دوشنبه ۲۲ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۳۵
هنر
Front Page

گفت وگو باعوامل نمايش حرفه اي ها
تئاتر حرفه اي نداريم
010749.jpg
عكس : نيكو شيدفر
نمايش حرفه اي ها نوشته «دوستان كواچويچ» به كارگرداني «بابك محمدي» در سالن گوشه بنياد آفرينش هاي هنري نياوران به اجرا درآمده است.
رضا كيانيان، مريم سعادت، احمد ساعتچيان و محمود اكبرشاهي بازيگراني هستند كه در حرفه اي ها به اجراي نقش مي پردازند. اين نمايش كه برنامه افتتاحيه خود را با حضور نمايندگان رسانه هاي گروهي، منتقدان و هنرمندان برگزار كرد تا پايان تيرماه هر روز ساعت ۳۰/۱۹ بر صحنه خواهد بود و روزهاي پنجشنبه و جمعه نيز در ساعت ۱۶ يك اجراي ويژه را با بليت نيم بها به دانشجويان اختصاص داده است. عوامل نمايش حرفه اي ها در يك نشست خبري كه به همت خبرگزاري دانشجويان ايران برگزار شد به پرسش هاي خبرنگاران پاسخ گفتند. آنچه مي خوانيد گزارشي است كوتاه از اين نشست.
رضا كيانيان كه چند روز پيش از آغاز اجرا، به دليل پاره اي از مشكلات به ناخشنودي اش از سيستم اجراي تئاتر در ايران اشاره كرده بود، حالا پس از چند روز از اجراي اين نمايش مي گويد: زماني كه روي صحنه هستم ديگر رضا كيانيان نيستم. آنجا اتفاق لذت بخشي برايم رخ مي دهد اما خارج از صحنه، رضا كيانيان هستم و به عنوان رضا كيانيان از اجراي نمايش به اين شكل خوشحال نيستم چون مقدمات اجراي يك نمايش نبايد ۹ ماه طول بكشد.
او كه اين نمايش را با كارگرداني بابك محمدي و همراهي مريم سعادت و احمد ساعتچيان، بازي مي كند، ادامه مي دهد: ما يك گروه حرفه اي هستيم و من به اندازه پدر خيلي ازجوان هايي كه الان به اجراي نمايش سرگرمند، سن دارم و ما در اين سالها به لحاظ تئوريك، عملي و ... برادري مان را ثابت كرده ايم. وقتي براي ما اين همه مشكلات پديد مي آيد مي توان تصور كرد براي ديگران چه مشكلاتي پيش مي آيد.
به اعتقاد وي، توليد و مصرف كالاي فرهنگي نبايد با رياضت همراه باشد و هنرمندان اين رياضت را انتخاب نكرده اند اما زماني كه تدارك اجراي يك نمايش ۹ ماه طول مي كشد، ناخواسته اين رياضت را انتخاب كرده اند.
او مي گويد: دفعه بعد كه بخواهم تئاتر كار كنم مي دانم كه چه كنم. هرچند كه باز هم نمي توان گفت، چون باز هم اتفاقاتي مي افتد كه مانند شرايط اين نمايش نيست.
بابك محمدي كارگردان اين نمايش كه از استقبال تماشاگران در فرهنگسراي نياوران بسيار خوشنود است مي گويد: اصلاً به اين موضوع اعتقاد ندارم كه سالن ها تعيين كننده هستند بلكه استقبال مردم به آن كار خاص بستگي دارد و اگر ما خواهان اجرا در تئاتر شهر بوديم به دليل اين بود كه مردم آسان تر به آنجا دسترسي دارند نه اينكه تئاتر شهر به ما كمك كند كه ديده شويم.
وي در عين حال تجهيزات تكنيكي تئاتر شهر را مناسب تر مي داند و مي گويد: سالن ما از نظر دكور، نور، سيستم تهويه و جاي نشستن تماشاگران و ... دچار مشكلاتي است.
او كه مسئول تئاتر فرهنگسراي نياوران است، درباره  اجراي برنامه هاي مداوم تئاتر در اين فرهنگسرا مي گويد: اينجا بودجه تئاتر ندارد، اگر وزارت ارشاد كه متولي اين فرهنگسرا است بودجه اي در اختيار ما قرار دهد، مي توانيم سالي چند برنامه خوب اجرا كنيم تا هميشه تماشاگر داشته باشيم.
كيانيان نيز در اين باره مي گويد: قبل از انقلاب، سالن هاي فعال گوناگوني در تهران وجود داشت اما متاسفانه در اين سالها سياست هايي اتخاذ شد كه تمام فعاليت هاي تئاتري در تئاتر شهر متمركز شود و اين گونه بود كه هر اتاقك تئاتر شهر تبديل به سالن شد. سالن هايي كه هيچكدام ايمن نيستند و تصور كردند كه اين خيلي افتخار است.
بازيگر نمايش «بازي استريندبرگ» معتقد است: اين موضوع موجب شد كه مشتري سالن هاي استاندارد ديگر، پراكنده و آن سالن ها فراموش شوند و از بين بردن اين همه سرمايه آن هم به اين شكل، هنر زيادي مي خواهد. اوبا اشاره به تفاوت سياستگذاري هاي تئاتر در اروپا و ايران مي گويد: در آنجا هر سالن غيرفعالي را فعال مي كنند و هر مكاني را تبديل به سالن نمايش مي كنند به طوري كه تمام اروپا پر از اصطبل هايي است كه تبديل به سالن تئاتر شده در حالي كه در ايران، سالن هاي تئاتر تبديل به فراموشخانه شده اند. به اعتقاد وي، فعال كردن سالن هاي غيرفعال امر ساده اي است زيرا كافي است برنامه مورد علاقه مردم در آنجا اجرا شود و تماشاگر بداند كه آنجا برنامه مداومي دارد و اين امر نيازمند بودجه هاي عجيب نيست.به گفته وي، سياست تمركز تئاتر در تئاتر شهر از آنجا ناشي مي شود كه مسئولان مي خواهند همه چيز را تحت كنترل خود بگيرند.
احمد ساعتچيان بازيگر نقش نويسنده «ته آ»با اشاره به صرف هزينه هاي كلان براي برگزاري جشنواره هاي گوناگون مي گويد: اين جشنواره ها، تنها آمار و ارقام است چون در بسياري از موارد اصلاً ديده نمي شود اما در گزارش ها افتخار مي كنند كه فلان جشنواره اين تعداد متقاضي شركت داشته است.
كيانيان نيز كه چون محمدي با خصوصي شدن تئاتر مخالف است مي گويد: همه جاي دنيا، دولت، تئاتر را حمايت مي كند چون دولت با گرفتن ماليات از مردم موظف است خدمات مادي و فرهنگي به آنان ارائه دهد اما گويا ما تصور مي كنيم كه خوراك روحي نمي خواهيم چون روح نداريم.
بابك محمدي، ضعف مديران فرهنگي را از جمله مشكلات تئاتر مي داند و مي گويد: اين مديران مانع اساسي پيشرفت فرهنگي ما هستند زيرا بسياري از آنان ذي حساب هايي را سركار گذاشته اند كه هيچ اطلاعي از هنر و فرهنگ ندارند در حالي كه تصميم گيرندگان بايد دوره فرهنگي آموزشي ديده باشند. محمدي درباره شرايط مطلوب براي اجراي تئاتر مي گويد: ما چيز متفاوتي نمي خواهيم و خواهان همان شرايطي هستيم كه در تمام دنيا برقرار است. در هيچ جاي دنيا اين طور نيست كه تا روز آخر، گروه اجرايي، زمان و مكان دقيق اجراي خود را نداند ما كه در همه چيز ازكشورهاي ديگر تقليد مي كنيم چرا كمي نظم و انضباط و اينگونه مسائل را از آنان نمي آموزيم؟
او با اشاره به شرايط دشوار انجام كار فرهنگي مي گويد: متاسفانه تعدادي از هنرمندان ما از بين مي روند بدون اينكه فرصت كاري برايشان فراهم شود آنان هميشه منتظرند كه روزي كاري انجام دهند اما اين روز هرگز نمي رسد. او با تاكيد بر لزوم استفاده از ذخاير فرهنگي در ايران، يادآوري مي كند: بعضي از هنرمندان ما در سطح هنرمندان جهاني هستند اما نه در تئاتر و نه در سينما هيچ استفاده اي از آنان نمي شود. عده  ديگري نيز هميشه درگير مسائل جانبي هستند و ديگر انرژي و تواني برايشان نمي ماند كه به كار هنري بپردازند.
اين كارگردان تئاتر با اشاره به افراط كاري مرسوم مي گويد:چگونه است كه در جشنواره فجر يك نويسنده ۸ متن ارائه مي دهد اين نابغه ها چرا در جاهاي ديگر دنيا وجود ندارد؟ وقتي ويسكونتي در تمام عمرش تنها ۸ فيلم مي سازد، چنين چيزي در ايران نشان مي دهد كه ما خودمان هم موضوع را جدي نگرفته ايم. ضمن اينكه نشانگر از هم پاشيدگي سازماندهي تئاتر ما نيز هست.
احمد ساعتچيان، كه تجربه  همكاري با چند كارگردان جوان و پيشكسوت را دارد، مي گويد: يك كمدي غمگين براي تئاتر اين است كه جواني كه براي اولين بار مي خواهد در تئاتر شهر كار اجرا كند همان مسيري را بايد طي كند كه يك هنرمند حرفه اي. بنابراين ما تئاتر حرفه اي نداريم اين تنها ظاهر قضيه است كه تئاتر شهر يك مكان حرفه اي است.
وي درباره تفاوت نقش نويسنده با نقش هاي قبلي اش مي گويد: متن آنقدر خوب است كه نوع بازي را روشن مي كند و اين يكي از ضعف هاي متون ايراني است كه شخصيت ها تك بعدي هستند.
محمدي نيز درباره انتخاب نقش «پليس» براي كيانيان مي گويد: از آقاي كيانيان تنها به عنوان هنرپيشه استفاده نمي كنم و ايشان خود، نقش پليس را انتخاب كرد هرچند كه جزء آن دسته از بازيگراني است كه هر نقشي را مي تواند بازي كند.
كيانيان درباره خاكستري بودن نقش پليس مي گويد: اين خاكستري بودن در متن هم هست چون همه نقش ها آدم هستند و به همين دليل است كه اين كمدي غمگين روي صحنه رخ مي دهد.
به اعتقاد او آنچه باعث نزديكي تماشاگر با اين نمايش مي شود، روابط ميان آدم هاست نه حرفهاي انتقادآميز سياسي كه بيان آن كار روزنامه هاست.
محمدي با تاكيد بر وفاداري به متون اصلي مي گويد: ما چيزي را عوض نكرده ايم و تنها بعضي از موارد به زبان ما ترجمه شده چون نويسنده آن را براي يوگسلاوي نوشته نه ايران. اما شامل حال ما و تمام كشورهاي شبيه ما هم مي شود و اگر اين متون به ما ربطي نداشت كه آن را اجرا نمي كرديم بنابراين هر نوع شباهتي اتفاقي است نه تعمدي.
او درباره كمدي غمگين اين نمايش مي گويد: از بين رفتن زندگي اين دو كاراكتر موجب ايجاد اين كمدي غمگين مي شود.
محمدي، دشواري كمدي را يكي از دلايل كم بودن اين گونه نمايش ها در ايران مي داند و مي گويد: اجراي طنز هوشمندانه بسيار مشكل است و به همين دليل بيشتر كمدي هاي ايراني لاله زاري و سطح پايين هستند و طنز به معناي چخوفي نيستند ضمن اينكه بازي كردن در نمايش هاي طنز هم بسيار مشكل است.
كيانيان نيز در اين باره مي گويد: اگر با دقت بنگريم تمام مملكت ما پر از طنز تلخ و وودي آلني است و اگر كساني كه كار طنز مي كنند سطح ماجرا را نبينند، تبديل به طنزهاي تلويزيوني مي شود اما اگر در حوادث جامعه عميق شوند مي بينند كه جامعه پر از طنز گزنده و تلخ است.
او درباره حضور دوباره اش بر صحنه تئاتر مي گويد: اگر شرايط فراهم شود سالي يك تئاتر كار مي كنم. عده اي پول مي گيرند كه اين شرايط را فراهم كنند.
محمدي با اشاره به مشكلات كار تئاتر مي گويد: هميشه يك گروه حرفه اي وسواس دارند و پريشان هستند چون آنان خطر را مي دانند اما غيرحرفه اي ها بي خيالي ساده  اي دارند كه براي ديگران وحشت آور است چون آنها مشكلات را نمي دانند.
به اعتقاد او، امروزه بازي كردن در تئاتر نيازمند هوش و سواد زيادي است و نمي توان بر اساس موفقيت هاي گذشته عرض اندام كرد زيرا سبك بازي ها هم مانند مدل لباس ها عوض مي شوند.
او مي گويد: نمي توان يك باره از دانشگاه هنر بيرون آمد و رفت روي صحنه، بلكه رفتن روي صحنه حرفه اي، نيازمند طي مراحل گوناگوني است اما از آنجا كه ما ايراني ها، استاد ميان بر زدن هستيم، چنين مي كنيم و گاهي يك پايمان هم مي لنگد.

سايه روشن هنر

ازدواج به سبك ايراني در مراحل پاياني
010755.jpg

با پايان يافتن ۹۰ درصد از فيلمبرداري فيلم ازدواج به سبك ايراني، اولين ساخته سينمايي حسن فتحي، به مراحل پاياني خود نزديك مي شود. فتحي پيش از اين، كارگرداني چند سريال و فيلم تلويزيوني را به عهده داشته و در اولين معارفه رسمي اش در سينماي ايران دست به آزمون بزرگي زده است. فيلمنامه ازدواج به سبك ايراني نوشته مينو فرشچي از فيلمنامه نويسان صاحب نام سينماي ايران است كه با نگاهي تازه به سنت ها و آيين و رسوم ايراني، غبار از خاطرات و هنجارهاي خوب سنتي ايران زمين مي روبد و در فضاي روزگار جديد، تصويري متفاوت از صورت بندي زندگي ايراني ترسيم مي كند. در ازدواج به سبك ايراني با مردي خارجي (ديويد) همراه مي شويم كه در ديداري از ايران، عاشق يك دختر ايراني(شيرين) مي شود و به خواستگاري اش مي رود. دختر از يك خانواده اصيل ايراني است و مرد حاضر مي شود به درخواست پدر خانواده تمام آيين و آداب ازدواج به رسم و سياق ايراني را از سر بگذراند و ...
براي ازدواج به سبك ايراني دكتر محمد سرير موسيقيدان و آهنگساز برجسته موسيقي متن خواهد ساخت و تدوين فيلم توسط مصطفي خرقه پوش انجام خواهد شد. فيلمبرداري و صدابرداري فيلم نيز به ترتيب به عهده كاظم شهبازي و اسحاق خانزادي است. علي معلم مجري طرح و تهيه كننده ازدواج به سبك ايراني، از اكران فيلم در انتهاي فصل پاييز خبر مي دهد.
داريوش ارجمند، سعيد كنگراني، فاطمه گودرزي، شيلا خداداد، دانيل هولمز، لادن طباطبايي، محمدرضا شريفي نيا، حسام نواب صفوي، مهري مهرنيا، باقر صحرارودي، اميرحسين بيدگلي، خاتون يزداني، غزال دولت زاده، مرتضي كاظمي، ابراهيم عباسعلي زاده، مينو شيخان، عطاءالله مرادي و ... بازيگراني هستند كه در ازدواج به سبك ايراني حضور دارند.
فرهنگ و سينما منتشر شد
010752.jpg

يك صد و چهل و نهمين شماره ماهنامه فرهنگ و سينما منتشر شد.گزارشي از فيلمبرداري مجموعه متوقف شده در چشم باد به كارگرداني مسعود جعفري جوزاني، اين همه پول بليت مي دهم چرا نظافت را رعايت كنم. گزارشي از وضعيت سالن هاي سينما، ابوالفضل جليلي رياضت كشيدن را دوست دارد، گفت وگو با فرزاد موتمن كارگردان باج خور، نقد و بررسي كارنامه مهدي فخيم زاده به بهانه نمايش فيلم هم نفس، گزارش پنجاه و هفتمين فستيوال جهاني فيلم كن، گزارش سومين جشنواره فيلم هاي مستند ميراث فرهنگي يادگار و... مطالبي است كه در اين شماره فرهنگ و سينما به چاپ رسيده است.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |