پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۳
نگاهي به تحولات اخير اسرائيل
بن بست در جاده افراط
000576.jpg
تحولات ماه هاي اخير در اسرائيل بيشتر بر روي موضوع خروج اسرائيل از غزه متمركز است. طرح شارون كه خروج يكجانبه از نوار غزه ،حفظ شهرك هاي اصلي در كرانه باختري و عدم بازگشت آوارگان فلسطيني به موطن اصلي خود را شامل مي شد پس از آنكه در راي گيري داخلي در حزب ليكود به شكست انجاميد، با اصرار شارون بر طرح مجدد آن در كابينه، بالاخره پس از كش و قوس هاي فراوان و با اخراج دو تن از افراطيون از حزب تندروي ملي- مذهبي به تصويب رسيد. آگاهان مسائل داخلي اسرائيل به اين نكته واقفند كه جامعه اسرائيل، داراي جامعه اي متكثر و متنوع است. در اسرائيل شكاف هاي زباني، درون فرقه اي (اشكنازي ها- سفاردي ها) و مذهبي (مذهبيون - سكولارها) بر روي هم قرار گرفته و يك شكاف متراكم به وجود آمده است.صهيونيسم سياسي از بدو تولد در سال ۱۸۹۷ در شهربال سوئيس تاكنون سعي بر پيوند برقرار كردن بين ديانت و قوميت يهود داشته است، پيوندي كه امروزه و با طرح مفاهيم فراصهيونيستي به چالش گرفته شده است. حركت فراصهيونيسم از منظر جامعه شناختي نيازمند توجه به تمايزها، گسست ها و تصميمات موجود در جامعه اسرائيل و ايجاد تغييراتي در آنهاست.
تصور اينكه آريل شارون، صهيونيست دو آتشه اي كه همواره از ايده سرزمين موعود حمايت كرده و به آرمان هاي صهيونيسم پاي بند بوده است، روزي خود را در برابر افراطيوني ببيند كه وي را به دليل عقب نشيني از بخشي از سرزمين موعود مورد نكوهش قرار مي دهند شايد تا چندي پيش دور از ذهن به نظر مي رسيد.اما اينك چنين نيست. شارون جزئي از تاريخ نوين اسرائيل است. فرمانده جنگ هاي ادواري اسرائيل با اعراب، مشوق يهوديان جهان براي مهاجرت به سرزمين موعود، عامل رشد و گسترش شهرك هاي يهودي نشين در اراضي اشغالي و جاني صبرا و شتيلا و جنين، امروزه به اين نتيجه رسيده است كه براي رهايي از درگيري هاي فرسايشي در غزه، تامين منافع ملي و كمك به تثبيت دولت يهود، بايد از غزه خارج شود. اگر چه تقسيم بندي پيشين در هيات حاكمه اسرائيل به دو گرايش چپ ها و ميانه روها با محوريت حزب كارگر و تندروها با محوريت حزب ليكود تعريف مي گرديد، امروزه مي توان از تحولات اخير آرايش جديدي در فضاي سياسي اسرائيل استنباط نمود. در آرايش جديد تضاد اصلي نه به طور سنتي بين كارگر و ليكود بلكه بين راست گرايان عملگرا كه با چند دهه تاخير نسبت به چپ ها دريافته اند كه امنيت اسرائيل با كسب امتيازات سرزميني جديد و در قالب يوتوپياي يهود ممكن نخواهد شد، با تندروها و افراطيون مذهبي با محوريت حزب ملي مذهبي است كه هنوز سراب نيل تا فرات را در مخيله خود مرور مي كنند. در فرهنگ سياسي اسرائيل هميشه دو نگراني وجود دارد، يكي نابودي فيزيكي
000579.jpg
كشور يعني نگراني كه از آغاز تشكيل اسرائيل تاكنون توسط سياستمداران و روشنفكران مورد استفاده و سوءاستفاده قرار مي گرفته است و با آن عواطف مردم به بازي گرفته مي شد و ديگري از دست رفتن اكثريت لرزان جمعيت يهودي سرزمين مي باشد. از دست رفتن اكثريت يهود در واقع پيش درآمد حذف فيزيكي كشور يهود تلقي مي شود. به اين ترتيب اسرائيل خود را با يك معضل غيرقابل حل، روبرو مي بيند، الزام ميهني حفظ سرزمين مقدس با الزام وطن پرستانه ديگر يعني تضمين اكثريت يهودي در كشور.
آنچه امروز مي توان از برآيند افكار عمومي اسرائيل و راهبرد دو گرايش اصلي در اسرائيل فهميد اين نكته است كه با توجه به شرايط جديد جهاني، شرايط و اوضاع داخلي و تداوم انتفاضه فلسطيني ها، هيات حاكمه اسرائيل به اين نتيجه رسيده است كه مجبور به تغيير در دكترين امنيتي خود است.دكترين امنيت ملي اسرائيل در عمر پنجاه ساله اش با تغيير عجين بوده است. اسرائيل امروزه بيش از پيش در پي آن است كه عمق استراتژيك و مرزهاي قابل دفاع خود را با انعقاد پيمان هاي صلح و تضمين امنيتي محكم و نه از طريق تعريف سرزمين به دست  آورد. به قول اليوت كوهن جامعه شناس اسرائيلي، اسرائيل ممكن است در قرن بيست ويكم وارد مرحله پس از قهرمان بازي حيات خود بشود. دكترين امنيتي اسرائيل در حال حاضر در جدال با واقعيت هاي داخلي و خارجي متفاوت با دهه هاي قبل است. آنچه مي توان از تحولات اخير نتيجه  گرفت آن است كه هيات حاكمه اسرائيل بايد هر چه بيشتر در راستاي خواست افكار عمومي كه همانا دوري از راديكاليسم و صلح با فلسطيني هاست گام بر دارد. در آرايش جديد هيات حاكمه اسرائيل، اقليتي با نفوذ و موثر درگذشته، به حاشيه مي رود. شرايط جديد جهاني و تحولات سريع در عين حالي كه خبر از انعطاف ها در حاكميت ملي مي دهد به نظام هاي مطلقه و ايدئولوژيكي همچون اسرائيل هشدار مي دهد كه جاده  افراطي گري جاده اي بن بست است.
محمود دهقاني هرندي

كارنامه مجلس ششم (بخش پاياني)
در مجلس ششم چه گذشت؟
000573.jpg
رويدادهاي مجلس مهم سال ۸۱
۱۹ فروردين: با تصويب نمايندگان مجلس، طرح تشكيل هيأت منصفه براي دومين بار به شوراي نگهبان فرستاده شد.
۲۶ فروردين: بهزاد نبوي به خاطر حضور در شركت پتروپارس به دادگاه ويژه جرائم مالي احضار شد.
۱۸ ارديبهشت: هيأت تحقيق و تفحص مجلس در گزارش نهايي خود در مورد سقوط هواپيماي ياك ۴۰ گزارش هاي مربوط به مقصر بودن خلبان هواپيما را در اين سانحه مردود دانست. در ارديبهشت سال ۸۰، هواپيماي حامل رحمان دادمان (وزير راه) و هفت تن از نمايندگان استان گلستان در حوالي ساري سقوط كرد و همه سرنشينان آن كشته شدند.
۱۹ ارديبهشت: مجلس طرح منع شكنجه را تصويب كرد. به موجب اين طرح نگهداري زنداني به صورت انفرادي يا نگهداري بيش از يك نفر در سلول انفرادي از مصاديق شكنجه محسوب شده و ممنوع است.
۱۹ خرداد: شوراي نگهبان طرح منع شكنجه را رد واعلام كرد اين طرح در پنج مورد خلاف موازين شرع و در دو مورد خلاف قانون اساسي است.
۲ خرداد: طرح تحقيق و تفحص از شهرداري تهران به تصويب مجلس رسيد.
