنند كه با انحلال امور تربيتي و معاونت پرورشي در حوزه ستادي آموزش و پرورش و كليه مدارس، از دو سال و نيم قبل تاكنون، علاوه بر وظيفه مشاوره تحصيلي و شغلي به دانش آموزان، عملاً نقش مشاوران تربيتي را نيز عهده  دار شده اند و اين همه در حالي است كه نتايج تحقيقات انجام شده در مركز تحقيقات سازمان آموزش و پرورش، درخصوص ميزان كارآمدي مشاوران، نشان دهنده آن است كه ۹۹ درصد دانش آموزان دبيرستاني از برقراري ارتباط با مشاوران مدارس خود اظهار ناخرسندي مي كنند.
پست مشاوره كه در سال ۱۳۵۱ در مدارس راهنمايي راه اندازي شد و در سال ۱۳۵۸ با بخشنامه وزير وقت آموزش و پرورش به انحلال كشيد، به سال ۷۱، با روي كار آمدن نظام جديد آموزش متوسطه در دبيرستانها برقرار شد.
آخرين نتايج پژوهش هاي مركز تحقيقات سازمان آموزش و پرورش نشان مي دهد كه دانش آموزان با ۹۹ درصد اطمينان به ترتيب، بي توجهي، بي احترامي، عدم رازداري، عدم پذيرش بدون قيد و شرط، عدم تشويق و تأييد، عدم گوش دادن فعال و عدم انعكاس احساسات مشاوران را به عنوان موانع اصلي در برقراري ارتباط خود با مشاوران تشخيص داده اند.
با آنكه بار سنگين مشاوره سال ها پيش بر عهده مربيان تربيتي مدارس بود و در سال هاي اخير مشاوران اين مسئوليت را به دوش مي كشند، هنوز موفقيت چشمگيري مبني بر علاقه مندي محصلان به اين عده در مجموعه هاي آموزشي ديده نمي شود. روشن سازي مطالب و درك همدلانه دو موضوع اصلي است كه دانش آموزان با ۹۵ درصد اطمينان از آنها به عنوان موانع ارتباطي خود با مشاوران دانسته اند و تأكيد كرده اند: تنها دانش آموزان پايه اول دبيرستان ارتباط بيشتري با مشاوران مدارس برقرار مي كنند كه آن هم ممكن است به دليل ورود تازه شان باشد.
كارشناسان مسايل آموزشي نيز ضمن تأييد نتايج تحقيقات انجام شده، نداشتن تخصص لازم مشاوران و به كار نگرفتن تكنيك هاي ايجاد ارتباط، بويژه رازداري و توجه مثبت به دانش آموزان را مهمترين مسأله براي ناكارآمد بودن فعاليت مشاوران عنوان مي كنند.
سعيد يحيي شاهرخي پژوهشگري كه بر روي موانع ارتباطي ميان دانش آموزان و مشاوران نظام جديد متوسطه در شهرستان قم تحقيقاتي انجام داده، مي گويد: گاه دانش آموزان دچار تعارضات و مشكلات رواني مي شوند اما جسارت مراجعه به مشاور و بيان مشكل خود به وي را ندارند.
شاهرخي در تحقيق خود تأكيد مي كند: پيش  داوري، تسلط اندك هر يك از طرفين در پردازش و تجزيه و تحليل مطالب، كمبود شديد انگيزه براي دنبال كردن بحث، ملاحظات مسلكي- عقيدتي و سياسي، تلقي بحث به عنوان صحنه اي سرشار از «برد و باخت» و ترس از شكست در اين مبارزه و احساس فشار دروني يا خارجي مبني بر اين كه هر چه زودتر گفتگو بايد به پايان برسد از مهمترين موانع در برقراري ارتباط صحيح مشاوران و دانش آموزان به شمار مي رود.
پژوهش هاي گوناگون ديگر در عرصه آموزشي نيز نشان مي دهد، بعد مشاوره مدارس، بويژه در مقطع دبيرستان، بسيار كم رنگ تر از ساير مقاطع تحصيلي است. چنانكه «محمد مهدي برادران» در تحقيقي ديگر، بي تخصصي مشاوران، نبود اتاقي مناسب در مدارس براي امور مشاوره، نبود تبليغات كافي از سوي مجريان، كوشش نداشتن مشاوران براي رفع مشكلات نوجوانان، جمعيت زياد دانش آموزان و در دسترس نبودن مشاور به هنگام ضرورت، همچنين عدم اعتماد به مشاوران و... را از دلايل كناره گيري دانش آموزان از اين گروه مي داند.
با بالا رفتن سن دانش آموزان در مقطع دبيرستان حس اعتماد آنان نسبت به مشاوران مدارس خود كم رنگ تر مي شود، چنان كه دانش آموزان سال سومي نسبت به كلاس اوليها حضور بسيار نامحسوسي نزد مشاوران دارند و به نوعي بي تفاوتي را پيشه خود مي كنند.
جايگاه مشاوران در مدارس، ميزان علاقه مندي محصلان به مشاورهاي دبيرستان، كاربرد و كارآيي امر مشاوره در مدارس هنوز به تحقيقات گسترده تري نياز دارد.
عباس تحريري زنگنه- مسئول مشاوره آموزش و پرورش- با اشاره به تعداد مشاوران در مدارس مختلف كشور در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: ۱۴ هزار مشاور در مدارس سراسر كشور مشغول به فعاليت هستند كه ۲ هزار و۱۵۰ نفر از آنان در پايتخت حضور دارند.
تحريري زنگنه با تأكيد بر اينكه مشاوران مدارس در سراسر دنيا به شيوه تيمي فعاليت مي كنند، افزود: متأسفانه مشاوران مدارس در كشور ما عهده دار سه حوزه: شناختي، سازگاري و شخصيتي دانش آموزان هستند و در هر سه زمينه موظفند كارايي داشته باشند.
وي همچنين در زمينه ميزان تخصص مشاوران اظهار كرد: ۴۷ درصد از مشاوران تقريباً در رشته هاي مرتبط شغل خود تحصيل كرده اند كه شامل روانشناسي يا علوم تربيتي است و ۵۳ درصد ديگر در رشته هاي غير مرتبط آموزشي مدارك تحصيلي شان را اخذ كرده اند.
مسئول مشاوره آموزش و پرورش استان تهران، در ادامه خدمات راهنمايي و مشاوره در مدارس كشور را در يك راستا دانست و گفت: چنين نيست كه هيچ دانش آموزي به امر مشاوره رغبت نداشته باشد زير برخي از مشاوران مدارس ما به دليل ارائه توانمندي هايشان به دانش آموزان نزد آنها محبوبيت يافته اند.
تحريري زنگنه به تعداد اندك نيروهاي متخصص كشور در زمينه مشاوره اشاره كرد و افزود: ما هم اكنون روانشناسان را جزو افرادي تلقي كرده ايم كه رشته آنها مرتبط با مشاوره است در صورتي كه كشورهاي پيشرفته امر مشاوره را پيچيده تر تلقي كرده و تيم هاي گوناگوني را براي آن درنظر گرفته اند.
اين مقام مسئول ضمن توضيح اين مطلب كه ما هنوز نتوانسته ايم در امر مشاوره به مهارت هاي گوناگون برقراري ارتباط و شيوه زندگي محصلان توجه كنيم تأكيد كرد: آموزش و پرورش هم اكنون با تقسيم بندي ۷ سطح مهارتي در امر مشاوره سعي در تقويت اين بخش دارد و اميد مي رود با اين شيوه نقش مشاوران در مدارس موجه تر نشان داده شود.
مشاوره تحصيلي و تربيتي در حالي كه در بسياري از كشورهاي دنيا امري رايج و جاافتاده است و تمامي مدارس به ويژه در مقاطع راهنمايي متناسب با نياز سني دانش آموزان داراي معلمان راهنما و مشاوران مجرب مي باشند، در كشور ما تنها در برخي مدارس خاص همچون مدارس شاهد، نمونه دولتي و برخي مدارس غيرانتفاعي، براي مقطع راهنمايي وجود دارند.
كارشناسان معتقدند ناكارآمدي پست مشاوره در مقطع دبيرستان از يك سو و نياز مبرم دانش آموزان راهنمايي به مشاوره تحصيلي، شغلي و تربيتي از سوي ديگر، تجديد نظر جدي در اين طرح را از سوي مسئولان نظام آموزش و پرورش ايجاب مي كند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   زندگي  |   سياست  |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |