يكشنبه ۲۱ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۳۴
زيبـاشـهر
Front Page

رويكرد ملي در روند ساخت و ساز
نگاهي به ساختمان OCE اثري از بيژن شافعي
 
تك بعدي نگري و عدم تسلط بر توابع فرهنگي و ...، اوضاع را به كلافي سردرگم تبديل كرده است كه گره گشايي از آن براستي عزمي ملي مي  طلبد
011196.jpg
بهرام هوشيار يوسفي 
ايران بزرگ چه در معناي جغرافيايي و چه فرهنگي، در اصل، زاد بومي است حائز پيشينه اي كهن، غني و البته الهام بخش و نيز داراي آثار معماري متنوع و با ارزش؛ در نگاهي حتي غير كارشناسانه آنچه در توسعه شهر ها، حال چه معماري و چه شهرسازي، قابل تشخيص و ارزش گذاري است، عبارت است از نوعي اصطكاك سخيف في مابين ميل سطحي از تاثير گيري تاريخي از عظمت گذشته هاي نه چندان نزديك با شيفتگي مفرط نسبت به آنچه در آنسوي آبها ساخته مي  شود.... در اين اصطكاك، آنچه نهايتا حادث مي  شود، برخوردي التقاطي است كه نه تنها راه به هويتي ملي نمي  برد بلكه در بازيابي هويتي مستقل نيز در مي ماند!
كيفيت نا شايست آنچه با نام معماري توليد مي شود، نگاه معمارانه غير اصيل و دست چندم، گرته برداري هاي ناشيانه و بعضا كودكانه از روش هاي جهاني (كه هر چند در محل خود موفق بوده اند ولي نسخه پيچيده شده براي شرايط ما نيستند)، تك بعدي نگري و عدم تسلط بر توابع فرهنگي و ...، اوضاع را به كلافي سر درگم تبديل كرده است كه گره گشايي از آن براستي عزمي ملي مي  طلبد.
با مقدمه فوق، قصد بر اين است با ذكر مثالي عيني به بنايي پرداخته شود كه با وجود مشكلات اشاره شده، توانسته به طور نسبي يك معماري «درخور» را به منصه ظهور برساند؛ در ابتداي خيابان خرمشهر، نبش كوچه شكوه ساختماني قرار دارد كه در بين بناهاي موجود در اين خيابان، بيشتر جلب نظر مي كند. ساختمان OCE در سال ۱۳۷۷ توسط مهندس بيژن شافعي (معمار) طراحي شده است.
خيابان خرمشهر (آپادانا) عمدتا محل استقرار شركت هاي اداري است؛ موقعيت زمين بنا در كنار خيابان اصلي و در نبش گذري فرعي، شخصيت معمارانه آنرا هرچه شاخصتر مي سازد. علاوه بر موقعيت قرار گيري بنا ۳ دليل عمده آنرا هرچه شاخصتر ساخته است : استفاده از آجر قرمز تهران و سنگ آذرشهر، بهره گيري استادانه از سنگ تراورتن با اتصالاتي غير متعارف (در ايران) در ايجاد هاشور هاي عمودي در نبش بنا كه موجبات ايجاد تيره روشني با اختلاف رنگ و اختلاف بافت را فراهم كرده است و نهايتا نحوه اتصال ساختمان با بناهاي مجاور در عين اهميت دهي به هر سه نماي حاصل در وجوه بنا؛ هرچند بعضا مواردي كه به عنوان امتيازات بنا ذكر شد، نوعا، از ويژگي هاي معمار اين بنا است و به اعتقاد بعضي بيشتر «امضادار» كردن اثر و تكرار «خود معمارانه» شافعي است تا الزامات طراحانه ساختمان OCE، اما اين چيزي از جذابيت هاي كليت حاصل شده نمي كاهد؛ شافعي در اين مورد مي گويد: «... نكته بسيار مهمي كه دوست دارم به آن دقت شود، حركت موجود در سر نبش (جنوب غربي) است، شايد من از سنگ با اتصالات پيچ و مهره اي و حركات هاشوري در جاهاي ديگر هم استفاده كرده ام، سنگ تراورتن كه متعلق به اين مملكت است را مي توان برخلاف آنچه رايج است با روش هايي غير دوغابي يا اسكپ هم استفاده كرد؛ اين ساختمان كاملا حس ساخته شدن در ايران را انتقال مي دهد... در نما از مصالحي كه ويژگي هاي ايراني دارند استفاده شده است ولي نهايتا ساختمان با طراحي مدرن ساخته شده است و نيم نگاهي هم به معماري مدرن اوايل سده شمسي تهران هم دارد...»
همانطور كه خود معمار نيز بدان اشاره دارد نوع طراحي اين بنا كاملا در رده معماري هاي سبك مدرن قابل طبقه بندي است؛ ايده غالب طرح، تنظيم يك حركت پويا در پوسته خارجي يا بهره گيري از عامل پله و انعكاسات آن در بنا است. تركيب خطوط افقي و عمودي در نما و تلاقي آنها در جهت تقويت تحرك صورت گرفته، با استفاده از خطوط مورب در پايين و بالاي محوطه پله (پشت هاشورهاي عمودي نما)، چفت و بست يافته است؛ همچنين وجود حركات منحني در پوسته بنا، علاوه بر تلطيف و نرم كردن ماهيت حجمي اثر، اتصال آنرا با نماي ساختمان پيراموني حل كرده است.
معمار با طرح ريزي يك مجموعه فضاي منفي و عقب نشيني هاي هوشمندانه نسبت به جبهه خيابان اصلي با ايجاد محيطي فراخوان، تركيبي عالي از سردري رفيع، محوطه نيمه محصور و جشنواره اي از موتيوهاي تزئيني را ارايه كرده است.

معماري، مواد و مصالح
بررسي استفاده صحيح از مصالح ساختماني در جايگاه مولفه اي تعيين كننده در روند توليد معماري
011271.jpg
كمال يوسف پور
در كاربرد مصالح، هميشه بايد كشوري را كه در آن معمار به تجربه مي پردازد، فن آوري ساختماني آن كشور و معيارهايي را كه مردم آنجا به كار مي بندند، در نظر داشت 
علايمي كه از خانه هاي اوليه انسان به دست ما رسيده اند و نيز طرح هايي كه براي ساختن فضاي پذيراي انسان فعال در زمينه هاي گوناگون (از كارخانه تا بيمارستان، از كتابخانه تا تماشاخانه و...) به دست ما مي رسند، نشان دهنده آن هستند كه انسان براي تحقق بخشيدن به فضايي كه بدان نياز دارد، ناچار به تغيير شكل، تغيير مكان و تركيب كردن ماده است. در ساده ترين شكل خانه سازي، انسان نيازمند به سرپناه، حجم بزرگ و بي شكل زمين را به تناسب اندازه هاي خويش مي  كاود و مواد زايد كاويده شده را دور مي ريزد و برعكس هنگامي كه مي  خواهد روي زمين مسطح سرپناهي را بنا كند، ناچار است با استفاده از مصالح بركنده از جاهاي مختلف، سكونتگاه خود را شكل دهد. به بيان بهتر، تركيب مواد و مصالح ساختماني عملي است به منظور آفريدن حجمي پايدار كه بتوان در درونش زيست.
موضوع اصلي كار معماران، در راه توليد معماري، شكل دادن به ماده اي است كه از ويژگي هاي فيزيكي و شيميايي خاصي برخوردار است. ماده همراه با انديشه اي كه به آن شكل مي دهد، سنگ پايه براي آفرينش فضاي معماري محسوب مي شود و نخستين وسيله شكل دهنده يا عينيت بخشيدن به ايده اي است كه به قلمرو هنر تعلق دارد. مصالح گوشت و پوست و استخوان معماري به شمار مي  آيند و در ميان عناصر مختلفي كه به معماري موجوديت مي دهند، از اهميت خاصي برخوردار هستند.
اگرچه در ميان بسياري از آموزگاران معماري، گرايشي گسترده و شايع وجود دارد كه مصالح و جزئيات را در فرآيند ايده پردازي معماري عاملي اساسي نمي  پندارند و با اينكه حتي برخي از معماران سرشناس همچون رودلف شيندلر و لوكوربوزيه كه بواسطه آثار برجسته خود به اشتهار رسيدند، در پرداختن به مصالح و جزئيات معماري بسيار ضعيف بودند، اما با اين حال حقيقت اين است كه كاربرد شايسته مصالح، وجه تمايز پروژه بادوام و ماندگار از پروژه بي دوام و كم عمر است. تدبير و اهتمام به انتخاب مصالح و كاربرد مناسب آنها موضوعاتي هستند كه در موفقيت پروژه اهميت فراواني دارند. كاربرد مصالح مناسب، يك ساختمان واقعي را از يك طرح نمايشي متمايز مي كند. از اينرو كاربرد و انتخاب مناسب مصالح در طول اعصار دل مشغولي معماران بوده و نحوه كاربرد و نسبت تأكيد بر آنها، معماران و معماري هاي مختلف را از هم متمايز كرده است. فرانك لويدرايت و آلوار آلتو نمونه هاي خوبي از معماراني هستند كه كيفيت كاربرد مصالح در پروژه را تقريبا به حد كمال خود مي  رساندند.
براي پيمانكاران، آشنايي با ظرفيت فيزيكي و اقتصادي مواد و مصالح، در امر ساخت وساز كافي است، ولي چنين عملكردي براي معماران رضايتبخش نيست. معماران براي اينكه در انتخاب مواد و مصالح دست به گزينشي مدبرانه بزنند، بايد آنها را با حساسيت و دقت زياد مدنظر قرار دهند. آنان نخست بايد از خود بپرسند، اين مواد قرار است چه بشوند. براي اين كار شخص بايد ويژگي هاي ذاتي مواد و مصالح از قبيل طرح ساختاري و فرم و بافت آنها را فرا گيرد و بشناسد. اين ويژگي ها هم به معمار تحميل مي شوند و هم در عين حال معيار و نظم دهنده اي براي طراحي فضا، نور و مكان محسوب مي شوند.
وقتي با دستان خود فضا را لمس مي كنيم و يا با چشمانمان به آن مي  نگريم، فضا خود را شكننده يا مقاوم، نرم يا سخت و سرد يا معتدل نشان مي دهد. بنابراين تصور اينكه مواد و مصالح كمابيش خنثي بوده يا كالبدهايي بي جنبش اند كه منتظر تخيل و بكارگيري ما هستند، تصور چندان درستي نيست. مواد نيز گرايش يا به عبارتي روح خاص خود را دارند. به عبارت ديگر مواد و مصالح داراي بار معاني نمادين نيز هستند. آنها مي توانند ثروت را القاء كنند يا تنگدستي را، زودگذر بودن را يا طولاني بودن را و خصوصي يا عمومي و سرانجام صنعتي يا پيشه ورانه بودن را. بدين ترتيب مصالح ساختماني بالقوه در بردارنده مفهوم اند. بررسي نموده اي ذهني يا فردي ناشي از مصالحي چون سنگ، سيمان، چوب، آهن يا پارچه نشان از آن دارد كه اين دلالت هاي مفهومي با فرهنگ و فن آوري تكامل يافته اند.
۵۰-۴۰ سال پيش دامنه انتخاب مصالح معماران در كشورهاي پيشرفته به بيش از يكصد نوع نمي  رسيد، در حالي كه در زمان حاضر معماران بايد مصالح مورد نظر خود را از ميان يك ميليون ماده مختلف انتخاب كنند. همين امر انتخاب و كاربرد مناسب مصالح را با دشواري هاي زيادي روبه رو مي كند، زيرا هرچه تعداد مصالح بيشتر باشد، فرايند انتخاب آنها پيچيده تر و بالطبع هزينه اوليه گزافتر خواهد بود.
در كاربرد مصالح، هميشه بايد كشوري را كه در آن معمار به تجربه مي پردازد، فن آوري ساختماني آن كشور و معيارهايي را كه مردم آنجا به كار مي بندند، در نظر داشت. اين واقعيت كه معماران در كشورهاي جهان سوم يا در كشورهاي كمتر توسعه يافته به مصالح بسيار معدودي دسترسي دارند، تفاوت هاي زياد ميان اين دو دسته را مبرهن مي  سازد. با چنين نگرشي تنها در صورتي مي توان از معماري در مقياسي جهاني سخن به ميان آورد كه تمام گونه ها، اجزاء و تعداد و شيوه هاي كاربرد مصالح مدنظر قرار گيرند. بنابراين شايد در تصميم گيري درباره قياس، تمايز و استنتاج هاي عمومي در مورد معماري هاي مختلف - وراي كيفيت هاي عام فضايي و موضوعات كلي سازه و ريتم، فن آوري ساختمان و مصالح، عاملي اساسي به حساب مي آيند.
تاثير مواد و مصالح بر فرم معماري 
ويژگي هاي ذاتي مواد و مصالح و نيز شيوه به كارگيري آنها، نقش تعيين كننده اي در تعريف فرم و فضاي معماري دارند، چنان كه مي توان گفت: در شكل گيري مكان، فرم ها بوسيله مواد و مصالح نقش خود را ايفا مي كنند. سابقاً تا زماني كه تكنيك مدرن همه چيز را ممكن نساخته بود، اين مصالح و مواد بودند كه فرم را مشخص مي كردند و به فضاي معماري شكل مي دادند. در همين زمينه اگوست پره چنين گفته است: با جلال و شكوه راستي است كه بنا زيبايي را بدست مي آورد. در اينجا منظور وي از راستي يا صداقت، تعريف فرم بر پايه مواد و مصالح و استفاده مناسب از آنها در امر ساخت وساز است.
هر ماده دربردارنده توان بالقوه ساختاري خاص خود است و از نظر فرم پذيري خواص ويژه اي دارد. اين بدان معني است كه هر ماده اي فرم خاص خود را مي طلبد و برخي فرم هاي حجمي و فضايي خاص را مطرح مي  سازد و بدين ترتيب صورت فضاي معماري را تحت تاثير قرار مي دهد. به عنوان مثال، فرم يك گشودگي در يك ديوار تابع مصالح ديوار نيز است: گشودگي در يك ديوار آجري احتياج به قوس دارد، در حالي كه در ديواري از فولاد و شيشه، گشودگي زاويه دار مناسب تر به نظر مي رسد. به دليل همين تاثير مصالح بر فرم است كه مشكل مي توان برج ايفل را از آجر و يا كليساي رونشان را از فولاد و شيشه تصور كرد.
ساختمان هاي آجري انستيتوي مديريت هندوستان در احمدآباد كه توسط لويي كان ساخته شده است، از بهترين نمونه هاي تاثيرپذيري فرم از مصالح در معماري است. در اين بنا، قوس به صورت فرم و عنصر غالب در تمام فضاها به چشم مي خورد، چون قوس فرمي است كه بيشترين همخواني را با اين نوع مصالح دارد.
به عنوان يك نمونه ديگر از تاثير مصالح بر فرم فضا، مي توان به علت شكل گيري انواع بسياري از طاق هاي قوسي شكل و گنبد كه دو عنصر بسيار مهم در فضاهاي معماري ايراني محسوب مي شوند، اشاره كرد. اين فرم ها در اصل به سبب نوع ماده و جنس مصالح ساختماني در دسترس ابداع شدند، زيرا در نواحي مركزي ايران كه چوب و سنگ به اندازه كافي براي ساختن بنا وجود نداشت، به ناچار از خشت و آجر استفاده مي كردند و از آنجا كه با اين مصالح نمي توانستند درگاه ها و سقف ها را بصورت مسطح بسازند، ناچار شدند دهانه درگاه ها و سقف فضاها را با طاق هاي قوسي شكل بپوشانند. براي فضاهاي بسيار وسيع نيز از پوشش هاي گنبدي شكل استفاده كردند تا بتوانند فضايي وسيع را بدون ستون بپوشانند. نكته جالب اينكه انواع طاق هاي قوسي شكل و گنبدها در نواحي واقع در حاشيه درياي خزر كه در گذشته در آنجا چوب به فراواني در دسترس بود، مورد استفاده قرار نگرفتند. اين امر خود دليلي بر اين مدعاست كه ابداع اين فرم ها وابسته به جنس مصالح خاك، خشت و آجر بوده است.
انواع مصالح مورد استفاده در معماري
بطور كلي انواع مختلف مواد و مصالح مورد استفاده در معماري را از نظر مقياس و نحوه كاربرد در ساختمان، مي توان به دو دسته تقسيم كرد:
۱- مصالح مورد استفاده در مقياس كلان(بزرگ) معماري كه ممكن است بر نظام سازهاي و سامان دهي عملكردي بنا تاثيرگذار باشند.
۲- مصالح مورد استفاده در مقياس خرد (كوچك) معماري كه ممكن است بر جزئيات معماري و بافت هاي داخلي و خارجي تاثير بگذارند.
اين دو دسته كه به ترتيب ابعاد ساختاري و زيبايي شناختي كاربرد مصالح در معماري را تشكيل مي دهند، پيامدهايي را براي موضوعات عام معماري به دنبال دارند: مصالح دسته اول در شخصيت عمومي ساختمان تاثير مي گذارند و سازماندهي سازهاي، تناسبات، كيفيت موزون ساختمان (فضاهاي پر در برابر خالي) و نيز وزن ساختمان را تحت تاثير قرار مي دهند، در حالي كه مصالح دسته دوم از نظر نوع و ميزان كاربرد، تاثيري فوق العاده بر هزينه كلي ساختمان دارند و از اينرو شايد از شاخصه هاي بي  نظير معماري، كم هزينه يا بالعكس پرهزينه به شمار آيند.
عموماً در انتخاب دسته اول مصالح مشكلي پيش نمي آيد. برخورداري از تجربه پايه اي و تجربه كار در زمين هاي مشخص و نيز پژوهش بنيادي درباره گونه هاي مشخص ساختماني مي تواند زمينه هايي را براي انتخاب بهينه مصالح فراهم كند. البته در اين مورد مشاوران سازهاي نيز مي توانند كمك شايان توجهي براي معمار باشند. اما در مقابل، كاربرد مصالح در مقياس خرد، مشكلات متعددي را در مورد انتخاب بوجود مي آورد، زيرا اين نوع مصالح بر بافت عمومي ساختمان و لطايف بصري آن - چه در خارج و چه در داخل بنا، تاثير مي گذارند. همچنين كيفيت مصالح مورد استفاده در مقياس خرد، سازگاري ميان آنها و نيز سازگاري با مصالح سخت تر بكاررفته در سازه بنا، بر كيفيت بصري ساختمان در طول زمان، در قالب فرسايش و مقابله با وضعيت هاي جوي نيز تاثير خواهد گذاشت. اين موضوع به كاهش هزينه هاي انرژي در درازمدت كمك مي كند و يا برعكس باعث افزايش آن مي شود.
بدين ترتيب معمار بايستي در انتخاب مصالحي كه در يك ساختمان مورد استفاده قرار مي گيرند، خصوصا مصالح مورد استفاده در مقياس خرد معماري، توجه و دقت فراواني از خود نشان دهد تا بتواند به نتايجي مقبول در عرصه معماري، از جنبه هاي مختلف زيبايي شناختي و كاربردي، دست يابد.
رويكردهاي معماران به كاربرد مصالح
در بررسي رويكردهاي معماران به كاربرد مصالح، با دو دسته از معماران روبه رو مي شويم: معمار-هنرمندان و معمار-مهندسان. معمار-هنرمندان اساساً به جنبه هاي هنري معماري و اهداف كلان و فضايي توجه نشان مي دهند و چندان اعتنايي به ناكارآيي هاي مصالح و ساخت ندارند. در مقابل معمار-مهندسان مصالح و شيوه هاي ساخت را تنها از دريچه اجراي بسيار دقيق آنها و عدم توجه به چارچوب اهداف كلان و زيبايي شناسانه معماري مورد توجه قرار مي دهند.
با اندكي تامل مي توان دريافت كه رويكردهاي اتخاذ شده توسط هر دو دسته يادشده از معماران، دربردارنده اشكالات متعدد و آثار بعضا غيرقابل جبراني است، به خصوص رويكردهاي معمار- مهندسان كه بيشتر زيانبار بوده و باعث ستروني معماري شده اند. اما بايستي توجه داشت كه ارزيابي دقيق هر پروژه از نظر كيفيت كاربرد مصالح، در بستر موضوعات فني، راهبردي طراحي همچون تلاش معمار براي پاسخ دادن به مسايل بودجه اي و نيز با در نظر گرفتن ميزان حساسيت كارفرماها نسبت به كيفيت ساخت وساز، امكان پذير است. از اين رو در بررسي رويكردهاي معماران به كاربرد مصالح، بايستي حقايق و واقعيت هاي موجود در جامعه حرف هاي معماري را نيز مورد توجه قرار داد. متاسفانه در حال حاضر ناديده گرفتن تلاش هاي اوليه فرآيند طراحي، براي پاسخ دادن به مسايل بودجه اي، به صورت نوعي روال درآمده است و در صورت بروز مشكل يا عدم موفقيت جزئياتي مشخص يا شيوه اي از ساخت، نظر نخست معمار دچار تغيير مي شود. اين امر نيز واقعيت دارد كه براي پايين آوردن هزينه ساخت يا برآوردن خواست كارفرما (اغلب در محل ساخت)، بدون انديشه و دقت لازم، جايگزيني هاي زيادي در طرح هاي ارايه شده صورت مي گيرد. واقعيتي ديگر اين است كه اشتياق معماران به خشنود كردن كارفرما ممكن است به نتايجي تأسف بار بينجامد كه با فرارسيدن اولين زمستان و گذشت زمان، مشكلات خود را در ساختمان نمايان كند.
با توجه به آنچه گفته شد، اين سوال مطرح مي شود كه واقعيت هاي يادشده در حرفه معماري معلول چه عواملي است و با در نظر گرفتن اين حقايق، معماران چه شيوه اي را بايد در كاربرد مصالح در پيش بگيرند تا ضمن متقاعد كردن كارفرما و برآوردن نيازهاي او، بتوانند در روند پيشرفت معماري نيز سهيم و تاثيرگذار باشند؟

انقلاب آفتابي
011202.jpg
بعد از اين تمامي ساختمان هايي كه در بريتانيا ساخته مي  شوند بايد توسط صفحات خورشيدي توليد كننده الكتريسيته و نيز آبگرمكن هاي خورشيدي پوشش داده شوند! بعد از موفقيت هايي كه آلمان در توسعه توليد انرژي الكتريكي خانگي با استفاده از مولد هاي خورشيدي كسب كرد و طي سال گذشته ميلادي ميزان آنرا با هزينه اي بالغ بر ۶۶ ميليون پوند به ۱۲۱ مگاوات رسانيد، هم اكنون انگلستان روياي رقابت را با آلمان در اين عرصه در سر مي  پروراند.شايد يادآوري اين نكته خالي از لطف نباشد كه ايران در بين كشورهاي ديگر از مستعدترين ها در اين زمينه است؛ وجود روزهاي آفتابي بسيار در طول سال مي   تواند راه را براي ترغيب سازندگان ساختمان ها براي بهره گيري از اين فن آوري سبز و بدون هيچگونه آلودگي زيست محيطي هموار سازد؛ چه بسا اگر سوخت هاي فسيلي در كشورمان تا اين حد ارزان و در دسترس نبود ما نيز قضيه را جدي تر مي گرفتيم...

اطلس معماري
011193.jpg
موسسه انتشاراتي فايدون (Phaidon) مبادرت به انتشار كتابي با عنوان «اطلس معماري معاصر جهان» كرده است؛ اين كتاب كه معماري ۴ سال اخير جهان را (آثاري از ژانويه ۱۹۹۸ ميلادي) شامل مي   شود، حاوي تصاوير، توضيحات متني و جزئيات ساختاري بيش از هزار بنا در ۸۲۴ صفحه است، آثاري از ۶۵۶ معمار و ۷۵ كشور متفاوت!
نكته نه چندان مثبت در اطلس فايدون تلاش در جهت ايجاد كتابي لوكس با بهره گيري عكس هايي حرفه اي براي كتابخانه هاي گرانقيمت و پر زرق و برق است تا يك مرجع پربار براي پژوهندگان و علاقه مندان معماري؛ خريد اين كتاب با توجه به قيمت عجيب ۱۶۰ دلاري آن به كسي توصيه نمي  شود!

اين ماه با رفيعي
011199.jpg
پنج شنبه سومين جلسه نقد جامعه مهندسان معمار ايران در خانه هنرمندان ميزبان معمار جوان «كوروش رفيعي» خواهد بود؛ كوروش رفيعي، فارغ التحصيل دانشگاه شهيد بهشتي به سال ۱۳۷۳ در مقطع كارشناسي ارشد معماري است. از نظر سوابق معماري نيز به راحتي مي   توان كارنامه وي را درخشان به حساب آورد؛ طراحي و نظارت ساختمان انستيتو فرهنگ و ارتباطات ندا رايانه، طراحي و نظارت ساختمان انستيتو بهينه پردازي، طراحي مجتمع فرهنگي سينمايي كرمان، اخذ رتبه اول مسابقه كتابخانه ايران در پاكستان، طراحي اقامتگاه يكصد هزار نفري زايرين مكه (مشاور اثر) كه اين طرح حائز رتبه سوم در رقابت حرفه اي بين المللي شد، از آثار شاخص كار نامه حرفه اي مهندس رفيعي است. رفيعي در زمينه طراحي و نقاشي نيز از چهره هاي مطرح معاصر بوده، نمايشگاه هاي فردي و گروهي از طرح هاي او برگزار شده است؛ ايشان هم اكنون مدرس معماري در دانشگاه سوره و عضو هيات مديره و رياست واحد معماري مهندسان مشاور اثر هستند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |
|  سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |