سرآغاز
در اواخر دهه سي ،فعاليت روحانيون جوان و روشنفكري همچون آيت ا... بهشتي و آيت ا... مطهري زمينه ساز پيدايش نوع خاصي از جلسات مذهبي با حفظ قالب هاي سنتي شد. اين جلسات بعدها زمينه ساز پيدايش حركتي نو در جريانات اسلامي شد. كلاس درس هاي «انسان و سرنوشت» با استادي مرتضي مطهري وبا حضور صادق اماني، سيداسدا... لاجوردي، مهدي عراقي، هاشم اماني، حبيب ا... عسگراولادي، مهمترين اين جلسات بود. همچنين جلسات مشابهي از سوي دكتر بهشتي در قم با عنوان «حكومت در اسلام» و با حضور افرادي همچون سيد هادي خسروشاهي، محمدتقي مصباح يزدي و علي حجتي كرماني برگزار مي شد.
اين دوره ها علاوه بر جلسات و هيأت هايي بود كه در نقاط مختلف تهران مانند مسجد شيخ علي مسجد بيناي و يا مسجد امين الدوله وجود داشت و در آنها غالباً قرآن و تفسير گفته مي شد.
با افزايش فشارهاي نظام شاهنشاهي وحساسيت اوضاع در اواخر سال ۴۱ امام خميني اعلاميه اي منتشر كرد كه به اعلاميه استنصار معروف شد. ايشان در آن اعلاميه از هيأت هاي ديني خواسته بودند كه با قم در ارتباط باشند و با هدايت و زعامت حوزه علميه و روحانيت به ياري دين خدا برخيزند. حبيب ا... عسگراولادي در اين باره مي گويد: «ما بعد از اعلاميه استنصار هر هفته به نمايندگي از تعدادي هيأت ها خدمت امام مي رفتيم. در آن زمان فكر كرديم كه نامي داشته باشيم و در آن شرايط بهترين نام را «جبهه مسلمانان آزاده» تشخيص داديم، امام هم پذيرفتند. نحوه فعاليت ما تا جريان فيضيه در فروردين ۴۲ به همين نحو بود. بعد از ماجراي فيضيه خدمت ايشان رفتيم و امام به ما فرمودند كه چرا با هم كار نمي كنيد، بياييد با هم مجموعه اي كار كنيد، به دنبال اين ديدار، ما مؤتلفه اسلامي را در ارديبهشت ۴۲ تشكيل داديم. مؤتلفه در ابتدا از سه گروه تشكيل شده بود يكي ما يعني جبهه مسلمانان آزاده و دو گروه ديگر.»
هيأت فعال شده
به هر حال پس از تشكيل هيأت هاي مؤتلفه اسلامي در سال ۱۳۴۲ كميته هاي گوناگوني در درون مؤتلفه فعاليت خود را آغاز كردند. كميته اجرائيات، كميته مسائل سياسي، كميته مسائل ايدئولوژيك و كميته مسائل اقتصادي چهار كميته فعال درون مؤتلفه بودند.همچنين اساسنامه اي توسط محمد صادق اسلامي و مهدي شفيق براي مؤتلفه اسلامي تدوين شد كه پس از شور و بررسي به تصويب سازمان مركزي هيأت رسيد.
ترور، اعدام انقلابي يا...
اول بهمن ۴۳ زماني كه حسنعلي منصور (نخست وزير وقت) ، با غرور تمام به مجلس مي رفت در ميدان بهارستان هدف گلوله محمد بخارايي قرارگرفت. همه چيز طبق برنامه از پيش تعيين شده، انجام شد ولي تقدير چنين بود كه بر روي يخ هاي زمستاني محمدبخارايي بلغزد و بلافاصله از سوي مأمورين شهرباني دستگير شود.
اسدا... بادامچيان،عضو شوراي مركزي مؤتلفه چندي پيش در سخناني ترور و اعدام انقلابي را دو نمونه عمليات هاي مسلحانه اپوزيسيون عليه دولت هاي حاكم معرفي كرد. اما او بر آن باور است كه قتل منصوراعدام انقلابي بود نه ترور و مؤتلفه اسلامي حكم الهي را اجرا كرده است. ادامچيان در اين باره به فتواي شوراي روحانيت مؤتلفه (آيت ا... مطهري و آيت ا... بهشتي و آيت ا... انواري) مبني بر ارتداد منصور و اجازه برخي از مراجع تقليد اشاره مي كند. پس از دستگيري گسترده اعضاي مؤتلفه، طي محاكمه اي چهار تن از آنان به اعدام و بقيه احكام حبس سنگين دريافت كردند.
كوشش و كشش
|
|
شهيدان اماني، بخارايي، صفار هرندي و نيك نژاد از كساني بودند كه توانستند در محيط سرشار از رعب وحشت دست به اقدامي انقلابي بزنند و فضا را تغيير دهند و انصافاً هم اين اعدام انقلابي ضربه سنگيني به رژيم پهلوي وارد كرد. اما همانطور كه گفته شد فعاليت هاي جمعيت تنها به مبارزه مسلحانه خلاصه نمي شد. كميته هاي مختلفي در درون جمعيت فعاليت مي كرد. هرچند كه پس از دستگيري گسترده اعضاي هيأت در سال ۱۳۴۳ و اعدام و حبس بسياري از ايشان فعاليت هاي جمعيت از شكل مسلحانه خارج شد. اما ديگر زير مجموعه هاي هيأت در قالب هاي مختلف كار خود را انجام مي داد. از فعاليت هايي از قبيل تشكيل جلسات مذهبي كلاس هاي قرآن، تفسير، احكام و بيان مسايل ديني بود. اين جلسات هم غالباً توسط اعضاي مركزي هيأت مؤتلفه برگزار مي شد . در زمينه مسايل مذهبي تا حد قابل قبولي فعاليت كرده بودند به عنوان نمونه شهيد محمد صادق اماني همداني كه از كسبه بازار تهران بود ۶ هزار حديث از حفظ بود . اين جلسات بيشتر رفاقتي و مشورتي برگزار مي شد و معمولاً نفرات شركت كننده در جلسات بين ۱۰ تا ۲۰ نفر بودند. از ديگر فعاليت هاي فرهنگي مجموعه اعضاي هيأت تأسيس جامعه تعليمات اسلامي و مدارس وابسته آن بود كه نقش بسزايي دررشد آگاهي هاي مذهبي و انقلابي مردم به خصوص جوانان داشت. از ديگر فعاليت هاي هيأت مي توان به كميته سياسي اشاره كرد كه اكثر اعضا در آن حضور و فعاليت داشتند و به انواع مختلف از قبيل برگزاري ميتينگ هاي مردمي يا برپايي تظاهرات و تجمعات اعتراض آميز البته در سال هاي آخر انقلاب نقش بسزا و مؤثري داشتند. در كميته سياسي اعضاي جمعيت با ديگر گروه هاي فعال آن زمان مانند جبهه ملي، حزب ملل اسلامي (كه مشي مسلحانه داشت) نهضت اسلامي و حتي گروه هاي چپ همكاري داشتند. همچنين برخي اعضاي هيأت با افرادي خارج از گروه هاي مبارز مانند مرحوم روزبه و علامه كرباسيان (مؤسسين مدرسه علوي) ارتباط داشتند كه همه اينها با دقت و وسواس خاصي در اسناد ساواك مشهود است.
همچنين از مهم ترين روابط و مناسبات جمعيت هاي مؤتلفه پيش از انقلاب كارهاي اقتصادي و خيريه است. در اين مجموعه كارهاي فراواني از جمله رسيدگي و كمك به خانواده زندانيان سياسي و شهداي انقلاب، صورت مي گرفت. همچنين تأسيس مجموعه هاي خيريه كه بيشتر به كاريابي و صدقات مي پرداختند از جمله فعاليت هاي اعضاي جمعيت به شمار مي رود. درخشان ترين اين مجموعه ها «بنياد رفاه و تعاون اسلامي» بود كه زير مجموعه هايي مانند مدرسه رفاه نيز زير نظر آن اداره مي شد. گاهي هم فعاليت هاي اقتصادي رنگ و بوي ديگري مي گرفت به عنوان نمونه وقتي رژيم پهلوي براي مقابله با حجاب عوارض سنگيني را براي پارچه هاي چادري وضع كرد با پيگيري اعضاي هيأت كه عموماً از تجار به نام به حساب مي آمدند مقدار زيادي چادر خريداري و در سطح بازار پخش كردند.ديگر كميته جمعيت، كميته تبليغات و ارتباطات بود كه عمده فعاليت آن پيش از انقلاب تكثير و توزيع اعلاميه ها و نوارهاي امام خميني بود. همچنين خود نيز اقدام به تهيه و تنظيم بعضي اعلاميه ها مي نمود.
از مهمترين ويژگي هاي مؤتلفه در زندان اين بود كه زندانيان گروه مذكور از قبيل عسگراولادي و شهيد عراقي از نخستين كساني بودند كه با زندانيان سازمان مجاهدين خلق(منافقين) درگيري هاي ايدئولوژيك پيدا كردند و اين درگيري ها تأثيرات زيادي روي روابط گروه ها در درون زندان داشت كه خود ريشه بسياري از اختلافات بين گروه ها پس از انقلاب محسوب مي شود.
ساخت مؤتلفه
پس از تأسيس هيأت هاي مؤتلفه و تعريف مرامنامه اين گروه، تشكيلات مشخصي برآن تعريف شد كه در رأس آن ولي فقيه انقلاب اسلامي قرار داشت. پس از ولي فقيه، شوراي روحانيت از جمله بخش هاي تعريف شده تشكيلات موتلفه اسلامي بود. اين شورا متشكل از پنج عضو رسمي و دايم و دو عضو غير دايم بود.
دكتر بهشتي، مرتضي مطهري، حجت الاسلام انواري و حجت الاسلام مولايي اعضاي رسمي و دايمي و حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني و دكتر باهنر اعضاي غيردايم بودند. وظيفه و رسالت اين شورا، مشاوره و توجه به فعاليت هاي موتلفه و آموزش اصول اعتقادي و تصحيح تحليل ها و تعليمات سياسي آنها با اسلام بود.
پس از شوراي روحانيت سازمان مركزي كه از دوازده عضو به نمايندگي از سه هيأت زير مجموعه موتلفه بودند قرار داشت. اعضاي شوراي مركزي در حال حاضر شامل يحيي آل اسحاق (وزير سابق بازرگاني، محمدرضا اعتماديان و مشاور امور اقتصادي رئيس جمهور)، محمد كاظم انبارلويي (سردبير روزنامه رسالت)، حسين انواري (مسئول نشريه ذكر، نشريه داخلي موتلفه)، اسد الله بادامچيان (رئيس دفتر سياسي حزب موتلفه اسلامي)، سيدعلي اكبر پرورش (وزير سابق آموزش و پرورش)، حميدرضا ترقي (نماينده سابق مجلس و سردبير نشريه شما)، محمد نبي حبيبي (شهردار اسبق تهران و قائم مقام دبيركل حزب)، حبيب الله عسگراولادي (دبير كل حزب)، حسن غفوري فرد (رئيس سابق سازمان تربيت بدني و كانديداي انتخابات رياست جمهوري هشتم)، سيد مصطفي ميرسليم (وزير سابق ارشاد) و خانم طيبه يزدي مي باشد.
انقلاب و ادغام
پس از پيروزي اسلامي، جمعيت موتلفه اسلامي با اجازه رهبر انقلاب در حزب جمهوري اسلامي ادغام شد و در داخل حزب جمهوري به فعاليت پرداخت و از سوي ديگر رفته رفته اعضاي موتلفه در ليست هاي مديريتي نظام حضور يافتند. و همين باعث بروز مخالفت هايي از سوي گروه ها و افرادي شد كه به علت تفكر اقتصادي ضد سرمايه داري، نسبت به مؤتلفه به علت حضور افراد بازاري خوشبين نبودند.سيداسدالله لاجوردي دادستان انقلاب شد، حبيب الله عسگراولادي علي رغم اختلافات شديدش با جوانان چپ مسلك در حزب جمهوري اسلامي از مجلس به عنوان وزير بازرگاني رأي اعتماد گرفت و شهيد صادق اسلامي نيز وارد مجلس شد.در حزب جمهوري اسلامي هم معمولاً چند نفر از موتلفه همچون عسگر اولادي، جاسبي و بادامچيان در شوراي مركزي حضور داشتند، هر چند شرايط عضويت در حزب جمهوري اسلامي اين بود كه اعضا وابستگي تشكيلاتي ديگري نداشته باشند، اما موتلفه از موضع يك تشكل وارد حزب شد و همان موقع جلسات شب هاي سه شنبه هيأت موتلفه برگزار مي شد.حضور همزمان تفكرات اقتصادي مخالف در حزب جمهوري اسلامي بعضاً موجب تقابل ديدگاه هاي اقتصادي مي شد. اكبر هاشمي رفسنجاني در كتاب عبور از بحران به اختلافات اقتصادي بين آقايان عسگراولادي و نبوي اشاره مي كند. پيش از اختلافات اقتصادي، در مواضع سياسي حزب نيز دوگانگي ديده مي شد. در جريان انتخاب نخست وزير در پاييز ۱۳۶۰ گروهي از ميرحسين موسوي و عده اي نيز از علي اكبر پرورش عضو شوراي مركزي موتلفه حمايت مي كردند. اين اختلافات دروني بعدها در ماجراي ۹۹ نفر نمود بيشتري يافت .
حبيب و بهزاد
از فرداي پيروزي انقلاب دو جريان عمده سياسي در درون حاكميت سر برآوردند. هر چند كه بسياري ريشه اين دو جريان را در بند سياسي زندان اوين مي دانند. مؤتلفه هميشه پيشتاز يكي از اين دو جريان بوده است و با كمي مسامحه مي توان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را نيز پيشتاز ديگر گروه ناميد. حبيب الله عسگراولادي و بهزاد نبوي در تاريخ جمهوري اسلامي، نشانگر دوگانه اي هستند كه هميشه و در همه جا با هم رقابت دارند. هر چند كه هميشه وضعيتي مانند هم داشته اند. اينان با هم به دولت آمدند و تقريبا با هم رفتند. زماني كه حبيب الله عسگراولادي وزير بازرگاني بود، بهزاد نبوي رئيس بسيج اقتصادي شد و زماني كه عسگراولادي از وزارت بازرگاني به كميته امداد رفت، بهزاد نبوي نيز بسيج اقتصادي را رها كرد و وزير صنايع شد. در انتخابات مجلس پنجم هم نتايج انتخابات شگفت آور بود. عسگر اولادي نفر سي و يكم و بهزاد نبوي نفر سي و دوم و فقط چند صد رأي بين اين دو اختلاف وجود داشت و البته هيچ يك به كرسي قرمز رنگ مجلس نرسيدند.
اين وضعيت در انتخابات مجلس هفتم نيز تكرار شد. عسگراولادي و نبوي هر دو براي انتخابات نام نويسي كردند، هر چند كه هيچ كدام به عرصه انتخابات نرسيدند، عسگراولادي را خواهش دوستان منصرف كرد ولي بهزاد نبوي مهر عدم صلاحيت بر پرونده اش زده شد.
مؤتلفه و رئيس جمهور
با مطالعه انتخابات رياست جمهوري گذشته مي توان گفت كه تنها گروهي كه در ۸ دوره انتخابات، به صورت كاملاً تشكيلاتي شركت كرده، حزب مؤتلفه اسلامي بوده است. اين حزب در هر دوره (به جز دوره پنجم) يك يا چند نامزد وابسته يا متمايل به خود را براي ورود به انتخابات تشويق كرده است و حتي در مواردي كه ذيل يك ائتلاف (با حزب جمهوري اسلامي و يا جامعه روحانيت) از نامزد اصلي (مانند شهيد رجايي، آيت الله خامنه اي، اكبر هاشمي رفسنجاني و حتي ناطق نوري) حمايت كرده، به اعضاي خود اجازه نامزدي داده است.
در انتخابات اول رياست جمهوري، حسن آيت ، حسن حبيبي و جلال الدين فارسي، نامزدهاي خط امام براي رياست جمهوري بودند كه در اين ميان حسن آيت روابط بسيار نزديكي با مؤتلفه اي ها داشت. در انتخابات رياست جمهوري دوم، دو تن از اعضاي شوراي مركزي مؤتلفه پرورش و عسگراولادي، نامزد رياست جمهوري بودند،هرچند كه شخصيت محمدعلي رجايي نامزد اصلي حزب جمهوري اسلامي بود.
در انتخابات رياست جمهوري سال هاي بعد، غالبا اعضاي مؤتلفه عليرغم آگاهي از اينكه در مقابل كانديداهاي اصلي شانسي ندارند، به منظور گرم كردن صحنه انتخابات، در انتخابات شركت مي كردند، هر چند باز هم نامزد اصلي از اعضاي مؤتلفه نبود.
در آخرين انتخابات رياست جمهوري پيشاپيش پيروزي محمدخاتمي محتمل بود اما مؤتلفه هيچ گاه با انتخابات قهر نكرد. حضور احمد توكلي و حسن غفوري فرد دليلي بر اين مدعاست.
مؤتلفه نو شد
پس از انحلال حزب جمهوري اسلامي، اعضاي جمعيت مؤتلفه اسلامي تصميم گرفتند به طور مستقل به فعاليت هاي خود ادامه دهند. اينان در اسفند ۶۷ جوياي نظر امام خميني شدند كه ايشان هم فرمودند: «هر طور صلاح بدانيد، من موافقم.»
در سال ۶۹ جمعيت مؤتلفه اسلامي، اساسنامه بازنگري شده خود را به كميسيون ماده ده احزاب تقديم كرد و مجوز اين حزب در وزارت كشور ثبت گرديد. اعضاي هيأت مؤسس در اساسنامه چنين معرفي شدند: ۱- جبيب الله عسگراولادي
۲- مهدي شفيق۳- اسدالله بادامچيان ۴- سعيد اماني
۵- مصطفي حائري زاده ۶- جواد مقصودي ۷- ابوالفضل توكل نيا ۸- اصغر رخ صفت ۹- احمد كريمي ۱۰- ابوالفضل حاجي حيدري الجواد رفيق دوست ۱۲- مهدي سعيد محمدي
همچنين مؤتلفه اسلامي در مجلس هفتم بيست عضو رسمي دارد كه شاخص ترين اين نماينده ها محمدعلي نبي زاده (نماينده گچساران) و خانم فاطمه رهبر (نماينده تهران) هستند.
دبير كل كهنسال
سال گذشته مؤتلفه در هفتمين كنگره خود، رسماً نام «حزب مؤتلفه اسلامي» را برگزيد و انتخابات شوراي مركزي خود را برگزار كرد. در انتخابات باز هم «حبيب الله عسگر اولادي»، به عنوان دبير كل برگزيده شد و اكنون پس از گذشت شش ماه، عسگراولادي در جلسه پنج شنبه صبح ( ۱۱/۴/۸۳) با اعضاي شوراي مركزي و دبيران استانها خداحافظي كرد. او كه به تازگي مسئوليت جبهه ائتلاف جبهه پيروان و خط امام و رهبري را پذيرفته است، مادام العمر نبودن سمت دبير كلي را دليل كناره گيري خود اعلام كرده است. او حتي پيشنهاد كرده كه با اصلاح اساسنامه هر كس تنها دو دوره بتواند دبيركل بماند. حدود سه سال پيش و در آستانه كنگره ششم نيز عسگراولادي گفته بود:« من داوطلب دبير كلي نيستم ولي داوطلب عضويت در شوراي مركزي هستم. زيرا از روز اول كه امام مؤتلفه را تأسيس كردند، بنده را جزء مؤسسين قرار دادند و من عضو اولين شوراي مركزي بودم، اما براي دبير كلي كه مادام العمر نيست، راه براي نسل جوان باز است.»
اينك عسگر اولادي كه نماينده ولي فقيه در كميته امداد نيز هست، با سمت دبير كلي خداحافظي مي كند و جاي خود را به محمد نبي حبيبي مي دهد.
اكنون بيش از چهل سال از تأسيس جمعيت مؤتلفه اسلامي مي گذرد و در اين چهل سال مؤتلفه فراز و نشيب هاي فراواني را پشت سر گذاشته است. هيچ گاه مؤتلفه دچار انشقاق و انشعاب نشد، كه اين نشانگر ، يكدستي تشكيلات و البته گزينش كارآمد است.
محمدنبي حبيبي كه اخيرا دبيركلي اين حزب را پذيرفته در رشته جامعه شناسي تحصيل كرده و از اوايل پيروزي انقلاب استانداري فارس را برعهده داشته است و همچنين در خواباندن بحران خسروخان قشقايي و غائله فيروزآباد نقش مهمي را ايفا نموده است. پس از آن وي به استانداري خراسان رسيد و بالاخره در سال ۶۳ شهردار تهران شد.
حبيبي به نسبت شهرداران قبلي تهران عملكرد خوبي از خود نشان داد و توانست ارتباط خوبي را با مردم از طريق رسانه ها به خصوص برنامه صبح به خير تهران برقرار نمايد. اما به هر حال علي اكبر محتشمي پور كه در سال ۶۴ به وزارت كشور رسيد پس از چندي حبيبي را از اين كار كنار گذاشت. ضعف شهردار بعد از وي نسبت به محمدنبي حبيبي آن قدر چشمگير بود كه فعاليت هاي غلامحسين كرباسچي كه بعدها شهردار تهران شد بسيار خوب و چشمگير جلوه كرد. حبيبي پس از رياست هواپيمايي كشوري و قائم مقامي رياست بنياد مستضعفان و معاونت وزارت بازرگاني به تجربيات اجرايي بيشتري دست يافت. او كه در ابتداي كارهاي اجرايي بيشتر شخصيتي مستقل و غيرحزبي داشت با گذشت زمان گرايشهاي جناحي بيشتري پيدا كرد و نهايتا در دهه هفتاد وارد مؤتلفه شد. او كه در سال هاي اخير سمت اجرايي نداشت وقت بيشتري را صرف اين گروه نمود و باتوجه به تجربيات اجرايي و مقبوليت در ميان سلايق مختلف اعضاي حزب مؤتلفه جاي عسگراولادي مرد كهنسال سياست را پر كرد. اكنون بايد ديد وي نيز همچون سلف خود جسارت موضعگيري هاي هفتگي و منظم و يا بحث هاي همراه با نامه نگاري با جريانات رقيب و به خصوص دوم خردادي ها را خواهد داشت؟
در هر حال اداره يك تشكيلات نسبتا وسيع كه معروف به اين شده است كه به شدت اصولگراست و در عين پايبندي به اصول قبلي و نفوذ چهره هاي قديمي در آن به دنبال نوگرايي و جذب جوانان است همراه با موضع گيري هاي به هنگام و درست در مقابل جريانات دوم خردادي كه اكنون كه بيرون از مجلس در شكل اپوزيسيون سياسي عمل مي كنند كار بس دشواري است. دشوارتر از آن تعامل با ديگر گروه هاي جناح اصول گراست كه خواهان اصلاحات سريع تر در اين جناح و به خصوص جوانگرايي هستند.
محمد حسن روزي طلب