۴ شهريور: طرح برابري حق طلاق زن و مرد به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد. براساس اين طرح زنان مي توانند همسان با مردان و با رعايت شرايط مقرر در قانون از دادگاه تقاضاي طلاق كنند.
۷ مهر: شوراي نگهبان مصوبه مجلس در مورد طلاق و نفقه را مغاير شرع تشخيص داد.
۱۱ شهريور:  ۱۶۱ نماينده مجلس با صدور بيانيه اي ضمن اعلام آمادگي براي هر گونه همكاري با رئيس جمهور، از تمام مسئولان و مردم خواستند تا براي رفع مشكلات اساسي محمد خاتمي رئيس جمهور، را ياري كنند.
۳ مهر: لايحه تبيين اختيارات رئيس جمهوري به مجلس فرستاده شد. براساس اين لايحه در صورت توقف، نقض يا عدم اجراي اصلي از اصول قانوني، رئيس جمهور مي تواند ضمن دستور توقف اقدام هاي انجام شده بر خلاف قانون اساسي، مراتب را به اطلاع بالاترين مقام مربوط در هر يك از نهادهاي حكومتي برساند و علت توقف و نقض يا عدم اجرا را خواستار شود. در صورتي كه پس از بررسي و تشخيص رئيس جمهور، توقف، نقض يا عدم اجرا همچنان ثابت باشد، رئيس جمهور نسبت به اجراي اصل يا اصول مربوط و رفع عوارض ناشي از تخلف، اقدام لازم را معمول و از جمله دستور توقف تصميم ها و اقدام هاي خلاف قانون را صادر مي كند.
۷ آبان: پس از چند جلسه بحث و گفتگو بين كميسيون مشترك مجلس و حقوقدانان، كليات لايحه تبيين اختيارات رئيس جمهوري تصويب شد.
۱۶ آبان: با رأي اكثريت نمايندگان مجلس كليات لايحه اصلاح قانون انتخابات تصويب شد.
۲۷ آبان: شوراي نگهبان طرح تشكيل هيأت منصفه براي رسيدگي به جرائم مطبوعاتي و سياسي را تأييد كرد. اين طرح پس از اصلاحات بسيار ۵ بار به شوراي نگهبان فرستاده شده بود.
۱۳ آذر:  رئيس جمهور در پاسخ به نامه ۱۵۶ نماينده مجلس، وزيران دادگستري و ارشاد، معاون حقوقي خود را مأمور رسيدگي به وضعيت متهمان پرونده نظر سنجي كرد. ۱۵۶ نماينده مجلس در نامه اي به محمد خاتمي خواهان اتخاذ تصميم فوري و شايسته از سوي شوراي عالي امنيت ملي در قبال برخورد با مؤسسات پژوهش و نظرسنجي شده بودند.
۸ دي: طرح اصلاح گزينش، پس از چند بار رفت و برگشت بين شوراي نگهبان و مجلس در دستور كار مجمع تشخيص مصلحت قرار گرفت.
۱۰ دي: نمايندگان مجلس براي سفر ناجي صبري وزير خارجه عراق به ايران، چهار شرط تعيين كردند. عذرخواهي صدام حسين از ايران، آزادي اسراي ايراني، اجراي قرارداد ۱۹۷۵ و پرداخت غرامت جنگي.
۱۷ دي: شوراي نگهبان براي بار دوم طرح پاسخگو كردن صدا و سيما را رد كرد. براساس اين طرح صدا و سيما موظف است در صورت پخش مطالبي مشتمل بر توهين، افترا و يا خلاف واقع نسبت به هر شخص حقيقي و حقوقي پاسخ ذي نفع را به صورت مجاني پخش كند.
۸ بهمن: مجلس مهمترين ماده لايحه اصلاح قانون انتخابات (لغو نظارت استصوابي) را تصويب كرد.
۳۰ بهمن: مجلس لايحه اصلاح قانون انتخابات (در بخش شرايط داوطلبان نمايندگي مجلس به هنگام ثبت نام) را تصويب كرد. براساس اين مصوبه، مسلمان بودن، ابراز وفاداري به قانون اساسي در فرم ثبت نام و تابعيت ايراني از جمله شرايط عضويت در مجلس است.
۵ اسفند: ۱۶۲ نماينده مجلس از مردم خواستند تا با حضور در انتخابات شوراها گامي اساسي در جهت پيگيري اهداف نظام و حاكميت بردارند.
رويدادهاي مهم مجلس در سال ۸۲
۱۶ فروردين: شوراي نگهبان لايحه اصلاح قانون انتخابات مجلس را با ۴۶ مورد ايراد رد كرد و براي تجديدنظر به مجلس فرستاد.
۲۷ فروردين: واكنش تند برخي از نمايندگان جناح اقليت به گزارش كميسيون اصل ۹۰ درخصوص شكايت ابراهيم يزدي دبير كل نهضت آزادي، نشست علني مجلس را به تشنج كشيد. لازم به ذكر است كه اين طور گزارشات تشنج آميز معمولاً در غياب مهدي كروبي قرائت مي شد. نمايندگان معترض مي گفتند: با قرائت شكايت نهضت آزادي نوعي مشروعيت به اين گروه سياسي غيرقانوني داده شده است.
اول ارديبهشت: با مطرح شدن احتمال رد لايحه انتخابات رئيس جمهوري و تقويت اين احتمال كه رايزني ها براي تصويب نهايي لايحه انتخابات به نتيجه نخواهد رسيد، راهكارهاي مختلفي از سوي نمايندگان براي مواجهه مطرح شد. ارجاع لوايح به مجمع تشخيص مصلحت، قرارداد لوايح در مسير عادي رفت و برگشت ميان مجلس و شوراي نگهبان در كنار آن انجام رايزني ها، چشم پوشي از بحث لوايح و مسكوت گذاشتن آنها و سرانجام خروج از مجلس و استعفاي دسته جمعي نمايندگان اكثريت مجلس از جمله راهكارهاي نمايندگان دوم خردادي است كه در يك فرم نظرسنجي ميان نمايندگان توزيع شد.
۱۷ ارديبهشت: نمايندگان مجلس، نحوه اعمال نظر مردم بر مسائل مهم مملكتي از طريق رفراندوم را مشخص كردند. براين اساس، رفراندوم با درخواست رئيس جمهور يا ۱۰۰ نفر از نمايندگان برگزار مي شود. علاوه بر اين، براي بررسي تقاضاي همه پرسي كميسيون ويژه اي مركب از ۱۵ نفر از نمايندگان با رأي مستقيم مجلس تشكيل مي شود.
۱۸ ارديبهشت:۱۵۴ نماينده مجلس شوراي اسلامي در بيانيه اي نسبت به «شرايط خطير» منطقه هشدار دادند و راه برون رفت از اين وضعيت حساس را تكيه بر راهبرد اصلاحات واعتماد سازي در سطح ملي و بين المللي اعلام كردند. گزارش هيأت تحقيق و تفحص از عملكرد مالي سازمان صدا و سيما در سطح ملي و بين المللي اعلام كردند.
۲۰ ارديبهشت : شوراي نگهبان لايحه چهار ماده اي تبيين حدود و وظايف و اختيارات رئيس جمهوري را رد كرد و لايحه را براي رفع برخي مغايرت ها با قانون اساسي به مجلس بازگرداند.
۲۲ ارديبهشت: عباسعلي عليزاده رئيس كل دادگستري تهران در يك مصاحبه مطبوعاتي درباره شايعه استعفاي نمايندگان مجلس گفت: هر فردي مي تواند در هر دستگاه و با هر شغل و سمتي كه دارد استعفا بدهد و مانعي براي كسي نيست اما اگر قرار باشد استعفاي كسي، نوشته اي يا مطلبي امنيت جامعه را به خطر بياندازد و تشويش ايجاد كند دستگاه قضايي با آنها برخورد خواهد كرد.
۳۰ ارديبهشت: محسن ميردامادي درباره واكنش اصلاح طلبان در برابر شوراي نگهبان مبني بر رد لوايح رئيس جمهوري گفت: راه حل مطلوب و قانوني براي حل مشكل لوايح اين است كه مردم در مورد آنها نظر بدهند.
۱۲ خرداد: محمد خاتمي طي نامه اي به رئيس مجلس نوشت ارجاع لايحه تبيين اختيارات رئيس جمهور به مجمع تشخيص مصلحت به معناي پذيرش اشكالات شرعي و قانون اساسي است و وي حاضر نيست بر خلاف قانون اساسي و شرع، ولو براساس تشخيص مصلحت، مسئوليتي را بر عهده بگيرد.
۱۱ تير: براي تأمين نظر شوراي نگهبان، مجلس لايحه اصلاح قانون انتخابات را دوباره تصويب كرد. نمايندگان مجلس تصويب كردند كه شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس را براساس قانون بر عهده دارد.
*تيرماه اوج بحث درباره مرگ زهرا كاظمي بود.
۱۳ مرداد: رسيدگي به پرونده ۵۲۵ ميليارد توماني صدا و سيما براساس گزارش هيأت تحقيق و تفحص مجلس در دستور كار دادسراي كاركنان دولت قرار گرفت. پرونده مالي صدا و سيما كه در ۲۰۰ صفحه تنظيم شده است از سوي رئيس مجلس جهت رسيدگي به رئيس قوه قضائيه ارجاع داده شد.
۲۲ مرداد:  شوراي نگهبان لايحه پيوستن ايران به كنوانسيون محو كليه اشكال تبعيض عليه زنان را مخالف شرع و قانون اساسي تشخيص داد. اين كنوانسيون ۲۴ سال پيش توسط مجمع عمومي سازمان ملل تصويب شده است.
۲۳ مرداد: در پي رد لايحه اصلاح قانون انتخابات، محمد خاتمي، رئيس جمهوري بار ديگر تأكيد كرد كه لايحه اصلاح قانون انتخابات را به مجمع تشخيص مصلحت نخواهد فرستاد.
۲۶ مرداد: غلامحسين الهام سخنگوي قوه قضائيه با انتقاد از لايحه تبيين اختيارات رئيس جمهوري گفت براي تصويب اين لايحه بين شوراي نگهبان و مجلس توافقي حاصل نخواهد شد. به گفته وي در اين لايحه، رئيس جمهور به عنوان شاخص صحت عمل همه نهادها نسبت به قانون اساسي قرار مي گيرد به عبارت ديگر رئيس جمهور مي شود قانون اساسي و قانون اساسي در وي متبلور مي شود.
۲۷ شهريور: عبدالواحد موسوي لاري وزير كشور در پايان جلسه هيأت دولت گفت كه اين وزارتخانه در جريان انتخابات مجلس هفتم قطعاً هيچ گونه همكاري با دفاتر نظارتي انجام نخواهد داد. وي گفت ما با هيأت هاي نظارت مركز و استاني كه طبق قانون مسئوليت نظارت را بر عهده دارند همكاري مي كنيم اما چيزي به نام دفاتر نظارتي را به رسميت نمي شناسيم.
۱۵ آبان: احمد معتمدي وزير پست و تلگراف و تلفن (ارتباطات و فناوري اطلاعات) از مجلس رأي اعتماد گرفت. آقاي معتمدي چهارمين وزير كابينه دوم خاتمي است كه با استيضاح نمايندگان مجلس مواجه شد. عدم موفقيت درسازمان بخشيدن و بهبود كيفيت شبكه تلفن همراه، عدم موفقيت در حذف انحصارات درخصوص سرويس دهي تلفن همراه، تنظيم مناقصات جهت دار تجهيزات ديتا، واگذاري مديريت هاي مهم، فني و تخصصي به برخي افراد فاقد تخصص و دريافت وجوه اضافه از مردم در ثبت نام تلفن ثابت از جمله دلايل استيضاح اعلام شده بود.
۱۹ آبان: شوراي نگهبان دو مصوبه مجلس در خصوص اصلاح قانون مطبوعات و لايحه وظايف و اختيارات وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات را رد كرد.
۲۲ آبان: در پي استعفاي محمدرضا عباسي فرد، يكي از شش حقوقدان شوراي نگهبان، رئيس قوه قضائيه غلامحسين الهام و سيد فضل الله موسوي را براي عضويت در شوراي نگهبان به مجلس معرفي كرد كه نمايندگان مجلس به افراد معرفي شده رأي ندادند.
۳ دي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري مصوبه دولت براي اداره انتخابات (آئين نامه اجرايي انتخابات) را رد كرد. وزارت كشور با اعتراض به رد مصوبه دولت اعلام كرد كه يكي از دلايل رد مصوبه بند مربوط به نحوه ابراز وفاداري به قانون اساسي است. در حالي كه دولت معتقد است با اظهار نظر كتبي وفاداري داوطلب به قانون اساسي ابراز مي شود ولي شوراي نگهبان مي گويد بايد ابراز وفاداري احراز شود.
۵ بهمن: خاتمي و كروبي طي بيانيه مشتركي بر ضرورت برگزاري انتخابات سالم، آزاد و رقابتي تأكيد كرده و خواستار تجديدنظر اساسي شوراي نگهبان در احكام هيأت هاي اجرايي شدند.
شوراي هماهنگي جبهه دوم خرداد اعلام كرد با توجه به اين كه عملاً امكان برنامه ريزي و اقدامات اجرايي انتخابات از گروه هاي دوم خردادي سلب شده است و در وضعيت موجود برگزاري انتخاباتي آزاد، رقابتي و قابل قبول متصور نيست اين شورا حضور فعال و تشكيلاتي را در چنين انتخاباتي مقدور نمي بيند.
۱۱ بهمن: با پايان بررسي صلاحيت ها در شوراي نگهبان صلاحيت دو هزار و ۴۵۰ نفر رد شد. شوراي نگهبان صلاحيت ۱۱۶۰ نفر را تأييد كرد.
۱۴ بهمن: بيش از ۱۲۵ نماينده مجلس استعفاي دسته جمعي خود را در اعتراض به رد صلاحيت هاي گسترده تقديم مجلس كردند. محمدرضا خاتمي دبير كل جبهه مشاركت اعلام كرد كه اين جبهه در انتخابات اول اسفند شركت نخواهد كرد.
۱۵ بهمن: استانداران سراسر كشور با انتشار بيانيه اي اعلام كردند كه «حاضر نيستيم انتخاباتي ناعادلانه را برگزار كنيم.»
۱۶ بهمن: آيت الله خامنه اي، در ديدار با مردم انتخابات را مظهر آزادي و اراده ملت در تعيين سرنوشت كشور خواند و گفت كه انتخابات مجلس حتي بدون يك روز تأخير در اول اسفند برگزار خواهد شد. آيت الله خامنه اي شانه خالي كردن از مسئوليت به شكل استعفا يا هر شكل ديگر را خلاف قانون و حرام شرعي دانست.
۱۸ بهمن: نمايندگان متحصن مجلس با صدور يك بيانيه و اعلام كناره گيري از انتخابات مجلس به تحصن ۲۶ روزه خود پايان دادند.
۱۹ بهمن: محمد خاتمي و مهدي كروبي با صدور اطلاعيه مشتركي بر برگزاري انتخابات مجلس در روز اول اسفند تأكيد كردند.
۲۰ بهمن: عبدالواحد موسوي لاري شرايط سياسي در كشور را دشوار خواند و گفت:  انتخاباتي را برگزار مي كنيم كه در آن حقوق برخي افراد ضايع شده است و تعدادي از حوزه هاي انتخابيه هم رقابتي نيست.
۲۵ بهمن: پارلمان اروپا در نشست خود در استراسبورگ، انتخابات اول اسفند را غيرقانوني اعلام كرد. آيت الله خامنه اي در پاسخ به مواضع پارلمان اروپا گفت: اگر قرار باشد اين گونه حرف ها به دخالت در امور ايران بينجامد ملت ايران تو دهني محكمي به همه آنها خواهد زد.
۴ اسفند:  از مجموع ۴۶ ميليون و۳۵۱ هزار واجد شرايط ۲۳ ميليون و ۴۴۰ هزار نفر (۷۵/۵۰ درصد) در انتخابات شركت كردند.
۵ اسفند: مجلس به تقاضاي استعفاي فاطمه حقيقت جو رأي مثبت داد.
۷ اسفند: يك ميليون و ۹۶۵ هزارو ۶۶۶ رأي در تهران شمارش شد و براين اساس تكليف ۲۹ كرسي از مجموع ۳۰ كرسي تهران مشخص شد.

به بهانه سفر اياد علاوي نخست وزير دولت موقت عراق به ايران
خلأهاي ژئوپليتيك ايران و عراق
محمدرضا فيض ، عضو هيأت علمي جهاد دانشگاهي و كارشناس مسائل عراق
000636.jpg
گفته مي شود يكي از محورهاي گفتگوي اياد علاوي با مسئولين جمهوري اسلامي ايران بازگرداندن هواپيماهاي عراقي است كه در جنگ دوم خليج فارس در سال ۱۹۹۱ به ايران پناهنده شده اند، اگر ايشان به دنبال منافع كشور متبوع خود است حتماً مي دانند دولت بعثي عراق به معناي حاكميت آن در سه دهه گذشته چه جناياتي را در منطقه مرتكب شده و در جنگ ۸ ساله عليه ايران بالغ بر يكهزار ميليارد دلار به ايران خسارت وارد نموده و اين به غير از خسارات معنوي بوده كه به ملت شهيد پرور ايران اسلامي وارد شده است
اياد علاوي نخست وزير دولت موقت عراق سفر دوره اي خود را از اردن آغاز و قرار است از جمهوري اسلامي ايران ديداري داشته باشد كه يادآوري چند نكته مي تواند خلاءهاي موجود را پر نمايد و خالي از فايده نخواهد بود.
۱- غازي عجلان الياور رئيس جمهوري موقت عراق گفته است: «دولت ايران به اندازه كافي هوشيار است تا به همكاري با ما بپردازد» و نيز «اگر ما درباره ايران به عنوان يك دولت صحبت مي كنيم آنها به گونه اي واضح درك مي كنند كه هرگونه بي ثباتي در عراق تأثير منفي بر همسايگان مجاور خواهد داشت» در حالي كه مسئولين عراقي مي  دانند مفهوم همكاري طرفيني است و طرف عراقي نيز بايد در اين راستا حركت و همكاري نمايد و در گفت و گوهاي طرفين بحث همكاري با تمام جزئيات مي بايست در گفت وگو برجسته باشد.
۲- اياد علاوي در گفت وگويي با C.N.N به شدت اتهام بازيچه بودن در دست آمريكايي ها را رد كرده است و صريحاً اظهار نموده كه خود تصميم گيرنده است و براساس نظام دموكراتيك عراق تصميم گيري مي نمايد.اين در حالي است كه اغلب كشورهاي همسايه معتقد هستند كه نيروهاي اشغالگر بايد از عراق و در اولين فرصت خارج شوند، زيرا حضور نيروهاي اشغالگر به امنيت كشورهاي همسايه لطمه خواهد زد، در حالي كه از طرف ديگر وي از حضور نيروهاي آمريكايي و انگليسي در عراق خشنود است. وي چگونه مي خواهد اين تناقض در گفتار را حل نمايد.
۳- در رابطه با جنايات صدام- هر چند به نظر ما دادگاه عراق صلاحيت رسيدگي به جنايات ۸ ساله وي در جنگ تحميلي عليه ملت ايران را ندارد- به نظر مي رسد در مذاكرات مطرح شدن موضوع و پايبند بودن طرف عراقي و قبول اين موضوع از جانب طرف عراقي كه در يك دادگاه صالح بين  المللي و در قلمرو جنايات جنگي مي تواند از دستاوردهاي اين سفر باشد.
۴- اياد علاوي در يك موضع گيري سريع و صريح در مقابل بيانيه مشترك ايراني و سوريه كه به دنبال ملاقات رؤساي دو كشور در تهران و دمشق همزمان منتشر گرديد اعلام نموده كه «خروج نيروهاي ائتلاف به ضايعه اي بزرگ منتهي خواهد شد» و گفته حامد البياتي كه زماني نه چندان دور نماينده مجلس اعلا در لندن بود اعتقاد دارد: «ما به حضور نيروهاي ائتلاف عقيده داريم و نمي خواهيم آنها را از كشور اخراج كنيم» و سپس پيشنهاد داده تا «كشورهاي همسايه نيروهاي كمكي بفرستند و در حال حاضر اردن، بحرين، يمن و مراكش پيشنهاد اعزام نيرو را داده اند» لذا بحث اعزام نيروهاي نظامي كشورهاي عربي و همسايه (با توجه به تبعاتي كه در داخل عراق اعم از موافق و مخالف به همراه دارد كه از جمله قول مخالفين حضور نيروهاي نظامي خارجي كه مي گويند حضور نيروهاي خارجي مايه ضعف استقلال عراق بوده و اين با نظر توده هاي مردم كاملاً مطابقت دارد و تبعات منفي را به همراه دارد) از مذاكرات طرفين حذف و يا كمرنگ گردد و و در مقابل به مسائل مهمتري كه مي تواند منشاء اثر باشد پرداخته شود كه بدين شرح است:
الف- پيگيري قطعنامه ۵۹۸ و گرايش دبيركل وقت سازمان ملل متحد و خاوير پرز دكوئه يار
ب- ديپلماسي فعال و ارتقاء سطح و رابطه ديپلماتيك از سطح كاردار به سفارت در جهت كسب منافع استراتژيك. زيرا عراق كليد خاورميانه بزرگ از سوي آمريكائيها اعلام گرديده و مستقيماً در جهت منافع آنهاست، در چنين شرايطي به طريق اولي براي كشورهاي همسايه از جمله ايران از اهميت بسزايي برخوردار بوده و عدم امنيت در آن به كشورهاي همسايه نيز سرايت خواهد كرد، لذا عقل حكم مي كند كه با اين مسئله با جديت و اهميت برخورد شود. ضمن اينكه با آمدن نگرونپت به عنوان سفير آمريكا درعراق و هدايت ۱۴۰ هزار نيروي نظامي و يكهزار افسر سرويس خارجي موضوع از اهميت ويژه اي برخوردار مي گردد.
وي اصلي ترين و مهمترين برنامه هاي خود را تعليم سربازان عراقي براي عهده دار شدن امنيت عراق اعلام نموده است لذا مطرح نمودن بحث امنيت داخلي عراق از سوي اياد علاوي و كمك كشورهاي منطقه و با وجود نيروهاي آمريكايي و اعلام برنامه از سوي نگرونپت كاملاً بحثي انحرافي و از دو مقوله متضاد و متناقض بوده و هر كدام داراي مفاهيم خاص خود مي باشد و در اين راستا موضوع امنيت داخلي عراق با سفر زائران به عتبات عاليات نبايد خلط مبحث گردد.
ج- گفته مي شود يكي از محورهاي گفتگوي اياد علاوي با مسئولين جمهوري اسلامي ايران بازگرداندن هواپيماهاي عراقي است كه در جنگ دوم خليج فارس در سال ۱۹۹۱ به ايران پناهنده شده اند، اگر ايشان به دنبال منافع كشور متبوع خود است حتماً مي دانند دولت بعثي عراق به معناي حاكميت آن در سه دهه گذشته چه جناياتي را در منطقه مرتكب شده و در جنگ ۸ ساله عليه ايران بالغ بر يكهزار ميليارد دلار به ايران خسارت وارد نموده و اين به غير از خسارات معنوي بوده كه به ملت شهيد پرور ايران اسلامي وارد شده است.
از طرف ديگر منافع طرفيني بوده و معنا و مفهوم پيدا مي كند و طرف مقابل نيز اذعان دارد كه جمهوري اسلامي ايران بايد منافع از دست رفته اش اعاده گردد و تشكيل كميته هاي كاري پيرامون موضوعات ذيل مي تواند از دستاوردهاي اين سفر باشد كه طفره از هر كدام از موضوعات ذيل از طرف مقابل محل تأمل خواهد بود.
- ادامه و پيگيري قطعنامه ۵۹۸
- ميزان خسارات وارده به جمهوري اسلامي ايران
- بازگشت به مرزهاي بين المللي و شناخته شده براساس پروتكل ۱۹۱۳ و مفاد بيانيه ۱۹۷۵ الجزاير
- استرداد منافقين
د- عدم تغيير مرزهاي بين المللي و شناخته شده و بازگشت به وضعيت قبل از تهاجم دولت بعثي عراق در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ و محكوم نمودن حمله صدام به عنوان رئيس دولت بعثي عراق به ايران مي تواند از موضوعات و توافقات حاصله در اين ملاقات باشد.
در اين خصوص اشاره مختصر به سابقه تاريخي و حقوقي اختلافات مرزي ايران و عراق در اين نوشته ضروري به نظر مي رسد. در سال ۱۹۱۳ ميلادي بين ايران و دولت عثماني پروتكلي در قسطنطنيه منعقد گرديد كه براساس آن پروتكل خطوط مرزي دو كشور تعيين و يك سال بعد و براساس صورتجلسات نقاط مرزي علامت گذاري گرديد، ليكن در فاصله سالها ي ۱۹۱۴ تا ۱۹۷۵ كه منجر به بيانيه الجزاير- كه با همت و پايمردي هواري بومدين رئيس جمهور وقت الجزاير- گرديد تحولات بسياري به وجود آمد از جمله:
۱- تجزيه دولت عثماني و به وجود آمدن كشورهاي تركيه، عراق، سوريه، اردن، فلسطين و...
۲- عدم ترميم و مرمت نقاط مرزي كه در سال ۱۹۱۴ علامت گذاري شده است.
۳- حضور نيروهاي اشغالگر متفقين در خلال جنگ دوم جهاني
۴- برخوردهاي مرزي ايران و عراق در بعداز جنگ دوم جهاني
۵- نظر دولت ايران و اصرار آن مبني بر تعيين خط تايوگ يا خط القعر در اروندرود به عنوان مرز آبي دو كشور.
۶- مسائل سياسي و بين المللي منجر به برخوردهايي گرديد تا اينكه شوراي امنيت سازمان ملل طي قطعنامه ۳۴۸ مورخه ۲۸ ماه مه ۱۹۷۴ از ايران و عراق خواست تا اختلافاتشان را از راه مذاكره و به طور مسالمت آميز حل و فصل نمايند. لذا در ۶ مارس ۱۹۷۵ اعلاميه اي در الجزيره صادر و همان مبناي عهد نامه ۱۹۷۵ الجزاير گرديد كه در ۱۳ ژوئن ۱۹۷۵ عهدنامه مربوط به مرز دولتي و حسن همجواري بين ايران و عراق و سه پروتكل و ضمائم آنها در بغداد بين وزراي خارجه دو كشور به امضاء رسيد.
ليكن بعداز پيروزي انقلاب اسلامي و سرانجام در ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۰ صدام حسين رئيس جمهور وقت عراق و مفلوك دربند كنوني، عهد نامه ۱۹۷۵ را ملغي اعلام نمود و نسخه اي از آن را در برابر دوربين تلويزيون عراق پاره كرد و اعلام نمود عراق در آن موقع در موضع ضعف بوده و دقيقاً همان حرفي را كه عبدالكريم قاسم در رابطه با استفاده از اروند رود طي مصاحبه اي بيان داشته بود كه«قرارداد ۱۹۳۷ به عراق تحميل شده است» كه آن هم در ژوئيه ۱۹۳۷ عهد نامه رسمي بين وزراي خارجه ايران و عراق امضاء شد. لذا پايبند بودن دولت موقت عراق به قراردادهاي دوجانبه حداقل چيزي است كه بايد نسبت به آن اعلام نظر نمايند و نتيجه اينكه با توجه به موقعيت ژئوپليتيك ايران و عراق، آمريكا به دنبال اين است كه ضمن به چالش كشيدن ايران از نفوذ آن- به دليل ارتباط مذهبي كه بين مردم ايران و عراق هست- كاسته و دقيقاً همان سياستي را كه آمريكا با همكاري هم پيمان مسلمان خود در منطقه شمال غربي ايران (تركيه) و كشورهاي آسياي ميانه و منطقه قفقاز دنبال نموده بود- كه آثار آن پس از يك دهه ظاهر گرديده و باعث شده است تا حضور و نفوذ ايران در معادلات سياسي، اقتصادي جمهوري هاي تازه استقلال يافته آسياي ميانه كاهش يابد- در اين منطقه نيز دنبال نمايد.
اكنون ايران با از دست دادن جايگاه خود در حوزه تمدن ايراني در قفقاز و ماوراي آن، از طرف غرب نيز با اين تهديد روبه روست كه سبب تضعيف حضور ايران در عراق شود، تا دسترسي شيعيان عراق با ايران كم رنگ و قطع گردد، لذا محدوديت مسافرت زائران ايراني به بهانه امنيت داخلي عراق، در اين راستا ارزيابي مي گردد.
بدين ترتيب ايالات متحده آمريكا در شمال و شرق و غرب مسائلي را بر جغرافياي سياسي ايران در حال ديكته كردن است كه با اضافه نمودن تهديدات اخير آمريكا بر ايران، خروج از اين مسئله به دقت، زمان، حكمت و اعتماد سازي نياز دارد. لذا هرگونه نرمش در مذاكرات با دولت موقت عراق تبعاتي را به همراه خواهد داشت كه جبران آن شايد بعداً با مشكل مواجه شود.

نشر سياست
كتاب هاي جديد حوزه سياست
اخيراً مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران چندين عنوان كتاب در حوزه سياست منتشر كرده است. فهرست برخي از آنها به شرح زير است:
راهنماي منطقه خزر و كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز جنوبي
گردآوري و تدوين: بهزاد احمدي لفوركي- فيروزه ميررضوي/ نظارت و اجرا: مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران- معاونت توليد/ ۵۹۶ صفحه، وزيري/ ۴۸۰۰ تومان
گزيده تحولات جهاني (۲۴)
گردآوري: مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران- معاونت توليد/ نظارت و تدوين: محمودرضا گلشن پژوه/ ۲۶۰ صفحه، رقعي/ ۱۵۰۰ تومان
كتاب اروپا (جمله دوم - ويژه روابط ايران
و اتحاديه اروپا)
نظارت و اجرا: مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران/ ۳۱۰ صفحه، رقعي/ ۲۱۰۰ تومان
انتشار شماره جديد «پل فيروزه»
000657.jpg

يازدهمين شماره «پل فيروزه»، فصلنامه دفتر پژوهش هاي فرهنگي در زمينه گفت وگوي تمدن ها، ويژه بهار ۱۳۸۳ با همكاري مركز گفت وگوي تمدن ها منتشر شد.
در بخش مقاله اين شماره پل فيروزه مطالب زير را مي خوانيم: ديدگاه ابن خلدون درباره تمدن و معضل امروزي غرب، مقابله با قبيله اي شدن دوباره جهان، مفهوم هاي فرهنگ، نگاهي به مفهوم جديد تاريخ مدني در قرون وسطاي غرب (ملاحظاتي تاريخ نگارانه)، تأثير مولانا بر ذهن و ضمير غربيان.
تحليل نظريه توانش زباني چامسكي و نظريه توانش ارتباطي هابرماس/ درآمدي بر جغرافياي جهان بيني/ جغرافياي اجتماعي، تجلي گاه تعامل ميان دانشي، عناوين مطالب بخش پژوهش است.
در بخش گزارش مطلبي تحت عنوان «افسونگري هاي زبان فارسي» به چاپ رسيده است. فهرست مقالات فصلنامه پل فيروزه از شماره ۱ تا ۱۰ و چكيده مقالات(به انگليسي) نيز صفحات پاياني اين شماره فصلنامه را به خود اختصاص داده است. اين فصلنامه از سوي دفتر پژوهش هاي فرهنگي، به مدير مسئولي عباس حري و سردبيري محمدمحسن خوشنويس منتشر شد.
روشنگر شرق(سيد جمال الدين اسدآبادي)
مؤلف: محمد مسعود نوروزي/ ناشر: قصيده سرا/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۲۵۷ صفحه، رقعي/ ۱۶۰۰ تومان.
در بخش سرآغاز كتاب آمده است: برخي حكما گفته اند كه «حادثه هاي بزرگ، آفريننده مردان بزرگ اند» و برخي ديگر را عقيده بر آن است كه «هماره مردان بزرگ، حوادث بزرگ را خلق كرده اند.» بي شك سيد جمال الدين محمد حسيني اسدآبادي از آن بزرگمرداني است كه در گروه دوم جاي مي گيرد، يعني خود خالق حوادث بزرگ بوده است. مردي كه به هر جا رفت ساكت ننشست؛ هرگز حقيقت را فداي مصلحت شخصي نكرد و در هر سرزميني، تحولي ايجاد كرد.
سيد جمال الدين در زيركي و ذكاوتمندي شهره خاص و عام است. او فردي مبارز و چند بعدي بود كه در ابعاد مختلف فرهنگي و سياسي و حتي اقتصادي دست به روشنگري مي زد. سيد جمال الدين متفكري بود كه با شناخت صحيح از اسلام، توانست تحولي شگرف در بخش عظيمي از كشورهاي مشرق زمين ايجاد كند. او در عين حالي كه مصلح و احيا گر اسلام بود، با تحريف و تغيير در اصول اسلام به شدت مخالف بود. بزرگاني چون نهرو اورا «بزرگترين اصلاح طلب قرن نوزدهم» ناميده اند.
سيد جمال الدين را مي توان «آغازگر و بنيانگذار» جريان «روشنفكري مذهبي» دانست.

همه چيز درباره تحولات سياسي- فرهنگي جهان اسلام در گفت وگو با فرد هاليدي
آريل شارون شريك بن لادن است
اشاره: فرد هاليدي، انديشمند، پژوهشگر سياسي و نويسنده كتاب «دو ساعتي كه دنيا را تكان دادند» مي گويد: بحران جهان عرب، برخاسته از كوته بيني فرمانروايان عرب در حل مشكلات پياپي اي است كه دست و پاي جهان عرب را بسته است.
000654.jpg

اين نويسنده نامدار ايرلندي كه در كودكي با تروريسم در زادگاه اصلي خود آشنا شد، به طرح مسايل خاورميانه و به ويژه منطقه خليج فارس در نوشته هاي خود اهتمام داشته است. وي ديدگاه هايي درباره بحران اين منطقه دارد كه شايان تعمق است. انتشارات «دارالساقي» در لندن و بيروت، در سال هاي اخير، كتاب هاي هاليدي را ترجمه و منتشر كرده اند كه در ميان خوانندگان عرب، بازتاب هايي داشته است. خبرنگار روزنامه الشرق الاوسط در سفري كه اخيراً به بيروت داشته، با او گفت وگويي انجام داده است كه ترجمه آن را در پي مي آوريم.
* به عنوان يك استاد دانشگاه گفته ايد نسل شما در تدارك نسل جديد- دست كم در بريتانيا- كه بتواند جهان عرب و اسلام را به خوبي درك كند، شكست خورده است. يعني شما اعتراف مي كنيد ميان دو طرف سوءتفاهم وجود دارد، اما در همان حال منكر هرگونه برخورد ميان تمدن ها هستيد؛ پس حوادثي را كه در آن به سر مي بريم، چه مي ناميد؟
- تاكنون برخوردي ميان تمدن ها وجود نداشته است، ولي اين به معناي آن نيست كه اين برخورد رخ نخواهد داد. از نظر فرهنگي روابط ميان دو طرف، طي بيش از هزار سال با درگيري هاي نظامي و اقتصادي همراه بوده است، اما پيوسته عرصه هايي از صلح و همكاري و مشاركت نيز وجود داشته است. اگر به پژوهش در مورد درگيري ها علاقه  داشته باشيم، آنها را مي يابيم؛ به ويژه آن كه اين كشمكش ها ميان خود مسلمانان نيز وجود داشته است. مثلاً ما در سه دهه اخير شاهد جنگ ايران و عراق بوديم، در حالي كه عراق از روابط خوبي با غرب برخوردار بود. به عنوان مثال، عثماني ها توانستند پيوندهاي خوبي با كشورهاي اروپايي و يهوديان ايجاد كنند و مسيحيان نيز با صلح و صفا در سايه اين امپراتوري زيستند و پرستشگاه هاي خاص خود را هم داشتند و شايد به جرأت بتوان گفت آن چه امروز درباره ستمگري عثماني ها عليه صرب ها مي شنويم، اغلب مبالغه آميز است. براي شناخت گستره تداخل ميان دو تمدن كافي است به شمار واژگاني بنگريم كه ريشه هاي عربي دارند و همين امر را در زبان عربي نيز مي بينيم. بسياري از واژگان مربوط به بازار و غذاها و تجارت ميان دو زبان انگليسي و عربي سفر كرده اند.
* اما هنوز رسوبات كليشه هايي ميان دو طرف وجود دارند كه زادگاه امروز نيستند.
- سيماي پيش ساخته عرب ها نزد غربي ها در طول ساليان، تحول يافته است. مدتي سيمايي اروتيك بود و بعدها به سيمايي اگزوتيك و عجيب و غريب همراه با شگفتي ها تبديل شد. در دوره نازي ها، اين چهره تغيير يافت و به شخص بيچاره اي كه بدون مقاومت، تابع نازي ها مي شد، نام «مسلمان» اطلاق شد كه بعدها و هنگام جنگ عليه شوروي در افغانستان، سيماي «مجاهدين» جاي آن را گرفت. لذا اين چهره، همواره در حال تحول و تغير است. گنجينه فرهنگي غني و سترگي وجود دارد كه ما طبق خواسته خود از آن برمي گزينيم. اگر بخواهيم داستان برخورد تمدن ها را اختراع كنيم، بسياري از چيزها را خواهيم يافت كه انديشه ها را تقويت خواهد كرد. همچنين مي توانيم انديشه متناقض ديگري را نيز بيابيم.
* اما مسأله تا اين حد تابع مزاج نيست؟
- تابع مزاج نيست، اما تابع گزينه هاي معين است. امروزه در اسرائيل از متوني صحبت مي كنند كه يهوديان را از واگذاري زمين هايشان به ديگران منع مي كند. اما در مقابل، در تورات به قصه ملك سليمان و حيرام، ملك صور برمي خوريم كه چوب درخت سدر لبنان را به سليمان داد تا «هيكل» را بسازد. ملك سليمان از اين كار وي تشكر كرد و در برابر، بيست روستاي منطقه الجليل [در فلسطين] را به حيرام اهدا كرد. مي توانيم به اين قصه استناد كرده تا سخنان يهوديان را نقض كنيم. ما مي دانيم كه برخي از گروه ها، متون قرآن را براي ستمروايي به زنان و سلب حقوقشان به كار مي گيرند. در حالي كه چنين نيست واينها برداشت هاي غلطي است كه توسط برخي صورت مي گيرد. چرا كه اگر بخواهيم مي توانيم متون ديگري بيابيم كه به موجب آن، ضرورت رواداري و برابري ميان دو جنس زن و مرد ثابت مي شود.
در زمينه سيماي پيش ساخته بايد گفت چهره فرهنگ اسلامي براثر تفاوت ملت ها، با هم تفاوت دارند. مثلاً در فرانسه از دويست سال پيش تاكنون از اسلام سياسي سخن مي گويند، اما اين مسأله را در انگلستان اخيراً و از هنگام جنگ كويت فهميده اند. ديدگاه ها با تحول شرايط، تغيير مي يابد. از اين رو با كساني كه از ريشه هاي كهن برخورد حتمي ميان اديان و يا به عبارتي تمدن ها صحبت مي كنند، موافق نيستم.
* يعني از نظر شما، حال را نمي توان با تاريخ سنجيد؟
- ريشه ها را ما مي سازيم. زيرا بسياري از چيزها به مرور زمان معناي اصلي خود را از دست مي دهند. مثلاً «كروسنت» همان هلال اسلامي است كه فرانسويان آن را مطرح كردند تا هنگام پيروزي بر مسلمانان، آن را ببلعند. اين هلال ديگر نمادي از هيچ چيز نيست. من بارها كوشيده  ام به دوستان اروپايي و آمريكايي ام شرح دهم كه پنجاه و پنج كشور اسلامي، هم در زبان و سنت ها و هم در شيوه زندگي و آرمان ها،  با يكديگر فرق دارند. متأسفانه نود درصد روشنكفراني كه «هرالدتريبون» و «اكونوميست»  مي خوانند، ميان فارس ها و عرب ها و ترك هاي مسلمان تفاوت قايل نيستند. نكته دوم اين كه وقتي براي مرخصي به فرانسه و ايتاليا بروي و راهنماي جهانگردي آن كشورها را بخري، در بخش ويژه ادبيات، نام نويسندگان و بزرگان نامدار آنها را مي بيني. اما اگر يكي از اينها را در يكي از كشورهاي عربي بخري، در قسمت ادبيات، نجيب محفوظ يا عبدالرحمان منيف يا ليلا عثمان را نمي بيني، بلكه كتاب هايي مي بيني كه به مسايل ديني مي پردازند. شبه جزيره عرب از ديدگاه اغلب غربيان تنها يك بيابان است كه اين هم خلاف حقيقت است. مردم آنجا در شهرها زندگي مي كنند و چيزي از بيابان نمي دانند، يا اين كه در نهايت در عدن و عمان به كشاورزي مشغولند. آن چه غربيان نمي فهمند، آن است كه مردم حاشيه خليج فارس در شهرهايي زندگي مي كنند كه اغلب ساحلي و مجاور درياست و به همين دليل است كه ساكنان اين مناطق، پيش از همه جهانيان، هندي ها، چيني ها و آفريقايي ها را شناختند. مثلاً در عمان، بيست درصد جمعيت در خانه  هايشان به زبان سواحيلي سخن مي گويند كه يك زبان آفريقايي است. اين كار پيامد هم كنشي و هم فرهنگي با ديگران است. من پيوسته از اروپاييان پرسيده ام و دوست دارم به سؤال من پاسخ بدهند كه چرا ادبيات آمريكاي لاتين را مي خوانند و گابريل گارسيا ماركز و چه گوارا را مي شناسند، ولي مثلاً با آثار عرب هاي مسلمان بيگانه  اند؟!
* آيا اين مسئوليت عرب ها نيست كه آثارشان را ترجمه نمي كنند؟
- ترجمه ها موجود است. عرب ها آنچه را مورد نياز باشد، انجام مي دهند، شعر و داستان مي نويسند و اين كار خوبي است. وقتي درباره روابط بين الملل صحبت مي كنيم، اين روابط جزء كوچكي از تمدني است كه از ما مي خواهند برخورد آن را باور كنيم. عوامل بسيار ديگري همچون بهاي بنزين و حقوق بشر و مصالح استراتژيك هم وجود دارند. مشكل شما با عرب ها، دين نيست، بلكه مشكل فرصت هاي كاري، توسعه و آموزش و نبود برابري فرصت ها در درون جامعه اي واحد است.
* چرا سيماي عرب ها، همواره با چهره دين همزاد پنداشته مي شود؟ آيا اين، تمايل ديگري براي ديدن آنان به اين صورت نيست؟
- خطا از دو طرف است. نوعي عوام فريبي براي تزوير حقايق وجود دارد. وجود مسلماناني در انگليس كه از حق مرد در كتك زدن زن و حق مسلمان در كشيدن سلاح به روي انگليسي كافر و جنگيدن با او- ولو در كشورش- سخن مي گويند، تأثير بسيار بدي مي گذارد، حتي اگر اكثريت مسلمانان جهان با اين امر موافق نباشند. عرضه چنين اسلامي يا نظاير آن، يك مسأله صرفاً منزه طلبانه است. من مي توانم بگويم «حب الوطن من الايمان» يا «اختلاف امتي رحمه» يا به آيه شريفه «انا خلقناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا» استناد كنم تا بر رواداري اسلامي تأكيد كنم. در اينجا به سيد جمال الدين ايراني بازمي گردم كه مي گفت: «اسلام درياست». من نيز، چنين اعتقاد دارم و در آن مي توانيم به هر نوع ماهي كه بخواهيم، دست يابيم.
* اما چرا مسلمانان، گاهي به گزينه هايي از قرائت هاي ديني روي مي آورند كه افراطي تر است؛ آيا اين پيامد هراس از دخالت هاي بيگانگان است يا دلايل ذهني دارد؟
- عوامل فراوان اند. جهان اسلام از دويست سال پيش تاكنون در معرض دخالت هاي خارجي است؛ از هنگام يورش روس ها عليه امپراتوري عثماني تا اشغال مصر توسط فرانسه كه پس از آن صورت گرفت. در چنين اوضاعي، ملت ها مي كوشند با بازيابي دوباره هويت خويش- كه حتي ممكن است دقيق و افراطي به نظر برسد- از خود دفاع كنند. فراموش نكنيم كه سقوط انديشه ناسيوناليستي و سوسياليستي نيز در اين زمينه تأثير داشته است. اين انديشه، دگماتيك بود و با سقوط خود، ساختار متدلوژيك و ذهني خود را كنار گذاشت. برخي جنبش هاي اسلامي كه عرصه فلسطيني و خاورميانه اي را به ميراث بردند و نيز حزب الله و ديگران، از نظر ذهني، ميراث دگماتيك مشابهي را حفظ كردند. اين جنبش ها كاملاً از جنبش هاي علماني دور نيستند. مفهوم نوين دولت كه توسط اين جنبش ها مطرح مي شود، اسلامي ناب نيست و سخن از رهايي، استقلال، شفافيت و پاسخگويي، خود پيامد ميراث نوين بشري است.
000633.jpg

* گويي مي خواهيد بگوييد كه اسلامگرايان، همان كودكان ملي گرايان سكولار و ميراثخوار آنانند و به زبانشان سخن مي گويند؟
- نگفته ام كه كودكان آنانند، اما بسياري از انديشه ها و مفاهيمشان را به عاريت گرفتند. اسلام گرايان، جهاني شدن را همانند ماركسيست ها تحليل مي كنند. «حزب الله» لبنان يك حزب سياسي به مفهوم نوين غربي  است و وقتي حماس از «دفتر سياسي» سخن ميگويد، همگي مي دانيم كه تعبير «دفتر سياسي» در قرآن يا احاديث نيامده است.
* گاهي مي گوييد حال را نمي توان با تاريخ اندازه گرفت و گاهي عكس آن را اظهار مي داريد.
- مايل نيستم چنين تصور شود كه من منكر وجود تغييرم، بلكه برعكس معتقدم جامعه عرب تغيير بسيار كرده است. جنگ ژوئن ۱۹۶۷ بر جوامع عرب و حتي بر اسرائيل- كه جنگ را برد- تأثير گذاشت و از آن هنگام بود كه جنبش هاي ديني در اين منطقه گسترش يافتند. در جوامع عرب و نيز در ايران و افغانستان و تركيه توان طبقاتي لايه هايي به غير از طبقه بورژوازي اروپازده، تقويت شد. مردم بسياري از مناطق پرت و دور به شهرها آمدند و در رويارويي با سكولارهاي آسانگير در جست وجوي هويت برآمدند. اين همان «خرده بورژوازي»، به تعبير ماركسيست هاست كه در رويارويي با كمونيسم توسط رژيم هاي متعددي پشتيباني شده اما اين رژيم ها، بعدها از محبوبيت توده اي اين گروه ها شگفت زده شدند. آنان- انگار- غولي را آفريده بودند كه وقتي بزرگ شد به تهديد آنان پرداخت.
* شما مي گوييد كه جنبش هاي اسلامي امروزي، حتي در كشورهايي مانند تونس نيز عرصه را فرا گرفته اند.
- علت آن، نبود دموكراسي است. دلايل مهم ديگري نيز وجود دارند؛ از جمله آن كه دولت هاي عربي مشكلات روياروي خود را با طرح هاي كوتاه مدت حل مي كنند. علماي فقه و متون مذهبي از مدارس ديني كه در اين دوره افتتاح شدند، دانش آموختند كه هم اكنون بيكارند و بر اثر معارف سنتي خود قادر به پيوستن به دنياي نوين نيستند.
* شما معتقديد كه امروزه اسلامگرايان- ولو به طور غيرمستقيم- در شماري از كشورهاي عربي حكومت مي كنند، آيا توضيحي در اين باره به ما مي دهيد؟
- آنان نفوذ زيادي پيدا كرده اند. آنان عملاً در ايران و افغانستان و سودان به حاكميت رسيدند و در تركيه بخشي از قدرت را در دست گرفتند. در ديگر كشورها نيز تأثير اجتماعي نيرومندي دارند. اسلامگرايان بر كميته هاي مميزي در بسياري از كشورهاي عربي سيطره دارند.
آنان با اين مخالفند كه غيرمسلمان يا حتي عرب لائيك درباره مسلمانان مطلب بنويسد. كافي نيست بگوييم كه مسأله پيوسته اين گونه بوده است و دين، ميراث تغيير ناپذيري است. عكس آن نيز درست است و تحولات جهان در سده اخير شگفت انگيز بوده است. اسلامگرايان، امروزي در برنامه هايشان، شكلي منطقي و عالمانه دارند كه برخي متوجه اين قضيه نيستند.
* بسياري از عمليات تروريستي به سازمان القاعده نسبت داده مي شود، آيا القاعده همچنان از اين قدرت برخوردار است؟
- نبايد فراموش كنيم كه اسامه بن لادن تا مدت هاي مديد از حمايت برخي كشورها برخوردار بود و طي سال هاي گذشته هواداران بسياري نه تنها در جهان عرب و اسلام، بلكه در آمريكاي لاتين و آسيا نيز پيدا كرده بود وي بيش از جرج بوش و رامسفيلد و ديك چني، مرحله بعد از جنگ سرد را درك كرده است و فراموش نكنيم كه او فهميد چگونه دو روز پيش از آن كه راي دهندگان پاي صندوق هاي راي بروند، بر انتخابات اسپانيا تأثير بگذارد و البته تأثير او در عراق نيز انكارناپذير است. بن لادن نه تنها يك روحاني، بلكه مرد حسابگري هاي سياسي تقريباً دقيق است.
* آيا القاعده مسئول همه چيزهايي است كه به آن نسبت مي دهند؟
- نمي دانم. اما مي دانم كه القاعده در روز ۲۵ ژوئيه سال گذشته وارد عراق شد و شعارها و ادبيات خود را مطرح كرد. آن چه آمريكا نمي فهمد آن است كه تعرض آمريكاييان به قبيله اي در فلوجه- كه داراي گسترش عشايري در سوريه يا عربستان است- نمي تواند با بي تفاوتي نزديكان اين قبيله در خارج از مرزهاي عراق روبه رو شود. آنان در اين حالت، اسلحه را ولو با وانت استتار شده «تويوتا» به عراق مي فرستند. بن لادن اسطوره نيست. او كسي است كه از تحولات بهره مي گيرد و دستياران و هواداراني دارد و يكي از مهم ترين شريكانش، آريل شارون است. وقتي وي شيخ احمد ياسين يا عبدالعزيز رنتيسي را مي كشد، دشواري هاي فرمانروايان عرب در چيرگي بر افكار عمومي كشورهايشان بيشتر مي شود.
* برخي از هواخواهان سياست هاي آمريكا در منطقه بر اين گمان اند كه پيروزي طرح آمريكا در خاورميانه تقريباً حتمي است، زيرا پيشرفت، پيوسته بر عقب ماندگي پيروز مي شود.
- اين گفتمان براي نسل من بسيار تحريك آميز است، زيرا نسخه اي از گفتمان كمونيستي است كه چهل سال پيش آن را مي شنيديم و بر عقب ماندگان و پيشرفتگان مسلط بود. نمادهاي سياسي تغيير يافت، اما اين تحليل ساده لوحانه همچنان باقي ماند. آن چه طي سال هاي زندگي ام آموخته ام، آن است كه تعريف «پيشرفت» و «عقب ماندگي»، مسايل بسيار پيچيده اي هستند. به عنوان مثال من ممكن است در ادبيات، انسان چيگراي پيشرويي باشم اما در ذوق موسيقي، بسيار كلاسيك و محافظه كار. هيچ كس نمي تواند كسي را به زور وادار به پيشرفت كند؛ آن گونه كه كمونيست ها در افغانستان انجام دادند. آنان تصميم گرفتند دختران را با زور به مدرسه بكشانند و آنان را از خانه هاشان بيرون كشيدند و در نتيجه مردان خشمگين و معترض يورش بردند و خونريزي ها شد و كشته ها از دو طرف بر زمين افتاد و جامعه افغانستان به چيزي جز
عقب ماندگي دست نيافت.
امروزه از اصلاحات سخن مي گويند، اما اصلاحات صرفاً بر اثر تصميم گيري بالايي ها حاصل نمي شود، بلكه بايد با هم گفت وگو كنيم، آواز بخوانيم و احتمالاً پايكوبي كنيم. اين كار با همزيستي و اختلاط و آشنايي به دست مي آيد. شعارهايي كه جرج بوش مطرح مي كند، شعارهاي خوبي است، اما شيوه وي، اين شعارها را بدنام و در چشم مردم سخيف مي نمايد. شنيده ام نمايندگاني در پارلمان كويت گفته اند اگر سفارت آمريكا با حق راي زنان موافق باشد، ما اين كار را با مانع روبه رو مي كنيم. بي گمان، جهانگردي و اطلاع رساني و آگهي ها و مطبوعات، پشتيبان جهاني سازي مورد تمايل آمريكاست، اما واكنش هاي معكوس و بسيار نيرومندي نيز در برابر آن وجود دارد.
مترجم: يوسف عزيزي بني طرف

سياست
ادبيات
انديشه
ايران
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |